چکیده :
1- مقدمه
1-1- درآمدی بر کارآفرینی: ساختار کسب و کار امروز با گذشته متفاوت است. به طوریکه می توان شاهد تاثیر این دگرگونی ها بر سطوح مختلف جوامع و در عرصه بین الملل بود[1]. در این شرایط شرکت ها، سازمان ها و یا کشورهایی موفق هستندکه قادر با دیگران باشند. این رقابت جنبه های بسیاری از زندگی انسان ها را در بر می گیرد و منحصر به یک موقعیت و یا حوزه خاص نمی شود . لازمه موفقیت در این رقابت نیز بهره گیری بیشتر از اطلاعات و دانش است. به طوریکه دیگر مثل گذشته دارایی های مشهود، مواداولیه و زمین، منابع مهم و اساسی به شمار نمی روند. اگر تا دیروز ثروتمندترین افراد دنیا کسانی بودند که منابع فوق را بیشتر در اختیار داشتند، اما امروزه ثروتمندترین مردم، افراد دانش مدار و کارآفرین می باشند که پیشه آنها کارآفرینی است[2]. گویی توسعه اقتصادی در عصر اطلاعات بیش از هر چیز نیازمند کارآفرینی بوده و کارآفرینی بیشترین تاثیرات خود را در ایجاد اشتغال برای جوانان، بهره وری و رفاه اجتماعی می گذارد .
بنابراین کشورهای پیشرفته از مدت ها قبل و بخشی از کشورهای در حال توسعه به تازگی، بهره گیری از آن را آغاز نموده اند. این توجه در قالب تدوین استراتژی ها، سیاست ها و برنامه های عملی جهت بسط و تقویت روحیه و رفتار کارآفرینی، آموزش و مشاوره آن ظاهر گردیره و باعث ایجاد فضای مناسب تری برای فعالیت های گوناگون کارآفرینی شده است[3 ].
1-2- تعریف کارآفرینی: از آنجا که کارآفرینی جزء مفاهیم مدیریتی به شمار می رود، دارای یک تعریف قطعی و مشخص نیست و درک کاملی از آن نیازمند داشتن دیدگاهی بین رشته ای است[4]. واژه کارآفرینی از کلمه فرانسوی Entreprendre به معنای((واسطه و دلال)) و یا اصطلاح انگلیسی To Undertake به معنای ((متعهد شدن)) اقتباس شده است که در فارسی ابتدا کارفرمایی و سپس کارآفرینی ترجمه شده که هر دو ترجمه خوبی از این واژه نیستند. به نظر می رسد بهتر بود که این واژه به ((ارزش آفرین)) ترجمه می شد]5[. برخی از تعاریف کارآفرینی عبارتنداز :
• کارآفرینی به معنای به کارگیری مفاهیم و فنون مدیریتی، ابزارها و فرایندهای طراحی، استاندارسازی محصول و بنا نهادن کار بر پایه آموزش و سپس تحلیل آن است[6 ].
• کارآفرینی را فرایند شکار فرصت ها به وسیله افراد، به طور انفرادی (کارآفرین مستقل ) یا در سازمان ها (کارآفرینی سازمانی )، بدون در نظر گرفتن منابع موجود در اختیار آن ها می دانند]7 [.
1-3- تعریف کارآفرین: از ابتدای طرح واژه کارآفرین در محافل علمی، تعاریف متفاوتی از آن بر اساس دیدگاه های گوناگون ارایه شده است[4] که عمده ترین آنها عبارتند از :
• کارآفرین فردی است که به طور عمده به منظور کسب سود و رشد، کسب و کاری را ایجاد می کند که مشخصات اصلی آن نوآوری و مدیریت استراتژیک است[8 ].
• کارآفرین فردی دارای ایده و نظری نو و جدید است که از طریق فرایند تاسیس و ایجاد یک کسب و کار و قبول مخاطره، محصول یا خدمات جدیدی را به جامعه خود معرفی می کند]5 [.
1- 4- آموزش کارآفرینی : پس از روشن شدن ضرورت توجه به کارآفرینی، آشنایی با مفهوم کارآفرینی و خصوصیات کارآفرین، پرورش روحیه کارآفرینی در افراد غیرکارآفرین از اهمیت فوق العاده ای برخوردار می شود[4]. از این رو فعالیت های آموزشی برای تربیت کارآفرینان در دستور کار بسیاری از مراکز آموزش کارآفرینی قرار گرفته، چرا که لازمه توسعه کارآفرینی، آموزش آن است[9 ].
فعالیت های آموزش کارآفرینی به طور غیررسمی از اواسط دهه 70 میلادی آغاز شده ولی زمان شروع رسمی آن ها به ابتدای دهه 80 برمی گردد. در عین حال، این فعالیت ها در دانشگاه های کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه رو به افزایش است. به طوریکه در سال 1975 دروس کارآفرینی در 104 دانشکده آمریکا تدریس می شد، در حالیکه این تعداد در سال 1980 به 163 عدد، در اواسط همان دهه به 205 و در ابتدای دهه 90 به 253 دانشکده رسیده است و در حال حاضر در بیش از 20 دانشگاه این کشور کارآفرینی به عنوان یک رشته تدریس می گردد[10 ].
