چكيده
اشاره اين نوشتار برآن است تا در آستانه دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري، نگاهي گذرا به اين موضوع در آيينه كلام رهبري داشته باشد؛ مسألهاي كه به گونهاي اساسي، ريشه در مباحثي همچون ماهيت نظام مردم سالار ديني و تفاوت آن با دموكراسي ليبرال غرب، نقش حقيقي مردم و عنصر مشاركت در ايجاد و استمرار حاكميت و قالبهاي مشاركت مردمي، حق رأي و... دارد و نويسنده ناگزير از بررسي - هر چند اجمالي- اين نظريهها و فرضيهها در انديشه سياسي مقام معظم رهبري است.
جايگاه خواست و اراده مردم در حكومت ديني
در نظام مردم سالاري ديني خواست و اراده مردم از شأن و منزلت خاصي برخوردار است و باعث پيدايش و استمرار حاكميت است، اما بايد گفت اين خواست و اراده از منطقي خاص پيروي ميكند كه به موجب آن، چنين نظامي از نظامهاي ليبرال دموكراسي غرب و نقش مردم در آنها متمايز گردد.
"در نظام اسلامي - يعني مردم سالاري ديني- مردم انتخاب ميكنند، تصميم ميگيرند و سرنوشت اداره كشور را به وسيله منتخبان خودشان در اختيار دارند؛ اما اين خواست و انتخاب و اراده در سايه هدايت الهي، هرگز به بيرون جاده صلاح و فلاح راه نميبرد و از صراط مستقيم خارج نميشود. نكته اصلي در مردم سالاري ديني اين است."1 در حقيقت انتخاب مردم، انتخابي برخاسته از شعور و بينش مذهبي و در چارچوب احكام الهي است. "اين مردم سالاري ديني، راقي ترين نوع مردم سالاري است كه امروز دنيا شاهد آن است؛ زيرا مردم سالاري در چارچوب احكام و هدايت الهي است. انتخاب مردم است، اما انتخابي كه با قوانين آسماني و مبراي از هرگونه نقص و عيب توانسته است جهت و راه صحيحي را دنبال كند."2
به عبارت ديگر در اين گونه نظامهاي سياسي، انگيزه و خواست مردم از پشتوانه ديني و اعتقادي برخوردار بوده و منافع و خواست صاحبان ثروت، سرمايه داران حاكم و نيرنگ بازان عالم سياست تأثيري بر آن نخواهد داشت. "دموكراسي حقيقي مردم سالاري برخاسته از دين و ايمان است. انگيزه مردم، برخاسته از دين، از احساس مسئوليت و از احساس تكليف ملي و ديني است؛ لذا وارد ميدان ميشوند و در ميان نامزدهاي مختلف، گزينه خودشان را انتخاب ميكنند."3
در حقيقت در چنين نظامي "هيچ كس حق ندارد بر مردم حاكميت داشته باشد مگر آنكه داراي معيارهاي پذيرفته شده باشد و مردم او را پذيرفته باشند."4 به عبارت ديگر"در نظام اسلامي دارا بودن معيارها كافي نيست؛ بلكه انتخاب مردم هم شرط لازم است و بدون انتخاب مردم امكان ندارد."5
ايشان در جمله فوق به دو عنصر ضروري در راستاي بر پايي و استمرار هر حاكميتي، يعني "مشروعيت" و "مقبوليت" اشاره كرده و در جايي ديگر ميفرمايند: "در اسلام تقوا و عدالت پايه اصلي مشروعيت است اما اين مشروعيت بدون رأي مردم، مقبوليت و كارآيي ندارد لذا در اسلام رأي مردم اهميت ويژهاي دارد."6
مجموع اين بيانات به اهميت اساسي نقش مردم در نظام ديني اشاره داشته و آنرا يكي از دو پايه اصلي خيمه حاكميت بر ميشمارد: "... در كشور ما به بركت نظام اسلامي، محور تصميم گيري مردمند و چارچوب تصميم گيري - هم براي مردم و هم براي مسئولان - احكام و شريعت اسلامي است."7
