تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 5:53 PM | نویسنده : قاسمعلی

در کارتان آیا هیچوقت به این فکر افتاده‌اید که چقدر عالی بود اگر می‌توانستید یک محصول جدید یک سیستم جدید یا یک روش کار نو داشته باشید. هیچوقت دوست نداشته‌اید که روش‌های تازه‌ای برای انجام کارهای زندگیتان داشته‌باشید یا هیچوقت دلتان نخواسته ایده‌های موفق برای یک تجارت جدید به ذهنتان برسد. این کتاب شما را راهنمایی خواهد کرد که ایده‌های موفق اینچنینی را نه یک بار بلکه هر موقع که اراده کردید تولید کنید.  ما شما را به سفری اکتشافی در مسیر خلاقیت و نوآوری خواهیم برد. در زمانیکه کتاب را مطالعه می‌کنید و فعالیتهای موجود در هر فصل را انجام می‌دهید بتدریج این توان را بدست خواهید آورد که روش معمول نگاه کردن به چیزها را کنار بگذارید و ایده‌های ابداعی و جدیدی تولید کنید که شاید هیچوقت فکر نمی‌کردید که عملی باشند. با پیشرفت مهارتهای خلاقانه‌تان اعتماد بنفس شما افزایش می‌یابد و راحتتر از خلاقیت طبیعی‌تان استفاده می‌کنید و از همه اینها مهمتر اینکه ایده‌های جدید شما به واقعیت می‌پیوندند. یاد می‌گیرید که چگونه طرح یک راه تازه را بدهید که دیگران نظرشان به آن جلب شود و به این ترتیب عملی شوند.
با استفاده از این مهارتها می‌توانید فهم خود را از جهان تقویت کنید و ذهن خود را تربیت کنید تا زایاتر و نوآورانه‌تر فکر کند. فرقی نمی‌کند که شما در حال غذا پختن باشید، باغچه را تزئین کنید، دکوراسیون اتاق را عوض کنید یا به راه حل جدیدی برای یک مشکل کهنه بیندیشید. در همه این احوال خلاق بودن واید‌ه‌های جدید و هوشمندانه داشتن نتیجه کار را بهتر و روند انجام کار را لذت بخش‌تر خواهد کرد.
فرض کنید دنبال کار جدید هستید. چگونه نظر طرف را جلب می‌کنید؟ خلاق فکر کنید. اگر کارفرما بگوید محصول جدیدی را به یک مشتری معرفی کن و شما ندانید از کجا باید شروع کرد چه؟ خلاق فکر کنید. بجای آنکه همان کار قبلی‌ها را بکنید یا حداکثر در آن تغییری بدهید خلاق فکر کنید. لذت بیشتر، علاقه بیشتر، ‌کارکرد بهتر، ‌ایده‌های موفق … موفقیت.
در طول کتاب شما استفاده از روش یوسلو را خواهید آموخت این روش راهنمای قدم به قدم تولید و بکار‌گیری روشهای جدید است که حاصل بیش از بیست سال فعالیت ما با افراد مختلف در زمینه‌های فرهنگی و تجاری می‌باشد که همه اساساً خلاق بوده‌اند.
قبل از شروع سفر بهتر است به بعضی سؤالاتی که اغلب افراد در مورد خلاقیت و نوآوری می‌پرسند بپردازیم. ببینید آیا می‌توانید به آنها پاسخ دهید ( جواب ما به این سؤالات در صفحات 10 الی 13 خواهد آمد )‌.
1ـ آیا خلاقیت بیشتر به هنر و هنرمندان مربوط نیست؟
2ـ آیا افراد خلاق فقط از نیمکره راست مغزشان استفاده می‌کنند؟
3ـ وقتی محصول یک ساختار همیشه خریدار دارد چه فرقی می‌کند که خلاقانه باشد یا نباشد؟
4 ـ وقتی دوش می‌گیرم یا استراحت می‌کنم ذهنم خلاقتر است. چگونه می‌توانم هر وقت اراده کردم خلاق باشم؟
5ـ حس می‌کنم آدم خلاقی نیستم راهی هست که یاد بگیرم خلاقتر باشم؟
6ـ چگونه می‌توان افراد را تشویق کرد تا در کارشان خلاقتر باشند؟
7ـ آیا وقتی یاد گرفتم چگونه خلاق باشم خلاق بودن آسان می‌شود؟
8ـ خارج از چارچوب فکر کردن یعنی چه؟ ‌
9ـ فکرهایی به ذهنم می‌رسد که می‌تواند باعث پیشرفت و موفقیت شرکت ما شود ولی چطور می‌توانم آنها را متقاعد کنم که به حرفم گوش کنند؟ ‌
10ـ آیا استفاده از یک روش قدم به قدم با خلاقیت در تناقض نیست؟ ‌
11ـ بین خلاقیت و نوآوری چه تفاوتی وجود دارد؟
چطور بود؟ امیدواریم برخی سؤال‌های شما را مطرح کرده‌باشیم احتمالاً برخی ابهامات درباره خلاقیت و نوآوری با پاسخ به این سؤالات برطرف خواهد شد.
