یکی از اهداف مهم نظام آموزش عالی کشور، پرورش نیروی انسانی متخصص و مورد نیاز جامعه است. اگر چه دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی کشور دست به تلاشهایی در این زمینه زدهاند، ولی متأسفانه همخوانی نداشتن درسهای دانشگاهی با نیازهای جامعه، باعث شده است که دانشآموختگان از تخصص و کارآیی لازم برخوردار نباشند.
از این رو در سالهای گذشته با توجه به روند افزایش جمعیت و تقاضا برای ورود به دانشگاهها و موسسات آموزش عالی از یکسو و مشکلات اقتصادی دولت از سوی دیگر، مسأله «کارآفرینی» اهمیت ویژهای یافته است.
در این مقاله تلاش شده است نقش دانشگاهها و موسسات آموزش عالی در کارآفرینی مورد بازبینی قرار گیرد زیرا این مراکز به علت داشتن امکانات آموزشی و پژوهشی پیشرفته و نیروهای کارشناس و کاردان میتوانند در بخشهای گوناگون بازار کار فعالیت نمایند، مواد و دستگاههای گوناگون تولید کنند و با ارائه طرحهای تولید سودآور به سازمانهای دولتی و شرکتهای خصوصی، زمینه ایجاد واحدهای مختلف تولیدی را فراهم آورند و از این راه کارآفرین باشند.
در پایان نیز با توجه به مسایل طرحشده ، راهکارهایی برای افزایش کارآفرین دانشگاهها و موسسات آموزش عالی ارائه شده است. آشناسازی داشنجویان با تئوریهای اقتصادی کارآفرینی، ایجاد یا گسترش رشتهها، دورهها، واحدهای درسی و مراکز کارآفرینی دردانشگاهها و پشتیبانی دولت از دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی کارآفرین، از جمله این راهکارهاست.
پیشگفتار
یکی از اهداف و وظایف مهم نظام آموزش عالی هر کشور، پرورش نیروی انسانی متخصص و کارآمد مورد نیاز جامعه است. گرچه دانشگاهها و موسسات آموزش عالی کشور تلاشهایی را در این زمینه آغاز کردهاند، ولی متأسفانه به علت نامناسب بودن سرفصلها و عنوان درسهای دانشگاهی با نیازهای جامعه، دانشآموختگان دانشگاهها از تخصص و کارآیی لازم برای تصدی مشاغل مربوطه برخوردار نیستند، زیرا آموختههایشان چندان با نیازهای واقعی جامعه ارتباط ندارد.
از سوی دیگر افزایش جمعیت، افزایش شمار دانشگاهها و موسسات آموزش عالی، ضعف در تدوین و اجرای درست برنامههای توسعه اقتصادی ، نبود برنامهای فراگیر و همهسونگر برای پرورش نیروی انسانی متخصص و مواردی از این دست از مهمترین عواملی است که امروزه به مشکلی با عنوان «اشتغال دانشآموختگان آموزش عالی» تبدیل شده است. بیکاری از پیچیدهترین مشکلاتی است که در زمان حاضر وجود دارد و علیرغم توجه مسئولان برای ایجاد کار، ایران همواره با انبوهی از دانشآموختگان جویای کار روبروست. دانشآموختگانی که با هزینهای هنگفت و چندین سال صرف وقت تخصصهایی کسب کردهاند.
از آنجا که این امر، مشکلی اجتماعی و اقتصادی است و ممکن است در آینده به یک «بحران» تبدیل شود، برای برطرف کردن آن به برنامهریزی درست و هماهنگ نیازمندیم. با توجه به روند رو به افزایش افراد تحصیلکرده از یک سو و مشکلات اجتماعی اقتصادی دولت از سوی دیگر، در طول سالهای گذشته مسأله «کارآفرینی» (enterpreneurship ) اهمیت ویژهای یافته است. از این رو در مقاله حاضر تلاش شده است ابعاد گوناگون آن به گونهای کوتاه مورد بررسی قرار گیرد. از این رو در آغاز واژه «کارآفرینی» تعریف میشود، سپس به بازنگری منابع میپردازیم و آنگاه علتهای اهمیت کارآفرینی بیان خواهد شد.
