تاريخ : دوشنبه 7 فروردین 1391 | 6:52 PM | نویسنده : قاسمعلی
کار آفرینی یک مفهوم چند بعدی پیچیده است که در دوره های اخیر توجه به افراد زیادی را به خود جلب کرده است (Davidsson and Wiklund,2000;Low,2001;Shane and Venkataraman.1997) حتی می توان گفت که عنوان کار آفرینی و آموزش آن ، تعریف واحد و مشخصی ندارد (Fiet,2002) . در حالیکه اکثرا موافق هستند که کارآفرینان باعث توسعه اقتصادی می شوند و نقش کارآفرینی باید ارزش گذاری شود و مورد توجه قرار گیرد اما هنوز کارآفرینی برای خیلی از افراد نامفهوم است . دلیل این مساله می تواند این باشد که معمولا واژه کارآفرینی مترادف و مربوط به آموزشگاه ها و محصلان بازرگانی است اما به طور فزاینده ای به عنوان یک مسوولیت دانشگاهی تلقی می گردد.(Laukkanen,2000).
به طور تاریخی ، زمانی که دنیای کارآفرینی و آموزش بالاتر منتفی شد ، یک ارتباط دو طرفه بود که پدیده ای بر مبنای تکنولوژی و تجارت تلقی می شد. این ارتباط برای محققان ، مدیران ، سیاستگذاران و نیز فعالین عرصه ی صنعت چالش برانگیز و مساله برانگیز بود . در یک آموزش سطح بالایی که به سرعت تغییر می کند و نیز در عرصه ی رقابتی مرکز همه ی توجهات به سمت دانشگاه ها به عنوان عوامل ایجاد کننده ی کارآفرینی جلب شده است.(Allen , Wong 2003).
اگرچه کار آفرینی هنوز نو پا و جدید است اما در اکثر زمینه های آکادمیک پدید آمده است (برای بررسی بیشتر مراجعه شود به Hills,1998;Katz,2003;Vesper,1990;Vasper and Garther,1997) .محققان کار آفرینی و معلمان آن توانسته اند بر مانعی که طی 25 سال در برابر توسعه کار آفرینی وجود داشت فائق آیند.بخصوص Laukkanen (2000,p.26) مطرح می کند که:
به عنوان یک نتیجه ازرویکرد کارآفرینانه ، افراد زیادی کارایی اقتصادی و اجتماعی کار آفرینی را درک می کنند و این رشته به درجه بالاتری رسیده و منابع و مآخذ بیشتری از این رشته نسبت به گذشته وجود دارد.
تاسیس و ایجاد رشته کارآفرینی در زمینه مدارس ( و از نظر سیاستگذاران ، موسسات آموزشی ) یعنی چالش دیگر برای حرکت آموزشی کارآفرینی در زمینه ی موسسات آموزشی غیر بازرگانی می باشد.پیشنهاد شده است که روشهایی که استفاده می شده و نیز زمینه و حالت های ارائه آموزش ناشی از مدیریت و علوم مدیریت متمایز باشد.
برای مثال با توجه به ایجاد آموزش کارآفرینانه ی اثربخش ، دانش آموزان نیاز دارند که با ابهامات و پیچیدگی ها مواجه شوند و روش هایی که برای ارائه برنامه های کارآفرینانه به کار برده می شوند باید شامل فعالیتهای تجربی و کار در بخش ها و شرکت های کوچک نیز باشد.(McCullen and Long,1987) . این امر به دانشجویان کارآفرینی کمک می کند که بدانند چه کاری را چگونه انجام دهند و نیز طراحان برنامه آموزشی را که محدود هستند به چالش می کشد برای مثال توسط افراد حرفه ای که باید با شرایط بر اساس مهارت هایی که در موسسات مورد پذیرش هستند هماهنگ سازند و توجهی به محورهای کار آفرینانه ی موثر و نیز وظیفه آموزشی آن ندارند . این مساله چالشی بود که در ابتدا محققان ما را برانگیخت و ما را برآن داشت تا سوالات تحقیق زیر را مطرح کنیم: (( آیا کار آفرینی می تواند در سطح آموزشهای بالاتر از طریق نیازهای هر رشته متمایز کرد؟ )) و (( آیا برنامه آموزشی می تواند حول این نیازها توسعه یابد؟
این مقاله به ترتیب زیر ارائه خواهد شد :
ابتدا ، ادبیات مربوط به توسعه مهارت ها مرور می شود . که شامل مباحث تئوریک که هدف آن تشخیص شرایطی است که نیاز به الگوی مشخص دارد ، نمی باشد نیز معرفی یک برنامه آموزشی منعطفی است که در بردارنده ی مفاهیم جاری مثل کار آفرینی می باشد. سپس تاکید بر دو گروه دیگر از نظم است که به فرصت های کارآفرینانه منجر می شود. با تمایز نیازها در مدیریت افراد و قانون سرمایه فکری . اطلاعات از طریق یک مطالعه توصیفی بدست آمده که به معرفی چارچوب آموزش کارآفرنی نظم مدار می انجامد .
بازنگری ادبیات و اصطلاحات:
اگر چه بحث ما درباره ی اثربخشی آموزش کار آفرینی ادامه می یابد اما در کنار آن بحثی وجود دارد که مدارس بازرگانی بازرگانی به طور موثری آموزش کارآفرینی را ارائه می نمایند .
Hynes,1996) قوت واقعی برای تاثیر گذاری بر توسعه اقتصادی در حال حاضر در بخش مدارس غیر بازرگانی مطرح است بخصوص در قسمت های مهندسی و دیگر بخش های علمی. در این بخش هاست که این عقیده توسعه می یابد اما معمولا نادیده گرفته می شوند ؛ نه به خاطر کمبود و فقدان شایستگی ، بلکه بخاطر عدم آگاهی فرآیندی.با وجود سهل انگاری عمومی در توجه به منافع موجود در اهداف کارآفرینی برنامه ی آموزشی ، فقدان مربیان واجد شرایط ، منابع مالی محدود و سایر موارد دلایلی هستند که جزء عوامل محدود کننده از طرف افراد حرفه ای در زمینه ی برنامه ی تحصیلی به حساب می آیند.
بدون در نظر گرفتن تناقض مطرح شده ، افراد حرفه ای نوعا از طریق این مطلب که آیا آن ها با الگوی شخصی روبرو هستند یا نه ، تقسیم بندی می شوند ، برای مثال الگوئی مثل رویکرد خاص یا ویژه . این الگو از ویژگیهای معمول مشترک میان آن مشاغلی که قبلا حرفه ای تلقی می شوند ، حاصل شده است. این رویکرد به دلیل لیست از ویژگیها باید بتوانند کسی را که "حرفه ای " می باشد را تفسیر نمایند . با وجود این بحث جاری و جریان متدولوژیک ، این رویکرد تفسیری تاریخی بود که مشاغل موجود و جدید از آن برای شرایط حرفه ای و قضاوت درباره ی آن ها استفاده می کردند.ویژگی هایی که در این ادبیات وجود دارند به طور خلاصه در زیر مطرح می شوندرجوع شود به Carr-saunders and Wilson,1933;Daniels,1975;Barber,1963;Abbott,1988)
• فعالیت حرفه ای در یک ساختار مبهم دانش تئوریک می باشد.
• حرفه ها نیاز به یک دوره ی بلند مدت آموزش و اجتماعی کردن دارند.
• افراد حرفه ای توسط خدمات نوع دوستانه و ایده آل ، برانگیخته و انگیزه مند می شوند.
