بطورکلی، دولت یکی از ارکان مهم تعیین کننده سرنوشت اقتصاد و سیاست استرالیا است. ولی با توجه به تعدد اقوام و فرهنگهای مختلف، استرالیاییها به دلایل متعددی دارای روحیه کارآفرینی بودهاندکه بخشی از آن مرهون مهاجر بودن مردم استرالیاست. اهم دلایل ارتقاء روحیهکارآفرینی بشرح زیر میباشند :
1) به دلیل خط مشی و سیاست مهاجرپذیری، جمعیت استرالیا در طول زمان در مسیر گرایشهای کارآفرینانه حرکت کرده است. روحیه فردگرایی و تمایل به پایداری قومیت و هویت گروههای مهاجر روحیه کارآفرینی را نیز ارتقاء داده است.2) با توجه به محیط باثبات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی استرالیا تمایل مهاجرین به ایجاد شرکت بیشتر میشودکه به نوبه خود میتواند به رشد اقتصاد ملی کمک کند.3) سیاست حمایتی دولت اکثراً بدنبال حفظ و حمایت از بخش صنایع کوچک بوده است. مواردی مانند تشویق، ساده کردن قوانین و مقررات، خدمات رایانهای دولت در زمینه مشاوره آموزش استرالیا را به سمت گسترش صنایع کوچک سوق داده است.4) مهاجرینی که وارد استرالیا میشوند میتوانند در آسیا، منطقه اقیانوس هند و اروپا نیز فعال باشند و خدمات خود را گستردهتر ساخته و اتحادیههای بیشتری تشکیل دهند. 5) در جامعه استرالیا، فردگرایی (استقلال طلبی) وکارآفرینی بعنوان یک هنجار پذیرفته شده است. بعلاوه، در فلسفه مدیریت استرالیا سطح تحمل خطر پذیری هم بالاست و مدارا با ابهام و عدم اطمینان قابل توجه است. به همین دلیل زمینه برای کارآفرینی نسبت به سایرکشورهای مشابه بسیار بالاست.بر این مبنا، سیاست دولت و رقابتیبودن در سطح بینالمللی، روحیه تاسیس شرکت را ترغیب نمود و اقدامات متعددی در این کشور صورت پذیرفت. از اینروست که استرالیاییها افراد نوآور وکارآفرینی هستند .
نقش موسسات کوچک
اصولاً یکی از بخشهای مورد توجه در مباحث کارآفرینی، بحث مدیریت صنایع کوچک است . در استرالیا صاحب نظران نسبت به اندازه موسسه کوچک نظراتی متفاوتی دارند . برای مثال موارد زیر قابل توجه است .
1) تعریف «ویلتشایر رپرت» از موسسه کوچک: موسسه کوچک، موسسهای است که در آن یک یا دو نفر تصمیمات مهم مدیریتی را اتخاذ میکنند و از هیچگونه کمک تخصصی هم استفاده نخواهندکرد و خود هم معلومات خاصی در زمینه این تصمیمات ندارند.2) تعریف اداره آمار استرالیا: موسسه دارای کارکنانکمتر از 20 نفر بدون توجه به نوع موسسه (اعم از صنعتی، خدماتی و...) موسسه کوچک به شمار میرود .
3) «بدال رپرت» در تعریف خود معتقد استکه سازمانیکه در بخش غیر تولیدی در حدود 20 نفر و در بخش تولید در حدود 100 نفرکارمند داشته باشد، موسسه کوچک تلقی میشود .
تعاریف فوق باعث شده است که دولت نیز در تعریف کارآفرینی دچار مشکل شده و بعضاً قوانین متضاد و ناهماهنگی را از تصویب بگذارند. به همین دلیل یکی از موارد مهم در تعریف صنایع کوچک ارایه تعریف صحیحی از آنهاستکه همگان بر آن توافق داشته باشند. برای استرالیا توجه به صنایع کوچک و صنعت از اهمیت حیاتی برخوردار است.نوآوری وکارایی در صنایع استرالیا بطورکلی مرهون دو امر حیاتی است: استفاده بیشتر و بهتر از تحقیق و توسعه و اطمینان از اینکه محصول جدید و ابتکاری و فناوری فرآیند تولید جزء لاینفک توسعه و تجدید ساختار است. فعالیت موفقیت آمیز به بهرهگیری صحیح و خردمندانه از ابداع و نوآوری، طراحی، تحقیق و توسعه و بهبود محصول بستگی دارد. رشد اقتصادی استرالیا مرهون تغییر ساختاری در این رابطه بودکه بر اثر آن توانست شرایط اولیه لازم را برای ایجاد و توسعه و گسترش صنایع نیرومند و نوآور فراهم نماید .