هر کسی می‌تواند خلاق باشد. همه ما با نیروی خلاقیت بدنیا می‌آییم. اگر به رفتار بچه‌های خیلی کوچک بنگرید و در برخورد آنها با دنیای اطرافشان دقت کنید، می‌بینید که با اشتیاق زیاد و بدون هیچگونه محدود کردن خودشان سعی در تبدیل اشیاء اطرافشان به چیزهای جدید و متفاوت دارند.
همه چیز برایشان بازی و تفریح است. هر چه بزرگتر می‌شوند این لذت خودبخودی از خلاقیت تحت تأثیر ارزشهای اجتماعی،‌ محدود کردن خود، و نیاز به تطبیق و مواردی مثل این سرکوب می‌شود. ما با چشمان یک بزرگسال به جهان می‌نگریم و فقط بخشی از خلاقیت بالقوه خود را بکار می‌گیریم. حتی وقتی در کارهای روزمره خلاق هستیم مثلاً موقع غذا پختن، ‌رسیدن به باغچه یا سرگرمی اینها را خلاقیت به حساب نمی‌آوریم و هنگام کار زمانی که می‌توانیم خلاق باشیم تردید می‌کنیم و طفره می‌رویم. بعضی وقتها نداشتن اعتماد به نفس، ‌نداشتن دانش کافی از اینکه از کجا باید شروع کرد و نداشتن پشتیبانی از رؤسا یا نداشتن موقعیت لازم باعث این تردید می‌شود.
با استفاده از روش یوسلو برای شکل‌گیری وتمرین مهارتهایمان می‌توانیم دید باز زمان کودکی را بازیابی کنیم و دوباره کشف کنیم که چگونه باید خلاق باشیم. درباره هر موضوع بغرنجی ایده‌های جدید پیدا کنیم و همه‌ اینها باعث خواهند شد که احساس خوبی نسبت به خودمان پیدا کنیم.
در روند کارمان اگر بتوانیم پیش فرض‌هایمان را مورد تردید قرار دهیم و به همه چیز از زاویه‌ای جدید نگاه کنیم به احتمال زیاد در می‌یابیم که ساختارها، روش‌ها، محصولات و یا خدماتی وجود دارند که اگر ما قرار بود برای اولین بار آغازشان کنیم هرگز به آن شکل نمی‌بودند.
روشها و یا محصولات کارآتر و بصرفه‌تر و جذابتری می‌توان تولید کرد اگر تنها وقت بیشتری برای فکر کردن درباره آنها صرف شود.
چند بار تا بحال این جمله را شنیده‌اید که « تا خراب نشده دستش نزن. » و چند مورد از ساختارها و محصولات در کار شما وجود دارند که خراب نیستند ولی می‌توانند بسیار بهتر از آنچه هستند باشند. ما یاد می‌گیریم با نقایص ساختارها و فرآیندها کنار بیاییم چون اینکار از یافتن یک راه جدید و بهتر سریعتر آسانتر است. حالتی را فرض کنید که هر عضو یک سازمان برای یافتن راههای جدید برای انجام کارش وقت صرف کند واین یک موضوع جا افتاده و عادی باشد. درباره منافع این قضیه برای آن سازمان و افرادی که در آن کار می‌کنند فکر کنید: ساختارها و فرآیندهای بروز، محصولاتی که در عرصه رقابت بهتر شده و کارکنانی که به کار مورد علاقه‌شان می‌پردازند و انگیزه زیاد برای آن دارند. این یک بهشت دست نیافتنی نیست، اگر به افراد فرصت داده شود تا خلاقیتشان را شکل دهند و بکار گیرند کاملاً عملی است.
