تاريخ : دوشنبه 7 فروردین 1391 | 6:52 PM | نویسنده : قاسمعلی
اعطای جایزه نوبل اقتصاد در سال جاری به پل کروگمن که در ایران عمدتا به ستون نویس مخالف سیاستهای جنگ طلبانه دولت بوش شناخته شده است!!!، انسان را به یاد نوشته ساموئلسن در مقدمه کتابی از کروگمن در سال 1994 میاندازد که از وی به عنوان ستاره ای در کهکشان اقتصاد برای قرون 20 و 21 نام برده بود.
کروگمن اگرچه در فضای آکادمیک ایران ناشناخته بوده و جز یک کتاب ترجمه شده از وی و معدودی پژوهشهای مرتبط با تجارت درون رشته ای (1) که به نوعی در حوزه نظریه پردازی کروگمن قرار دارد، ارجاعات قابل توجهی را نمیتوان در ادبیات اقتصادی کشور به وی مشاهده نمود. با این وجود کروگمن را میتوان اقتصاد دانی محسوب نمود که سیاستگذاران توسعه صنعتی کشور ناگزیر از مراجعه به آرا و عقاید وی خواهند بود. این اتفاقی است که تاکنون در بسیاری کشورها بروز داشته و اعطای جایزه نوبل به وی آ را تشدید خواهد کرد. در واقع مکرراتی نظیر توسعه خوشه های صنعتی ، کارآفرینی، نوآوری، و تجارت و صادرات را نمیتوان بطور کامل فهمید مگر آنکه کروگمن را به عنوان بنیانگذار نظریه جدید تجارت در نظر گرفته و فهمید. در این نوشته کوتاه تلاش میگردد تا کروگمن و نظریه جدید تجارت و ارتباط آن با توسعه صنعتی در ایران در حد مقدورات بیان گردد.
در طی دهه های اخیر سه دسته نظریات اقتصادی که عموما با لفظ "جدید" از سایر نظریه های اقتصادی جدا میگردند، مورد توجه غالب اقتصاددانان و سیاستگذاران توسعه بوده اند. این سه دسته از آن رو جدید محسوب میگردند که بر دو مفروض پایه بازار انحصاری (2) و بازده صعودی به مقیاس (3) متکی هستند و بر این اساس با نظریه های کلاسیک و نئوکلاسیک متمایز هستند. این سه دسته نظریات عبارتند از: نظریه جدید رشد (4) ،نظریه جدید جغرافیای اقتصادی (5) و نظریه جدید تجارت (6) که البته به باور کروگمن اطلاق لفظ جدید به این نظریات شاید خالی از ایراد نباشد. در نظریات جدید رشد که در سه دسته فرعیتر قابل طبقه بندی هستند، عامل اصلی رشد و توسعه اقتصادی در دراز مدت عنصر دانش و یادگیری و تجلی عینی (7) آن بصورت ارتقای بهره وری (8) و تحول تکنولوژیک (9) دانسته میشود. نظریات جدید جغرافیای اقتصادی از سوی دیگر بر عنصر مکان در پیدایش صرفه های خارجی مقیاس (10) تاکید داشته و عواملی همچون فاکتورهای سه گانه مارشالی (11) یا تنوع برشمرده جاکوبی (12) را در رقابت پذیری مناطق خاص برای مدت طولانی توجیه میکنند. آنچه نظریات جدید رشد و نظریات جدید جغرافیای اقتصادی را به یکدیگر پیوند داده و چهارچوبی واحد را فراهم میکند که رشد و توسعه بلند مدت اقتصادی قابل درک و برنامه ریزی شود، نظریه جدید تجارت است که به لحاظ تاریخی قبل از نظریه جدید جغرافیای اقتصادی نضج یافته است. در نظریه جدید تجارت که کروگمن به همراه سایرین قادر به بسط آن بوده است، انتفاع اصلی از ادغام در اقتصاد جهانی هنگامی میسر میگردد که تجارت درون رشته ای ( مثلا صادرات متقابل محصولات مشابه) شکل گرفته باشد. البته این محصولات فقط در شکل ژنریک مشابه بوده و بواسطه نوآوری در آنها، هر یک عملا در یک بازار غیر رقابتی در دو کشور طرف تجاری عرضه میگردند. به این ترتیب از فرار معکوس سود سرمایه گذاری مستقیم خارجی نیز ممانعت به عمل میآید که خود نیازمند تبیینی