پيش ازپرداختن به مفهوم «توسعه اطلاعاتي» يا به قول مانوئل كاستلز«شيوه اطلاعاتي توسعه» (Informational mode of Development) وذكر ويژگيها وپارامترهاي آن، ضروري است مراد از واژه «توسعه» ونگاه اين نوشتار بهآن روشن شود.
واژه «توسعه» در اواخر دهه 1940 و اوایل دهه1950میلادی، درحالی كه كشورهای آسیایی، افریقایی وامریكای لاتین درتلاش رهایی ازگرداب فقر ممتد وهمهگیر بودند، پا به عرصه وجود نهاد [1]. به دنبال آن تعابیر ونظریات متعدد ومتفاوتی مطرح شد كه وجه مشابهت اصلی آنها تكیه بر ابعاد اقتصادی شكاف میان كشورهای شمال وكشورهای جنوب بود. اما امروزه دركنار شكاف اقتصادی، شكافهایی جدید ناشی ازعصر جدید مطرح میشوند: عصر دیجیتال شكاف دیجیتالی وعصر دانشمداری محور شكاف دانایی را بهوجود آورده است. نگاه به توسعه باید با مختصات زمانه وعصر خود سازگاری داشته باشد؛ نمیتوان درعصر موسوم به «عصر اطلاعات» ازتوسعه با ویژگیهای عصر صنعتی صحبت كرد. ازهمین رو توسعه ازمنظر این نوشتار دلالت برفرایند همزمان بهبود شاخصهای زندگی، دگرگونی ساختاری درنظام تولید وتوان رقابت دراقتصاد جهانی دارد. سؤالی كه درپی این تعریف طرح میشود این است كه ازمیان شیوههای مرسوم توسعه ازقبیل توسعه صنعتی، توسعه كشاورزی وتوسعه اطلاعاتی كدام بیش ازهمه اولاً با واقعیات ومقتضیات زمانه همخوانی دارد و ثانیاً قادربه برآورده ساختن انگارههایی است كه درذیل تعریف توسعه بیان شد؟
دریك دید كلّی نظام جهانی براثر تحولات پدیدآمده درعرصه دانش وفنّاوری ودگرگونی شیوههای تولید، توزیع ومصرف در ابعاد مختلف: اجتماعی، سیاسی وفرهنگی درسطوح متفاوت متحول شده است. این تحولات ورودیهای جدیدی را برای نظامهای تصمیمگیری بهوجود آورده است كه بشدت خواستار ذخیرهسازی زمان ومكان در پرتو سیطره بیچون وچرای نظام جهانی سرمایهداری است [2]. ازاین رو ارائه خروجیهای متناسب مستلزم انجام پردازشی است كه بتواند بین ورودیهای جدید وخروجیها همپوشی ایجاد كند. انجام پردازش جدید نیازمند طرح شیوه جدیدی از توسعه است كه پیشتر آن را «توسعه اطلاعاتی» خواندیم. ویژگی اصلی این شیوه توسعه، تأكید بردانش بهعنوان منبع اصلی بهرهوری است. در توسعه اطلاعاتی تولید ثروت واعمال قدرت به توانایی تكنولوژیك جوامع وافراد بستگی دارد وكانون این توانایی فنّاوری اطلاعات است. ازهمین رو است كه فرایند اصلی تولید دانش، بهرهوری اقتصادی، قدرت سیاسی، نظامی وارتباطات رسانهای درجوامع متكی بهشیوه توسعه اطلاعاتی بشدت از الگوی بهرهوری اطلاعاتی تأثیر پذیرفته وبه شبكههای جهانیِ ثروت و قدرت متصل شده است [3، ص. 45- 49].
تحقق توسعه اطلاعاتی وشكلگیری جامعه اطلاعاتی ودانشمدار، بیش ازآنكه مبتنی برابعاد سختافزاری فنّاوری باشد برپایه زیرساختهای نهادین فرهنگی واجتماعی استوار است [4]. بهعبارت روشنتر برخلاف برخی تفكرات وپندارهای سطحینگر كه صرف ورود سختافزار را معیار توسعه اطلاعاتی برمیشمارند، باید گفت توسعه اطلاعاتی نیازمند فرهنگ، اقتصاد، سیاست، دیپلماسی، آموزش، بانكداری وخدمات اطلاعات محور است. ازاین رو درتوسعه اطلاعاتی شاهد نوعی جابهجایی درمعیارها وشاخصهای پیشین برای سنجش توسعه هستیم. پیشتر طبق نظریات رئالیستیِ روابط بینالملل ونظریات كارشناسان ژئوپلیتیك، قدرت وتوسعه به واسطه در اختیار داشتن كنترل بر منابعی ازقبیل سرزمین، جمعیت، تولید ناخالص ملّی، تولید انرژی و ثروت اقتصادی سنجیده میشد [4]. اما امروزه اطلاعات ومهمتر ازآن دانش بهرهبرداری از این اطلاعات خود به عنوان پایهایترین عنصر توسعه وافزودن برقدرت وثروت ملّی بهشمار میرود. حجم اطلاعات تولیدشده درتارجهانگستر، تعداد اختراعات بهثبت رسیده، میزان استفاده از اطلاعات ازجمله مهمترین شاخصهای توسعه بهمعنای جدید است [3، صص 6-7].
