تاريخ : جمعه 5 اسفند 1390  | 4:09 PM | نویسنده : قاسمعلی

 

نوشته: فیضعلی مداح ـ عضو هیأت علمی دانشگاه سمنان – اشاره: مشاهده نقش قدرت‌های جهانی به ویژه آمریکا در تنظیم پیمان‌ها و منشورهای جهانی از یکسو و حضور ردپای آنان در مناقشات بین‌المللی، جنگ‌ها و مداخلات نظامی از سوی دیگر، این شبهه را در اذهان عمومی ایجاد می‌کند که آیا اسنادی چون اعلامیه جهانی حقوق [...]

نوشته: فیضعلی مداح ـ عضو هیأت علمی دانشگاه سمنان -
اشاره: مشاهده نقش قدرت‌های جهانی به ویژه آمریکا در تنظیم پیمان‌ها و منشورهای جهانی از یکسو و حضور ردپای آنان در مناقشات بین‌المللی، جنگ‌ها و مداخلات نظامی از سوی دیگر، این شبهه را در اذهان عمومی ایجاد می‌کند که آیا اسنادی چون اعلامیه جهانی حقوق بشر یا نهادهایی چون سازمان ملل، می‌توانند در سایه مداخلات همه جانبه حقوقی و نظامی آمریکا در صحنه روابط بین‌الملل که با هدف تامین منافع این کشور صورت می‌گیرد، برای تامین صلح جهانی و حقوق انسان‌‌ها سودمند باشند؟ همه چیز بر روی کاغذ و در حد شعار مناسب است، اما زمانی که به تفاوت آن با اعمال می‌رسیم، دوگانگی‌ها رخ می‌نمایند. در این مقاله با درج بخش‌هایی از اعلامیه جهانی حقوق بشر و اشاره به رفتار دوگانه کشورها و سازمان‌های مدعی حراست از آن، به بررسی موضوع پرداخته می‌شود.

****

اگر به زشتی‌های تاریخ بشر نگاه عمیق بیندازیم، گذشته انسان چون نواری سیاه و پلید به چشم می‌آید و طبعاً در این اندیشه فرو می‌رویم که با این گذشته تلخ، آینده چه خواهد شد؟ برای کاستن این پلیدی‌ها و بهبود زندگی اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی انسان چه باید کرد؟ اگر دوباره صفحات سیاه و سفید تاریخ را ورق بزنیم و نیک و بد آنرا با دیدی وسیع‌تر بنگریم در حقیقت در خواهیم یافت که در داستان پرحادثه زندگی انسان، همیشه و همه جا پیروزی نهایی از آن پیروان مکتب حق و عدالت و جویندگان راه پرنشیب و فراز پیامبران اوالعزم و اولیاء و اوحیاء بوده است.

خودخواهی‌ها، افزون‌طلبی‌ها، حق‌کشی‌های قدرت‌های بزرگ و اهریمنی به خاطر جلب منافع فردی و گروهی و قومی و قبیله‌ای و طایفه‌ای، در طول تاریخ «وجدان عمومی» را زیر پا گذاشته و از سادگی و لودگی مردم عوام و فریب‌خوده، سودهای بسیار کلان به جیب زده و کاخ‌ها و عمارت‌های ظلم و ستم را در اقصی نقاط جهان به پا داشته‌اند.

در قرون وسطا، ثروتمندان، به ویژه سلاطین، به خرافات و رمل و اسطرلاب و فال‌بینی و طالع‌بینی متوسل شده و جهل و نادانی را از طریق «مذهب» به وسیله «دین‌فروشان» گسترش دادند.

در حال حاضر نیز با این که قرن‌ها از حوادث تلخ دوران قرون وسطا گذشته است. دیکتاتورهای کوچک و بزرگ در خاورمیانه، عده‌ای از جاهلان را «اجیر» و «مزدور» قرار داده و به جان ملت‌های مظلوم انداخته‌اند.

عده‌ای از گرسنگان با دریافت «مزد» به جنگ هموطنان و همنوعان خود آمده و می‌خواهند، با قلع و قمع کردن انقلابیون،‌ دیکتاتورهای خونخوار را بر مردم مظلوم و ستم‌کشیده کشورهای عربی مسلط سازند. سرهنگ قذافی در لیبی، علی عبدالله صالح در یمن و سایر دیکتاتورها در خاورمیانه،‌بی‌پروا همچنان به کشتار مردم بیگناه ادامه داده و سازمان ملل متحد که باید حامی مظلومان و انقلابیون باشد، به جای آتش‌بس و توقف کشتار و خونریزی علیه مردم مظلوم، در محکوم کردن دیکتاتورهای خاورمیانه بسیار محتاطانه و به اصطلاح «دست به عصا» عمل می‌کند.

