تاريخ : دوشنبه 7 فروردین 1391 | 7:05 PM | نویسنده : قاسمعلی
در سالهای اخیر عباراتی به وجود آمده اند که می توان مثبت اندیشی و امیدواری به آینده را دراین عبارت دید. شرکت، کارآفرینی و نوآوری تنها سه اصطلاح از عبارت فوق الذکر هستند که اغلب به اشتباه به جای یکدیگر مورد استفاده قرار میگیرد و درک و وضوحی که از این عبارات وجود دارد بسیار کم است. اگر در این زمینه درک (وضوح) درستی وجود نداشته باشد، مشخص نیست که آیا هر عبارت در هسته خود فرآیندی دارد که بتواند منجر به موفقیت در فعالیتهای اقتصادی سازمان شود یا خیر و یا اینکه چه چیزی تضمین کننده این امر است که پیشرفت، موفقیت آمیز نخواهد بود مگر اینکه درک درستی در این زمینه وجود داشته باشد.
کارآفرینی به عنوان فعالیت اقتصادی کوچک قلمداد میشود (پدیدهای جدید با ریسک بالا). اما به طور چشم گیری کارآفرینی در بخشهای مختلف یک شرکت در حال اجرا است. نوآوری نیز یکی دیگر از اصطلاحات مورد استفاده فوق است که از آن تعاریف مختلفی وجود دارد. هدف این مقاله این است که موضوعات مرتبط با کارآفرینی و نوآوری را از دیدگاه یک سازمان بزرگتر به طوری که بتواند ابهامات موجود در کاربرد این گونه اصطلاحات و واژهها را از بین برده و آنها را روشن کند، کشف نماید. این نکته حائز اهمیت است که رفع ابهام بتواند در عباراتی که در مرکز موفقیتها و کارهای برجستهی سازمانی، تجاری و فردی وجود دراد اعمال شود.
لازم به ذکر است که ابهام و اشتباهات موجود در این واژهها موجب پایین آمدن راندمان و بازده رقابتی شده است.
آیا شرکتها یا سازمانهای بزرگتر میتوانند از خلاقیت و نوآوری ایجاد شده (به شکلی ذاتی) توسط فعالیتهای کارآفرینی سودی کسب نمایند؟ قطعا جواب مثبت است. اما چه عواملی باعث میشود تا این اتفاق رخ دهد؟ کارآفرینی، نوآوری و کارسازی سه اصطلاحی هستند که توسط افرادی خاص در اوایب قرن 21 مورد استفاده قرار گرفتهاند و سازمانهای بزرگتر بیشتر تمایل دارند که از ظرفیتهای ایجاد شده در این مورد استفاده نمایند. در همین راستا سئوالاتی برای مدیران و سرپرستان و مجریان سازمان مطرح شد؛
- کارآفرینی چیست و آیا امکان ایجاد آن در یک سازمان بزرگتر وجود دارد یا خیر؟
- نوآوری چیست و برای ایجاد نوآوری نیازمند چه عواملی هستیم؟
کارسازی چیست؟
هدف این مقاله این است که اشتباهات و ابهامات موجود در این زمینه را رفع کرده و در نهایت دیدگاهی را ارائه نماید که بتواند پیش نیازهای تبدیل تئوریهای مثبت و عمیق را به واقعیت برایمان بازگو کند. قصد این مقاله این است که درمیان خوانندگان خود این انگیزه را ایجاد کند که مسائل و موضوعات مطرح شده را با دقت بسیار مورد توجه قرار دهند و علاوه بر این، این انگیزه را در آنها القاء نماید که اگر چالشها مورد هدف قرار گیرند قابل حل خواهند بود.
درک نادرست
بسیاری از افرادی که سالها در سازمانهای بزرگ فعالیت کردهاند بر این اعتقادند که زمانی که یک سازمان به اندازه مشخص میرسد به طور اجتناب ناپذیری تواناییاش را برای فعالیت کارآفرینانه و همچنین تشویق و ایجاد نوآوری از دست میدهد. این نوع تفکر، خطرناک است، مخصوصا زمانی که فرد نیازمند رقابت است.
برای نمونه به مثالهای زیر اشاره میشود:
1- شرکت 3M در سال 1902 تاسیس شده است و از آن زمان تاکنون سرمایه گذاری عظیمی را در جهت حمایت از فعالیتهای کار آفرینانه و نوآوریهای عملی انجام داده است. این حمایتها از طریق تغییر چشمگیر در اندازه و ساختار و تغییرات اساسی در بازارهای خارجی تاکنون ادامه یاقته است. پیامی که توسط تعدادی از مجریان اصلی این شرکت درطول تاریخ این شرکت به کارکنان آن تدریجا القاء میگردد (با ملاحظهی وب سایت این شرکت معلوم میگردد) گویای این است که نوآوری روشی است که هرگز محکوم به فنا نخواهد بود.
2- شرکت (Reed.co.uls) که بوسیله (Alec Reed) با هدف جذب و تامین نیروی انسانی تاسیس گردید. در مواجهه با تغییرات اساسی و هم در ماهیت استخدام و افزایش چشمگیر در بازار رقابتی، شرکت (Reed) توانست موقعیت خود را به عنوان پیشرو در این کار حفظ و حمایت کند. این شرکت این کار را با تشویق به سمت فرهنگ بعالیتهای کارآفرینی و تعلیم نوآوریهای عملی انجام داد.
3- شرکت (Pfizer) شرکت تولید محصولات دارویی است که از ابتدای شروع به کار خود در سال 1849 توانسته است سهم موثری در بازار داشته باشد. این شرکت فرهنگ خاصی داشت که در آن نوآوری را تقویت کرده و مکررا محصولات جدیدی را تولید مینمود که سبب میشد شرکت بتواند موقعیت برجسته خود را حفظ نماید. این شرکت از فعالیت کارآفرینی استفاده کرد و خود را به عنوان شرکتی معرفی نمود که در پذیرش بحرانهایی که شرکتهای دیگر حاضر به قبول آن نیستند، پیشتاز است.
4- شرکت (Virgin) کار خود را به عنوان مجلهای دانشجویی و شرکتی تحت عنوان مثبت سفارشات پستی آغاز کرد؛
در قرن 21 این شرکت از لحاظ اندازه گسترش قابل ملاحظهای پیدا کرد، و تاکنون نیز قابلیت خود را برای ایجاد فعالیت کارآفرینی و چالشها و رقابتهای مستمر حفظ کرده است و تقریبا شبیه سایر شرکتها است.