• عملکرد حرفه ای از طریق استخدام ، آموزش و استاندارد عمل ، سنجیده و کنترل می شود.
• گروه های آموزش های حرفه ای یک کد از عمل اخلاقی ایجاد می نمایند.
یک چشم انداز دیگر ، یعنی رویکرد انحصاری شغلی ، که توسط وبر ارائه شد ، بیان داشت که حرفه ها همگی به دنبال کسب کفایت اجتمای جهت اطمینان از اینکه رقبا در سود شغل آن ها دست نمی برند ، می باشد.
رویکرد منحصر به فرد شغلی درباره ی حرفه ها در تئوری های وبر درباره ی رقابت یافت شد که بیان می داشت:
• گروه های حرفه ای شرایط بازار را بر حسب سلایق خود تنظیم می نمایند.
• کفایت شغلی از طریق کسب دانش حرفه ای بدست می آید.
• حرفه ها قانونا گروه های دارای امتیاز مخصوص به خود هستند.
دو نویسنده مربوط به یک کشور که درباره ی حرفه ها مطلب نوشته اند ، یعنی Carr-Saunders و Wilson (1933) پیشنهاد کردند که حرفه ها ساخت های سازمان یافته ی کارشناسی هستند که از دانش مبهم برای هر مورد خاص استفاده می کنند. آن ها سیستم های ماهرانه ای از آموزش و ارائه همراه با آزمون و امتیازات ویژه نیز دارند.
حرفه ها معمولا یک کد اخلاقی و یا رفتاری را مطرح و تقویت می نمایند. تا به حال دیگر نویسندگان نیز تفسیرهای دیگری بر همین مبنا داشته اند . هر کدام از اینها نارسایی های خاص خود را دارند . برای مثال ، Scott ، وظایف حرفه ای را وظایفی با کارهای کامل و منحصر به فرد و نیازمند به آموزش های بلند مدت می داند ا خارج از سازمان در جهت یادگیری مجموعه مهارت ، تکمیل سازد . آن ها بهترین مهارت و بیشترین تلاش خود را به کار می گیرند و نسبت به حرفه ی خود وفادار باقی می مانند . کد اخلاقی حرفه ها بیشتر از آنکه جنبه ی حمایتی داشته باشد ، جنبه ی اجتماعی دارد و فرد حرفه ای در بالاترین مقام خود قرار می گیرد.
افراد حرفه ای در زمینه ی کارآفرینی گروه منحصر به فردی هستند که با توجه به قابلیت حرفه ای خود که مربوط به رقابت در سطح بازار می شود ، دوره های آموزشی را بعد از تحصیلا رسمی خود می گذرانند . دکترها ، دندانپزشک ها ، دارو سازها ، حسابداران و وکلا گروه هایی هستند که عموما در دنیای غرب به عنوان افراد حرفه ای تلقی می شدند ( رجوع شود
بهSorenson,1974;Wilensky;1964;Engel,1970 Sott,1969 ; Sorenson and ) .
خیلی از وظایف حرفه ای و برنامه های تحصیلی علمی امروزه طوری تدوین شده اند که اساس آن ها دارای نظم و قانون می باشند ، به طوری که تعداد محدودی از این نظم عمل می نمایند . ( Parrot,2004 )
P1 ) موسسه حرفه ای این قوه و توان را دارد که مانع معرفی برنامه های کار آفرینی در قالب برنامه تحصیلی دانشگاهی شود تا این برنامه حجیم نشود . این مسئله می تواند از طریق کاهش برنامه های درسی مازاد بر برنامه های اصلی صورت گیرد.
P2 ) از طریق شناسایی و گروه بندی مقرراتی که توسط موسسات حرفه ای تحت تاثیر قرار می گیرند ، تعیین برنامه تحصیلی که برای اعضای این گروه های حرفه ای مفید هستند و امکان کنترل و نگهداری شرایط بازار را برای آن ها فراهم می آورند نیز امکان پذیر است.
یک را ه برای تفهیم تصمیمی که برای افراد در نظر گرفته می شود تا مسیر شغلی معین را دنبال کند ، استفاده از مدل انگیزش شغلی Holland(1985) می باشد که نشات گرفته از مفاهیم Roe(1951) است.Roe (1951) بیان کرد که توسعه شغلی که از همان ابتدای کودکی آغاز می شود ، می تواند منعکس کننده ی بخش اصلی و اعظمی از شخصیت و علایق باشد که میزان آن بستگی به این مسئله دارد که فرد تا چه حد بر آن موارد تاکید و تمرکز می نماید. 5- افراد شخصیت مدار به محیط دورنی افراد توجه می کنند در حالی که افراد شی-مدار توجه و انرژی خود را از دیگران به دنیای بی روح عقاید، چیزها و سمبل ها متمرکز می نمایند. 6- بر اساس مطالعه ی Holland (1985) , Roe جامعه را به شش مدل مربوط به هم از انگیزش شغلی تقسیم می نماید : واقع گرا ، محقق، هنرمند، اجتماعی، اهل ریسک و سنتی.
این چارچوب پیشنهاد می کند که افراد به انتخاب شغلی انگیخته می شوند که هر یک از ویژگی های این مدل را که با آن هماهنگ هستند را تقویت می نماید.برای مثال، یک فرد با ویژگی محقق، بدین صورت توضیح داده می شود.
علاقمند به وظایف علمی ، مسائل جزئی را ترجیح می دهد،ترجیح می دهد به تنهایی کار کند ، از حل پیچیدگی های فنی لذت می برد. " در حالی که ویژگی های یک فرد اهل ریسک بدین شرح است " "خیلی خوب حرف می زند ، رهبر و فروشنده ی خوبی است ، با انرژی است ، ماجرا جو است ، از تشویق لذت می برد ، قابلیت اجتماعی بالایی دارد ، آرزوهای بزرگی دارد ، مخالف با کارهای فکری است.
در ارتباط با این مدل Holland اظهار میدارد که این ویژگی ها ارتباط شش بعدی با هم دارند یعنی همانطور که در شکل 1 مشخص می شود به موجب ان در کنار هم، یکدیگر را تقویت می کنند و موارد ی روی قطر مخالف و ضد هم هستند . همچنین این امکان وجود دارد که این شش گروه را به دو گروه اصلی طبقه بندی نمائیم : دنیای عقاید ، اشیا و سمبل ها در مقابل دنیای افراد ، مدیریت و سازمان ها . شغل ها نیز ممکن است در این نوع از طبقه بندی مدل Holland وجود داشته باشند . برای مثال مهندسان به عنوان افراد ( محقق – واقع گرا ) ، معلمان به عنوان افراد اجتماعی و مدیران افراد اجتماعی / خلاق در نظر گرفته می شوند . ترتیب های غیر تجاری که نیاز به همبستگی حرفه ای ندارند ، الگوی مشخص و معتبری ندارند به خصوص در موارد صنعتی . اگر چه دانشجویانی که این اصول را مطالعه می کنند اغلب خلاق و نوآور می شوند تا کارآفرین. این افراد نوعاً یا در بعد اجتماعی / خلاق این شش بعدی جای می گیرند یا در بعد کنجکاو / واقع گرا . یک مسیر شغلی نوعی برای یک فرد خلاق می تواند این مسئله باشد که چگونه از شغل صنعتی و سنتی یک محصول یا خدمتی که سود آور باشد، ایجاد نماید . برای مثال یک فارغ التحصیل کشاورزی ممکن است دوباره به خانواده ی کشاورزی خود برگردد و روش های کشاورزی نوآور و جدیدی را جهت کار بهتر به خانواده ی خود معرفی کند . یا یک دانشجوی دارای مدرک گرافیک ممکن است یک مبنای پول (طرح روی اسکناس) برای خدمت ارائه کند. در طول زمان تحصیل خود در دانشگاه ، این افراد به سمت توسعه ی ایده های تولیدی / شغلی تشویق می شوند تا بتوانند خود را از نظر شغلی تامین نمایند و هدف نهایی ان ها یک شغل مدیریتی است ، آن ها به سمت گزینه ی ریسک بر نوآوری و خلق فرصت تشویق نمی شوند . بعد ها در شغل خود ، حتی مدیریتی و کارافرینی ان ها به دنبال کسب اموزش های بیشتر مدیریتی و تجاری هستند. این برنامه ها به آن ها چارچوب وظیفه ای، مالی ، بازاریابی مفاهیم شخصیرا که معمولاً در شغلشان مفید هستند . (Hynes , 1996 ).