برخلاف تلاشهايي كه در راستاي اثبات خودكامگي و توتاليتره جلوه دادن حكومت اسلامي و پافشاريهايي كه بر تضاد ذاتي آن با اراده و خواست حقيقي مردم و نفي هرگونه مشاركت عمومي در اين چنين نظامي صورت ميگيرد، مردمي بودن از پايهها و شاخصههاي اصلي نظام و اراده و خواست مردم در چارچوب ارزشهاي الهي، تعيين گر حقيقي است. "مردمي بودن در نظام جمهوري اسلامي، يك شاخصه اصلي است؛ يعني رأي مردم، كرامت مردم، خواست مردم، از جمله عناصر اصلي در نظام جمهوري اسلامي و اين بناي مستحكم است. رأي مردم تعيين كننده است."8 "در نظام جمهوري اسلامي... حركت در چارچوب دين خداست و اراده مردم، تعيين كننده مطلق است."9 به ديگر بيان "خواست، اراده و ايمان مردم و حتي عواطف آنان پايه اصلي حكومت اسلامي است و ما نيز در جمهوري اسلامي ايران به اين مهم، اعتقاد داريم."10
با تشريح جايگاه مهم و نقش حساس و سرنوشت ساز مردم و اتكاي واقعي نظام اسلامي به مباني اسلامي از يك سو و به اراده مردمي از ديگر سو - به عنوان دو عنصر و پايه اساسي حكومت ديني - روشن شد كه حكومت ديني نه تنها بر پايه تغلب و از راه غلبه، زور و سركوب، بر مردم و تقديراتشان حاكم نميشود بلكه حضور مردم را در بسياري از عرصههاي سياسي و اجتماعي (به ويژه در زمينه تأسيس و استمرار حاكميت و اقتدار سياسي آن) ضروري برشمرده و براي آن اهميت فوق العادهاي قائل است. و اين گونه است كه "حكومت اسلامي، حكومت استبدادي نيست."11 و خودكامگي و خودرأيي و استبداد در قاموس سياسي نظام ديني راهي ندارد؛ چه اينكه در اين انديشه اساسا ميان خدا محوري و مردم محوري تضادي نيست تا حكومت ديني در مقام اختيارِ ميان يكي از اين دو به آفت استبداد زدگي و خودكامگي دچار شود. "در تفكر اسلامي انديشه خدا محوري با انديشه مردم محوري هيچ منافاتي ندارد و در حكومت ديني،مردم اصل و همه كاره هستند."12
قالبهاي مشاركت مردمي
تمامي نظامهاي سياسي كه بر مبناي خواست و اراده مردم پايه گذاري و به نقش و جايگاه حضور مردمي در آنها توجه ويژه شده است، مكانيزمهايي معين جهت جلب اراده عمومي ارائه وقالبهايي معين براي مشاركت مردمي تعريف كرده اند.
اما به راستي آيا نظام ديني نيز ساز و كارهايي مناسب براي درك و فهم و به كار بستن خواست و اراده همگاني تدارك ديده است؟!
پاسخ به اين پرسش از دشواري و پيچيدگي چنداني برخوردار نميباشد. چه اينكه نگاهي گذرا به ماهيت احكام،قوانين و مقررات ديني گوياي آن است كه اسلام همواره در جهت پررنگ كردن حضور مردم در عرصههاي سياسي، نظامي و به طور كلي اجتماعي گام برداشته و براي آن اهميت ويژهاي قائل است تا آنجا كه در اين ميان حتي پارهاي از عبادات به ظاهر فردي نيز آهنگ اجتماعي به خود گرفته است.
به طور كلي ميتوان از جمله سازوكارهايي كه نظام ديني و شارع حكيم در فرايند جلب و تثبيت مشاركت مردمي در عرصههاي عمومي، در خدمت گرفتهاند به مؤلفههايي چون نمازهاي جمعه و جماعات، فريضه حج، امر به معروف و نهي از منكر، دعوت به نظارت مردمي بر عملكرد مسئولان و مطالبه از ايشان، حضور فعالانه در عرصههاي دفاعي و اقتصادي و از همه مهمتر عنصر بيعت اشاره داشت كه گستره محدود اين مقال، طول و تفصيل پيرامون اين موضوعات را بر نميتابد.