5- در سال 1997 شرکت (france telecom) طرحی ابتکاری را با هدف تشویق ایجاد خلاقیت در فعالیتهای کارآفرینی معرفی نمود. این فعالیتهای کارآفرینی مربوط به فعالیتهایی میشدند که در سازمان میزبان به سر میبردند و به وسیله منابع تکنولوژیهای ابتکاری که بعدا مورد بهرهبرداری قرار میگرفتند احاطه شده بودند. شرکت (British telecom) نیز از چنین طرحی برای تقویت فعالیت کار آفرینی استفاده نمود.
6- شرکت (Siemens) به عنوان یکی از بزرگترین شرکتهای اروپایی نقش مهمی را در جهان بازی میکند. نوآوری جالب این شرکت، دیدگاه این شرکت در مورد توسعه (پیشرفت) کارمندان ارشد و قدیمی خود از طریق تشویق موثر و پویای کارمندان با برنامه توسعه اروپایی (par) بود. سایر شرکتها، برای مثال شرکتهایی چون (MCDonald) یا (Tesco) دیدگاههای متفاوتی را نسبت به نوآوری پذیرفتند. برای مثال شرکتهایی چون (MCDonald) یا (Tesco) دیدگاههای متفاوتی را نسبت به نوآوری پذیرفتند. برای مثال شرکت (MCDonald) و در راستای آن شرکت (Tesco) در اصل محصولاتشان به شکلی موثر تغییری ایجاد نکردند ولی در عین حال در زمینه سیاست پیشرفت کارمندان و جذب نیرو، دست به نوآوری و ابتکار زدند. در حال حاضر تقریبا 45٪ از مدیران (MCDonald) کار خود را با مستخدمی در رستوران آغاز کردهاند. این کار، انگیزه قوی برای کارکنان شرکت محسوب میگردد تا در مقابل شرکت و مشتریان، وظایف خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهند. لیست سازمانها و شرکتهایی که دیدگاههای کارآفرینانه را در محیطهای پویا پذیرفتهاند و همچنین باعث ایجاد چالشهایی در فعالیت های اقتصادی گردیدند، جامع و کامل نیست اما باید نشان دهنده ارزش افزوده قابل تحصیل یا درآمدهای ایجاد شده که به وسیله مفهوم نوآوری و کارآفرینی به دست میآید باشند.
سئوالاتی برای سازمانهای بزرگتر
1- آیا شما واقعا بر این عقیدهاید که در شرکت شما نوآوری وجود دارد؟
2- آیا رقبای شما، به شرکت شما به دید یک شرکت کارآفرین و فعال نگاه میکنند؟
چرا این سازمانها نسبت به نوآوری و خلاقیت در فعاایتهای کارآفرینی نگرشی مثبت دارند؟ پاسخ روشن است. این کار، این سازمانها را قادر میسازد که خود را نجات داده و حفظ نمایند. بسیاری از مردم نوآوری و کارآفرینی را به عنوان وسیلهای برای تشویق رشد و توسعه میدانند. اگر شرکتی نسبت به نوآوری و خلاقیت در فعالیتهای کارآفرینی نگرش مثبت نداشته باشد احتمال اینکه بتواند در بازار کاملا رقابتی و تهاجمی دوام بیاورد بسیار بعید است. تلاش و کار فشرده زیاد برای نجات (از خطر نابودی) دامنه کالاها و خوماتی که کاملا قدیمی شده و سطح قابل قبولی ندارند سیاست مناسبی (بادوامی) به نظر نمیرسد.
این ضعف انسانهاست که در مواقعی که با فشار و بحران روبه رو میشوند بیشتر تمایل به اتکاء بر تکنیکها، مهارتها و تواناییهای قبلی که او را در گذشته نجات دادهاند پیدا میکند. برای مثال تاثیر فروشگاههای بزرگ زنجیرهای و همچنین ظهور تجارت الکترونیک باعث ایجاد چنان چالشی برای خردهفروشان محلی میشود که تنها راه ادامه فعالیت تکیه بر نوآوری است. کسانی که در مقابل این چالشها با راه حلهایی متفاوت، جدید، و جایگزین، واکنش نشان میدهند، شانس بیشتری برای نجات از مشکلات موجود دارند. کسانی که در مقابل این چالشها با راهحلهایی متفاوت، جدید، و جایگزین، واکنش نشان میدهند، شانس بیشتری برای نجات از مشکلات موجود دارند. کسانی که کمی بیشتر کار میکنند و هزینه کالاها را اخراج میکنند ممکن است از کسانی که کار را موقتا متوقف میکنند موفقتر باشند.
سئوالاتی برای سازمانهای بسیار بزرگتر
1- آیا اساس و پایه محصولات و خدمات شما قابل قبول بوده و آیا مدل فعالیت اقتصادی شما برای قرن مناسب است؟
2- آیا مشتریان شما قبول دارند که کسب و کار و تجارت شما قابل قبول است یا اینکه به دنبال جایی دیگر میگردند؟
3- آیا رقابت شما در خور جایگاهتان در بازار میباشد یا خیر؟
کارآفرینی و نوآوری
در قرن 21 اصطلاحات امیدوار کنندهای به وجود آمدهاند. این اصطلاحات عبارتند از شرکت، رفتار کارآفرینانه، کارآفرینی، نوآوری و جهش. رهبران شرکتها، سیاست مداران و سازمانهای تجاری به گونهای از این زبان استفاده میکنند که گویی، این فرآیند، عامل ضروری و انکار ناپذیر موفقیت است. اما فراتر از این مسائل بدیهی، باید در مورد تعریف این عبارات نیز به بحث پرداخت چرا که این تعاریف به ما کمک خواهد کرد.
کارآفرین
کارآفرین شخصی است مبتکر و پیشرو. شخصی که در قبال حوادث آینده برای خود مسئولیت (مالکیت) فرض میکند. شخصی که خطرات موجود در این فرآیند را مدیریت میکند یا شخصی که در مواجهه با موانع و مشکلات اصرار دارد تا انتهای کارها را ببیند. رسیدن به تعریفی مفید و موثر از کارآفرین مشکل نیست. (مانند همان تعریفی که در این مقاله آمده است) بنابراین در دفاع از نیازهای آکادمیک برای داشتن ادراکی از این که کارآفرین، با چه ویژگیهایی مشخص میشود بسیار مفید است. مخصوصا اگر کارآفرین به عنوان یک ارزش بالقوه در یک سازمان بزرگتر مد نظر گرفته شود. اگر تعریفی درست از کارآفرین ارائه نگردد موجب میشود که درک نادرستی از کارآفرینی به وجود آید که حتی ممکن است مانع رفتار کارآفرینانه گردد. برای مثال اگر یکی از کارمندان ارشد بخواهد از رفتار کارآفرینانه جلوگیری کند کافی است از واژههایی چون، ریسک بالا، استفاده کند تا موجب امتناع سایر همکاران برای جلوگیری از ادامه این گونه فعالیتها شود.