2- تاریخچه آموزش کارآفرینی
در گذشته ای نه چندان دور افسانه ای رایج بود مبنی بر اینکه کارآفرینان دارای ویژگی های ذاتی همچون ابتکار، روحیه تهاجمی، تحرک، تمایل در به کارگیری ریسک، توان تحلیلی و مهارت در روابط انسانی هستند و این ویژگی ها با آن ها متولد می شود. فرض اساسی آن ها این بود که کارآفرینان از طریق آموزش، پرورش نمی یابند]11[. بنابراین تا آن زمان خبری از نقش آموزش در ایجاد و توسعه کارآفرینی نبود و تنها بر جنبه هنری کارآفرینی تاکید می شد[12 ].
گرچه کاربرد واژه کارآفرینی سابقه ای چند ساله دارد، ولی تحقیقات این رشته از اوایل دهه 70 میلادی در آمریکا شروع شد. این تحقیقات در پی تغییرات جامعه شناختی و ارزشی بوجود آمده در سطح جامعه بود که منجر به ایجاد میلیون ها کسب و کار خود اشتغال گردید[10 ].
در سال 1973، برای اولین بار دانشگاه کالگری مجوز تاسیس دوره کارشناسی ارشد را دریافت کرد وکارآفرینی، به عنوان یکی از زمینه های اصلی، مورد توجه قرار گرفت]11 [.
با انتشار نتایج تحقیقات دیوید بریچ در سال 1979، در خصوص روند اشتغال زایی و استخدام در ایالات متحده در طی سال های 1969 تا 1976 مبنی براینکه 81 درصد مشاغل جدید توسط شرکت هایی کوچک با حداکثر 100 کارمند ایجاد شده اند، توجه به مفهوم کارآفرینی وارد مرحله تازه ای شد. چرا که بریج نشان داد که شرکت های کوچکتر با بهره گیری از آموزش های کارآفرینی توانسته اند سهم بیشتری در رشد اقتصادی آمریکا داشته باشند[13 ].
بریچ بیان می کند که بعضی مشاغل به مرور زمان کهنه می شوند. بنابراین، استفاده از یکسری آموزش ها برای رسیدن به این هدف که هر کس مسوول ایجاد یک شغل برای خودش می باشد، ضروری است. دلایل این امر عبارتند از :
• تکنولوژی باعث خودکار شدن خطوط تولید شده وامروزه ماشین ها کارهای تکراری را که انسان ها قبلا بر عهده داشتند، انجام می دهند .
• شرکت های بزرگ تمامی فعالیت های مربوط به خود را انجام نمی دهند، بلکه آن ها را به شرکت های کوچکتر واگذار می نمایند. همچنین منابع و ضروریات مورد نیاز خویش را به صورت مناقصه خریداری می کنند[9 ].
• نیاز به ایجاد دفاتر مرکزی در بسیاری از موسسات در نتیجه بکارگیری تکنولوژی کامپیوترهای دستی، دستگاه فاکس و تلفن همراه از بین رفته است .
• امور مربوط به خدمات عمومی از طرف دولت به بخش های خصوصی واگذاری می شوند و تصدی گری و بوروکراسی اداری روز به روز کمتر می شوند .
این روند برخلاف روندهای قبلی بود که ایجاد شغل را بر عهده شرکت های بزرگ و دولت می دانست]14 [.
مطالعه ای که در سال 1982در دانشگاه بایلور بر روی دانشجویان رشته کارآفرینی صورت گرفت نشان داد که بیشترین تاکید باید بر روی دروس مالی باشد. دومین رشته ای که از نظر آنان باید بیشتر مورد تاکید قرار می گرفت، درس مدیریت کارآفرینی بود]11 [.
در ژوئن سال 1985 میلادی دانشگاه کالگری به ارزیابی نتایج برگزاری یکی از دوره های آموزش کارآفرینی خود (در فاصله ژوئن1984 تا دسامبر 1984 ) پرداخت. نتایج این دوره شگفت انگیز بود و نشان می داد که سرمایه گذاری به نسبت کوچکی ( حدود75000 دلار) درآموزش کارآفرینان دارای کسب وکارهای کوچک، منجر به ایجاد ارزش افزوده فراوانی (حدود 175000 دلار) گردیده و تاثیر زیادی نیز در ایجاد فرصت های استخدام و تسهیل ایجاد سرمایه داشته است]11 [.