برای بقا در یک محیط کارافرینی نیاز به ابتکار ، تفکر و تشخیص فرصت می باشد و این مفاهیم اغلب در مسائل مدیریتی سطحی انگاشته می شوند :
P3 ) امادگی کار افرینی برای مشاغل صنعتی باید شامل اهداف مناسبی باشند که از مشاغل حرفه ای متمایز هستند .
P4 ) از طریق شناسایی و گروه بندی حالت هایی که در بردارنده ی مشاغل صنعتی می باشد ، امکان تعیین برنامه ی تحصیلی که برای دانشجویان و شرکت هایی که به دنبال خدمات رسانی ایده آل به این فارغ التحصیلان می باشند ، مفید می باشد ، وجود دارد.
دانشجویان غیر بازرگانی که یک شغل صرفا تحقیقاتی را در پی می گیرند در گروه های صنعتی و حرفه ای که قبلاً معرفی شده جای نمی گیرند . در انتخاب تحقیق به عنوان یک شیوه ی زندگی / شغل ، این مسئله مورد توافق است که افراد یک سازگاری میان قوت ها و ضعف های طبیعی خود و یک شغلی که با آن ویژگی ها هماهنگی دارد را پیدا کرده اند. این افراد به طور طبیعی در بعد واقعی / کنجکاو در مدل Holland جای می گیرند .
افراد آموزش دیده ی فنی که یک مسیر کارافرینی را در پی می گیرند ، با چالش منحصر به فردی مواجه می شوند به طوری که ان ها باید از یک سمت به سمت دیگر شش بعدی تغیر کنند و به مهارت های شغلی / کارافرینی مدل ریسک پذیری برسند . آن ها باید تناقض فزاینده میان دنیای محدود و اختیاری عقاید و سمبل ها و نظم بیشتر و نیز دینای افراد ، مدیریت و سازمان ها اداره نمایند.
مدل انگیزشی شغلی در شناسایی مهارت هایی که یک شخص آموزش دیده یفنی بدست می آورد یا با ان در طول دستیابی به کارآفرینی اشنا می شود ، مفید می باشد .
همچنین اظهار می داریم که افراد در این گروه ها تمایل دارند که قبل از بازنشستگی نتیجه ی زحمات خود را ببینند .
P5 ) آمادگی کارآفرینی برای حالت های خلاقانه ( حالت هایی که در بر دارندهی تحقیق علمی یا طراحی محصول جدید می شود ) باید ملزومات مناسبی جدای از آنچه که برای حرفه ها و مشاغل صنعتی لازم می باشد را در برگیرد.
روش
در ابتدا ، ما واحد هایی را که در یک دانشگاه تحقیقاتی یعنی American land Grant Research جز واحد های اصلی بودند را بررسی کردیم . همچنین اطلاعات ثانویه ای که شامل برنامه ی تحصیلی از 10 برنامه ی مهندسی / کارآفرینی بودند نیز جمع آوری و آزمون شوند . اما در این نتایج مطرح نگردیدند.
یک طرح مصاحبه نیز ایجاد شد که به بیان موارد زیر پرداخت :
• ایجاد مسیرهای شغلی افراد در محیط دانشکده.
• در نظر گرفتن فرصت ها برای اینکه بتوان در هر رشته یک کارآفرین باشیم.
• انواع ریسک های کارآفرینی که توسط افراد در آن نظم و شرایط آغاز می شود.
• انواع مهارت های کارآفرینی که برای آن افراد مورد تقاضا بودند.(پیوست 1)
سپس اکثر حالات و شرایط توسط سه نویسنده در سه سطح طبقه بندی شدند: حرفه ، صنعت و حالاتی که بر اساس نوآوری هستند . سه ویژگی مخاطه پذیر اصلی که به طور جهانی در فرآیند کارآفرینی وجود دارند ( اندازه سازمانی ، میزان منابع انسانی ، ملزومات منابع مالی و ماهیت موانع شرکت ) برای هر مقوله در جدول 1 ، مطرح شده اند. جدول شماره 1 :اصوال طبقه بندی شده به وسیله ی فاکتورهای فرآیند کارآفرینانه
برای مطالعه تجربی اصلاحات بالا ، مامصاحبه های مشابهی را با افرادی که به طور تصادفی از سه گروه : سرپرستان ، برنامه و تجهیزات ، کارآفرینان علمی / صنعتی و دانشجویان ، انتخاب شده بودند را ترتیب دادیم . در مجموع 31 مصاحبه گرفته و نیز اطلاعات مطالعاتی دیگر از 58 پرسش شونده بدست آمد . اطلاعات کیفی برای حالات متفاوت توسط 2 محقق بررسی مفهومی شدند .
نتایج :
ما برای طبقه بندی شرایط به چهارچوب حرفه ای ، صنعتی یا مخاطرات کارآفرینی بر اساس نوآوری ، حمایت تحقیقاتی یافتیم . بیان داشتیم که کارآفرینی برای اولین گروه اساسی حالت حرفه ای ( برای مثال داروساز ، دامپزشک ، حسابداران و روانشناسان و ... ) در یک چارچوب کاربردی آموزش و ارائه می شود . طوری که فارغ التحصیلان جدید در رشته ی تخصصی خود به طور عملی کار کنند قبل از آنکه شغل مستقلی برای خود بیابند . ما دریافتیم که فارغ التحصیلان در گروه دوم که شامل کار آفرینی عملی در مقوله های صنعتی می باشند ( مثل بازاریابی ، مالی ، علوم کامپیوتر ، مشاوره و ... ) ، باید با فرصت های کار آفرینی دست و پنجه نرم کنند و در یک صنعت تلاش کنند مطالعات خود را در زمینه ی کار آفرینی افزایش دهند .
گروه سوم این تقسیم بندی یعنی افرادی که در زمینه های مبتنی بر نو آوری تحصیل می کنند نیاز به حمایت ذهنی و آموزش و مطالعه امکان سنجی بیشتری دارند در حالیکه به بازاریابی و فراگیری فروش و بازاریابی همانند سه گروه دیگر نیاز دارند.
برای استفاده از این الگو ، هر گروه توسط مصاحبه کنندگان ، پرسش شوندگان تحقیق و محققان ارزیابی شدند تا بهترین هماهنگی بر اساس اکثریت مخاطرات ایجاد شده توسط افراد در هر گروه ، پدید آید . تنها چند موردی که فارغ التحصیلان تمایل به مخاطره ی نو آورانه و مبهم صنعتی داشتند ، مسئله ساز بودند. این حالات در گروه بندی جای گرفتند که اکثریت مخاطراتی را که توسط فارغ التحصیلان آن زمینه آغاز شده بود را در بر داشتند . سپس این حالات با هم گروه بندی شدند و پاسخ ها برای ثبات بیشتر بررسی شدند . پاسخ ها در جدول II به تفصیل آورده شدند.
