«پيش نيازهاي رفع بيکاري در ايران» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم علي اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد:
با بررسي برنامه ها، سخنراني‌ها و عملکرد برخي از نمايندگان و مجريان سياست در ايران به راحتي مي‌توان درک کرد که چندان با دغدغه‌هاي اقتصادي مردم آشنا نيستند و توجه چنداني به مشکلات کاملا روشن و بديهي مردم به خصوص در مورد اشتغال ندارند.

ترکيب نخبگان سياسي ايران بعد از سه دهه از لا يه‌هاي پايين جامعه به طبقات متوسط به بالا و بالا کشيده شده است.

از سوي ديگر گرايشات مهندسي، پزشکي و اغلب بي ربط با مباحث تخصصي انساني به خصوص اقتصاد باعث شده که وجوه فرهنگي، امنيتي و موضوعات کيفي در مرکز توجه قرار گيرد. بدون شک بزرگترين دغدغه، مساله و مشکل امروز ايرانيان، مقوله اشتغال است که خود را به صورت بيکاري قشر زيادي از جوانان نشان مي‌دهد.

جمعيت جوان ايران اکنون به صورت اوج هرم جمعيتي به سن خريد خانه، ازدواج و تامين نيازهاي ضروري رسيده است و داشتن کار يکي از بزرگترين آرزوهاي جوانان ايران شده است.

اگر علاوه بر جواني جمعيت مبحث تحصيلات و از سوي ديگر جنسيت را نيز اضافه کنيم متوجه مي‌شويم که قشر زيادي (نزديک به پنج ميليون) از جوانان تحصيلکرده از دانشگاه اکنون بي کار هستند.

حال مساله زنان تحصيلکرده بيکار نيز صورتي تشديد کننده به ماجرا مي‌دهد. دنياي امروز مثل دوران کشاورزي يا شباني نيست که از خوراک و پوشاک تا خانه و نمادها و نشانه‌ها داراي ثبات و امنيت ساختاري باشند.

امروزه افزايش توقعات و متکثر شدن سطوح زندگي، جوامع انساني را از شکل سادگي و کم هزينه بودن دور کرده است.

اولين نتيجه بيکاري جوانان، دوري آنها از تشکيل خانواده است. امروزه کمتر نوجواني مي‌تواند هزينه بالا ي جشن عروسي، مهريه، جهيزيه، خانه، خوراک و پوشاک را برعهده بگيرد؟ تشکيل نشدن خانواده شايد براي برخي کشورهاي ليبرال مساله بزرگي ايجاد نکند (که کرده و مي‌کند) اما براي جمهوري اسلا مي‌که براساس دستورات اسلا م، خانواده يک ارزش محسوب مي‌ شود تبعات بسيار خطرناکي دارد.

بقا و شکوفايي جمهوري اسلا مي‌در شکل گيري و رونق خانواده‌ها است. گريز جوانان از خانواده آنها را به سمت بحران اخلا ق و بي توجهي به مسائل ايماني و اعتقادي مي‌کشاند.

خطر بعدي بيکاري مربوط به ايجاد سرخوردگي و احساس تحقير شدگي در نسل جوان است. معمولا تعداد کمي از جوانان به روش‌هاي گوناگون تملق، پارتي بازي يا لياقت و استعداد مي‌توانند وارد چرخه اقتصادي دولتي يا خصوصي شوند. به علت کمبود امکانات و موانع بسيار زياد بر سر راه اشتغال تعداد بسيار زيادي بيکار مي‌مانند.

بيکاران توسط خانواده، دوستان و جامعه مورد نکوهش و تحقير قرار مي‌گيرند و اين گونه از تحقير، خلا» بزرگي را در جامعه شکل مي‌دهد که به بحران سرمايه اجتماعي منجر مي‌شود. خطر آخر نيز مربوط به ايجادشدن لشکر بيکاري است.

اغلب اعتراض‌هاي راديکال را کساني ايجاد مي‌کنند که به خانواده، شغل و وطن خود پاي بند نيستند و ريسک دادن هزينه و تغييرات بنيادين را قبول مي‌کنند. از اردشير تا خواجه نظام الملک و بسياري از متفکران سياسي هميشه نسبت به جمعيت زياد بيکاران به حکومت هشدار داده‌اند.

راهکارهايي که براي سياست گذاري در حوزه اشتغال مي‌توان مطرح کرد بدين شرح است:

1- علا وه براينکه نمايندگان و سياستمداران بايد به مساله بيکاري توجه کنند و آن را از اصلي ترين مشکلا ت جامعه بدانند و خود نيز تخصص لازم را داشته باشند احياي بند آمايش سرزمين در ايران اقدامي ضروري است. تازماني که نگاهي سراسري و رويکردي کلا ن و ديدي ارتباطي در جامعه شکل نگيرد و طراحان و سياست گذاران نقشه جامع آمايش کشور را در اختيار نداشته باشند خرج بودجه و طراحي سيستم‌هاي اقتصادي، بي نتيجه باقي مي‌ماند.

2-امروزه اغلب کشورها و به خصوص ايران بدون ارتباط با دنياي خارج نمي‌تواند به شکوفايي برسد. دولت‌هاي ملي براي اينکه به صورت خودکفا و منزوي گرايانه مشکلا ت شهروندان خود را حل کنند ناتوان شده‌اند.



نظرات 0