مدیریت نوآوری پنجشنبه، 27 تیر 1387 خلاقیت بر ناشناخته ها دلالت دارد و با خود ریسک را به همراه می آوردکه البته ممکن است نتایج رضایت بخشی را با توجه به مقادیر سرمایه گذاری شده در آن به وجود نیاورد .
امروزه ثبات در محیط کار، جای خود را به بی ثباتی و عدم اطمینان داده است و صنایع سنتی و قدیمی که جای خود را به انواع جدید و توسعه یافته آن داده است فرصتی برای استفاده از مهارتهای قدیمی نمی گذارد و در حقیقت آینده را با تهدیدات و فرصتها مواجه ساخته است زیرا هر اختراع و نوآوری، تغییری را پدید می آوردکه می تواند به نوبه خود فرصتی را برای کسانی به وجود آوردکه بتوانند از این فرصت استفاده بهینه کنند .
موسسات و سازمانهای تولیدی و خدماتی باید این امر مهم را تشخیص داده و به طور مداوم،کالاها و خدمات جدید را ارائه دهند، یا در جهت بهبود آن بکوشند . شرایط اقتصادی، صنعتی، اجتماعی و فرهنگی امروزکشور به گونه ای است که حل مشکلات و تنگناها، الگوها و راه حلهای جدید و متفاوتی را طلب میکند . ترکیب جمعیتی جوان کشور، ضرورت ایجاد فرصتهای شغلی و نیز نوسان بهای نفت سه عامل عمده ای هستندکه مـوجب می شوند سیاستگذاران و تصمیم ســـازان کلان کشور به منبع درآمد سهل الوصول دیگری به جز نفت بیندیشند و بی شک آن منبع جز ابتکار، خلاقیت و نوآوری چیز دیگری نیست چراکه خلاقیت موثرترین روش جبران عقب افتادگی از جوامع پیشرفته و پویا است .
تعریف خلاقیت
خلاقیت و نوآوری باتوجه به ماهیتش بر ناشناخته ها دلالت دارد و با خود ریسک را به همراه می آوردکه البته ممکن است نتایج رضایت بخشی را باتوجه به مقادیر سرمایه گذاری شده در آن، به وجود نیاورد. با وجود این، قصور سرمایه گذاری در ایجاد آن ممکن است شرایط خاصی را فراهم آوردکه به ناکامی سازمان منجر شود. از این رو محققان و نظریه پردازان بسیاری بر اهمیت توجه به این موضوع تاکیدکرده اند .
تفاوت نوآوری و خلاقیت
- نوآوری عبارت است از عملی وکاربردی ساختن افکار و اندیشه های نو ناشی از خلاقیت، به عبارت دیگر، در خلاقیت اطلاعات به دست می آید و در نوآوری آن اطلاعات به صورتهای گوناگون عرضه می شود. (رابینز، 1991) - تغییر ایجاد هر چیزی است که با گذشته تفاوت داشته باشد، اما نوآوری اتخاذ ایده برای سازمان جدید است. بنابراین، تمام نوآوریها منعکس کننده یک تغییرند اما تمام تغییرها نوآوری نیستند. (ریچارد، ال، داف، 1992) .
موانع خلاقیت
۱ ) ترس از انتقاد و شکست؛ ۲) عدم اعتماد به نفس؛ ۳) تمایل به همرنگی با جماعت؛ ۴) عدم تمرکز ذهنی .
بروز خلاقیت در گرو پیروزی بر موانع فوق و شکستن عادتها و سنتهای دست و پاگیر است. راجرفون اوخ درکتاب تلنگری بر ذهن این مـوانع را به قفل های ذهنی تعبیر می کند که ذهن افراد توسط این قفل ها محدود شده و حرکت آنها به سمت خلاقیت غیرممکن می گردد. گوتنبرگ با شکست این قفلها بودکه فراموش کرد غلتکهای پرس انگور برای اینکار ساخته شده و یا بوشل (موسس شرکت آتاری)که بازی با دستگاه تلویزیون را غیرممکن تلقی نکرد .
روشهایی برای ایجاد خلاقیت و ایده های بزرگ در ذهن
1- زیاد مطالعه کنید. ذهن شما همانند بدنتان برای اینکه رشد پیداکرده و پرورش یابد نیازمند تمرین و تحرک است، و چه تمرینی بهتر ازکتاب خواندن .
