تاريخ : یک شنبه 14 اسفند 1390 | 11:31 PM | نویسنده : قاسمعلی
شاخصهای انتخابات در 'مکتب امام'/عدالت/10- رهبر معظم انقلاب: یکى از مهمترین کارها در عرصه نظرى این است که ما 'عدالتپژوهى' را در حوزه و دانشگاه به عنوان یک رشته تعریف شده علمى بشناسیم، که این امروز وجود ندارد، نه در حوزه وجود دارد، نه در دانشگاه
بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در باب "عدالت"
- عدالت اجتماعى، در سایه اصلاح انسان، نفوس و بواطن و در سایه توجّه به خدا و ذکر، حاصل خواهد شد
ملاک وجود و عدم عدالت اجتماعى، استقرار حاکمانه عدالت اجتماعى است. در جامعهاى که قانون و حکمروایى عادلانه است، حکمران عادل است و نیّت، نیّت عدالت است، حرکت عمومى به سمت عدالت اجتماعى است.
اساس جامعه نظام جمهورى اسلامى، «لیقومَ النّاس بالقسط(5)» است. هدف، عدالت و قسط اجتماعى است. جامعه، زمانى به صلاح، آبادانى، عمران و نجات حقیقى خواهد رسید که این تأمین شود.
دنیاى غرب، ممکن است بیست تا چهل سال پیش اینطور نبوده است؛ اما اکنون گرفتاریهاى زندگى مادّى، گریبان آن را گرفته است. دلیل آن، این است که به معنویّت و عدالت اجتماعى توجّه نکرده است.
بیانات مقام معظّم رهبرى در دیدار کارگزاران، در روز «عید مبعث1374/09/29
- بحث عدالت بایستى به یک گفتمان نخبگانى تبدیل شود اولاً به شهادت قرآن، ادیان هدف خودشان را عدالت قرار دادند: «لقد ارسلنا رسلنا بالبیّنات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم النّاس بالقسط»
انبیاء در طول تاریخ در کنار مظلومان قرار گرفتهاند؛ یعنى براى عدالت عملاً پیکار کردند
حکما دربارهى عدالت حرف زدند؛ اما خیلى اوقات مثل بسیارى از روشنفکرانِ گوناگون حرفهائى میزنند، ولى در مقام عمل وارد میدان نمیشوند. بنابراین آن کسانى که از عدالت محروم بودند، اولین گروندگان به پیغمبران هم هستند.
آن چیزى که ما دنبالش هستیم، عدالت حداکثرى است؛ نه صرفاً در یک حد قابل قبول؛ نه، ما دنبال عدالت حداکثرى هستیم؛ ما میخواهیم ظلم در جامعه نباشد
در میان نخبگان، در میان مسئولان، در میان مردم، بخصوص در بین نسلهاى تازه، باید عنوان عدالت و مسئلهى عدالت، به عنوان یک مسئلهى اصلى، به طور دائم مطرح باشد.
اگر بخواهیم فاصلهى بین آنچه که از عدالت لازم داریم و باید باشد و آن وضعیت کنونى را - وضعیتى که فعلاً مستقر است - کم کنیم، بایستى به روشها و راهکارهاى جدید و مؤثر دست پیدا کنیم. باید بدانیم شیوههاى کاربردى عدالت چه چیزهائى است؛ یعنى زمان آزمون و خطا را سپرى شده بدانیم.
در مرحلهى نظرى و نظریهسازى، باید از منابع اسلامى و از متون اسلامى، نظریهى ناب اسلام در باب عدالت به دست بیاید. نمیخواهیم از مونتاژ و کنار هم چیدن نظریات گوناگونِ متفکرین و حکمائى که در این زمینه حرف زدند، یک نظریه به وجود بیاوریم و تولید کنیم. یعنى در این قضیه باید جداً از التقاط جلوگیرى کرد
در عدالت «باید» وجود دارد؛ یعنى از نظر اسلام، عدالتورزى یک وظیفهى الهى است؛ در حالى که در مکاتب غربى اینجور نیست
یکى از مهمترین کارها در عرصهى نظرى این است که ما عدالتپژوهى را در حوزه و دانشگاه به عنوان یک رشتهى تعریف شدهى علمى بشناسیم، که این امروز وجود ندارد؛ نه در حوزه وجود دارد، نه در دانشگاه
یکى از کارهاى مهم نظرى ما این است که شاخصهاى عدالت را پیدا کنیم.
عدالت را یک معیار و یک سنجهى اساسى در قانونگذارى بدانیم. این نکته، قابل توجه نمایندگان محترم مجلس و شوراى نگهبان است که در قانونگذارى بالخصوص به مسئلهى عدالت و همچنین رصد دائمى آن توجه شود.
