تاريخ : دوشنبه 7 فروردین 1391  | 7:05 PM | نویسنده : قاسمعلی
از نظر برخی از خانواده‌ها بین کارآفرینی و حفظ خانواده تضاد وجود دارد.اما اکثر کارآفرینان مورد مطالعه بدون داشتن یک تئوری علمی و حتی در مورد اندکی، کمی سواد،توانسته‌اند این دو را با هم آشتی دهند.
دولت به عنوان سیاستگذار و حمایت کننده مطالعات فرآیند توسعه کارآفرینی در سایر کشورها نشان داده است که دولت‌ها حتی در کشورهای پیشرفته صنعتی در این زمینه نقش مهمی ایفا نموده‌اند.نقش دولت در کشورهای کمتر توسعه یافته که هنوز نهادهای غیردولتی سامان جدی نیافته‌اند و بسیاری از امور در نهاد دولت متمرکز است،مهم‌تر می‌باشد.
اما نقش دولت در زمینه ترغیب کارآفرینان زن بهتر است محدود به سیاستگذاری و حمایت از کارآفرینی باشد.دولت سیاستگذار و حمایت کننده است و از ورود به مرحله اجرا باید پرهیز کند.دلایل این توصیه در نکات زیر خلاصه می‌گردد:
جلوگیری از کندی و یا توقف سیاست‌های اتخاذ شده در مرحله اجرا به دلیل بروکراسی حاکم بر دستگاههای دولتی.
زمینه سازی برای شکل‌گیری نهادهای غیردولتی.
تمرکز دولت بر امر سیاستگذاری در زمینه توسعه کارآفرینی.
تحقق توسعه کارآفرینی زنان منوط به اتخاذ سیاست‌های لازم جهت زمینه‌سازی و توسعه کارآفرینی زنان است این سیاست‌ها می‌تواند در برنامه پنجساله توسعه اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی کشور و نیز برنامه‌های سالانه قرار گیرد. با این تعریف 9 اقدام اساسی برای دولت به عنوان سیاستگذاروحمایت‌کننده پیشنهاد می‌شود.
موارد زیر سیاست‌ها و اقدامات عمومی در جهت حمایت از کلیه کارآفرینان اعم از زن و مرد می‌باشد اما به دلیل محدودیت‌های عدیده‌ای که در بخش‌های قبلی اشاره گردید،علاوه بر ضرورت اقدامات مذکور اتخاذ سیاست‌های ویژه جهت حمایت از کارآفرینی زنان موضوعیت پیدا می‌کند که در ادامه به آن پرداخته می‌شود. در این زمینه نکات زیر ضروری اشت.
توجه به تفاوت شرایط و مقتضیات اقتصادی- اجتماعی شهر و روستا و نیز مناطق مختلف جغرافیائی کشور و به تبع آن اتخاذ سیاست‌های متناسب با هر منطقه: به طور مثال ممکن است کارآفرینی زنان در روستاها در شکل تعاونی موفق‌تر باشد.شرایط فرهنگی و اجتماعی روستا به گونه‌ای است که زمینه فعالیت زنان و تاثیر نقش اقتصادی آنان به صورت جمعی و مشخصاً در قالب شرکتهای تعاونی امکان‌پذیرتر است.از این نظر گزینه در خور توجه آن است که سیاست‌های حمایتی در روستاها منجر به تشویق و حمایت از تعاونی‌ها باشد.
در نظر گرفتن کلیه ابعاد اجتماعی- اقتصادی کارآفرینی زنان:در اتخاذ سیاست‌ها نباید تصور شود که نقش دولت صرفاً در حد حمایت‌های مالی است.بلکه سیاست‌ها باید به گونه‌ای اتخاذ شود تا سایر ابعاد مساله را تحت تاثیر خود قرار دهد.
به طور مثال نظام آموزشی کشور از مقطع دبستان تا دانشگاهها،نظام اقتصادی در هر سه حوزه صنعت، کشاورزی و خدمات و سیستم بانکی و نظام‌های اطلاع رسانی،هر یک به نسبت وظایف خود سهم عمده‌ای درترویج و حمایت کارآفرینی زنان به عهده دارند.
این سرمایه‌گذاری‌های زیربنایی بستر را جهت پرورش و حضور نیروهای کارآفرین در جامعه به وجود خواهد آورد.به طور مثال تدوین و اجرای برنامه‌های آموزشی کاربردی کارآفرینی در مقاطع مختلف می‌تواند در نظام آموزشی کشور منظور گردد.