در بخش دیگر، برنامههای آموزشی دانشگاههای خارج و ایران در زمینه کارآفرینی، نقش تحصیلات در کارآفرینی و مشکلات مربوط به آن بررسی می شود . در پایان نیز بر پایه موارد طرح شده ، راهکارهایی برای اصلاح برنامههای آموزشی به منظور کارآفرین ساختن دانشجویان ارائه میشود.
تعریف کارآفرینی
از کارآفرینی تعاریف گوناگون شده است که برخی از آنها از این قرار است:
· کارآفرینی فرایندی از ارائه اندیشههای تازه و نو، بهرهگیری از امکانات و فرصتهای موجود با تکیه بر دانش، پیشه و کار مربوط به آن و پذیرش خطر است. [1]
· کارآفرینی پلی میان زایش ایده، تولید و انجام خدمات، مبادله اطلاعات و کالا است. [2]
· کارآفرینی عاملی است که عوامل گوناگون را در کنار یکدیگر قرار میدهد تا بهرهبرداری از منابع و فعالشدن آنها در جهت بهرهوری و تأمین منافع ملی میسر گردد و مؤسسات بهرهور و خلاق ایجاد شوند که موجب رشد و توسعه همهجانبه باشند. [3]
· کارآفرینی فرآیندی است که فرد کارآفرین به ایدههای نو و خلاق و شناسایی فرصتهای تازه و با بسیج منابع، مبادرت به ایجاد پیشه و کار و شرکتهای نو، سازمانهای جدید و نوآور و رشدیابنده میکند. این فرآیند که مستلزم پذیرش خطر و ریسک است، منجر به عرضه محصول یا خدمت تازه به جامعه میشود. [4]
· کارآفرینی ناظر به رفتارها و فعالیتهای خطرپذیر و نوآور و بهرهگیری از فرصت هایی و کارآفرینان کسانی هستند که همراه با خطرپذیری، فرصتهایی را غنیمت میشمرند و با تکیه بر اندیشهها و تجربههای خویش راهکارهای تازه برای سودآوری جستجو میکنند. [5]
· کارآفرینی فرآیندی است که منجر به ایجاد رضایتمندی یا تقاضای تازه میشود. کارآفرینی عبارت از فرآیند ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعهای منحصر به فرد از منابع به منظور بهرهگیری از فرصتها است. [6]
از این رو میتوان گفت که کارآفرینی پدیدهای راهبردی و نیرویی هدایتکننده است. کارآفرینی فرآیند بلندمدت آموزشی و پرورشی است که مستلزم برنامهریزی در نظام آموزشی و پژوهشی و اجرای برنامههای از پایگاه خانواده و مدرسه تا دانشگاه و سازمان است و باعث به حرکت درآمدن چرخه فعالیتهای اقتصادی کشور میشود. [7]
کارآفرینی عامل دگرگونی اجتماعی است و به ایجاد مشاغل تازه و بهرهگیری مؤثر از نیروی انسانی و منابع طبیعی میانجامد.
رهآورد این تلاشها، اشتغال و ثبات نیروهای فعال درجامعه، برآورده شدن نیازهای اساسی خانواده مانند خوراک، مسکن، کار، بهداشت، درمان، تحصیل و بالارفتن سطح رفاه عمومی از راه پرداخت مالیات بر درآمد به دولت است، همچنین توزیع مناسب درآمدها در جامعه و کاهش نگرانیهای اجتماعی و گسترش عدالت اجتماعی را در پی دارد [8] و به تجدید حیات ملی میانجامد.
نابرابریهای موجود در زمینه نرخهای عرضه وتقاضای نیروی انسانی متخصص از جمله مشکلات کشورهای در حال توسعه است که افزایش جمعیت را نیز باید بر آن افزود.