نظام جمهوري اسلامي ايران و قانون اساسي آن نيز ضمن تأكيد بر اهميت موضوعات ياد شده و نيز مشاركت مردمي و نقش حياتي اراده و خواست مردم در عرصههاي سياسي و اجتماعي، انتخابات و رجوع به آراي مردم را يكي از اصلي ترين قالبهاي مشاركت همگاني برمي شمارد. همين پشتوانه فكري، فلسفي و قانوني است كه سه دهه گذشته از انقلاب اسلامي و بر پايي حكومت ديني را نمايشگاه برپايي قريب به سي انتخابات سراسري رقم زده است؛ مسألهاي كه شايد به جرأت بتوان گفت در تمامي سيستمهاي سياسي موجود بي همانند است. "در ايران مردم سالاري واقعي وجود دارد. در بيست و يكي دو سال بعد از انقلاب، به طور متوسط هر يك سال يك اتنخابات در اين كشور واقع شده است و مردم در همه امور كشور دخالت كرده اند."13 "بيست و شش سال از عمر جمهوري اسلامي ميگذرد و ما حدود بيست و پنج، شش انتخابات داشته ايم؛ اين فرصتي است براي ملت ايران؛ اين فرصت را اسلام و انقلاب و جمهوري اسلامي به ما داد."14
گذشته از اين اما در يك نگاه اجمالي دغدغه اساسي رهبري درباره موضوع انتخابات به طور عمده پيرامون چهار محور عمده متمركز است.
الف: اصل حضور مردمي در انتخابات
از ديدگاه مقام معظم رهبري مشاركت در عرصه انتخابات و رأي دهي فراتر از يك حق حقوقي و قانوني محض كه در دموكراسيهاي غربي به آن تكيه ميشود تلقي ميگردد. در نگاه ديني؛ اين كنش اجتماعي و سياسي علاوه بر آنكه حق قانوني افراد است، به عنوان يك عمل عبادي و فريضهاي الهي به حساب ميآيد كه در نتيجه نياز به قصد قربت دارد. نقطه نگاهي كه از يك عمليات سياسي عرفي محض در نظامهاي سكولار، يك رفتارسياسي ـ عبادي هدفمند و پويا ميسازد و اين گونه است كه "هر كس كه به خاطر تثبيت نظام و به خاطر انجام وظيفه، رأي در صندوق انداخته است و... پيش خدا مأجور است."15 و به عبارت ديگر "شركت و حضور در انتخابات براي مردم، هم يك فريضه سياسي است، هم يك فريضه ديني... اين مهمترين مسأله در باب انتخابات است؛ يعني حضور مردم."16
شايد بتوان مشاركت مردم در فرايند انتخابات را به نوعي، از سنخ جهاد سياسي ـ فرهنگي به حساب آورد كه از طريق تجربه آن، مردم ضمن انتخاب صالح ترين افراد براي رتق و فتق امور جاري و اجرائي كشور ـ چه از جنبه تقنين و چه از حيث اجرا ـ و تحكيم پايههاي اقتدار حاكميت ديني و افزايش عزت و شوكت آن به مبارزه عملي با توطئههاي تنيده شده بدخواهان و دشمنان خارجي و منافقين داخلي برمي خيزند و همين مسأله است كه مخالفت آنان را برانگيخته و همواره كوشش آنان درمسيركمرنگ كردن حضور همگاني در تمامي ميدانها به ويژه عرصه انتخابات است؛چه اينكه انتخابات "مظهر اقتدار ملي"17،"... نشان دهنده حيات و خود آگاهي يك ملت، حركت عظيم مردمي براي تثبيت نظام جمهوري اسلامي"18، "ميدان شرف و افتخار"19، "زره پولادين در مقابل حمله دشمنان و بد دلي مستكبران"20، "مايه قدرت و ابهت بين المللي ملت"21 و "ميدان مهم همبستگي و نعمت بزرگ خداست"22.