عنایت به گوناگونی شرایط و نیازمندیهای حرفه‌ای مختلف کسب و کار:ضمن آنکه بخش‌های مختلف اقتصادی و رشته‌های مختلف درون هر یک باید از یک برنامه توسعه‌ای تبعیت کنند،اما هر بخش مقتضیات و ویژگی‌های خاص خود را دارد که به تناوب آنها قوانین و ضوابط آن نیز متفاوت خواهد بود.
به طور مثال شرایط،ترکیب و ویژگی‌های تولید کنندگان و امکانات تولیدات کشاورزی با تولیدات صنعتی کاملاً متفاوت است و هر یک از ابزارهای مختلفی استفاده می‌کنند.به همین دلیل قوانین حاکم بر کارآفرینی در بخش صنعتی و در مناطق شهری متفاوت بوده و هر یک باید به تناسب محیط خاص خود وضع گردد.
تدوین و اجرای قوانین و دستورالعمل‌های تشویقی و حمایتی کارآفرینی:اجرای سیاست‌های کلان اتخاذ شده نیازمند قوانین و دستورالعمل‌های خاص در سطح ملی و بخش‌های اقتصادی می‌باشد.این قوانین و دستورالعمل‌ها یا در سطح عمومی و شامل کلیه کارآفرینان می‌باشد و یا در بخش‌های مختلف اقتصادی بر حسب هر بخش تدوین می‌شود و یا در درون هر دستگاه دولتی مرتبط با موضوع کارآفرینی قوانین لازم وضع می‌گردد.
این قوانین می‌تواند اهرم‌های حمایتی مناسبی برای کارآفرینان زن در سطح جامعه و در مرحله ایجاد و توسعه باشند.به طور مثال قوانین زیر در این زمینه مطرح است:
قوانین مربوط به تسهیل در امر ثبت و اخذ جواز کسب و کار.
قوانین مربوط به تسهیل در امر صادرات.
معافیت‌های مالیاتی و بخشودگی.
قوانین حمایتی دیگر از فعالیت‌های کارآفرینی.
ایجاد تسهیلات اعتباری- تاکنون دولت تسهیلات محدودی به صورت وام‌های کوتاه مدت در اختیار زنان کارآفرین قرار داده است اما با اتخاذ تدابیر لازم اعطای اعتبارات مربوطه می‌تواند با ساماندهی مناسبی صورت بگیرد.نکات زیر در این ساماندهی قابل توجه می‌باشد:
امکان دسترسی کارآفرینان به وام‌های مورد نیاز در سطح کشور فراهم گردد. این امکان می‌تواند از طریق افزایش تعداد بانک‌های عامل مهیا شود.
اعطای وام‌های کم‌بهره
مقادیر وام‌ها متناسب با نیاز آنها در نظر گرفته شود.
بازپرداخت وام‌ها میان مدت و یا طویل‌المدت باشد.
شرایط اعطای وام‌ از نظر ضمانت‌های بانکی آسان شود.به گونه‌ای که همه کارآفرینان بتوانند از وام بانکی استفاده نمایند.
تقویت نهادهای غیر دولتی- نهادهای غیر دولتی شامل سازمان‌های غیردولتی (NGO)، تعاونی‌ها و موسسات خصوصی بوده و عوامل مهمی برای اجرای سیاست‌های کلان کشور می‌باشند.
از این نظر دولت با اتخاذ سیاست‌ها و تدابیر لازم شرایطی فراهم آورد تا نهادهای غیر دولتی را از طریق واگذاری پروژه‌های مختلف تحقیقاتی،آموزشی،مشاوره‌ای وترویجی منبعث از سیاست‌گذاریهای توسعه کارآفرینی زنان مورد حمایت قرار دهد.با این شیوه، دولت نقش کارفرما و نهادهای غیردولتی نقش مجری را ایفا خواهند کرد.
بر این تقویت نهادهای غیردولتی توسط دولت از این طریق پیشنهاد می‌شود نه آنکه دولت خود راساً به ایجاد سازمان‌های غیردولتی بپردازد که در این صورت غیر دولتی نخواهد بود.