جداگانه است. تجارت درون رشته ای نیز فقط زمانی حاصل میگردد که نظام اقتصادی در نهادینه کردن نوآوری موفق بوده باشد و این میسر خواهد بود اگر یادگیری و تحول فنی در درون سیستم نهادینه شده باشند. اما این نهادینه شدن فقط در برخی نقاط و نه همه پهنه و گستره جغرافیائی تولید اقتصادی حاصل خواهد شد. چنان نقاطی خوشه ها و تجمع های جغرافیائی تولید کنندگان هستند که اولا از صرفه های خارجی مقیاس برخوردار بوده و ثانیا دسترس پذیری بازار برایشان حداکثر شده است. چهارچوب فراهم شده از نظریات جدید جغرافیای اقتصادی و تجارت که کروگمن پرچمدار نظریه پردازی در هر دو حوزه برای مدت بیش از 2 دهه بوده است، این امکان را میدهد تا رشد و توسعه بلند مدت اقتصادی قابل فهم شده و بتوان برای آن برنامه ریزی نمود. بعلاوه کار کروگمن و اقتصادانان همفکرش این امکان را فراهم میکند تا راه ادغام در اقتصاد جهانی از طریق ادغام در اقتصادهای منطقه ای را نیز برنامه ریزی و مدیریت نمود.
اما نظریات کروگمن را بطور مشخص میتوان برای کشورهای در حال توسعه ای نظیر ایران جذابتر یافت. در بسیاری از این کشورها توسعه هم در عرصه جغرافیائی و هم به لحاظ ترکیب فعالیتهای اقتصادی نامتوازن بوده است. این کشورها به دلیل چنان عدم توازنهای ساختاری و جغرافیائی با محدودیتهای قابل توجهی برای ادغام موفق و مطلوب در اقتصاد جهانی مواجهند و لذا حتی بیش از کشورهای توسعه یافته نیازمند مشارکت فعالانه و موثر در پیمانهای تجارت منطقه ای هستند. این کشورها در بسیاری موارد اقدام به تهیه طرحهای آمایش صنعتی میکنند که غالبا درونگرا و مبتنی بر چهارچوبهای سنتی تحلیلی استوار بوده و لذا عنصر ادغام در آنها غایب است. بنابراین طیف وسیعی از این کشورها اگرچه اقدام به تاسیس ابتکارات اقتصادی نظیر مناطق آزاد و ویژه تجاری میکنند، اگرچه سیاستهای توسعه خوشه های صنعتی را دنبال میکنند، اگرچه برای توسعه کارآفرینی بودجه های هنگفتی را اختصاص میدهند، اگرچه بر دانش بنیانی و فن محوری تاکید دارند و اگرچه سیاستهای اجرای عدالت اقتصادی از طریق توسعه صنعتی نواحی محرومتر و کم توسعه را دنبال میکنند، در عمل کمتر توان و قابلیت مشارکت موثر و کارآمد در فرایند جهانی سازی را پیدا میکنند. بطور مثال مطالعات در دانشگاه اصفهان نشان میدهد که شاخص گروبل - لوید (13) تجارت درون رشته ای بین ایران و اتحادیه اروپا نزدیک به صفر است و این فقط ترکیه است که قادر به ارتقای تجارت درون رشته ای خود با آن به میزانی فراتر از نصف صادرات بوده ایم.
توسعه صنعتی فرایندی دانسته شده است که طی آن جدای از رشد در درآمد سرانه واقعی، ترکیب و ساختار تولید اقتصادی نیز تغییر میکند. در این تغییر عاملین اقتصادی از برخی آشیانهای تولید (14) خارج و در آشیانهای جدید تولید منزل میکنند. دست آوردهای کار کروگمن در حوزه جغرافیای جدید اقتصادی و نظریه جدید تجارت منطق پایه برای چنان تحول در ساختار تولید اقتصادی در گستره جغرافیائی را فراهم میکند. تنها در بستر نظریه های جدید رشد، جغرافیای اقتصادی و تجارت است که آمایش صنعتی ما مطابق مقتضیات زمان بوقوع خواهد پیوست. کروگمن برای توسعه صنعتی در ایران پیامهائی جدی دارد و کروگمن را بایستی جدی گرفت. او یک فوق ستاره اقتصادی در حوزه رشد و توسعه اقتصادی دراز مدت کشورهای در حال توسعه است.
