تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 6:37 PM | نویسنده : قاسمعلی
كارآفرینی یك هنر موروثی نیست ،یك اندیشه قابل پرورش و كوشش اصولی است .به نظر پیتر دراكر اساسی ترین كارآفرینی ، نوآوری است .و نوآوری بیشتر از آنكه یك هوش سرشار و نبوغ شخصیتی باشد ،یك شیوه عمل است كه لازمه اش دانش ،توانایی،دقت و كار هدف دار است .نوآوری می تواند به عنوان یك رشته علمی ،در فرصت های نوآور ی تجربه شود .این فرصت ها قابل دسته بندی بوده ،مدیران با جستجوی هوشمندانه در آنها می توانند تغییرات هدفدار در توانایی های اقتصادی و اجتماعی سازمان بوجود آورند .مقاله دركر نگرشی نو ،در باب نوآوری است كه می تواند به عنوان راهنمای عملی مدیران در عرصه های مختلف كارآفرینی تجربه شود.(یادداشت مترجم)

این روزها مباحث فراوانی پیرامون ویژگیهای شخصیت كارآفرین مطرح است ،لیكن تنها تعداد كمی از كارآفرینانی كه من طی سه سال گذشته با آنها برخورد كرده ام ،از چنین ویژگیهایی برخوردار بوده اند.من پی برده ام كه بسیاری از افراد (فروشندگان ،جراحان ،روزنامه نگاران ،پژوهشگران و حت ی موسیقیدانان)،حداقل در مواردی كارآفرین هستند.در مجموع استنباط من از كارآفرینان موفق این است كه كارآفرینی نوع خاصی از شخصیت نبوده،بلكه ناشی از منظم بودن نوآوری است .

نوآوری وظیفه ای ویژه بریا كارآفرینی است ،چه در یك صنعت باشد ،یا در یك نهاد خدمات عمومی و یا در كاری كه فرد به تنهایی یك آشپزخانه خانوادگی انجام می دهد و بدین معناست كه از طریق كارآفرین می تواند هم ثروتهای جدید ایجاد كرده ،منبع آفرین باشد و هم به منابع موجود ،استعداد بیشتری بریا ثروت آفرینی ببخشد.

امروز تعریف مناسب كارآفرینی با بیشترین ابهام روبروست .برخی صاحبنظران این واژه را برای اشاره به همه صنعت های كوچك بكار می برند و برخی دیگر برای صنعت های جدید از آن استفاده می كنند.به هر حال،موسسات كارآمد فراوانی وجود دارند كه از كارآفرینی بطور موفقیت آمیزی بهره برداری می كنند.بنابراین ،این اصطلاح به اندازه یا عمر خاصی از سازمان اشاره نمی كند.بلكه منظور از آن ،نوع خاصی از عملكرد است كه در بطن آن نوآوری نهفته است .نوآوری كوششی برای ایجاد تغییرات هدف دار در توانایی های اقتصادی یا اجتماعی سازمان است .

منابع نوآوری

نوآوری می تواند ناشی از نبوغ افراد و تراوشات قریحه آنها باشد .لیكن ،اكثر نوآوریها ،به ویژه نوآوریهای موفق ناشی از جستجوی هوشمندانه در فرصتهای نوآوری است ،كه تنها در موقعیتهای خاصی به دست می آید.

در یك شركت یا صنعت چهار نمونه از این فرصتها وجود دارند كه عبارتند از :

رویدادهای غیرمنتظره

-ناسازگاریها

-نیازهای فرآیندی

-تغییرات صنعت و بازار

سه منبع دیگر فرصته ها در خارج از شركت ،در محیطهای اجتماعی و فكری ایجاد می شو ند كه عبارتند از :

-تغییر ویژگیهای جمعیت

-تغییر نگرش

-دانش جدید

این منابع همپوشی داشته ،لیكن از نظر ریسك پذیری ،دشواری و پیچیدگی با یكدیگر تفاوت دارند و در یك زمان ،بیشتر از یك مورد آنها می تواند عامل نوآوری شود.به هر حال ،موارد فوق علت اكثر فرصتهای نوآوری را بیان می كنند.