دراین مقاله با بررسی روند توسعه درچهار كشور خاورمیانه به دنبال پاسخ این پرسش هستیم كه آیا توسعه اطلاعاتی دركشورهای این منطقه مهم، بستر مناسب خود را یافته است یا خیر؟ گرچه جامعه آماری این مقاله محدود به چهار كشور عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اردن وسوریه است اما آزمونپذیری نتایج و فرضیه اصلی پژوهش بر دامنه تعمیمپذیری آن میافزاید.
تاریخ وتجربه توسعه دركشورهای مختلف دو راه اصلی را برای پیشبرد روند توسعه نشان میدهد. مسیر اول را «جامعه محور» مینامند به این معنا كه جهت حركت تحولات، نوآوریها وابتكار عملها ازسوی جامعه وقاعده هرم به سوی قلّه هرم قدرت سرازیر میشود. اما درمسیر دوم یعنی «نخبگان محور» جهت حركت تحولات ونوآوریها ازسوی قلّه هرم قدرت بهسوی جامعه وقاعده هرم سرازیر میشود.
مسیر اول یعنی توسعه جامعه محور عمدتاً خاص كشورهای توسعه یافته است كه درآنها اصول دموكراسی وتكثرگرایی نهادینه شده، جامعه حزبی شكلگرفته و بهطور كلی جامعه مدنی فعال است. گرچه بهطور استثنا برخی كشورهای درحال توسعه را نیز میتوان یافت كه توسعه آنها جامعه محور است مانند: هند. اما مسیر دوم یعنی توسعه نخبگان محور خاص كشورهای درحال توسعه یا جهان سوم است. ازآنجا كه دراین جوامع اصول دموكراسی، تكثرگرایی ونظام حزبی نهادینه نشده است وجامعه مدنی ضعیف است لگام توسعه به دست نخبگان این كشورها قرار میگیرد [5].
بدینترتیب ملاحظه میشود درك، فهم ونگاه نخبگان دركشورهای درحال توسعه نسبت به مفاهیم، انگارهها وآموزههای بنیادین حكومتگردانی، نظام بینالملل وزیرمجموعههای آنها وچگونگی تعامل این مجموعهها تأثیر بسزا وشگرفی بر روند تعیین راهبردها وروش رسیدن بهآنها برجای خواهد گذاشت [6]. همانگونه كه شرح داده خواهد شد ما ازمیان مفاهیم اساسی وكلیدی علم سیاست و روابط بینالملل نگاه نخبگان به مفهوم قدرت را، كه ساماندهنده هردوعلم مذكور است، برگزیدهایم. شایان ذكراینكه تمایل به كسب قدرت وافزایش آن، جنبه جهانشمول دارد وخاص ملت، جغرافیا یا نظام سیاسی خاصی نیست[7].
ازآنجا كه كشورهای خاورمیانه درزمره كشورهای درحال توسعه قرار میگیرند ولذا توسعه نخبهمحور از كارآمدی وكاركرد به مراتب بیشتری درآنها برخوردار است چرا كه تنخبگان میتوانند درپویایی وپایداری ساختار دولت- ملتهای خود درعرصههای متفاوت آموزش، فرهنگ، سیاست وخدمات نقش بسزایی ایفا كنند. پیشبرد توسعه مبتنی بر اطلاعات ودانش نیز از این قاعده مستثنا نیست.
ضرورت اثبات تأثیر رویكرد نخبگان چهار كشور عربستان سعودی، سوریه، امارات واردن به مفهوم قدرت وكُندی آهنگ توسعه اطلاعاتی ایجاب میكند مفهوم قدرت را مورد بررسی قرار دهیم وپس از پویهشناسی وتعریف عملیاتی آن به فهم ارتباط میان متغیر مستقل: رویكرد نخبگان به مفهوم قدرت ومتغیر وابسته كُندی آهنگ توسعه اطلاعاتی درچهار كشور پیشگفته بپردازیم.
مفهوم قدرت
هرعلمی برپایه ادبیات شكلگرفته درگذر زمان معانی، انگارهها وآموزههای بسیاری را منتقل میكند وازآن طریق جهان پیرامون ما و روابط میان اجزای آن را برما روشن ونمایان میسازد: علم فیزیك برپایه جرم، زمان، حركت، سرعت وشتاب؛ علم اقتصاد برپایه تولید، توزیع، مصرف، عرضه وتقاضا؛ علم جامعهشناسی براساس مردم، جامعه، آداب، رسوم، سنن وجامعهپذیری؛ وعلم سیاست برپایه منافع ملّی، امنیت، قدرت، ثبات، پویش وداشتن پایداری دربستری متلاطم ازتغییرات وتحولات معنا مییابد، این علم ضمن شناساندن محیط داخلی، امكانات توانمندیها ومحیط فراملی ونظام بینالملل وچگونگی تعاملات آنها به ارتقا وبهبودی واحد دولت- ملت بهعنوان جزئی از اجزای نظام بینالمللی یاری میرساند.
