تاريخ : شنبه 5 فروردین 1391  | 10:36 PM | نویسنده : قاسمعلی

مهدی جمشیدی/ گامی در راستای تولید «علوم ‌انسانی ‌اسلامی»(2)؛

آسیب‌شناسی وابستگی علمی مسلمین به علوم انسانی سکولار
از اهداف مهم جهت ایجاد و عملیاتی کردن «تمحّض علمی»، مقابله با «تسلّط فرهنگی» و «تفوّق علمی» غرب نسبت به «جامعه‌ی‌اسلامی» که موجب «وابستگی علمی» مسلمین به «علوم انسانی سکولار» و ممانعت از گسترش «شکاکیت» و «بی‌اعتقادىِ» نسبت به «باورها و ارزش‌هاى‌ اسلامی» در میان اساتید و دانشجویان حوزه‌ی علوم‌اجتماعی است.
گروه فرهنگی – اجتماعی برهان/ مهدی جمشیدی؛ مقام معظم رهبری در بیانات خود، به تأثیرات مخرّب «علوم انسانی سکولار» بر باورهای اسلامی و انقلابی نسل جوان اشاره کردند و از ضرورت تولید «علوم انسانی اسلامی» با تکیه بر مبانی «تفکر اسلامی» تأکید کردند. در قسمت اول این مقالات به بررسی «جامعه‌‌شناسی ‌اسلامی» و پرادایم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های آن پرداخته شد؛ حال در این قسمت به بررسی و آسیب‌شناسی وابستگی علمی مسلمین به «علوم انسانی سکولار» می‌پردازیم.
 
 
  3. ضرورت‌ها و هدف‌های انجام حوزه­ی تمحّض علمی:
 
 1-3. دستیابی جامعه‌ی اسلامی به استقلال فرهنگی و علمی
 
یکی از اهداف مهم تلاش نظری در حوزه‌ی تمحّض علمی، مقابله با «تسلّط فرهنگی» و «تفوّق علمی» غرب نسبت به جامعه‌ی اسلامی که موجب «وابستگی علمی» مسلمین به «علوم انسانی سکولار» شده است. مقام معظم رهبری در این باره، همواره بر پایان دادن به تقلید و تکرار و ترجمه ­مآبی تأکید کرده ­اند: «ما به هیچ وجه نگفتیم که دانسته ‌هاى غربی‌ها را که در زمینه ‌هاى گوناگون علوم انسانى، پیشرفت‌های چند قرنىِ زیادى داشتند، یاد نگیریم یا کتاب‌های این‌ها را نخوانیم؛ [بلکه] ما می­گوییم تقلید نکنیم.»[1]
 
2-3. صیانت از هویت ایدئولوژیک جامعه ­ی اسلامی
 
 ممانعت از گسترش «شکاکیت» و «بی ‏اعتقادىِ» نسبت به «باورها و ارزش ­هاى اسلامی» در اساتید و دانشجویان حوزه­ ی علوم اجتماعی که برخاسته‌ از مضامین دین­ ستیزانه ‌ی جامعه­شناسی سکولار (به  شاخه­ ی مهمی از علوم انسانی سکولار) است، از دیگر هدف‌ های کلیدی این پروژه است. مقام معظم رهبری، به این کژ کارکرد علوم انسانی سکولار اشاره کرده و نسبت به آن هشدار داده­اند:
 
«بسیارى از مباحث علوم انسانى[غربی]، مبتنى بر فلسفه­ هایى هستند که مبنایش مادی گری [2] است،مبنایش حیوان ­انگاشتن انسان است، عدم مسؤولیت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوى به انسان و جهان است. خوب، این [نوع] علوم انسانى را ترجمه کنیم، آنچه را که غربی‌ ها گفتند و نوشتند، عیناً ما همان را بیاوریم به جوان خودمان تعلیم بدهیم؛ در واقع، شکاکیت و تردید و بى­اعتقادى به مبانى الهى و اسلامى و ارزش‌ های خودمان را در قالب ­هاى درسى به جوان ­ها منتقل کنیم.»[3]
 
ایشان در جای دیگری تصریح می ­کنند که مبانی علوم انسانی غربی، با اسلام تعارض دارد:
 