پرورش مدیران کارآفرین-در جریان‌فرآیند کارآفرینی،شخص کارآفرین در مواجهه با موانع‌ومشکلات متعدد ممکن است به سوی ناامیدی،از دست دادن اعتماد به نفس و بی‌انگیزه شدن وحتی ورشکستگی سوق پیدا کند.یکی از راههای ترغیب و پرورش کارآفرینان استفاده از تقویت‌کنندگان(Rein Forcement)می‌باشد.تقویت‌ کننده‌ها جنبه‌های موفق کار آفرین در عادات ویا خصوصیات شخصی را تشدید می‌کنند.به طور مثال احساس نیاز به موفقیت را می‌توان تقویت نماید.
در این فرآیند نقش تقویت کننده را مدیران کارآفرین می‌توانندبه عهده گیرند.مدیران کارآفرین می‌توانند به عنوان «حلقه واسط»وکارآفرینان اقدام کنند.آنها با تشخیص و درک انگیزه‌های کارآفرینان از یک سو و اشراف کامل بر سیاست کلان دولت در امر کارآفرینی موقعیت‌های مناسبی برای کارآفرینان فراهم خواهند ساخت.
نقش مدیرکارآفرین در جریان خودباوری،مسئولیت‌پذیری،ریسک‌پذیری،اعتماد به نفس کارآفرین و شناخت نقاط قوت و ضعف خود،تأثیر زیادی خواهد گذاشت.مدیر کارآفرین نیز می‌تواند ضمن کشف موقعیت‌های مناسب برای زنان کارآفرین،چهره‌های جدید از کارآفرینان زن را نیز شناسایی و در جهت فعالیت کارآفرینی آنها نقش آفرینی نماید.
ترویج کارآفرینی زنان-دولت در جهت ترویج کارآفرینی و تقویت سیاست‌های اتخاذ شده ابزارهای مختلفی را می‌تواند به کار گیرد.به عنوان نمونه از طریق رسانه‌های عمومی ضمن معرفی فرصت‌های مناسب برای کارآفرینی،می‌تواند زمینه مناسبی برای امکان انتقال تجارب کارآفرینی،معرفی کارآفرینان،شناخت موانع و مشکلات وآموزش‌های عمومی و ایجاد تسهیلات مختلف برای خانواده‌های زنان کارآفرین فراهم آورد. تشکیل نمایشگاه‌های محلی،منطقه‌ای و بین‌المللی و همایش‌های کارآفرینی زنان شیوه‌ای دیگر در ترویج است.
تقویت شبکه‌های همکاری محلی و منطقه‌ای-فراهم آوردن زمینه‌های همکاری،انتقال تجارب،شناسایی و برخورداری از منابع موجود موقعیت مناسبی را برای کارآفرینان می‌سازد تا در سطح محلی و منطقه‌ای بتوانند به صورت شبکه‌ای با یکدیگر در تعامل باشد.
این شیوه علاوه برحذف هزینه‌ها و انرژی‌های مصرف شده،موازی،فضایی را برای کارآفرین به وجود می‌آورد تا همواره با همتایان خود پیوند برقرار کند.این امر موجب تقویت روحیه کارآفرینی و جذب هر چه بیشتر کارآفرینان جدید در شبکه‌های مذکور می‌شود. همانطور که مطرح شد هر یک از سیاست‌ها و اقدامات فوق‌برای کلیه کارآفرینان(مرد وزن) عمومیت دارد.
اما به دلیل شرایط و محدودیت‌های زنان حساسیت و تاکید بیشتری را در جهت توسعه کارآفرینی زنان در بر دارد و در مواردی به طور خاص در جهت راهگشایی موانع زنان کارآفرین مطرح می‌باشد. نکته مهم در اتخاذ سیاست‌ها و اقدامات اجرایی آن است که دولت در جهت تقویت استراتژی نخست یعنی حفظ نهاد خانواده نقش موثری ایفا نماید.
اجرای استراتژی حفظ نهاد خانواده صرفاً منحصر به تلاش زنان کارآفرین و یا خانواده‌های آنها نیست.بلکه دولت نیز باید در جهت رفع محدودیت‌های خانوادگی و تقویت نهاد خانواده،برقراری امکانات و تسهیلات لازم در این زمینه کوشش نماید.با در نظر گرفتن این امر به اتخاذ سیاست‌ها و اقدامات اجرایی در جهت توسعه کارآفرینی زنان دست یازد.