تقریباً‌تمامی اعضای سازمان ملل متحد،‌ مجوز اقدام نظامی ناتو علیه لیبی را امضا کردند(۱) و سازمان ملل بدون «اشارات»‌ ابرقدرت‌ها، یعنی آمریکا و روسیه و چین هیچگونه قاطعیت در جلوگیری از کشتار انسان‌ها از خودشان نمی‌دهند. گویی تمامی مردم مظلوم جهان تحت سیطره یک نظام واحد دیکتاتوری قرار داشته و یکصدا شعر معروف و عامیانه:

برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی که در نظام طبیعت ضعیف پایمال است

را که معادل آن در کشورهای غربی چنین است:«Might is Right» زمزمه می‌کنند.

البته این طرز تفکر را فیلسوفان خودفروخته و وابسته به درباری نظیر ماکیاول:

(Niccolo Machiavelli) ـ ۱۵۲۷ـ ۱۴۶۹ در جهان متداول کردند.

براساس نظریه‌پردازی این فیلسوف ایتالیایی، یک «رهبر» با «حاکم» برای اعمال قدرت و تداوم سلطه بر مردم بیگناه مجاز به استفاده از انواع و اقسام ترفندها و فریب‌ها و شیطنت‌هاست، یعنی به پیروان خود و مزدوران می‌گوید: «بکشید و شکنجه کنید و قلع و قمع کنید تا من زنده بمانم!»

سران کشورهای درگیر در جنگ جهانی اول و دوم که آسیب‌های فراوانی را در کشتار مردم و ویرانی دست‌آوردهای بشری تجربه کرده بودند، به کمک روشنفکران واقعی، نظیر ژوزف برویر، ژان چاروت، آلفرد آدلر، کافکا کوهلر، ونت، کارل یونگ، پیرژانت گلاور، سر هربرت رید،‌میشل فوردهام، مورتی، آلپرت، الکساندر آدلر، کورت آدلر، اریک فروم، سورن دایک، پاولوف، سوسیوان، پیاژه، زیگموند فروید و برخی دیگر از پیروان مکاتب علمی و فلسفی، سازمان ملل را در ژنو تشکیل دادند۲ و از تمامی ملت‌های آزاده جان خواستند تا برای دفاع از حقوق پایمال شده خود به این سازمان بپیوندند.

در منشور سازمان ملل آمده است که هیچکس حق ندارد در مالک و مذاهب سایر ملت‌ دخالت یا نسبت به آنها بی‌احترامی کند. متأسفانه در عصر حاضر، با اینکه بیش از شصت سال از امضاء این پیمان (Convention) می‌گذرد همچنان شاهد بی‌احترامی به مذاهب گوناگون از جمله سوزاندن قرآن کریم توسط کشیش افراط‌گرای آمریکایی و تفتیش عقاید دانشمندان و پژوهشگران هستیم.

زمان و نحوه موضعگیری‌های سازمان ملل در قبال وقایعی چون کشتار وحشیانه مردم به فرمان حاکمان بحرین و عربستان، بمباران چاه‌های نفت و نابودی دسترنج مردم فقرزده لیبی توسط جنگنده‌های قدرت‌های غربی و گشودن آتش به سوی معترضین به دست حکومت‌های دیکتاتوری مصر، یمن، تونس و … بار دیگر وجود دست‌های پنهان در پشت پرده‌های نامرئی سیاست را در این سازمان جهانی را اثبات کرد.

برخلاف آنچه که علیه دین اسلام در غرب سمپاشی شده و متأسفانه می‌شود، قرآن کریم تمامی انسان‌های جهان را به صلح و دوستی دعوت و به مسلمانان توصیه کرده است که سعی کنند بین مردم صلح و آشتی، برادری و برابری، عدالت و مساوات را برقرار کنند.۳

اهمیت اعلامیه جهانی حقوق بشر (Human Rights) فقط از این لحاظ نیست که شامل اصول و مبانی جدیدی است که گذشتگان از آن آگاه یا برخوردار نبودند، بلکه از این جهت است که برای نخستین بار در تاریخ، تمامی کشورهای جهان درباره اصول آن موافقت کامل کردند و از آن مهمتر آنکه همزمان با موافقت دولت‌ها، ملت‌های جهان نیز آن را با دل‌ و جان پذیرفتند.