اگر از جنبه فردی هم به قضیه نگاه کنیم. نگاه کردن متفاوت به چیزها باعث می‌شود که مثلاً مهارتهای خلاق ما نظر کسانی که می‌خواهند ما را استخدام کنند را جلب کند یا اینکه اگر ما راههای جدید هوشمندانه ای به ذهنمان برسد شاید طرح جدیدی برای خانه‌مان یا باغچه‌مان خواهیم داشت یا به شکل جدیدی به سفر برویم. اگر به خلاقیتمان شکل بدهیم دیگر محدودیتی برای تولید ایده‌های جدید برای تغییر زندگی نخواهیم داشت. لیکن در آغاز کار باید روش فعلی تفکرمان را تغییر دهیم. آنچه را انجام می‌دهیم مورد تردید قرار دهیم و فکر کنیم که چگونه آنرا انجام می‌دهیم. فقط در اینصورت می‌توانیم از انجام کارها به روش سنتی‌شان فقط به این دلیل که همیشه اینطور انجام می‌شد‌ه‌اند رها شویم.
وقتی الگوی زندگی روزمره‌مان را بازنگری می‌کنیم از کشف اینکه چقدر تکرار و یکنواختی در اندیشه‌ها و وقت گذرانی‌های ما وجود دارد دچار شگفتی می‌شویم. در مورد زندگی یک روزتان از زمانی که بیدار می‌شوید تا وقتی که به رختخواب می‌روید بیندیشید و ببینید که چه تعداد از کارها تکراری‌اند و از الگوهای یکنواخت روز قبل تبعیت می‌کنند: پاشدن از رختخواب، دوش گرفتن، لباس پوشیدن، رفتن به سرکار و … در بینشان به سختی یک تفکر اصیل می‌یابید. چقدر زمان برای انجام فعالیتهایی که از این الگوی تکراری خارجند صرف می‌کنید و چند فکر جدید هوشمندانه در یکروز دارید؟ اگر زندگی شما هم شبیه بسیاری از مردم دیگر باشد، اغلب تفکرات شما از یکروز تا روز بعد بدون تغییر خواهد بود. بنابراین فهم این موضوع دشوار نیست که در افتادن با پیش فرض‌ها و تغییر روش فکر ناخوشایند است و می‌تواند کار سختی باشد. این کتاب یک راهنماست. یک روش کار برای استفاده کننده است که بترتیب آن عمل کند. استفاده از روش یوسلو کمک خواهد کرد تا خارج از محدودیت‌هایی که الگوی روزمره زندگی برای ما ایجاد می‌کند بیندیشیم.
روش کار خلاقیت و نوآوری که در دست شما است طوری طراحی شده که شما فعالانه با آن درگیر شوید. شما می‌توانید کار با آن را از ابتدا شروع کنید و یادگیری مراحل روش یوسلو را دنبال کنید یا اینکه می‌توانید برای یافتن سؤالات خاصی یا ایجاد یک تفکر جدید در بخشی از آن متمرکز شوید. برای یافتن آسانتر و سریعتر اطلاعات و برای اینکه راحتتر در کتاب جستجو کنید علائم زیر در کتاب استفاده شده است.

فعالیت


وقتی این علامت را می‌بینید،یک تمرین یا فعالیت طراحی شده‌است تا تفکر شما را باز کند و مهارتهای شما را در خلاقیت و نوآوری رشد دهد. بعضی وقتها فعالیتها فکری‌اند گاهی فیزیکی‌اند و همیشه سرگرم کننده‌اند.



دانستنی فوری



وقتی این علامت را می‌بینید اطلاعات مفید و موجزی برای شما وجود دارد که دانش شمارا درباره خلاقیت و نوآوری افزایش می‌دهد. این اطلاعات می‌تواند نتیجه تحقیقات یا واقعیتهای جالبی درباره تفکر خلاق و نوآور درشرایط واقعی باشد

نکته کلیدی



وقتی این علامت را می‌بینید نکته یا مشاهده‌ای را می‌یابید که اگر آنرا بکار گیرید شما را در مسیری سریع برای تکمیل و تقویت توانایی خلاقتان قرار می‌دهد و قدرت نوآوری شما را افزایش می‌دهد.



هر فصل یکی از مراحل روش یوسلو را توضیح می‌دهد. ما هر مرحله را مفصل توضیح می‌دهیم و فعالیتهایی که گنجانده شده به شما این فرصت را می‌دهد تا به چیزها از زوایای خیلی متفاوت نگاه کنید و خلاقیت و نوآوری را در عمل تجربه کنید. با شروع کار از فصل 2 که در آن مشخص می‌کنید که درباره چه چیز می‌خواهیدایده بدهید تا فصل 8 که برای اجرای آن ایده‌ها طرح می‌ریزید شما با مواد اولیه‌ای که خودتان انتخابشان می‌کنیدکار خواهید کرد و می‌توانید از آنها در کار یا زندگی شخصی‌تان استفاده کنید.