«ما علوم انسانى‌ مان [که همان علوم انسانی غربی است] بر مبادى و مبانى متعارض با مبانى قرآنى و اسلامى بنا شده است. علوم انسانى غرب، مبتنى بر جهان ‌بینى دیگرى است؛ مبتنى بر فهم دیگرى از عالم آفرینش است و غالباً مبتنى بر نگاه مادّى است. خوب، این نگاه، نگاه غلطى است؛ این مبنا،مبناى غلطى است. این علوم انسانى را ما به صورت ترجمه‌ اى، بدون این که هیچ­ گونه فکر تحقیقیِ اسلامى را اجازه بدهیم در آن راه پیدا کند، می­ آوریم تو دانشگاه‌ هاى خودمان و در بخش­ هاى مختلف، این‌ها را تعلیم می­دهیم!»[4]
  
3-3. رفع پاره ‌هایی از «حاجات نظری» جامعه و نظام اسلامی
 
هدف و ضرورت دیگر، رفع پاره ­هایی از «نیاز علمی» و «حاجات نظری» جامعه و نظام اسلامی در  حوزه ­ی مسایل اجتماعی و فرهنگی است که موارد زیر را شامل می­شود:
 
1-3-3. کمک به روند تولید «علوم انسانی اسلامی» به عنوان گفتمان دیرینه، مغفول و مورد تأکید جدّی رهبر معظم انقلاب اسلامی (حفظه­ الله) در حوزه­ی جامعه­ شناسی.
 
2-3-3. فراهم ­سازی مبانی و چارچوب­ های نظری و ابزارهای مفهومی لازم برای «تبیین دینیِ  پدیده ­های اجتماعی و فرهنگی»[5]
 
3-3-3. تألیف «متون درسی اسلامی» در حوزه ­ی علم «جامعه­شناسی» به منظور تدریس در مراکز آموزشی کشور.
 
4. جایگاه و جغرافیای حوزه­ی تمحّض علمی:
 
1-4. جایگاه و جغرافیای حوزه­ی تمحّض علمی در میان سایر حوزه‌های تمحّض علمی مرتبط
 
«جامعه ­شناسی اسلامی» به مثابه یک حوزه­ ی تمحّض علمی، مواد و مصالح بنیادی را برای سایر حوزه ­های تمحّض علمی - که علاقه به مطالعه­ی واقعیت های اجتماعی از منظر دینی دارند - فراهم   می­کند؛ به گونه ­ای که سایر حوزه­ های تمحّض علمی می­ توانند از ره ­آوردها و یافته ­های نظری و بنیادی «جامعه ­شناسی اسلامی» به عنوان «اصول موضوعه»[6] در مطالعات و پژوهش­های خود استفاده کنند.
 
2-4. جایگاه و جغرافیای حوزه­ ی تمحّض علمی در میان علوم مرتبط
 
هم چنان که بیان گردید، «جامعه ­شناسی اسلامی» به مثابه یک حوزه­ ی تمحّض علمی، سنخی و صنفی از علمِ «جامعه ­شناسی» است که در برخی از جهات تکوّن­بخش خویش به مثابه یک قلمرو علمی، از معارف نظری و احکام عملی «اسلام» به عنوان یک دین الهی، تأثیر می ­پذیرد. به این ترتیب، علم مرتبط با آن، «جامعه ­شناسی» است که در حال حاضر، صورت تعیّن­ یافته و بالفعل این علم، همان «جامعه ­شناسی سکولار»[7] است.
 
به لحاظ منطقی، چند علم (کم­ و ­بیش) جزء «علوم خویشاوند» جامعه­ شناسی به شمار می­ آیند که عبارتند از: 
 
 1. مردم ­شناسی[8]
 
2. ارتباطات[9]
 
3. مطالعات فرهنگی[10]
 
4. سیاست اجتماعی[11]
 
5. فلسفه ­ی اجتماعی[12] 
 
و ...
 
این مجموعه از  رشته ­های علمی، یک پهنه­ی معرفتی به نام «علوم اجتماعی» [13] را تشکیل می­ دهند. از سوی دیگر، «جامعه­شناسی اسلامی» به طور خاص، با حوزه­ی علمی نامتجانس با خود نیز مرتبط است. به سبب این که جامعه ­شناسی اسلامی در برخی از جهات تکوّن ­بخش خویش، از معارف نظری و احکام عملی «اسلام»، تأثیر می­ پذیرد؛ خواه­ناخواه، از برخی از شاخه­ های «علوم اسلامی» تغذیه و استفاده می­کند. به نظر می­رسد بیشترین تغذیه و استفاده­ی «جامعه­شناسی اسلامی» از این گروه از «علوم اسلامی» است: «فلسفه»، «کلام»، «تفسیر» و «حدیث».
  
