تاريخ : شنبه 5 فروردین 1391  | 9:07 AM | نویسنده : قاسمعلی

امروزه كارآفريني بعنوان عنصرحيات آفرين و دگرگوني بخش ونيزعامل تغيير در تجديد ساختار جوامع،مي‌رود تا در سازگاري و تعامل با تحولات عميق و شتابان عصر شگفت‌آوراطلاعات وارتباطات ودرراه ارتقا و رشد جهشي شاخص‌هاي توسعه‌اي ملت‌ها در جايگاه عامل رقابتي نقش بارز و ارزنده‌اي را ايفا نمايد.



كارآفرينان درمقام انسان‌هاي متعالي، جوامع را از ركود و ايستايي، خمودگي و سستي رهانيده و به سوي پويايي، حركت، انسجام و توسعه متوازن رهنمون مي‌سازند.
آنان همچنين براي سازمان‌ها، بنگاه‌ها، اجتماعات و كشورها مزيت‌آفرين بوده و در اعتلا و ترقي انسان‌هاي ديگر و در جهت تامين آسايش و رفاه، خوشبختي و رفع نيازهاي اساسي جوامع خود از هرگونه كوشش و تلاشي فروگذار نمي‌باشند.
با مطالعه در ويژگي‌ها و خصايص رواني و رفتاري آنان به بسياري از عناصر تعالي‌آفرين همچون: توفيق‌طلبي، سخت‌كوشي، همت والا، اراده قوي، مسووليت‌پذيري و تعهد در قبال جامعه، آينده‌نگري، برخورداري از روح متعالي‌، شيفتگي نسبت به كار و تلاش، ايثار و فداكاري و بسياري از شايستگي‌هاي ديگر مي‌رسيم كه لازمه بقا و دوام اجتماعات بشري بوده و توسط آنان تقديم جامعه مي‌شود در حالي كه آنان چشمداشت هيچ‌گونه پاداشي را از جامعه ندارند. آنان همچنين از طريق خلاقيت و نوآوري و شناسايي فرصت‌هاي ارزشمند محيطي و از راه خلق ارزش، فوايد بي‌شماري را عايد و واصل انسان‌هاي نيازمند و جوامع بشري مي‌نمايند.
كمترين كاري كه جامعه مي‌تواند در برابر آنان انجام دهد پذيرش آنان به عنوان عوامل شكوفاساز و نوآفرين مي‌باشد، اما بامروري به عظمت كار كارآفرينان و زحمات زيادي كه آنان در راه توسعه جامعه متحمل مي‌ شوند و تعهد بالايي كه نسبت به درخشش جامعه در آينده دارند افراد و گروه‌هاي موجود در جامعه در كليه سطوح من‌جمله خانواده گرفته-كه بنيادي‌ترين نهاد اجتماعي و موسس و هسته اصلي جامعه تلقي مي‌گردد-تا نهادهاي آموزشي، پژوهشي و پرورشي و سازمان‌هايي كه به هرنحوي از انحاي ممكن مي‌توانند زمينه‌ساز حركت و جوشش وخيزش فعاليت‌هاي كارآفرينانه باشند و در اين راه پاپيش نهند و آنان را در راه تحقق آرمان‌ها و اهداف عاليه‌شان ياري نمايند چرا كه آنان نيازمند آنند تا از سوي جامعه و هم‌كيشان و همنوعان خود مورد پذيرش و قبول واقع گردند،جامعه امكانات ومنابع لازم را در اختيارشان قراردهد، موانع و محدوديت‌هاي احتمالي را از پيش روي آنان بردارد و از نظر روحي و رواني مشوق آنان باشد تا حاصل اين تعامل و همفكري و هم‌افزايي به صورت دستاوردهاي بي‌بديل كارآفرينانه سرانجام به خود جامعه برگردد.
بنابراين مسووليت جامعه در قبال زحمات و تلاش‌هاي كارآفرينانه به شرح ذيل مي‌باشد:
1 - پذيرش آنان به عنوان عاملان تغيير و تعالي جامعه و درك اين مفهوم كه كارآفرينان عامل پيشرفت‌، توسعه و تحول جامعه هستند و جز سعادت و شكوفايي همنوعان خود، سودايي د‌ر سر نمي‌پرورانند كه اين خود باعث مي‌گردد آنان خود را منفرد از اجتماع ندانسته و براي خود پايگاه و جايگاهي در بين آحاد جامعه متصور گرديده و دل به كار دهند.