رویدادهای غیرمنتظره

ابتدا به آسانترین و ساده ترین فرصت نوآوری توجه كنید :

غیرمنتظره بودن .اوایل دهه 1930،آی . بی .ام نخستین ماشین حساب مدرن خود را برای بانك ها طراحی و عرضه نمود .لیكن بانكها در سال 1933 تجهیزات جدید را نخریدند.آنچه باعث نجات شركت گردید،كشف یك موقعیت غیرمنظره توسط توماس واتسون ،موسس و مدیر عامل شركت بود كه از ان بهره برداری شد :كتابخانه عمومی نیویورك متقاضی خرید ماشین بود.برخلاف بانكها،كتابخانه ها در آن زمان پول داشتند،در نتیجه واتسون توانست بیشتر از یكصد عدد از ماشین های غیر قابل فروش در جای دیگر را به كتابخانه ها بفروشد.

15 سال بعد،هنگامی كه هر كس فكر می كرد رایانه ها برای كارهای علمی پیشرفته طراحی شده اند،بازار بطور باور نكردنی ،متقاضی ماشین هایی شد كه بتوانند لیست حقوق تهیه نمایند. یونیواك كه دارای پیشرفته ترین ماشینها بود ، كاربرد های حرفه ای را كنار گذاشته بود ،ولی آی .بی .ام فورا تشخیص داد كه با یك موقعیت غیرمنتظره روبروست و در اصل ،همان ماشین های یونیواك را برای كاربردها ی معمولی نظیر پرداخت و تهیه لیست حقوق،مجددا طراحی كرد و طی پنج سال در صنعت رایانه ” پیشرو “ گردید، موقعیتی كه تا امروز نیز حفظ كرده است .

شكستهای غیر قابل انتظار نیز می توانند منابع مهمی بریا ایجاد فرصتهای نوآوری باشند.همگان از شكست فوردادسل بعنوان بزرگترین شكست در تاریخ اتوموبیل های جدید اطلاع دارند.آنچه كه فقط افراد كمی از آن خبر دارند این است كه شكست ادسل باعث موفقیت های بعدی شركت شد.فورد،اتوموبیل ادسل را كه تا آن زمان دقیق ترین ماشین در تاریخ اتوموبیل سازی آمریكا بود برنامه ریزی كرد تا بتواند خط تولید انبوهی را به شركت ارائه نماید كه قابل رقابت با جنرال موتورز باشد.زمانی كه علی رغم همه برنامه ریزیها ،پژوهش های بازار و طراحی هایی كه بر روی ادسل انجام گرفته بود،با شكست مواجه شد ،فورد تشخیص داد كه در بازار اتوموبیل ،اتفاقاتی رخ داده است كه بر خلاف پنداشته های اصلی جنرال موتورز و سایر شركتها یی است كه در حال طراحی و بازار یابی اتوموبیل هستند.چندی بعد ،تقسیم بازار كه اوایل بر مبنای گروههای درآمدی انجام می شد،بر اساس اصل جدیدی انجام گرفت كه امروزه ”سبك زندگی “ نامیده می شود . پاسخ فورد،ساخت ماشین جدید موستانگ بود .ماشینی كه باعث شد شركت محبوبیت خاصی پیدا كرده ،مجددا در صنعت پیشرو گردد.

موفقیتها و شكست های غیرمنتظره منابع مهمی برای ایجاد فرصتهای نوآوری هستند.چراكه اكثر موسسات به انها بی توجه بوده ، حتی از انها هراسان می شوند. دانشمند آلمانی كه در سال 1905 نووكائین را كه اولین داروی مخدر است ساخت ،قصد داشت از آن بریا اعمال جراحی بزرگ نظیر جراحی قطع دست استفاده شود .با این وجود ، جراحان ” بیهوشی عمومی “ را برای چنین عمل هایی ترجیح دادند،كاری كه اكنون نیز ادامه دارد.در عوض نووكائین شاهد درخواست فوری از داندانپزشكان بود .مخترع این دارو سالها ی آخر عمرش را صرف مسافرت بین دانشكده های دندانپزشكی نمود،برا ی اینكه از این اختراع عالی استفاده نادرست نشده و در راهی كه وی قصد نداشته مورد استفاده قرار نگیرد.