به طور کلی سیاست‌ها و اقداماتی که دولت می‌تواند در حمایت از کارآفرینی زنان انجام دهد،عبارتند از:
تقویت امکانات و تسهیلات آموزشی
ایجاد فرصت برای زنان جهت حضور در سطوح آموزشی عالی-موجودیت زنان در سطح آموزش عالی،امکان حضور آنان را در عرصه‌های اجتماعی و اقتصادی نیز بیشتر کرده و در نتیجه به ورود و حضور آنان در جامعه مشروعیت می‌بخشد و زمینه را برای بروز ابتکارات و فعالیت‌های کارآفرینانه فراهم می‌سازد.
برنامه ریزی جهت اجرای برنامه‌های آموزشی کارآفرینی به منظور آماده‌سازی زنان کارآفرین در ایجاد کسب و کارهای جدید- همانطور که در تجربه سایر کشورها مشاهده شد علاوه بر برنامه‌های آموزشی کارآفرینی در سطوح محتلف دانشگاهی، مراکز آموزشی زیادی برای این منظور تاسیس و تاکنون اقدامات زیادی در جهت توسعه کارآفرینی زنان انجام داده‌اند. کمک به ایجاد مراکز آموزشی کارآفرینی زنان در این راستا مؤثر خواهد بود.
ایجاد شبکه اطلاع رسانی یکی از مشکلات کارآفرینان عدم آگاهی از فرصت‌هایی است که نیازمند جستجوی گسترده و پرهزینه شخصی است.با توجه به اهمیت تکنولوژی اطلاعات،نقش دولت در ایجاد شبکه‌های اطلاع رسانی برای زنان کار‌آفرین حایز اهمیت است. به طور مثال مرکز امور مشارکت زنان می‌تواند با استفاده از خدمات کارشناسی نهادهای غیر دولتی مبتکر ایجاد این شبکه گردد.
ایجادفرصت‌های کسب وکارمبتنی بردانایی(Knowledg,Base)برای زنان کارآفرین با توجه به محدودیت‌های خانوادگی زنان کارآفرین به ویژه در مقاطعی که فرزندان آنها در سنین پایینی قرار داشته و نیاز به حضور آنان در خانواده بیشتر احساس می‌شود،ایجاد زمینه‌هایی که بتوانند در خانه به کسب وکار مستقلی بپردازند مفید می‌باشد.اکنون بسیاری از حرفه‌ها از حالت یدی خارج شده و ماهیتی مبتنی بر دانایی پیدا کرده است.این نوع حرفه‌هامی‌تواند فرصت مناسبی برای کسب و کار جدید زنان کارآفرین در شرایط فوق ایجاد نماید.به طور مثال ایجاد فرصت‌های کسب وکار از راه دور(Telework) می‌تواند نیروی بسیاری ازکارآفرینان زن را به خود اختصاص دهد.
تقویت سازمان‌های غیردولتی و تعاونی‌های زنان همانطور که مطرح شد،در این الگو دولت صرفاً نقش سیاست‌گذار را دارد.بنابراین نقش نهادهای غیردولتی درترغیب کارآفرین زنان اهمیت خاص خود را دارد.به ویژه سازمان‌های غیردولتی وتعاونی‌های زنان می‌توانندمجری مناسبی برای بستر سازی و توسعه کار آفرینی باشند. زنان کارآفرین خود راساً می‌توانند مبتکر اجرای بسیاری از نیازهای کارآفرینی زنان گردند. مضاف برآن در اشتغال‌زایی زنان نیز موثر خواهند بود. به طور مثال همانطور که قبلاً مطرح شده تقویت تعاونی‌های زنان به ویژه در روستاها نقش موثری در تحقق اهداف فوق خواهد داشت.
حمایت‌های نه‌گانه فوق (که برای کلیه کارآفرینان ضروری است)با در نظر داشتن موانع و محدودیت‌های زنان کارآفرین و اجرای استراتژی نهاد خانواده حمایت‌های ویژه‌ای را در هر یک از زمینه‌ها برای زنان کارآفرین در بر دارد. نهادهای غیردولتی زنان منظور ازنهادهای غیردولتی،سازمان‌های‌غیردولتی،تعاونی‌هاوموسسات‌خصوصی می‌باشد.
