تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 5:53 PM | نویسنده : قاسمعلی

فرزانه سالمی - در گذشته نه چندان دور، همه بر این باور بودند که خلاقیت را نمی توان تقویت کرد. چنین دیدگاهی نه تنها در میان مردم بلکه در میان دانشمندان هم وجود داشت. با وجود آن که در بیست سال اخیر، این دیدگاه هم کاملا تغییر یافته است اما هنوز ابهام و تردید زیادی در خصوص این مساله وجود دارد . رابطه میان خلاقیت ذاتی و پرورش خلاقیت را باید در یک خط ادامه دار بررسی کنیم و اگر بخواهیم تحقیق خود را به طور منقطع انجام دهیم با مشکل مواجه خواهیم شد. افرادی که تفکر ذاتا رادیکال دارند، تقویت و پرورش خلاقیت را هم ممکن نمی دانند. اما بر اساس دیدگاه‌های رئالیستی، پتانسیل های خلاقیت در افراد مختلف را می توان شناسایی و تا حد اکثر ممکن تقویت کرد. بنابراین در پاسخ به سوال آیا می توان خلاقیت را تقویت کرد؟ باید بگوییم بله، این کار ممکن است. البته پرورش خلاقیت را نمی توان از ویژگی های ذاتی خلاقیت افراد آغاز کرد، بلکه باید به تقویت پتانسیل های خلاقانه آنها روی آوریم.‏
دقیقا چه چیزی پرورش می یابد؟ برای تقویت و پروش خلاقیت، نقطه تمرکز ما کجاست؟ برای پاسخ به این سوال باید ذات چند بعدی خلاقیت را از لحاظ موقعیت محیطی، شخصی و فکری بررسی کنیم. اگر خصوصیات شخصی و جمعی را هم به این مجموعه اضافه کنیم تلاش های ما نتیجه بهتری خواهند داشت. بر اساس نظریه ها و پژوهش های جدید، هر جزو این مجموعه به بررسی نظری و عملی نیاز دارد اما بررسی جمعی تمام این عوامل با توجه به نظریه های جدید درمورد خلاقیت، ضرورت زیادی دارد. در عین حال، بسیاری از کارشناسان معتقدند عوامل ایجاد خلاقیت، شامل تنها یک درصد الهام و 99 درصد انگیزه است و در این راستا، اگر زمینه های بروز و نمود توانایی های افراد فراهم شود، انگیزه‌های آنها هم فرصت و میدان لازم برای شکل گیری را پیدا خواهند کرد.‏
اولین عاملی که در این میان مورد توجه کارشناسان بررسی خلاقیت قرار می گیرد، شناخت است. اگر شناخت را از راه مدل های پردازش اطلاعات و حل مساله در ذهن افراد مورد بررسی قراردهیم، به عملیات انتقال اطلاعات، ذخیره اطلاعات و اجزای پنهان دیگر هم توجه خواهیم کرد. اتخاذ استراتژی‌های مناسب برای تشویق ایده های اصیل و جدید و تشویق دیگران به استفاده از راه های اکتشافی برای رسیدن به شناخت (مثل مقایسه، تطبیق و ترکیب اجزای مختلف) هم می تواند به عنوان راه موثری در این راستا مورد توجه باشد.‏
دومین عامل را می توان عاطفه و احساسات افراد دانست . این امر اهمیت زیادی دارد زیرا معمولا کار خلاقانه برای خود شخص هم معنی خاصی دارد. تکنیکی که برای آْگاه ساختن فرد خلاق از اهمیت کارش به کار می رود این است که راه استفاده کاربردی و عملی از کار خلاقانه او فراهم شود و مزایای این کار در جامعه و نیز برای شخص مورد تاکید قرار گیرد. در چنین شرایطی ، احساسات فرد برای پیگیری ایده خلاقانه هم بیشتر می شود.‏
عامل سوم به دیدگاه فرد خلاق در مورد خلاقیت برمی‌گردد. اگر او به توانایی خود در شکل دادن به ایده هایش ایمان داشته باشد بنیان روانشناسانه انگیزه های او به شدت تقویت می شود. اجتناب از اظهارنظرهای دلسرد کننده و نیز تلاش برای ارائه بازخوردهای مثبت به ایده های خلاقانه، در این راستا اهمیت زیادی می یابد و باور فرد خلاق به خودش را افزایش می دهد .
توانایی فرد خلاق برای به کرسی نشاندن ایده‌های خود در جامعه و نیز توانایی او برای همکاری با دیگران در این عرصه، عامل چهارمی است که در این راستا باید مورد توجه قرار گیرد. همکاری با دیگران و استفاده از ایده های احتمالی آنها هم می‌تواند به تقویت خلاقیت کمک کند . ارائه آزادی عمل به اعضای گروه موجب می‌شود آنها از لحاظ اجتماعی احساس راحتی کنند و راه برای همکاری موثر آنها با فرد خلاق هموار شود.‏
عامل آخر که از مهم ترین عوامل نیز هست، شرایط محیطی و اجتماعی است که فرد خلاق در آن زندگی می‌کند. تحمل، مدارا و فراهم آوردن امکانات لازم برای فرد خلاق، عاملی است که به هیچ وجه نمی توان آن را نادیده انگاشت. محیط مناسب، خود به شکل گیری ایده های جدید و پرورش پتانسیل های خلاقانه کمک می‌کند و انگیزه های فرد خلاق را به شدت تقویت می‌کند. اگر صبور باشید و ضمن توجه به این عوامل، به توانایی فرد خلاق ایمان داشته باشید، کمک شایانی به پرورش ایده های جدید خواهید کرد. مطمئن باشید ارزشش را دارد .
برگرفته از: ebtekarp



نظرات 0