اعلامیه در اندک مدتی به صورت آرمان مشترک تمامی جهان درآمد و تمامی کشورها مفاد آن را در تنظیم و توشیح «قانون اساسی» و اداره درست سازمان‌ها و نهادهای اجتماعی و حفظ حقوق مردم خود به کار برده‌اند.

لذا اگر امضاکنندگان اعلامیه حقوق بشر نخواهند یا نتوانند آن را اجرا کنند، جامعه بشری را بکلی نومید کرده و جنگ و خونریزی و برادرکشی و کشتار جمعی و قتل عام و نابودی کل جهان هستی را رقم خواهند زد.

در حقیقت، کشتی تمدن بشری با شیطنت «ابرقدرت‌ها» و متجاوزان به حقوق ملت‌ها آسیب‌ دیده و تمامی مردم از جمله سران کشورهای بزرگ را به قعر مشکلات فرو خواهد برد.

این حادثه‌ها به گواهی تاریخ، از جمله قصص انبیاء۴، روایات و داستان‌ها بارها شنیده، خوانده و گفته شده است.

لقد انزلنا إلیکم کتابا فیه ذکرکم افلا تعقلون؟ (شما را از حوادث روزگار و پی‌آمدها (ظلم و ستم) آگاه ساختیم، ولی شما نسبت به آن اعتنا نکردید ـ سوره انبیا آیه ۱۰)

و کم قصمنا من قریة کانت ظالمه و انشانا بعدها قوماً آخرین (چه بسا در هم شکستیم مردمی را که ستمگر بودند و بعد قوم دیگری را به وجود آوردیم ـ سوره انبیا، آیه ۱۱)

اتحاد و اتفاق بین ملت‌ها باعث خواهد شد که کشورهای بزرگ وقدرتمند به جنگ با کشورهای کوچک قد علم نکنند.

افسوس که منافع مادی و خودخواهی ابرقدرت‌ها مانع از اجرای عدالت و احقاق حق تمامی مردم مظلوم و ستمدیده است و از آنجا که کشتارهای جمعی و قتل‌عام‌ها، از طریق قدرت‌های بزرگ انجام می‌گیرد و آنان از درگیری و خشونت و هرج و مرج از طریق فروش سلاح و مهمات و مایحتاج عمومی سودهای کلان می‌برند، در حل و فصل نزاع‌ها و صلح جهانی اهتمام نمی‌ورزند و این برخلاف وعده‌ها و پیمان‌های بین‌المللی است. در اینجاست که باید اعلامیه حقوق بشر را مرور کنیم:

مقدمه:

از آنجا که حیثیت ذاتی و حقوق متساوی و غیرقابل انتقال تمامی اعضای خانواده بشری، اساس آزادی و صلح و دادگستری را در جهان تشکیل می‌دهد، از آنجا که فقدان شناسایی و تحصیل حقوق بشر منجر به اعمال وحشیانه‌ای شده که وجدان بشریت را پایمال کرده و ظهور دنیایی که در آن افراد بشر در بیان و عقیده، آزاد و از ترس و فقر فارغ باشند، به‌عنوان بالاترین آمال بشر اعلام شده، از آنجا که ضرورت دارد حقوق انسانی مورد حمایت قانون قرار گیرد تا بشر به عنوان آخرین راه، به قیام بر ضد ظلم و فشار مجبور نشود، از آنجا که اساساً لازم است توسعه روابط دوستانه بین‌ ملل را مورد تشویق قرار داد، از آنجا که مردم ملل متحد ایمان خود را به حقوق اساسی بشر، مقام و ارزش فرد انسانی و تساوی حقوق مرد و زن بار دیگر در منشور، اعلام کرده‌اند و تصمیم راسخ گرفته‌اند که به پیشرفت اجتماعی کمک کنند تا در محیطی آزادتر زندگی بهتری به وجود آورند، از آنجا که دول عضو متعهد شده‌اند احترام جهانی و رعایت واقعی حقوق بشر و آزادی‌های اساسی را با همکاری سازمان ملل متحد تأمین کنند و از آنجا که حسن تفاهم مشترک نسبت به این حقوق و آزادی‌ها برای اجرای کامل تعهد یاد شده کمال اهمیت را دارد، مجمع عمومی این اعلامیه جهانی حقوق بشر را آرمان مشترکی برای تمامی مردم و تمامی ملل اعلام می‌کند تا جمیع افراد و تمامی ارکان اجتماع آن را همواره مدنظر داشته باشند و مجاهدت کنند تا از راه تعلیم و تربیت، احترام این حقوق و آزادی‌ها فزونی یابد و تدابیر تدریجی ملی و بین‌المللی، شناسایی و اجرای واقعی آنها چه در میان ملل عضو و چه در بین کشورهایی که در قلمرو آنها هستند، تأمین شود.

