تاريخ : یک شنبه 7 اسفند 1390  | 3:59 PM | نویسنده : قاسمعلی

همه می‌دانند و می‌دانستند که احمدی‌نژاد و مشایی صاحبان تفکری یگانه‌اند. بسیاری از سخنان مشایی که مورد هجوم جریان خاص است بارها و به کرات از دهان احمدی‌نژاد نیز خارج شده حتی به تفصیل افزون. اما نمی‌توان این چنین بی‌محابا به رئیس جمهور حمله برد و او را لیدر جریان انحرافی نامید. چرا که ورود رهبری را در پی خواهد داشت و این یعنی مثل آنان باز قصه می‌شد.


اسفندیار رحیم مشایی

سایت شبکه ایران نزدیک به روزنامه ایران و از حامیان طیف آقای مشائی در دولت طی یک یادداشت انتخاباتی به تببین نگاه خود درباره انتقادهای سیاسی علیه طیف مشائی پرداخت و ضمن مشابهت سازی کامل میان دکتر احمدی نژاد و مشائی چنین نوشت:

احمدی‌نژاد، سوم تیر، دور دوم، فتنه، گفتمان احمدی‌نژاد، گفتمان انقلاب اسلامی، فتنه جدید و.... این‌ها کلید واژه‌هایی است که همه دغدغه‌های من، تمام قد در آن هویدا شده‌اند. بگذارید با یک خاطره آغاز کنم. من و چند تن از دوستانم، هرچه پول داشتیم روی هم گذاشتیم و به زحمت عکسی از احمدی‌نژاد یافتیم و بردیم برای کپی. صاحب مغازه با تعجب نگاهی به عکس انداخت و گفت: این دیگر کیست؟ چه قدر شبیه شهداست! گفتم: احمدی‌نژاد است. کاندیدای ریاست جمهوری. صاحب مغازه لبخندی تمسخرآمیز زد و گفت: یعنی رأی می‌آره؟

اکنون بیش از شش سال گذشته است و باید گفت: آری او رأی آورده است و نه یک بار؛ که دو بار. البته جای شگفتی نیست. شگفتی از آن کسانی است که احمدی‌نژاد را یک فرد چون دیگران پنداشته‌اند و شخصیت حقیقی او را مورد رأی خویش پنداشته‌اند. چنین فردی برای رأی آوردن می‌بایست بیش از این شناخته شده و سرمایه و برنامه تبلیغاتی سنگینی داشته باشد. اما احمدی‌نژاد عنوان یک فرد نیست بلکه علم گفتمان انقلاب اسلامی پس از ربع قرن است و این گفتمان نه تنها میان ملت ایران، که در جهان شیدایانی دارد و حاجتی به معرفی نیست. در این میان لازم است اشارتی هر چند کوتاه بنمایم به این مسئله که به دنبال چه چیزی هستم؟ از آن جا که تعرف الامور باضدادها؛ باید بگویم در پی چه چیزی نیستم. اکنون در مقام ستایش و تطهیر دولت نیستم و برای غیر معصوم در هر جایگاهی، چنین نگاهی را تملق و چاپلوسی می‌انگارم، اما به دنبال بیان همان مطلبی هستم که امام خامنه‌ای (مد ظله العالی) نیز به آن اشاره فرموده‌اند:

«خصوصیت و امتیاز دوم که در این دولت هست، شعار و گفتمان کلی این دولت است که منطبق بر شعار و گفتمان امام و منطبق بر شعارها و گفتمان‌های انقلاب است؛ این خیلی چیز باارزشی است. این را هیچ‌کس نمی‌تواند ندیده بگیرد. هر دلبسته به انقلاب، این را قدر می‌داند؛ هر کسی که پیشرفت کشور را با هدایت انقلاب و با کارگردانی انقلاب تصور می‌کند، باید این را قدر بداند. عدالت‌خواهی در این دولت پررنگ شد. شعار عدالت‌خواهی به صورت جدی بر روحیه مسئولان، دولتمردان و برنامه‌ها، پرتو افکند. استکبارستیزی - که معنای ویژه انقلابی خودش را دارد - در این دولت تشخص و تمیز پیدا کرد.»1

شگفتی از آن کسانی است که احمدی‌نژاد را یک فرد چون دیگران پنداشته‌اند و شخصیت حقیقی او را مورد رأی خویش پنداشته‌اند. چنین فردی برای رأی آوردن می‌بایست بیش از این شناخته شده و سرمایه و برنامه تبلیغاتی سنگینی داشته باشد. اما احمدی‌نژاد عنوان یک فرد نیست بلکه علم گفتمان انقلاب اسلامی پس از ربع قرن است و این گفتمان نه تنها میان ملت ایران، که در جهان شیدایانی دارد و حاجتی به معرفی نیست