بسيار روشن است كه در چنين ساختاري و با اين گونه شاخصههايي ميتوان مدعي شد كه "حضور مردم [پاي صندوقهاي رأي] يعني دفاع از جمهوري اسلامي؛ يعني دفاع از قانون اساسي نظام جمهوري اسلامي."23و مسلم است كه "اين [حضور مردمي] براي دشمنان ملت ايران مطلوب نيست."24 در حقيقت "آنها [دشمنان] ميخواهند مردم در انتخابات شركت نكنند تا اين، نشانه رو گرداني مردم از نظام اسلامي باشد و نظام اسلامي به اين وسيله ضعيف شود... آنها ميدانند كه حضور پرشور مردم در انتخابات به مردم قدرت ميدهد و آنها ديگر نميتوانند نقشههايشان را نسبت به ايران اجرا كنند."25 با توجه به اين نكات است كه بُعد فريضه بودن و وجوب شرعي شركت در انتخابات به خوبي نمايان ميشود. چه اينكه تقويت جايگاه نظام اسلامي و در مقابل تضعيف موقعيت دشمنان و بددلان را در پي دارد. و اگراين گونه است چرا نبايد گفت :"شركت در ميدان انجام وظيفه [انتخابات] بازندهاي ندارد، همه برندهاند."26
ب: مشاركت حداكثري در انتخابات
دومين دغدغه رهبري انقلاب در اين حوزه را بايد در نرخ مشاركت عمومي در عرصههاي سياسي و اجتماعي و به خصوص ميدان انتخابات دنبال نمود.
در ديدگاه ايشان، صرف حضور مردم پاي صندوقهاي رأي كفايت نخواهد كرد و آنچه در اين مجال به عنوان يك راهبرد اساسي نظام اسلامي را بيمه ميكند عبارت است از حضور حداكثري و نمايش شور و اشتياق بي حد و حصر مردم براي رقم زدن انتخابي مسئولانه. از همين روست كه ايشان در ديدار با دانشجويان بسيجي ميفرمايند: "تلاش شما بايد اين باشد كه مشاركت [در انتخابات] را به معناي حقيقي كلمه حداكثري كنيد."27 بسيار روشن است كه حضور هر چه پررنگ تر مردم، علاوه بر آنكه تحكيم پايههاي حكومت اسلامي را به بار ميآورد، منجر به يأس و ناكامي دشمنان ميشود از اين روست كه "اگر شركت كنندگان در انتخابات كم باشند، اما فرد صالح با صدي نود آرا انتخاب شود، يا اين كه شركت كنندگان زياد باشند و فرد صالح، مثلا با پنجاه و پنج درصد آرا انتخاب شود، چنانچه بين اين دو صورت، امر داير باشد، اين دومي مقدم است. البته در هر صورت بايد فرد صالح انتخاب شود،اما درصد كمتر داشتن او، در حالي كه مجموع شركت كنندگان رقمشان بالاست، اهميت بيشتري دارد از اينكه مجموع شركت كنندگان كم باشند و درصد اين فرد صالح بالا باشد."28
از اين گذشته در انديشه سياسي مقام معظم رهبري شكل گيري مردم سالاري ديني كه عامل پايداري ملت ايران است در گرو شركت، حضور، اراده ارتباط فكري، عقلاني و عاطفي مردم با تحولات كشور ميباشد كه اين هم جز با يك انتخابات صحيح و همگاني و مشاركت وسيع مردم ممكن نيست.29
به طور كلي ايشان بر اين باورند كه "هرچه انتخابات پرشور تر باشد، عظمت ملت ايران بيشتر در چشم مخالفان و دشمنان ديده خواهد شد؛ براي ملت ايران حرمت بيشتري خواهد گذاشت؛ دوستان شما هم در دنيا خوشحال ميشوند."30
ايشان در كلامي ديگر پيرامون آثار و پيامدهاي حضور پررونق مردم در ميدان انتخابات و ثمرات آن ميافزايند: "به نظر من مسئلة اول در انتخابات، مسئلة انتخاب اين شخص يا آن شخص نيست؛ مسئلة اول، مسئلة حضور شماست. حضور شماست كه نظام را تحكيم ميكند، پايههاي نظام را مستحكم ميكند، آبروي ملت ايران را زياد ميكند، استقامت كشور را در مقابل دشمنيها زياد ميكند و دشمن را از طمع ورزيدن به كشور و از فكر ضربه زدن و توسعه و فساد و فتنه منصرف ميكند. اين يك مسئلة بسيار مهم است؛ پس مسئلة اول، شركت در انتخابات است."31