5. موقعیت فعلی حوزه­ ی تمحّض علمی در رشته‌ های دانشگاهی:
 
1-5. موقعیت فعلی حوزه ­ی تمحّض علمی
 
متأسفانه در مراکز دانشگاهی و پژوهشی کشور، «رشته» و یا حتی «واحد درسی» با عنوان  «جامعه­شناسی اسلامی» در هیچ یک از مقاطع تحصیلی وجود ندارد. آنچه که اکنون به عنوان «علوم اجتماعی» یا گرایش­ های مختلف «جامعه ­شناسی» - از قبیل جامعه­ شناسی نظری [14] ، جامعه ­شناسی فرهنگی[15]، جامعه ­شناسی سیاسی[16]،جامعه­ شناسی توسعه[17]و ... - در دانشگاه ­های کشور آموزش داده می­شود، علوم اجتماعی غربی و جامعه ­شناسی غربی است که بدون شک، «هویت سکولاریستی»[18] دارد. عقب­ماندگی بحث­های صورت گرفته در این زمینه تا آنجاست که حتی همچنان درباره­ی «امکان» یا «امتناع» جامعه ­شناسی اسلامی، مناقشات و مجادلات گوناگونی وجود دارد.
 
2-5. فهرست دروس دانشگاهی مرتبط با حوزه تمحض علمی
 
 هم چنان که بیان شد، در میان واحدهای درسی که اکنون در دانشکده­های علوم اجتماعی کشور تدریس می­شود، واحد درسی با عنوان «جامعه­ شناسی اسلامی» وجود ندارد. تنها واحد درسی که بیشترین هم خوانی اعتقادی و هم سویی ایدئولوژیک با «جامعه ­شناسی اسلامی» دارد، درسی با عنوان «اندیشه­ی اجتماعی متفکران مسلمان» است که برای مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد در نظر گرفته شده است و در آن، نظریات اجتماعی عالمان مسلمان متقدّم و متأخّر – هم چون فارابی، ابن خلدون، علامه طباطبایی، علامه مطهری و ... - تدریس می­شود.(*) 
 ادامه دارد...   
پی‌‌‌‌‌‌نوشت‌ها:
 
[1]. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از دانشجویان در تاریخ1390/05/19؛ برگرفته از:
 
[2].   Materialism
 
 [3]. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اساتید دانشگاه‌ها در تاریخ 1388/06/08؛ برگرفته از:
 
[4]. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعى از بانوان قرآن‌پژوه کشور در تاریخ 1388/07/28؛ برگرفته از:
 
[5]. «انقلاب اسلامی» یک واقعیت اجتماعیِ دینی بود که می­توانست دست مایه و منبعی بسیار غنی برای «نظریه­ پردازی» و تولید فکر در حوزه‌ی «جامعه شناسی اسلامی» به شمار آید، اما متأسفانه باید اعتراف کرد که با وجود گذشت بیش از سی سال از وقوع این انقلاب اجتماعی بی­نظیر، مطالعه و پژوهش جدّی و بنیادی در زمینه­ی فهم و تعلیل جامعه­شناختی آن که مبتنی بر ایدئولوژ‍ی اسلامی باشد، انجام نگرفته است. شاید تنها بتوان از مباحث مغز متفکر انقلاب اسلامی، استاد شهید علامه مرتضی مطهری (رحمه­ الله علیه) در این زمینه نام برد که عمیق­ ترین و دقیق­ ترین تحلیل نظری برخاسته از ایدئولوژی اسلامی است. همچنین، هشت سال «دفاع مقدس» نیز واقعیت اجتماعی نوظهور و کم­نظیر دیگری بود که از جهت «نظری» و «علمی»، مغفول واقع شد و مطالعات درباره­ی آن، در گستره­­ی مباحث تاریخی یا داستان­نویسی منحصر و محدود ماند.
 
[6]. Axioms
 
[7].  SecularSociology
 
[8]. Anthropology
 
[9]. Communications.
 
[10]. CulturalStudies
 
[11]Social Policy
 
[12]. Socialphilosophy
 
[13]. SocialSciences
 
[14].TheoreticalSociology
 
[15].CulturalSociology
 
[16].Politicalsociology.
 
[17].SociologyofDevelopment
 
[18].Secularidentity.
 

 *مهدی جمشیدی؛ محقق و پژوهشگر



نظرات 0