تاريخ : چهارشنبه 9 فروردین 1391  | 10:41 AM | نویسنده : قاسمعلی

مروزه اعتقاد بر این است كه نباید به كاری كمتر از آنچه عاشقش هستیم اشتغال ورزیم .
شعر بگویید، دنیا را با كشتی بگردید و خلاصه هر كاری كه به آن عشق می‌ورزید، انجام دهید، خواهید دید پول به دنبالش سرازیر می‌شود.ما به خودمان می‌گوییم كه زندگی كوتاه‌تر از آن است كه ساعت‌های كاری‌مان را به كاری كه ایده‌آل‌مان نیست، بگذرانیم و به تحقیقات خود برای یافتن یك محیط كاری عالی ادامه ‌دهیم. خطر این است كه اگر تقاضای ما برای یافتن كار ایده‌آل، تمركزمان را به سوی آینده سوق دهد، زندگی شگفت‌آور و فوق‌العاده امروز را كه در این لحظه در اختیارمان است، از دست خواهیم داد .

واقعیت این است كه در دنیای بیرون، شرایطی وجود دارد كه ما را از جست‌وجو برای یك كار ایده‌آل و عالی، منصرف می‌كند. بسیاری از ما مسوولیت‌های مهم و بی‌نظیری در قبال افراد خانواده یا مسیر زندگی داریم.دیگران، هنوز با خود، به گفت‌و‌گوی مناسب و موثری در این زمینه نرسیده‌اند. برخی از ما چنان در زندگی‌های شخصی، تحت فشار و استرس هستیم كه حقیقتا نه وقت و نه انرژی كافی برای یافتن یك خط كاری جدید در خود می‌بینیم. زمانی كه ما انتخاب می‌كنیم به كاری كه انجام می‌دهیم عشق بورزیم، قادر خواهیم شد بر كمبودهایی چون عدم سرزندگی، پوچی و ناكاهلی‌هایی كه هر روز با آن سر و كار داریم، فائق آییم. این موضوع تا چه حد اهمیت دارد؟ تا حدی باور نكردنی، به‌ویژه زمانی كه شما می‌دانید مردم حدود 75 درصد از ساعات بیدار باش خود را به فعالیت‌های كاری اشتغال دارند . برای مثال اگر از یك فرد معمولی شاغل سوال كنیم كه 24 ساعت شبانه‌روز خود را چگونه می‌گذراند متوجه می‌شویم كه شغل او بیش از هر فعالیت دیگری وقتش را می‌گیرد. كار در كارخانه یا اداره و رفت و برگشت به محل كار شاید تا نیمی از وقت شبانه‌روز او را اشغال كند و اگر نگاهی به پشت صحنه این مشاغل بیفكنیم با مطالعه یا كار بیشتری كه مثلا یك معلم برای تنظیم مطالب در كلاس خود در خانه انجام می‌دهد، یا محاسباتی كه یك مهندس نمی‌تواند در دفتر كاری‌اش به اتمام برساند و به خانه می‌آورد و یا پرونده‌ای كه یك وكیل در منزل روی آنها كار می‌كند، روبه‌رو می‌شویم.حتی پاره‌ای از اوقات فراغت و تفریح فرد هم ممكن است به برنامه‌ریزی و اندیشه در مورد مسائل كاری‌اش صرف شود .
با همه اینها برای افرادی كه به كار خود علاقه‌مند هستند و از آن لذت می‌برند مفهوم كار و تفریح یكی است . باید به این نكته توجه داشت كه اهمیت كار به زمانی كه به خود اختصاص می‌دهد مربوط نیست بلكه كار عامل قدرتمندی در تامین نیازهای اقتصادی، اجتماعی و روانی انسان است. انگیزه‌های غیراقتصادی كار كه از اهمیت مساوی و گاه بیشتری برای فرد و اجتماع برخوردارند، كمتر بیان می‌شوند و شاید برای اكثر مردم ناشناخته هستند. كار علاوه بر تامین نیازهای مادی، پاسخگوی نیازهایی مثل نیاز به كسب موفقیت، نیاز به تایید و پذیرش دیگران، نیاز به ایجاد روابط شخصی و اجتماعی، نیاز به مفید بودن و خدمت كردن به دیگران، احساس ارزشمندی و مسوولیت‌پذیری و ... است.ما در دنیایی زندگی می‌كنیم كه سریعا در حال تحول است. در این میان برنده كسی است كه می‌تواند خود را با این تغییر و تحول انطباق دهد و بازنده كسی است كه قادر به انطباق و سازگاری نیست و نمی‌تواند برای خود برنامه‌ریزی كند و تصمیم بگیرد .