ج: انتخاب اصلح
گذشته از اصل حضور حداكثري و پرشور مردم پاي صندوقهاي رأي، عنصر ديگري نيز در اين ميان از اهميت فراواني برخوردار ميباشد و آن؛ انتخاب اصلح از ميان داوطلبان و نامزدهايي است كه خود را به مردم ارائه كرده اند. "در جمهوري اسلامي، انتخاب، انتخاب اصلح است؛ نه رقابت انتخاباتي.... در اين جا ممشا، ممشاي اسلامي و انتخاب،انتخاب اصلح. مردم بايد با چشم باز و با بصيرت وارد شوند و آدمهايي را كه اطمينان پيدا ميكنند، انتخاب كنند."32
البته صلاحيتهاي داوطلبان، توسط نهاد شوراي نگهبان قانون اساسي بررسي شده و غالبا افرادي كه از فيلتر نظارتي اين شورا عبور ميكنند، از حداقل اهليت و شايستگي براي تصدي گري مشاغل و مناصب انتخابي برخوردارند؛ اما از ديگر سو از آنجا كه اين پست و مقامها محدود بوده و عملا امكان اشغال آن توسط همه نامزدها ميسر نميباشد، به ناچار مردم بايد در مقام انتخاب، باكفايت ترين و صلاحيت دارترين ايشان را برگزينند. "البته هر كس صلاحيتش در مراكز قانوني تأييد شود، صالح است؛ اما بايد در بين صالحها گشت و صالح تر را پيدا كرد و او را انتخاب كرد."33
به راستي اما اين چنين فردي را- در ميان انبوههاي از داوطلبان - با چه شاخصهها و ملاكهايي ميتوان، باز شناخت؟ رهبر انقلاب در اين خصوص،به طور روشن به ارائه اين مهم پرداخته اند، به گونهاي كه رفع ابهامها، ترديدها و دودليها را موجب گردد. "اصلح يعني چه كسي؟ 1. كسي كه براي ريشه كني فقر و فساد عزم جدي داشته باشد. 2. كسي كه به حال قشرهاي محروم و مستضعف دل بسوزاند. 3. كسي كه هم به ترقي و پيشرفت كشور و توسعه اقتصادي و غير اقتصادي بيانديشد هم زير توهمات مربوط به توسعه، آن چنان محو و مات نشود كه از ياد قشرهاي مظلوم و ضعيف غافل بماند. 4. كسي كه به فكر معيشت، دين، فرهنگ و دنيا و آخرت مردم باشد."34
به طور كلي مهمترين شاخصههاي فرد اصلح در انديشه مقام معظم رهبري را اينگونه ميتوان برشمرد:
1. تدين، كارداني، دلسوزي، تقوا و علاقمندي به مصالح جامعه، عدم خود نمايي، كيسه ندوختن براي خود35 2. مديريت كارآمد، انساني قوي، با كفايت، داراي نشاط و شادابي و شوق به كار و احساس مسئوليت36 3. شجاع، با اخلاص، داراي روح مردمي، مؤمن به هدفها و ارزشهاي انقلاب، مؤمن به مردم و نيرو و حق مردم و بسط ثروت موجود در زندگي آنان.37 4. تدبير و قوت قلب و اعتماد به نفس در برابر دشمنان38 5. مبارزه با فقر و فساد و تبعيض و پيگيري جدي اجراي عدالت39 6.نشاط خوب و قوي و جوانانه40 7. ايمان به استقلال و اهداف ملت و لزوم پيشرفت كشور41 8. بازگشايي گرههاي زندگي مردم و شناسايي وظايف و عمل مقتدرانه بر طبق وظايف42 9. كارداني، توانايي، پيگيري، حوصله، قدردان و صميمي با مردم، مجاهدت براي مردم43 10. تلاش جهت پركردن شكاف ميان ثروتمندان و فقرا و يكسان ديدن حق مردم شهرهاي بزرگ وكوچك44 11. معتقد وپايبند به آرمانهاي امام و نظام اسلامي45 12. دارا بودن برنامهاي مدون درراستاي تعميق باورهاي ديني 13.خودباور و توانا در تحكيم پايهها و سازههاي سند چشم انداز بيست ساله نظام 14. توجه به دين،انقلاب،دنيا،معيشت،آينده وعزت مردم.