ما دراین مقاله «قدرت» را، كه مهمترین مفهوم سامانبخش دانش سیاست وروابط بینالملل است، از منظر رئالیسم سیاسی بررسی میكنیم بدین معنا كه در رئالیسم سیاسی، سیاست بینالملل وسیاست خارجی كشورها صحنه رقابت سیاسی ومبارزه برای قدرتیابی وحفظ قدرت است [7،صص14-15]. درتعریف، دستهبندی وذكر شاخصهای «قدرت» بسان دیگر مفاهیم علوم انسانی رسیدن به اجماع نظر كاری بس دشوار است. با وجود این پس ازبررسی تعاریف مطرحشده درطی دوران جنگ سرد وجه غالب تأكید برجنبههای قهرآمیز، نظامیگری وبه طور كلی جنبههای ملموس، دیدنی وسختافزاری قدرت بود، اما با فروپاشی نظام دوقطبی، گسترش وابستگیهای متقابل، گسترش ارتباطات، پیدایش جهان مجازی وشبكهای شده سبب شده تا جنبههای ناملموس، نامرئی وبه معنای وسیعتر نرم قدرت اهمیت بیشتری پیدا كند[8]. بهطور كلی به لحاظ تجربی به سه روش میتوان قدرت را مشاهده كرد: الف- قدرت به عنوان منبع ب- قدرت به عنوان رابطه و ج- قدرت به عنوان یك ساختار.
دررویكرد قدرت به عنوان منبع، قدرت به حسب داشتن ابزاركنترل برمنابعی كه با دراختیار داشتن آنها میتوان بر دیگران ویا خروجیها كنترل یافت، سنجیده میشود؛ منابعی مانند: ثروت اقتصادی وجمعیت در رویكرد قدرت به مثابه رابطه، قدرت به عنوان تعاملات میان طبقات بازیگر اجتماعی برآورد میشود. بهاین معنا كه بازیگر الف بازیگر ب را وادار میكند مطابق میل وعلاقه او عمل كند. دررویكرد ساختاری، قدرت شكلبخشیدن به چهارچوبی است كه دردرون آن دولتها با یكدیگر، با مردم وبا دیگر بازیگران مرتبط میشوند. نكته مهم این است كه بارشد تدریجی واهمیت یافتن روزافزون اطلاعاتگرایی وتبلور آن در فنّاوری اطلاعات دونكته ذیل مشاهده میشود:
الف- مركز ثقل اصلی قدرت از مقوله نظامی به مقولههای اقتصادی و وابستگیهای مقابل جابهجا شده است و فنّاوری اطلاعات بتدریج به عنوان نقطه ثقل قدرت محسوب میشود. ازاینرو درسالهای اخیر دركنار مجموعههای متعارف قابلیتهایی كه دررویكرد نخست- قدرت بهعنوان منبع- برای اندازهگیری قدرت بهكار گرفته میشده ونیزتوانمندیهای فنی به عنوان منبع قدرت بهشمار میرود. همانگونه كه آلوین تافلر معتقد است توسعه فنّاوریهای اطلاعاتی اساس وبنیان قدرت را ازخشونت به ثروت و ازثروت به دانش جابهجا كرده است یعنی همان پدیدهای كه وی «جابهجایی درقدرت»( Power Shift) میخواند [4]. بدون تردید فنّاوریهای نوین هم برقدرت وهم بر ارزیابی و برآورد قدرت تأثیر گذاشتهاند. بدینمعنا اگر كشوری تجهیزات پیشرفته ارتباطی را دراختیار داشته باشد براحتی میتواند به منابع اطلاعاتی دسترسی داشته باشد. همین دسترسی بهمنابع اطلاعاتی وبزرگراههای اطلاعاتی سبب برتری كشور مذكور نسبت به كشورهایی میشود كه چنین بزرگراههایی را دراختیار¬¬ندارند[9].