در دنیای امروز برای انجام هر شغلی باید آموزش خاص آن شغل را دید.روال بازار كار نشان می‌دهد كه نداشتن آگاهی و تخصص كافی و از دست دادن امكانات آموزشی باعث سرگردانی و اتلاف وقت و نیروی جوانی خواهد شد. برنامه‌ریزی گام به گام شما را با مهارت‌های مرتبط با هدف كاری خود در آینده آشنا می‌سازد .
مراحل یك برنامه‌ریزی روشمند
1ـ بیان هدف
2ـ شناسایی راه‌حل‌های گوناگون برای رسیدن به هدف
3ـ سنجیدن راه‌حل‌ها
4ـ انتخاب بهترین راه‌حل
5ـ به اجرا گذاشتن آن راه‌حل
6ـ ارزیابی پیشرفت
عوامل موثر در تصمیم‌گیری و در نهایت برنامه‌ریزی درست
لازمه یك برنامه‌ریزی موفق، آگاهی همه‌جانبه و دقت‌نظر در تصمیم‌گیری و تشكیل هدف‌هاست زیرا فرد با انتخاب هر گزینش حیطه انتخاب و اختیارات دیگر را بر خود محدودتر می‌سازد، طوری كه بازگشت به عقب، گاه غیرممكن و یا لااقل متضمن خسارت بسیار است.امروزه انسان در لحظه‌هایی رشد می‌كند كه تصمیم می‌گیرد. به‌عبارت دیگر یك شرط رشد و تكامل، برخورداری از مهارت‌های لازم برای تصمیم‌گیری، استفاده از تجارب افراد آگاه، كسب راهنمایی و مشورت با آنان است.تصمیمات ما در هر مرحله از زندگی، ناشی از آن چیزی است كه هستیم و نیز متاثر از آن چیزی كه می‌خواهیم باشیم .
ساخت وجودی و شخصیت ما، تجارب قبلی زندگی ما، احساسات و افكار ما راجع به خودمان، ترس‌ها و آرزوهای ما، امكانات محیطی و راه‌حل‌هایی كه تصور می‌كنیم در اختیار داریم، مهارت ما در تصمیم‌گیری و عوامل بسیار دیگری، همه با هم به‌نحوی پیچیده دست‌اندركارند تا بر تصمیمات و گزینش‌های ما اثر بگذارند .
این تاثیرات غالبا در سطحی ناخودآگاه صورت می‌گیرد، طوری كه ما از اثر آنها بر گزینش‌هایمان بی‌اطلاع هستیم. چنین عواملی نه‌تنها در تصمیم‌گیری ما موثرند، بلكه تعیین‌كننده امكانات و راه‌حل‌هایی می‌باشند كه تصور می‌كنیم در دسترس ما هستند، چنان‌كه ممكن است احتمال موفقیت در هدف معینی را به‌علت احساس عدم كفایت رد كنیم. به عبارت دیگر، در گرفتن یك تصمیم حقایق، مهارت‌ها و توانایی‌های شخص در احساسات، تمایلات، طرز تفكر و نگرش‌ها ادغام می‌شوند.یك عامل دیگر، سودمندی یك راه‌حل باارزش است. البته باید به یاد داشت كه سودمندی یك راه‌حل، بستگی به ارزیابی هر فرد از میزان جذابیت آن راه‌حل برای او دارد. آنچه كه برای یك شخص ارزنده محسوب می‌شود، ممكن است برای دیگری جالب نباشد و عامل موثر دیگر، در تصمیم‌گیری درجه احتمال یعنی دانستن احتمال موفقیت یك راه‌حل است .
