در قرون وسطي، شخصي را که مسئوليت پروژههاي توليد انبوه را به عهده ميگرفت، کارآفرين ميناميدند.
در قرن هفدهم اين واژه به کسي اطلاق مي شد که ريسک سود يا ضرر در يک معاهدهی دولتي با قيمت مقطوع را ميپذيرفت.
ريچارد کنتيلون (Richard Cantillon, 1725) اقتصاددان، شخصي را که ريسکهاي تجاري را پذيرا ميشد؛ از کسي که سرمايه را تأمين ميکرد، متمايز دانست.
ژان باتيست سي(Jean Baptiste Say,1803 ) سودهاي حاصل به سبب فرد کارآفرين را از سودهاي سرمايه، تفکيک نمود.
فرنسيس واکر (Francis Walker,1876 ) بين افرادي که وجوه سرمايه را تأمين ميکردند و آناني که به سبب قابليتهاي مديريتي، سود کسب ميکردند، تفاوت قائل شد.
جوزف شوپيتر(Joseph Schumpeter,1934 ) کارآفرين را يک نوآور دانست که فناوريهاي امتحان نشدهاي را به وجود ميآورد.
ديويد مکلهلند,1961) David McClelland)کارآفرين را يک ريسکپذير ميانهرو و موفقيتطلب معرفي کرد.
پيتر دراکر (Peter Drucker, 1964 ) کارآفرين را کسي دانست که از فرصتها حداکثر استفاده را ميبرد.
آلبرت شپيرو(Albert Shapero, 1975 ) کارآفرين را شخصي دانست که پيشگام ميشود؛ فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي را سازماندهي ميکند و ريسک شکست را پذيرا ميشود.
کارل وسپرKarl Vesper, 1980)) کارآفرين را فردي دانست که از ديدگاه اقتصاد دانان، روانشناسان، بازرگانان و سياستمداران، متفاوت تعريف ميشود.
گيفرد پينکات( Gifford Pinchot) کارآفرين سازماني را يک کارآفرين در درون سازماني از پيش تأسيس شده معرفي ميکند.
رابرت هيسريچ(Robert Hisrich, 1985) کارآفريني را فرآيند خلق چيزي جديد و باارزش ميداند که با وقف زمان وکوشش لازم، پذيرش ريسکهاي مالي، رواني و اجتماعي توأم و کسب پاداشهاي مالي و رضايت شخصي، عجين است.
منابع:
• Hisrich, Robert D. & Peters, Michael P. (2002).Entrepreneurship. New York, Mc-Graw Hill.
• Online Etymology Dictionary (2004). http://www.etymonline.com.
ترجمه و گردآوری: دکتر مرتضی جعفرزاده
تاريخ : دوشنبه 7 فروردین 1391 | 12:31 PM | نویسنده : قاسمعلی
واژه Entrepreneur (کارآفرين) در حدود 1475 ميلادي از واژه فرانسوي Entreprendre به معني Undertake «متعهد شدن» (مسئوليت پذيري) گرفته شده است.