فعالیتها به شکلی طراحی شده‌اند که خودتان به تنهایی بتوانید انجامشان بدهید، لیکن در فصل 10 به شما نشان خواهیم داد که چگونه می‌توان آنها را برای استفاده در یک گروه تغییر داد. هر تعداد بار که بخواهید می‌توانید آنها را تکرار کنید.

خلاقیت و نوآوری:‌
در روش یوسلو بین خلاقیت و نوآوری تفاوت دقیقی قائل می‌شویم:‌
خلاقیت را چنین تعریف می‌کنیم:‌
ترکیب ایده‌ها، اطلاعات یا موادی که قبلاً نامربوط بوده‌اند و ساختن یک چیز جدید.
و نوآوری عبارت است از:‌
فرآیند استفاده از ایده های جدید در واقعیت‌ عملی.
در طول این کتاب روی ترکیب ایده‌ها به عنوان اساس خلاقیت تأکید می‌کنیم. با تمرین کافی کم‌کم به لذت و هیجان ابداع چیزهای جدید دست خواهید یافت واحساس خواهید کرد که حتی روش تفکر شما با پیشرفت مهارتهایتان تغییر می‌کند. برای آنکه نشان دهیم که منظورمان چیست و برای اینکه تخیل شما بکار بیفتد این فعالیت کوچک در زمینه‌ ترکیب را انجام دهید.


فعالیت 1-1 ترکیب کردن
ابزار کار شما یک کلاه، یک ساعت، یک ماهی و یک روزنامه است. یک بازی جدید بسازید. فقط یک قانون برای کار وجود دارد: باید از هر چهار تا استفاده کنید و چیز دیگری در کار نباشد. بگذارید تخیلتان کار کند.

چکار کردید؟ آیا آسان بود یا چون مرتب ایده‌هایتان را سبک سنگین می‌کردید که آیا خوبند یا نه مشکل بود؟ آیا وقتی ایده‌هایتان نامعمول بود و متعارف نبودند باز هم آنها را دنبال می‌کردید؟ اگر اینکار را کرده‌اید کار را خوب انجام داده‌اید! شاید دریافته باشید که خیلی از ایده‌هایتان شکل تغییر یافته‌ بازی‌هایی هستند که آنها را می‌شناخته‌اید. در تجربه‌هایی که ما در کارهای گروهی داشتیم اشکال مختلف بازی چوگان را تجربه کردیم ولی موارد ساختارشکنی هم بود نظیر ایده سرگرم کننده ماهی پیچی رقابتی! کلید کار ترکیب کردن است تا چیزی جدید با ارتباطات تخیلی‌تر بوجود آید.



با استفاده از روش یوسلو یاد می‌گیرید خیلی زود در مورد ایده‌هایتان قضاوت نکنید چون درمرحله هفت این روش فرصت برای ارزیابی وجود دارد. ما به تجربه دریا‌فته‌ایم که افراد وقتی بدانند فرصت غربال کردن و تصفیه ایده‌هایشان را خواهند داشت آزادتر می‌شوند و تصورات غیر معمول و خارج از چارچوبشان را راحتتر پذیرا می‌شوند. در اینجا مروری کلی بر روی یوسلو خواهیم داشت و هر مرحله را بطور خلاصه توضیح می‌دهیم.
روش یوسلو با مشخص کردن موضوعی که می‌خواهیم درباره‌ آن ایده‌ بدهیم آغاز می‌شود یعنی هدفمان را مشخص می‌کنیم. این مرحله اول به عنوان موتوری برای کل روش کار می‌کند، زیرا تفکر دقیق درباره اینکه واقعاً چه می‌خواهیم، تنشی در ما ایجاد می‌کند که ما را از آنچه در حال حاضر داریم به سمت آنچه در آینده آروزی آنرا داریم می‌برد. این تنش است که فرآیندخلاق را جلو می‌برد و به آن حرکت می‌دهد. هدف ما همیشه یافتن چیزی جدید است و بنابراین ما بخوبی آنرا شفاف می‌کنیم تا بتوانیم روی آن متمرکز شویم و تولید ایده‌های جدید را جهت دهیم. در فصل دوم هدف خودتان را که در تمام کتاب روی آن برای کلیه فعالیتهایتان متمرکز می‌شوید آماده خواهید کرد.