گفتمان احمدی‌نژاد را در یک بیان می‌توان گفتمان روزآمد انقلاب اسلامی نامید. گفتمانی که تناسب زمانی 30 ساله را در نظر داشته و خوبان گذشته را به صرف خوبی ماضی، در مقام مضارع خوب نمی‌بیند بخصوص که آن خوب بودن از ماضی دور است و در ماضی نزدیک، دست‌ها لرزیده و پاها لغزیده است. کسانی که از امام(ره) نامه و اجازه داشتند در فتنه غلتیدند و دیگرانی که انتقاد از خویشتن را نیز روا نمی‌دانند به این استدلال که امام خمینی(ره) ما را تأیید فرموده... آری گفتمان به روز انقلاب اسلامی که حمایت رهبر زمان را نیز به همراه دارد، قرآن‌های بر نیزه رفته را به رسمیت نمی‌شناسد و به تریبون هایشان وقعی نمی‌نهد و در این مقام، آنان که بر فراز چشم‌هایشان، ابرو که هیچ؛ خطی هم نیست، آشفته شده و در پی آنند که جهانی را آشفته سازند. از این آشفتگی‌هاست که مردود‌شدگان این گفتمان به روز انقلاب اسلامی، دسیسه‌وار طرحی هوشمندانه برای ساقط نمودن این پرچم درانداخته‌اند.

احمدی نژاد

تهاجم همه‌جانبه به دولت، مدت‌هاست که برای ما عادی شده است اما زمانی است که به برکت حیلت‌های ژورنالیستی، فاز جدیدی از این تهاجم آغازه شده و رویکرد جدیدی با دکترین تعریف «جریانی انحرافی» بیخ گوش رئیس جمهور، چهره نموده است.

چرایی این حرکات و حملات را می‌بایست در همان آشفتگی‌ها و خواب‌های بر باد رفته جریان خاص یافت. تعریف و ارائه جریانی پرزرق و برق تنها یک مرحله از پروسه‌ای است که حذف گفتمانی احمدی‌نژاد را نشانه رفته است. جریانی که جادوی رسانه را در دست گرفته و با شاه شعار تو ساحری، سوار بر نان ژورنالیست‌ها و عقاید بحق مؤمنین، خوش موج، به پیش می‌تازد. سحر در دست و اتهام سحر بر لب، البته که شیوه معمول و تاریخی جبهه باطل علیه حق بوده است. در قرآن کریم اشارات فراوانی به این شیوه کهن شده است که تنها آیتی از آن را بیان می‌داریم:

کذلک ما اتی الذین من قبلهم من رسول الا قالو ساحر او مجنون: این گونه است که هیچ پیامبری قبل از این‌ها به سوی قومی فرستاده نشد مگر این که گفتند: او ساحر است یا دیوانه. (الذاریات- 52)

این دکترین نخ نما شده پیشتر از سوی مهندس رحیم مشایی چنین افشا شده است:

«تا به حال شده است که جبهه دین، دیانت، تفکر شیعی،تفکر اسلامی، طرف ایمان، طرف خدا، طرف مقابل خود را به سحر متهم کرده باشد؟ برعکس این بوده است. این طرف شیطان و طرف باطل است که طرف حق را متهم به سحر می‌کند. چرا اینطوری است؟ دلیلش روشن است چون کسی که می‌گوید فلانی ساحر است، قصدش این است که بگوید اصلاً گوش نده، نبین، نرو. وگرنه اگر آدم حق باشد که این گونه نیست... مشایی باطل است؟ خوب بیایید بحث کنیم. اگر تو حق هستی چرا می‌گویی این سحر می‌کند؟ تو که حق نداری این را بگویی. تو باید بیایی بشنوی که مشایی چه می‌گوید؟ دین ما در برابر سحر مگر شکست خورده است؟ یعنی ما در برابر سحر ناتوانیم؟ قدرت نداریم؟ نور خدا در سحر هضم می‌شود؟ این چه منطقی است؟ اگر وقت کردیم من دلیلش را می‌گویم. اصلاً این منطق باطل است. جبهه باطل جبهه حق را متهم به سحر و جادو می‌کند. پیامبران و اولیا و اوصیا متهم به سحر و جادو بودند تا اصلاً مردم نروند پیش اینها.»2

بی شک احمدی‌نژاد برای برخی، گفتمانی مزاحم است و شخص او در این میدان موضوعیتی ندارد، پس می‌بایست کاری کنند که این جریان منقطع گردد و جوانه‌های بسیار روییده بر این درخت بخشکد و این دولت پایان راه احمدی نژادی‌ها باشد. باشد که عبرت دیگران شود تا نسبت سخیف و دون شأن آبرو بر آنان روا ندارند.