افزون بر این، در این کشورها از نیروی کار استفاده بهینه نمیشود و تلاشهای اندکی برای بهرهگیری از این نیروها از جهت تولید و کارآیی و سرانجام بهرهزایی صورت میگیرد.
از سوی دیگر همزمان با افزایش شمار دانشگاهها و موسسات آموزش عالی دولتی و غیردولتی، شمار دانشآموختگان آنها نیز هر سال افزایش مییابد و موجب سرازیر شدن خیل عظیمی از تحصیلکردگان به بازار کار میشود.
از این رو مسأله چگونگی جذب شمار فزاینده بیکاران تحصیلکرده در جامعه، باعث نگرانیها و خواستههایی در خانوادهها شده است.
از یکسو، نهادها، سازمانها و به طور کلی جامعه، از دانشگاهها خواهان نیروی کارآفرین هستند و از سوی دیگر، این امر لزوماً در زمره وظایف و اختیارات آنها نیست.
به سخن دیگر رشد جمعیت، بهرهوری نامطلوب از نیروی کار در کشورهای درحال توسعه و نیز ویژگیهای هماهنگشدن آنها با جامعه موجب مطرح شدن مسأله کارآفرینی شده است. یعنی بیشتر خانوادهها و نهادها از دانشگاهها میخواهند آموزشهایی به فرزندان و دانشجویان آنها داده شود که بتوانند با شرایط پیشبینی نشدهای که ناشی از ماهیت کنونی بازار کار است کنار بیایند، به گونهای که بتوانند در جامعه شغلی بیابند و مفید واقع شوند. به سخن دیگر، جامعه از دانشگاهها انتظار دارد که دانشجویان را به گونهای پرورش دهد که مهارتهای فنی و کاربردی مؤثرتر و به لحاظ عملکرد، هماهنگی بیشتری با بازار کار داشته باشند. زیرا بر خلاف اشتغالزایی، کارآفرینی به پدیدآوردن ارزشهای مادی و اقتصادی یا پیشه و کار محدود نمیشود یعنی هر کس شرکتی تأسیس و شماری را استخدام کرد، لزوماً کارآفرین نیست، بلکه فرد کارآفرین گذشته از اشتغالزایی، رشد و توسعه کشور و بهبود بهرهوری را نیز در نظر دارد. [9]
هر چند دانشگاهها نمیتوانند همه خواستها و نیازهای جامعه را برآورده سازند، اما با توجه به جایگاه پراهمیتشان به ویژه درکشورهای در حال توسعه، میتوانند دست به کارهای سودمندی در این زمینه بزنند و به حل مشکل کمک کنند. از این رو با چند پرسش روبرو هستیم:
1- علل اهمیت کارآفرینی چیست؟
2- دانشگاههای دیگر کشورها چه اقداماتی برای کارآفرینکردن دانشجویان خود انجام میدهند؟
3- دانشگاههای ایران چه کارهایی برای کارآفرینکردن دانشجویان میتوانند انجام دهند؟
در این نوشتار کوتاه تلاش میشود پاسخی به این پرسشها داده شود.