جدول شماره 2 : پاسخهای طبقه بندی شده به وسیله ی اصول
این پاسخ ها بیان می دارند که :
• زمینه ها و حالات حرفه ای یک فرصتی را برای آغاز مخاطره ی آن ها بعد از 15 سال فعالیت ایجاد می کند نه اینکه مستقیما و درست بعد از فارغ التحصیلی . این مسئله در مورد حسابدران قوت بیشتری دارد ( یعنی تا 13 درصد ) و در دندانپزشکان حدود 100 درصد را شامل می شود.
• دانشجویان در رشته های صنعتی این گونه بوده اند که تقریبا 12 درصد همکلاسی هایشان بلافاصله بعد از فارغ التحصیلی مشغول به کار شدند ( 8 درصد در زمینه های دیگر و 3/4 درصد در زمینه ی رشته ی تحصیلی خود
• تخمین زده شده که دانشجویان در رشته های خلاقیت محور ، حدودا 14 درصد همکلاسی هایشان بلافاصله بعد از فارغ التحصیلی مشغول به کار شدند (9/8 درصد در سایر زمینه ها و 3/5 درصد در رشته ی خود ).
• فارغ التحصیلان خلاقیت محور و صنعتی بدین گونه بوده اند که فرصت آغاز کار آن ها بعد از 15 سال از فارغ التحصیلی افزایش می یابد ( از 2 درصد به 5/2 درصد همه ی فارغ التحصیلان در رشته های خود ) .
در نهایت بر اساس اظهاراتی که در طی این مصاحبات جمع آوری شد ، از پرسش شوندگان تحقیق ، درخواست شد که مهارت هایی را که یک کارآفرین باید دارا باشد را ذکر کنند . 5 مهارت اولیه به این صورت رده بندی شدند.مهارت های 1 یا 2 (خیلی مهم ) بررسی شدند و نتایج در جدول III درج شدند.
جدول شماره 3 : مهارتهای موردنیاز طبقه بندی شده بر اساس پاسخهای گروه ها
این نتایج بیان می دارند که در نیازهای گروه های متفاوت تغییراتی وجود دارد . رشته های حرفه محور به دنبال افراد در زمینه های مدیریت ، حسابداری و مالی ، فروش و بازاریابی و استراتژیک می باشد . رشته های صنعت محور که گروه وسیعی از این تقسیم بندی را شامل می شود ، نیاز به افراد با مهارت های مدیریتی ، بازاریابی /فروش / استراتژی و مهارت های ارتباطی می باشد.
رشته های خلاق محور و مخاطرات کا آفرینی با توجه به اندازه های کوچکتر سازمانی و استراتژی های کوتاه مدت به دنبال بررسی های امکان سنجی و حمایت دارایی های ذهنی ، توسعه زنجیره ی تامین و فروش و بازاریابی و آموزش و فراگیری حسابداری و مالی می باشند . براساس نتایج تحقیقاتی فوق و اطلاعات حاصل از مصاحبه ، ما یک برنامه ی تحصیلی پیشنهادی به ترتیب ذیل ارائه می دهیم:
چارچوب برنامه ی تحصیلی پیشنهادی:
با محدود کردن و در نظر گرفتن ساختار برنامه و بر اساس نتایج جدول بندی شده فوق ، ما به این نتیجه رسیدیم که یک نیاز واقعی به برنامه ی تحصیلی کارآفرینی به صورت زیر وجود دارد :
• نیازهای منحصر برنامه ی تحصیلی هر سه گروه در نظر گرفته شود.
• تاثیر برنامه ی آموزشی کمی در شرایط واحد باشد تا به تعداد بیشتری از دانشجویان فرصت داده شود
که به اطلاعات مرکزی دسترسی داشته باشند ( تقاضای بیشتر از طریق هزینه ی کمتر در زمان و شهریه وجود دارد اما ارزش بیشتر در دوره های مربوط می باشد).
• کمترین میزان واحد و واحدهای فوق برنامه باید برای دانشکده ی بازرگانی باشد اینکار را می توان از طریق تقسیم واحدهای لازم در طی دوره انجام داد.
• برای توسعه ی مهارت های ارتباطی برای هر رشته نیازهای اساسی مشترک را در نظر بگیریم.
بنابراین ، پیشنهاد می کنیم که واحدهای زیر در این برنامه آموزشی وجود داشته باشد :
• فروش و بازاریابی کار آفرینی . این واحد در بردارنده ی استراتژی هایی می شود که توسط کارآفرینان به کار برده می شوند تا شبکه ی توزیع محصولات و خدمات خود را برای اجرا و بررسی بازار و فروش گسترش و ایجاد نمایند.این واحد مربوط به چالش های موجود در مسیر کاهش هزینه بازاریابی و عدم وجود مارک تجاری (برند) در مراحل اولیه فروش می باشد . سر فصل های این واحد عبارتند از : بازاریابی خودمحورانه ، تبلیغات و ارتباطات و بهینه سازی زنجیره ی تامین.
• مدیریت منابع مالی کارآفرینی . این واحد شامل سر فصل هایی درباره ی حسابداری و مالی می باشد تا کارآفرینان را برای مرحله ی نخست کار آماده سازد . محتوای این واحد منعکس کننده ی ماهیت بحرانی حسابداری است اما می تواند به خوبی تشخیص دهد که آیا برای کار حسابداری است اما می تواند به خوبی تشخیص دهد که آیا برای امر حسابداری نرم افزارهای این رشته راقوت بخشد و یا یک حسابدار استخدام کند . سر فصل های جدید مالی شامل : پیش بینی مالی ، منابع سرمایه گذاری ، ارزشیابی مخاطرات جدید ، تعاملات مالی و برداشت مخاطرات می باشد.
• بررسی و مطالعات امکان سنجی و حمایت از توانایی ذهنی : این واحد اصول طراحی و معرفی محصول ، مطالعات امکان سنجی و حمایت توانایی ذهنی را شامل می شود. دانشجویان در این واحد تخصصهای تجاری را برای ایده ی محصول خود ، طراحی بهتر محصول خود ، بررسی مقدماتی زمینه ی تجاری توسعه می بخشند و درباره ی توسعه ی زنجیر ی تامین ، ایجاد حق امتیاز ، قوانین علائم و حق کپی رایت می آموزند تا حمایت دارایی ذهنی مناسبی را بتوانند ارائه نمایند.
• شناخت فرصت و استراتژی . این واحد شامل فرآیند و چارچوبهایی برای ایجاد یک استراتژی شغلی ثانویه و ارزیابی فرصت های تجاری می باشد.این واحد برای طیف وسیعی از افراد می باشد که به کارآفرینی علاقمند هستند اما برنامه تجاری خاصی را مدنظر ندارند.این واحد شامل شناخت فرصت ، نیروهای بازار ، جمع آوری اطلاعات صنعت ، بررسی و امکان سنجی طرح تجاری ، توسعه زنجیره ی تامین و مشارکت تجاری می باشد.
دوره های گروه سازی:
نتایج و کاربردها:
ما یک چارچوب آموزشی منظم ارائه کردیم که مسیر مشخصی را در فرآیندهای کار آفرینانه در پی می گیرد.این چارچوب ، کاربردهای مهمی را برای افراد دست اندر کار دارد مثل:
• طراحان برنامه ی آموزشی قادر خواهند بود ، درک بهتری از تقاضا و تنوع شرایط در رشته های چندگانه داشته باشند.
