تاريخ : شنبه 5 فروردین 1391  | 9:07 AM | نویسنده : قاسمعلی

چند روز قبل وزیر کار و امور اجتماعی درمراسم گشایش کلینیک اشتغال گفته بود: «نبود مدیریت کارآفرینی چالش صنعت است.» کارآفرینی در کشور نیاز به فضایی دارد که همان اقتصاد بازوآزاد است بنابراین از آنجا که نظریه کارآفرینی در بستر اقتصاد آزاد شکل گرفته است، روش های معمول آن نیز از همان چارچوب ملهم گرفته است.
آمارهای رسمی نشان می دهد که درآمد سرانه کشور طی 20سال گذشته به قیمت های ثابت روندی رو به کاهش داشته است و از طرفی نرخ رشد جمعیت همواره اعداد مثبت و بالاتر از رقم 5/1 تا 3 درصد در سال را نشان می دهد که با معیارهای جهانی رقم نسبتابالایی است. همین آمار گویای نرخ بیکاری است. از همه بدتر بیکاری فزاینده در میان تحصیل کردگان است که در شرایط کنونی با بحران بیکاری، هدررفتن قابلیت های ذهنی و عملی و فرار مغزها روبه رو است. سرعت عرضه نیروی کار در کشور از چنان شتابی برخوردار است که در حال حاضر و به ویژه سال های آتی اشتغال به عنوان یک موضوع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مهم قابل طرح است. اما در برابر این مساله یعنی بحران بیکاری به عنوان بزرگ ترین چالش اقتصادی کشور چه تدبیری باید اندیشیده و چه راهکارهایی را باید اتخاذ کرد؟ ایجاد اشتغال به عنوان یکی از اهداف توسعه اقتصادی همیشه مطرح بوده است. چرا که توسعه اقتصادی دامنه وسیعی از دغدغه های اقتصادی را دربرمی گیرد ولی چهار مدل توسعه در جهان وجود دارد که عبارتند از: مدل اول، توسعه براساس برنامه ریزی ها و تصمیمات دولت.
مدل دوم، توسعه از طریق شرکت های کوچک و متوسط; همان کاری که دقیقاکشورهای سنگاپور و تایوان انجام داده اند و مدل سوم توسعه از طریق شرکت های بزرگ یعنی همان مدلی که کشور ژاپن و کره جنوبی در پیش گرفتند و آخرین و بهترین مدل که تاکنون توانسته است کارآمدی و اثربخشی خود را بر همگان آشکارکند مدل کارآفرینی است.
ضرورت کارآفرینی در ایران به دلیل اشتغال زایی و لزوم رفع بیکاری، وضعیت اسف بار مالی و ارزی به دلیل تکیه بیش از اندازه به درآمدهای نفتی، لزوم کوچک سازی و خصوصی سازی واحدهای تولیدی به دلیل افزایش کمرشکن هزینه بنگاه های اقتصادی بزرگ دولتی که تمام مخارج آن بر دوش دولت است و بهره وری پایینی هم دارند و ضرورت صادرات به منظور اشتغال زایی و حضور در بازارهای منطقه ای و بین المللی و در پایان دسترسی به فن آوری های جدید و برتر رقابت در سطح ملی و بین المللی است.
امروزه بسیاری از کشورها با تشخیص اهمیت سرمایه انسانی در قالب انسان کارآفرین و کارآمدی بالاتری که صنایع کوچک و متوسط در ایجاد اشتغال و انعطاف پذیری بالاتری که نسبت به صنایع و کسب و کارهای بزرگ دارند توسعه قابلیت های کارآفرینی را با حمایت از ایجاد و توسعه صنایع در کسب وکارهای کوچک را در اولویت برنامه های خود قرار داده اند.
راهکارهای توسعه کارآفرینی در ایران عبارت است از:
1- ایجاد نهادها و تشکیلات متمرکز در زمینه سیاست گذاری، سازمان دهی، نظارت و اجرای برنامه های آموزشی کارآفرینی.
2- توسعه آموزش های کارآفرینی و الحاق این آموزش ها به برنامه سیستم آموزشی کشور.
3- تدوین برنامه های استراتژیک توسط دولت در برنامه های کلان توسعه در باب آموزش کارآفرینی.
4- تربیت مربیان و مدرسان کارآفرینی.
5- تربیت مدیران کارآفرین در سازمان ها و مراکز تولیدی.
6- گسترش کارآفرینی سازمانی در مراکز تولیدی و صنعتی در جهت ارتقای بهره وری.
7- اعزام افراد و کارشناسان برای گذراندن دوره های کارآفرینی و کسب تخصص های کاربردی در کشورهای صاحب تجربه و انتقال دانش الگوهای کارآفرینی به ایران.
8- ایجاد ارتباط با سازمان های بین المللی فعال در زمینه کارآفرینی.
دولت می تواند نقش حمایت کننده، تشویق کننده و تسهیل کننده برای کارآفرینان داشته باشد. این حمایت ها می تواند شامل حمایت های مالی، آموزشی، بازاریابی، اطلاعاتی، مشاوره خدمات صنعتی و تسهیلات بلندمدت برای خرید ماشین آلات و فن آوری موردنیاز کارآفرینان باشد.
رونق و ترویج کارآفرینی در کشور باعث می شود در درجه اول کارآفرینان بخشی از وظایف دولت را در ایجاد اشتغال به عهده گیرند و موجب تقویت بخش خصوصی شوند که خود بهره وری را افزایش می دهد و باعث تغییر فرهنگ کار و شیوه نگرش افراد جامعه به اشتغال می شود، دوم منجر به ترویج فرهنگ تولید، خود اتکایی و از بین بردن فرهنگ مصرف گرایی می شود و در نهایت سرمایه های انسانی را به عنوان زیربنای رشد و توسعه اقتصادی کشور تقویت می کند.
نکته بسیار جالب و قابل تامل ارتباط میان کارآفرینی و فرهنگ جامعه است. از یک سو کارآفرینی با ایجاد فرصت های شغلی، تولید ثروت و بهبود شرایط اقتصادی، پیش زمینه ای اساسی برای ارتقای سطح فرهنگی جامعه است که با برآورده شدن نیازهای اولیه معیشتی زمینه را برای بروز نیازهای عالی تر انسانی فراهم می سازد و در صورتی که به مسیری درست هدایت شود شکوفایی و تعالی انسان ها را در پی دارد، از سوی دیگر نحوه شکل گیری و ثمربخشی کارآفرینی روش ها و شیوه های خاصی را می طلبد که بر پایه باورها و ارزش های ویژه ای استوار شده است و مجموعه این روش ها و باورها را می توان یک فرهنگ تلقی کرد. در واقع فرآیند کارآفرینی در بطن خود فرهنگ خاصی را نهفته دارد و این فرهنگ را می توان همان فرهنگ حاکم بر شرکت های کارآفرینی کوچک دانست.توسعه کارآفرینی در سطح سازمان ها نیز به دلیل عقب نماندن از رقبا، ضرورت خطرپذیری، تغییر روند جمعیت، پیشرفت سریع دانش و فن آوری و تعامل سازمان با تحولات بازار، لزوم ایجاد واحدهای مستقل کاری در بنگاه های بزرگ ضروری است که در نهایت این نوع توسعه کارآفرینی هم به توسعه ملی منجر خواهد شد.

برگرفته ازسایت : روزنامه سرمایه
منبع :‌ creativity.ir
87/3/1



نظرات 0