برخورداری از قدرت روشننگری برای هر فرد بلند همتی لازم است، اما برای کارآفرین ضروریست. آنچه کارآفرین به وضوح میبیند و درک میکند موارد زیر را شامل میشود: خلاها.«فردریک و الاک اسمیت» دانشجویی بود. که به ایجاد سیستمی برای انتقال نامه ها و بستههای کوچک پستی اندیشید. برای این منظور شبکهای از هواپیماها، کامیونها، نیروی انسانی و وسایل الکترونیکی مورد نیاز بود که هیچ یک در آن زمان موجود نبود. اما اندیشه این دانشجو در نهایت موجب ایجاد پست اکسپرس فدرال شد. نقایص. روزی به ذهن کاریکاتوریستی خطور کرد که اکثر شهربازیها فرسوده و خستهکننده شدهاند. او به فکر ایجاد محیط شادتر و هیجانانگیزتر افتاد . این فکر به احداث پارک دیزنیلند منجر شد. موقعیت مناسب.«تدترنر» یک روز تشخیص داد که میتواند ایستگاه خبری کوچکش را روی ماهواره بفرستد. این کار بعدها به شکلگیری شبکه خبری CNN انجامید. تلفیق. «پارکر ایچ. پتیت » میگوید موفقیت او به عنوان یک کارآفرین به توانایی او در تلفیق اطلاعت برمیگردد. به گفته «پتیت» او مجموعه عواملی مانند مقتضیات، بازار، محصول یا هر چیز دیگر را در نظر میگیرد و آنها را طبق شرایط و اولویتی که برای مردم مطرح است به صورت یک کل به هم پیوسته مدنظر قرار میدهد. نه به صورت متغیرهای جدا از هم. فراگیری مستمر. زمانیکه شرکت «برتن گلداشتاین» کارش را آغاز کرد یکی از اعضای هیئت مدیره به «گلداشتاین» گفت: سه سال بعد کسب و کار شرکت بسیار متفاوت از امروز خواهد بود. به گفته «گلداشتاین» این پیشبینی حقیقت یافت. او معتقد است کارآفرین باید خود را در حال پیمودن یک راه فرض کند، یک منحنی یادگیری که قرار است حتی چیزهای غیرضروری را بیاموزد و تغییر کند. فراگیری مستمر مخاطرات کارآفرینی را برجسته میسازد . «هراس فریلند جادسن» معتقد است تصویری که کارآفرین در ابتدا از کار خود دارد ممکن است 20 درصد به حقیقت امر نزدیک باشد و تنها یک تخمین خام و سایه ای از جواب اصلی است. فراگیری مستمر به دلیل تغییرات هر روزه فناوری امری ضروری است. اخیرا جمعی از مسئولان دانشگاهها اعلام داشتهاند دانش فارغالتحصیلان متوسط دانشگاهها در زمینه فناوری در عرض سه سال یا کمتر کامل میشود. به دلیل تاثیر فراگیر انقلاب اطلاعات، این پیشبینی در اکثر زمینهها درست بود. بنابراین اگر فرد کارآفرین اطلاعات خود را بالا نبرد، فرد دیگری این کار را میکند و او را از صحنه تجارت حذف میکند .
دلیل دیگر ضرورت فراگیری مستمر در این واقعیت نهفته است که مخاطبان پیوسته در حال تغییر هستند. هیچ فعالیت خلاقانهای به اندازه کارآفرینی متکی به مخاطب نیست. چرا که اگر مردم از محصول جدید استقبال نکنند یا از شرکت جدید حمایت نکنند و یا به سازمان جدید نپیوندند، فعالیت کارآفرینی ناکام میماند. همچنین ممکن است مخاطبان تغییر کنند، سلایقشان عوض شود یا همکاری خود را قطع کنند. بنابراین کارآفرین باید همواره در مورد جامعه مخاطب خود آگاهی داشته باشد. و اما شباهت دیگر کارآفرینان موفق: به نحو احسن انجام دادن امور معمولی و پیش پاافتاده. آنچه کارآفرینی را از فعالیتهای خلاقانه دیگر متمایز میسازد تاکید آن بر اجرایی بودن است. کارآفرینی فعالیتی خلاقانه، در نتیجه فکری و مستلزم تدبر و اندیشه است. این کار ممکن است صرفا برخاسته از نتایج یک تحقیق باشد، اما کارآفرین باید هزار و یک کار انجام دهد تا آن را ملموس و قابل اجرا سازد.«اکسویر رابرتز» یکی از کارآفرینان موفق از تجربهاش در این خصوص چنین میگوید: دائما افرادی پیش من میآمدند و اظهار میکردند ایدههایی دارند که بینظیر و سودآفرین است . من در پاسخ به این افراد میگفتم: دیگر نیازی به ایده ندارم. من به کسانی نیاز دارم که بتوانند ایدهها را عملی کنند. کارآفرین دیگری به نام «فرد پی. بورک» میگوید: باید کوچک فکر کرد. کسانی که افق دیدشان بسیار وسیع است هرگز نمی توانند رویاهای دور و دراز خود را در قالب کارهای انجامپذیری که باید همین حالا و در همین مکان انجام شوند عملی سازند .
نویسنده :Gene Griessman
مترجم: فرناز صفدری
برگرفته از روزنامه تفاهم