ب- فنّاوری اطلاعات اشكال ناملموس قدرت را برجستهتر ومهمتر كرده است. كنترل بردانش، اعتقادات وباورها همواره بهعنوان تَكملهای بر منابع ملموس قدرت ازقبیل: مواد خام، قابلیت بهرهوری اقتصادی ونیروی نظامی درنظر گرفته میشود [4]. درمورد رویكرد سوم، «قدرت بهمثابه ساختار»، نیز باید گفت تحولات ناشی از بوجود آمده براثر فنّاوریهای اطلاعاتی وارتباطی مصادیق این رویكرد را بشدت دگرگون ساخته است. دراین خصوص سوزان استرنج2 میگوید: هركس بتواند دیگران را به دانش خود وابسته ومحتاج سازد وبه گذرگاههایی كه شبكههای دانش را به هم مرتبط میسازد دسترسی داشته باشد، خواهد توانست برهنجارها، قوانین وفرایندهایی كه بر نظامهای اقتصادی وسیاسی جهان حكمفرمایی میكنند تأثیر بگذارد ودرواقع اعمال قدرت نماید [4]. ازاین رو اطلاعات خود منبع انعطافپذیر قدرت است كه نسبت به منابع دیگر قدرت كمتر توسط زمان ومكان محدود میشود. این قدرت از قابلیت تعویضپذیری وانتقال بیشتری برخوردار است. قدرت دراین معنا بیشتر به پول شباهت دارد تا به منابع قدرت نظامی. با این حال بررسیهای ساختاری نشانگر آن است كه این تغییرات تكنولوژیكی واطلاعاتی تا زمانیكه نظامهای اعتقادی، كه خود حامی وپشتیبان ترتیبات اقتصادی وسیاسی مورد قبول جامعه هستند، تغییر نكنند، ضرورتاً ساختارهای قدرت را تغییر نمیدهند [10].
از بررسی سه رویكرد فوق میتوان نتیجه گرفت كه ارزشها ومعیارهای وستفالیایی (Westphalia) و قرون وسطایی قدرت از قبیل تعداد قشون نظامی، تجهیزات نظامی، لشكركشی، اعمال خشونت وسایرموارد مشابه شالوده- شكنی شدهاند وجای خود را به میزان دسترسی به اطلاعات، دانایی، میزان ائتلافات منطقهای وفرامنطقهای، میزان وابستگیهای متقابل داده است كه همگی درزمره عناصر نرم قدرت محسوب میشوند. كشور قدرتمند كشوری نیست كه به تسلیحات مدرن نظامی دسترسی دارد بلكه كشوری است كه توان رقمزدن مناسبات بینالمللی را داشته باشد. كشور قدرتمند كشوری است كه توانایی رسیدن به هدف خود را از طریق «جذب» بهجای «اجبار» داشته باشد وبتواند با تكیه برجذابیت اندیشهها یا فرهنگ توانایی طرح و دردستور كار قراردادن خواستههای خود را از رهگذر هنجارها ونهادهایی داشته باشد كه ارجحیتهای دیگران را شكل میدهند [8].
برهمین اساس بانگاهی بهنقشه جهان كشورهایی را مییابیم كه بهرغم مساحت كوچك، نداشتن نیروی نظامی قابل توجه، فقدان دسترسی به سلاحهای هستهای از رتبه ومنزلت بالایی درعرصه توسعه اطلاعاتی وجوامع مبتنی بر دانش برخوردار هستند. كشور ایرلند نمونهای بارز بر این مدعاست؛ بدین معنا كه ایرلند با تكیه بر دانش، فنّاوری اطلاعات وزیرساختهای فرهنگی ونهادی خود به رتبه اول جهان درزمینه صدور نرمافزار دست یافته است. بیگمان افزودن برگرهها و پیوندهای فراملی وبرقراری ارتباطات تنگاتنگ درعرصههای متفاوت با نظام بینالملل خود بسان یك بازدارنده مهم نظامی برای ایرلند ایفای نقش میكند، لذا شاهد كاهش تدریجی هزینههای نظامی دراین كشور هستیم [11].
برداشت نخبگان ازمفهوم قدرت درعصر اطلاعات
باتوجه به پویهشناسی قدرت دربند قبلی، اینك بهدنبال پاسخ موارد ذیل هستیم:
الف- تلقی نخبگان كشورهای مورد نظر ازقدرت چیست؟
ب- چگونه این تلقی برآهنگ توسعه اطلاعاتی تأثیر گذاشته است؟
واژه نخبه به معنای بزرگ، صاحب فكر وشخص دارای توانمندی فكری وسازماندهی است. نخبگان به دوگروه كلّی تقسیم میشوند: نخبگان فكری ونخبگان ابزاری. نخبگان ابزاری صاحبان قدرت سیاسی واقتصادی هستند ونخبگان فكری افرادی هستند كه اندیشه، فكر، روشهای بهینه، نظریه، آیندهنگری و دوراندیشی تولید میكنند [6،ص16]. دراین نوشتار تمركز ما بررویكرد و تلقی نخبگان ابزاری است كه تعین بخشِ تصمیمگیریها، سیاستها وراهبردها هستند. نحوه ارزیابی واندازهگیری نیز برپایه بررسی آمارهای ارائهشده ازسوی بانك جهانی، سازمان برنامه توسعه ســازمان ملل متحد وسالنامههای آماری توسعه انسانی ملل متحــد. استوار است.