تعریفی که از کارآفرین ارائه میشود باید به گونهای کارا و مفید باشد که بتواند هیئت مدیره شرکتی را که قصد رقابت در قرن 21 را دارد جلب نماید. مخصوصا در جایی که هر شرکت نهایتا در فعالیتهای کارآفرینانه و تیم کار آفرین برای خود اصول جدا از سایر شرکتها دارد. لذا، این کار برای سازمانهای بزرگتر مناسب نیست زیرا حفظ و بقای شرکت خود را در دست چند کارآفرین قرار میدهند. مخصوصا هنگامی که یک سازمان و شرکت نیازهای بنیادی خود را افزایش داده و به دیگران اجازه میدهد که بخشهای کلیدی شرکت را در اختیار بگیرند. در سازمانی که کارمندان آن در رابطه با نقشهای مشخص خود، گوشههایی از رفتار کارآفرینانه را بروز میدهند. نظم دادن به عقاید در این سازمان امر مهمی است. قادر ساختن افراد به مالکیت یا تفکر انعطاف پذیر و مطمئن کردن مردم از اینکه کارهایی را که آنها به طور خروجی انجام میدهند در کل، باعث توسعه استراتژیک فعالیت اقتصادی شده و این رویه رفتار کارآفرینانهای است که میتواند به خیلی از سازمانها این ارزش را اضافه نماید. این نکته را نباید فراموش کرد که باید بین فرد کارآفرین و الگوی فکری و رفتارهایی که میتواند منجر به کارآفرینی شود تفاوت قائل شد.
مدارک و شواهد حاکی از این امر هستند که عوامل زیر جزء نگرشهای کلیدی کارآفرینانه محسوب میشوند: نگرش و رفتار کارآفرینانه
نگرش و رفتار کارآفرینانه شامل موارد زیر است:
1- انگیزه برای رقابت و موفقیت
2- مالکیت داشتن و مسئول بودن
3- اتخاذ تصمیمات به شکلی مستقل
4- انعطاف پذیر بودن در مقابل افراد و کارها
5- خلاق و انعطاف پذیر در برابر ایدههای دیگران، تصمیم گیرنده و حلال مشکلات بودن
6- توانایی درک و گرفتن شانسها و فرصتها
7- آگاهی و هوشیاری در برابر خطرات مربوط به انتخابها و فعالیتها
8- توانایی مدیریت کردن خطرات و نهایتا کاهش خطرات
9- استقامت در برابر چالشها و یا عدم پاداشهای فردی
10- بررسی و بحث و قاعده مند کردن نظرات و دیدگاهها
11- قابلیت تاثیر گذاشتن
اگر این ویژگیها در افراد در سطح سازمان پرورش یابد، افراد خواهند توانست از تلاشهای کارآفرینان استراتژیک و یا تلاشهای رهبران سازمانها حمایت کنند. هر فردی فقط میتواند رویههای رفتارهای کارآفرینانهای را که با ارزش موثر سازمان ترکیب میشود را نشان دهد ولی تمام افراد نه نیاز دارند و نه میتوانند یک کارآفرین به صورت الگوی واقعیاش باشند.
از طرفی این ویژگیها دارای ارزش ایجاد و توسعه و ارزیابی نمیباشند.
این نکته دارای اهمیت است که لیست فوق را به عنوان یک بینش ومزیت رفتاری در نظر بگیریم نه به عنوان شایستگی ها و صلاحیت ها .همان طور که چالش ها در محیط متغیر نیازمند انعطاف پذیری به درقبال پیشرفت و ترقی هستند که درحال حاضر قابل تعریف نمی باشند.وقتی برای ما قابل پیش بینی نیست که سازمان در 5 سال آینده چه کاری را انجام خواهد داد، محدود کردن توسعه ی منابع انسانی به لیست شایستگیها و صلاحیتها ( Competency list ) کاملا نامعقول است .به علاوه این ویژگی ها نباید از چنین محیط های پویا و متغیری به شکلی مستقل در نظر گرفته شوند.این موارد به عنوان یک پیش وضعیت رفتاری و نظری قلمداد می شوند که مشخص کننده ی این خواهد بود که اشخاص چگونه در کارها، با مشتریان ویا با خود برای آینده شرکتشان تعهد نمایند.این امور همچنین مشخص کننده ی گسترهای است که هر شخص مجاز به رشد و برآوردن نیازهای آینده ی خود است .افرادی که ترکیب مناسبی از پیش وضعیتهای رفتاری و نظری را در معرض نمایش قرار می دهند، در موقعیتی خواهند بود که ارزشی را به رفتارشان یا برای نیل به اهداف شرکتشان اضافه میکنند. دغدغهای که در یک سازمان وجود دارد این است که در سطح سازمانی بتواند از اینکه ترکیبی از مزیتهای رفتاری و نظری مناسب برای رویارویی با مشکلات است ایجاد اطمینان نماید. پس از این بحثها حال میتوانیم کارآفرینی را مورد بررسی قرار میدهیم.
کارآفرینی
کارآفرینی را میتوان بر مبنای واقعیتهای زیر تعریف کرد: کارآفرینی عملی خلاقانه است که به وسیله آن چیزی به وجود میآید که قبلا وجود نداشته است. خلاقیت را میتوان درک و به دست آوردن فرصتها و شانسها تعریف کرد که ممکن است در محیط به صورت نامحسوس وجود داشته باشد. خلاقیت بیشتر ناشی از فرصتها است تا منابع. برای مثال اگر فرصت و شانس به طور موثر درک شود منابع پیدا خواهند شد.
- کارآفرینی دارای درجه خطر پذیری متغییری است زیرا پدیدهای جدید و متفاوت است که موجب میشود برآورد فایده آن مشکل باشد.
- کارآفرینی موجب ایجاد فایده برای انجمنها جوامع و اشخاص است.
- کارآفرینی اغلب تخریبی خلاقانه است. کارآفرینی عبارت است از گرفتن ایدهها، ابتکار و (یا خدمات تبدیل آنها به کالا) و سپس ایجاد فعالیت کارآفرینانه برای تولید محصول به بازار. اگر به لیستی که در مورد سازمانهای کارآفرینی ذکر میشود مراجعه کنیم میبینیم که این سازمانها دقیقا چنین کاری میکنند. تمام این شرکتها ایدهها را گرفته و منابع را جمع آوری میکنند و سپس برای ایجاد کالا یا خدمات جدید که بتوانند ارزشی را به عرضه سازمان به بازار اضافه کند، ترکیب مینمایند.
