اما بکارگیری و تمرین این تکنیک از جهتی برای همه افراد مفید است، چون هر یک از افراد جامعه به نوعی با ایده های سایرین برخورد میکنند، مثلا در نقش دوست، همکار،همسایه، قوم و خویش، همسفر و ...چه بسا در بعضی مواقع گروههای غیر رسمی اثر بیشتری بر فرد میگذارند. لذا در هر مجموعه ای که اعضای آن بیشتر به سبک این تکنیک فکر و با یکدیگر برخورد نمایند جو و بسترمناسبتری برای خلاقیت ایجاد می شود. واکنش مثبت به نوآوری یا پیشنهادهایی که با آن موافقید آسان است. اما با مشارکت کننده مشتاقی که ایده ای را پیشنهاد می کند و شما با آن مخالفید چگونه برخورد می کنید؟ آیا تاکنون ایده جدید کسی را آنقدر سختگیرانه ارزیابی کرده اید که او و کسانیکه خبر به آنها رسیده دلسرد شده باشند؟ از طرف دیگر شما نمی توانید هر ایده و خلاقیتی را صرفا به دلیل حمایت از احساسات افراد بپذیرد. این تکنیک به ما می آموزد که در برخورد با ایده سایرین اول به نکات مثبت ایده توجه کنیم سپس به انواع کاربردهای محتمل ایده و امکان تعمیم و گسترش آن ( حتی اگر صاحب ایده، واقف به آن نباشد ) بپردازیم و نهایتا نگرانیهای خود را به شیوه ای صحیح با ذکر جملاتی از قبیل: (من نگران بعضی چیزها در رابطه با ایده شما هستم، آیا می توانید به من کمک کنید تا نگرانیهایم را از بین ببرم؟) ابراز نماییم. در واقع شما با اینگونه اظهار نظر و انتقال شرایط به شخص مربوطه، به او اجازه می دهید تا با ارایه یک طرح آزمایشی، ساختن یک مدل و یا با ارایه نمونه های دیگری از موقعیتهای مشابه که در آنها موفقیتی صورت گرفته است به نگرانیهای شما پاسخ دهد و یا بدون مقاومت و افت روحیه و با روحیه و انگیزه ای قوی تر، ایده خود را بازنگری و یا رد کند.
برگرفته از کتاب : تکنیکهای خلاقیت/ جلیل صمد آقایی