2- یک دفترچه یادداشت به همراه داشته باشید. هنگامی که افکار بی نظیر به ذهن شما خطور میکنند از ذخیرهکردن آنها اطمینان خاطر حاصل کنید. سعی کنید همیشه یک دفترچه یادداشت و یا یک ضبط صوت به همراه داشته باشید به ویژه درکنار تخت خواب خود برای مواقعی که افکار طلایی در حدود ساعت 2 نیمه شب به ذهن شما خطور میکنند. هنگامی که افکارتان در جایی ثبت شوند، شما به راحتی می توانید به آنها دسترسی پیداکنید و آنها را به سرعت به کار ببندید . افکار بزرگ نیز مانند میوه ها فقط تا زمانیکه تازه و شاداب باشند قابل استفاده هستند .
3- از افکار دیگران بهره بجویید. بهره جستن از افکار و عقاید دیگران نیز به نوبه خود روش مناسبی برای گسترش ایده های شخصی شماست. افراد مختلف دارای نقطه نظرات و چشم اندازهای متفاوتی هستند . توانایی های آنها مختلف است و سوابق و پیشینه های متفاوتی دارند.کارکرد ذهن افراد منحصر به فرد است. با مطرح شدن یک بحث در میان جمع ، آنقدر پیشنهادهای مختلف شنیده می شودکه نیمی از آنها هرگز به ذهن شما نمی رسیدند .
نسبت به نظر هیچکس بی توجهی نکنید. شاید در نگاه اول احمقانه به نظر برسند اما شاید مانند صدف هایی باشندکه در خود گوهرهای گرانقیمتی را جای داده اند. درست نیست که در مورد نظر دیگران به قضاوت بنشینیم سعی کنید به جای قضاوتهای بیهوده آن ها را سبک سنگین کرده و در امور روزمره خود بهکار بندید .
4- تغییراتی در محیط اطراف خود ایجادکنید. گاهی اوقات تنها چیزی که باعث می شود ذهن خسته شما را دوباره به کار اندازد تغییر وضع ظاهری محیط اطرافتان است. اگر چشم انداز پیرامون شما تغییرکند، ذهن شما نیز به صورت ناخود آگاه به سمت یک دیدگاه جدید تغییر جهت می دهد. اگر تمام مدت در پشت میز خود بنشینید ذهن خود را در آن شرایط محدود می کنید و هیچ فضایی برای برانگیختگی او باقی نمی گذارید .
5- بر روی شکاف میان دو نسل خط بطلان بکشید. ذهنکودکان تروتازه و شاداب است . آنها جسور هستند و احساساتشان از طریق فشارهای اجتماعی سرکوب نشده است. به جهان با شگفتی می نگرند. باکودکان پیرامون مسائل مختلف صحبت کنید تا با نقطه نظر ساده و بی آلایش آنها آشنا شوید. اگر می خواهید مشکلی را حل کنید نظر آنها را نیز جویا شوید. عقاید آنها شما را به تعجب وا می دارند. آنها قصد تاثیرگذاری در دیگران را ندارند و همه چیز را تنها با اتکا بر پاکی و صداقت بیان می کنند .
از سوی دیگر با افراد سالخورده و مسن نیز مشورتکنید. آنها مدت ها پیش با تمام این مشکلات مواجه شده اند و با آن دست و پنجه نرمکرده اند. تجربیاتشان آنقدر سودمند و با ارزش استکه هیچ قیمتی را نمی توان بر روی آن گذاشت .
6- به توانایی های خود اتکاکنید . قواعد و اصول کلی را برای یک لحظه همکه شده فراموش کنید. این رهنمون ها در جای خود مفید هستند اما ممکن است مانند یک چشمبند عملکرده و قدرت داشتن دید وسیع را از شما بگیرند و اجازه دیدن چشم اندازهای متفاوت را به شما ندهند. هر از گاهی خود را از قید و بند قوانین آزادکنید.کمی جسارت به خرج دهید و سیستمهای فعلی را زیر سوال برید .
7- در حیطه کاری خود به فعالیت بپردازید. خیلی خوب است که به ذهن خود اجازه دهید آزادانه به گردش بپردازد اما این گردش باید در حیطه دانش شما انجام پذیرد. اگر یک طراح هستید لازم نیست راه حلی برای مشکلات اقتصادی پیداکنید. افکار شما تنها در رشته ایکه مهارت دارید خوب کار می کنند و در سایر رشته ها نتیجه ای مصیبت بار را به دنبال خواهند داشت. اگر نیاز به ورود به قلمرو دیگری را دارید بهتر است قبل از هرکار با یک متخصص مشورت کنید و اجازه انجام کلیه امور را به دست او بسپارید تا با استفاده از دانش و تخصص خود عملکند .