ايشان همچنين در سخنراني اخير خود در ميدان آزادي سنندج ضمن اعلام عدم اظهار نظر رهبري درباره اشخاص و مصاديق حاضر در عرصه رقابت انتخاباتي، به تببين شاخصه هاي فرد اصلح پرداخته و ميفرمايند : "بهترين كيست؟ من نسبت به شخص، هيچگونه نظري ابراز نميكنم؛ اما شاخصهائي وجود دارد. بهترين، آن كسي است كه درد كشور را بفهمد، درد مردم را بداند، با مردم يگانه و صميمي باشد، از فساد دور باشد، دنبال اشرافيگري خودش نباشد. آفت بزرگ ما اشرافيگري و تجملپرستي است؛ فلان مسئول اگر اهل تجمل و اشرافيگري باشد، مردم را به سمت اشرافيگري و اسراف سوق خواهد داد.... يكي از اساسيترين كارها براي اينكه جلوي اسراف را بگيريم اين است كه مسئولين كشور، خودشان، كسانشان، نزديكانشان و وابستگانشان، اهل اسراف و اشرافيگري نباشند. چطور ميتوانيم اگر خودمان اهل اسراف باشيم، به مردم بگوئيم اسراف نكنيد؛ "أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ"(بقره/44)؛ "يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لا تَفْعَلُونَ * كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لا تَفْعَلُونَ"(صف/2و3). اولين كار اين است كه ما مسئولين كشور را، افرادي انتخاب كنيم كه مردمي باشند، سادهزيست باشند، درد مردم را بدانند و خودشان از درد مردم احساس درد كنند. اين هم به نظر من شاخص مهمي است. آگاهانه بگرديد؛ برسيد و به آنچه كه رسيديد و تشخيص داديد با قصد قربت اقدام كنيد؛ با قصد قربت پاي صندوق انتخابات برويد و خداي متعال اجر خواهد داد."46
ايشان در تكميل معيارهاي انتخاب صالح ترين فرد جهت تصدي پست رياست جمهوري افزودند: "اگر در پي انتخابات، كساني در مراكز گوناگون سياسي و اقتصادي روي كار بيايند كه به جاي ادامه راه امام و ترويج اصول و ارزشهاي امام و انقلاب، بخواهند با تملق گويي دولتهاي مستكبر غربي، به خيال خود موقعيتي براي ايران دست و پا كنند اين براي ملت يك مصيبت است."47
ايشان علت عمده اصرار و پافشاري خويش بر به خرج دادن دقت و بصيرت درروند شناسايي و انتخاب فرد اصلح را اين گونه عنوان ميكنند: "همه تاكيدي كه بنده در قضيه انتخابات و براي انتخاب اصلح دارم براي همين است كه اين كشور،آسان استقلال خود رابه دست نياورده است. مبادا كساني به مجلس بروند كه گيرنده آنها، منتظر فرستنده قوي آمريكا و غرب باشد... همة نگراني من از اين است."48
د: بايستهها و اخلاق انتخاباتي
بسيار روشن و واضح است كه در همه نظامهاي سياسي مردم سالار، ميدان انتخابات و فضاي رقابتي ناشي از آن گاه به پارهاي از ناهنجاريها و ناملايمات و حواشي نامطلوب درحوزه روابط اجتماعي دامن ميزند كه عدم مهار آگاهانه و مدبرانه آن گاه شيريني برگزاري انتخابات را به تلخي چند دستگيها و كشمكشها و نزاعهاي سياسي ـ اجتماعي و گاه حتي درگيريهاي فيزيكي هواداران تبديل ميكند. اين مسأله در نظامهاي ليبرال دموكراسي غرب كه قدرت طلبي و مقام خواهي، ارتباط تنگاتنگ با پول و سرمايه (و در بهترين صورت در خدمت تأمين رفاه حداكثري مادي شهروندان قرار دارد) شايد چندان عجيب به نظر نرسد. اما در نظام مردم سالاري ديني كه رأي دادن در آن به عنوان تكليف شرعي، اخلاقي و ملي قلمداد شده و هدف غائي از به دست آوردن قدرت و حاكميت، خدمت به خلق خدا و تأمين سعادت هر دو جهان انسانها است،اين گونه كنشها، گفتارها و رفتارهايي، غير معقول و گاه حتي در تضاد با اهداف حاكميت ديني جلوه مينمايد.