مشكلات تصمیم‌گیری
اگر از حق نگذریم، تصمیم‌گیری نه فقط كار آسانی نیست، بلكه به‌دلایل زیر در مواردی سخت و دردناك نیز هست؛تعارض: وقتی راه‌حلی از هر نظر بهتر از راه‌حل‌های دیگر است، تعارض در تصمیم‌گیری بین راه‌حل‌ها وجود ندارد اما معمولاً یك راه‌حل از بعضی جهات و راه‌حل یا راه‌حل‌های دیگر از جهات دیگر بهترند. از این رو، در انتخاب راه‌حل‌ها شخص دچار تردید و تعارض می‌شود.در چنین شرایطی باید درجه سودمندی و احتمال هر راه‌حل را سنجید تا راه‌حلی كه برای فرد ارزش بیشتری دارد، مشخص شود.ریسك یا خطر احتمالی: عامل ریسك یا خطر احتمالی تقریبا همیشه در تصمیم‌گیری‌ها وجود دارد زیرا معمولاً تصمیم‌گیرنده نتیجه انتخاب هر راه‌حل را نمی‌داند. مشكل، انتخاب راه‌حلی است كه بالاترین احتمال سودمندی را ارائه دهد. بنابراین، گزینش از بین راه‌حل‌هایی كه دربردارنده خطر احتمالی یا احتمال ضرر هستند، باید به‌نحوی صورت گیرد كه بالاترین شانس برای كسب نتیجه مثبت به‌دست آید.عینیت و ذهنیت: اگرچه بسیار شنیده‌اید كه باید در موقع تصمیم‌گیری عاقلانه، واقع‌بین و عینی‌نگر باشید؛ این به این معنا نیست كه تصمیم‌گیری شما نباید متاثر از احساسات شما باشد. نشانه‌های عینی‌بودن اگر هم وجود داشته باشند، بسیار معدودند. آنچه كه به اصطلاح عینیت یا واقع‌بینی گفته می‌شود، نمی‌تواند از ذهنیت یا عوامل عاطفی شما جدا باشد. در هر تصمیمی، هر دو عامل وجود دارد.به‌كارگیری اطلاعات: مهم‌ترین مشكل تصمیم‌گیری، گرفتن آن نیست، بلكه دسته‌بندی و ارزیابی اطلاعات مربوط به آن تصمیم است. برای اكثر تصمیمات بیش از یك راه‌حل وجود دارد و معمولاً محاسبه نتایج هر یك كار سختی است. برای دسته‌بندی‌كردن اطلاعات مربوط به هر راه‌حل و نتایج احتمالی آن می‌توانید با استفاده از شیوه كاهش تعداد حقایق مورد بررسی در هر زمان اطلاعات بی‌شمار خود را دسته‌بندی كنید. به عبارت دیگر با اندیشیدن به فقط چند عامل در یك زمان و نادیده‌گرفتن بقیه عوامل، بار خود را سبك كنید .
خصوصیات شخصیتی
نیازها و خواسته‌های هر فرد كه ویژگی‌های شخصیتی او را می‌سازند، بر تصمیمات او اثر می‌گذارند. مثلا در برخی از افراد، انگیزه كسب موفقیت بیشتر از دوری از شكست است و برای برخی دیگر، عكس این قضیه صحت دارد.برخی از افراد فكر می‌كنند هدفی كه كسب آن مشكل‌تر است، جالب‌تر است! در دنیای ما، رسیدن به هدف‌هایی كه عده زیادی آن را ارزنده می‌دانند، معمولاً مشكل است .
توالی تصمیمات
تصمیمات زندگی غالبا به‌دنبال یكدیگر و به‌توالی رخ می‌دهند. معمولاً اطلاعات سودمند برای تصمیمات بعدی، مربوط به نتایج تصمیمات قبلی است. به بیان دیگر، یك تصمیم واحد با تصمیمات قبلی و بعدی خود ارتباط دارد، بنابراین تصمیماتی كه اكنون می‌گیرید با آنهایی كه باید به‌زودی گرفته شوند و آنهایی كه در آینده گرفته می‌شوند، جدا و مستقل از یكدیگر گرفته نمی‌شوند.از مهم‌ترین تصمیماتی كه انسان باید در زندگی بگیرد، می‌توان به انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب شغل، انتخاب همسر و... اشاره كرد.تصمیماتی از قبیل اینكه كدام فعالیت فوق‌برنامه را انتخاب كنم یا اوقات فراغت خود را چگونه بگذرانم، با چه كسی به خرید بروم، ایام تعطیل به كدام شهر سفر كنم، چه مدل كفش یا لباس را انتخاب كنم و... از درجه ریسك و اهمیت كمتری برخوردار هستند زیرا در صورت اشتباه، معمولاً جبران‌پذیر و قابل برگشت می‌باشند اما تصمیمات مهم زندگی به‌طور كلی غیرقابل برگشت هستند و یا بازگشت آنها متضمن اتلاف عمر، انرژی، وقت و خسارت‌های دیگر است.بنابراین لازمه یك برنامه‌ریزی موفق، آگاهی همه‌جانبه و دقت‌نظر در تصمیمات گرفته شده و شكل‌دهی به اهداف درازمدت خود می‌باشد.فرد با انتخاب گزینش حیطه انتخاب و اختیارات دیگر را برخورد محدود‌تر می‌سازد، طوری كه بازگشت به عقب گاه غیر‌ممكن و یا لااقل متضمن ضررهای بسیار است. در نهایت ادیسون برای جوانان 3 توصیه دارد: كار، كار، كار .
