سیدجعفر حسینی- مشاور حقوقی دانشگاه صنعتی سهند و دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق بینالملل/بخش دوم و پایانی
اشاره:«آزادی از منظر حقوق اسلامی » ، عنوان مقالهای است که قسمت نخست آن در شماره قبلی صفحه حقوقی اطلاعات چاپ شد. قسمت دوم وپایانی این مقاله را میخوانیم.
***
… هنگامیکه فرزندان اسماعیل و اسحق بخود آمدند و تصمیم گرفتند در برابر بیدادگری فراعنه مبارزه کنند و آمادگی برای مشمول عنایت خدا واقع شدن، پیدا کردند «آنان از گرفتاریهای سخت، گشایش و رهایی داد و به آنها ارجمندی و آسودگی عطا فرمود، و به آنها عزت و آقایی داده شد».۱۳
الناس کّلهم احرار، الامن اقر علی نفسه بالعبودیه. تمام مردم، آزاد آفریده شدهاند، مگر کسانیکه از روی اختیاربردگی را برای خود پذیرفتهاند. ۱۴
اسلام برای آنکه هیچوقت هیولای بردگی سایه شوم خود را بر سر مردم نیفکند، پیروان خود را به داشتنی روح عزت و آزادگی تهییج و از فرومایگی و خوار شدن در مقابل دیگران، بر حذر داشته است. در این باره امام صادق(ع) میفرمایند: «خداوند، اختیار تمام کارها را بدست مومن سپرده است مگر اختیار خوار کردن خویش را که چنین اختیاری به او نداده است».۱۵
گفتار دوم: موضع اسلام درباره بردگی
اسلام در زمان و محیطی ظهور کرد که بردگی امری رایج و شایع و نظام بردهداری نظامی مشروع بود، قدر مسلم، اسلام، بردگی و بردهگیری از طریق قهر و غلبه و تسلط بر افراد و به بندگی کشیدن آنها و نیز بردگی از طریق اعمال ولایت را به رسمیت نشناخته است.۱۶ ولی نظام بردهداری را هم به صراحت ممنوع و ملغی اعلام نکرده بلکه برای آن احکام و مقرراتی وضع کرده است.
در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که نشان دهنده به رسمیت شناخته شدن وجود برده است: والذین هم لفروجهم حافظون،الا علی ازواجهم او ما ملکت ایمانهم فانهمغیر ملومین.۱۷
اما این معنا نیز مسلم و مورد قبول همه است که اسلام سعی بلیغی در تمهید آزادی بردگان و رفتار انسانی و شایسته با آنها داشته است در کنار توصیه به عبادت خدا و نیکی به والدین و خویشان، رفتاری و احسان با بردگان توصیه شده است.
براساس گفته «سامی الدیب» حقوقدان سوئیسی فلسطینی تبار، قرآن به طور قاطع و الزام آور بردگی را از بین نبرد، ولی این معنی واقعیت دارد که قرآن به عنوان یک عمل خیرخواهانه و نیک، آزادی بردگان را مطرح کرد، به گفته او، قرآن الغای کامل بردگی را به طور مبهم مورد توجه قرار داد.۱۸
خلاصه کلام این که عدم لغو صریح بردگی در اسلام و بیان مقررات و احکام مربوط به بردگی، نمیتواند دلیل این امر باشد که از نظر اسلام نظام بردگی و و صورتی از آن، مشروعیت دارد، تعبیرات قرآنی و بیانات مختلف پیشوایان دینی همه نشانگر آزادی ذاتی انسان و مملوک نبودن او برای انسان دیگری است.
و به هر حال نظر اسلام به سمت الغاء و امحای آن بوده و حال که از بین رفته است، به طور طبیعی الغای آن با دیدگاه اسلامی موافق است.
از همین روست که بند (الف) ماده ۱۱ اعلامیه حقوق بشر اسلامی قاهره مقرر میدارد: «انسان، آزاد متولد میشود. هیچکس حق به برده کشیدن یا ذلیل یا مقهور کردن یا بهره کشیدن یا به بندگی کشیدن اورابه غیر خدای تعالی ندارد».
گفتار سوم: آزادی در چار چوب قوانین اجتماعی صحیح
در اسلام اصل بر این است که انسانها در گزینش راه و رسم زندگی آزاد باشند.