تمسخر آمیز به نظر می رسد ،لیكن باید پذیرفت كه نگرش مدیران به رویدادهای غیر منتظره عبارت است از :” آن نباید اتفاق می افتاد“ ،سیستم ها ی گزارش دهنده نیز این واكنش را تشدید می كنند.چراكه آنها نسبتا به امكانت پیش بینی نشده بی توجه هستند.گزارشه های ماهانه یا هفتگی نیز در صفحه اول خود ،فهرستی از مشكلات را درج می كنند كه بیانگر حوزه هایی است كه در آنجا نتایج در حد انتظار نیست .البته چنین اطلاعاتی ضروری است و از وخامت اوضاع جلوگیری می كند،ولی موجب به تعویق افتادن شناخت فرصتهای جدید می شود .اولین شناخت

از فرصت احتمالی ،معمولا در جایی صورت می گیرد كه شركت در آن بودجه بیشتری صرف كرده است .بنابراین تلاشهای كارآفرینی حقیقتا دو ” صفحه “ دارند: یك صفحه مشكل و یك صفحه فرصت و مدیران باید بریا هر دو زمان یكسانی صرف كنند.

ناسازگاریها

لابراتوار الكان یكی از نمونه های موفق دهه 1960 است و این بدین خاطر است كه بیل گانر ، موسس شركت ،از یك ناسازگاری در تكنولوژی پزشكی بهره برداری كرد. عمل آب مروارید چشم ،سومین یا چهارمین جراجی مرسوم در جهان است .طی سیصد سال پزشكان به این نتیجه رسیده بودند كه تنها پس از رسیدن كامل آب مروارید،با بریدن یك رباط آنرا از چشم بیرون آورند.جراحان چشم لزوم بریدن این رباط را آموخته و با موفقیت كامل انجام می دادند.ولی این شیوه با سایر روشها ی جراحی تفاوت بسیار داشت و اغلب از آن هراس داشتند. این نمونه ای از یك ناسازگاری بود .مدت پنجاه سال بود كه پزشكان آنزیمی را می شناختند كه می توانست این رباط را بدون نیاز به بریدن و عمل جراحی حل كند..آل كانر یك ماده افزودنی به این ماده اضافه كرد كه باعث شد ماندگاری آن به چند ماه برسد.جراحان چشم به خوبی از این تركیب جدید استفاده كردند و الكان عرضه كننده انحصاری جهانی این دارو شد.پنجاه سال بعد،نستل این شركت را با قیمت اعجاب آوری خریداری كرد.

این نوع ناسازگاریها ،در روند منطقی یا دوره ای یك فرآیند، تنها یكی از راههایی است كه می تواند فرصتهای نوآوری را افزایش دهد.

منبع دیگر ،ناسازگاری بین واقعیتهای اقتصادی است .برای مثال هنگامی كه صنعتی در بازار از رشد ثابتی برخوردار است ولی سود نهایی آن كاهش می یابد ، یك ناسازگاری وجود دارد .نمونه ای از این نوع ، صنایع فولاد در كشورهای توسعه یافته بین دهه های 50 تا 70 است كه واكنش نوآورانه ،” كارخانجات كوچكتر “ بود.