پویه شناسی منطقه سراسر تنش وبحران خاورمیانه وحكمفرما بودن شیوه تولید دولت سالار موجد یك نكته مشترك وقابل توجه میان دولت- ملتهای این منطقه شده است: نظامیگری، تمركز برقدرتهای قهری وتكیه برخرید تسلیحات. تردیدی نیست كه عملكرد بازیگران مقتدر منطقهای چون ایران، اسرائیل، تركیه ازیك سو وبازیگران فرامنطقهای چون امریكا واتحادیه اروپا ازسوی دیگر برآشوبها وسوق دادن اینكشورها بهسوی تكیه بر نظامیگری دامن میزند. اما این دلیل نمیشود كه نقش نخبگان ابزاری یا سیاسی را نادیده انگاشت زیرا دردرون همین مجموعه كشورها شاهد رشد وشكوفایی كشورهای هستیم كه با شناسایی نبض زمانه ومسیر تحولات جهانی برای فائق آمدن بر شكافهای موجود میان كشورهای شمال وجنوب طرحی نو را درمیان همقطاران خود درافكندهاند. دراین میان عملكرد امارات متحده عربی و اُردن قابل تأمل است كه در ادامه درمورد آن بحث میكنیم؛
امارات متحده عربی
امارات متحده عربی درطول دهه گذشته زیرساختهای جدیدی را بهمنظور جذب سرمایهگذاری خارجی وسرمایهگذاری در امر آموزش وپرورش جوانان ونوجوانان خود دایر كرده است تا ازاین طریق آنها را مهیای ورود به اقتصاد دانشمدار سازد. برای این منظور چهار راهبرد مهم را برگزیده است: راهبرد اول درمورد با توسعه منابع انسانی است وسه ابتكار دیگر با هدف توسعه محیطهای كاری و زیرساختهای فنّاوری اطلاعات وارتباطات با توجه به تشویق سرمایهگذاریهای آتی دراقتصاد ودرنظرگرفتن تمامی مزایای اقتصادی- اجتماعی انجام گرفته است كه ازطریق تأسیس پاركهای فنّاروی درحال تحقق است. مركز عالی آموزش وتحقیقات كاربردی ازاین دست است كه با هدف مهیا كردن زیرساختهای لازم برای توسعه پایدار واستفاده از آخرین دستاوردهای فنّاوری درامارات متحده عربی درحال فعالیت است.
سه ابتكار دیگر در استفاده ازتمامی مزایای اقتصادی- اجتماعی فنّاوریهای اطلاعات دراین كشور عبارت است از:
الف- ایجاد مركز رشد تجاری ابوظبی،
ب- ایجاد مركز نوآوری ابوظبی بادوهدف: پیشبرد فنّاوری پایدار بومیشده درمنطقه و بكارگیری فنّاوریهای موجود به طرق ابتكارآمیز بهمنظور توسعه آتی اقتصادی منطقه وتأسیس شهر اینترنتی دبی.
شهر اینترنتی دبی درسال 1999میلادی توسط حكومت امارت دبی دایر گردید.
هدف اصلی تأسیس این شهر عبارت است از:
ایجاد ایستارها، محیط وزیرساختهایی كه تجارت نوین بتواند دریك اقتصاد دانشمدار بهطور كارآمد وجهانی عمل كند. براساس این شواهد وآمارهایی كه بهلحاظ سهم واردات وصادرات جهانی ومیزان سرمایهگذاری در توسعه منابع انسانی وایمنی اجتماعی ارائهشده می توان گفت نخبگان امارات همگام وهمسوبا تحولات جهانی پیش رفتهاند وبا رعایت قواعد وظرایف بازی درعرصه نظام بینالملل كشور خود را بسان دانه زنجیری درمجموعه جهانی وشبكهشده ثروت وقدرت قراردادهاند بهطوریكه بزرگترین بازار منطقهای دراین كشور قراردارد وجمعیتی درحدود 5/1 میلیارد نفر را دركشورهای خاورمیانه وآسیای مركزی تحت پوشش قرار میدهد [12].
براساس گزارش آخرین آمار سالنامه نظامی تولید ناخالص ملّی امارات بترتیب درسال 2000، 213 میلیارد درهم ودر سال 2001، 249 میلیارد درهم بوده است درحالی كه بودجه دفاعی امارات درسال 2001 بدون هیچ تغییری نسبت به سال2000، شش میلیارد درهم بوده است. آمار متناظر برای كشورهای سوریه، عربستان و اُردن درجدول1 آمده است[13]
باتوجه به این جدول ملاحظا میشود امارات به نسبت تولید ناخالص داخلی خود رقم نسبتاً متعادل ومتعارفی را به مسائل نظامی اختصاص داده است درعین حال بیشترین سهم از GDPخود را در راستای چهار راهبردی كه پیشتر ازانها صحبت شد بهكار گرفته است.
برای توضیح بیشتر گزارش توسعه انسانی ارائهشده از سوی برنامه توسعه سازمان ملل درجدول2 وآمارهای توسعه اطلاعاتی درجدول3 آمده است. دراین گزارش علاوه بركشورهای فوق، سه كشور توسعه یافته نروژ، سوئد وسنگاپور ونیز كشور درحال توسعه ایران نیز ذكرشده تا تفاوتها وتمایزها برجستهتر شود [ 14].