حال سئوال این است که آیا زمانی از این اصل عدول میشود؟ به تعبیر دیگر آیا ممکن است آزادی آدمیان محدود شود؟ پاسخ این است که بلی، چیزی که آزادی فرد را محدود میکند مصالح مادی و معنوی جامعه است، فرد آزاد است مادام که به مصالح جامعه آسیب و زیان نرسانده است بدین جهت است که اگر شخصی در صحنه اجتماع، کاملا رعایت قوانین اسلامی را میکند، یعنی مثلا به کسی ظلم نمیکند، تظاهر به فسق نداردو… اما در خلوتگاه خود، تارک الصلوه است. روزه خواری میکند شراب مینوشد و… چنین شخصی اگر چه مسئولیت شرعی و الهی دارد و در عالم آخرت مواخذه خواهد شد، اما مورد تعقیب و مجازات قانونی قرار نخواهد گرفت، چون فسق و فجورش پنهانی و دور از انظار بوده است در نتیجه هیچگونه ضرری به جامعه نزده است.
اما اگر کسی بخواهد که در ملاء عام روزه خواری کند، از این کار ممنوع میشود و در صورت انجام دادن چنین کارهایی، حد خورده یا تعزیر میشود، زیرا چنین کارهایی اگر چه موجب ضرر مادی نیست اما ضرر معنوی و فرهنگی زیادی برای جامعه بدنبال دارد.
آزادی سیاسی از دیدگاه اسلام
گفتار اول: تقسیم پستها براساس لیاقت – اسلام برخلاف ملتهای متمدن زمان خود، که دیواری به عظمت دیوار چین، میان افراد بشر، پدید آورده، آنها را در دایره محدود نظام فاسد طبقاتی، محبوس کرده و از شکفته شدن استعدادها و بروز لیاقتها و شایستگیها جلوگیری می کردند، معتقد است هیچگونه مرزی که مانع رشد افکار و پرورش استعدادها باشد میان افراد بشر وجود ندارد همه باهم برادر و برابرند و میتوانند از مزایای سیاسی و اجتماعی کشور اسلامی طبق لیاقت و شایستگی خود بهرهمند شوند و ملاک برتری فقط در شایستگی و فضیلت ذاتی خلاصه میشود.
قرآن میفرماید: یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر وانثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم۱۹
این آیه شریفه به صراحت اعلام میکند که همه اعم از سیاه و سفید، فقیر و غنی، آنکه حسب و نسب دارد و آنکه ندارد همه و همه مخلوق خدایند.
و خداوند است که زمین و آسمان و تمامی موجودات، آفریده و در ملک و قدرت او هستند، فرمان و حکمتش در حق هم یکسان، نافذ و جاری است، منتهی در مقام بندگی و اطاعت از فرمان حق، عدهای به وسیله تقوی و پرهیزکاری گوی سبقت را از یکدیگر ربوده و مقرب درگاه حق شدهاند.
بنابراین مملکت اسلامی مال همه مردم است و همه آحاد ملت، در پیریزی تشکیلات سیاسی و اجتماعی آن سهیمند و در تصدی مناصب اداری و غیره برروی همه باز خواهد بود.
پیامبر رحمت(ص) میفرمایند: باهم برابر گردید تا دلهایتان برابر شود؛ و به هم دست دهید تا مهر ورزید.۲۰
گفتار دوم: آزادی از منظر علی (ع) – آزادی اجتماعی به همان گونه که در رفتار علی(ع) جلوهگر است در اندیشه آن امام همام به زیباترین شکل، نقش بسته بود که کتاب بزرگ و جاودانه نهجالبلاغه گواه آن است.
بدین خاطر بحث را در دو گزاره اندیشه و رفتار امام علی(ع) پی میگیریم:
الف) اندیشه- اندیشه تابناک امام علی(ع) فراسوی اندیشههای بشری است؛ اندیشه زلال وحی است و الهام گرفته از آن، از این روی، مرور زمان در آن راه ندارد، بلکه گذر زمان، مفهوم آنرا پویا و شکوفا میسازد.
امام علی(ع)میفرمایند:هانای مردمان، پدر شما آدم، مرد یا زن برده متولد نکرد، همه انسانها آزادند.
ب) رفتار- امام این اندیشه والا و ناب را در رفتار خود، مو به مو پیاده کرد، همانگونه که در اصل حکومت، تحمیل را بر مردم روا نداشت در مدیریت و ارائه آن نیز، ارزشهایی اجتماعی را پیاده و جلوهگر کرد.
امام، آزادی را گستراند و هیچگونه تنگنایی که ارزشها را تهدید کند، پدید نیاورد و در رفتار سیاسی خویش این حقیقت را شکوفا کرد، تا برای همگان الگو باشد.
پس از مرگ عثمان در زمان بیعت مسلمانان با آن حضرت، ایشان میفرمایند: و لا تکون بیعتی الا عن رضا المسلمین۲۱ بیعت من، جز با رضا و خشنودی مسلمانان نبود.