فراموش نكنیم كه ...
ـ تصمیم‌گیری‌های حیاتی، آسان نیست .
یادتان باشد كه تصمیم‌گیری هنر است. هرچه بیشتر تمرین كنید خبره‌تر خواهید شد .
- برنامه‌ریزی كه در پس تصمیم‌گیری عملی خواهد شد و شما را وادار می‌سازد كه زمان بیشتری را صرف برنامه‌ریزی و زمان كمتری را صرف انجام فعالیت‌های اجرایی عادی كنید .
- برنامه‌ریزی خوب شامل كنترل‌های لازم برای اجرای موفقیت‌آمیز برنامه نیز هست، درست است كه برنامه‌ریزی درازمدت ممكن است تغییر كند، اما این كار به همه فعالیت‌های روزمره جهت می‌دهد .
- برنامه‌ریزی كمك می‌كند تا نتایج دقیق حاصل از اجرای هر وظیفه خاص را مشخص سازید. اگر برنامه‌ریزی مناسبی انجام شود و اگر هر فرد در سازمان نسبت به مسوولیت خود در قبال هر وظیفه معینی آگاه باشد، احتمال موفقیت در عرصه‌های مختلف بیشتر است .
- برنامه‌ریزی برای رشدكردن و كسب موفقیت هرگز كاری پیش‌پا افتاده و خسته‌كننده نیست. تغییر، لازمه رشد است و رشد به افراد خلاق و مستعد نیاز دارد تا شرایط بهتری ایجاد نمایند .
- در زندگی مخصوصا وقتی كه نوبت به تصمیم‌گیری می‌رسد باید مبتكر باشید. باید به خود و به توان خود در تصمیم‌گیری درست شدیدا اعتقاد داشته باشید. قدرت تصمیم‌گیری است كه شما را از دیگران متمایز می‌كند .
- در تصمیم‌گیری از تجربیات و رهنمود‌های گذشته استفاده كنید اما یادتان باشد كه در هیچ دو موردی تصمیمات دقیقا یكسان نیست. درست است كه مسائل ممكن است مشابه باشند اما عوامل بیرونی و موقعیت موثر بر آنها متفاوت است .
- مسائل كلیدی در هر زمان از زندگی عبارت است از مسائلی كه در مورد آنها تجربیات گذشته كم است یا اصلا وجود ندارد تا بتوان از آن راهنمایی گرفت.هنگامی كه وضعیت مساله‌سازی، تازگی دارد و آشنایی قبلی با آن نداریم، جهت‌یابی متفاوتی لازم می‌آید. برای موفقیت باید بتوانید مسائل را در زمینه‌های ناآشنا حل كنید .
- سروكار داشتن با ابهام و عدم قطعیت از ویژگی‌های تصمیم‌گیری است. درباره تصمیم‌گیری می‌باید ذهنیتی مثبت داشته باشید .
تصمیم‌گیری مسوولانه
برای داوری‌های درست در تصمیم‌گیری‌های روزانه، مدیر باید همواره نگرشی متعادل درباره زندگی، كسب و كار و جامعه داشته باشد .