سید جلال موسوی بازرگانی
jmoosavi@yahoo.com
09123591501
در طی دهه های اخیر سه دسته نظریات اقتصادی که عموما با لفظ "جدید" از سایر نظریه های اقتصادی جدا میگردند، مورد توجه غالب اقتصاددانان و سیاستگذاران توسعه بوده اند. این سه دسته از آن رو جدید محسوب میگردند که بر دو مفروض پایه بازار انحصاری (2) و بازده صعودی به مقیاس (3) متکی هستند و بر این اساس با نظریه های کلاسیک و نئوکلاسیک متمایز هستند. این سه دسته نظریات عبارتند از: نظریه جدید رشد (4) ،نظریه جدید جغرافیای اقتصادی (5) و نظریه جدید تجارت (6) که البته به باور کروگمن اطلاق لفظ جدید به این نظریات شاید خالی از ایراد نباشد. در نظریات جدید رشد که در سه دسته فرعیتر قابل طبقه بندی هستند، عامل اصلی رشد و توسعه اقتصادی در دراز مدت عنصر دانش و یادگیری و تجلی عینی (7) آن بصورت ارتقای بهره وری (8) و تحول تکنولوژیک (9) دانسته میشود. نظریات جدید جغرافیای اقتصادی از سوی دیگر بر عنصر مکان در پیدایش صرفه های خارجی مقیاس (10) تاکید داشته و عواملی همچون فاکتورهای سه گانه مارشالی (11) یا تنوع برشمرده جاکوبی (12) را در رقابت پذیری مناطق خاص برای مدت طولانی توجیه میکنند. آنچه نظریات جدید رشد و نظریات جدید جغرافیای اقتصادی را به یکدیگر پیوند داده و چهارچوبی واحد را فراهم میکند که رشد و توسعه بلند مدت اقتصادی قابل درک و برنامه ریزی شود، نظریه جدید تجارت است که به لحاظ تاریخی قبل از نظریه جدید جغرافیای اقتصادی نضج یافته است. در نظریه جدید تجارت که کروگمن به همراه سایرین قادر به بسط آن بوده است، انتفاع اصلی از ادغام در اقتصاد جهانی هنگامی میسر میگردد که تجارت درون رشته ای ( مثلا صادرات متقابل محصولات مشابه) شکل گرفته باشد. البته این محصولات فقط در شکل ژنریک مشابه بوده و بواسطه نوآوری در آنها، هر یک عملا در یک بازار غیر رقابتی در دو کشور طرف تجاری عرضه میگردند. به این ترتیب از فرار معکوس سود سرمایه گذاری مستقیم خارجی نیز ممانعت به عمل میآید که خود نیازمند تبیینی جداگانه است. تجارت درون رشته ای نیز فقط زمانی حاصل میگردد که نظام اقتصادی در نهادینه کردن نوآوری موفق بوده باشد و این میسر خواهد بود اگر یادگیری و تحول فنی در درون سیستم نهادینه شده باشند. اما این نهادینه شدن فقط در برخی نقاط و نه همه پهنه و گستره جغرافیائی تولید اقتصادی حاصل خواهد شد. چنان نقاطی خوشه ها و تجمع های جغرافیائی تولید کنندگان هستند که اولا از صرفه های خارجی مقیاس برخوردار بوده و ثانیا دسترس پذیری بازار برایشان حداکثر شده است. چهارچوب فراهم شده از نظریات جدید جغرافیای اقتصادی و تجارت که کروگمن پرچمدار نظریه پردازی در هر دو حوزه برای مدت بیش از 2 دهه بوده است، این امکان را میدهد تا رشد و توسعه بلند مدت اقتصادی قابل فهم شده و بتوان برای آن برنامه ریزی نمود. بعلاوه کار کروگمن و اقتصادانان همفکرش این امکان را فراهم میکند تا راه ادغام در اقتصاد جهانی از طریق ادغام در اقتصادهای منطقه ای را نیز برنامه ریزی و مدیریت نمود.