آزادی مدنی از منظر اسلام
آزادی در مسکن – این قسم از آزادی مانند اقسام دیگر آن، مورد حمایت اسلام است، چون اسلام، تمام سرزمینهای اسلامی را مال همه مسلمانان میداند به این دلیل به آنها اجازه میدهد هر کجا خواستند سکونت کنند.
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: همه سرزمینها متعلق به خداست و بندگان نیز، بندگان اویند، پس هر کجا موجب خیر و سعادت شما است، اقامت کنید.۲۲
افراد مفسد تبعید میشوند -کسانی که با اعمال نابکارانه خود، امنیت عمومی را در خطر میاندازند و از راه ارعاب و ترس در دل دیگران در زمین فساد میکنند، اسلام ازاینگونه افراد سلب«آزادی در مسکن»، میکند و اینان را محکوم به تبعید میکند.
قرآن صریحا دستور تبعید افراد مفسد فی الارض و کسانی که قوانین الهی را زیرپا میگذارند و سلب امنیت از مسلمانان میکنند را صادر کرده است.۲۳
همچنین درباره علی(ع) نقل شده است که: آن حضرت دو نفراز مفسدان را از کوفه به بصره تبعید کردند.۲۴
آزادی درکار- اسلام، با آنکه در دورانی به جامعه بشری عرضه شد که در سراسر زندگی مردم آنروز این رسم غلط حکمفرما بود، در عین حال با قاطعیت به جنگ این نوع تحمیلها و سلب آزادیها رفت، بیگاری و کار اجباری را که با شرف و عزت انسانی مخالف است، نادرست و غیر انسانی اعلام کرد.
امیرمومنان علی (ع) در جواب مردی که به ایشان مراجعه و برای احیای نهر آبی که به منظورآبادانی سرزمینی تقاضای صدور دستور بیگاری گرفتن از مردم و کار اجباری را میکرد، فرمود: لست اری ان اجبراحدا علی عمل یکرهه.۲۵
من صحیح نمیدانم کسی را به کاری که دوست ندارد وادارم و به بیگاری و کار اجباری تحمیل کنم.
پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: فرمانبرداری از هیچ کس در نافرمانی خدا روا و حلال نیست، چرا که فرمانبرداری و همراهی فقط در کار نیک و عادلانه است.۲۶
دیدگاه اسلام درباره دین
در اینکه اسلام دین توحید است، بحثی نیست، از نظر اسلام بت پرستی و شرک و کفر در شان انسان نیست و خداوند نیز شرک و کفر را از انسان نمیپذیرد و افراد مشرک را نمیبخشد: ان الله لا یغفر ان یشرک به و یغفر ما دون ذلک.۲۷
و در عین حال سراسر آیات قرآن مشحون از دعوت انسان به تعقل و تفکر و آزاد اندیشی و دوری از تعصب و تقلید کور کورانه و تشویق پذیرش عقیده صحیح با استدلال و برهان است.
اسلام معتقد به همزیستی مسالمت آمیزمذهبی است.
کسانی که با متون اصیل و مدارک دست اول اسلامی و تاریخ پر ازفراز و نشیب آن آشنایی درستی داشته باشند به خوبی میدانند اسلام که از ۱۴ قرن قبل، نه فقط به پیروان مذاهب آسمانی، حق حیات میدهد و نسبت به آنان کوچکترین اهانت و تحقیر را روا نمیدارد، بلکه خود را موظف میداند که در قلمرو حکومت خویش از آنان حمایت کند و وسایل رفاه و آسایش آنان را به نحو شایستهای فراهم کند.
برای اینکه با حقیقت این امر آشنا شویم به طرح مسایل زیر میپردازیم.
الف – اکراه و اجبار در اعتقادات قلبی راهی ندارد -در قرآن مجید آمده است: لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی۲۸٫ دین اکراه و اجبار نیست، زیرا راه سعادت و کمال، از گمراهی باز شناخته شدهاست.
همچنین قرآن میفرماید: لو شاء ربک لآمن من فیالارض کلهم جمیعا افانت تکره الناس حتی یکونوا مومنین.۲۹
ای پیامبر اگر پروردگارت بخواهد، همگی مردم روی زمین، ایمان میآورند، آیا تو برای آنکه مردم، ایمان بیاورند میخواهی آنان را مجبورکنی؟
باز در قرآن آمده است: ما علی الرسول الا البلاغ و الله یعلم ما تبدون و ما تکتمون.۳۰
وظیفه پیامبرجز ارشاد نیست، خدا آنچه که آشکار کنید و یا نهان دارید، میداند.
پیامبر اکرم(ص) میفرمایند:من به دین و آئینی ساده و آسان برانگیخته شدهام،و هر کس با روش من مخالفت کند از من نیست.۳۱
امیرمومنان علی (ع) میفرمایند: انسانها دو دسته اند، یا برادر دینی تواند و یا در آفرینش با تو یکسانند.
