تاريخ : دوشنبه 7 فروردین 1391  | 12:31 PM | نویسنده : قاسمعلی
مقدمه
تکنولوژي، مجموعه اي از سخت افزار و نرم افزار است که بايد به شکل مناسبي ترکيب شود تا توليد کالا يا خدمات، امکان پذير گردد. اجزاي تکنولوژي عبارت است از:
 

• تجهيزات، ماشين آلات و ابزار
• مهارت و تجربه ي انساني
• داده ها، دانش، فنون، روش ها و فرآيندها
• سازمان و مديريت

در عمل، ترکيبات متفاوتي از اجزاي مذکور تکنولوژي، يک کسب و کار را شکل می دهد. يکی از تصميمات مهم کارآفرينان در ايجاد کسب و کار، انتخاب تکنولوژی مناسب است. در اين تصميم، کارآفرين بايد ترکيب مناسبي از اجزاي فوق را به کار گيرد تا در راه اندازي و توسعه¬ي کسب و کار جديد‏‏، موفق باشد.
تکنولوژي مناسب کارآفريني
انتخاب تکنولوژي مناسب، همواره به عنوان يکي از تصميم گيري هاي مهم کارآفرينان، مطرح بوده است. بيشتر نوشته هاي مربوط به انتخاب تکنولوژي، آميزه اي از به حداکثر رساندن آثار مثبت و به حداقل رساندن آثار منفي براي حال و آينده است. به طور کلي مي توان گفت که تکنولوژي مناسب به معناي تکنولوژي ساده يا پيشرفته، مقياس بزرگ يا کوچک، کاربر يا سرمايه بر و دستي و يا اتوماتيک نيست، بلکه منظور، ترکيب مناسبي از اجزاي تکنولوژي است که در تعامل نقاط قوت و ضعف کسب و کار با تهديدها و فرصت هاي محيطي، مزيت رقابتي پايداری براي کسب و کار جديد ايجاد نمايد. نواز شريف در اين مورد مي‌گويد: «هر تکنولوژي با زمان پيدايش خويش، مکان و محيطي که در آن زاييده شده و با هدفي که به خاطر آن پديدار گشته است، مناسب مي‌باشد.»
در يک مکان مشخص، يک تکنولوژي ممکن است در يک زمان، مناسب باشد و در زمان ديگر مناسب نباشد؛ زيرا احتمال تغيير در محيط يا در هدف هاي اصلي وجود دارد. همينطور در يک زمان، يک تکنولوژي در محيط¬هاي متفاوت، مناسبت يکساني ندارد. علت اين امر، همسان يا ناهمسان بودن محيط و متفاوت بودن هدف¬هاست. بنابراين مناسب بودن، يک ويژگي اقتضايي است و ويژگي ذاتيِ خودِ تکنولوژي نيست. مناسب بودن تکنولوژي در ارتباط با محيطي که در آن مورد استفاده قرار مي گيرد و نسبت به هدفي که دارد، معني پيدا مي کند.
براي توليد يک کالا يا خدمت از تکنولوژي هاي گوناگون مي توان استفاده نمود. دامنه ي اين تنوع برحسب تغيير در سطح هر جزء تکنولوژي، گسترده مي شود. به دليل همين تنوع است که انتخاب تکنولوژي مناسب به عنوان يک مسأله ی مهم براي کارآفرينان مطرح است. توسعه¬ي سريع دانش بشري و دسترسي به تکنولوژي هاي جديد، مجموعه‌ي انتخاب را وسيع کرده است و کارآفرينان نيز به دنبال انتخاب تکنولوژي اي هستند که با به کارگيري آن بتوانند در کيفيت يا هزينه ي توليد کالا يا خدمت، تمايز ايجاد کنند.
تصميم گيري براي انتخاب تکنولوژي مناسب
کارآفرين بايد تحليل تصميم گيري را در دو مرحله انجام دهد: مرحله‌ي اول، تحليل SWOT براي انتخاب تکنولوژي است و مرحله‌ي دوم، امکان سنجي استقرار تکنولوژي.
در تحليل SWOT نقاط قوت (Strengths)، نقاط ضعف (Weaknesses)، فرصت‌ها (Opportunities) و تهديدهای(Threats) مربوط به يک مورد، بررسی می شوند. در اين تحليل براي هر کدام از انتخاب‌هاي ممکن، کارآفرين تأثير انتخاب هر تکنولوژي در موقعيت رقابتي کسب و کار را بررسي مي کند. اين بررسي، امکان مقايسه و رتبه‌بندي تکنولوژي‌ها را فراهم مي¬کند. در اين بررسي، ابتدا تحليل SWOT کسب و کار نوشته مي‌شود، آنگاه تأثير مثبت يا منفي هر تکنولوژي در اين تحليل، بررسي مي‌شود. تکنولوژي‌ای مناسب‌تر است که ضعف‌هاي کسب و کار را کاهش دهد، قوت‌هاي کسب و کار را افزايش دهد، از فرصت‌ها بيشتر استفاده نمايد و تهديدها را کاهش دهد يا آنها را به فرصت، تبديل نمايد. با اين تحليل، چند گزينه که موقعيت رقابتی بهتري ايجاد مي‌نمايند براي بررسي امکان سنجي، انتخاب مي‌شوند.