سازمان‌های غیردولتی همانطور که در فصل اول اشاره شد سازمان‌های غیردولتی زنان در ایران که حتی در زمینه اشتغال زنان اثر گذار باشند،بسیار اندک است و هنوز اثری در نقش خود در فرآیند کارآفرینی زنان به جای نگذاشته‌اند.حال آنکه می‌توانند نقش موثری در بسترسازی و توسعه کارآفرینی از خود نشان دهند. تعاونی‌های زنان اطلاعات آماری نشان می‌دهد که تعداد زیادی از زنان از طریق تعاونی‌ها توانسته‌اند به اشتغال و امنیت اقتصادی دست پیدا کنند به طوری که تعداد تعاونی‌های تشکیل شده توسط زنان درسال 78بیانگر رشدی معادل69% نسبت به سال77می‌باشد.
(وزارت تعاون1379) علیرغم افزایش تعاونی‌های زنان در چند سال گذشته،زنان تنها 9%کل تعداد اعضاءتعاونی‌ها را تشکیل می‌دهند. نتایج این پژوهش به ویژه در مورد زنان کارآفرین روستایی نشان می‌دهد که تعاونی‌ها فرصت مناسبی برای حضور اجتماعی-اقتصادی و فعالیت‌های کار آفرینانه آنها فراهم می‌سازد.
توسعه کارآفرینی زنان در مناطق روستایی با توجه به محدودیت‌های اجتماعی زنان عموماً از طریق تشکل‌های محلی که بهترین آن تعاونی‌هاست امکان‌پذیر می‌باشد. موسسات خصوصی توسعه کارآفرینی زنان در ایران تاکنون موسسه‌ای خصوصی جهت توسعه کارآفرینی زنان تاسیس نگردیده است.
چنانکه توسعه کارآفرینی زنان در اولویت‌های سیاستگذاری دولت قرار گیرد،بخش خصوصی نیز فرصت مناسبی برای حضور در این فرآیند پیدا می‌کند و می‌تواند با خدمات آموزشی،مشاوره‌ای،تحقیقاتی و ترویجی نقش موثری در توسعه کارآفرینی زنان ایفا نماید.
علاوه بر آن برخی از سازمان‌های دولتی که در جهت توسعه کارآفرینی زنان نقش مهمی دارند می‌توانند مؤسساتی آموزشی و پژوهشی در زمینه‌ کار آفرینی زنان با مشارکت بخش خصوصی ایجاد کنند و در مسیر توسعه آن بتدریج مالکیت دولت کم و به بخش خصوصی واقعی تبدیل شود. به طور کلی نهادهای غیر دولتی نقش حمایت‌کننده و اجرا کننده فعالیت‌های ترغیبی زنان کارآفرین را به عهده خواهند داشت.آنها می‌توانند در اجرای فعالیت‌های زیر نقش موثری داشته باشند:
فعالیت‌های تحقیقاتی- هر گونه برنامه‌ریزی برای فعالیت‌های کارآفرینی مستلزم انجام مطالعه و بررسی‌های لازم می‌باشد.پژوهش درباره مسایل مهم جامعه می‌تواند از جمله خدماتی باشد که به صورت پیمانکاری صورت گیرد. در این مورد نهادهای غیر دولتی می‌توانند این نقش را ایفا نمایند.از این رو فعالیت‌های تحقیقاتی می‌تواند یکی از اقدامات مهم نهادهای‌غیردولتی‌به‌شمار رود.مطالعاتی درزمینه بازار،شناخت تجارب سایر کشورها،موانع کارآفرینی،شناخت فرصت‌های کارآفرینی در مناطق مختلف کشور فرصت‌های مناسبی برای اقدام جهت سایر فعالیت‌ها را فراهم می‌آورد.
فعالیت‌های آموزشی- علاوه بر ضرورت آموزشی‌های کارآفرینی در مقاطع مختلف نظام آموزشی کشور(ازدبستان تادانشگاهها)،نهادهای غیردولتی می‌توانند نسبت به طراحی و برگزاری سمینارها،کارگاهها و دوره‌های حرفه‌ای کوتاه‌مدت،میان مدت و بلند مدت کارآفرینی ویژه زنان اقدام نمایند.برنامه‌های آموزشی باید بر حسب ترکیب شرکت‌کنندگان منعطف باشد.
به این ترتیب که سطح سواد،نوع حرفه،منطقه جغرافیائی از جمله عوام اثرگذار در طراحی و اجرای برنامه‌های آموزشی می‌باشد.تهیه بسته‌های آموزشی و امکان استفاده از آموزش از راه دور برای کلیه کارآفرینان اقصی نقاط کشور نیز مفید می‌باشد.