مطمئنا جایگاه کارآفرینی در مرکز هر سازمانی است که قصد موفقیت و ادامه فعالیت را دارد. بخشهای فوق باید توانسته باشند تفاوتهای میان کارآفرینی قالبی (کلیشهای) و مجموعهای از نظرات و همچنین مزیتهای رفتاری و فرایند کارآفرینی خلاقانه را مشخص کرده باشند.
کارآفرینی در سطح شرکتهای بزرگ
این کارآفرینی دارای انواع مختلفی است:
1- کارسازی:
ایجاد فعالیت جدید کارآفرینی در داخل و بیرون سازمان است. یکی از مثالهای چنین بازاری توسط « Hewlett-packava » ارائه شده. ویژگیهای چنین افرادی توانایی گرفتن ایدهها تبدیل آنها به محصول و ارائه سریع آن به بازار میباشد. اگر چه ممکن است سازمان یک سازمان بزرگ باشد ولی به سرعت و به شکلی پویا حرکت میکند.
2- کارآفرینی پراکنده:
این نوع کارآفرینی، ایجاد ساختار و فرهنگی همگام با سازمان به منظور حمایت از کارآفرینی، نوآوری و تشویق کارمندان برای سهیم شدن در فعالیت اقتصادی است. تحقیقات اخیر نشان دهنده این است که سازمانهایی که قادر به پیدا کردن زمینههای مشترک بین اهداف و آرمانهای اشخاص و شرکت هستند شانس بیشتری برای موفقیت و بقا دارند. اصطلاح کوئستوکرایی برای تبیین تلاشهای فردی و سازمانی در این زمینه پیشنهاد شده است.
3- فعالیت کارآفرینی مشارکتی:
این نوع کارآفرینی عبارت است از ایجاد قابلیتهایی جدید از طریق توسعه روابط نزدیک با فعالیتهای کارآفرینانه کوچک در بخشهای مرتبط با کارآفرینی. در عصری که در آن، سازمانهای بزرگ بر تواناییهای کلیدی تاکید دارند، دسترسی به توسعه زمانی صورت میپذیرد که از بین تواناییهای افراد به شکلی مطلوب استفاده شود که اگر توانائیهای کلیدی افراد از طرف آن شرکتها مورد بهرهبرداری قرار نگیرد توسط رقبایشان مورد استفاده قرار خواهد گرفت. شرکتهای کوچکتر نیز در چنین مشارکتهایی منافع بالقوهای نصیبشان میشود. امروزه از این طریق شبکههای سرمایه گذاری رسمی، خودشان را به شرکتهای بزرگ معرفی میکنند. با ترسیم تمایز فوق این نکته روشن شد که، شما نیاز ندارید تا یک کارآفرین باشید تا رویههای مختلف را نمایش دهید. علاوه بر این گونه شناسی در کارآفرینی به ما اجازه میدهد تا در مورد کاربردهای کارآفرینی به عنوان یک ارزش قابل اجرا در بخشهای اجتماعی و عمومی و تجاری شروع به بررسی نماییم.
نوآوری
حال این موضوع را بیشتر توضیح داده و چگونگی ارتباط کارآفرینی شرکتی با نوآوری بررسی مینمائیم. نوآوری عبارت است از:
1- هر گونه تغییر در دامنه محصولات و خدماتی که شرکت به بازار ارائه میدهد: این تعریف واضحترین، شکل تعریف از نوآوری است و شامل ایجاد کالاها و خدمات جدیدی است که معمولا از طریق R.D تولید میشوند. تنها تفسیر و توضیحی که در اینجا قابل ارائه است این است که سازمانی که تمام انرژی نوآورانه خود را در بخشهای مشخصی از سازمان متمرکز میکند ممکن است همکاری سایر بخشها که میتوانند در طول سازمان صورت گیرند را از دست دادن دهند.
2- هر گونه تغییر در استفاده از محصولات و خدمات به جز کاربری اصلی آن: برای مثال استفاده از کامپیوتر شخصی به جای ایجاد ارتباط و نهایتا استفاده از اینترنت به عنوان ابزاری برای تجارت به جای سایر ارتباطات گروهی.
3- هر گونه تغییر در بازاری که در آن بازار محصولات و خدمات جدا از بازار اصلی و مشخص به کار میروند: برای مثال داروهای پزشکی که برای افراد خاصی ساخته شدهاند میتوانند برای دیگران یک اقدام موفقیت آمیز محسوب گردد. مسئله قرص Viagra که در شرکت «p fizer» تولید شد میتواند مثال خوبی از یک محصول توسعه یافته باشد که ارزش زیادی برای سایرین دارد.
4- هرگونه تغییر در کالاها یا خدمات توسعه یافته و تحویل داده شده جدا از طراحی اصل و عملیات و منطقی آن: برای مثال تحول عظیمی در حال رخ دادن در زمینه آموزش اینترنتی وجود دارد و تغییرات زیادی در دیدگاههای سنتی آموزش و یادگیری به وجود آمده است.
در حال حاضر بسیاری از سازمانها آموزش را از طریق چهره به چهره (حضوری) ارائه میدهند بدون اینکه برای ایجاد نوآوریهای اساسی در طراحی آموزشی احساس نیاز کنند. ذکر این نکته قابل توجه است که توماس ادیسون در سال 1922 ادعا کرد که نمایش از راه دور میتواند به عنوان رسانه اصلی در امر آموزشی مطرح شود. این امر به علت فقدان نوآوری در مرحله تحویل و محاسبات محقق نگردید.
5- به جز مدلهای قبلی و فعلی، نوعی نوآوری که متمرکز بر توسعه سازمانی است که در مرکز مدل فعالیت تجاری وجود دارد خدمات مالی در نوآوری مدل فعالیت اقتصادی حاکی از تحولات مهمی است که امروزه تعداد شرکتهایی که طریق ارائه خدمات مالی به دنبال درآمد بیشتری هستند. بیشتر از تعداد شرکتهایی است که رسما خود را به تعداد محدود تهیه کننده منحصر کردهاند.
15 سال پیش چه کسی تصور میکرد که سازمانهای کوچک بتوانند بانکها را تهدید کنند؟
امیدواریم توضیحات فوق موجب روشن شدن ابهامات موجود در این و تشویق سازمانهای بزرگ برای بازگشت موضوعات کارآفرینی و نوآوری به جایگاه اصلی خود شود.