* ماده اول ـ تمامی افراد بشر، آزاد به دنیا می‌آیند و از لحاظ حیثیت و حقوق باهم برابرند. همه دارای عقل و وجدان هستند و باید نسبت به یکدیگر با روح برادری رفتار کنند.

* ماده دوم ـ هرکس می‌تواند بدون هرگونه تبعیض از حیث نژاد، رنگ پوست، اختلاف جنس، زبان، مذهب، عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر و همچنین از حیث تابعیت، وضع اجتماعی، ثروت، وضع ولادت یا هر وضع دیگری از تمامی حقوق و آزادی‌هایی که در ذیل اعلامیه پیش‌بینی شده بهره‌مند شود. به علاوه از لحاظ سیاسی و قضایی و بین‌المللی، نسبت به کشور یا سرزمینی که شخص به آن تعلق دارد هیچگونه تبعیضی به عمل نخواهد آمد، اعم از اینکه آن کشور یا سرزمین مستقل بود. یا آنکه طرز حاکمیت آن به نحوی از انحاء محدود شده باشد.

* ماده سوم ـ هرکس حق زندگی و آزادی و امنیت شخصی دارد.

* ماده چهارم ـ احدی را نمی‌توان در بردگی یا خدمت اجباری نگاهداشت و داد و ستد بردگان به هر کیفیتی که باشد ممنوع است.

* ماده پنجم ـ احدی را نمی‌توان تحت شکنجه یا مورد مجازات با رفتار موهن و ظالمانه یا برخلاف شئون انسانیت قرار داد.

* ماده ششم ـ هرکسی حق دارد که در همه جا به عنوان یک «انسان» در برابر قانون شناخته شود.

* ماده هفتم ـ همه در برابر قانون مساوی هستند و حق دارند بدون تبعیض یا رعایت تساوی حقوق از حمایت قانون برخوردار شوند. همه حق دارند در برابر هرگونه تبعیضی در نقض مفاد این اعلامیه هرگونه تحریکاتی که برای چنین تبعیضی به عمل آید به یک میزان از حمایت قانون بهره‌مند شوند.

* ماده هشتم ـ چنانچه به حقوق اساسی کسی تجاوز شود، خواه آن حقوق ناشی از قانون اساسی و خواه ناشی از قانون دیگری باشد، آن شخص حق دارد برای دادخواهی به محاکم صالحه ملی رجوع کند.

* ماده نهم ـ احدی را نمی‌توان خودسرانه توقیف یا زندانی یا تبعید کرد.

* ماده دهم ـ هرکس حق دارد با رعایت تساوی کامل با توجه به حقوق و تعهداتش هرگونه اتهام جنایی که به او نسبت داده شده باشد، در دادگاهی مستقل و بی‌طرف به طور منصفانه و علنی مورد محاکمه قرار گیرد.

* ماده یازدهم ـ هرکس مورد اتهام جزایی قرار گیرد، مادام که در یک دادگاه علنی طبق قانون و با تأمین و تضمینات کافی برای دفاع از خود محکوم نشده، بی‌گناه محسوب خواهد شد.

هیچکس برای انجام یا انجام ندادن عملی که حین ارتکاب آن به موجب قوانین ملی یا بین‌المللی جرم شناخته نمی‌شد، محکوم نخواهد شد.

همچنین هیچگونه مجازاتی شدیدتر از آنچه حین ارتکاب جرم به آن تعلق می‌گرفته، درباره احدی اعمال نخواهد شد.

* ماده دوازدهم ـ زندگی خصوصی، امور خانوادگی، محل اقامت و مکاتبات هیچکس نباید مورد مداخلات خودسرانه واقع شود و شرافت و اسمش نباید مورد حمله قرار گیرد. هرکس حق دارد در مقابل اینگونه مداخلات و حملات ناروا از حمایت قانون برخوردار شود.

* ماده سیزدهم ـ هرکس حق دارد آزادانه بین مرزهای هر کشوری رفت و آمد و آزادانه در آن کشور اقامت کند. هرکس حق دارد هر کشوری از جمله کشور متبوع خود را ترک گفته یا به کشور متبوع خود بازگردد.