در سال 1990 میلادی تحقیق در مورد آموزش کارآفرینی همچون یک رشته علمی جدید مورد توجه قرار گرفت و بر مواردی همچون توسعه روش های تحقیق برای سنجش اثربخشی آموزش کارآفرینی، محتوا و روش های آموزش کارآفرینی، قابلیت افرادی که در زمینه آموزش کارآفرینی، آموزش می بینند، پذیرش آموزش کارآفرینی در مدارس، وجود و توسعه یک چارچوب علمی مشترک در زمینه کارآفرینی، اثربخشی دیگر شیوه های آموزشی و نیازهای آموزشی کارآفرین تعلیم یافته متمرکز شد]11 [.
3- تعریف آموزش کارآفرینی
در یک تعریف ساده، آموزش کارآفرینی فرایندی نظام مند ، آگاهانه و هدف گرا می باشد که طی آن افراد غیر کارآفرین ولی دارای توان بالقوه به صورتی خلاق تربیت می گردند[15]. در واقع، آموزش کارآفرینی فعالیتی است که از آن برای انتقال دانش و اطلاعات مورد نیاز جهت کارآفرینی استفاده می شود[16 ] که افزایش، بهبود و توسعه نگرش ها، مهارت ها و توانایی های افراد غیر کارآفرین را در پی خواهد داشت[17 ].
4- اهداف آموزش کارآفرینی
در واقع هدف از آموزش کارآفرینی تربیت و پرورش افرادی خلاق و نوآور است]11[. این قبیل دوره ها به دنبال استفاده از فرصت های مناسب فراهم شده، مخاطره پذیری، تمایل به حل مشکلات، بهبود اتگیزش و گرایش های افراد می باشند[8]. به طور کلی در آموزش رشته کارآفرینی اهداف متعددی موردنظر است که برخی از آنها عبارتند از :
الف- کسب دانش مربوط به کارآفرینی : دانش بسیاری را می توان از طریق آموزش کارآفرینی در زمینه هایی همچون تعریف کارآفرین، کارآفرینی، تاریخچه کارآفرینی، ویژگی های افرادکارآفرین، سیر تئوریک مباحث کارآفرینی، مزایای کارآفرینی و زندگی نامه کارآفرینان بزرگ کسب کرد[18 ].
ب- حل مشکلات اشتغال و بهبود بهره وری : از آنجا که از یک سوکشاورزی دیگر کمتر می تواند اشتغال زا باشد و از سوی دیگر فراگیری و ورود به کارهای سودآور نیز برای همه میسر نیست، به نظر می رسد آموزش کارآفرینی راه حل مطلوبی برای حل مشکلات اشتغال و بهره وری است. در این زمینه افراد بسیاری که درنقاط جغرافیایی متعددی پراکنده هستند، باید آموزش ببینند که این کار به طور معمول از طریق اینترنت، آموزش مجازی و از راه دور و توسط موسسات کارآفرینی صورت می گیرد[19]. برای مثال ، موسسه اینگ نو در سال 1985 در هند تاسیس شد و آموزش دروس مربوط به کارآفرینی و مدیریت موسسات کوچک نیز بر عهده یکی از کمیته های آن قرار گرفت[20 ].
ج- شناسایی و تحریک استعدادها و مهارت های کارآفرینانه : ایجاد و تقویت ارزش ها، نگرش ها و رفتارهای کارآفرینانه نیازمند شناسایی و تحریک استعدادها و مهارت های آن است. این هدف به طور عمده در قالب سیاست ها و برنامه های تشویقی، ترویجی و آموزشی پیگیری می شود .
برای نمونه، در نظام آموزشی سنگاپور، الگوهای اجرای نقش کارآفرینی به عموم مردم و به خصوص جوانان نشان داده می شوند. همچنین جوایز متعددی به کارآفرینان اعطاء می گردد و آنها از طریق رسانه های جمعی به عموم شناسانده می شوند. جهت تحقق این هدف، نمونه هایی از برنامه های اعطاء جوایز و معرفی کارآفرینان در زیر آمده است :
• اعطاء جایزه سال به کارآفرین نمونه توسط مرکز توسعه کارآفرینی دانشگاه تکنولوژی نانیانگ
• جایزه ویژه تایمز تجاری برای شرکت کارآفرین نمونه سال
• پخش یک برنامه تلویزیونی برای تشریح زندگی کارآفرینان برجسته
• چاپ نشریات متعدد در مورد ماجراهای موفقیت کارآفرینان]21 [.