در بررسي امکان سنجي، امکان تهيه، استقرار، جذب و توسعه‌ي تکنولوژي، بررسي مي‌شود، در اين بررسي، هزينه‌ي تهيه‌ي تکنولوژي، مشکلات و محدوديت‌هاي استقرار و راه‌‌اندازي، امکانات و محدوديت‌هاي جذب تکنولوژي، به ويژه از لحاظ خدمات پشتيبانی و امکان توسعه‌‌ی تکنولوژی و انجام بهبودهاي تدريجي و جهشي در تکنولوژي، بررسي مي‌شود. در انتخاب تکنولوژي علاوه بر سطح تکنولوژي، بايد به امکان‌پذيري فني و اقتصادي توجه شود. در مطالعه‌ي امکان سنجي علاوه بر مسايل هزينه‌اي و فنی به مسايل سياسي، اجتماعي و فرهنگي هم بايد توجه کرد.
در انتخاب تکنولوژي نه تنها بازار فعلي محصول و منابع موجود در نظر گرفته مي‌شود، بلکه به چالش‌هاي رقابتي آينده هم بايد توجه داشت. يکي از چالش‌هاي مهم کسب و کار جديد، افزايش مداوم عملکرد است. بهبود عملکرد به دو شکل، ممکن است، يک راه افزايش داده‌هاست و راه ديگر بهبود تکنولوژي است. توسعه‌ي تکنولوژي را مي‌توان به عنوان بهبود عملکرد براي منابع يکسان يا کاهش منابع در يک سطح عملکرد دانست. در حال حاضر در تغيير تکنولوژي، تأکيدها از تجهيزات به عمليات، تغيير يافته است.
تکنولوژي بهينه براي کارآفرين به هدف‌هاي استراتژيک وي بستگي دارد. تحليل هدف‌هاي بلند مدت کارآفرين در ارتباط با محيط و منابع در دسترس، مناسب بودن تکنولوژي را مشخص مي‌کند. تکنولوژي انتخاب شده بايد با هدف‌هاي بلند مدت کارآفرين، همسو باشد و حمايت‌کننده‌ی هدف‌‌هاي کارآفرين باشد. استقرار و به‌کارگيري تکنولوژي با محدوديت‌هاي متعدي مواجه مي‌شود. براي کاهش محدوديت‌هاي اجرايي، بايد قابليت‌هاي تکنولوژي‌ها در دستيابي به هدف‌هاي کارآفرين، تحليل گردد.
انتخاب تکنولوژي کسب و کار جديد به منابع دردسترس کارآفرين، بستگي دارد. اين منابع، ممکن است داخلي يا خارجي باشند. منابع داخلي عبارتند از: منابع مالي، قابليت‌هاي مهندسي، امکانات موجود، قابليت‌هاي مديريتي و سازمان موجود. در قابليت‌هاي مهندسي بايد به امکان جذب و تطبيق تکنولوژي توجه شود. منابع خارجي به قابليت‌هاي موجود در اقتصاد ملي مربوط مي‌شود. اقتصاد ملي به دليل تأثير در قابليت دسترسي به بازار محصول و بازار عوامل در موفقيت کسب وکار، تأثير مي‌گذارد. برخي از عوامل اقتصاد ملي عبارتند از: نرخ ارز، نرخ بهره، نرخ رشد اقتصادي، شدت رقابت، قيمت عوامل و سياست‌هاي اقتصادي دولت.
در مجموع، تکنولوژي انتخاب شده بايد مزيت رقابتي پايداری براي کسب و کار جديد، ايجاد نمايد. اما به طور کلي مي‌توان گفت که برخي از ويژگي‌هاي مطلوب تکنولوژي مناسب، عبارتند از:
• عملکرد بالا در مقايسه با رقبا
• تمايز در کيفيت و قيمت محصول
• استفاده از منابع، انرژي و دانش داخلي
• انطباق با شرايط محلي
• انعطاف پذيري و توانايي تطبيق با تغييرات پيش بيني نشده
• حداقل مشکلات حمل و نقل
• امکان‌پذيري استقرار و اجرا
• هماهنگ با سياست‌هاي توسعه‌اي دولت
نتيجه گيري