* ماده چهاردهم ـ هرکس حق دارد برای رهایی از تعقیب ظالمانه و زجر و شکنجه برای خود در کشورهای دیگر پناهگاهی اختیار کند. در مواردی که تعقیب اصولاً ناشی از جرایم سیاسی نبوده و ناشی از اعمال مخالف مقررات سازمان ملل است، از حق پناهندگی نمی‌توان استفاده کرد.

* ماده پانزدهم ـ هرکس حق دارد دارای تابعیت باشد. احدی را نمی‌توان خودسرانه از تابعیت خود یا از حق تغییر تابعیت محروم کرد.
ماده شانزدهم ـ هر زن و مرد بالغی حق دارد بدون هیچگونه محدودیت از لحاظ نژاد و ملیت و تابعیت و مذهب، زناشویی کرده و تشکیل خانواده بدهد. زن و شوهر هنگام ازدواج و طی دوران آن و همچنین هنگام طلاق دارای حقوق مساوی هستند. ازدواج باید فقط با آزادی و رضایت کامل طرفین صورت گیرد. خانواده رکن طبیعی و اساسی اجتماعی است و حق دارد از طرف جامعه و دولت حمایت شود.

ـ ماده هفدهم ـ هرکس به تنهایی یا با شرکت دیگران، دارای حق مالکیت است. حق مالکیت هیچکس را نمی‌توان خود سرانه از او سلب کرد.

ـ ماده هجدهم ـ هرکس حق دارد از آزادی فکر و وجدان‌ها و مذهب برخوردار باشد. این حق شامل آزادی عقیده و ایمان بوده و هرکس آزاد است منفرداً یا به طور اجتماع و در خلوت یا در حضور جمع از طریق تعلیم و انجام مراسم یا از طریق عبادت و رعایت اصول مذهبی، کیش و ایمان خود را آشکار کند.

ـ ماده نوزدهم ـ هرکس حق آزادی عقیده و بیان دارد و این حق متضمن این است که شخص آزادانه و بدون مداخله دیگران به عقاید خود پایبند بوده و در کسب اطلاعات و افکار و انتشار آن، با تمامی وسایل ممکن و بدون ملاحظات مرزی، آزاد باشد.

ـ ماده بیستم ـ ۱ـ هر کس حق دارد آزادانه مجامع و جمعیت‌های مسالمت آمیز تشکیل دهد. ۲ـ هیچکس را نمی‌توان به قبول عضویت جمعیتی وادار کرد.

ـ ماده بیست‌ویکم ـ ۱ـ هرکس حق دارد مستقیماً یا به وسیلة نمایندگان که آزادانه انتخاب کرده‌ است در اداره امور کشور خود شرکت جوید. ۲ـ هرکس حق دارد با شرایط مساوی به احراز مشاغل عمومی کشور خود نائل آید. ۳ـ اراده ملت اساس منشأ قدرت حکومت است. این اراده باید بوسیله انتخابات واقعی و ادواری ابراز شود. انتخابات باید عمومی و با رعایت مساوات باشد و با آرای مخفی یا طریقه‌ای نظیر آن انجام گیرد که آزادی رأی را تأمین کند.

ـ ماده بیست و دوم ـ هرکس به عنوان عضو اجتماع حق دارد از امنیت اجتماعی برخوردار باشد و حق دارد از طریق ساعی ملی و همکاری بین‌المللی، حقوق اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خود را که لازمه مقام و شأن آزادانه شخصیت او است با رعایت تشکیلات و امکانات هر کشور بدست آورد.

ـ ماده بیست و سوم ـ ۱ـ هرکس حق دارد کار کند و حق دارد شرایط منصفانه و رضایت بخشی برای کار خود خواستار باشد و در متقابل بیکاری مورد حمایت قرار گیرد. ۲ـ هر کس حق دارد بدون هیچ تبعیضی در مقابل کار مساوی اجرت مساوی دریافت کند ۳ ـ هرکس کار می‌کند حق دارد مزد منصفانه و رضایتبخش دریافت و زندگی خود و خانواده‌اش را موافق شئون انسانی تأمین کند و دستمزد او در صورت لزوم بوسیله سایر وسایل حمایت اجتماعی تکمیل شود. ۴ـ هر کس حق دارد برای حفظ منافع خود اتحادیه تشکیل داده یا در اتحادیه‌ها شرکت کند.