د- القای مخاطره پذیری بااستفاده از فنون تحلیلی : برای کارآفرینی باید شجاعتی عاشقانه و زیرکانه داشت که خود متکی به دو عامل یکی اعتماد به نفس(برای آموختن چیزهایی که نمی دانیم) و دیگری (شجاعت برای رویارویی با شکست یا پذیرش مخاطره) است[22 ]. برای مثال، یکی از اقدامات صورت گرفته در این زمینه، معرفی و شناساندن مدیریت ریسک پذیر و کارآفرین در سطح دبیرستان در شهر لیست فیلیپین در سال 1977 بود. در راستای تلاش مزبور، مدیران دولتی با کمک استادان دانشگاه یک درس سه واحدی با عنوان مدیریت ریسک پذیر طراحی نمودند. عوامل رفتاری در پرورش و بهبود مدیریت ریسک پذیر، عوامل محیطی موثر بر اجرای مدیریت ریسک پذیر، نقش مدیران ریسک پذیر در توسعه اقتصادی و ... اهم عنوان های انتخاب شده در این درس بود. برای پرورش، بهبود و توسعه منابع انسانی، از روش برانگیختن نیل به هدف استفاده می شود که زمینه را برای ایجاد واحدهای کوچک و یا داشتن سبک مدیریت ریسک پذیر و کارآفرین آماده می کند]21 [.
ه- تجدید نگرشها در جهت پذیرش تغییر :کارآفرینی یکی از عواملی است که سبب رشد و توسعه اقتصادی کشورها در عصر حاضر می شود. این نقش کلیدی کارآفرینی بیش از هر چیز معطوف به قبول انعطاف ساختارهای سازمانی و اعمال استراتژی های تغییر و تحول مستمر و پویا در سیستم ها، فرایندها و در نهایت کالاها و خدمات است[22 ].
5- رئوس مطالب آموزش کارآفرینی در دانشگاه ها
رئوس مطالب درسی که برای آموزش کارآفرینی تدریس می گردند، می توان بر اساس سطوح فردی ، سازمانی و محیطی به سه بخش تقسیم کرد :
الف- کارآفرینی و فرد : ویژگی ها، خصوصیات و رفتار یک کارآفرین، کارآفرینی ونوآوری، کارآفرینی و خلاقیت و ویژگی های مدیر کارآفرین رئوس مطالبی هستند که در این سطح تدریس می شوند .
ب- کارآفرینی و سازمان : راه اندازی سازمان های کارآفرین، حفظ ونگهداری سازمان های کارآفرین، توسعه کارآفرینی در سازمان های کوچک، متوسط و بزرگ اهم مطالب دروس کارآفرینی در سازمان می باشند .
ج- کارآفرینی و محیط : تعاریف و ویژگی های کارآفرینی، نقش کارآفرینان در جامعه، کارکرد کارآفرینان در اقتصاد، اثرات و نتایج توسعه کارآفرینی، اهمیت کارآفرینی، تشویق وحمایت هایی که جهت توسعه کار آفرینی صورت می گیرد، کارکرد دولت در کارآفرینی، نقش پشتیبانی دولت از کارآفرینی مهمترین موارد تدریس شده در این سطح از کارآفرینی می باشد[22,16 ].
6- فرایند آموزش کارآفرینی در دانشگاه ها
آموزش کارآفرینی یک فرایند یادگیری چند مرحله ای است که حداقل در پنج مرحله متفاوت از زندگی توسعه وتحقق می یابد[23]. در این دوره های یادگیری فرض می شود که هر فرد در سیستم آموزشی باید فرصت هایی جهت یادگیری مراحل اولیه داشته باشد. اما در مراحل بعدی کسانی هدف گزینش و آموزش قرار می گیرند که با یادگیری هر مرحله بتوانند در آینده کارآفرین شوند. آموزش های هر یک از مراحل فرایند آموزش کارآفرینی، ممکن است با فعالیت های سایر دروس ترکیب شده و یا به عنوان یک دوره درسی مجزا تدریس شود[24]. مراحل آموزش کارآفرینی به ترتیب سطح عبارتند از :
مرحله اول- سطح پایه: دانش آموزان در دوره های ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان باید رویه های مختلف مالکیت کسب و کار را تجربه کنند. در این مرحله بر مفاهیم اساسی اقتصادی، فرصت های کسب و کار که در نتیجه تغییرات اقتصادی به وجود می آیند و همچنین مهارت های اساسی مورد نیاز جهت موفقیت در بازار کسب و کار تمرکز می شود. بر انگیختن برای یادگیری بیشتر و درک فرصت های منحصر به فرد اقتصادی از نتایج غایی و مورد انتظاراین سطح است .
مرحله دوم- سطح پرورش شایستگی ها: در این مرحله دانش آموزان باید زبان تجارت وکسب و کار را یاد بگیرند و بامسائل و دیدگاه هایی که از نظرصاحبان موسسه و بنگاه مهم هستند، آشنا شوند. سطح پورش شایستگی ها به طور مخصوصی به آموزش های حرفه ای نیاز دارد]7[. این آموزش های حرفه ای می تواند در تمام کلاس های درسی مختلفی که به نوعی با کارآفرینی مرتبط هستند، تدریس گردد[9]. به طور مثال جریان های نقدینگی و مسائل مدیریتی و اقتصادی مرتبط با آن می تواند در درس ریاضیات ویژه کارآفرینی گنجانده شده و آموزش داده شود .