به طور کلی در پرورش کارآفرینی تقویت مهارت‌های‌ خلاقیت، نوآوری، رهبری، یادگیری، ریسک‌پذیری، خودباوری و تصمیم‌گیری و شیوه‌های حل مشکل موضوعاتی است که باید در برنامه‌های آموزشی گنجانیده شود.
فعالیت‌های مشاوره‌ای –کارآفرینان مورد مطالعه همواره مطرح کردند که نیاز فراوانی به خدمات مشاوره در مراحل مختلف ایجاد و توسعه کسب وکار خود داشته‌اند.چگونگی شکل‌گیری یک کسب وکار،شناخت قوانین وکانال‌های ارتباطی،نحوه قیمت‌گذاری، نحوه بازاریابی و فروش،چگونگی امکان حضور در بازار، شیوه تبلیغات، شیوه مدیریت،شیوه‌های جذب سرمایه، سرمایه‌گذاری و چگونگی استفاده از منابع موجود،از جمله مواردی است که ارایه خدمات مشاوره‌ای به کارآفرینان را ضروری می‌سازد.
نهادهای غیر دولتی می‌توانند باایجاد واحدهای مشاوره‌ای و نهادینه‌سازی آن راهنما و مشاور مناسبی برای کارآفرینان باشند.
فعالیت‌های ترویجی –علاوه بر آنکه دولت در جایگاه خود نقش ترویج کننده را نیز خواهد داشت، نهادهای غیر دولتی به تناسب امکانات،می‌توانند در زمینه برگزاری نمایشگاهها، همایش‌ها،چاپ بولتن‌های خبری،نشر مجلات حرفه‌ای و برگزاری مسابقات مختلف در جهت ترویج کارآفرینی سهم عمده‌ای داشته باشند.
تامین منابع مالی-علاوه بر توسعه امکان تسهیلات اعتباری توسط دولت،سازمان‌های غیر دولتی می‌توانند از طریق ایجاد صندوق‌های اعتباری و در مرحله عالی‌تر تأسیس بانک‌های خصوصی نسبت به اعطای تسهیلات مالی به کارآفرینان کمک مؤثری کنند. ‌نمودار شماره 3 الگوی توسعه کارآفرینی زنان 8 رسانه‌ها: یکی دیگر از ابزارهایی که می‌تواند در محدود کردن یا توسعه‌کارآفرینی زنان در ایران مورد توجه باشد،رسانه‌ها وچگونگی عملکرد این رسانه‌ در حوزه مسائل مربوط به زمان در یک جامعه می‌باشد.
با نظری اجمالی به مجموعه‌های ایرانی و یا فیلم‌های اکران شده بر پرده‌های سینما ملاحظه می‌شود تنها چیزی که در این برنامه‌ها تکرار و طبعاً تلقین می‌شود نگاهی است که زن را یک ابزار جنسی می‌بیند و تمام ابعاد و توانمندیهای او را در جلوه زنانگی‌اش هضم می‌کند و تحت الشعاع قرار می‌دهد.با چنین وضعی توقع تغییر در فرهنگ جامعه و رسیدن زنان به یک الگوی متعالی بسیار نا به جا است.
در بررسی بیشتر برنامه‌های تلویزیونی بدلیل داشتن مخاطبان وسیع،متوجه خواهیم شد که نگاه مردسالار حاکم بر این رسانه هرگز اجاره نمی‌دهد که بعنوان مثال مسائل و مشکلات زنان شاغل به تصویر کشیده شود یا راههای افزایش توسعه کار آفرینی در میان زنان در یک برنامه رادیو و تلویزیونی مطرح شود،بنابراین نگاه جنسیتی و کلیشه‌ای که زن را فقط بتوان یک زن خانه‌دار و در خدمت مسائل قالبی و کلیشه‌ای می‌بیند و تا این نگاه حاکم بر رسانه‌ها است بدون تردید زنان کارآفرین کمتر در عرصه اجتماع به منصه ظهور می‌رسند چرا که رسانه به مشابه یک دانشگاه آموزشی باید به همه مسائل و مشکلات آشکار جامعه در سطوح مختلف بپردازد،اگر بنا باشد به بررسی موانع و راههای توسعه کار آفرینی زنان در جامعه از طریق رسانه‌ها برسیم باید برنامه سازان از تهیه کننده‌ها،کار گردان‌ها و سایر نیروهای انسانی متخصص در حوزه‌های مختلف بخواهند با به تصویر کشاندن این‌گونه مشکلات بتوانند،راههای توسعه کارآفرینی در زنان و همچنین موانع موجود در این راه به تصویر کشند تا به رشد و بالندگی زنان ایرانی کمک کنند.