• مفروضات اصلی ( اغلب در انتقال تکنولوژی وجود دارند ) را می توان به مراحل اولیه فرایند تجاری شدن موکول کرد زیرا نوآوران بهتر آگاه و آماده می شوند.
• مذاکرات دست اندرکاران ( بخصوص آن هایی که در موسسات دولتی فعالیت می کنند ) ، موثرتر و واقعی تر خواهد شد چرا که در طول زمان "درک بازار" پیدا می کنند. دانشجویان ( کارآفرینان فردا ) بهتر قادر خواهند بود که برای یک شغل کارآفرینانه برنامه ریزی کنند.
برگرفته ازسایت: karafarinha.blogfa.com
اگرچه کار آفرینی هنوز نو پا و جدید است اما در اکثر زمینه های آکادمیک پدید آمده است (برای بررسی بیشتر مراجعه شود به Hills,1998;Katz,2003;Vesper,1990;Vasper and Garther,1997) .محققان کار آفرینی و معلمان آن توانسته اند بر مانعی که طی 25 سال در برابر توسعه کار آفرینی وجود داشت فائق آیند.بخصوص Laukkanen (2000,p.26) مطرح می کند که:
به عنوان یک نتیجه ازرویکرد کارآفرینانه ، افراد زیادی کارایی اقتصادی و اجتماعی کار آفرینی را درک می کنند و این رشته به درجه بالاتری رسیده و منابع و مآخذ بیشتری از این رشته نسبت به گذشته وجود دارد.
تاسیس و ایجاد رشته کارآفرینی در زمینه مدارس ( و از نظر سیاستگذاران ، موسسات آموزشی ) یعنی چالش دیگر برای حرکت آموزشی کارآفرینی در زمینه ی موسسات آموزشی غیر بازرگانی می باشد.پیشنهاد شده است که روشهایی که استفاده می شده و نیز زمینه و حالت های ارائه آموزش ناشی از مدیریت و علوم مدیریت متمایز باشد.
برای مثال با توجه به ایجاد آموزش کارآفرینانه ی اثربخش ، دانش آموزان نیاز دارند که با ابهامات و پیچیدگی ها مواجه شوند و روش هایی که برای ارائه برنامه های کارآفرینانه به کار برده می شوند باید شامل فعالیتهای تجربی و کار در بخش ها و شرکت های کوچک نیز باشد.(McCullen and Long,1987) . این امر به دانشجویان کارآفرینی کمک می کند که بدانند چه کاری را چگونه انجام دهند و نیز طراحان برنامه آموزشی را که محدود هستند به چالش می کشد برای مثال توسط افراد حرفه ای که باید با شرایط بر اساس مهارت هایی که در موسسات مورد پذیرش هستند هماهنگ سازند و توجهی به محورهای کار آفرینانه ی موثر و نیز وظیفه آموزشی آن ندارند . این مساله چالشی بود که در ابتدا محققان ما را برانگیخت و ما را برآن داشت تا سوالات تحقیق زیر را مطرح کنیم: (( آیا کار آفرینی می تواند در سطح آموزشهای بالاتر از طریق نیازهای هر رشته متمایز کرد؟ )) و (( آیا برنامه آموزشی می تواند حول این نیازها توسعه یابد؟
این مقاله به ترتیب زیر ارائه خواهد شد :
ابتدا ، ادبیات مربوط به توسعه مهارت ها مرور می شود . که شامل مباحث تئوریک که هدف آن تشخیص شرایطی است که نیاز به الگوی مشخص دارد ، نمی باشد نیز معرفی یک برنامه آموزشی منعطفی است که در بردارنده ی مفاهیم جاری مثل کار آفرینی می باشد. سپس تاکید بر دو گروه دیگر از نظم است که به فرصت های کارآفرینانه منجر می شود. با تمایز نیازها در مدیریت افراد و قانون سرمایه فکری . اطلاعات از طریق یک مطالعه توصیفی بدست آمده که به معرفی چارچوب آموزش کارآفرنی نظم مدار می انجامد .
بازنگری ادبیات و اصطلاحات:
اگر چه بحث ما درباره ی اثربخشی آموزش کار آفرینی ادامه می یابد اما در کنار آن بحثی وجود دارد که مدارس بازرگانی بازرگانی به طور موثری آموزش کارآفرینی را ارائه می نمایند .
Hynes,1996) قوت واقعی برای تاثیر گذاری بر توسعه اقتصادی در حال حاضر در بخش مدارس غیر بازرگانی مطرح است بخصوص در قسمت های مهندسی و دیگر بخش های علمی. در این بخش هاست که این عقیده توسعه می یابد اما معمولا نادیده گرفته می شوند ؛ نه به خاطر کمبود و فقدان شایستگی ، بلکه بخاطر عدم آگاهی فرآیندی.با وجود سهل انگاری عمومی در توجه به منافع موجود در اهداف کارآفرینی برنامه ی آموزشی ، فقدان مربیان واجد شرایط ، منابع مالی محدود و سایر موارد دلایلی هستند که جزء عوامل محدود کننده از طرف افراد حرفه ای در زمینه ی برنامه ی تحصیلی به حساب می آیند.
بدون در نظر گرفتن تناقض مطرح شده ، افراد حرفه ای نوعا از طریق این مطلب که آیا آن ها با الگوی شخصی روبرو هستند یا نه ، تقسیم بندی می شوند ، برای مثال الگوئی مثل رویکرد خاص یا ویژه . این الگو از ویژگیهای معمول مشترک میان آن مشاغلی که قبلا حرفه ای تلقی می شوند ، حاصل شده است. این رویکرد به دلیل لیست از ویژگیها باید بتوانند کسی را که "حرفه ای " می باشد را تفسیر نمایند . با وجود این بحث جاری و جریان متدولوژیک ، این رویکرد تفسیری تاریخی بود که مشاغل موجود و جدید از آن برای شرایط حرفه ای و قضاوت درباره ی آن ها استفاده می کردند.ویژگی هایی که در این ادبیات وجود دارند به طور خلاصه در زیر مطرح می شوندرجوع شود به Carr-saunders and Wilson,1933;Daniels,1975;Barber,1963;Abbott,1988)
• فعالیت حرفه ای در یک ساختار مبهم دانش تئوریک می باشد.
• حرفه ها نیاز به یک دوره ی بلند مدت آموزش و اجتماعی کردن دارند.
• افراد حرفه ای توسط خدمات نوع دوستانه و ایده آل ، برانگیخته و انگیزه مند می شوند.
• عملکرد حرفه ای از طریق استخدام ، آموزش و استاندارد عمل ، سنجیده و کنترل می شود.
• گروه های آموزش های حرفه ای یک کد از عمل اخلاقی ایجاد می نمایند.
یک چشم انداز دیگر ، یعنی رویکرد انحصاری شغلی ، که توسط وبر ارائه شد ، بیان داشت که حرفه ها همگی به دنبال کسب کفایت اجتمای جهت اطمینان از اینکه رقبا در سود شغل آن ها دست نمی برند ، می باشد.
رویکرد منحصر به فرد شغلی درباره ی حرفه ها در تئوری های وبر درباره ی رقابت یافت شد که بیان می داشت:
• گروه های حرفه ای شرایط بازار را بر حسب سلایق خود تنظیم می نمایند.
• کفایت شغلی از طریق کسب دانش حرفه ای بدست می آید.