در كسب و كار، تصمیم‌گیری یك امر حیاتی است. قبل از آنكه هر كاری صورت گیرد، باید تصمیمی گرفته شود. این سخن حتی زمانی كه گروهی از افراد با هم به كاری می‌پردازند، صادق‌تر است. در اداره كردن كاركنان نیز، تصمیم‌گیری ماهرانه یك راز مهم كامیابی است. هنگامی كه در دوراهی مهمی ایستاده‌اید و گروهی از مردم در انتظارند تا شما راه آنان را برگزینید، شما به راستی نمی‌توانید دو دل باشید و از گرفتن تصمیم دوری جویید. ناتوانی مدیران در دست زدن به اقدامات قاطع و فوری می‌تواند زیان‌های مالی بسیار به بار آورد و به روحیه كاركنان سخت آسیب برساند.هر راهی كه برگزینید، كاركنان شما دست كم پی خواهند برد كه به چه سویی خواهند رفت و با دلیری و شوق بیشتر در آن جهت گام بر‌خواهند داشت .
به ویژه در این روزگار پر از دگرگونی‌های پیاپی كه هر كسب و كاری با رقیبان پرخاشگر و پرتحرك سروكار دارد، بسیار مهم است كه تصمیمات با اندیشه بیشتر و به اجرای سریع آنها بینجامد اگرچه در اوضاع و احوال اینچنینی، نیاز به سرعت عمل بدان معنا نیست كه یك شخص بتواند مسوول همه تصمیم‌ها باشد. چنین كاری در عملیاتی بسیار كوچك می‌تواند شدنی باشد، ولی در شركت‌های دارای هزاران یا ده‌ها كارمند، رئیس شركت نمی‌تواند به طور فردی هر تصمیمی را بگیرد.بنابراین تصمیم‌گیری باید به گونه‌ای واقعی به دیگران واگذار شود. رئیس شركت توقع دارد زیردستان او موضوع‌های مهم را به وی آگاهی دهند، ولی در غیر این صورت انتظار آن است كه آنان با در نظر گرفتن سیاست‌های كلی و بنیادی شركت تصمیم‌های مربوط به كار خود را بگیرند. چنین راهبرد و تدبیر كلی به چرخه تصمیم‌گیری شتاب می‌بخشد . افزوده بر آن، اگر تصمیم‌گیری به مدیران در هر رده سازمانی واگذار شود، از رئیسان بخش به رئیسان قسمت، از رئیسان قسمت به كاركنان سرپرستی و از سرپرستان به كارگران عملیات، چرخه تصمیم‌گیری به فرعی در سراسر شركت به كار خواهد افتاد و پاسخ دادن سریع و درست را به هر موقعیتی كه پدید آید، آسان‌تر خواهد كرد. من این روش را «مدیریت مستقل» می‌نامم. البته رئیس شركت به طور اصولی باید بدین‌شیوه عمل كند ولی در این نظام رئیسان بخش‌ها، رئیسان قسمت‌ها و كاركنان ارشد ستادی نیز باید آماده باشند تا درباره موضوع‌های مربوط به قلمرو كار خویش به‌طور مستقل به كارگردانی بپردازند . حتی در پایین‌ترین رده، كاركنان وظیفه‌هایی دارند كه باید درباره چگونگی اجرای آنها خودشان تصمیم بگیرند .
شركت‌ها از ترویج شیوه مدیریت مستقل سود خواهند برد زیرا زمانی كه این شیوه از سوی همه كاركنان به خوبی فهمیده و عمل شود، همگان به كار بیشتر خواهند پرداخت و استعداد و توانایی‌های آنان به بهترین صورت پرورده خواهد شد.با این همه، گاه و بیگاه موضوع‌های مهمی پیش خواهد آمد كه باید آنها را با مقام بالادست در میان نهاد و برای تصمیم‌گیری درباره آنها نیاز به كمك و یاری دیگران است .
بنابراین اعضای یك شركت از قدرت و اختیار تصمیم‌گیری متناسب با جایگاه شغلی خود در سازمان برخوردار خواهند بود. در چنین حالت‌هایی تصمیم‌گیری سریع، به‌گونه‌ای كه شرح داده شد، ضروری است. اگر دستیابی به راه چاره‌ای فوری ممكن نشود ـ این ضرورت در میان باشد كه موضوع با ژرفای بیشتر مورد بررسی قرار گیرد و نظر شخص سومی نیز پرسیده شود ـ موضوع را نباید همچنان معلق گذاشت، بی‌آنكه روشن گردد چه وقت درباره آن تصمیم گرفته خواهد شد. هرگاه تصمیم‌ها چنان باشند كه باید هرچه زودتر به آنها پرداخت، سرعت تنها كافی نمی‌تواند باشد . داوری درباره چگونگی كنش‌هایی كه در پس آن می‌باید انجام گیرد، باید درست و قطعی باشد .