همانطور که گفتیم هدف اصلی ما چالش با پیش فرض‌ها و ذهنیات کهنه است و بر انجام این کار ما زمینه را برای خلق ایده‌های جدید فراهم می‌آوریم. از اینرو ما باید با طیف وسیعی از اطلاعات و تجارب کار کنیم که در واقع آجرهای بنایی را می‌سازند که ایده‌های جدید ما هستند. افراد اساساً خلاق، یعنی کسانی که درباره‌شان می‌شنویم یا می‌خوانیم که بارها و بارها ایده‌های موفق داده‌اند، حریصانه به جمع‌آوری اطلاعات می‌پردازند. این افراد همیشه بدنبال تجارب جدید هستند و علائق متنوعی دارند. وقتی ما اطلاعات جمع می‌کنیم و به مسائل از زوایای متفاوت می‌نگریم، ایده‌هایی به نظرمان می‌رسد که ما را به هدفمان می‌رساند. البته در این مرحله باید صبور باشیم و پی‌گیر ایده‌مان باشیم تا بتوانیم به آنها شاخ و برگ بدهیم و پخت‌ترشان کنیم. در فصل 3 درخواهید یافت که پرسشگری و کنجکاوی چه صفات مهمی برای یک فرد خلاق هستند و از فعالیتها برای باز کردن پنجره ذهن و حواستان به سوی دیدگاهها و تجارب جدید استفاده خواهید کرد.
در مرحله بعدی از این روش این فرصت را خواهیم داشت تا با فکر خودمان از روشها و ابزار مختلف برای تجربه کردن استفاده کنیم. با استفاده از روشهایی نظیر "ورودی تصادفی" و"متافور"( استعاره ) می‌توانیم به روشهای جدید و متنوع تفکر دست بیابیم و ایده‌های جدید بدهیم. در فصل 4 به تعدادی از روشهایی خواهیم پرداخت که ذهن را بازی می‌دهند و آنرا در مسیر هدفتان آزاد می‌کنند. خواهید دید که ایده‌هایتان می‌بالندونسبت به راههایی که قبلاً به نظرتان می‌رسید مؤثرتر و هیجان‌انگیز‌تر خواهند شد.
در مرحله 4 از روش یوسلو به ناخودآگاه خود فرصت می‌دهیم تا با خودآگاهمان ارتباطاتی برقرار کند که در حالت عادی وجود ندارند و در نتیجه آن راههای بیشتری به ذهنمان می‌رسد. در فصل 5 روشهای آرامش‌دهنده و کند کننده ذهن را امتحان خواهید کرد تا بتوانید به ناخود‌آگاه خود وارد شوید.
حال به ترکیب می‌پردازیم که کلید خلاقیت است. ترکیب ایده‌هایی که از قبل وجود دارد، با ایده‌ها و اطلاعات نا مربوط به آنها نتایج اصیل و غیر منتظره‌ای بدست می‌دهد.
در کارهای گروهی که داشته‌ایم در این مرحله از روش برای یک گروه چهار نفره معمول بود که در ارتباط با هدفشان بین 50 تا 100 ایده جدید طی کمتر از نیم‌ساعت ارائه دهند. در فصل 6 در مورد تعداد زیادی از مخترعین، ‌نوآوران وکار آفرینان خواهید خواند که چگونه از ترکیب استفاده کرده‌اند و این فرصت را خواهید داشت که خودتان ارتباط دهید و ترکیب کنید تا ایده‌های مفید برای هدف خودتان بدست آورید.