بازنگری منابع
در سالهای اخیر مسأله کارآفرینی از ابعاد گوناگون بررسی شده و کارشناسان در این زمینه مطالبی نگاشتهاند، که مهمترین آنها چنین است:
1- برخی در زمینه ناکارآیی نظام آموزشی کشور بر تربیت دانشجو و دانشآموخته کارآفرین تأکید کرده و خاطرنشان ساختهاند که نظام آموزشی ایران به جای اینکه کارآفرین باشد، عملاً کارجو پرور است. به گونهای که با زحمت زیاد افرادی را تربیت میکند که فقط میتوانند شکافهای شغلی بسیار تعریفشده و ساختمند را پر کنند. [10]
نیز میگویند: از آنجا که نظام آموزشی ایران مبتنی بر یادگیری نیست، افراد کارآفرین در آن کمتر پرورش پیدا میکنند. [11]
برخی نیز به سنجش نظامهای آموزشی از منظر کارآفرینی پرداختهاند. «دیدهبان جهانی کارآفرینی» در مقالهای خاطر نشان ساخته است که نظام آموزشی آمریکا به گونهای است که از هر 6 نفر یک نفر کارآفرین میشود، در کره جنوبی از هر 12نفر یک نفر و در برزیل بر اساس تغییراتی که در نظام آموزشی آن صورت گرفته، قرار است در پایان سال 2005 از هر چهار نفر یک نفر کارآفرین تحویل جامعه داده شود. [12]
2- برخی نیز بر نقش دولت در ایجاد فرهنگ کارآفرینی تأکید کردهاند. از دید آنان، نخستین کار دولت در ایجاد کارآفرینی، جا انداختن این فرهنگ است، یعنی خود دولت باور داشته باشد که نسل کارآفرین، نسل توانمند و تعیینکننده در سطح جامعه است. دومین بحث، بسترسازی برای تربیت و پرورش کارآفرینان است که از دبستان آغاز میشود و تا دانشگاه ادامه مییابد. [13]
آنان در بحث خود در زمینه ایجاد فرهنگ کارآفرینی، در آغاز بر ضرورت تربیت مربیان کارآفرین و سپس بر لزوم ترویج فرهنگ کارآفرینی از سوی رسانههای گروهی مانند صدا و سیما، مطبوعات و برگزاری سمینارهای هدفمند در دانشگاهها تأکید میکنند و آنگاه ضرورت دگرگونشدن نظام آموزشی برای تربیت کارآفرینان را خاطر نشان میسازند. [14]
3- شماری از اندیشمندان بر ضرورت ترویج «الگوی کارآفرینی» در دانشگاها تأکید کردهاند، برای نمونه، بیکاس سانیال یکی از الگوهای تصمیمگیری در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی را «الگوی کارآفرینی» برشمرده است. بر پایه دیدگاه وی این الگو دارای ویژگیهای زیر است:
الف – دانشگاهها کارآفرین و خودگردانند.
ب – خدمات آموزشی، پژوهشی و مشاورهای عرضه می دارند و منابع مورد نیاز را از دانشجویان، دولت، شرکتها، انجمنهای محلی، منطقهای و ... به دست میآورند.
پ – رقابتی بوده و نسبت به هزینه حساس و واجد نظام پاسخگویی هستند. بودجه مورد نیاز را از منابع متعدد کسب میکنند و به همگرایی راهبردی و بهرهبرداری از فنون مدیریتی جدید میپردازند.
هر چند درعمل دانشگاهها به آمیزه و ترکیبی از چهار الگوی یادشده روی میآورند تا خود را با موقعیتهای ویژه هماهنگ سازند، ولی در عین حال این امر نشانگر توجه به کارآفرینی است. [15]
4- برپایه برخی دیگر از منابع، کارفرمایان کنونی در کشورهای صنعتی پیشرفته به دانشآموختگانی تمایل نشان میدهند که بتوانند با تقاضاهای تازه دنیای کار هماهنگ شوند. آنان به کارکنانی نیازمندند که پیش از آنها رفتاری مبتنی بر پیروی از قواعد داشته باشند بتوانند قاعدهسازی کنند. [16]
5- در دیگر منابع نیز ایجاد روحیه کارآفرینی، استقرار نظام آموزشی بر پایه یادگیری، وجود تواناییها و انعطافپذیریهای ویژه، خستگیناپذیری در گسترش اندیشه، نهراسیدن از شکست، خطرپذیری، انعطافپذیری، و نوآوری و ... از جمله ویژگیهای کارآفرینی و کارآفرینان ذکر شده است.
علل اهمیت کارآفرینی
کارآفرینی از محورهای اصلی رشد و توسعه است و از نظر برنامهریزی توسعه اقتصادی و توسعه پایدار دارای اهمیت است زیرا:
1- موجب ایجاد اشتغال میشود.