مرحله سوم- سطح کاربرد خلاق: این سطح از فرایند آموزش کارآفرینی در برگیرنده حداقل دروسی است که یادگیری آن ها برای تشریح یک کسب و کار نوین الزامی است. چیزهای بسیاری برای یادگیری جهت آغاز یک کسب و کار وجود دارد و این موضوع برای شغل هایی که با مسائل و مشکلات متفاوتی در گیر هستند، تعجب بر انگیز هم نیست. برای نمونه یک پزشک باید سال های طولانی درس بخواند تا بتواند طبابت کند[16]. از این مرحله انتظار می رود که متعلمین یا همان صاحبان آتی کسب وکار تمام چیزهای لازم و ضروری مرتبط با حرفه خود را در چند سمینار آموزشی بیاموزند .
در این مرحله فراگیران باید فرصت های آشنایی با ایده های متفاوت و روش های گوناگون برای برنامه ریزی کسب و کار را یاد بگیرند. اگر چه هنوز این کار یک تجربه آموزشی است، اما دانش آموزان باید نسبت به مرحله قبل، مسائل را بهتربیاموزند. نتیجه این سطح از فرایند آموزش کارآفرینی شکل گیری یک ایده واحد در آنها و فرایندتصمیم گیری و اجرای برنامه های کسب و کارکامل می باشد[3 ].
دوره آموزش کاربرد خلاق را می توان برای دانش آموزان سال آخر دبیرستان رشته های فنی و کار و دانش پیاده کرد. در نتیجه این آموزش ها، فراگیران ممکن است به عنوان یک کارآفرین، یک فعالیت کسب و کار را شروع کنند .
مرحله چهارم- سطح راه اندازی کسب و کار: این مرحله که نتیجه مستقیم مرحله قبل است، هدفی جزء راه اندازی یک کسب و کار توسط فراگیران ندارد و پیامد منطقی آموزش هایی است که در سطوح قبلی فرایند آموزش کارآفرینی داده شده است[10 ].
بعد از اینکه افراد بزرگسال تجارب شغلی خاصی را کسب کردند و یا آموزش های بیشتری را در آن زمینه دیدند، به مساعدت های خاص مربیان خود نیاز دارند تا درحالیکه با معلمین خود به بحث و تبادل نظر می پردازند و نقاط تاریک راه اندازی یک کسب و کار برایشان روشن می شود، تجارب مرتبط با شغلی را که دیده اند، بالفعل نمایند. این دوره آموزشی معمولا دو ساله بوده و در دانشکده های اقتصاد و مدیریت برگزار می شود .
مرحله پنجم- سطح رشد و توسعه: اغلب صاحبان کسب و کار علاقه ای به در خواست کمک و مساعدت برای افزایش آگاهی ها و دانش خود ندارند مگر اینکه در آن زمینه احساس نیاز کنند. دوره های مستمر آموزشی، سمینارها و گردهمایی های علمی می تواند به این افراد کمک کند تا توانایی های کسب و کار خود را بالا برده و تقویت نمایند. در عین حال ممکن است گروه ها، سازمان ها و یا نهادهایی هم باشند که از این افراد حمایت کنند. همچنین می توانند کارآفرینان را در شناخت مشکلات بالقوه و چگونگی برخورد با آن مسائل یاری نمایند. این مراکز، اغلب چنین سمینارها و کارگاه هایی را در دانشگاه ها و درقالب برنامه های آموزش مستمر جهت کمک به کارآفرینان و تبادل نظر میان آنها برگزار می کنند[8 ].
7- انواع دوره های آموزش کارآفرینی در دانشگاه ها
دوره های آموزش کارآفرینی که تا سال 1990 میلادی شکل گرفتند در چهار دسته اصلی قابل تقسیم بندی می باشند]21[ که عبارتند از :
دسته اول- دوره های آگاهی و جهت گیری به سوی کارآفرینی : هدف از برنامه های این دوره، افزایش آگاهی، بینش و درک نسبت به کارآفرینی به عنوان یک انتخاب شغلی برای افراد از تمامی اقشار اجتماعی است .
برنامه های این دسته در مقاطع تحصیلی ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان تدریس می شوند. در دوره های آزاد کارآفرینی گروه های نژادی، مخترعان، کارکنان دولت، دانشمندان، بازنشستگان نیروهای مسلح و حتی افراد غیرشاغل نیز می توانند تحت پوشش قراربگیرند .
دسته دوم- دوره های توسعه تاسیس بنگاه ها : برنامه های آموزشی این دسته به اقتضای شرایط خاص هر کشور طراحی شده اند. در این زمینه مراکز ویژه ای درکشورهایی همچون آمریکا، استرالیا، هند، هلند، فیلیپین، مالزی، سنگاپور،انگلستان و فنلاند ایجاد شده اند. اهداف عمده این مراکز ارائه آموزش های ویژه جهت توسعه توانائی ها و انگیزش افراد، توسعه مناطق شهری و آموزش های عملی کارآفرینان است .