در مسئلهى عدالت، اعتقاد به مبدأ و معاد، یک نقش اساسى دارد؛ ما از این نباید غفلت کنیم. نمیتوان توقع داشت که در جامعه عدالت به معناى حقیقى کلمه استقرار پیدا کند، در حالى که اعتقاد به مبدأ و معاد نباشد. هر جا اعتقاد به مبدأ و معاد نبود، عدالت یک چیز سربار، تحمیلى و اجبارى بیش نخواهد بود
بیانات در دومین نشست اندیشههاى راهبردى1390/02/27
- عدالت اجتماعى، در سایه اصلاح انسان، نفوس و بواطن و در سایه توجّه به خدا و ذکر، حاصل خواهد شد
ملاک وجود و عدم عدالت اجتماعى، استقرار حاکمانه عدالت اجتماعى است. در جامعهاى که قانون و حکمروایى عادلانه است، حکمران عادل است و نیّت، نیّت عدالت است، حرکت عمومى به سمت عدالت اجتماعى است.
اساس جامعه نظام جمهورى اسلامى، «لیقومَ النّاس بالقسط(5)» است. هدف، عدالت و قسط اجتماعى است. جامعه، زمانى به صلاح، آبادانى، عمران و نجات حقیقى خواهد رسید که این تأمین شود.
دنیاى غرب، ممکن است بیست تا چهل سال پیش اینطور نبوده است؛ اما اکنون گرفتاریهاى زندگى مادّى، گریبان آن را گرفته است. دلیل آن، این است که به معنویّت و عدالت اجتماعى توجّه نکرده است.
بیانات مقام معظّم رهبرى در دیدار کارگزاران، در روز «عید مبعث1374/09/29
- بحث عدالت بایستى به یک گفتمان نخبگانى تبدیل شود اولاً به شهادت قرآن، ادیان هدف خودشان را عدالت قرار دادند: «لقد ارسلنا رسلنا بالبیّنات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم النّاس بالقسط»
انبیاء در طول تاریخ در کنار مظلومان قرار گرفتهاند؛ یعنى براى عدالت عملاً پیکار کردند
حکما دربارهى عدالت حرف زدند؛ اما خیلى اوقات مثل بسیارى از روشنفکرانِ گوناگون حرفهائى میزنند، ولى در مقام عمل وارد میدان نمیشوند. بنابراین آن کسانى که از عدالت محروم بودند، اولین گروندگان به پیغمبران هم هستند.
آن چیزى که ما دنبالش هستیم، عدالت حداکثرى است؛ نه صرفاً در یک حد قابل قبول؛ نه، ما دنبال عدالت حداکثرى هستیم؛ ما میخواهیم ظلم در جامعه نباشد
در میان نخبگان، در میان مسئولان، در میان مردم، بخصوص در بین نسلهاى تازه، باید عنوان عدالت و مسئلهى عدالت، به عنوان یک مسئلهى اصلى، به طور دائم مطرح باشد.
اگر بخواهیم فاصلهى بین آنچه که از عدالت لازم داریم و باید باشد و آن وضعیت کنونى را - وضعیتى که فعلاً مستقر است - کم کنیم، بایستى به روشها و راهکارهاى جدید و مؤثر دست پیدا کنیم. باید بدانیم شیوههاى کاربردى عدالت چه چیزهائى است؛ یعنى زمان آزمون و خطا را سپرى شده بدانیم.
در مرحلهى نظرى و نظریهسازى، باید از منابع اسلامى و از متون اسلامى، نظریهى ناب اسلام در باب عدالت به دست بیاید. نمیخواهیم از مونتاژ و کنار هم چیدن نظریات گوناگونِ متفکرین و حکمائى که در این زمینه حرف زدند، یک نظریه به وجود بیاوریم و تولید کنیم. یعنى در این قضیه باید جداً از التقاط جلوگیرى کرد
در عدالت «باید» وجود دارد؛ یعنى از نظر اسلام، عدالتورزى یک وظیفهى الهى است؛ در حالى که در مکاتب غربى اینجور نیست
یکى از مهمترین کارها در عرصهى نظرى این است که ما عدالتپژوهى را در حوزه و دانشگاه به عنوان یک رشتهى تعریف شدهى علمى بشناسیم، که این امروز وجود ندارد؛ نه در حوزه وجود دارد، نه در دانشگاه
یکى از کارهاى مهم نظرى ما این است که شاخصهاى عدالت را پیدا کنیم.
عدالت را یک معیار و یک سنجهى اساسى در قانونگذارى بدانیم. این نکته، قابل توجه نمایندگان محترم مجلس و شوراى نگهبان است که در قانونگذارى بالخصوص به مسئلهى عدالت و همچنین رصد دائمى آن توجه شود.
در مسئلهى عدالت، اعتقاد به مبدأ و معاد، یک نقش اساسى دارد؛ ما از این نباید غفلت کنیم. نمیتوان توقع داشت که در جامعه عدالت به معناى حقیقى کلمه استقرار پیدا کند، در حالى که اعتقاد به مبدأ و معاد نباشد. هر جا اعتقاد به مبدأ و معاد نبود، عدالت یک چیز سربار، تحمیلى و اجبارى بیش نخواهد بود
بیانات در دومین نشست اندیشههاى راهبردى1390/02/27