2- باعث افزایش سود و سرمایه سرمایه گذاران میشود.
3- موجب دگرگونی ارزشها و تحول ماهیت آنها میشود و ارزشهای تازهای به وجود میآورد.
4- موجب پرشدن خلأها و شکافهای بازار کار میشود. یعنی با توجه به دگرگونی شرایط بازار کار و فراهمشدن فرصتهای تازه، تصمیمهای تازهای گرفته میشود.
5- موجب گذار از رکود اقتصادی، جبران عقبماندگیهای اقتصادی و آسانشدن روند رشد و توسعه کشور میشود.
6- عوامل و شرایط لازم را برای تولید کالاها، محصولات و بازاریابی آنها فراهم میسازد.
7- کارآفرینی به هنگام بحران و ناتوانی بخش خصوصی در ایجاد اشتغال میتواند باعث جلوگیری از پس روی اقتصاد شود.
8- باعث تأمین رفاه اجتماعی میشود.
9- موجب رقابت صنایع بویژه صنایع مشابه داخلی با یکدیگر و سرانجام موجب بهبود و بالارفتن کیفیت کالاها میشود.
10-باعث تقویت و تکامل صنایع داخلی میشود و بدین ترتیب زمینه رقابت صنایع داخلی و خارجی فراهم میآید و سرانجام به افزایش صادرات و دریافت ارز برای کشور میانجامد.
11-کارآفرینی موجب به وجود آمدن محصولات، خدمات، روشها، سیاستها، افکار و راهکارهای نو برای حل مشکلات جامعه میشود.
برنامههای آموزشی
نقش آموزش عالی درتوسعه
به طور کلی نظام آموزشی از دبستان تا دانشگاه مهمترین عامل توسعه بویژه توسعه انسانی و تربیت نیروی انسانی متخصص است. آنچه در این زمینه باید مورد توجه واقع شود، این نکته است که آموزشها و کیفیت آنها باید با نیازهای واقعی جامعه تناسب و هم آهنگی داشته باشد.
گرچه آموزش امری معنوی است، ولی نتایج و آثار آن میتواند در راستای اهداف مادی رشد و توسعه اقتصادی نیز به کار رود و چون رشد و توسعه، کل جامعه را تحتالشعاع قرار میدهد، همه تخصصها اعم از علوم انسانی، تجربی یا مهندسی در جهت پیشبرد اهداف موضوعیت پیدا میکند. [17]
اگر نظام آموزش عالی بتواند نقش مهمتری در قبال توسعه اقتصادی ایفا کند، جایگاه آن در جامعه روشنتر خواهد شد. [18] در جوامعی که مراکز آموزشی و پژوهشی، پویا و زنده هستند و با جامعه ارتباط دوسویه دارند. پدیده رشد و توسعه در آنها جدی است و حرکت، نوآوری و ابداع وجود دارد. البته جایگاه واقعی آموزش عالی زمانی مشخص میشود که نقش آن در امر توسعه همهجانبه همچون توسعه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نیز مورد توجه قرار گیرد. در این شرایط است که میتوان انتظار چشماندازی روشن داشت و به آینده امیدوار بود.