رشد صنعت نیازمند وجود ویژگیهای زیر است :
توانایی رقابت در صحنه بینالمللی-صادرات گرایی-توانایی ابتکار و نوآوری و خلاقیت - توانایی تطبیق با شرایط متغیر جهان-آماده و مجهز بودن برای بهرهجویی از فرصتهای بدست آمده در نتیجه توسعه فناوری برای نیل به اهداف فوق ،دولت توجه شایانی به صنایع نموده و در چارچوب سیاستهای حمایتی از آنها پشتیبانی نموده است. در هرکارگاه صنعتی در استرالیا بطور متوسط 37 شاغل وجود دارد و ارزش افزوده سالانه هر شاغل رقمی حدود 37500 دلار است و در بعضی صنایع بیشتر دارد .
بطورکلی، با توجه به افزایش تقاضا برای سطح زندگی بالاتر و نیاز به پیشرفت در فعالیتهای صادراتی، دولت در خصوص صنعت دو راه در پیش دارد: از یک سو در جستجوی سهمیهبندی و افزایش تولید وکارایی در صنایع حمایت شده قدیمی باشد و از سوی دیگر در جهت افزایش ارزش افزوده و فعالیت صنعتی، فناوری را توسعه دهد. بازسازی صنایع در استرالیا همیشه باکمک و یارانه دولت همراه بوده است و بعضی از صنایع هم آثار مثبتی ازکمک دریافت نمودهاند. علاوه بر آن، استرالیا طرحی وجود دارد بنام اعطایکمک برای تحقیق و توسعه صنعتی که براساس آن به آن دسته از شرکتهاکه در زمینه تحقیق و توسعه کارکنند 15 درصد تخفیف مالیاتی داده میشود.با توجه به مسائل فوق موسسات کوچک از اهمیت زیادی برخوردارند. اهم مواردیکه در اداره امور موسساتکوچک باید در نظر گرفته شوند و در محیط اقتصادی ـ سیاسی استرالیا از اهمیت بیشتری برخوردارند عبارتند از :
1) رویههای مدیریت و فرهنگهای محیط کاری:نوسان و آشفتگی فزاینده محیطی، مدیران موسسات کوچک استرالیا را تحت فشار قرار داده است به طوری که آنها مجبور به تعیین مسیر آینده خود در راستای رسیدن به اهداف سازمانی میباشند. بسیاری از موسسات کوچک بر نرخ پیشرفت یکسانی متکی هستندکه براساس برآورد رشد آینده در فروش آن را مشخص میکنند. در حالیکه در محیط فعلی موسسات زیادی بودهاندکه برآوردهایشان اشتباه از آب درآمده است. بهر حال، در استرالیا امروزه این روند وجود داردکه با توجه به رشد موسسات کوچک و افزایش تعداد آنها بیش از پیش باید بر شاخصها و روشهای آماری معتبر تاکید شود تا اینکه پیشبینیها صحیحتر باشد .
2) آموزش مهارتها:رشد شرکت مستلزم آموزش مهارتهای لازم برای مدیران و مالکان موسسات کوچک است. این آموزشها به اجرای رویههای برنامهریزی پیچیده ترکمک میکند. آموزش کارآفرین یک درکشورها ی مختلف به گونههای مختلفی صورت میگیرد .
3) توجه به محیط قانونی، رسمی و مجاز: عامل دیگریکه مدیران را در اداره سازمان یاری میدهد و یا اینکه امکان دارد آنها را محدود نماید محیط رسمی و قانونی است. در این محیط سازمانها باید تابع قوانین بوده و خود را با آن وفق دهند .
4) فرصتهای رودرروی موسساتکوچک:از آنجاکه استرالیا یککشور حاصل خیز و ثروتمند میباشد فرصتهای فعالیت خرد وکوچک هم در آن بیشتر است. در حال حاضر، منابع فرصتکلیدی از موارد زیر میتواند بدست آید :
الف ) اصلاح محیط کاری و شغل: محیطهای کاری استرالیا در معرض اصلاحات عمدهای قرار گرفته است. موسسات و شرکتهای دولتی عملیات خود را جهت داده و بر فعالیت غیرهستهای و فرعی کمتر تاکید دارند. دولت از این فرآیند برای نیل به اهداف راهبردی استفادهکرده است و خدمات را از طریق شبکهای از راهبردهای متفاوت ارایه میکند. از اینرو فرصت جدیدی برای موسسات بوجود آمده و موسسات باید بدنبال خلاءهایی می باشندکه در محیط ایجاد شده است . برای مثال، در حال حاضر بخاطر خدماتی شدن بسیاری از فعالیتها با اصلاحهای لازم در محیط شغلی، فرصتهای گرانبهایی میتواند در اختیار شرکتها قرار گیرد .