ناسازگاری بین انتظارات و نتایج نیز می تواند راهی بریا نوآوری باشد .پنجاه سال بعد از شروع این قرن ،شركتهای كشتی سازی و دست اندركار در صنعت كشتی ،بطور جدی به دنبال ساخت كشتی هایی با سرعت زیاد و سوخت كمتر بودند.با این وجود ،حتی شركتهایی كه توانستند چنین كشتی هایی بسازند با ركود اقتصادی كشتی های باركش اقیانوسی مواجه شدند.از سال 1950 و بعد از آن ،باركشهای اقیانوسی در حال از بین رفتن بودند،اگرچه هیچ زمانی بطور كامل از بین نرفتند.به هر حال ،همه اشتباه در این بود كه بین مفروضات صنعت و واقعیات ناسازگاری وجود داشت .هزینه واقعی ناشی از انجام كار روی دریا نبود،بلكه ناشی از انجام ندادن كار(بیكار نشستن در بندر ) بود.آن زمان كه مدیران پی بردند،هزینه دقیقا در كجا قرار دارد،نوآوری شكل گرفت :كشتی نقاله دار و كشتی كانتینر دار.این راه حل جدید ،همان تكنولوژی قدیمی بود كه 30 سال در راه آهن و حمل و نقل های كامیونی استفاده می شد .در اینجا یك تغییر در نگرش و نه تغییر در تكنولوژی ،اقتصاد كشت ی نوردی اقیانوسی را بطور كامل تغییر داد و انرا به یكی از بزرگترین صنایع رشد یافته در بیست یا سی سال گذشته تبدیل كرد.

نیازهای فرآیندی

هركس در ژاپن زندگی كرده باشد می داند كه این كشور سیستم مدرن بزرگراهی ندارد.جاده ها هنوز هم همان راههایی هستند كه در قرن دهم ساخته شده بود.آنچه باعث شد این سیستم بتواند برای اتوموبیل ها و كامیونها قابل استفاده شود،نصب و استفاده از منعكس كننده هایی بود كه در بزرگراهها ی آمریكا استفاده می شد .از اوایل دهه 1930 با نصب این منعكس كننده ها . هر اتوموبیل می تواند اتوموبیل های دیگر زا در هر كدام از جهت ها ی شش گانه ببیند.این نوآوری كوچك كه موجب كاهش بار ترافیك و حوادث گردید ،ناشی از یك نیاز فرآیندی است .

آنچه اكنون ما آنرا رسانه های گروهی می نامیم از دو نوع نوآوری سرچشمه گرفته است كه حدود سالهای 1890 در پاسخ به یك نیاز فرآیندی بوجود آمد.نوآوری نخست ،ماشین چاپ مرجنتالر است كه چاپ روزنامه هایی با تیراژ و سرعت زیاد را ممكن ساخت .نوآوری اجتماعی دیگر ،استفاده از شیوه جدی تبلیغات(آگهی ها ) است كه اولین ناشران واقعی روزنامه یعنی آدولف اوچز از روزنامه نیورك تایمز و جوزف پولیترز از نیویورك ورد و ویلیام راندولف هرست آنرا ابداع كردند.این آگهی ها موجب شد ناشران بتوانند اخبار را بطور رایگان و با سود حاصل از تبلیغات انتشار دهد.

تغییرات صنعت و بازار

شاید مدیران معتقد باشند كه ساختارهای صنعتی تغییر ناپذیرند.ولی این ساختارها می توانند و اغلب نیز همین طور است كه یك شبه تغییر می كنند.این تغییر فرصتهای زیادی را برای نوآوری بوجود می آورد.

یكی از نمونه های بسیار موفق در تجارت آمریكا در دهه های اخیر،شركت دلالی و كارگزاری دونالد سون، لوفكین و ژنرت است كه اخیرا مورد پذیرش انجمن تضمین زندگی منصفانه قرار گرفته است .

دی .ال. جی در سال 1960 توسط سه مرد جوان كه هر سه فارغ التحصیل مدرسه بازرگانی هاروارد بودند تاسیس گردید.آنها پی بردند كه هر زمانی كه سرمایه گذاران بر امور زیر بنایی تسلط یابند،ساختار بازار مالی نیز تغییر می یابد.این مردان كه در واقع نه سرمایه ای داشتند و نه جایی مرتبط بودند،در طی چند سال ،شركت آنها به رهبری صنعت رسید و تبدیل به یكی از كارگزاران موفق و فعال در وال استریت گردید و سپس بین المللی شد.