اما نظریات کروگمن را بطور مشخص میتوان برای کشورهای در حال توسعه ای نظیر ایران جذابتر یافت. در بسیاری از این کشورها توسعه هم در عرصه جغرافیائی و هم به لحاظ ترکیب فعالیتهای اقتصادی نامتوازن بوده است. این کشورها به دلیل چنان عدم توازنهای ساختاری و جغرافیائی با محدودیتهای قابل توجهی برای ادغام موفق و مطلوب در اقتصاد جهانی مواجهند و لذا حتی بیش از کشورهای توسعه یافته نیازمند مشارکت فعالانه و موثر در پیمانهای تجارت منطقه ای هستند. این کشورها در بسیاری موارد اقدام به تهیه طرحهای آمایش صنعتی میکنند که غالبا درونگرا و مبتنی بر چهارچوبهای سنتی تحلیلی استوار بوده و لذا عنصر ادغام در آنها غایب است. بنابراین طیف وسیعی از این کشورها اگرچه اقدام به تاسیس ابتکارات اقتصادی نظیر مناطق آزاد و ویژه تجاری میکنند، اگرچه سیاستهای توسعه خوشه های صنعتی را دنبال میکنند، اگرچه برای توسعه کارآفرینی بودجه های هنگفتی را اختصاص میدهند، اگرچه بر دانش بنیانی و فن محوری تاکید دارند و اگرچه سیاستهای اجرای عدالت اقتصادی از طریق توسعه صنعتی نواحی محرومتر و کم توسعه را دنبال میکنند، در عمل کمتر توان و قابلیت مشارکت موثر و کارآمد در فرایند جهانی سازی را پیدا میکنند. بطور مثال مطالعات در دانشگاه اصفهان نشان میدهد که شاخص گروبل - لوید (13) تجارت درون رشته ای بین ایران و اتحادیه اروپا نزدیک به صفر است و این فقط ترکیه است که قادر به ارتقای تجارت درون رشته ای خود با آن به میزانی فراتر از نصف صادرات بوده ایم.
توسعه صنعتی فرایندی دانسته شده است که طی آن جدای از رشد در درآمد سرانه واقعی، ترکیب و ساختار تولید اقتصادی نیز تغییر میکند. در این تغییر عاملین اقتصادی از برخی آشیانهای تولید (14) خارج و در آشیانهای جدید تولید منزل میکنند. دست آوردهای کار کروگمن در حوزه جغرافیای جدید اقتصادی و نظریه جدید تجارت منطق پایه برای چنان تحول در ساختار تولید اقتصادی در گستره جغرافیائی را فراهم میکند. تنها در بستر نظریه های جدید رشد، جغرافیای اقتصادی و تجارت است که آمایش صنعتی ما مطابق مقتضیات زمان بوقوع خواهد پیوست. کروگمن برای توسعه صنعتی در ایران پیامهائی جدی دارد و کروگمن را بایستی جدی گرفت. او یک فوق ستاره اقتصادی در حوزه رشد و توسعه اقتصادی دراز مدت کشورهای در حال توسعه است.
1. Intra-industry trade
2. Monopolistic Competition
3. Increasing return to scale
4. New Growth Theory
5. New Economic Geography
6. New Trade Theory
7. Artifact
8. productivity
9. Technological change
10. External Economies of Scale
11. Marshallian push factors
12. Jacobian pull factors
13. Grubel-Lloyed Index
14. Production Niche
2. Monopolistic Competition
3. Increasing return to scale
4. New Growth Theory
5. New Economic Geography
6. New Trade Theory
7. Artifact
8. productivity
9. Technological change
10. External Economies of Scale
11. Marshallian push factors
12. Jacobian pull factors
13. Grubel-Lloyed Index
14. Production Niche
سید جلال موسوی بازرگانی
jmoosavi@yahoo.com
09123591501