انتخاب تکنولوژي، يک انتخاب استراتژيک است و در چارچوب برنامه‌ي استراتژيک کارآفرين بايد انجام شود. با توجه به اقتضايي بودن ماهيت تکنولوژي، نمي‌توان گفت که يک تکنولوژي براي همه جا و هرزمان، مناسب است. هر کارآفرين بايد در جهت هدف‌هاي بلند مدت خود و با تحليل استراتژيک و تحليل امکان سنجي، تکنولوژي مناسب را انتخاب نمايد.
اثربخشي تکنولوژي، فقط به مناسب بودن آن بستگي ندارد، اجراي درست آن هم مهم است. کارآفرين بايد در مطالعه‌ي امکان سنجي، همه‌ي ملاحظات اجرايي را در نظر بگيرد و با بررسي دقيق محدوديت‌ها، زمينه‌هاي استقرار و اجراي درست تکنولوژي را فراهم آورد.
منابع:
1. Alsos, G. A. and L. Kolvereid, 1998, The business gestation of novice, serial and paralell business founders, Entrepreuneurship theory and practice, Vol. 22, No.4, pp:101-114
2. Anonymous, 1990, The right technology means smoother flows, J. of Modern Materials Handling, Vol. 45, No.4
3. Burgess J. E. Longhurst, P.J Quarmby J. and Stephenson T., 2000, Innovational adaptation in the UK water and wastewater industry; a case study technovation, Vol 20, No.1, pp:37-45
4. Carter Jr., Franklin J., Jambulingam, Thani, Gupta, Vipul K. and Melone Nancy, 2001, technological innovations: a framework for communicating diffusion effects, information and management, Vol. 338, No.5, pp:277-287
5. Caselli, Francesco and Coleman LL, Wilbur J., 2001, cross-country technology diffusion: the case of computers, the american economic review, Vol. 91, No.2, pp:328-
335
6. Ericson. T. and Nerdrum L., 2002, New Venture Management Valuation, a special case of human capital, venture capital, Vol.3, No.4, pp: 277-290
7. Erikson T, 2002, Entrepreneurial Capital: the emerging organization's most important asset, Journal of business venturing, Vol. 17, No.3, pp: 275-290
8. Lumme, A. Mason, C. and Suomi, M. 1998, Informal Venture Capital: Investors, Investments and Policy in Finland, Dordrecht: Kluwer Academic Publisher
9. Mason and Harrison, 1999, Venture Capital: rational, aims and scope, Venture Capital: An International Journal of Entrepreneurial Finance, Vol.1, pp: 1-46
10. Meredizh, Jack, 1998, The rote of manufacturing technology in competitiveness, IEEE transactions on engineering management, Vol. 35- No.1
11. schaller R.R. 1999, technology roadmaps: implications for innovation, strategy and policy, the institute of public policy, George Mason University
12. Sharif M. N. 1986, Technology Policy Formulation and Planning, Bangalare: Asian and Pacific Center for Transfer and Technology
13. Westphal, L. E. 1978, Research on appropriate technology, United nations .

14. فقيه- نظام الدين، 1368، انتقال، جذب و تطبيق تکنولوژی، دانش مديريت، شماره‌ی 21
15. مصلح شيرازی- علی نقی و يداللهی فارسی- جهانگير، 1372، استراتژی و انتخاب تکنولوژی در سطح واحدهای توليد صنعتی، مجموعه مقالات دومين سمينار علمی تکنولوژی و توسعه، دانشگاه امير کبير
16. مصلح شيرازی- علی نقی و يداللهی فارسی- جهانگير، 1376، انتخاب تکنولوژی مناسب در واحدهای توليدی، مجله‌ی برنامه و بودجه، شماره‌ی 8

جهانگیر یداللهی فارسی
مدیر گروه گروه مدیریت کارآفرینی دانشگاه تهران



نظرات 0