ـ ماده بیست و چهارم ـ هرکس حق استراحت و فراغت و تفریح دارد و این حق متضمن این است که ساعات کار شخص عادلانه بوده و در فواصل یعنی از مرخصی با استفاده از حقوق برخوردار شود.

ـ ماده بیست و پنجم ـ ۱ـ هر کس حق دارد سطح زندگی‌اش به میزانی باشد که معاش و بهداشت و رفاه خود و خانواده‌اش را تأمین کند. این حق متضمن تأمین خوراک، پوشاک، مسکن، مراقبت‌های طبی و خدمات لازم اجتماعی بوده و داشتن تأمین در دوره بیکاری، بیماری، ناتوانی، بیوه‌گی، پیری و نبود معیشت به عملی خارج از اختیار شخصی را نیز شامل می‌شود ۲ـ مادران و کودکان حق دارند از کمک و مراقبت مخصوص بهره‌مند شوند. کودکان اعم از اینکه در نتیجه ازدواج رسمی یا غیر آن به دنیا آمده باشند، حق دارند یکسان از حمایت اجتماعی برخوردار شوند.

ـ ماده بیست و ششم ـ ۱ـ هرکس حق دارد از کسب دانش برخوردار شود. آموزش و پرورش باید دست کم تا حدود مراحل اساسی و ابتدایی به طور رایگان در دسترس همه قرار گیرد. تعلیمات ابتدایی باید اجباری باشد. تعلیمات فنی‌و حرفه‌ای باید در دسترس همه قرار داشته باشد و تعلیمات عالیه نیز باید متساویاً بر حسب لیاقت در دسترس عموم قرار گیرد. ۲ـ آموزش‌و‌پرورش باید به طریقی هدایت شود که کیفیت انسانی را به حد اکمل رشد آن برساند و احترام حقوق و آزادی‌های اساسی بشر را تقویت کند. آموزش‌و‌پرورش باید حس تفاهم و شکیبایی و دوستی را بین تمامی ملت‌‌ها، نژادها و فرقه‌های مختلف مذهبی تقویت کرده و وسایل پیشرفت فعالیت‌های سازمان ملل را در راه حفظ صلح فراهم کند.۳ـ پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش‌و‌پرورش فرزندان خود حق اولویت دارند.

ماده بیست و هفتم ـ ۱ـ هرکس حق دارد آزادانه در زندگی فرهنگی جامعه شرکت جسته، از هنرها بهره‌مند شده و در پیشرفت‌های علمی سهیم باشد و از نتایج سودمند آن برخوردار شود.۲ـ هرکس حق دارد منافع مادی و معنوی ناشی از تألیفات علمی و ادبی و آثار هنری‌اش مورد حمایت قرار گیرد و محفوظ بماند.

ماده بیست و هشتم ـ هرکس حق دارد از آنچنان نظم اجتماعی و بین‌المللی برخوردار باشد که در آن حقوق و آزادی‌های مندرج در این اعلامیه، کاملاً به رسمیت شناخته شده باشد.

ماده بیست و نهم: ۱ـ هرکس در مقابل جامعه‌ای وظیفه دارد که رشد آزاد و کامل شخصیت او را میسر کند. ۲ـ در استفاده از حقوق و آزادی‌های خود، هرکس فقط تابع محدودیت‌هایی است که به موجب قانون و به منظور شناسائی و احترام به حقوق وآزادی‌های دیگران و رعایت مقتضیات اخلاقی و نظم عمومی و رفاه همگانی در یک جامعه آزاد به وجود آمده است.۳ـ هیچکس نباید از حقوق و آزادی‌های خود بر خلاف مقاصد و اصول سازمان ملل متحد استفاده کند.

ماده سی‌ام ـ هیچ کشور یا جمعیت یا هیچ فردی نمی‌تواند با استفاده از این اعلامیه برای خود حقی قائل شود که به موجب آن، وارد فعالیت‌هایی شود یا عملی انجام دهد که هدفش از بین بردن و پایمال کردن حقوق و آزادی‌های پیش‌بینی شده در اعلامیه باشد.