• حرفه ها قانونا گروه های دارای امتیاز مخصوص به خود هستند.
دو نویسنده مربوط به یک کشور که درباره ی حرفه ها مطلب نوشته اند ، یعنی Carr-Saunders و Wilson (1933) پیشنهاد کردند که حرفه ها ساخت های سازمان یافته ی کارشناسی هستند که از دانش مبهم برای هر مورد خاص استفاده می کنند. آن ها سیستم های ماهرانه ای از آموزش و ارائه همراه با آزمون و امتیازات ویژه نیز دارند.
حرفه ها معمولا یک کد اخلاقی و یا رفتاری را مطرح و تقویت می نمایند. تا به حال دیگر نویسندگان نیز تفسیرهای دیگری بر همین مبنا داشته اند . هر کدام از اینها نارسایی های خاص خود را دارند . برای مثال ، Scott ، وظایف حرفه ای را وظایفی با کارهای کامل و منحصر به فرد و نیازمند به آموزش های بلند مدت می داند ا خارج از سازمان در جهت یادگیری مجموعه مهارت ، تکمیل سازد . آن ها بهترین مهارت و بیشترین تلاش خود را به کار می گیرند و نسبت به حرفه ی خود وفادار باقی می مانند . کد اخلاقی حرفه ها بیشتر از آنکه جنبه ی حمایتی داشته باشد ، جنبه ی اجتماعی دارد و فرد حرفه ای در بالاترین مقام خود قرار می گیرد.
افراد حرفه ای در زمینه ی کارآفرینی گروه منحصر به فردی هستند که با توجه به قابلیت حرفه ای خود که مربوط به رقابت در سطح بازار می شود ، دوره های آموزشی را بعد از تحصیلا رسمی خود می گذرانند . دکترها ، دندانپزشک ها ، دارو سازها ، حسابداران و وکلا گروه هایی هستند که عموما در دنیای غرب به عنوان افراد حرفه ای تلقی می شدند ( رجوع شود
بهSorenson,1974;Wilensky;1964;Engel,1970 Sott,1969 ; Sorenson and ) .
خیلی از وظایف حرفه ای و برنامه های تحصیلی علمی امروزه طوری تدوین شده اند که اساس آن ها دارای نظم و قانون می باشند ، به طوری که تعداد محدودی از این نظم عمل می نمایند . ( Parrot,2004 )
P1 ) موسسه حرفه ای این قوه و توان را دارد که مانع معرفی برنامه های کار آفرینی در قالب برنامه تحصیلی دانشگاهی شود تا این برنامه حجیم نشود . این مسئله می تواند از طریق کاهش برنامه های درسی مازاد بر برنامه های اصلی صورت گیرد.
P2 ) از طریق شناسایی و گروه بندی مقرراتی که توسط موسسات حرفه ای تحت تاثیر قرار می گیرند ، تعیین برنامه تحصیلی که برای اعضای این گروه های حرفه ای مفید هستند و امکان کنترل و نگهداری شرایط بازار را برای آن ها فراهم می آورند نیز امکان پذیر است.
یک را ه برای تفهیم تصمیمی که برای افراد در نظر گرفته می شود تا مسیر شغلی معین را دنبال کند ، استفاده از مدل انگیزش شغلی Holland(1985) می باشد که نشات گرفته از مفاهیم Roe(1951) است.Roe (1951) بیان کرد که توسعه شغلی که از همان ابتدای کودکی آغاز می شود ، می تواند منعکس کننده ی بخش اصلی و اعظمی از شخصیت و علایق باشد که میزان آن بستگی به این مسئله دارد که فرد تا چه حد بر آن موارد تاکید و تمرکز می نماید. 5- افراد شخصیت مدار به محیط دورنی افراد توجه می کنند در حالی که افراد شی-مدار توجه و انرژی خود را از دیگران به دنیای بی روح عقاید، چیزها و سمبل ها متمرکز می نمایند. 6- بر اساس مطالعه ی Holland (1985) , Roe جامعه را به شش مدل مربوط به هم از انگیزش شغلی تقسیم می نماید : واقع گرا ، محقق، هنرمند، اجتماعی، اهل ریسک و سنتی.
این چارچوب پیشنهاد می کند که افراد به انتخاب شغلی انگیخته می شوند که هر یک از ویژگی های این مدل را که با آن هماهنگ هستند را تقویت می نماید.برای مثال، یک فرد با ویژگی محقق، بدین صورت توضیح داده می شود.
علاقمند به وظایف علمی ، مسائل جزئی را ترجیح می دهد،ترجیح می دهد به تنهایی کار کند ، از حل پیچیدگی های فنی لذت می برد. " در حالی که ویژگی های یک فرد اهل ریسک بدین شرح است " "خیلی خوب حرف می زند ، رهبر و فروشنده ی خوبی است ، با انرژی است ، ماجرا جو است ، از تشویق لذت می برد ، قابلیت اجتماعی بالایی دارد ، آرزوهای بزرگی دارد ، مخالف با کارهای فکری است.
در ارتباط با این مدل Holland اظهار میدارد که این ویژگی ها ارتباط شش بعدی با هم دارند یعنی همانطور که در شکل 1 مشخص می شود به موجب ان در کنار هم، یکدیگر را تقویت می کنند و موارد ی روی قطر مخالف و ضد هم هستند . همچنین این امکان وجود دارد که این شش گروه را به دو گروه اصلی طبقه بندی نمائیم : دنیای عقاید ، اشیا و سمبل ها در مقابل دنیای افراد ، مدیریت و سازمان ها . شغل ها نیز ممکن است در این نوع از طبقه بندی مدل Holland وجود داشته باشند . برای مثال مهندسان به عنوان افراد ( محقق – واقع گرا ) ، معلمان به عنوان افراد اجتماعی و مدیران افراد اجتماعی / خلاق در نظر گرفته می شوند . ترتیب های غیر تجاری که نیاز به همبستگی حرفه ای ندارند ، الگوی مشخص و معتبری ندارند به خصوص در موارد صنعتی . اگر چه دانشجویانی که این اصول را مطالعه می کنند اغلب خلاق و نوآور می شوند تا کارآفرین. این افراد نوعاً یا در بعد اجتماعی / خلاق این شش بعدی جای می گیرند یا در بعد کنجکاو / واقع گرا . یک مسیر شغلی نوعی برای یک فرد خلاق می تواند این مسئله باشد که چگونه از شغل صنعتی و سنتی یک محصول یا خدمتی که سود آور باشد، ایجاد نماید . برای مثال یک فارغ التحصیل کشاورزی ممکن است دوباره به خانواده ی کشاورزی خود برگردد و روش های کشاورزی نوآور و جدیدی را جهت کار بهتر به خانواده ی خود معرفی کند . یا یک دانشجوی دارای مدرک گرافیک ممکن است یک مبنای پول (طرح روی اسکناس) برای خدمت ارائه کند. در طول زمان تحصیل خود در دانشگاه ، این افراد به سمت توسعه ی ایده های تولیدی / شغلی تشویق می شوند تا بتوانند خود را از نظر شغلی تامین نمایند و هدف نهایی ان ها یک شغل مدیریتی است ، آن ها به سمت گزینه ی ریسک بر نوآوری و خلق فرصت تشویق نمی شوند . بعد ها در شغل خود ، حتی مدیریتی و کارافرینی ان ها به دنبال کسب اموزش های بیشتر مدیریتی و تجاری هستند. این برنامه ها به آن ها چارچوب وظیفه ای، مالی ، بازاریابی مفاهیم شخصیرا که معمولاً در شغلشان مفید هستند . (Hynes , 1996 ).