به طور مشابه ،تغییر ساختار صنعت نیز ،فرصت های فراوان نوآوری را برای تامین كنندگان لوازم خدمات بهداشتی آمریكا بوجود آورد.در طی 10 یا 15 سال گذشته،كلینیك های جراحی و روانپزشكی و مراكز اورژانس مستقلی در سراسر این كشور بوجود آمد .فرصت های مشابهی نیز از طریق ارتباطات از راه دور هم در تجهیزات (از طریق شركتهایی نظیر رولم ) و هم در حمل و نقل (از طریق شركت های ام .سی.آی ) و اسپیرنیت با این تحول صنعتی همراه بودند .

هنگامی كه یك صنعت به سرعت رشد می كند ،بطوری كه در حالتهای بحرانی رشد 40 درصد ،طی 10 سال یا كمتر داشته باشد ،ساختار آن نیز تغییر می كند. شركتهای مسلط در بازار ،به جای این كه شركتهای تازه وارد را مورد تهاجم قرار دهند ،از آنچه تاكنون به دست آورده اند .دفاع می كنند.در واقع ،هنگامی كه ساختارهای صنعت یا بازار را كه رشد سریع داشته اند از نظر فراموش می كنند.فرصت های جدید،بندرت در نگاه بازار قرار گرفته،تعریف شده و برای خدمت رسانی مورد سازماندهی قرار می گیرند.بنابراین این نوآوران شانس خوبی دارند تا به مدت زیاد بدون رقیب باشند.

تغییر ویژگیهای جمعیت

ویژگیهای جمعیت از معتبرترین منابع خارجی فرصت نوآوری است .وقایع جمعیتی،اتفاقات آینده را تعیین می كنند.از آنجا كه خط مشی گزاران بسیاری از ویژگیهای جمعیت را فراموش می كنند،افرادی كه به این ارقام توجه نمایند و از آن بهره برداری كنند پاداشهای كلانی دریافت خواهند كرد.

ژاپنیها در صنعت روبوت سازی پیشرفت كردند چرا كه به ویژگیهای جمعیت توجه داشتند . همه می دانستند در طی سالهای 1970 و بعد از آن در كشورها ی توسعه یافته ،دو انفجار،در جمعیت و تحصیلات رخ می دهد و نیم یا بیشتر جوانان تحصیلات عالیه خواهند داشت .در نتیجه فقط افراد معدودی برای كارها ی معمولی كارگری باقی می مانند و این تعداد در سالهای 1990 ناكافی است .همه این موضوع را می دانستند،ولی تنها ژاپنیها بودند كه بر اساس آن عمل كردند و اكنون نزدیك به 10 سال است كه در صنعت روبوت سازی پیشرو هستند.

نمونه مشابه دیگر ،موفقیت باشگاه مدیترانه در صنعت سیاحت و گردشگری است .در سال 1970 تنها ژرف اندیشان م ی توانستند ظهور بخش عظیمی از جوانان ثروتمند و تحصیل كرده را در اروپا و آمریكا پیش بینی كنند. اینان با آن نوع تعطیلات كه والدینشان در برایتون و آتلانتیك سیتی می گذارندند ارضا نمی شدند.این نسل در سن 10 تا 19 سالگی مشتریان ایده آلی بودند،در جستجوی یك مكان زیبا و رویایی.

مدت زمانی طولانی است كه مدیران به این جنبه های جمعیتی پی برده اند،لیكن همواره فكر می كنند تغییراتن وپیژگیهای جمعیت به كندی صورت می گیرد و حداقل در این قرن انجام نمی شود .در واقع تغییر در تعداد افراد و به دنبال آن توزیع سن ،تحصیلات ،شغل و محل جغرافیایی آنها ،در زمره مهمترین عواملی است كه فرصتهای نوآوری را بوجود می آورد و حداكثر نتیجه و حداقل ریسك را در نیل به كارآفرینی  دارد.

منبع: آینده نگر

 




نظرات 0