از سوی دیگر با توجه به نقش کارآفرینی در گسترش فعالیتهای نوآورانه اجتماعی و اقتصادی، امید میرود دانشگاهها با تلاش بیشتر، برنامههای متناسب برای تربیت نیروهای متخصص و کارآفرین تنظیم و اجرا کنند. زیرا اساسیترین عامل پایداری نظام آموزش عالی(دانشگاه)، پرورش و آمادهساختن نیروی انسانی کارآمد، شایسته و ماهر به منظور پاسخگویی به نیازهای واقعی جامعه در زمینههای گوناگون است، نظامی که میتواند دانشجویان را به عنوان نوآوران، اندیشمندان، حرفهشناسان، و حتی مخترعان، تربیت و به جامعه عرضه کند. [19] روشن است زمانی دانشگاهها میتوانند به جامعه یاری رسانند که بتوانند با پیشرفتهای دانش و تکنولوژی هماهنگ باشند. [20]
پیشینه کارآفرینی درجهان
به لحاظ اهمیت و نقش کارآفرین و کارآفرینان در روند رشد و توسعه کشور در دهه گذشته، دانشگاههای کشورهای در حال توسعه و پیشرفته با توجه به نیازها و امکانات خود، برنامههای آموزشی و پژوهشی ویژه و متنوعی برای آموزش و تربیت کارآفرینان به اجرا گذاشتهاند. به سخن دیگر، همچنان که اقتصاد کشور، قوانین و مقررات و نیازهای بازار کار، دگرگونی و تحول مییابند، نظامهای آموزش عالی نیز در تلاشند تغییراتی در برنامههای خود ایجاد کنند و با توسعه اقتصادی و بازار کار هماهنگ شوند، زایر هدف از اجرای طرح کارآفرینی در دانشگاهها، پرورش دانشجویانی است که بتوانند پس از دانشآموختگی شغل تازهای همراه با نوآوری و ابتکار ایجاد کنند.
از این رو امروزه آموزش کارآفرینی به یکی از مهمترین و گستردهترین فعالیتهای دانشگاههای خارجی تبدیل شده است. آنچه در این دورهها بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، اهداف آموزشی، مناسببودن محتوای دورههای آموزشی، کارآفرینانه بودن شیوههای تدریس، ایجاد و گسترش مفهوم و فرهنگ کارآفرینی در محیط دانشگاه، ایجاد تحرک برای توسعه اقتصادی، ترغیب دانشگاهها به برگزاری دورهها و کارگاههای آموزش کارآفرینی، گسترش پژوهشها در خصوص کارآفرینی و کارآفرینان، حمایتهای اطلاعاتی، مشاورهای و مالی لازم به منظور راهاندازی فعالیتهای کارآفرینانه از سوی دانشجویان و دانشآموختگان، ترکیب اعضای برگزارکننده دورهها و فعالیتهای آموزشی کارآفرینی، اثر بخشی دورههای کارآفرینی و تطبیق و هماهنگی دورههای آموزشی و موارد یاد شده با یکدیگر به منظور تربیت دانشجویان و دانشآموختگان کارآفرین است.
بر همین پایه در دهه 1980، دانشگاهها بر حسب ویژگیهای گروههای دانشجویی و نیازهای محلی، منطقهای و ملی، همزمان با افزایش شمار دورههای آموزشی درخصوص روند کارآفرینی، برنامههای آموزشی و پژوهشی متعددی نیز برای سازمانهای خصوصی و عمومی طراحی و اجرا کردهاند. دولتهای اروپایی نیز حمایتهای ویژهای از فعالیتهایی که به تشویق کارآفرینی در جوانان منجر میشود، روی آوردهاند.
در آمریکا نیز آموزش کارآفرینی در چارچوب دورههای دانشگاهی و از سوی مؤسسههای ویژه مورد توجه بسیار قرار گرفته است. کانادا و برخی از کشورهای آسیایی چون فیلیپین، هند و مالزی نیز گامهای اساسی در جهت پشتیبانی از فعالیتهای کارآفرینی برداشتهاند. این حمایتها در برگیرنده راهنماییهای عملی، مشاوره، ارائه تسهیلات مالی و برگزاری دورههای ویژه در خصوص کارآفرینی در دانشگاهها یا خارج از آنهاست. [21]
بدین ترتیب با ارزیابی درسها و دورههای گوناگون آموزشی کارآفرینی میتوان گفت در موارد یاد شده تلاشهای زیادی در زمینه ارائه آموزش مربوط به کارآفرینی، کسب تخصصها و مهارتهای لازم در جهت بهرهمنده از فرصتهای اقتصادی، القای خطر مخاطرهپذیری در فعالیتهای کارآفرینانه و تقویت نگرشها و تمایلات در راستای پذیرش دگرگونیهای به عمل آمده است.