اردن
اردن تلاش بسیاری دارد تا با تحول درنگرش نخبگان نسبت به قدرت، موجبات رهایی این كشور ازگیرودار منازعات ایدئولوژیك وژئوپلیتیك فراهم آید. اردنیها اساس وپایه قدرت خود را در افزایش رفاهملی، آموزش، امنیت اجتماعی وحضور فعال درعرصه تجارت بینالملل وجذب هرچه بیشتر سرمایهگذاریهای خارجی میبینند.
دستیابی به اهداف فوق و روندهای جهانی بهسوی اقتصاد دانشمدار وجهانیشدن سبب شده است اردن برای كسب آمادگی بهتر وحضور فعال وقویتردراین عرصه به نوسـازی زیرساختها، توسعه توانمندیهای مرتبط با فنّاوریهای اطلاعات وبكارگیری اینترنت وارتقای بخش توسعه وتحقیق اقدام نماید.
ابتكارات انجامشده ازسوی اردن برای این منظور به قرار زیر است:
-1 تدوین نظام ملّی اطلاعرسانی درسال 1996میلادی با هدف ارتقای توسعه اقتصادی- اجتماعی؛
-2تأسیس پارك فنّاوری وصنعت دانشگاه هاشمی؛
-3احداث شهر مجازی- پارك فنّاوری اطلاعات؛
-4 پیادهسازی حكومت الكترونیكی بهمنظور پیش راندن اردن بهسوی اقتصادی دانشمدار؛
-5 ابتكار ریچ (Reach) كه توسط انجمن كامپیوتر اردن با هدف توسعه بخش فنّاوری اطلاعات وارتباطات در اردن تأسیس شده است؛
-6 تقویت وتوسعه جوامع روستایی بهكمك فنّاوریهای اطلاعاتی وارتباطی [12، صص. 143-145].
دولت اردن با برگزیدن راهبردهای دانشمدار سعی دارد تا به ارتقای جایگاه ومنزلت این كشور در عرصه نظام بینالملل كمك كند. آمارهای جدول1 نشان میدهد اردن درمقایسه با دیگر كشورهای مورد مطالعه میزان بمراتب كمتری ازGDP خود را برای مقاصد نظامی صرف كرده است. ازاین رو میتوان نتیجه گرفت كه دستاورد خروج اذهان نخبگان سیاسی و ابزاری اردن از چنبره تلقی سنتی و وستفالیایی ازقدرت، رشد وتوسعه دانش مدار در اردن خواهد بود.
عربستان سعودی
درطول سه دهه گذشته، پادشاهی عربستان سعودی برنامههای توسعه اقتصادی واجتماعی را درپیش گرفته است. اهداف این برنامهها عبارت بودند از: توسعه كشاورزی وصنعتی، گسترش خدمات وبهبود بخشیدن به ساختارها. «راهبرد ملی دانش وفنّاوری» كه مهمترین نوآوری عربستان سعودی درطول چند دهه گذشته بوده است با هدف استحكام بخشیدن وپشتیبانی از برنامههای توسعه اقتصادی واجتماعی درنظام پادشاهی تدوین شده است. این استراتژی متشكل از چهار طرح پنج ساله است كه ازسال 2001 میلادی شروع میشود وتا سال 2020 بهطول میانجامد. این طرح اهداف وسیعی را دنبال میكند كه عبارتند از: توسعه منابع انسانی، توسعه توانمندیهای تحقیق وتوسعه، ارتقای آگاهی عمومی نسبت به اهمیت دانش وفنّاوری ودستیابی وجذب فنّاوری [12صص. 141-142].
هرچند طرح جامع فوق برای پیشبردن عربستان درعصر دانشمدار درنظر گرفته شده اما همانگونه كه گفته شد تازمانی كه نخبگان عربستان سعودی درچنبره برداشت قرون وسطایی ازقدرت گرفتار باشند عملاً اجرا وتحقق «راهبرد ملی دانش وفنّاوری» ناكام خواهد ماند. همانگونه كه آمارها نشان میدهند عربستان- سعودی بهسان دیگر » بهره میجویند دولتهایی كه از «شیوه تولید دولتسالاری مزیت نسبی تولیدïدر تلاش است با تكیه بر نفت، كه عملاً با اقتصاد دانشمدار درتعارض قرار میگیرد، قدرت خود را بر پایه نظامیگری ارتقا بخشد. همانگونه كه دادههای جدول1 نشان میدهد بیشترین سهم خرید تسلیحات وهزینههای تسلیحاتی متعلق به عربستان سعودی است. جدول4 نیز سهم ارقام هزینهای عربستان را درسالهای 1996تا سال 2000 میلادی نشان میدهد. باتوجه به این دوجدول میتوان گفت توجه بیش از اندازه به مسائل دفاعی- نظامی سبب غفلت ازجنبههای آموزشی، اقتصادی، اجتماعی و دیگر ساختارهای مورد نیاز برای توسعه اطلاعاتی شده است [15].
