عدم تعادل و توازن در توزیع امکانات ملی در سطح کشور و نتیجه آن یعنی شکاف فزاینده سطح توسعه یافتگی در میان مناطق مختلف، از جمله واقعیات غیرقابل انکار و شایسته تأمل در ایران امروز است.
تمرکز گرایی شدید حاکم بر نظام اداری کشور، نظام ناعادلانه و غیر کارشناسانه تقسیم بودجه و عدم انجام و اعمال پروژههای آمایش منطقهای از جمله اساسی ترین دلایل اختلاف میان سطح برخورداری از مواهب در کشور محسوب می شود. این امر به مهاجرت گسترده از روستاها و شهرستانهای کوچک انجامیده است که به نوبه خود عواقب اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی امنیتی مخاطره آمیزی با خود دارد.
بدون تردید استفاده از نیروهای کارشناس و زبده بومی در مسیر شناسایی ظرفیتهای خاص و مزایای نسبی هر ناحیه و تلاش برای تجهیز و ساماندهی همه منابع در این طریق، سریعترین مسیر توسعه نواحی میباشد. اما تاکنون هیچ برنامه-ای به منظور سازماندهی و استفاده از این گونه نیروهای ارزشمند به عنوان طراحان و مدیران توسعه در مناطق کشور صورت نگرفتهاست.
پدیدههایی چون مدیران پروازی و غیر ساکن در مناطق که از جمله مظاهر عمده ضعف و فساد سیستم مدیریت دولتی کشور است، از جمله عواقب این روند محسوب می-گردد.
شرح علل و عواقب ناکامی در توسعه متوازن در ابعاد ملی، بررسی های بسیار دقیق و عالمانهای را میطلبد. اما به نظرمیرسد از جمله مهمترین عوامل این امر، تصور حاکم از معنای برنامهریزی در نظام اداری کشور به عنوان یک "پروژه" و نه یک فرایند یا "پروسه" میباشد. از جمله پیامدهای این نوع نگاه، بیتوجهی به نیروهای کیفی و کارشناسی مناطق و نادیده گرفتن جایگاه آنان در تولید اندیشه، ایده پردازی و برنامهریزی توسعهای میباشد. در حالی که میدانیم تنها برنامههایی اثر بخش خواهند بود که "از پایین" طراحی شده و متناسب با ظرفیتها و اقتضائات بومی باشند.
بنظر می رسد در صورت سازمان دهی کارشناسان بومی در سطح شهرستانها و استانها در قالب کانونهای تفکر و توسعه محلی به عنوان بسترهای مناسب و مساعد جهت ایجاد مشارکت و هم افزایی، ایده پردازی، فرهنگ سازی، مشاوره و برنامهریزی و پژوهشهای توسعهای، رفتهرفته شاهد تحولی اساسی در نظام برنامهریزی و اجرایی کشور خواهیم بود. تحولی مبارک که نتیجه آن توسعه سریع و متوازن مناطق مختلف، کمک به پرورش کارشناسان و مدیران کارآمد و نهایتاً تحقق اصل شایستهسالاری و عدالت گستری خواهدبود.
اثربخشی"کانونهای تفکر محلی" وابسته به طراحی ساختار مناسب آنها و نیز حمایتهای قانونی از فعالیتهای نرمافزاری اینگونه نهادهاست. منظور از ارائه این الگو در مسیر توسعه مناطق کشور، پیشنهاد تأسیس نهاد دولتی دیگری نیست که قاعدتاً با موازی کاری و درگیرشدن در نظام بروکراتیک ناکارآمد فعلی، توان اندیشیدن و کیفیتگرایی را از دست میدهد. بلکه ارائه طریقی است برای مطالعات مفصل بعدی و نهایتاً دستیابی به الگویی کارآمد و مناسب در جهت کمک به توسعه متوازن ایران اسلامی.
● یاریگری های کانون های تفکر محلی به توسعه مناطق
۱) کمک به فعلیت یافتن ظرفیتهای بالقوه در حوزههای گوناگون
۲) ارتقاء بهرهوری و اثر بخشی طرح ها
۳) ایجاد حلقههای مفقوده در توسعه بخشهای گوناگون
۴) کاستن از نرخ خطر پذیری و کمک به موفقیت بیشتر سرمایهگذاریها
۵) کمک به جذب کارشناسان و نخبگان محلی
۶) کاستن از نرخ فرار سرمایه ها از مناطق
۷) کمک به بومی شدن طراحی و اجرای پروژههای توسعهای
۸) توسعه حوزه عملکرد بنگاههای اقتصادی
۹) ارتقاء کیفیت و سطح مشاغل
۱۰) کمک به تقویت بخشهای کارشناسی در دستگاه های دولتی و خصوصی
۱۱) تقویت روحیه تلاش، نو آورینی و کارآفرینی
۱۲) تقویت بخش فرهنگی و انسانی به عنوان اساسی ترین عامل توسعه
برگرفته از سایت :آفتاب