تحصیلات و کارآفرینی
یکی از موضوعهای مورد توجه پژوهشگران این است که آیا افراد، کارآفرین به دنیا میآیند یا از راه تحصیلات، کارآفرین میشوند. این نکته اهمیت و نقش تحصیلات را در کارآفرینی بیشتر نمایان میسازد.
هورنادی(Hornadoy ) و تایکن(Tieken ) در بررسیهای خود دریافتهاند که بسیاری از کارآفرینان موفق احساس میکنند پیش از نسل جوان کنونی، تحصیلات اهمیت کمتری برای کارآفرینان داشته است. با وجود این، اکنون به علت رشد بالای فناوری و رقابت تنگاتنگ، آموزش اهمیت ویژهای پیدا کرده است.
وسپر(Vesper ) درخصوص تحصیلات معتقد است کارآفرینانی که احتمال شکستشان بیشتر است، کسانی هستند که تجربه دارند، اما تحصیلات ندارند. دومین گروه از کارآفرینان که احتمال شکست آنها حتی بیشتر از دسته اول است، کسانی هستند که آموزش دیدهاند، ولی تجربه ندارند. برعکس، آن کارآفرینانی که هم تجربه دارند و هم آموزش دیدهاند، پرسودترین فعالیتها را رهبری میکنند. [22]
جنینگز و همکارانش نیز گرچه تحصیلات دانشگاهی را یک پیش ضرورت برای موفقیت نمیدانند، اما در عین حال پیشنهاد میکنند که بهتر است برای رشد و ارتقاء در سلسله مراتب شرکتهای بزرگ و رهبری شرکتهای خانوادگی، تحصیلات دانشگاهی و آموزشهای مدیریتی نیز مورد توجه قرار گرید. [23]
پیشینه کارآفرینی در ایران
در ایران تا آغاز برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، به کارآفرینی توجهی نشده بود. اما در این برنامه به علت وجود بیکاری گسترده بویژه در میان جوانان و دانشآموختگان دانشگاهها و پیشبینی تشدید این معضل در دهه 1380، کارآفرینی مورد توجه قرار گرفته است.
بر اساس بند 2-الف، راهکارهای اجرایی بخش آموزش عالی مندرج در جلد دوم پیوست شماره 2 لایحه برنامه پنج ساله سوم توسعه، کارآفرینی و کارآمدی دانشجویان و دانشآموختگان از راه تحول برنامهها و شیوههای آموزشی تأکید شده است. لذا به منظور توسعه و ارتقای سطح کارآفرینی، بویژه ابعاد آموزشی و پرورشی دانشجویان و دانشآموختگان مقاطع گوناگون تحصیلی و فراهمآوردن مشارکت هر چه بیشتر دانشگاهیان در توسعه کشور، آییننامه طرح توسعه کارآفرینی در دانشگاههای کشور تهیه و برای اجرا به دانشگاهها ابلاغ شد.[۲4]
توسعه کارآفرینی در برنامه مورد اشاره در سطح وزارتخانههای علوم، تحقیقات و فناوری، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، جهاد کشاورزی و صنایع و معادن و نیز جهاد دانشگاهی مطرح و در حال اجراست.