آری با شروع دور دوم ریاست جمهوری، می‌بایست وارد مرحله جدیدی از تهاجم می‌شدند. در این گاهه حساس، چند نکته مهم را می‌بایست در نظر می‌گرفتند:

1- برنامه باید جامع و کامل بوده و در حد هدف بزرگی چون حذف احمدی‌نژاد باشد.

2- این برنامه می‌بایست پرده به پرده پیش رود و از روش استدراج بهره گیرد تا بتواند همگان را با این پروسه همراه سازد.

3- از همه ظرفیت‌ها می‌بایست استفاده نمود. چرا که اکثریت مردم نظر به من قال دارند نه ما قال. « و البته در غالب موارد هم چاره‌ای جز این نیست. تشخیص حق از ناحق، عقل تشخیص می‌خواهد و آن کس را که از این عقل بهره‌ای نیست چاره‌ای نمی‌ماند جز آن که به تقلید روی آورد. تأثیر روانی نام‌های مشهور معمولاً عقل را می‌پوشاند و انسان را پیش از آن که اصلاً فرصت قضاوت پیدا کند در مقام شهرت گوینده خاضع می‌سازد... برای رفع هر گونه شبهه، جای این تذکر باقی است که در مقام عمل، عموم مردم را چاره‌ای جز تقلید از بزرگان نیست و این حقیقت را انسان به حکم فطرت جمعی و فردی باز می‌یابد.3»

احمدی نژاد

 

این اصل مهم بشدت مورد توجه طراحان این پروسه بوده است اما سؤال اینجاست که چگونه؟

در پاسخ باید گفت: کار چندان دشواری نیست. به قول دوستی خردمند، انسان‌ها دو دسته‌اند یا مدیریت می‌کنند یا مدیریت می‌شوند. گاه فردی در مقام ظاهری یک مدیر است اما معاونش به آسانی و با تکیه بر تجربه بسیار او را مدیریت می‌کند حتی در مقام اندیشیدن. ژورنالیست‌ها با این حربه نیک آشنایند. برخی از روزنامه‌ها با تیترها، مقالات و هیاهوها، بزرگان قوم و مدیران را مدیریت می‌کنند. آری به همین سادگی. این را باید به چشم دیده باشی تا بر جانت نشیند و به خط و شنیدن، علمی برایت حاصل نمی‌شود. حال اگر از ارباب و متخصصین رسانه پرسی خواهی شنید که این ذات رسانه در دنیای مدرن است. فقط کافی است آنان که این تصمیم را گرفته‌اند تا گفتمان انقلاب اسلامی را گفتمانی انحرافی بنامند قدرتمند باشند تا بتوانند بزرگان و مدیران بسیاری را با خود همراه سازند و این شیطنت، ذاتی رسانه دنیای مدرن است. اینجا آن چه هست جادویی پنهان و خلسه‌ای نارسیسی است که برای پی بردن به عمق این مطلب می‌توانید آثار داوری اردکانی، مددپور و آوینی را دریابید.

به هر تقدیر با توسل به جادوی رسانه، با دم خود گردو شکستند و به آواز بلند خواندند: قصه ما مثل شد همه قند و عسل شد.

داستان آنان مثل شده بود و حجم عظیمی از رسانه‌ها را به خود مشغول داشته و زمینه برای مدیریت مدیریت شوندگان آماده گشته بود. مثل شدن داستان خوش خط و خال ابرو نداشتگان بخش مهمی از پروسه پیش گفته بود. داستان جامعی که هم تراژدی بود و اشک تمساح ریختن. هم جنایت داشت، هم جن و سحر و رمال و هم فساد اقتصادی و سیاسی و هم بخش اتاق خوابی، که سرمنشأ همه دفتر ریاست جمهوری بود. هر روز ابعاد جدید از این داستان مثل می‌شد و برای طراحان، قند و عسل.

بخش سیاست تبیان

 


منبع :شبکه ایران



نظرات 0