دسته سوم- دوره های رشد و بقای کارآفرینان و بنگاه های کوچک : این دوره ها که شرکت های کوچک را در بر می گیرد، نیاز های آموزشی بسیار متنوعی را تحت پوشش قرار می دهند. شرکت های کوچک در هر کشوری باید مورد توجه قرار گیرند. نمونه عملی این سیاست در کشورهای بلوک شرق قابل مشاهده است که نتیجه آن تاسیس تعداد زیادی از آنها با کمتر از10کارمند بود .
از دوره های بسیارمهم و مورد قبول در این رابطه می توان به دوره های " فعالیت های اقتصادی خود را بهبود دهید" توسط سازمان بین المللی کار و " رشد شرکتهای کوچک" در دانشگاه دارهام اشاره کرد. این دوره ها به هر دو صورت حضوری و مکاتبه ای قابل انجام می باشند و جدید ترین تحقیقات و نتایج آن ها برای همگان ارایه می گردد]25 [.
دسته چهارم- دوره های توسعه آموزش کارآفرینی : برنامه های این دسته که شامل شیوه های جدید آموزشی و تعیین نقش های تازه استاد-دانشجو در فرآیند آموزش کارآفرینی است. هدف عمده این برنامه ها آموزش و گسترش کمی استادان و مربیان جدید از میان دست اندرکاران فعالیتهای اقتصادی و صنعتگران برای آموزش کارآفرینی است]21 [.
8- مراکز آموزش کارآفرینی
برای آموزش کارآفرینی، کارآفرینان و صاحبان کسب و کارهای گوناگون می توان از منابع و مراکز مختلفی همچون موسسات آموزشی دولتی و دانشگاهی، سازمان ها یا حکومتهای محلی، موسسات آموزشی خصوصی، اتاق های بازرگانی و کسب وکار، سازمان های غیر دولتی فعال در بخش کارآفرینی، موسسات توسعه و ترویج مدیریت، انجمن ها و مراکز بازرگانی، سازمان های مشاوره ای و موسسات آموزشی خودگردان بهره جست]21 [.
9- نکات مهم در ارایه دوره های آموزش کارآفرینی
برای آنکه دوره های آموزشی کارآفرینی با موفقیت همراه باشد، باید نکاتی چند مورد توجه و اهتمام قرار گیرد که عبارتند از :
• ترکیب شرکت کنندگان در کلاس های آموزش کارآفرینی متنوع باشد .
• کلاس ها در بردارنده بازخوردهای مستمر و حتی از قبل پیش بینی نشده باشد .
• علاوه بر راه اندازی کسب و کار جدید بر انواع ابتکارات و خلاقیت های کارآفرینانه هم تاکید نماید .
• جهت هر یک از بحث ها و مسائل کلاس، راه حل و جواب مشخص و معینی ذکر گردد .
• امکان تغییر و اصلاح برنامه های آموزشی توسط معلم و یا استاد به آسانی میسر و مقدور باشد .
• از سبک ها و روش های مختلف تدریس استفاده گردد تا باعث ایجاد هیجان و جذابیت شود .
• معلمان و یا استادانی که کارآفرینی را تدریس می کنند، خودشان کارآفرین باشند[26][27 ].
10- تجربیات برخی از کشورها در پیاده سازی برنامه های آموزش کارآفرینی
امروزه تجربیات فراوانی در سراسر دنیا راجع به طراحی برنامه ها، ارتقاء و ایجادانگیزه و کمک به کارآفرینی ازطریق آموزش آن وجود دارد[16] که تعدادی از آنها در اینجا مطرح می شوند :
الف – هندوستان : در هند موسساتی همچون موسسه توسعه کارآفرینی هند ،NIESBUS و سایر سازمان های آموزشی ایالتی و... تلاش های قابل ملاحظه ای را برای اداره برنامه های کوتاه مدت و بلندمدت کارآفرینی، با توجه به گروه های هدف مورد آموزش، انجام می دهند و در حال حاضر تحقیقات و آموزش کارآفرینی در این موسسات در سطح خوبی صورت می گیرد. علاوه بر آن آموزش کارآموزانی که می توانند در نقاط مختلف کشور کار کنند، اثربخشی این آموزش ها را دوچندان کرده است .
دراین زمینه، موسسه توسعه کارآفرینی هند، به عنوان یک موسسه معتبر ملی، به آموزش کارآفرینان می پردازد. این موسسه پیشگام جنبش کارآفرینی در سراسر کشور هند به شمار می رود و این ایده را دنبال می کند که کارآفرینان لزوما کارآفرین متولد نمی شوند، بلکه کارآفرینی را باید ازطریق فعالیت های مدون و مناسب آموزش داد. این ایده به نوبه خود به ارائه برنامه های متعددی برای آموزش کارآفرینی منجر شده است[28 ].