به‌رغم هر سرعتی كه در گرفتن تصمیم به‌كار برده می‌شود، اگر آن تصمیم، تصمیمی نادرست باشد چیزی دستگیر نخواهد شد .
انسان چگونه تصمیم‌های درست می‌گیرد؟ این به واقع موضوعی بسیار دشوار است . هیچ‌كدام از ما از قدرت خدایی بهره‌ای نداریم. بنابراین نمی‌توانیم همواره تصمیمات درست بگیریم. با این همه، هیچ‌كدام نمی‌توانیم وظیفه‌های خود را به عنوان مدیر به انجام برسانیم، بی‌آنكه تصمیم‌هایی را به سرعت و به درستی بگیریم .
بدین‌منظور، مدیران باید بر تجربه و بصیرت تكیه كنند و با توجه به اوضاع و احوال ویژه‌ای كه بر هر موضوعی حاكم است، به نتیجه‌گیری‌هایی برسند. در این چرخه، مهم‌ترین ابزارهایی كه شخص می‌تواند در اختیار بگیرد، عبارتند از نگرشی متعادل درباره زندگی، فلسفه‌ای روشن درباره كار و آگاهی و درك واقع‌بینانه درباره جامعه. به‌طور معمول پروراندن دیدگاه‌هایی آگاهانه درباره زندگی و جامعه، انسان را مجهز می‌كند تا تصمیم‌های درستی بگیرد. بدون چنین استعدادی برای آگاهی و بصیرت، تصمیم‌های هر مدیری می‌تواند اتفاقی و مصلحت‌آمیز گرفته شود و نتواند زیردستان را به اعتبار آن قانع سازد .
برای نمونه به مثال زیر توجه فرمایید :
رقابت در صنعت شما بسیار شدید است و در حالی كه بر شدت رقابت افزوده می‌شود، رقیبان شما می‌كوشند كالای خود را زیر قیمت تمام شده بفروشند. مشتریان ثابت شما به نمایندگی‌های فروش شما گفته‌اند كه قیمت‌های شما بسیار گران است و اگر شما تخفیف بیشتری نسبت به دیگران ندهید با شركت شما دیگر معامله نخواهند كرد. این سخن به‌راستی نمایندگی‌های فروش شما را پریشان می‌كند و می‌شتابند به سوی شما كه رئیس شركت هستید، بلكه قیمت‌های خود را كاهش دهید.در پرتو چنین اوضاع و احوالی، شما نمی‌توانید به آسانی تسلیم شوید و به فروشندگان خود بگویید كه كالا را با ضرر بفروشند. از سوی دیگر، برای متقاعد كردن آنان به این دلیل كه شركت باید در فروش كالای خود سود به‌دست آورد، دشواری خواهید داشت. تصور می‌رود آنان پاسخی تند بدهند و بگویند گاهی لازم است فروش با زیان همراه باشد. شاید نیاز به توضیحی بیشتر باشد تا آنان بتوانند موضع شما را دریابند.این توضیح می‌تواند چنین باشد: «اگر ما سود سرشار می‌بردیم، من بی‌درنگ با كاهش قیمت‌ها موافقت می‌كردم اما قیمت‌های ما برپایه نظارت كامل هزینه و عملیات منطقی و عقلانی استوار است كه در آن مبلغی اندك كه نشان از سود معقول دارد، گنجانده شده است. نیمی از آن سود به صورت مالیات به دولت و جامعه داده خواهد شد، نیم دیگر به صاحبان سهام و به پژوهش و پدیدآوردن كالای تازه اختصاص می‌یابد. بدین‌معنا هنگامی كه شركت ما سودی معقول به دست می‌آورد، همه از آن بهره‌مند می‌شوند و جامعه در كل غنی‌تر و بارورتر می‌گردد .
اگر همه از پول درآوردن دست بكشند، كشور به حالت توقف درمی‌آید و هیچ‌كدام از ما نمی‌توانیم هزینه زندگی خود را تامین كنیم. ما وظیفه داریم كه فرآورده‌های خود را از راه عقلایی‌كردن عملیات تولید به قیمت معقول فراهم آوریم ولی در همان حال ما وظیفه داریم كه سودی معقول به‌دست آوریم و آن سود را در دولت و جامعه خود به‌طور كلی از نو سرمایه‌گذاری كنیم .