همانگونه كه آمارهای جدول3 نشان میدهد كه درسال 2001 سهم سرمایهگذاری عربستان سعودی دربخش آموزش ازتولید ناخالص داخلی آن 5/7 درصد است واین درحالی است كه سهم سرمایهگذاری دربخش نظامی آن ازتولید ناخالص داخلی 5/9 درصد بوده است. آهنگ رشد صادرات عربستان درسال 2000-2001 ، به 9/0 رسیده است [16]. سرمایهگذاری دربخش تحقیق وتوسعه بسیار اندك است. درمقایسه با اسرائیل كه 3 درصد وتركیه كه یك درصد از تولید ناخالص ملّی خود را به تحقیق وتوسعه اختصاص دادهاند، سهم عربستان بسیار ناچیز واندك است وهنوز درك وفهم لازم نسبت به فنّاوری اطلاعات درذهن متصدیان امر شكل نگرفته، ابعاد زبانشناسانه، فرهنگی، اجتماعی واقتصادی لازم برای استفاده از فنّاوریهای نوین به وجود نیامده است وتوسعه انسانی درمراحل اولیه خود قراردارد [17].
سوریه
درسوریه هنوز هیچ سند سیاسی رسمی درباره نوآوریهای فنی ورفتن بهسوی جامعه دانشمدار تدوین نشده است ازهمینرو هیچ سیاست واستراتژی ملی برای توسعه فنّاوریهای اطلاعاتی وارتباطی وجود ندارد. درمیان عوامل شناسایی شده برای این عقبماندگی، رویكرد منفی نخبگان به فنّاوریهای اطلاعاتی وارتباطی بیش ازهمه به فرضیه ما نزدیك است [17ص107-97].
شیوه تولید دولتسالار، درگیریهای سوریه با اسرائیل، امنیتی بودن جامعه سوریه وترس نخبگان ازفنّاوری سبب شده است كه سوریه به حاشیه نظام جهانی رانده شود وعملاً نتواند از داشتن ائتلافات استوار وپایدار با دیگر بازیگران نظام بینالمللی بهره جوید. غفلت از جنبههای نرم وناملموس قدرت وتكیه برقدرت جبر بهجای جذب سبب شده است توسعه اطلاعاتی دراین كشوركُند وناچیز باشد. چنین دیدگاهی نسبت به قدرت سبب شده است كه سوریه در ردهبندی برنامه توسعه سازمان ملل UNDP رتبه صدو هشتم را بهدست آورد وتعداد دانشمندان ومهندسان آن درفاصله زمانی 1990 تا2000 بهازای هر میلیون نفر تنها 29 نفر باشد همین آمار درسوئد، نروژ واسرائیل (دشمن شماره یك سوریه) بترتیب عبارت است از: 4095، 4507، 1570 نفر. علاوه براین سهم توجه تحقیقاتی از تولید ناخالص ملی طی سالهای 1990-2000 در سوریه 6/0 درصد و همین شاخص درسوئد، نروژ واسرائیل بترتیب 8/3، 7/1و7/3 است.
تعداد اختراعات بهثبت رسیده(Patents) درسال 1998 درسوریه صفر اما این آمار در سه كشور نروژ، سوئد واسرائیل بهترتیب: 103، 271 و74 بوده است [14ص189-186].
دیدگاه وتلقی كلاسیك نخبگان سوری از قدرت سبب شده كه ازتولید خالص ملّی 915 میلیارد پوندی درسال 2001، صد میلیارد پوند آن صرف هزینههای دفاعی شود، چیزی معادل 5/5 درصد. همین آمار برای سه كشور نروژ، سوئد واسرائیل به ترتیب: 8/1، 1/2 و3/1 است. با این توصیف پیداست تاهنگامی كه رهبران ونخبگان سیاسی سوریه بر نظامیگری تكیه دارند وفن هراس (Technophobia)هستند، توسعه مبتنی بر دانش واطلاعات تحقق نخواهد پذیرفت.
نتیجهگیری
در ربع پایانی قرن حاضر شكل نوینی از سازماندهی اقتصادی- اجتماعی پدیدار گشته است. بعد از فروپاشی شیوه تولید دولتسالار دراتحاد جماهیر شوروی، شیوه تولید سرمایهداری در سرتاسر جهات سیطره پیدا كرده است [3ص2-1]. این نظام سرمایهداری برای بقا وتداوم حیات خود از ابزارهای نوین تولید وبهرهوری استفاده میكند وبر دو خصیصه بدیع تكیه دارد: نوآوری كه اساس بهره وری دراقتصاد دانشمدار است وانعطافپذیری كه براساس رقابت است.
درنظام نوین جهانی سرمایه اصلی دانش ودانایی است كه اساساً ناملموس ونامرئی است وسرمایههای مرئی بتدریج اهمیت وارزش خود را از دست میدهند. برای مثال مجموع دارایی شركت مایكروسافت درسال 1999، پانصد میلیارد دلار ارزیابی شده است كه ازاین مبلغ تنها ده میلیارد دلار آن سرمایههای فیزیكی (ساختمان، تجهیزات سختافزاری، مبلمان و مواردی ازاین دست) است ومابقیِ این دارایی چیزی است كه نمیتوان آن را دید ولمس كرد!