چرخه فعالیتهای اقتصادی رد طول تهدیدی که به وسیله بازیگران جدید اقتصادی به وجود آمده است کاهش پیدا کرده و فراتر از آنچه که ما فکر میکنیم، به ما نزدیک است. در ابتدا سازمانهای بزرگتر باید در مورد عمق نیروی بالقوهای که وجود داشته و همچنین درآمدهایی که میتواند ایجاد شود احساس نیاز کنند.به علاوه این پیام باید به طورواضح ابلاغ شود که، کارآفرینی ونوآوری می تواند بدون تهدید پایه واساس کالاها و خدمات ایجاد شود.این بسیار سودمند است اگر ما قبول نمائیم که درآینده ای نزدیک فعالیت اقتصادی ناشناخته ای ممکن است در صدد گرفتن بازار شما باشد.رفتار کارآفرینانه می تواند ارزش زیادی را ایجاد کند و نوآوری جنبه ی مهمی از فرآیند کار آفرینی است.بنابراین ، براساس تعریفی که از نوآوری ارائه شد می توان گفت یک سازمان هنگامی نوآور است که به طور فعالانه از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب حرکت کند.
نویسنده: دیوید جانسون
بر گرفته از: فصلنامه ی ترجمان کارآفرینی
لازم به ذکر است که ابهام و اشتباهات موجود در این واژهها موجب پایین آمدن راندمان و بازده رقابتی شده است.
آیا شرکتها یا سازمانهای بزرگتر میتوانند از خلاقیت و نوآوری ایجاد شده (به شکلی ذاتی) توسط فعالیتهای کارآفرینی سودی کسب نمایند؟ قطعا جواب مثبت است. اما چه عواملی باعث میشود تا این اتفاق رخ دهد؟ کارآفرینی، نوآوری و کارسازی سه اصطلاحی هستند که توسط افرادی خاص در اوایب قرن 21 مورد استفاده قرار گرفتهاند و سازمانهای بزرگتر بیشتر تمایل دارند که از ظرفیتهای ایجاد شده در این مورد استفاده نمایند. در همین راستا سئوالاتی برای مدیران و سرپرستان و مجریان سازمان مطرح شد؛
- کارآفرینی چیست و آیا امکان ایجاد آن در یک سازمان بزرگتر وجود دارد یا خیر؟
- نوآوری چیست و برای ایجاد نوآوری نیازمند چه عواملی هستیم؟
کارسازی چیست؟
هدف این مقاله این است که اشتباهات و ابهامات موجود در این زمینه را رفع کرده و در نهایت دیدگاهی را ارائه نماید که بتواند پیش نیازهای تبدیل تئوریهای مثبت و عمیق را به واقعیت برایمان بازگو کند. قصد این مقاله این است که درمیان خوانندگان خود این انگیزه را ایجاد کند که مسائل و موضوعات مطرح شده را با دقت بسیار مورد توجه قرار دهند و علاوه بر این، این انگیزه را در آنها القاء نماید که اگر چالشها مورد هدف قرار گیرند قابل حل خواهند بود.
درک نادرست
بسیاری از افرادی که سالها در سازمانهای بزرگ فعالیت کردهاند بر این اعتقادند که زمانی که یک سازمان به اندازه مشخص میرسد به طور اجتناب ناپذیری تواناییاش را برای فعالیت کارآفرینانه و همچنین تشویق و ایجاد نوآوری از دست میدهد. این نوع تفکر، خطرناک است، مخصوصا زمانی که فرد نیازمند رقابت است.
برای نمونه به مثالهای زیر اشاره میشود:
1- شرکت 3M در سال 1902 تاسیس شده است و از آن زمان تاکنون سرمایه گذاری عظیمی را در جهت حمایت از فعالیتهای کار آفرینانه و نوآوریهای عملی انجام داده است. این حمایتها از طریق تغییر چشمگیر در اندازه و ساختار و تغییرات اساسی در بازارهای خارجی تاکنون ادامه یاقته است. پیامی که توسط تعدادی از مجریان اصلی این شرکت درطول تاریخ این شرکت به کارکنان آن تدریجا القاء میگردد (با ملاحظهی وب سایت این شرکت معلوم میگردد) گویای این است که نوآوری روشی است که هرگز محکوم به فنا نخواهد بود.
2- شرکت (Reed.co.uls) که بوسیله (Alec Reed) با هدف جذب و تامین نیروی انسانی تاسیس گردید. در مواجهه با تغییرات اساسی و هم در ماهیت استخدام و افزایش چشمگیر در بازار رقابتی، شرکت (Reed) توانست موقعیت خود را به عنوان پیشرو در این کار حفظ و حمایت کند. این شرکت این کار را با تشویق به سمت فرهنگ بعالیتهای کارآفرینی و تعلیم نوآوریهای عملی انجام داد.
3- شرکت (Pfizer) شرکت تولید محصولات دارویی است که از ابتدای شروع به کار خود در سال 1849 توانسته است سهم موثری در بازار داشته باشد. این شرکت فرهنگ خاصی داشت که در آن نوآوری را تقویت کرده و مکررا محصولات جدیدی را تولید مینمود که سبب میشد شرکت بتواند موقعیت برجسته خود را حفظ نماید. این شرکت از فعالیت کارآفرینی استفاده کرد و خود را به عنوان شرکتی معرفی نمود که در پذیرش بحرانهایی که شرکتهای دیگر حاضر به قبول آن نیستند، پیشتاز است.
4- شرکت (Virgin) کار خود را به عنوان مجلهای دانشجویی و شرکتی تحت عنوان مثبت سفارشات پستی آغاز کرد؛
در قرن 21 این شرکت از لحاظ اندازه گسترش قابل ملاحظهای پیدا کرد، و تاکنون نیز قابلیت خود را برای ایجاد فعالیت کارآفرینی و چالشها و رقابتهای مستمر حفظ کرده است و تقریبا شبیه سایر شرکتها است.
5- در سال 1997 شرکت (france telecom) طرحی ابتکاری را با هدف تشویق ایجاد خلاقیت در فعالیتهای کارآفرینی معرفی نمود. این فعالیتهای کارآفرینی مربوط به فعالیتهایی میشدند که در سازمان میزبان به سر میبردند و به وسیله منابع تکنولوژیهای ابتکاری که بعدا مورد بهرهبرداری قرار میگرفتند احاطه شده بودند. شرکت (British telecom) نیز از چنین طرحی برای تقویت فعالیت کار آفرینی استفاده نمود.