مقام معظم رهبري نيز حساسيت بسيار زيادي در اين خصوص از خويش به خرج داده اند و همگان را از بر هم زدن فضاي سالم انتخاباتي و ماهي گرفتن از آب گل آلود برحذر ميدارند.
به طور كلي هشدارهاي ايشان در اين حوزه در چند محور كلي جاي ميگيرد:
1. زير سئوال نبردن و كمرنگ نكردن ارزشهاي انقلاب و نظام49 2. پرهيز از تخريب كانديداها و خرد كردن شخصيتهاي گوناگون (چه از سوي مردم و چه از سوي ديگر نامزدها)50 3. حفظ اتحاد و مخدوش ننمودن وحدت ملي51 4. رقابت منصفانه و عدم خروج از جاده انصاف52 5. پرهيز جدي از خدشه و شبهه در سلامت انتخابات53 6. توصيه به گرم و سالم نگه داشتن فضاي انتخابات54 7. خودداري از ارائه آمارهاي سست (از سوي نامزدها به مردم)55 8. صداقت نامزدها با مردم56 9. جلوگيري از اسراف و ريخت و پاش در عرصه تبليغاتي انتخابات57 10. عدم تعرض طرفداران نامزدها به يكديگر و رفع كدورتها و دلتنگيها بلافاصله پس از پايان انتخابات و عدم استمرار آن58 11.خودداري كانديداها از دعواها و اختلافات سياسي و لفاظيهاي بيهوده59 12. پرهيز نيروهاي دولتي از دخالت در مسائل انتخابات60 13. خودداري احزاب از مانور بر موضوع برنده و بازنده و اختلافات دشمن شاد كن.61
در حال و هواي منتهي به دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري ايراد برخي از سخنان دور از انتظار و گاه موضع گيري هاي غيرمنصفانه از سويي برخي نامزدها و هوادارانشان درباره اوضاع كشور و تحولات چندساله اخير ، رهبر انقلاب را به واكنش و روشن سازي در برابر اين نوع رفتارهاي پرشائبه واداشته است: "نكتة آخر در باب انتخابات اين است كه نامزدهاي محترمي كه تاكنون نامنويسي كردهاند و مشغول تبليغات و اظهاراتي هستند - اگرچه حالا وقت قانوني هم نرسيده، اما تبليغات ميكنند؛ اشكالي ندارد - سعي كنند با انصاف عمل كنند. اثبات و نفيشان با توجه به حق و صدق باشد. چيزهائي را كه انسان ميشنود، باور نميكند كه از زبان نامزدها و آن كساني كه دنبال اين مسئوليتها هستند، از روي صدق و صفا خارج شده باشد. گاهي انسان حرفها و نسبتهاي عجيبي ميشنود. اين حرفها مردم را نگران ميكند؛ كسي را هم به گويندة اين حرفها دلبسته و علاقهمند نميكند! "
ايشان در ادامه بيانات خود ضمن تذكر به داوطلبان انتخابات به دست كشي از اقدامات نسنجيده ، ميافزايند: "نامزدهاي محترم توجه داشته باشند: اذهان عمومي را تخريب نكنند. اين همه نسبت خلاف دادن به اين و آن، تخريب كنندة اذهان مردم است؛ واقعيت هم ندارد؛ خلاف واقع هم هست. بنده كه از همة اين آقايان اوضاع كشور را بيشتر ميدانم و بهتر خبر دارم، ميدانم كه بسياري از مطالبي كه به عنوان انتقاد دربارة وضع كشور و وضع اقتصاد و اينها ميگويند، خلاف واقع است؛ اشتباه ميكنند. انشاءاللَّه اشتباه است."62
رهبر انقلاب همچنين در جمع مردم مريوان بر ضرورت پايبندي كانديداها به گفتمان اساسي اسلام و انقلاب تاكيد نموده و ايشان را از سخنان مورد پسند غربي ها برحذر داشته و ميفرمايند: "اين كه يا مسئولان ما، يا در دورههاي انتخابات مثل وضع كنوني، نامزدهاي انتخاباتي ما براي جلب توجه ديگران حرفهاي غربيها را تكرار كنند، اين هيچ امتيازي محسوب نميشود. امتياز اين نيست كه ما آن چيزي را بگوئيم كه غرب ميپسندد. اينها كسانياند كه با فكر ايراني، فكر اسلامي، هويت اسلامي و ايراني مخالفند."63
پينوشتها:
1. بيانات پس از مراسم تنفيذ حكم رياست جمهوري حجت الاسلام سيد محمد خاتمي 11/5/1380.