اگر دولتمردان اعم از كشورهای توسعه یافته ودر حال توسعه اداره هرچه بهتر امور مملكت را خواستار باشند وبه دنبال حضور فعال درعرصه جهانی هستند ناگزیر از رویآوردن به شیوههای نوین توسعهاند؛ توسعه اطلاعاتی شیوه نوین توسعه درعرصه شیوه تولید سرمایهداری است.
مهمترین نكته این است كه نمیتوان از یك سو دیدگاهها ورویكردها كلاسیك وسنتی داشت و ازسوی دیگر توسعه اطلاعاتی را خواستار شد. از آنجا كه توسعه اطلاعاتی نو وجدید است لذا رویكردها و تلقیهایی كه قصد بكارگیری واستفاده ازاین شیوه نوین را دارند بهناگزیر باید نو وجدید و ازجنس خود آن باشند.
درعرصه مملكتداری، بویژه در حوزه كشورهای آسیای غربی وچهار كشور مورد بررسی این نوشتار، تبلور «نوبودن» بویژه نزد نخبگان بیش از هركجا درتلقی آنها از مفهوم قدرت هویدا میگردد. درپایان باتوجه به مطالعه آمارها واطلاعات باید گفت تجربه موفق امارت متحده عربی ونیز اردن حكایت از برقراری رابطه فوقالذكر میان متغیر مستقل: رویكرد نخبگان به قدرت ومتغیر وابسته: بهبود توسعه اطلاعاتی دراین دو كشور است وبالعكس در دوكشور عربستان سعودی وسوریه عدم تناسب میان دو متغیر بالا منجر به كُندی آهنگ توسعه اطلاعاتی گردیده است.
منابع
[1] بائر، پیتر ودیگران؛ پیشگامان توسعه، مترجم: سید علیاصغر هدایتی وعلی یاسری، تهران؛ انتشرات سمت؛ تهران، 1376.
[2] کاستلز،¬مانوئل، عصر¬ اطلاعات: اقتصاد، جامعه و فرهنگ؛ ظهور جامعه شبکه¬ای. مترجم: احد علیقلیان و افشین خاکباز. جلد1 طرح نو.1380 تهران؛ ص.16
[3] Castells. M.; Information Technology, Globalization and Social Development; Geneva: 1999. UNISD/ DP 114/99/13.
[4] Hart, J. and H. Kim; "Power in the Information Age"; [on line] available at: http://www.vii./ org/papers/ciprut2.htm; 1997.
[5] بشیریه، حسین؛ آموزش دانش سیاسی؛ مبــــانی نظری علم سیاست؛انتشــارات نگاه معاصر، تهران؛1380، 29-33.
[6] سریعالقلم، محمود؛ عقلانیت وآینده توسعهیافتگی ایران؛ مركز پژوهشهای علمی ومطالعات استراتژیك خاورمیانه؛ تهران؛ 1380. صص63-67
[7] سریعالقلم، محمود؛ سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران: بازبینی نظری وپارادائم ائتلاف؛ مركز تحقیقات استراتژیك؛ تهران؛ 1379.ص7.
[8] Nye, J.; "Power and Interdependence in the Information Age"; The Resilence of State Foreign Affairs. September/ October 1998, [on line] available at: http:// http://www.foreignaffaris./ org/ power-and interdependence-in-the-information- age.htm. Sep./Oct. 1998.
[9] Mowlana, H,; "Globalization of Mass Media: Opportunities and Challenges for the South"; Annually : Cooperation South. 1998.
[10] Fandy, M., "Information Technology, Trust, and Social Change in the Arab World." Middle East Journal; Vol. 54.; No.3; Summer 2000; pp. 38-82.
[11] ایوانز، پیتر؛ توسعه یا چپاول: نقش دولت درتحول صنعتی؛ مترجم: عباس مخبر وعباس زندباف، انتشارات طرح نو؛ 1380؛ تهران؛ ص.96.
[12] "Technology Capacity- Building Initiatives for the 21st century in the ESCWA Member Countries; New York: United Nation 2001. E/ESCWA/Tech/2001/1.; pp.157-158.
[13] "Military Balance". 2002-2003; London: Oxford University, 2002; pp.280-282.
[14] "Human Development Report 2002; Deeping Democracy in a Fragmented World; New York: UNDP 2002; pp. 207-209.
[15] "SIPRI Year Book 2002. Armament; Disarmament and International Security"; Oxford: Oxford University Press, 2001; pp. 237-238.
[16] "UNCTAD Hand Book of Statistics; New York: 2002. UNCTAD. TD/STAT/27; pp.20-21.
[17] "The New Technology for Enhancing Competitiveness and Prodvctivity in Selected sectors"; New York: United Nation, 2001. E/ESCWA/Tech/2001/4 pp.117, 121-122.