8- به ذهن خود آزادی عمل دهید . آیا با تمرین های رایج نویسندگان آشنایی دارید؟ آنها برای مبارزه با محدودیت ها یک روش بسیار جالب را برگزیده اند. فقط کافی است قلم را بر روی کاغذ گذاشته و هر آنچه که در ذهنتان است را بر روی کاغذ بیاورید. می توانید از مشکلات شروعکنید و به دنبال هیچ گونه ارتباطی در دست نوشته های خود نباشید. مهم نیست که تا چه حد عبث و نا معقول به نظر می رسند. بعدا می توانید مثل یک جدول تناوبی آنها را سازماندهی کنید، در آخر نیز امکان دارد به چیزی دست پیداکنید که بیهوده و بی ربط باشد اما چیزی که در این مبحث حائز اهمیت است این استکه شما به ذهن خود اجازه غرق شدن در مسائل مختلف را داده اید و این خود یک امتیاز محسوب می شود. هیچکس نمی داند شاید به نتیجه ای برسیدکه سال ها منتظر آن بوده اید .
9- ایده های گذشته را از نو بسازید. افکار شما مثل کامپیوتر هستند. هر چند وقت یک بار نیاز استکه سخت افزار آن را ارتقا دهید. ایده های بزرگ گذشته را پیش روی خود بگذارید و بر روی آن ها عملیات نوسازی انجام دهید. آن ها را اصلاح کنید و برای بهبودی آن ها تلاش کنید. ضمائم لازم را نیز برای تقویت هر چه بیشتر به آنها بیفزایید. اینکارها را می توان با نوشتن عقاید اولیه خود بر روی کاغذ و نظم دادن به آشفتگی ذهنتان انجام دهید .
زمینههای شکوفایی خلّاقیت
عوامل متعددی در رشد خلّاقیت کودکان مؤثرند. بدون شک خانواده مهم ترین نقش را درکنترل و هدایت تخیّل و ظهور خلّاقیت ها دارد. زمینه رشد خلّاقیت کودکان با فراهم کردن فرصت های لازم برای سؤال کردن،کنجکاوی وکشف محیط پدید می آید. مهم ترین آفت خلّاقیت های ذهن تهدید و تنبیه های فکری است. بچه های خلاق نیاز به آرامش روانی، اطمینان خاطر و اعتماد به نفس قوی دارند .
درکنار خانواده، دومین عاملکه بسیار مهم است مدرسه است. مدرسه نقش مهمی در شکوفایی خلّاقیت های کودکان دارد. سن وارد شدن به مدرسه سن بسیار حساسی است. عواملی نظیر تکالیف زیاد، حفظ کردن مطالب، داشتن انتظارات یکسان از تمام دانش آموزان و توجه نداشتن به تفاوت های فردی با وجودکلاس های پرجمعیت، و سرانجام، عدم شناخت ویژگی های کودکان خلاق، قدرت خلاقیت کودکان (بخصوص در سنین 8 تا 10 سالگی) راکاهش می دهد. زمانی که کودک مجبور می شود با معیارهای مدرسه سازگار شود و به ناچار از رفتار هم سن و سالان خود پیرویکند، خلّاقیت های اوکمتر می شود .
سندرز وسندرز درکتاب آموزش خلّاقیت از طریق استعاره تأکید میکنندکه برای پرورش خلّاقیت باید به کودکان و نوجوانان امکان تفکر واگرا داده شود و آنان را از انجام فعالیت های کلیشه ای و قالبی برحذر داشت. این پژوهندگان مانند بسیاری دیگر به تفاوت کارکرد بخش راست و چپ مغز اشاره میکنند و معتقدندکه نیمکره چپ، عموماً مسئول تفکر همگراست. آن ها اشاره میکنندکه بخش راست مغز آن دسته از فعالیت هایی را تولید،کنترل و اداره میکندکه در دسته تفکر واگرا قرار دارد. این افراد معتقدندکه نظام آموزش حاکم در همهکشورها صرفاً به پرورش بخش چپ مغز می پردازند .
لازمه های خلاق بودن
- طلب ؛ نگرش و طرز تلقی درست؛ دانستن علوم و فنون پایه و عمیق بودن در حداقل یک زمینه؛کنجکاوی بی حد و مرز؛ تیزبینی برای دریافتن پدیده های جالب در میان انبوه پدیده ها؛ تمرین و حجم کار خلاق فراوان؛ چند جانبه آگاه بودن؛ درستکار بودن؛ تأثیر مثبت گرفتن از نا ملایمات زندگی .
