زماني كه پيشرفت و توسعه دنيا به كندي پيش ميرفت، بهرهگيري از خرد يك فرد با تجربه در هدايتهاي گروهي بسيار اثرگذار بود و بسته به تجربه و علم و دانش آن شخص، گروهها ميتوانستند به موفقيتهاي قابل توجه دست يابند، اما با ورود جهان به دهكده جهاني و رشد فزاينده زايش اطلاعات، سبب شده است كه هر انساني از تجربه و علم و دانشي برخوردار باشد كه ديگري فرصت كسب آنها را نداشته باشد ،لذا به جريان انداختن اطلاعات حاوي علم و دانش و تجربه در بين انسانها يكي از رموز موفقيت در دنياي امروز است. در يك سازماني كه حدود صد نفر پرسنل دارد كه حدود 30 سال سن دارند ، ميزان تجربيات آنان حدود 3000 سال
جهان سمت و سويي عجيب به خود گرفته است، گويي آدميان در ميان كشتي سوار شدهاند كه هر لحظه آنان را از ساحلي آرام دور ميكند و در عوض به سوي اقيانوس پرتلاطم اطلاعات به پيش ميبرد. اكنون ساكنين اين كشتي بزرگ ميتوانند صداي امواج خروشان اين اقيانوس را در گوشهاي خود بشنوند. تنها كافي است خط تلفن منزل با مودم كامپيوتر تماس يابد.
در اين مرحله فرد به 550 ميليارد سند دسترسي خواهد داشت و فوران اطلاعات باعث خواهد شد كه شما خود را بر روي اين امواج سوار ببينيد و بيش از پنجاه ميليون وب سايت در اين دنياي خيالي واقعي به انتشار اطلاعات مشغولند و حيات آنها در غرق كردن مردم در اطلاعاتي است كه لحظه به لحظه خلق مي كنند. ما راه گريزي براي فرار از اين اقيانوس نداريم و بايد خود را براي امواج خروشان و توفانهاي سهمگين آماده كنيم. امروزه جامعه ما نيازمند آموزش مهارتهايي است كه باكمك آنها بتواند در اقيانوس خروشان اطلاعات به سلامت پيشروي كند . در كشورهاي توسعه يافته تمامي تلاشها بر روي آموزش مادام العمر تمركز يافته كه همانا آماده كردن اعضاي جامعه از هنگام تولد تا مرگ براي زندگي كردن در اين دنياي پيچيده است. اكنون با اين سوال روبرو هستيم كه ما براي فرزندان و جوانان و ديگر اعضاي جامعه خويش چه تدابيري انديشيدهايم. بدون شك اگر در آموزش اين عزيزان تحولي صورت نگيرد، امواج سهمگين اين اقيانوس ممكن است مشكلاتي را پديد آورد كه كمتر كسي قادر به مقابله با آن خواهد بود. هدف بايد پرورش انسانهايي باشد كه بتوانند با مغزي خلاق با مشكلات روبرو شده و به حل آنها بپردازند، نه آنكه از آنها فرار كنند. صاحبنظران بيان ميكنند با ورود به هزاره سوم ضروري است مردم مهارتهايي را آموزش ببينند كه از آنها ميتوان به خلاقيت و برقراري ارتباط موثر اشاره كرد. به گونهيي كه انسانها بتوانند بخوبي با يكديگر ارتباط برقرار كرده و با بهره گيري از خرد جمعي و زايش افكار نو مشكلات را از ميان بردارند. امروزه مردم ما نيازمند آموزش خلاقيت هستند، آنچنان كه لحظه به لحظه محيط اطراف خويش را كاوش نموده و با خلق افكار نو به سوي يك جامعه سعادتمند قدم بردارند.