2 - قدرداني و سپاسگزاري جامعه و نهادهاي مدني از زحمات و تلاش‌هاي خلاقانه كارآفرينان برهمگان فرض بوده و جامعه بايد آنان را به مانند افراد موثر، تلاشگر و ارزشي ارج نهاده و به خدمات آنان پاداش درخور وفاخر دهد.اين امر باعث خواهد شد تا آنان از كاركردهاي خود احساس رضايت نموده و سعي در گسترش دامنه فعاليت‌هايشان داشته باشند.
3 - حمايت‌هاي روحي، معنوي و فكري از افراد كارآفرين: كارآفرينان به جهت اينكه در فعاليت‌هاي نوآورانه و مخاطره‌آميز وارد مي‌شوند به همان اندازه كه در معرض ريسك‌هاي مالي هستند از جهت روحي و رواني نيز به شدت آسيب‌پذير بوده و ممكن است متحمل صدمات و ضربات جبران‌ناپذير گردند، بنابراين لازم است افراد و گروه‌هاي موجود در جامعه همواره مواظب روح لطيف و روان ظريف آنان بوده و در لحظات سخت كار و تلاش و به گاه حادثه از هر طريق ممكن حمايت‌هاي روحي و معنوي لازم را از آنان به عمل آورند. در همين راستا جامعه بايد اجازه اشتباه كردن و لغزش و خطا و شكست را جزئي از فرآيند كارآفريني دانسته و از هرگونه شماتت و ارزيابي و قضاوت در اين مورد حذرنمايد تا آنان جرات ادامه مسير را پيدا نمايند.
4 - حمايت‌هاي گسترده مادي از كارآفرينان: اكثر آنان منابع مادي لازم براي عملياتي نمودن ايده‌ها و نوآوري‌هاي خود را ندارند و اگر نباشد كمك‌ها و مساعدت‌هاي جامعه همه آن افكار و برنامه‌هاي مترقي آنان در نطفه عقيم خواهد ماند؛پس لازم است ايده‌ها و فرصت‌هاي نوآورانه آنها توسط جامعه درك گرديده و حمايت‌هاي مالي در راستاي تامين منابع سرمايه‌اي از طرح هاي آنان به عمل آيد.
5 - حمايت‌هاي نهادي و سازماني: حمايت نهادي بالاخص در سه زمينه مهم آموزشي و پژوهشي و مشاوره‌اي براي كارآفرينان نظير تدارك و اختصاص مراكز رشد و انكوباتورهاي تجاري، ترويج و نهادينه‌سازي فرهنگ كار و كارآفريني براي آنان و حمايت‌هاي قانوني ونيز رفع موانع نهادي در پيشبرد اهداف آنها بالاخص بايد از جانب نظام حكومتي و حاكميتي و همچنين نهادهاي غيردولتي اعمال گردد، بنابراين وجود دولت كارآفرين و حضور حاميان پروپاقرص براي آنان اصولا جزو چرخه فعاليت كارآفريني بوده و اين موضوع به قدري حائز اهميت و حساس است كه بدون وجود آن چرخه فعاليت كارآفريني ناتمام و ناكامل بوده و عملا ممكن است در بسياري از زمينه‌ها آن فعاليت‌ها قابل نضج گرفتن وبه ثمرنشستن نباشد.
6 - ترجيح جامعه در انتخاب نهاده‌ها و فرآورده‌هاي كارآفرينان در تامين نيازهاي خوددر مقابل وجود ساير فرآورده‌ها، توليدات، محصولات، كالاها و خدمات مي‌تواند عامل مهمي در ارتقا و توسعه كسب‌وكارهاي كارآفرينانه به شمار آيد.
7 - نقش بسيار راهبردي و حياتي مجامع علمي و آكادميك به عنوان مغز متفكر و چشم بيناي جامعه و به عنوان پيوندگاه علم وصنعت مي‌تواند نقش بي‌بديلي در راستاي ايجاد موج عظيم كارآفريني و استقرار «نهضت ملي كارآفريني» درجامعه ايراني تلقي گرديده و در اين بين نقش بسيار ارزنده دانشگاه جامع علمي – كاربردي به عنوان «دانشگاه كارآفرين» مي‌تواند بسي راهگشا ومهم پنداشته شود.
در خاتمه اين مقال يادآوري مي‌گردد، اساس فرآيند كارآفرينانه حول‌محور جامعه كارآفرين، دولت كارآفرين، نهادهاي مدني كارآفرين و به ويژه دانشگاه‌ها و مراكز پژوهشي كارآفرين مي‌باشد و تنها دركنار حمايت‌هاي آنها و تعامل با كارآفرينان فعاليت‌هاي كارآفرينانه قابل پيگيري و انجام مي‌باشد.

منبع :‌ دنياي اقتصاد

87/2/4



نظرات 0