ب) سبک زندگی: چهره استرالیا در حال تغییر است . جمعیت استرالیای امروزه دارای طول عمر بیشتر بوده و افراد در سنین بالاتری بچهدار میشوند. آنها ساعات زیادی کار میکنند و در رفتار و عادات خرید خود احتیاط بیشتری به خرج میدهند. برای مثال، در طی 25 سال آینده نسبت افراد 65 ساله در جامعه دو برابر خواهد شد و مردم در ساعات بیشتریکارکرده و درآمد بیشتری کسب خواهند نمود .
ج) رفتار مصرف کننده: یک مشخصه بارز مصرف کنندگان استرالیایی مصرف سریع کالا و خدمات جدید است، بویژهکه مربوط به فنّاوریهای اطّلاعاتی و رایانه ای باشد .
د) گردشگری و تفریحات: یکی از فرصتهای موجود در استرالیا، گردشگری و صنعت گردشگری است.. امروزه گردشگری یکی از زمینههای فعالیت اقتصادی استکه در بخش خدمات میتواند مورد توجه زیادی قرار گیرد و درآمدهای زیادی را عایدکشور نماید .
5)کمک و حمایت مالی :
دولتهای ایالتی و مشترکالمنافع طرحها وکمکهای مالی متعددی مانند یارانه،کمکهای اعطایی بلاعوض و ضمانتهای وام را به صنایع کوچک ارایه میدهند. این کمکهای مالی برای موسسات استرالیا از ارزش خاصی برخوردار بوده و انگیزه اقدام به ایجاد موسسهکوچک را بیش از پیش میکند .
برای مثال، دولت استرالیا برای تجدید نظر در مقررات قانونی مربوط به سرمایهگذاری و تامین منابع مالی برنامه اصلاحات اقتصادی قوانین شرکتها را مطرح کردکه موجب تسهیل سرمایهگذاری، ایجاد اشتغال و ایجاد اعتماد متقابل در محیط تجاری میگردد . در این برنامه به تامین مالی بعنوان یکی از زمینههای اصلی و حیاتی برای شرکتهای کوچک و متوسط متوجه شده است .
ارتباط با موسسات کوچک
یکی از موانع مورد اشاره و مهم برای کارآفرینان استرالیا، مقررات پیچیده و موانع دست و پا گیر اداری است و بطورکلی، طبق نظر صاحبنظران وکارآفرینان و مدیران، بوروکراسی و دیوانسالاری یکی از موانع مهم بروز خلاقیت و ترویج روحیه کارآفرینی است. در این بخش به بررسی رابطه دولت و مقررات اداری با موسسات کوچک و اینکه آیا آنها باعث پیشرفت هستند یا مانع پیشرفت را مورد بررسی قرار میدهیم .
از سال 1990 تاکنون دولت استرالیا و موسسات بازرگانیکوچک روابط متقابل خود را تقویت نمودهاند و سالانه یک نشست ویژه بنام تشکیل میشودکه در آن دولت به بررسی معضلات و مشکلات شرکتهای کوچک و در صورت امکان به رفع آنها میپردازد. اخیراٌ گروه مشاوره موسسات کوچک نیز تشکیل شده است که رابطه دولت با موسسات را تسهیل میکند.بهر حال، آنچهکه از مباحث بالا بدست میآید این استکه در استرالیا دولت نقش مهمی را در ترغیب کارآفرینی و ارتقاء روحیه کارآفرینی ایفاء میکند. دولت با تشویق روحیه کارآفرینی و توجه به موسسات کوچک زمینههای خلاقیت، اشتغال و رفاه جامعه را فراهم میکند .
برنامه فرهنگ شرکتهایکوچک
در ماه مه 1999 دولت استرالیا در بودجه کشور، «برنامه فرهنگ شرکتهای کوچک» را مطرحکرد. هدف از این برنامه انتظار بهبود مهارت مدیران و ارایه خدمات برای رفع نیازهای مدیران و توسعه مهارتهای مدیران زن در موسسات کوچک بود.براساس این برنامه پروژههایی که دارای شرایط خاص بوده و یا در زمینه خاصی فعالیت کنند میتوانند از تامین مالی برنامه فرهنگ شرکتهای کوچک برخوردار شوند .