برخی آگاهان قدمت معاهدات و پیمان‌های بین‌المللی را به ۳۱۰۰ سال پیش از میلاد مسیح(ع) نسبت داده و برای نمونه به معاهده‌ای که بین دو جامعه و کشور «لاگاش» و «اوما» در منطقه بین‌النهرین منعقد شده بود اشاره می‌کنند. موضوع معاهده اخیر، حل اختلافات مرزی از طریق داوری همراه با «سوگند»‌های تشریفاتی، مبنی بر رعایت موافقتنامه بود. نمونه‌های دیگری نیز در این مورد، مانند معاهده «رامس» دوم فرعون مصر و «جنتا» پادشاه هیتی (حدود ۱۳۰۰ قبل از میلاد) درباره استرداد فراریان و برقراری صلح و اخوت ابدی، احترام به تمامیت ارضی، خاتمه حالت تجاوز و تشکیل نوعی اتحاد دفاعی، پیمان اتحادیه نظامی‌میان حکومت ماد و بابل علیه امپراتور آشور در ۶۰۶ سال قبل از میلاد و پیمان صلح کسوف بین پادشاه ماد و پادشاه لیدی با میانجی‌گری پادشاه بابل در سال ۵۸۳ قبل از میلاد، وجود دارد.‏

در اواخر قرن نوزدهم شاهد انعقاد معاهده‌ای به نام «اتحاد مثلث» بودیم. این معاهده یک سال پس از کنگره برلین در ۷ اکتبر ۱۸۷۹ بین امپراتوری‌های آلمان، اتریش و مجارستان در وین منعقد شد. در ۲۰مه ۱۸۸۲ ایتالیا نیز به این پیمان می‌پیوندد. این معاهده در ابتدا محرمانه بود ولی در سوم فوریه ۱۸۸۸ علنی ‌شد. طبق این معاهده، طرفین متعهد می‌شوند که هرگاه طرف مقابل مورد حمله روسیه واقع شود با تمامی قوای نظامی‌خود کمک کنند و با روسیه صلح جداگانه نکنند و هرگاه دولت دیگری غیر از روسیه حمله کند، طرف معاهده رویه بیطرفی را اتخاذ کند و اگر حمله‌کننده مورد پشتیبانی روسیه قرار گیرد، باز هر یک از طرفین مکلف خواهند بود به طرف مقابل کمک رسانند و بالاخره در خاتمه این دوران باید اشاره گذرایی به معاهدان صلح لاهه کرد. اولین کنفرانس صلح لاهه بنا به پیشنهاد نیکلای دوم امپراتور روسیه در ۱۸ مه ۱۸۹۹ تشکیل شد (در این کنفرانس نمایندگان ۲۶کشور شرکت داشتند: ۲۰ کشور اروپایی، دو کشور آمریکایی، و چهار کشور آسیایی از جمله ایران، چین، ژاپن و سیام) هدف این کنفرانس اساساً سیاسی و مربوط به کنترل تسلیحات و حفظ صلح در اروپا بود، ولی سه موضوع عمده حقوقی نیز مطرح و تصمیماتی اتخاذ شد. موضوعات مورد توافق عبارت بودند از:‏

‏۱ـ تأسیس دیوان دائمی‌ داوری ۲ـ تهیه و تنظیم قواعد جنگ زمینی ۳ـ شمول عهدنامه ۱۸۶۴ ژنو به جنگ دریایی (عهدنامه مورخ ۲۲ اوت ۱۸۶۴ راجع به حمایت از مجروحان، بیماران و کارکنان بهداری است).

پس از جنگ جهانی دوم، منشور سازمان ملل متحد به عنوان سند تأسیس سازمان ملل متحد (کنفرانس سانفرانسیسکو ۲۵ آوریل ۱۹۴۵) قواعد بنیادین روابط بین‌الملل را پی‌ریزی کرد. کمیسیون فوق‌الذکر از ابتدای تأسیس (نوامبر ۱۹۴۷) تاکنون فعالیت چشمگیری در جهت دستیابی به اهداف فوق داشته و پیش نویس معاهدات متعددی را تهیه و تنظیم کرده است. پاره‌ای از کنوانسیون‌ها ‏به شرح زیر است:‏

* ‏۱ـ کنوانسیون ژنو ۱۹۵۸ راجع به دریا و منطقه نظارت.