6- شرکت (Siemens) به عنوان یکی از بزرگترین شرکتهای اروپایی نقش مهمی را در جهان بازی میکند. نوآوری جالب این شرکت، دیدگاه این شرکت در مورد توسعه (پیشرفت) کارمندان ارشد و قدیمی خود از طریق تشویق موثر و پویای کارمندان با برنامه توسعه اروپایی (par) بود. سایر شرکتها، برای مثال شرکتهایی چون (MCDonald) یا (Tesco) دیدگاههای متفاوتی را نسبت به نوآوری پذیرفتند. برای مثال شرکتهایی چون (MCDonald) یا (Tesco) دیدگاههای متفاوتی را نسبت به نوآوری پذیرفتند. برای مثال شرکت (MCDonald) و در راستای آن شرکت (Tesco) در اصل محصولاتشان به شکلی موثر تغییری ایجاد نکردند ولی در عین حال در زمینه سیاست پیشرفت کارمندان و جذب نیرو، دست به نوآوری و ابتکار زدند. در حال حاضر تقریبا 45٪ از مدیران (MCDonald) کار خود را با مستخدمی در رستوران آغاز کردهاند. این کار، انگیزه قوی برای کارکنان شرکت محسوب میگردد تا در مقابل شرکت و مشتریان، وظایف خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهند. لیست سازمانها و شرکتهایی که دیدگاههای کارآفرینانه را در محیطهای پویا پذیرفتهاند و همچنین باعث ایجاد چالشهایی در فعالیت های اقتصادی گردیدند، جامع و کامل نیست اما باید نشان دهنده ارزش افزوده قابل تحصیل یا درآمدهای ایجاد شده که به وسیله مفهوم نوآوری و کارآفرینی به دست میآید باشند.
سئوالاتی برای سازمانهای بزرگتر
1- آیا شما واقعا بر این عقیدهاید که در شرکت شما نوآوری وجود دارد؟
2- آیا رقبای شما، به شرکت شما به دید یک شرکت کارآفرین و فعال نگاه میکنند؟
چرا این سازمانها نسبت به نوآوری و خلاقیت در فعاایتهای کارآفرینی نگرشی مثبت دارند؟ پاسخ روشن است. این کار، این سازمانها را قادر میسازد که خود را نجات داده و حفظ نمایند. بسیاری از مردم نوآوری و کارآفرینی را به عنوان وسیلهای برای تشویق رشد و توسعه میدانند. اگر شرکتی نسبت به نوآوری و خلاقیت در فعالیتهای کارآفرینی نگرش مثبت نداشته باشد احتمال اینکه بتواند در بازار کاملا رقابتی و تهاجمی دوام بیاورد بسیار بعید است. تلاش و کار فشرده زیاد برای نجات (از خطر نابودی) دامنه کالاها و خوماتی که کاملا قدیمی شده و سطح قابل قبولی ندارند سیاست مناسبی (بادوامی) به نظر نمیرسد.
این ضعف انسانهاست که در مواقعی که با فشار و بحران روبه رو میشوند بیشتر تمایل به اتکاء بر تکنیکها، مهارتها و تواناییهای قبلی که او را در گذشته نجات دادهاند پیدا میکند. برای مثال تاثیر فروشگاههای بزرگ زنجیرهای و همچنین ظهور تجارت الکترونیک باعث ایجاد چنان چالشی برای خردهفروشان محلی میشود که تنها راه ادامه فعالیت تکیه بر نوآوری است. کسانی که در مقابل این چالشها با راه حلهایی متفاوت، جدید، و جایگزین، واکنش نشان میدهند، شانس بیشتری برای نجات از مشکلات موجود دارند. کسانی که در مقابل این چالشها با راهحلهایی متفاوت، جدید، و جایگزین، واکنش نشان میدهند، شانس بیشتری برای نجات از مشکلات موجود دارند. کسانی که کمی بیشتر کار میکنند و هزینه کالاها را اخراج میکنند ممکن است از کسانی که کار را موقتا متوقف میکنند موفقتر باشند.
سئوالاتی برای سازمانهای بسیار بزرگتر
1- آیا اساس و پایه محصولات و خدمات شما قابل قبول بوده و آیا مدل فعالیت اقتصادی شما برای قرن مناسب است؟
2- آیا مشتریان شما قبول دارند که کسب و کار و تجارت شما قابل قبول است یا اینکه به دنبال جایی دیگر میگردند؟
3- آیا رقابت شما در خور جایگاهتان در بازار میباشد یا خیر؟
کارآفرینی و نوآوری
در قرن 21 اصطلاحات امیدوار کنندهای به وجود آمدهاند. این اصطلاحات عبارتند از شرکت، رفتار کارآفرینانه، کارآفرینی، نوآوری و جهش. رهبران شرکتها، سیاست مداران و سازمانهای تجاری به گونهای از این زبان استفاده میکنند که گویی، این فرآیند، عامل ضروری و انکار ناپذیر موفقیت است. اما فراتر از این مسائل بدیهی، باید در مورد تعریف این عبارات نیز به بحث پرداخت چرا که این تعاریف به ما کمک خواهد کرد.
کارآفرین
کارآفرین شخصی است مبتکر و پیشرو. شخصی که در قبال حوادث آینده برای خود مسئولیت (مالکیت) فرض میکند. شخصی که خطرات موجود در این فرآیند را مدیریت میکند یا شخصی که در مواجهه با موانع و مشکلات اصرار دارد تا انتهای کارها را ببیند. رسیدن به تعریفی مفید و موثر از کارآفرین مشکل نیست. (مانند همان تعریفی که در این مقاله آمده است) بنابراین در دفاع از نیازهای آکادمیک برای داشتن ادراکی از این که کارآفرین، با چه ویژگیهایی مشخص میشود بسیار مفید است. مخصوصا اگر کارآفرین به عنوان یک ارزش بالقوه در یک سازمان بزرگتر مد نظر گرفته شود. اگر تعریفی درست از کارآفرین ارائه نگردد موجب میشود که درک نادرستی از کارآفرینی به وجود آید که حتی ممکن است مانع رفتار کارآفرینانه گردد. برای مثال اگر یکی از کارمندان ارشد بخواهد از رفتار کارآفرینانه جلوگیری کند کافی است از واژههایی چون، ریسک بالا، استفاده کند تا موجب امتناع سایر همکاران برای جلوگیری از ادامه این گونه فعالیتها شود.
تعریفی که از کارآفرین ارائه میشود باید به گونهای کارا و مفید باشد که بتواند هیئت مدیره شرکتی را که قصد رقابت در قرن 21 را دارد جلب نماید. مخصوصا در جایی که هر شرکت نهایتا در فعالیتهای کارآفرینانه و تیم کار آفرین برای خود اصول جدا از سایر شرکتها دارد. لذا، این کار برای سازمانهای بزرگتر مناسب نیست زیرا حفظ و بقای شرکت خود را در دست چند کارآفرین قرار میدهند. مخصوصا هنگامی که یک سازمان و شرکت نیازهای بنیادی خود را افزایش داده و به دیگران اجازه میدهد که بخشهای کلیدی شرکت را در اختیار بگیرند. در سازمانی که کارمندان آن در رابطه با نقشهای مشخص خود، گوشههایی از رفتار کارآفرینانه را بروز میدهند. نظم دادن به عقاید در این سازمان امر مهمی است. قادر ساختن افراد به مالکیت یا تفکر انعطاف پذیر و مطمئن کردن مردم از اینکه کارهایی را که آنها به طور خروجی انجام میدهند در کل، باعث توسعه استراتژیک فعالیت اقتصادی شده و این رویه رفتار کارآفرینانهای است که میتواند به خیلی از سازمانها این ارزش را اضافه نماید. این نکته را نباید فراموش کرد که باید بین فرد کارآفرین و الگوی فکری و رفتارهایی که میتواند منجر به کارآفرینی شود تفاوت قائل شد.