خرد جمعي
زماني كه پيشرفت و توسعه دنيا به كندي پيش ميرفت، بهرهگيري از خرد يك فرد با تجربه در هدايتهاي گروهي بسيار اثرگذار بود و بسته به تجربه و علم و دانش آن شخص، گروهها ميتوانستند به موفقيتهاي قابل توجه دست يابند، اما با ورود جهان به دهكده جهاني و رشد فزاينده زايش اطلاعات، سبب شده است كه هر انساني از تجربه و علم و دانشي برخوردار باشد كه ديگري فرصت كسب آنها را نداشته باشد ،لذا به جريان انداختن اطلاعات حاوي علم و دانش و تجربه در بين انسانها يكي از رموز موفقيت در دنياي امروز است. در يك سازماني كه حدود صد نفر پرسنل دارد كه حدود 30 سال سن دارند ، ميزان تجربيات آنان حدود 3000 سال ميشود و اگر اين جريان اطلاعات به درستي به حركت درآيد ميتواند تحولات حيرتانگيزي رادر پي داشته باشد اما چه افسوس كه جريان اطلاعات در ميان انسانها بدين راحتي نيست. به گفته «هايك» يكي از برندگان جايزه نوبل «علم و دانش در مالكيت انسانهاست». هيچ كس قادر نيست به ميزان اطلاعات واقعي هر كس كه در گوشه ذهن او نهفته است پي ببرد. اين اطلاعات زماني به حركت درميآيد كه انسانها نسبت به يكديگر يك احساس قلبي خوبي دارند و يا آنكه انگيزهيي قوي سبب رها شدن آن به بيرون ذهن مي شود . متاسفانه سالانه ميليونها انسان در زير خاك ميخوابند و اطلاعات بسيار ارزشمندي را با خود ميبرند بدون آنكه ديگري را بهرهمند سازند. در كشورهاي توسعه يافته گهگاه يك سازمان با صد نفر پرسنل ميكوشد تا حوزه فعاليت خود را در جهان توسعه دهد و حال آنكه در بسياري كشورهاي عقب مانده سازمانهايي با هزاران پرسنل روز به روز فقط به خسارتها و ضررهاي خود ميافزايند. امروزه يكي از معيارهاي تفكيك كننده كشورهاي در حال توسعه از توسعه يافته، جمعي كار كردن و جمعي انديشيدن است در حالي كه در كشورهاي در حال توسعه انسانها به صورت فردي تلاش ميكنند و متاسفانه نتايج خوبي هم به دست نميآورند و تنها سبب ميشوند جمعي انسانهاي خسته و درمانده در كنار هم گذران وقت كنند.
نتايج تحقيقات صورت گرفته در دهه 90 نشانميدهد خلاقيت در بين اجتماعي از انسان ها زماني متجلي ميشود كه آنها از مرحله همدلي با يكديگر گذر كردهاند. در اين مرحله انسانها به سرنوشت يكديگر حساسند و در جهت رشد يكديگر ميكوشند و هر كسي خود را پل پيروزي ديگري قرار ميدهد و در نهايت سبب ميشود جرياني از علم و دانش و تجربيات ميان آنها جاري شود كه همين امر زمينهساز نوآوري و خلاقيت خواهدبود. براستي كه هيچكس قادر نيست به دنياي علم و دانش درون انسانها نفوذ كند و آنها را وادار كند كه انديشههاي خود را به ديگران منتقل كنند و تنها زماني اين واقعيت رخ ميدهد كه يك احساس بسيار خوب و مثبت در بين انسانها نسبت به يكديگر پديد آيد. به همين خاطر يكي از عوامل موؤثر در بروز خلاقيت در يك جامعه،زمينهسازي و بسترسازي در بين انسانها جهت ايجاد فرهنگي است كه در آن همگان در تلاش براي رشد دادن ديگري هستند،در جامعهيي كه هر كس سعي ميكند همچون رقيبي ديگري را براي دستيابي به موفقيت از صحنه به در كند در نهايت آن جامعه شاهد وقوع شرايط زير خواهدبود:
1. پديدآمدن انسانهايي با اعتماد به نفس پايين و شخصيت بازنده در رقابت .
2. انسانهاي موفق معدودي كه در اوج پيروزي در موفقيتهاي علمي يا مادي كه در درياي خروشان انسانهاي رشد نيافته گرفتار شده و روزي زورق موفقيت آنها ميان امواج خروشان درهم خواهدشكست و غرق خواهندشد.
3. انسانهاي موفقي كه از جامعه فرار ميكنند،به اميد آنند كه سرزميني بيابند براي آرام زيستن . اما زماني كه بر خاك بيگانه قدم ميگذارند،پرنده رضايتمندي دروني آنها از قلب آنها به سوي موطن باز ميگردد و سرانجام روزي با ياد سرزمين مادري و با يك غم دروني با زندگي وداع ميگويند. اين حقيقت بايد به كودكان آموخته شود ،البته با رفتار درست و صادقانه والدين،كه زندگي همچون جنگل نيست كه هر كسي ديگري را صيد كند و گمان كند پيروز است ،چون بر مبناي اين قانون،روزي خود او هم صيد ديگري خواهدشد و لذا بايد همگان در جهت رشد يكديگر بكوشند تا زمينه براي خلاقيت جمعي پديدار شود.
برگزیده از: fekreno.org
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391 | 5:52 PM | نویسنده : قاسمعلی