برای بقا در یک محیط کارافرینی نیاز به ابتکار ، تفکر و تشخیص فرصت می باشد و این مفاهیم اغلب در مسائل مدیریتی سطحی انگاشته می شوند :
P3 ) امادگی کار افرینی برای مشاغل صنعتی باید شامل اهداف مناسبی باشند که از مشاغل حرفه ای متمایز هستند .
P4 ) از طریق شناسایی و گروه بندی حالت هایی که در بردارنده ی مشاغل صنعتی می باشد ، امکان تعیین برنامه ی تحصیلی که برای دانشجویان و شرکت هایی که به دنبال خدمات رسانی ایده آل به این فارغ التحصیلان می باشند ، مفید می باشد ، وجود دارد.
دانشجویان غیر بازرگانی که یک شغل صرفا تحقیقاتی را در پی می گیرند در گروه های صنعتی و حرفه ای که قبلاً معرفی شده جای نمی گیرند . در انتخاب تحقیق به عنوان یک شیوه ی زندگی / شغل ، این مسئله مورد توافق است که افراد یک سازگاری میان قوت ها و ضعف های طبیعی خود و یک شغلی که با آن ویژگی ها هماهنگی دارد را پیدا کرده اند. این افراد به طور طبیعی در بعد واقعی / کنجکاو در مدل Holland جای می گیرند .
افراد آموزش دیده ی فنی که یک مسیر کارافرینی را در پی می گیرند ، با چالش منحصر به فردی مواجه می شوند به طوری که ان ها باید از یک سمت به سمت دیگر شش بعدی تغیر کنند و به مهارت های شغلی / کارافرینی مدل ریسک پذیری برسند . آن ها باید تناقض فزاینده میان دنیای محدود و اختیاری عقاید و سمبل ها و نظم بیشتر و نیز دینای افراد ، مدیریت و سازمان ها اداره نمایند.
مدل انگیزشی شغلی در شناسایی مهارت هایی که یک شخص آموزش دیده یفنی بدست می آورد یا با ان در طول دستیابی به کارآفرینی اشنا می شود ، مفید می باشد .
همچنین اظهار می داریم که افراد در این گروه ها تمایل دارند که قبل از بازنشستگی نتیجه ی زحمات خود را ببینند .
P5 ) آمادگی کارآفرینی برای حالت های خلاقانه ( حالت هایی که در بر دارندهی تحقیق علمی یا طراحی محصول جدید می شود ) باید ملزومات مناسبی جدای از آنچه که برای حرفه ها و مشاغل صنعتی لازم می باشد را در برگیرد.
روش
در ابتدا ، ما واحد هایی را که در یک دانشگاه تحقیقاتی یعنی American land Grant Research جز واحد های اصلی بودند را بررسی کردیم . همچنین اطلاعات ثانویه ای که شامل برنامه ی تحصیلی از 10 برنامه ی مهندسی / کارآفرینی بودند نیز جمع آوری و آزمون شوند . اما در این نتایج مطرح نگردیدند.
یک طرح مصاحبه نیز ایجاد شد که به بیان موارد زیر پرداخت :
• ایجاد مسیرهای شغلی افراد در محیط دانشکده.
• در نظر گرفتن فرصت ها برای اینکه بتوان در هر رشته یک کارآفرین باشیم.
• انواع ریسک های کارآفرینی که توسط افراد در آن نظم و شرایط آغاز می شود.
• انواع مهارت های کارآفرینی که برای آن افراد مورد تقاضا بودند.(پیوست 1)
سپس اکثر حالات و شرایط توسط سه نویسنده در سه سطح طبقه بندی شدند: حرفه ، صنعت و حالاتی که بر اساس نوآوری هستند . سه ویژگی مخاطه پذیر اصلی که به طور جهانی در فرآیند کارآفرینی وجود دارند ( اندازه سازمانی ، میزان منابع انسانی ، ملزومات منابع مالی و ماهیت موانع شرکت ) برای هر مقوله در جدول 1 ، مطرح شده اند. جدول شماره 1 :اصوال طبقه بندی شده به وسیله ی فاکتورهای فرآیند کارآفرینانه
برای مطالعه تجربی اصلاحات بالا ، مامصاحبه های مشابهی را با افرادی که به طور تصادفی از سه گروه : سرپرستان ، برنامه و تجهیزات ، کارآفرینان علمی / صنعتی و دانشجویان ، انتخاب شده بودند را ترتیب دادیم . در مجموع 31 مصاحبه گرفته و نیز اطلاعات مطالعاتی دیگر از 58 پرسش شونده بدست آمد . اطلاعات کیفی برای حالات متفاوت توسط 2 محقق بررسی مفهومی شدند .
نتایج :
ما برای طبقه بندی شرایط به چهارچوب حرفه ای ، صنعتی یا مخاطرات کارآفرینی بر اساس نوآوری ، حمایت تحقیقاتی یافتیم . بیان داشتیم که کارآفرینی برای اولین گروه اساسی حالت حرفه ای ( برای مثال داروساز ، دامپزشک ، حسابداران و روانشناسان و ... ) در یک چارچوب کاربردی آموزش و ارائه می شود . طوری که فارغ التحصیلان جدید در رشته ی تخصصی خود به طور عملی کار کنند قبل از آنکه شغل مستقلی برای خود بیابند . ما دریافتیم که فارغ التحصیلان در گروه دوم که شامل کار آفرینی عملی در مقوله های صنعتی می باشند ( مثل بازاریابی ، مالی ، علوم کامپیوتر ، مشاوره و ... ) ، باید با فرصت های کار آفرینی دست و پنجه نرم کنند و در یک صنعت تلاش کنند مطالعات خود را در زمینه ی کار آفرینی افزایش دهند .
گروه سوم این تقسیم بندی یعنی افرادی که در زمینه های مبتنی بر نو آوری تحصیل می کنند نیاز به حمایت ذهنی و آموزش و مطالعه امکان سنجی بیشتری دارند در حالیکه به بازاریابی و فراگیری فروش و بازاریابی همانند سه گروه دیگر نیاز دارند.
برای استفاده از این الگو ، هر گروه توسط مصاحبه کنندگان ، پرسش شوندگان تحقیق و محققان ارزیابی شدند تا بهترین هماهنگی بر اساس اکثریت مخاطرات ایجاد شده توسط افراد در هر گروه ، پدید آید . تنها چند موردی که فارغ التحصیلان تمایل به مخاطره ی نو آورانه و مبهم صنعتی داشتند ، مسئله ساز بودند. این حالات در گروه بندی جای گرفتند که اکثریت مخاطراتی را که توسط فارغ التحصیلان آن زمینه آغاز شده بود را در بر داشتند . سپس این حالات با هم گروه بندی شدند و پاسخ ها برای ثبات بیشتر بررسی شدند . پاسخ ها در جدول II به تفصیل آورده شدند.
جدول شماره 2 : پاسخهای طبقه بندی شده به وسیله ی اصول
این پاسخ ها بیان می دارند که :
• زمینه ها و حالات حرفه ای یک فرصتی را برای آغاز مخاطره ی آن ها بعد از 15 سال فعالیت ایجاد می کند نه اینکه مستقیما و درست بعد از فارغ التحصیلی . این مسئله در مورد حسابدران قوت بیشتری دارد ( یعنی تا 13 درصد ) و در دندانپزشکان حدود 100 درصد را شامل می شود.