* ۲ـ کنوانسیون ژنو ۱۹۵۸ راجع به فلات قاره

* ۳ـ کنوانسیون ژنو ۱۹۵۸ راجع به دریای آزاد

* ۴ـ کنوانسیون ژنو ۱۹۵۸ راجع به صید ماهی و حفاظت از موجودات زنده در دریای آزاد

* ۵ ـ کنوانسیون ژنو ۱۹۶۱ راجع به روابط دپپلماتیک

* ۶ ـ کنوانسیون ژنو ۱۹۶۳ راجع به روابط کنسولی

* ۷ ـ کنوانسیون ژنو ۱۹۶۹ راجع به حقوق معاهدات

همان گونه که در این کنفرانس‌ها و معاهدات بین‌المللی مشهود است، اهداف اصلی شرکت‌کنندگان در کنفرانس‌ها، تعیین حد مرز و تکالیف کشورهای امضاکننده پیمان است. فلسفه وجودی سازمان ملل در همین نکته است که با جمع کردن نمایندگان کشورهای جهان، حقوق و منافع ملت‌ها را محترم شمرده و مانع جنگ و تخاصم و کناره‌گیری از روابط دپیماتیک بین دولت‌های گوناگون شود.

در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران که هشت سال به طول انجامید، آمریکا کمک‌های تسلیحاتی فراوان به کشور عراق کرد تا کشور ایران را به خیال خام خود با خاک یکسان و پایگاه‌های نظامی‌خود را هرچه بیشتر در عراق مستحکم کند، اما بعدها جهانیان با شکست عراق، برجای ماندن هزاران قربانی و خرابی‌های بسیار، دیدند که هیچیک از پیمان‌های امضاءشده جهانی، نمی‌توانند صلح و آرامش را بین ملت‌های جهان برقرار کنند. حمله به کشور عراق توسط آمریکا و به خاک و خون کشیدن جوانان و به غنیمت بردن دارایی‌‌های این کشور، حاصل قدرت‌ شیطانی آمریکا در تنظیم قراردادها و پیمان‌های جهانی است. دانشمندان و فیلسوفان آمریکا و اروپا، به علت‌ترس از قطع مواجب و امتیازات اجتماعی، تاکنون نتوانسته‌اند در رسانه‌های بین‌المللی، دست‌های پنهان سرمایه‌داران و سیاست‌های مزورانه دولت آمریکا را بخوبی برملاء کنند.

خلاصه کلام، امضای پیمان‌ها و معاهدات بین‌المللی در جهت رشد و تکامل معنویت، رعایت حقوق انسانی شهروندان، داوری در حل و فصل اختلافات مرزی و رفع تخاصم، برقراری صلح و آرامش بین ملت‌هاست. خودخواهی‌ها و قدرت‌طلبی‌های حکومت‌ها، گاهی اوقات موجب عقب ماندگی و اضمحلال حقوق شهروندان و آزادیخواهان می‌شود.

منشور سازمان ملل متحد با انتشار اعلامیه حقوق بشر، به حمایت از ملت‌ها و مطالبات قانونی و فطری آنان پرداخته و با راهکارها و روش‌های گوناگون، به یاری ملت‌های مظلوم برخاسته، ولی در عمل مشاهده شده است که حکومت‌های دیکتاتور، نظیر مصر، لیبی، یمن و بحرین از اجرای مفاد «اعلامیه حقوق بشر» طفره رفته و علناً به سرکوب مبارزان و معترضین می‌پردازند. جا دارد ملت‌های بیدار و روشنفکر جهان علیه دولت آمریکا به پا خاسته و با اخذ‌ها و ضمانت‌های کافی، از دولت آمریکا و متحدانش، در حد توان، مانع از پایمال شدن حقوق ملت‌های کوچک جهان بشوند.

زیرنویس:

۱ـ رجوع شود به فهرست عمده‌ترین معاهدات بین کشورهای جهان، صفحه ۳۰۹ کتاب «حقوق معاهدات بین‌المللی» نوشته دکتر رضا موسی‌زاده، استادیار دانشکده روابط بین‌الملل، نشر دادگستر چاپ اول ۱۳۷۷

۲ـ رجوع شود به فهرست دانشمندان، روشنفکران و فیلسوفان قرن نوزدهم و بیستم میلادی که در تهیه و تنظیم «اعلامیه حقوق بشر» نقش داشته‌اند.

۳ـ آیات بیشماری در قرآن کریم برای سعی و تلاش در ایجاد صلح و آرامش در دین مبین اسلام آمده است، از جمله آیه ۲۲۴ سوره بقره: «ولاتجعلو الله عُرضه لایمانکم ان تبروا و تتقوا و تصلحوابین‌الناس والله سمیعُ علیم»

۴ـ در سوره القصص درباره حضرت موسی و فرعون و‌هارون، و خودخواهی‌های انسان و ظلم و ستم و حق‌کشی و مظلوم‌کشی و تجاوز به حقوق ملت‌ها، مطالب بسیار ارزنده و آموزنده‌ای ذکر شده است.



نظرات 0