ب) بحث و مناظره بر اساس منطق و استدلال- اسلام در عین حالی که عقاید پیروان ادیان آسمانی را محترم میشمارد، قسمتی از محتویات مذهب آنان را نادرست و غیر منطقی میداند، لذا به پیروانش دستور میدهد: در مقام ارشاد و هدایت آنان، برآیند، لیکن هنگام بحث و مناظره با آنان سعی کنند گفتارشان براساس منطق و استدلال و قانع کردن وجدان آنان استوار باشد. نه جار و جنجال و خشونت ناشی از تعصبات بی جا. ولاتجادلوا اهل الکتاب الا بالتی هی احسن ـ با اهل کتاب جز با بهترین و موثرترین روشها بحث و مناظره نکنید.
نتیجه گیری
بنابر آنچه به اجمال در خصوص آزادی در منظر حقوق اسلامی گفته شد مشخص میشود که در حدود ۱۴۵۰ سال پیش و در زمانی که غبار تیرهای از جهالت و نادانی بر افکار و عقول مردم جهان سنگینی میکرد و بیدادگری و ظلم و ستم به اوج خود رسیده و عدالت و فضیلت در مراکز قدرت غرب و اروپا زندانی شده بود و فساد و تباهی همه جا را فرا گرفته بود و دیکتاتوری و خودکامگی اجازه نفس کشیدن به کسی را نمیداد و بنیان جامعه بر اساس نظام پوسیده طبقاتی و تئوری غلط تبعیضات نژادی، استوار بود و به جای امنیت و ثبات، اضطراب و دلهره و هرج و مرج برآنان حکمفرما بود؛ در چنین وضعی بود که نور اسلام در آن پرتو انداخت و از فروغ تابناکش جهان تاریک روشن شد، اسلام دانش و فرهنگ را بسط داد، بساط بیدادگری و خودکامگی را برچید، عدالت و فضیلت را همگانی کرد و احکام قوانین الهی را به بشریت به ارمغان آورد.
پس روشن و پر واضح است آنچه که در خصوص آزادی که یکی از اصول حقوق بشر حقوق اسلامی است بیان شد، کما و کیفا بسیار گسترده تر، جامعتر و فراتر از آزادی در اعلامیه جهانی حقوق بشر که در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسیده است، میباشد و میتوان مدعی شد که همه این گونه اعلامیهها جنبه درون دینی دارند.
امید است با استفاده صحیح از آموزههای عمیق دین مبین اسلام و عمل به احکام و موازین آن جهانی همراه با صلح و آرامش را شاهد باشیم. انشاءالله
منابع و ماخذ:
قرآن
نهج الفصاحه
نهج البلاغه
قربانی، زین العابدین/ اسلام و حقوق بشر/دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران ۶۷
جوادی عاملی، عبدالله/فلسفه حقوق بشر/نشر اسرا،قم۷۵
حیدری نراقی، علی محمد/ رساله حقوقی امام سجاد(ع)/ نشر نراقی، قم ۸۶
مهرپور، حسین/ نظام بین المللی حقوق بشر/ نشر اطلاعات، تهران ۸۷
احمدی، حبیب الله/ امام علی (ع) و جمهوریت/نشر فاطمیا، قم ۷۹
جعفری لنگرودی، محمد جعفر/ترمینولوژی حقوق/ تهران ۶۷
پی نوشت ها:
۱۳ – نهجالبلاغه – خطبه قاصعه
۱۴ – وسایل- ج۳ ص ۲۴۳
۱۵ – وسایل – ج۶ ص ۴۲۴
۱۶ – علامه طباطبایی تفسیرالمیزان- ج۶
۱۷ – سوره مومنون آیات ۵ و ۶
۱۸- ALDEE, op. CIT,P. 267
۱۹- سوره حجرات – آیه ۱۳
۲۰ – نهج الفصاحه – حکمت ۲۸۹
۲۱ – تاریخ الامم والمکوک، جریر طبری- ج۴ ص ۱۵۲
۲۲ – نهج الفصاحه – ص ۲۲۳
۲۳ – سوره مائده – آیه۳۳
۲۴ – تفسیر المیزان -ج ۵ – ص ۳۶۰
۲۵ – عدالت و قضا در اسلام -ج ۱ ص۲۰۸
۲۶ – نهج الفصاحه – ص ۴۶۵
۲۷ – سوره نساء – آیه ۱۱۶
۲۸- سوره بقره – آیه ۲۵۶
۲۹ – سوره یونس – آیه ۹۹
۳۰- سوره مائده – آیه ۹۹
۳۱ – نهج الفصاحه – ص ۲۰۳