ژاپن نخستین کشورى بود که آموزش کارآفرینى را از مدرسه شروع کرد. به این ترتیب نوجوانان ژاپنى در دبیرستان هاى این کشور آموختند که چگونه باید در حین تحصیل کار کنند و از کار خود سود به دست آورند. آنها به این ترتیب به جهش صنعتى کشورشان کمک کردند. این تجربه و تجربه موفق سایر کشورها نشان مى دهد که براى پرورش انسان هایى کارآفرین باید مفاهیم مربوط به کارآفرینى به شکل پررنگى در کتاب هاى درسى ایران نیز گنجانده شود .
خانواده هایى که کارآفرین پرورش مى دهند
برخى از کارشناسان فراتر از این مى روند و توصیه مى کنند که آموزش کارآفرینى از سنین کودکى شروع شود چرا که کارآفرینى از تجربیات زندگى در محدوده خانواده و فرهنگ سرچشمه مى گیرد .
سوده راد کارشناس ارشد کارآفرینى مى گوید : «زمانى تصور مى شد افراد، کارآفرین به دنیا مى آیند چون خصوصیات آنها به قدرى نادر و بخصوص بود که در هر جایى یافت نمى شد. در حالى که امروزه شواهد کافى وجود دارد که نشان مى دهد، صفات کارآفرینى مى تواند در نتیجه آموزش هاى دوران کودکى و استقلال و اتکا به خود و نیز در نتیجه ارزش هاى فرهنگى مرتبط با کار و صنعت پرورانده شود. روانشناسان معتقدند که ۵ سال اول زندگى اثر دائمى بر شخصیت فرد به جاى مى گذارد. در این دوران نوع رفتارها در خانه و خانواده بیشترین تأثیر را در شکل گیرى رفتار آینده کودک به عنوان فرد بالغ به جا مى گذارد. براى مثال کودکانى که مادران آنها پیوسته و همراه با محبت برایشان از طریق داستان،کتاب، اسباب بازى، بازى و گفت وگو ایجاد تحرکات ذهنى اولیه مى کنند، در دوران مدرسه و دبیرستان همیشه نمره هاى خوبى مى آورند و در آینده به افرادى مطمئن، شاد، فعال، اجتماعى، از نظر احساسى مستحکم و از نظر ذهنى کنجکاو تبدیل مى شوند . همچنین مطالعات مربوط به گذشته کارآفرینان نشان مى دهد که آنها از خانواده هایى که ارزش خاصى براى استقلال و اتکاى به خود قائل هستند، بیرون مى آیند. این کودکان در مواردى که از خود استقلال، ابتکار و پشتکار نشان داده اند، تشویق شده و به خاطر آن جایزه گرفته اند و در صورت تنبلى و انجام تقاضاى بى جا به آنها پاداش داده نشده است. حتى برخى از کارآفرینان از خانواده هایى مى آیند که ناپایدار و غیرمتحد بوده و با بحران هایى نظیر مرگ یکى از والدین، جدایى والدین، طغیان علیه والدین و اخراج از خانه مواجه بوده اند. این گونه کودکان تحت فشار قرار گرفته و در نتیجه چگونگى سیر کردن شکم و تصمیم گیرى را زودتر یاد گرفته اند .»
شیوه هاى کهنه آموزشى مانع خلاقیت کودکان ایرانى
روانشناسان مى گویند بیشتر کودکان زیر ۵ سال ایرانى خلاق اند ولى فقط تعداد کمى از آنها بعد از ۵ سالگى خلاقیت شان را حفظ مى کنند. این به معناى آن است که نحوه آموزش و پرورش کودکان ما صحیح نیست. ما در خانه و مدرسه ذهن کودکانمان را با اطلاعات از پیش تعیین شده پر مى کنیم و این رویه را تا پایان دوران مدرسه ادامه مى دهیم. به این ترتیب کودکان و نوجوانان ما توانایى کشف، اختراع، استنتاج و نیز قوه خلاقیت شان را از دست مى دهند. در واقع شکل آموزش و پرورش ما از لحظه تولد کودک با توانمندى هاى او و امکانات بالقوه کشور مطابقت ندارد. به این ترتیب نمى توانیم چنان که باید افراد کارآفرین پرورش دهیم .
کارشناسان مى گویند ایراد نوع آموزش ما این است که از پیش تعیین شده است. در حالى که کودکان خودشان باید به جست وجوى اطلاعات بپردازند و با محرک هاى گوناگون از جمله ارتباط با طبیعت، افراد و فیلم هاى مناسب مواجه شوند .
سوده راد مى گوید: «تحقیقى توسط محققى به نام چلبى از سال۱۳۷۵ تا ۱۳۷۸ در ایران انجام گرفت. محقق با بررسى ۲۰۲۱ نمونه از چند شهر کشور به ۷ نوع عمومى شخصیت با درصد فراوانى هاى مختلف رسید که از آن میان بیشترین درصد یعنى ۲۷ /۳ درصد متعلق به شخصیت متوسط بود و تنها ۴ /۴درصد این نمونه ها شخصیت فعال داشتند. کسانى که شخصیت فعال دارند، اغلب آمادگى روبه رو شدن، تطابق، سازگارى وهمنوایى با محیط هاى متنوع و جدید را دارند. این دسته از افراد به طور کلى طالب موفقیت در امور مختلف زندگى هستند و در همان حال مایلند روى محیط خود کنترل ابزارى و نظارت داشته باشند. در حالى که شخصیت متوسط داراى تمایلى به فعال شدن در محیط به صورت ابزارى منتها در حد متوسط دارد .»