از آنجائیکه روش یوسلو به عنوان یک ابزار کاربردی طراحی شده است و تولید ایده جدید صرفاً بخشی از آن چیزی است که باید قادر به انجام آن باشیم، در همین مرحله متوقف نمی‌شویم. وقتی از این روش استفاده می‌کنیم در این مرحله ایده‌های زیادی در ارتباط با هدفمان تولید کرده‌ایم. حال وقت آن است که از بین آنها انتخاب کنیم و فقط تعدادی از آنها را برای ادامه کار استفاده کنیم تا بتوانیم اداره آنها را در دست بگیریم. بنابر‌این مرحله بعدی کار ارزیابی است. این مرحله حیاتی است نه تنها به این دلیل که به ما فرصتی می‌دهد تا تعداد ایده‌هایی که باید با آنها کار کنیم را کاهش دهیم، بلکه به این دلیل که دانستن این موضوع که بعداً فرصت ارزیابی ایده‌ها را داریم باعث می‌شود تا از پیش داوری و محدود کردن تفکرمان در مسیر جلوگیری کنیم. به همین دلیل ایده هایی که می‌توانند کارگر باشند را فقط به دلیل اینکه احمقانه به نظر می‌رسند دور نمی‌ریزیم. در فصل 7 فرصت این را خواهید داشت تا از ابزاری با طراحی مخصوص برای تصمیم‌گیری استفاده کنید که به شما کمک خواهد کرد تا تفکرتان را دسته‌بندی کنید و از بین ایده‌هایتان انتخاب کنید. درنهایت پس از ارزیابی ایده‌ها با استفاده از یک سری معیارهای از پیش تعیین شده می‌توانیم مشخص کنیم که کدام یک را می‌خواهیم اول انجام دهیم. در اینجاست که خلاقیت به نوآوری تبدیل می‌شود واید‌ه‌های ما به واقعیت عملی تبدیل می‌شوند. لیکن برای اینکه این اتفاق بیفتد و بهترین فرصت موفقیت بدست آید باید طرح بریزیم. باید همه افرادی که برای عملی شدن ایده‌ شما لازمند را لحاظ کنید. باید آماده شویم تا ایده را برای این افراد و دیگر کسانی که به حمایتشان نیاز داریم توضیح دهیم. چه شما یک کارآفرین باشید، ‌یا کارگر یک کارخانه باشید یا سرکارگر باشید فرقی نمی‌کند، یک طراحی خوب شانس شما را برای اینکه دیگران ایده‌تان را بپذیرند افزایش می‌دهد. در فصل 8 خواهید آموخت که چگونه یک طرح خوب بریزید تا بهترین شانس موفقیت را داشته باشید. در آنجا درباره قهرمان‌های ایده‌ها صحبت خواهیم کرد و اینکه چگونه می‌توانند به شما کمک کنند. یاد خواهید گرفت که چگونه نظر افراد را جلب کنید مخالفت آنها را به حداقل برسانید و با استفاده از ایده‌هایی که خودتان در فصل 7 انتخاب کرده‌اید یک طرح واقعی برای به انجام رساندن خواهید داشت.
همانطور که می‌بینید ما روش یوسلو را بشکل یک روند مرحله به مرحله طراحی کرده‌ایم و در واقع فرآیند خلاقیت و نوآوری هم تا حدودی ترتیب دارد.
نتیجه نهایی اینکه باید قبل از انجام هر کاری به یک ایده خوب رسید. روش یوسلو یک فرمول نیست و شما مراحل مختلف را صرفاً تا وقتی که به آنها نیاز دارید دنبال می‌کنید و اگر احتیاج باشد می‌توانید به مراحل قبل رجوع کنید یا آنها را تکرار کنید.
قبل از شروع سفر به سرزمین خلاقیت و نوآوری به یادداشته باشید که ذهنتان مثل یک چتر نجات است فقط وقتی می‌توانید از آن استفاده کنید که باز باشد. با کار کردن درطول این کتاب به مقصودتان که همانا خلاقیت و نوآوری بیشتر است خواهید رسید. پس از سفرتان لذت ببرید و شاد باشید.
پاسخ به سؤالاتی که اغلب افراد می‌پرسند:
1ـ هنرمندان به همان اندازه دانشمندان،‌ مهندسین، تاجران، کار آفرینان، ‌رانندگان، فروشندگان، بانکداران و یا هر کس دیگری خلاقند، خلاقیت فقط به دنیای هنر و هنرمندان تعلق ندارد. ما همه در زندگی شخصی و کاریمان خلاق هستیم هر چند که به آن توجه نمی‌کنیم.
2ـ این سوء‌تفاهم رایج وجود دارد که فقط سمت راست مغزمان با تفکرات خلاق در ارتباط است. گفته می‌شود که سمت چپ مغز در هنگام تفکرات منطقی و خشک کار می‌کند و سمت راست مغز سمت تخیلگراست. اما تحقیقاتی که درسال 1996 انجام شده است به وضوح نشان می‌دهد که تفاوت بین دو نیمکره بیشتر مربوط به روش کارکرد است، بشکلی که سمت چپ بیشتر روی جزئیات تمرکز دارد و سمت راست روی پس زمینه و کلیات متمرکز است. بنابراین عملاً ما از هر دو نیمکره در زمانهای مختلف برای خلاق بودن استفاده می‌کنیم.