اشتاین (1974) مطالعات انجام شده درباره ویژگی های افراد آفریننده را مورد بررسی قرار داد و به این نتیجه رسیدکه افراد آفریننده دارای ویژگیهای زیر هستند: 1. انگیزه پیشرفت بالا 2.کنجکاوی فراوان 3. علاقه مندی زیاد به نظم و ترتیب درکارها 4. قدرت ابراز وجود، خودکفایی 5. شخصیت غیرمتعارف غیررسمی وکامروا 6. پشتکار و انضباط درکارها 7. استقلال 8. طرز تفکر اقتصادی 9. انگیزه های زیاد و دانش وسیع 10. اشتیاق و احساس سرشار 11 . زیباپسندی و علاقه مندی به آثار هنری 12. تفکر شهودی 13. علاقه کم به روابط اجتماعی و حساسیت زیاد 14. قدرت تأثیرگذاری بر دیگران .
به طورکلی، وجود محیط خلاق از مهمترین عوامل رشد خلاقیت است. در محیط نامطلوب برای پرورش خلاقیت از اندیشه های جدید و نو بیشتر انتقاد می شود و تمایلات دگرگونی و تغییر با مقاومت و ممانعت تقابل میکنند .
یکی از روشهای مهم متبلورکردن خلاقیت به وجودآوردن فضای محرک، مستعد و به طورکلی خلاق است، بدین گونه که مسئولان سازمان باید به طور مستمر آمادگی شنیدن اندیشه های بدیع و نوین را داشته باشند و نظرات جدید و ارائه راههای تازه را تقویت کنند. متاسفانه بسیاری از مدیران نمی توانند چنین جوی را در سازمان خود بپذیرند. آنها نمی توانند فرآیند مستمر تغییر،که لازمه خلاقیت هست، به صورت دائم تحمل کنند .
خلاقیت در حل مشکل
حل مشکل مهارتی استکه برای هر فرد در هر جنبه از زندگی لازم است. به ندرت ساعتی سپری می شود بدون آنکه یک فرد با نیاز به حل نوعی مشکل روبرو نشود. شغل مدیر به طور ذاتی حل مشکل است. اگر در سازمان مشکلاتی نبود، نیازی به مدیران هم نبود. بنابراین، تصور یک حلال مشکلات فاقد صلاحیت به عنوان یک مدیر موفق سخت است. دو روش حل مشکل وجود دارد :
1 – حل عقلایی مشکل
2 – حل خلاقانه مشکل
مدیران اثربخش قادر به حل مشکل به صورت عقلایی و خلاقانه هستند، به رغم آنکه مهارتهای متفاوتی برای هر نوع از این مشکلها موردنیاز است .
حل عقلایی عبارت از نوعی حل مشکل است که مدیران هر روز به طور مستمر در بسیاری از موارد به کار می گیرند. حل خلاقانه مشکل کمتر رخ می دهد، زیرا توانایی حل خلاقانه مشکل قهرمانان را از بزدلان، حرفه های موفق را از ناموفق، مدیران کامیاب را از مدیران سرگردان جدا می کند و می تواند اثر شگرفی برکارایی سازمان داشته باشد .
حل خلاقانه مشکل: درحل مشکلات به طور خلاق دوکار عمده برای تراوش یک ذهنیت خلاق باید صورت گیرد :1- بهبود بخشیدن به تعریف مشکل: یعنی مشکلات سازمان که غالبا" در هاله ای از ابهام بوده و افراد شناخت دقیقی نسبت به خود ساختار مشکل و پیچیدگیهای فنی آن ندارند تشریح شده تا افراد با داشتن یک آشنایی دقیق و بینش روشن افکار نو و بکر خود را مطرح سازند. 2 - بهبود بخشیدن در ایجاد راه حلهای دیگر: منظور از این بحث ایجاد زمینه مناسب در استفاده از راه حلهای گوناگون و سوای از راهحلهای مرسومکه اینکار اساس خلاقیت و نوآوری است .کلیشه ای عملکردن یکی از موانع خلاقیت است .
در جمع بندی کلی می توان افراد خلاق را دارای ویژگیهای زیر دانست : ۱) توانایی دید مسائلی که قبلاً به آنها توجه نشده بود ؛۲) ایجاد ارتباط بین افکار و ایده های کسب شده از منابع دیگر ؛۳) عدم اکتفا به یک راه حل ؛۴) دید تردیدی نسبت به روشهای قبلی؛۵) استفاده فی البداهه از قدرتهای درونی خویش؛۶) ازنظر فکری و عملی انعطاف پذیری .
...........................................................................
محمد جواد قاسمی دانشجوی کارشناسی مدیریت صنعتی
حجت الله کریمی دانشجوی کارشناسی مدیریت صنعتی
برگرفته از: infosanat.com