وى مى افزاید: «در نسل هاى پیشین در کشور ما مثل جوامع و خانواده هاى غربى کنونى، فرزندان بخصوص پسران از سنین کودکى و نوجوانى با مفهوم کار و درآمد آشنا مى شدند . به طورى که حتى در خانواده هاى ثروتمند نیز شاگردى فرزند و یادگیرى کار، مذموم شناخته نمى شد .»
به این ترتیب لازم است که خانواده هاى ایرانى نگرش خود را یک بار دیگر تغییر دهند. این تغییر هم با آموزش ممکن است .
این کارشناس مى گوید که در کشور آمریکا بنیادى به نام نیروى کار آمریکاى جدید و برنامه خانواده، در جهت آموزش خانواده ها فعالیت مى کند و سیاستگذاران را در ارائه راه حل هاى جدید براى تقویت خانواده و کارآفرینى یارى مى رساند. همچنین در این کشور براى تقویت مهارت آمریکایى ها و ارتقاى رقابت در اقتصاد و به منظور انجام فعالیت هاى کارآفرینانه و همین طور در موضوع خانواده و کودکان تحقیقات مختلفى انجام و نیز کنفرانس هایى برپا مى شود .
خلاقیت با آزادى شکوفا مى شود
آلبرت انیشتین در خاطراتش مى گوید: «نظریه نسبیت نمى توانسته در دوران بزرگسالى من شکل گرفته باشد زیرا آدمى در بزرگسالى فرصتى براى اندیشیدن به فضا و زمان ندارد. اینها چیزهایى است که وقتى کودک بودم به آنها فکر کرده ام .»
به این ترتیب پرورش خلاقیت کودکان تأثیر مهمى در آینده آنها دارد. بسیارى از کودکان تیزهوش اند ولى در بزرگسالى هرگز متناسب با هوش شان پیشرفت نمى کنند. این موضوع به نحوه آموزش و پرورش آنها برمى گردد .
دکتر معصومه رفیقى روانشناس کودکان مى گوید: «جان لاک مى گفت بچه ها طبیعت منفعلى دارند. با پاداش و تنبیه باید رفتار آنها را تقویت کرد. بعدها روسو گفت بچه طبیعتاً فعال است. خودش اکتشاف مى کند و اگر مانعى مقابلش ایجاد نشود، خلاق مى شود. الآن نظریه روسو غلبه دارد. به طور کلى سن ۵ سالگى سن جهش سریع در خلاقیت است. خلاقیت هم در آزادى شکل مى گیرد. هر بچه اى به نوعى استعدادهاى خودش را نشان مى دهد. آزادى به خلاقیت امکان بروز مى دهد و محدودیت مانع بروز آن مى شود. بازدید از مکان هاى مختلف هم خلاقیت را تقویت مى کند. محیطى که باید خانواده ها براى بروز خلاقیت ایجاد کنند محیطى است که بچه ها آزادانه فکر کنند. همچنین خانواده ها باید براساس رشد و نیاز بچه، اسباب بازى در اختیارش قرار دهند. به قول «اولین شارپ» بازى تفکر کودک است. بچه ها در سنین پیش از دبستان با بازى آموزش مى بینند و با محیط اطرافشان مواجه مى شوند و تطبیق پیدا مى کنند .»
بسیارى عقیده دارند یکى از موانعى که در کشورهاى جهان سوم در مقابل خلاقیت وجود دارد، این است که مردم این کشورها بیشتر دوست دارند که کودکانشان را مطیع بار بیاورند و حس پرسشگرى آنها را سرکوب مى کنند .
آموزش و پرورش شرط اول بروز خلاقیت
در کشورهاى پیشرفته کار زیادى درباره مسائل روانشناسى و جامعه شناسى کودکان و نوجوانان انجام شده. وجود انبوهى از کتاب ها و مجلات مربوط به این موضوعات در این کشورها دلیل این مدعاست. این در حالى است که در کشور ما کار تحقیقاتى زیادى انجام نشده. همین موضوع باعث مى شود که کودکان در این کشورها با توانایى هاى بیشترى نسبت به کودکان سایر کشورها بزرگ شوند . شیوه هاى نوین آموزش و پرورش کمک مى کند که آنها به کارهاى نو دست بزنند و با هر موضوعى خلاقانه برخورد کنند. به این ترتیب ممکن است از نظر ما عجیب به نظر برسد که یک استاد دانشگاه اروپایى، نجارى مى کند، خانه اش را خودش بنایى مى کند و آن را رنگ مى کند، کتاب مى نویسد و... و هیچ کدام از این کارها هم براى او سخت نیست چون شیوه اکتشاف، طرح مشکل، حل مسأله و تبیین و استنتاج را از کودکى آموخته است.
از ویژگى هاى دیگر آموزش و پرورش این کشورها این است که همه کودکان دوره پیش دبستانى را مى گذرانند. در مهد کودک هاى این کشورها هم امکانات زیادى براى توسعه تفکر خلاق بچه ها ایجاد شده و براى هر گروه سنى محیط هاى بازى و اسباب بازى هاى ویژه مهیا شده است. مهدهاى کودک در این کشورها، پرورش خلاقیت هاى ذهنى، مهارت هاى فیزیکى، مهارت هاى ارتباطى و گفتارى، خلاقیت و حس استقلال را هدف قرار داده اند. تمام اینها دست به دست هم مى دهد که از کودکان امروز، افرادى با ایده هاى نو و کارآفرینانه به وجود بیاید .
اینها نیازهاى مبرم جامعه ایران نیز هستند. بنابراین لازم است که آموزش خلاقیت و کارآفرینى در سنین کودکى و نوجوانى هم در خانواده ها و هم در مدارس جدى گرفته شود .
حمیده احمدیان راد
برگرفته از: سایت آیندهنگر