( Fink and Marshal, Nature, 382,p. 626. Source: New scientist, 163 (2193), 03/07/1999,p. 26)
3ـ تغییر، ‌روال کار در قرن بیست‌و یک است بنابراین سازمانها باید انعطاف‌پذیر، پاسخگو و آماده برای تفکرات متفاوت باشند. حتی سازمانهایی که محصول منحصر به فردی دارند یا سرویسی ارائه می‌دهند که دیگر سازمانها توانایی ارائه آنرا ندارند هم باید بدنبال راهکارها و روشهای جدیدی باشند تا بتوانند همیشه پیشرو باشند. از این گذشته مردم مایلند در سازمانی کار کنند که سرآمد بقیه باشد، زیرا انسان در محیطی رشد می‌کند که فضای چالش و تلاش فراهم باشد و شانس خلاق و نوآور بودن به عنوان حقوق رسمیش شناخته شود.
4ـ اولین نظرات در مورد خلاقیت بر این مبنی بود که منشأ آن دستهای فوق بشری و نیروهای روحانی می‌باشد، علت اینکه در حالت استراحت ایده‌هایتان را بدست می‌آورید اینست که در این حالت ناخودآگاه شما ارتباطاتی با خودآگاه بوجود می‌آوردکه ذهن کاملاً هوشیار آنها را ندارد. با اینکه به نظر می‌رسد این ایده‌ها از خارج به ما داده می‌شوند، اغلب با چیزی ربط پیدا می‌کنند که شما قبلاً به آن اندیشیده‌اید و تنش خلاق شما را فعال کرده است و خودآگاه و ناخود‌آگاه ذهن شما را وادار به حل آن کرده است. خلاقیت بوجود آوردن چیزی از هیچ چیز نیست، بلکه به معنی استفاده از ایده‌ها و اطلاعات و مواد موجود برای تولید ترکیب جدید است. اگر بتوانیم بگوییم که یک لحظه « ‌اورکا »[ یافتم] وجود دارد یا در واقع لحظه‌ روشن شدن، این نقطه جایی است که این الگوی جدید یا این آرایش جدید بوجود آمده است. در این کتاب روش یوسلو به شما معرفی خواهد شد که در واقع آنچه را در مغز شما در زمان خلاق بودن رخ می‌دهد، بازسازی می‌کند. با آموختن این روش نه تنها قادر خواهید بود که خلاقیت طبیعیتان را فعال کنید و ایده‌های هوشمندانه جدید تولید کنید، بلکه می‌توانید برای اجرای آنها طرح یک نقشه را بریزید.
5ـ هر کسی می‌تواند خلاق باشد. لازم نیست جزو خواص باشید تا بتوانید خلاق بیندیشید و عمل کنید. شما وقتی خلاق هستید که یک ترکیب جدید از موادی که قبلاً وجود داشته‌اند بوجود آورید و این خاصیت می‌تواند در مورد هر محصول انسانی صادق باشد. اگر به چگونگی فرآیند خلاقیت آگاه باشیم می‌توانیم مهارتمان را رشد بدهیم و با تمرین کردن در استفاده از آن خبره شویم.
6ـ هنگامیکه انگیزه و لذت برای کاری وجود داشته باشد و چالشی درکار باشد بیشترین خلاقیت افراد نمایان می‌شود. خود خلاق بودن یک محرک درونی است یعنی « یک میل قوی درونی ایجاد می‌کند که کار بر اساس علائق و احساسات انجام شود ».
Thesesa M. Amabile, ‘How to kill creativity’, Harward Buisiness Review on Breakthrough Thinkikg , HBS psess ,1999)
اگر افراد را در فضا و شرایطی قرار دهید که بتوانند ایده‌های جدید بدهند چنین خواهند کرد. بطور کلی تشویق خارجی ایده‌های خلاق باعث تولید ایده‌های کم کیفیت‌تر و کمتری می‌شود تا وقتی که به افراد صرفاً شانس این را بدهیم که خلاق باشند.