• دانشجویان در رشته های صنعتی این گونه بوده اند که تقریبا 12 درصد همکلاسی هایشان بلافاصله بعد از فارغ التحصیلی مشغول به کار شدند ( 8 درصد در زمینه های دیگر و 3/4 درصد در زمینه ی رشته ی تحصیلی خود
• تخمین زده شده که دانشجویان در رشته های خلاقیت محور ، حدودا 14 درصد همکلاسی هایشان بلافاصله بعد از فارغ التحصیلی مشغول به کار شدند (9/8 درصد در سایر زمینه ها و 3/5 درصد در رشته ی خود ).
• فارغ التحصیلان خلاقیت محور و صنعتی بدین گونه بوده اند که فرصت آغاز کار آن ها بعد از 15 سال از فارغ التحصیلی افزایش می یابد ( از 2 درصد به 5/2 درصد همه ی فارغ التحصیلان در رشته های خود ) .
در نهایت بر اساس اظهاراتی که در طی این مصاحبات جمع آوری شد ، از پرسش شوندگان تحقیق ، درخواست شد که مهارت هایی را که یک کارآفرین باید دارا باشد را ذکر کنند . 5 مهارت اولیه به این صورت رده بندی شدند.مهارت های 1 یا 2 (خیلی مهم ) بررسی شدند و نتایج در جدول III درج شدند.
جدول شماره 3 : مهارتهای موردنیاز طبقه بندی شده بر اساس پاسخهای گروه ها
این نتایج بیان می دارند که در نیازهای گروه های متفاوت تغییراتی وجود دارد . رشته های حرفه محور به دنبال افراد در زمینه های مدیریت ، حسابداری و مالی ، فروش و بازاریابی و استراتژیک می باشد . رشته های صنعت محور که گروه وسیعی از این تقسیم بندی را شامل می شود ، نیاز به افراد با مهارت های مدیریتی ، بازاریابی /فروش / استراتژی و مهارت های ارتباطی می باشد.
رشته های خلاق محور و مخاطرات کا آفرینی با توجه به اندازه های کوچکتر سازمانی و استراتژی های کوتاه مدت به دنبال بررسی های امکان سنجی و حمایت دارایی های ذهنی ، توسعه زنجیره ی تامین و فروش و بازاریابی و آموزش و فراگیری حسابداری و مالی می باشند . براساس نتایج تحقیقاتی فوق و اطلاعات حاصل از مصاحبه ، ما یک برنامه ی تحصیلی پیشنهادی به ترتیب ذیل ارائه می دهیم:
چارچوب برنامه ی تحصیلی پیشنهادی:
با محدود کردن و در نظر گرفتن ساختار برنامه و بر اساس نتایج جدول بندی شده فوق ، ما به این نتیجه رسیدیم که یک نیاز واقعی به برنامه ی تحصیلی کارآفرینی به صورت زیر وجود دارد :
• نیازهای منحصر برنامه ی تحصیلی هر سه گروه در نظر گرفته شود.
• تاثیر برنامه ی آموزشی کمی در شرایط واحد باشد تا به تعداد بیشتری از دانشجویان فرصت داده شود
که به اطلاعات مرکزی دسترسی داشته باشند ( تقاضای بیشتر از طریق هزینه ی کمتر در زمان و شهریه وجود دارد اما ارزش بیشتر در دوره های مربوط می باشد).
• کمترین میزان واحد و واحدهای فوق برنامه باید برای دانشکده ی بازرگانی باشد اینکار را می توان از طریق تقسیم واحدهای لازم در طی دوره انجام داد.
• برای توسعه ی مهارت های ارتباطی برای هر رشته نیازهای اساسی مشترک را در نظر بگیریم.
بنابراین ، پیشنهاد می کنیم که واحدهای زیر در این برنامه آموزشی وجود داشته باشد :
• فروش و بازاریابی کار آفرینی . این واحد در بردارنده ی استراتژی هایی می شود که توسط کارآفرینان به کار برده می شوند تا شبکه ی توزیع محصولات و خدمات خود را برای اجرا و بررسی بازار و فروش گسترش و ایجاد نمایند.این واحد مربوط به چالش های موجود در مسیر کاهش هزینه بازاریابی و عدم وجود مارک تجاری (برند) در مراحل اولیه فروش می باشد . سر فصل های این واحد عبارتند از : بازاریابی خودمحورانه ، تبلیغات و ارتباطات و بهینه سازی زنجیره ی تامین.
• مدیریت منابع مالی کارآفرینی . این واحد شامل سر فصل هایی درباره ی حسابداری و مالی می باشد تا کارآفرینان را برای مرحله ی نخست کار آماده سازد . محتوای این واحد منعکس کننده ی ماهیت بحرانی حسابداری است اما می تواند به خوبی تشخیص دهد که آیا برای کار حسابداری است اما می تواند به خوبی تشخیص دهد که آیا برای امر حسابداری نرم افزارهای این رشته راقوت بخشد و یا یک حسابدار استخدام کند . سر فصل های جدید مالی شامل : پیش بینی مالی ، منابع سرمایه گذاری ، ارزشیابی مخاطرات جدید ، تعاملات مالی و برداشت مخاطرات می باشد.
• بررسی و مطالعات امکان سنجی و حمایت از توانایی ذهنی : این واحد اصول طراحی و معرفی محصول ، مطالعات امکان سنجی و حمایت توانایی ذهنی را شامل می شود. دانشجویان در این واحد تخصصهای تجاری را برای ایده ی محصول خود ، طراحی بهتر محصول خود ، بررسی مقدماتی زمینه ی تجاری توسعه می بخشند و درباره ی توسعه ی زنجیر ی تامین ، ایجاد حق امتیاز ، قوانین علائم و حق کپی رایت می آموزند تا حمایت دارایی ذهنی مناسبی را بتوانند ارائه نمایند.
• شناخت فرصت و استراتژی . این واحد شامل فرآیند و چارچوبهایی برای ایجاد یک استراتژی شغلی ثانویه و ارزیابی فرصت های تجاری می باشد.این واحد برای طیف وسیعی از افراد می باشد که به کارآفرینی علاقمند هستند اما برنامه تجاری خاصی را مدنظر ندارند.این واحد شامل شناخت فرصت ، نیروهای بازار ، جمع آوری اطلاعات صنعت ، بررسی و امکان سنجی طرح تجاری ، توسعه زنجیره ی تامین و مشارکت تجاری می باشد.
دوره های گروه سازی:
نتایج و کاربردها:
ما یک چارچوب آموزشی منظم ارائه کردیم که مسیر مشخصی را در فرآیندهای کار آفرینانه در پی می گیرد.این چارچوب ، کاربردهای مهمی را برای افراد دست اندر کار دارد مثل:
• طراحان برنامه ی آموزشی قادر خواهند بود ، درک بهتری از تقاضا و تنوع شرایط در رشته های چندگانه داشته باشند.
• مفروضات اصلی ( اغلب در انتقال تکنولوژی وجود دارند ) را می توان به مراحل اولیه فرایند تجاری شدن موکول کرد زیرا نوآوران بهتر آگاه و آماده می شوند.
• مذاکرات دست اندرکاران ( بخصوص آن هایی که در موسسات دولتی فعالیت می کنند ) ، موثرتر و واقعی تر خواهد شد چرا که در طول زمان "درک بازار" پیدا می کنند. دانشجویان ( کارآفرینان فردا ) بهتر قادر خواهند بود که برای یک شغل کارآفرینانه برنامه ریزی کنند.
برگرفته ازسایت: karafarinha.blogfa.com