2. همان.
3. بيانات پس از مراسم تنفيذ حكم رياست جمهوري دكتر محمود احمدي نژاد 12/5/1384.
4. ديدار با مسئولان وكارگزاران نظام 13/11/1370.
5. همان.
6. ديدار جوانان قزوين 26/9/1382.
7. مراسم تنفيذ حكم رياست جمهوري حجت الاسلام سيد محمد خاتمي 11/5/1380.
8. مراسم هجدهمين سالگرد ارتحال امام خميني (ره) 14/3/1386.
9. همان.
10. ديدار جمعي از مديران مسئول و سردبيران نشريات دانشجويي 4/12/1377.
11. گفت و شنود با ميهمانان خارجي شركت كننده در مراسم دهه فجر 14/11/1370.
12. ديدار جمعي از مديران مسئول و سردبيران نشريات دانشجويي 4/12/1377.
13. بيانات در ديدار با مردم قم 19/10/1379.
14. بيانات در ديدار با خانوادههاي شهدا 3/3/1384.
15. بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم 11/12/1387.
16. همان 22/12/1386.
17. بيانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم امام رضا (ع) 1/1/1380.
18. بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم 22/12/1386
19. بيانات پس از مراسم تنفيذ حكم رياست جمهوري دكتر محمود احمدي نژاد 12/5/1384.
20. بيانات در ديدار با مردم قم 18/10/1382
21. بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم 22/12/1386.
22. ديدار با نمايندگان مجلس شوراي اسلامي 7/3/1376.
23. بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم 25/3/1384.
24. همان.
25. بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم 22/12/1386
26. ديدار با نمايندگان مجلس شوراي اسلامي 7/3/1376
27. ديدار با دانشجويان بسيجي 5/3/1384.
28. ديدار با روحانيون و مبلغان 13/12/1376.
29. بيانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم امام رضا (ع) 1/1/1388.
30. همان.
31. بيانات در جمع مردم استان كردستان.22/2/88.
32. ديدار با آزادگان 11/7/1369.
33. در ديدار با مردم جيرفت 17/2/1384.
34. ديدار جمعي از مديران مسئول و سردبيران نشريات دانشجويي 4/12/1377.
35. همان.
36. بيانات در صحن جامع رضوي 1/1/1384.
37. همان.
38. ديدار با مردم پاكدشت 10/11/1383
39. همان.
40. ديدار با دانشجويان بسيجي 5/3/1384
41. اجتماع بزرگ مردم كرمان 11/2/1384.
42. همان.
43. همان.
44. همان.
45. همان.
46. بيانات در جمع مردم استان كردستانّ، 22/2/88.
47. در اجتماع پرشكوه مردم بيجار، 28/2/88.
48. ديدار با پرسنل و فرماندهان ارتش 28/1/1375.
49. خطبههاي نماز جمعه 28/2/1380.
50. همان.
51. همان.
52. بيانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم امام رضا (ع) 1/1/1388.
53. همان.
54. مراسم شانزدهمين سالگرد ارتحال امام خميني (ره) 14/3/1384.
55. خطبههاي نماز جمعه 28/2/1380.
56.همان.
57. همان.
58. ديدار با اقشار مختلف مردم 25/3/1384.
59.همان.
60. ديدار مسئولان و كارگزاران نظام 18/7/1385.
61. پيام به كنگره عالي حج 29/10/1383.
62. بيانات در جمع مردم استان كردستان 22/2/88.
63. بيانات در ديدار مردم مريوان، 26/2/88.
ماهنامه آموزشي، اطلاع رساني معارف
شماره 66، خرداد 1388
صفحات (2-5)
مؤلف: هادي معصومي زارع