اگر همه از این مسوولیت‌ها دست بكشند، به سر كشور و جامعه چه خواهد آمد؟
من اطمینان دارم شما با من موافق هستید كه ما نمی‌توانیم كالای خود را با كاهش بی‌اندازه قیمت بفروشیم .
با توضیح موضوع بدین شیوه، نمایندگی‌های فروش با امیدواری پی به نقطه‌نظر شما خواهند برد و با اندكی تشویق و دلگرمی، مصمم و استوار با توضیح موضع شركت به سوی خریداران باز خواهند گشت .
همان‌طور كه نمونه‌های قبل نشان می‌دهد، مدیران و به‌واقع كسانی كه مسوولیت اداره دیگران را بر دوش دارند، باید همواره داوری درست را پرورش دهند و بكوشند تا چشم‌اندازی متعادل از زندگی، كسب و كار و جامعه به‌دست آورند. مدیران با تصمیم‌گیری روزانه و با كوشش پیوسته برای بهتر كردن خود بدین‌سان، با وجود لغزش‌های اتفاقی كه در راه پدید خواهد آمد، بی‌تردید در توانمندی برای دستیابی به داوری‌های درست رشد خواهند كرد.رشد شخصی هر مدیری به رشد زیردستان وی خواهد انجامید .
رهرو آن است كه آهسته و پیوسته رود
روزی در جنگلی، مسابقه‌ای بین یك خرگوش و یك لاك‌پشت برگزار گردید. خرگوش با توجه به جثه و شرایط جسمانی خود به سرعت از لاك‌پشت پیشی گرفت و هنگامی كه به پشت سر خود نگاه كرد متوجه شد كه فاصله زیادی از رقیب خود پیدا كرده است به همین سبب به خود مغرور شد و تصمیم گرفت در گوشه‌ای استراحت كند و چرتی بزند .
غفلت خرگوش مدتی به طول انجامید و در این مدت، لاك‌پشت آرام‌آرام و بی‌وقفه مسیر مسابقه را طی كرد و به نزدیكی‌های خط پایان رسید.این بار با توجه به توقف خرگوش تند پا، لاك‌پشت فاصله زیادی از او جلو افتاده بود، در این هنگام خرگوش ناگهان از خواب غفلت بیدار شد و به مقصد نهایی چشم دوخت! اما دیگر دیر شده بود و تلاش و كوشش خرگوش به جایی نرسید و بازی را باخت !
هنگامی كه خرگوش از خواب بیدار شد و دریافت كه لاك‌پشت از او جلو افتاده، سعی كرد هر طور شده خودش را به او برساند و مسافت عقب مانده را جبران كند ولی اندیشه‌ای مانع این كار شد. او با خود می‌اندیشید كه اگر بخواهد از لاك‌پشت سبقت بگیرد، باید ابتدا خود را به محل فعلی او برساند و طی این مدت لاك‌پشت باز جلوتر خواهد رفت و برای جبران آن، باید خود را به محل جدید برساند كه تا آن زمان، باز لاك‌پشت به محل جلوتری خواهد رفت !
این گفت‌وگو و جنجال ذهنی و این تصور كه هیچ‌گاه نمی‌تواند به لاك‌پشت برسد، تمام فكر خرگوش را اشغال كرد و هرگونه تصمیمی را از او سلب نمود.در نتیجه نتوانست قدمی پیش بگذارد و از فكر رسیدن به لاك‌پشت و بردن مسابقه منصرف شد و شرمسارانه تن به باختن داد !
از این داستان معروف 2 نتیجه‌گیری مهم برداشت خواهد شد كه؛
1ـ گام‌های كوچك و پیوسته، به مراتب موثرتر از حركت‌های سریع و عجولانه می‌باشد، غرور و غفلت بی‌جا پیامدی جز پشیمانی و ندامت نخواهد داشت !
2ـ اگر دائم به نتوانستن یا نشدن فكر كنیم و توجهمان را به شكست معطوف نماییم، قدرت تصمیم‌گیری و حركت از ما سلب می‌شود و هرگز موفق نخواهیم شد .
27 نكته سودمند
* من فكر می‌كنم پس هستم .
* درباره كارهای به ظاهر غیرممكن هم فكر كنید .