بحث و نتیجه‌گیری جمع‌بندی نتایج پیشنهادات تحقیق:
بر چسب‌های جنسیتی که بر نوعی نابرابری میان مرد و زن دلالت دارد از خلال تعالیم خانواده،نظام تعلیم و تربیت،باورهای کلیشه‌ای،انتظارات نقشی و مناسبات حاکم بر کار به زنان منتقل می‌شود. به این ترتیب هویت آنها یعنی این که آنها در مقام زن چه ادراکی از خود داشته باشند،خود را چگونه ارزیابی کنند و خود را قادر و خواهان انجام دادن چه اعمال و رفتاری بدانند شکل می‌گیرد.
انگیزه‌ها،علائق و نیروهای درونی و در نهایت ساختار روانی و شخصیتی زنان به این ترتیب ساخته و پرداخته می‌شود بسیاری از قابلیت‌ها و توانمندی‌هایی که لازمه امر کارآفرینی است مانند عزم راسخ برای تغییر و نوآوری،قدرت رهبری،تحمل خطر،میل به پیشرفت- تحت تأثیر نابرابری جنسیتی کمتر در زنان قوام پیدا می‌کند.
همین امر از احتمال کارآفرین شدن زنان می‌کاهد. نکته‌ای که باید خاطر نشان نمود این است که بعضی از حقوق‌دانان معتقدند موارد تمایز زنان و مردان در نظام رسمی حقوقی ایران بسیار اندک است.
برای مثال،امور تجاری،افتتاح حساب بانکی،مبادرت به عقد قراردادهای بازرگانی،تأسیس شرکت، عضویت در مجامع یا هئیت‌های مدیره،انتخاب شدن به سمت مدیر عامل،هئیت رئیسه از جمله مواردی است که قانون تصدی آنها را برای زن و مرد به یک اندازه به رسمیت شناخته است(نوروزی،1380:‌ 67).در واقع موانع گسترش فعالیت‌های اقتصادی زنان بیشتر پدیده‌ای فرهنگی- اجتماعی است که در لایه‌های زیرین جامعه نهادی شده است.
آشفتگی موجود ممکن است تا حدی از فرآیند توسعه برون‌زای جامعه ایران و دوگانگی ساختاری حاصل از آن سرچشمه گرفته باشد.زیرا پیشرفت غرب یک پیشرفت درونی بوده نه آنکه اجزای پیشرفت را از بیرون مانند یک عضو غریبه به بدن پیوند زده باشند.به علاوه،این پیشرفت در طول سالیان دراز به طور تدریجی انجام گرفته است(رفیع‌پور،1376: 544).اشتغال زنان در غرب ناشی از تحولات انقلاب صنعتی و همگام با تغییر در مناسبات فرهنگی و اجتماعی بوده که طی سال‌ها بعد از رنسانس به وجود آمد.
در ایران محصولات دنیای مدرن که یکباره از بیرون وارد شده‌اند اغلب با زمینه‌های عمیق‌تر فرهنگی و اجتماعی به خوبی همساز نشده‌اند. از این شرایط تحت عنوان پس‌ماندگی فرهنگی،یعنی فرآیندی که بر اساس آن تغییرات فرهنگی با تغییرات اقتصادی همساز نیستند. نام برده می‌شود (آبرکرامبی،1984: 59).
تحت تأثیر فرایند نوگرایی،این امکان فراهم آمد که زنان ایرانی مانند مردان به تحصیلات دانشگاهی و اشتغال در عرصه‌‌های اقتصادی بپردازند.بر این اساس مطلوب است که زنان شاغل در نقش کارآفرینانی موفق در جهت رونق اقتصاد جامعه گام بردارند.
اما پاره‌ای از نگرش‌های جنسی نابرابرانه که هنوز در بستر فرهنگی جامعه فعال است مانع بروز قابلیت‌های کارآفرینانه زنان می‌شود. از آنجا که زنان بخش قابل ملاحظه‌ای از نیروی کار جامعه را تأمین می‌کنند،عملکرد کارآفرینانه آنان (در جهت رشد تولید یا فروش،افزایش سرمایه،رفاه‌کارمندان،قدرت رقابت وصادرات)به توسه اقتصادی جامعه کمک می‌کند.