7ـ برخی جنبه‌های فرآیند تولید ایده روشن‌تر و آسانتر از بقیه است. کار کردن با فکر می‌تواند سرگرمی جالبی باشد و وقتی ایده‌ها و اطلاعات را با هم ترکیب می‌کنیم تا چیزی بسازیم واقعاً کار لذت بخشی است. برای حرکت دادن و گسترش تفکر انرژی زیادی صرف می‌شود و در طی آن ایده‌های بیشتر و بیشتری تولید می‌شود. لیکن تغییر روش فکر کردن، باز گذاشتن قدرت انتخاب و دست کشیدن از قضاوت برای آنکه اطلاعات و ایده‌های بیشتری به آنچه داریم اضافه شود، می‌تواند دشوار باشد. وقتی از ایده‌پردازی به سمت عملی کردن آنها پیش می‌رویم باید پابرجا باشیم و سخت بکوشیم تا شاهد به واقعیت پیوستن آنها باشیم. برای مثال برادران رایت 805 مرتبه امتحان کردند تا توانستند به پرواز موفق دست یابند.
8ـ در زندگی روزمره‌مان فقط آنچیزی را می‌بینیم که دلمان می‌خواهد ببینیم. دلیل آن تا حدودی به نوع عملکرد مغزمان بر می‌گردد و از جهت دیگر بدلیل نیاز به ثبات، قسمتی از اطلاعات را حذف می‌کنیم، راههای دیگر را نادیده می‌گیریم و همه چیز را بر اساس دیدگاه موجودمان از هستی تفسیر می‌کنیم، اطلاعاتی را که دریافت می‌کنیم به همان شکل مرسوم خودمان در گذشته دسته‌بندی می‌کنیم و ایده‌ها چارچوب‌بندی می‌شوند. ما به چیزی نیاز داریم که تفکر ما را از حرکت فقط روی یک خط راست نجات دهد. برای اینکه" خارج چارچوب " بیندیشیم نیاز به چیزی متفاوت و کاملاً نامرتبط داریم تا روشهای جدید تفکر را درما فعال کند.
9- با اینکه نوآوری می‌تواند باخلاقیت فردی آغاز شود اما تیم‌هایی که طیفی از تواناییها مهارت‌ها و تجارب را دارا هستند بخوبی می‌توانند ایده‌های خلاق را به عملکرد نوآورانه تبدیل کنند. اغلب انقلابات نوآورانه مهم با همکاری افراد انجام شده و چون همه افراد از ابتدا بوده اند کار را از خود می دانند. این همکاری می‌تواند اشکال متفاوتی داشته باشد: می‌توان همه افراد را درگیر خلق یک چیز کرد یا اینکه اعضای تیم نقش مکمل داشته باشند: مثلاً تسهیل‌گر باشند یا قهرمان ایده‌هاباشند. معرفی ایده‌های جدید به یک سازمان در واقع آوردن یک چیز نو، متفاوت و امتحان نشده به یک شرایط تعریف شده است. این حالت وضعیت موجود را به مبارزه می‌طلبد و به همین دلیل در مقایسه با دیگر اشکال تغییر بیشتر در مقابل آن مقاومت می‌شود. برای نوآوری موفق نیاز به نقشه‌ای باهمه جزئیات داریم که روش معرفی ایده‌ها را تبیین کند و باید پایدار باشیم تا به عمل درآیند.
10- فرآیند خلاقیت چه در مورد حل مشکلات روزمره باشد و چه مربوط به یک کشف تخصصی عملی باشد در اساس یکسان است. این فرآیند از یک سری مراحل تشکیل شده و با فهم و تمرین و پی‌گیری آنها می‌توانیم توانمان را افزایش دهیم و مانند دیگر مهارتهایی که آموخته‌ایم، می‌توانیم بی‌اختیار آنرا بکار گیریم. با این اتفاق مهارتمان رشد پیدا می‌کند وکیفیت و تعداد ایده‌های جدیدمان افزایش می‌یابد.
11ـ تفاوت اصلی در این است که خلاقیت تولید ایده و نوآوری انجام آنها است. ما خلاقیت را به عنوان ترکیب ایده‌ها، اطلاعات و موادی که قبلاً نامربوط بوده‌اند و ایجاد چیزی نو تعریف می‌کنیم و نوآوری ارائه ایده‌های جدید به جهان است و آنرا به این شکل تعریف می‌کنیم: " فرآیند ایده‌های جدید به واقعیت عملی ".
در مورد ایده‌هایی که جدی نیستند ولی قبلاً هیچگاه به کار برده نشده‌اند یا حداقل در این شرایط یا زمینه جدید استفاده نشده‌اند هم می‌توان این اصطلاح را بکار برد.

برگرفته از: /talented.mui.ac.ir



نظرات 0