* هیچ‌گاه از سایه‌ها نترسید، زیرا به این معنی هستند كه در همین نزدیكی باید نور باشد .
* شما نمی‌توانید كارها را متفاوت انجام دهید تا زمانی كه آنها را متفاوت نبینید .
* همانند بازی شطرنج برای مهره‌های اصلی مبارزه كنید و برای رسیدن به این هدف بیرون رفتن سرباز اهمیتی ندارد. یادتان باشد توجه زیاد به مسائل جزئی شما را از پرداختن به مسائل اصلی باز می‌دارد .
* در زمان تجزیه و تحلیل و تصمیم‌گیری صبور باشید و در زمان اجرا بی‌صبر .
* بهترین عكس‌های جهان هم اگر در داخل دوربین باشد، به درد نمی‌خورد .
* اشتباه بزرگی كه بسیاری در برنامه‌ریزی مالی خود مرتكب می‌شوند این است كه روی كل حقوق خود و قبل از كسر كردنی‌هایی مانند مالیات بر درآمد، حساب می‌كنند. قاعده مهم در این بین آن است كه حقوق ناخالص را از ذهن خود پاك كنید و فقط روی حقوق خالص خود حساب كنید .
* بسیاری از مردم، بیشتر به درست انجام شده نحوه كارها توجه دارند تا به درست بودن اصل خود آن كارها .
* یك مدیر خوب كسی است كه حداكثر استفاده را از امكانات موجود ببرد .
* یك مدیر بهتر كسی است كه حداكثر بهره را از كاری كه انجام می‌دهد ببرد .
* یك مدیر باز هم بهتر كسی است كه كار خود را به خوبی اداره كند .
* و بالاخره بهترین مدیر كسی است كه تخم اندیشیدن را در ذهن افراد خود بكارد .
* یك شركت در واقع سایه بلند مدیر مدبر آن است .
* نگران نباشید كه دیگران درباره شما چه فكری می‌كنند زیرا آنها نیز نگران آن هستند كه شما درباره آنها چه فكر می‌كنید .
* دست به كارهای بزرگ بزنید ولی مواظب باشید دچار اشتباهات بزرگ نشوید .
* بسیاری از تجارب بزرگ بدون داشتن مدرك فوق‌لیسانس مدیریت بازرگانی (MBA) هم به موفقیت رسیده‌اند اما بدون عقل و درایت هرگز .
* بین حرف تا عمل یك چیز كهنه می‌شود و آن یك جفت كفش خوب است .
* با سكوت می‌توان عیوب دیگران را شنید و عیوب خود را پنهان كرد .
* جهت مهم‌تر از سرعت است ما آنقدر مشغول نگاه كردن به سرعت‌سنج خود هستیم كه از اتفاقات مهم اطراف خود غافل می‌مانیم .
* با تغییرات، تغییر نكنید، بلكه قبل از تغییرات تغییر كنید .
* اگر شما در زمان مناسب بذرافشانی نكنید، آنگاه نخواهید توانست در فصل برداشت، برداشتی كنید .
* افزایش كارایی فرد، بدون تذكر دادن اشتباهاتش كار آسانی نخواهد بود .
* صدا تبدیل به موزیك می‌شود، اگر فرد آموزش دیده‌ای آن را ایجاد كند آموزش ضروری است .
* هیچ‌گاه نگذارید كاری را كه یك نفر می‌تواند انجام دهد، دو نفر انجام دهند .
* آموزش نیاز به نگرش مثبت دارد .
منابع
1 - نخست انسان، سپس كالا، ترجمه دكتر محمدعلی طوسی، نشر پویش
2 - حكایت‌های بهره‌وری، حسین پورآقاسی، نشر امید فرزانگان
3 - ماهی! ترجمه مامك بهادرزاده، نشر پیك آوین
4 - اندیشه‌های مدیریت، ترجمه سیدعباس مجتهدی، نشر پیك سحر
5 - برنامه‌ریزی تحصیلی و شغلی، برنامه‌ریزی محتوا و نظارت بر تالیف: دفتر برنامه‌ریزی و تالیف آموزش‌های فنی و حرفه‌ای و كار دانش
6 - كارآفرینی، از انتشارات سازمان بین‌المللی كار، برگردان وزارت كار و امور اجتماعی ایران .

نویسنده: بابک بهی
منبع: بازار کار



نظرات 0