علاوه بر این،جامعه‌ای که خواهان توسعه همه‌جانبه است باید امکان رشد و شکوفایی استعدادها را برای همه اعضای خود از جمله زنان شاغل فراهم سازد.
با وجود آن که اقدامات فرهنگی جهت پالایش نابرابری و تبعیض جنسی و همچنین محو کردن تفکر مردیت استعلایی ضروری است،اما زنان نیز نباید منفعلانه در انتظار تغییرات باشند بلکه باید در جهت دگرگونی شرایط موجود بکوشند.فرایندکارآفرینی باشکل‌گیری یک اندیشه آغازمی‌شود،با انتخاب راه‌کارهای مناسب، تأمین منابع،غلبه بر موانع به اجرا درمی‌آید.
برای آن که زنان بتوانند این فرآیند را با موفقیت پشت سربگذارند،نیازمند تقویت مهارت‌های ادراکی،ارتباطی و تخصصی خود هستند. پذیرش واقع‌بینانه تفاوت‌های طبیعی میان زن و مرد،پرهیز از مقایسه‌های بی‌مورد که موجب کاهش عزت نفس می‌شود،اعتقاد به استعدادها و توانایی‌های خود،هدفمندی و انتخاب برنامه‌های منطقی، رشد تفکر عقلانی،تلفیق میان عقل و احساس،حساسیت نسبت به تحولات زمان و همچنین مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی به‌خصوص سازمان‌‌های صنفی غیر دولتی در مجموع مهارت‌های کارآفرینی زنان را افزایش می‌دهد.
این جهت‌یابی نه تنها ساختار روانی و شخصیتی آنان را تغییر می‌دهد بلکه موجب می‌شود نگرش دیگران هم نسبت به زنان دگرگون شود.
همچنین باید توجه داشت که در فرآیند تدوین استراتژی مناسب برای توسعه کارآفرینی زنان سه مرحله اساسی زیر را باید مشخص کنند:
هدف
شناخت
استراتژی
که در این راستا هدف، توسعه کارآفرینی زنان می­باشد و در این مسیر زنان کارآفرین می­توانند با مشخص کردن اهداف خود، جایگاه مناسبی را در توسعه کارآفرینی در ایران دنبال نمایند.
شناخت واقعیت­های موجود (موانع و فرصت­ها) هنگامی می­تواند در مرحله عمل موفق باشد که مبتنی بر واقعیت­های محیطی تدوین شده باشد. یعنی برای رسیدن به هر آرمانی باید از متن واقعیات عبور کرد.
بررسی انجام شده و نتایج حاصله از موانع و فرصت­های زنان کارآفرین نشان دهنده آنست که آنان با موانع متعدد خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی مواجه می­باشند و علیرغم آن توانسته­اند اراده خود را در جهت ایجاد و توسعه کارآفرینی به کار گرفته و راههایی برای رفع موانع جستجو طی نمایند. بنابراین پیشنهاد می­شود برای توسعه کارآفرینی زنان لازم است موانع و فرصت­ها را شناخت و آنها را درنظر داشت که در این ارتباط توجه به دو نکته ضروری است:
نگرش به زن به عنوان انسانی اجتماعی، مسئول و خلاق
اهمیت ویژگی­های عمومی زنان کارآفرین.
در بررسی بیشتر نتایج مطالعات بدست آمده نشان می­دهد که تدوین استراتژی توسعه کارآفرینی زنان، 3 عنصر مهم را باید در نظر داشت:
حفظ نهاد خانواده
نقش دولت به عنوان سیاستگذار و حمایت کننده
نقش نهادهای غیردولتی به عنوان بسترساز و حمایت کننده،
بهر صورت و به طور کلی توسعه کارآفرینی زنان به کمک سه عنصر خانواده، دولت و نهادهای غیردولتی در ایران قابل تحقق است که بطور مفصل کارکردهای هر کدام را در قسمت­های پیشین توضیح داده و امید است که نکات ذکر شده در این مقاله بتواند گامی هر چند مختصر در جهت سیاستگزاریهای کلان عناصر ذکر شده و سایر دست اندرکاران برای رشد و توسعه کارآفرینی زنان در ایران بردارند و با جدیت و تلاش مدافع کارآفرینی و راههای توسعه کارآفرینی را شناسایی و در این راستا اقدام نمایند.

برگرفته ازسایت : joportal.ir
 


نظرات 0