ب – سنگاپور : در سنگاپور، دوره های آموزشی متعددی درخصوص کارآفرینی توسط دانشگاه ها وموسسات پلی تکنیک برگزار می شود. موسسه های آموزشی دانشگاهی و آژانس های دولتی نیز به ارایه برنامه های کوتاه مدت در این ارتباط پرداخته اند .
دراین رابطه، یکی ازمراکز آموزش کارآفرینی، دانشگاه نانیانگ است. یکی از برنامه های درسی مهم این دانشگاه، برنامه توسعه مهارت های شخصی است. در این برنامه درسی، شرکت کنندگان به منظور تکمیل دانش فنی موردنیاز خود، مهارت های شخصی مهمی همچون کارآفرینی و خلاقیت را می آموزند .
ج – استرالیا : وزارت آموزشی فنی و حرفه ای بزرگترین آموزش دهنده مدیریت وکارآفرینی در استرالیاست و اهدافی همچون ارتقاء ظرفیت برای ارائه دروس توسعه مدیریت و ایجاد مشوق هایی برای بهبود کیفیت، اعطاء گواهینامه صلاحیت به کارآموزان و مشاوران شرکت های کوچک، ایجاد نشست های حضوری وارائه کمکهای مالی، استفاده از وسایل کمک آموزشی پیشرفته برای آموزش و استفاده از فناوری های اطلاعاتی برای مبادله اطلاعات در سطح سازمانی و فراسازمانی را دنبال می کند. به طورکلی این وزارتخانه در جهت ارتقاء مهارت های انسانی، رهبری و استراتژیک کارآفرینان تلاش می نماید .
علاوه بر فعالیت های فوق دولت استرالیا در زمینه توسعه آموزش های کارآفرینی اقداماتی همچون برگزاری سمینارها، نشست ها و کنگره ها را نیز در دستور کار خود قرار داده که نمونه برجسته آن برگزاری سمینار توسعه کارآفرینی با حضوربیش از 100هیات اعزامی از کشورهای جهان در سال 1999بوده است[29 ].
د – فیلیپین : در فیلیپین نیز در اواخر دهه 70 میلادی، دانشگاه مرکزی این کشور، موسسه صنایع کوچک را تحت پوشش دانشکده مدیریت بازرگانی تاسیس کرد که مسوولیت عمده آن انجام تحقیقات، آموزش و خدمات توسعه صنعتی بود . سپس، سایر دانشگاه ها نیز به پیروی از آن، درجهت آموزش کارآفرینی، گام هایی را برداشتند. سیستم آموزشی رسمی فیلیپین در گذشته بیشتر معطوف به تربیت فارغ التحصیلانی بود که به جای ایجاد کار و شغل برای خود تنها به دنبال پیداکردن کار بودند. این رویکرد باعث رشد صنایع سرمایه بر و بزرگ و افزایش نسبت مهاجرت می شد. بنابراین، تلاش دانشگاه ها برای ترویج کارآفرینی سبب رشد اشتغال از یک سو و کاهش مهاجرت به شهرهای بزرگ شد . دانشکده های بازرگانی دانشگاه های این کشور نیز در رشته مدیریت بازرگانی در سطح کارشناسی 24 واحد درسی ارائه می دهند که با مدیریت ریسک پذیر و کارآفرین ارتباط مستقیم دارد]21 [.
11- نتیجه گیری
در عصر حاضر کارآفرینی مقوله بسیار مهمی است که بسیاری از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه به آن توجه جدی مبذول می دارند. در این جوامع کارآفرینی تبدیل به ابزار نیرومندی در جهت ایجاد فرصت های مناسب شده که بهره گیری از آنها می تواند باعث رفع مشکلاتی همچون بحران اشتغال، کمبود نیروی انسانی خلاق و پویا، نزول چشم گیر بهره وری، کاهش کیفیت محصولات و خدمات، رکود اقتصاد و افزایش رقابت شود. از این رو پرورش و آموزش کارآفرینان را در اولویت برنامه های توسعه اقتصادی-اجتماعی خویش قرار داده اند .
در آموزش کارآفرینی پیش از هر چیز باید ضرورت آن تبیین شده و ویژگی های کارآفرینان توصیف گردد. سپس مهارت های مورد نیاز از طریق آموزش های لازم برای شروع یک کسب و کار جدید به آنان گفته شود. در ادامه باید آن ها را از حمایت هایی که گروه ها و نهادهای دولتی و غیر دولتی از آنان به عمل می آورند، آگاه نمود. در نهایت در تمام مراحل آموزش کارآفرینی، بکارگیری تجربیات افراد کارآفرین، جهت ایجاد یک حلقه بازخورد در فرایند یادگیری لازم است .
منابع و ماخذ
[1]DTI (2000)."Business in the Information Age". United Kingdom Department of Trade and Industry.
Available by: http://www.ukonlineforbusiness.gov.uk
[2]National Science and Technology Council (NSTC) (1999)."Information Technology for 21 Century: Working Draft". Washington, January 29.