مدارک و شواهد حاکی از این امر هستند که عوامل زیر جزء نگرشهای کلیدی کارآفرینانه محسوب میشوند: نگرش و رفتار کارآفرینانه
نگرش و رفتار کارآفرینانه شامل موارد زیر است:
1- انگیزه برای رقابت و موفقیت
2- مالکیت داشتن و مسئول بودن
3- اتخاذ تصمیمات به شکلی مستقل
4- انعطاف پذیر بودن در مقابل افراد و کارها
5- خلاق و انعطاف پذیر در برابر ایدههای دیگران، تصمیم گیرنده و حلال مشکلات بودن
6- توانایی درک و گرفتن شانسها و فرصتها
7- آگاهی و هوشیاری در برابر خطرات مربوط به انتخابها و فعالیتها
8- توانایی مدیریت کردن خطرات و نهایتا کاهش خطرات
9- استقامت در برابر چالشها و یا عدم پاداشهای فردی
10- بررسی و بحث و قاعده مند کردن نظرات و دیدگاهها
11- قابلیت تاثیر گذاشتن
اگر این ویژگیها در افراد در سطح سازمان پرورش یابد، افراد خواهند توانست از تلاشهای کارآفرینان استراتژیک و یا تلاشهای رهبران سازمانها حمایت کنند. هر فردی فقط میتواند رویههای رفتارهای کارآفرینانهای را که با ارزش موثر سازمان ترکیب میشود را نشان دهد ولی تمام افراد نه نیاز دارند و نه میتوانند یک کارآفرین به صورت الگوی واقعیاش باشند.
از طرفی این ویژگیها دارای ارزش ایجاد و توسعه و ارزیابی نمیباشند.
این نکته دارای اهمیت است که لیست فوق را به عنوان یک بینش ومزیت رفتاری در نظر بگیریم نه به عنوان شایستگی ها و صلاحیت ها .همان طور که چالش ها در محیط متغیر نیازمند انعطاف پذیری به درقبال پیشرفت و ترقی هستند که درحال حاضر قابل تعریف نمی باشند.وقتی برای ما قابل پیش بینی نیست که سازمان در 5 سال آینده چه کاری را انجام خواهد داد، محدود کردن توسعه ی منابع انسانی به لیست شایستگیها و صلاحیتها ( Competency list ) کاملا نامعقول است .به علاوه این ویژگی ها نباید از چنین محیط های پویا و متغیری به شکلی مستقل در نظر گرفته شوند.این موارد به عنوان یک پیش وضعیت رفتاری و نظری قلمداد می شوند که مشخص کننده ی این خواهد بود که اشخاص چگونه در کارها، با مشتریان ویا با خود برای آینده شرکتشان تعهد نمایند.این امور همچنین مشخص کننده ی گسترهای است که هر شخص مجاز به رشد و برآوردن نیازهای آینده ی خود است .افرادی که ترکیب مناسبی از پیش وضعیتهای رفتاری و نظری را در معرض نمایش قرار می دهند، در موقعیتی خواهند بود که ارزشی را به رفتارشان یا برای نیل به اهداف شرکتشان اضافه میکنند. دغدغهای که در یک سازمان وجود دارد این است که در سطح سازمانی بتواند از اینکه ترکیبی از مزیتهای رفتاری و نظری مناسب برای رویارویی با مشکلات است ایجاد اطمینان نماید. پس از این بحثها حال میتوانیم کارآفرینی را مورد بررسی قرار میدهیم.
کارآفرینی
کارآفرینی را میتوان بر مبنای واقعیتهای زیر تعریف کرد: کارآفرینی عملی خلاقانه است که به وسیله آن چیزی به وجود میآید که قبلا وجود نداشته است. خلاقیت را میتوان درک و به دست آوردن فرصتها و شانسها تعریف کرد که ممکن است در محیط به صورت نامحسوس وجود داشته باشد. خلاقیت بیشتر ناشی از فرصتها است تا منابع. برای مثال اگر فرصت و شانس به طور موثر درک شود منابع پیدا خواهند شد.
- کارآفرینی دارای درجه خطر پذیری متغییری است زیرا پدیدهای جدید و متفاوت است که موجب میشود برآورد فایده آن مشکل باشد.
- کارآفرینی موجب ایجاد فایده برای انجمنها جوامع و اشخاص است.
- کارآفرینی اغلب تخریبی خلاقانه است. کارآفرینی عبارت است از گرفتن ایدهها، ابتکار و (یا خدمات تبدیل آنها به کالا) و سپس ایجاد فعالیت کارآفرینانه برای تولید محصول به بازار. اگر به لیستی که در مورد سازمانهای کارآفرینی ذکر میشود مراجعه کنیم میبینیم که این سازمانها دقیقا چنین کاری میکنند. تمام این شرکتها ایدهها را گرفته و منابع را جمع آوری میکنند و سپس برای ایجاد کالا یا خدمات جدید که بتوانند ارزشی را به عرضه سازمان به بازار اضافه کند، ترکیب مینمایند.
مطمئنا جایگاه کارآفرینی در مرکز هر سازمانی است که قصد موفقیت و ادامه فعالیت را دارد. بخشهای فوق باید توانسته باشند تفاوتهای میان کارآفرینی قالبی (کلیشهای) و مجموعهای از نظرات و همچنین مزیتهای رفتاری و فرایند کارآفرینی خلاقانه را مشخص کرده باشند.
کارآفرینی در سطح شرکتهای بزرگ
این کارآفرینی دارای انواع مختلفی است:
1- کارسازی:
ایجاد فعالیت جدید کارآفرینی در داخل و بیرون سازمان است. یکی از مثالهای چنین بازاری توسط « Hewlett-packava » ارائه شده. ویژگیهای چنین افرادی توانایی گرفتن ایدهها تبدیل آنها به محصول و ارائه سریع آن به بازار میباشد. اگر چه ممکن است سازمان یک سازمان بزرگ باشد ولی به سرعت و به شکلی پویا حرکت میکند.