بطورکلی، پروژههایی که در سطح منطقهای اجرا شوند و یا بتوانند علاوه بر تامین مالی از ناحیه برنامه مزبور از جاهای دیگر هم تامین مالی شوند از تامین مالی این برنامه برخوردار خواهند بود .
پروژههاییکه خدمات توسعه مهارتهای مورد نیاز موسسات کوچک را فراهمکنند و بتوانند خدمات عملی و تجربی و بهبودگرا در جهت توسعه مهارتهای مدیریتی شرکتهای کوچک ارایه دهند، از تامین مالی این برنامه بهرهمند میشوند.بعلاوه، این برنامه طرحهای مربوط به نظارت بر پروژههای صنعتی را هم تحت پوشش خود میگیرد. در عین حال، چنانچه فعالیتهای یک شرکت در زمینههایی مانند آموزش کارکنان، امور زیربنایی، فعالیتهای تحقیقاتی، برگزاری سمینار، اعزام افراد به خارج ازکشور و تهیه گزارش باشد از تامین مالی برنامه محروم میماند .
آموزش کارآفرینی
در استرالیا بطورکلی آموزش و پرورش و نیروی انسانی بر عهده دولت فدرال بوده و برای افراد 6 تا 15 ساله اجباری و رایگان است. آموزش ابتدایی معمولاً از سن 6 سالگی آغاز میشود و شش ساله هم ادامه دارد. آموزش متوسطه از سن دوازده سالگی شروع شده و 5 ساله به طول میانجامد میزان ثبت نام در سطح دبیرستان 82 درصد است .
مدارس در این کشور به دو شکل دولتی و غیردولتی وجود دارند .
بطورکلی نیرویکار استرالیا با پنج چالش عمده مواجه است :
توسعه یک فرهنگ شرکتی مثبت از طریق آموزش و پرورش-ارتقاء آموزشهای حرفهای-بهرهبرداری از استعدادهای درخشان-دستیابی به بهترین رویههای توسعه مدیریت-اصلاح آموزش مدیریت
بطورکلی، در استرالیا وزارت آموزش و پرورش فنی و حرفهای بزرگترین آموزش دهنده مدیریت وکارآفرینی در استرالیاست و براساس توصیههای زیر عمل میکند :
ارتقاء ظرفیت TAFE برای ارایه دروس مدیریت و ایجاد مشوقهایی برای بهبودکیفیت-اعطای گواهینامه صلاحیت بهکارآموزان و مشاورین شرکتهای کوچک-ایجاد نشستهای حضوری و ارایه کمکهای مالی
استفاده از وسایلکمک آموزشی پیشرفته جهت آموزش و استفاده از فنّاوریهای اطّلاعاتی برای مبادله
اطلاعات در سطح سازمانی و فراسازمانی
بطورکلی حیطه فعالیت TAFE مربوط به بهبود موارد زیر برای مدیران است :
مهارتهای انسانی-مهارتهای رهبری-مهارتهای راهبردی-گرایش بینالمللی کارآفرینی
گسترش تخصصهای حرفهای-مرتبط کردن مهارتها با سازمان-استفاده از منابع متفاوت
علاوه بر آموزشهای رسمیکه به مدیران صنایع ارایه میشود، برگزاری سمینارها هم در این رابطه قابل ذکر است. برای مثال، دولت استرالیا در سال 1998 نشستی متشکل از 110 هیئت اعزامی از موسسات کوچک تشکیل دادکه مسائل زیر بطور مفصل در آنها بررسی شد: اصلاح ساختار مالیات، مسائل مربوط بهکاغذ بازی و موانع اداری، گردشگری، توسعه مهارتهای مدیران موسسات کوچک، مقررات صادرات برای موسسات کوچک، خطمشیها و سیاستهای دولت و مسائل منطقهای .
علاوه بر این، دولت استرالیا علاوه بر آموزش زمینه لازم را برای تحقیق هم فراهم میکند. دولت منافعالمشترک «برنامه تحقیقات موسسات کوچک» را برای ایجاد یک پایگاه آماری جامع قابل اعتماد و دراز مدت راجع به موسسات کوچک ایجاد نمود. این اطّلاعات به موسسات کمک میکندکه در فعالیتهای الگو برداری خود موفق این اطّلاعات و تجزیه و تحلیل آنها منجر به شناخت بهتر مسائل سیاستگذاری شرکتها خواهد شد. یکی از اهداف اصلی این برنامه انجام تحقیقات مقطعی یا طولی راجع به عملکرد موسسات میباشد .
برگرفته از: ساز وکار مدیریت توسعه کارآفرینی
تاريخ : دوشنبه 7 فروردین 1391 | 6:34 PM | نویسنده : قاسمعلی