Available by: http://www.ccis.gov/ti/initiative
[3]Johnson, B. (1990)."Towards a Multidimentional model of Entrepreneurship: The Case of achievement motivation and the Entrepreneur". Entrepreneurship Theory and Practice Journal, Vol. 3, No. 14, pp. 39-54.
[4]Cochran, T. C. (1996)."The Entrepreneur in Economic Change". Explorations in Entrepreneurial History, 3 Edition, pp. 25-38.
5- احمدپور داریانی، محمود (1380): آیا کارآفرینی شغل جدیدی است؟، ماهنامه علمی- آموزشی تدبیر، شماره120 .
[6]Upton, Nancy, Carol Moore, Larry Wacholz and Don Sexton (1997)."A Comparative Analysis of learning Needs of Family–Owned and Entrepreneurial Firms". Hankamer School of Business Journal, No. 17, pp. 5-20.
7- رضائیان، علی (1380): مبانی سازمان و مدیریت، انتشارات سمت، چاپ دوم، تهران .
[8]Birch, David (1994)."Dynamic Entrepreneurship and Job Creation". Ch. 3, MIT and Cognetics Inc., United States of America.
[9]Carty, A. J. (1998)."Entrepreneurship Training Program". National Research Council, March 19.
[10]Tomecko, Jim (2003)."Entrepreneurship Training for Enterprise Growth". GTZ Laos.
11- احمدپور داریانی، محمود و سید محمد مقیمی (1380): نقش آموزش کارآفرینی در بهبود دانش صاحبان کسب و کار، ماهنامه علمی- آموزشی تدبیر، شماره113 .
[12]Hulme, D. and P. Mosley (1996)."Finance Against Poverty and Role of Entrepreneurship ". Routledge Publishing, London, England.
[13]Barbato, R. J., S. Durlabhji (1998)."The Operation of Entrepreneurial Intention". Journal of Business and Entrepreneurship, Vol. 1, No. 1.
14- احمدپور داریانی، محمود (1379): کارآفرینی؛ تعاریف، نظریات و الگوه ها، انتشارات پردیس57، تهران .
[15]Gibb, A. (1987)."Enterprise Culture- Its Meaning and Implications for Education and Training". European Industrial Training Journal, Vol. 11, No. 2.
[16]Clark, B. R. (1998)."Entrepreneurship Education in higher Education in England: A Survey". London Business School.
[17]McPherson, Gray (2003)."Social Innovation Through Entrepreneurial Activity". Canadian Center For Social Entrepreneurship, CCSE Report.
[18]Hendrickson, L. U. and J. Psarouthakis (1992)."Managing Entrepreneurship in the Growing Firms". Englewood Cliffs.
[19]Terpstra, D. and P. Olsen (1993)."Entrepreneurial Start-up and Growth: A Classification of Problems". Prentice Hall, Inc.
[20]Ginsberg, A, and M. Hay (1994)."Confronting the Challenges of Corporate Entrepreneurship: Gidelines for Venture Managers". European Management Journal, Vol. 12, No. 3.
21-احمدپور داریانی، محمود و سید محمد مقیمی (1380): نقش دولت در توسعه آموزش کارآفرینی، ماهنامه علمی- آموزشی تدبیر، شماره116 .
[22]Hisrich, R. D. and M. P. Peters (1998)."The Individual Entrepreneur in Entrepreneurship". McGraw Hill Publishing.
[23]Blake, M. (2002)." Entrepreneurship: Theory and Practice". Academy of Management Review, No. 15, pp. 5-20.
[24]Nyarwa, Cissy (2002)."Entrepreneurship Training Programme for Women". Programme Coordinator, NVIWODA, June 10.
Available by: http://www.wougnet.org/Documents/NVIWODA/etpwomen.html
25- بزرگراه، عبدالسلام(1381): راهکارهای اساسی تربیت کارآفرین، ماهنامه تعاون، شماره135 .
[26]Zeiders, M. D. (2003)."Why Entrepreneurship Training? Did you know the following U.S. 2001 economic statistics?". United States Small Business Administration, Office of Advocacy.
[27]Bygrave, W. D., C. W. Hofer (1991)."Theorising about Entrepreneurship". Entrepreneurship: Theory and Practice Journal, Vol. 16, No. 2.
[28]Entrepreneurship Development Institute Of India (EDII) (2003)."Faculty Development Programme in Entrepreneurship". Ahmed Abad, Gujarat, India.
[29]Collins, Jock(2003)."Cultural Diversity and Entrepreneurship: Policy Responses to Immigrant Entrepreneurs in Australia". Entrepreneurship & Regional Development Journal, Vol. 15, No. 2, April-June.
نویسنده : علیرضا مقدسی-کارشناسی ارشد مدیریت فناوری اطلاعات از دانشگاه علامه طباطبایی و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی – واحد سبزوار
منبع : کتاب مجموعه مقالات نخستین کنگره بین المللى - دانشگاه آزاد اسلامى
برگرفته از: سایت دانایی