2- کارآفرینی پراکنده:
این نوع کارآفرینی، ایجاد ساختار و فرهنگی همگام با سازمان به منظور حمایت از کارآفرینی، نوآوری و تشویق کارمندان برای سهیم شدن در فعالیت اقتصادی است. تحقیقات اخیر نشان دهنده این است که سازمانهایی که قادر به پیدا کردن زمینههای مشترک بین اهداف و آرمانهای اشخاص و شرکت هستند شانس بیشتری برای موفقیت و بقا دارند. اصطلاح کوئستوکرایی برای تبیین تلاشهای فردی و سازمانی در این زمینه پیشنهاد شده است.
3- فعالیت کارآفرینی مشارکتی:
این نوع کارآفرینی عبارت است از ایجاد قابلیتهایی جدید از طریق توسعه روابط نزدیک با فعالیتهای کارآفرینانه کوچک در بخشهای مرتبط با کارآفرینی. در عصری که در آن، سازمانهای بزرگ بر تواناییهای کلیدی تاکید دارند، دسترسی به توسعه زمانی صورت میپذیرد که از بین تواناییهای افراد به شکلی مطلوب استفاده شود که اگر توانائیهای کلیدی افراد از طرف آن شرکتها مورد بهرهبرداری قرار نگیرد توسط رقبایشان مورد استفاده قرار خواهد گرفت. شرکتهای کوچکتر نیز در چنین مشارکتهایی منافع بالقوهای نصیبشان میشود. امروزه از این طریق شبکههای سرمایه گذاری رسمی، خودشان را به شرکتهای بزرگ معرفی میکنند. با ترسیم تمایز فوق این نکته روشن شد که، شما نیاز ندارید تا یک کارآفرین باشید تا رویههای مختلف را نمایش دهید. علاوه بر این گونه شناسی در کارآفرینی به ما اجازه میدهد تا در مورد کاربردهای کارآفرینی به عنوان یک ارزش قابل اجرا در بخشهای اجتماعی و عمومی و تجاری شروع به بررسی نماییم.
نوآوری
حال این موضوع را بیشتر توضیح داده و چگونگی ارتباط کارآفرینی شرکتی با نوآوری بررسی مینمائیم. نوآوری عبارت است از:
1- هر گونه تغییر در دامنه محصولات و خدماتی که شرکت به بازار ارائه میدهد: این تعریف واضحترین، شکل تعریف از نوآوری است و شامل ایجاد کالاها و خدمات جدیدی است که معمولا از طریق R.D تولید میشوند. تنها تفسیر و توضیحی که در اینجا قابل ارائه است این است که سازمانی که تمام انرژی نوآورانه خود را در بخشهای مشخصی از سازمان متمرکز میکند ممکن است همکاری سایر بخشها که میتوانند در طول سازمان صورت گیرند را از دست دادن دهند.
2- هر گونه تغییر در استفاده از محصولات و خدمات به جز کاربری اصلی آن: برای مثال استفاده از کامپیوتر شخصی به جای ایجاد ارتباط و نهایتا استفاده از اینترنت به عنوان ابزاری برای تجارت به جای سایر ارتباطات گروهی.
3- هر گونه تغییر در بازاری که در آن بازار محصولات و خدمات جدا از بازار اصلی و مشخص به کار میروند: برای مثال داروهای پزشکی که برای افراد خاصی ساخته شدهاند میتوانند برای دیگران یک اقدام موفقیت آمیز محسوب گردد. مسئله قرص Viagra که در شرکت «p fizer» تولید شد میتواند مثال خوبی از یک محصول توسعه یافته باشد که ارزش زیادی برای سایرین دارد.
4- هرگونه تغییر در کالاها یا خدمات توسعه یافته و تحویل داده شده جدا از طراحی اصل و عملیات و منطقی آن: برای مثال تحول عظیمی در حال رخ دادن در زمینه آموزش اینترنتی وجود دارد و تغییرات زیادی در دیدگاههای سنتی آموزش و یادگیری به وجود آمده است.
در حال حاضر بسیاری از سازمانها آموزش را از طریق چهره به چهره (حضوری) ارائه میدهند بدون اینکه برای ایجاد نوآوریهای اساسی در طراحی آموزشی احساس نیاز کنند. ذکر این نکته قابل توجه است که توماس ادیسون در سال 1922 ادعا کرد که نمایش از راه دور میتواند به عنوان رسانه اصلی در امر آموزشی مطرح شود. این امر به علت فقدان نوآوری در مرحله تحویل و محاسبات محقق نگردید.
5- به جز مدلهای قبلی و فعلی، نوعی نوآوری که متمرکز بر توسعه سازمانی است که در مرکز مدل فعالیت تجاری وجود دارد خدمات مالی در نوآوری مدل فعالیت اقتصادی حاکی از تحولات مهمی است که امروزه تعداد شرکتهایی که طریق ارائه خدمات مالی به دنبال درآمد بیشتری هستند. بیشتر از تعداد شرکتهایی است که رسما خود را به تعداد محدود تهیه کننده منحصر کردهاند.
15 سال پیش چه کسی تصور میکرد که سازمانهای کوچک بتوانند بانکها را تهدید کنند؟
امیدواریم توضیحات فوق موجب روشن شدن ابهامات موجود در این و تشویق سازمانهای بزرگ برای بازگشت موضوعات کارآفرینی و نوآوری به جایگاه اصلی خود شود.
چرخه فعالیتهای اقتصادی رد طول تهدیدی که به وسیله بازیگران جدید اقتصادی به وجود آمده است کاهش پیدا کرده و فراتر از آنچه که ما فکر میکنیم، به ما نزدیک است. در ابتدا سازمانهای بزرگتر باید در مورد عمق نیروی بالقوهای که وجود داشته و همچنین درآمدهایی که میتواند ایجاد شود احساس نیاز کنند.به علاوه این پیام باید به طورواضح ابلاغ شود که، کارآفرینی ونوآوری می تواند بدون تهدید پایه واساس کالاها و خدمات ایجاد شود.این بسیار سودمند است اگر ما قبول نمائیم که درآینده ای نزدیک فعالیت اقتصادی ناشناخته ای ممکن است در صدد گرفتن بازار شما باشد.رفتار کارآفرینانه می تواند ارزش زیادی را ایجاد کند و نوآوری جنبه ی مهمی از فرآیند کار آفرینی است.بنابراین ، براساس تعریفی که از نوآوری ارائه شد می توان گفت یک سازمان هنگامی نوآور است که به طور فعالانه از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب حرکت کند.
نویسنده: دیوید جانسون
بر گرفته از: فصلنامه ی ترجمان کارآفرینی