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مسئولیت اجرایی«طرح توسعه کارآفرینی در دانشگاههای کشور» را که به اختصار «کاراد» نامیده میشود، به سازمان سنجش آموزش کشور واگذار کرده است. این سازمان نیز از اواخر سال 1379 نسبت به سازماندهی آموزش کارآفرینی در دانشگاههای مجری طرح اقدام نموده است. [25]
اهداف کارآفرینی
اهداف طرح توسعه کارآفرینی در دانشگاههای کشور که به منظور ترویج، پژوهش و آموزش و پرورش کارآفرینان صورت میگیرد، به شرح زیر است:
الف- ترویج روحیه و فرهنگ کارآفرینی و بالابردن شناخت جامعه دانشگاهی بویژه دانشجویان نسبت به کارآفرینی، کارآفرینان و نقش آنها در رونق اقتصادی، ایجاد اشتغال و رفاه
ب- ترغیب و جذب جامعه دانشگاهی به دورههای آموزش کارآفرینی
پ- گسترش پژوهشهای دامنهدار در خصوص کارآفرینان، پروژههای کارآفرینی، محیط و فضای کارآفرینان و دیگر زمینههای مربوط به آن با توجه به شرایط و ویژگیهای ایران [26]
مشکلات کارآفرینی
دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی برای اجرای طرح کارآفرینی با مشکلاتی روبهرو هستند که عمدهترین آنها را میتوان چنین برشمرد:
1- امروزه بیشتر درسهای دانشگاهی بویژه در رشتههای علوم انسانی به شیوه نظری ارائه میشود و تلاش جدی برای کاربردی کردن آنها نشده است. بیشتر دانشجویان یک رشته مطالب درسی را حفظ کرده و امتحان میدهند و سرانجام موفق به گرفتن مدرک میشوند.
از این رو بیشتر فارغالتحصیلان دانشگاهها با نیازهای بازار کار هماهنگی و همخوانی ندارند و تخصصها و مهارتها همجهت و همسو با نیازهای بازار کار شکل نمیگیرد. به علت کاربردی نبودن درسهای دانشگاهی بویژه در رشتههای فنی، دانشآموختگان آمادگی برای کار ندارند.
2- از دیگر مشکلات در زمینه اشتغال، نهادینه نشدن فرهنگ کارآفرینی در سطوح گوناگون جامعه است. متأسفانه به جای ایجاد فرهنگ کارآفرینی، فرهنگ کارمندپروری در جامعه رشد و گسترش یافته است که این امر با توجه به پایین بودن ظرفیت جذب نیرو در ادارهها و سازمانها مشکلاتی پدید آورده است.
3- بازار کار هماهنگ با تحولات علوم و تکنولوژی در حال دگرگونی است. از این رو بازار کار به برخی تخصصهای تازه نیازمند است که لزوماً دانشآموختگان دانشگاهها در دوران تحصیل فرا نمیگیرند.
4- محدودیت اختیار مدیران دانشگاهها در زمینه برگزاری درسهای کارآفرینی و برنامهریزی بلند مدت برای کارهای اشتغالزا، منجر به کاهش ابتکار و نوآوری میشود. از اینرو، ناگزیر به برنامهریزی در کوتاهمدت میشوند. برنامهریزیهای کوتاه مدت نیز به کاهش ابتکارهای کارآفرینانه با آثار درازمدت میانجامد.
5- مشکل دیگر، نبود ارتباط میان دانشگاهها و مراکز تولیدی و صنعتی است، به گونهای که امروزه به رغم ایجاد و گسترش دانشگاههای صنعتی، حلقههای پیوند آنها با صنعت و تولید چندان شکل نگرفته است.
در واقع تا زمانی که ارتباط دانشگاه و صنعت به درستی شکل نگیرد، نمیتوان به پیشرفت و توسعه جدی کشور امیدوار بود.
6- ناآشنایی جوانان با بازار کار و مشارکت نداشتن فعال بخش خصوصی در زمینههای پژوهش، توسعه، فعالیتهای تولیدی و کارآفرینی از دیگرمشکلات است.
کارهای انجامشده
دانشگاههای کشور به تدریج اقدامات لازم در زمینه اجرای این طرح را آغازکردهاند. این فعالیتها در زمینههای آموزشی، پژوهشی و خدماتی است.
آموزش کارآفرینی در دانشگاهها معمولاً دارای دورههای پایه، عمومی و اختصاصی بوده و در دانشکدههای گوناگون با توجه به نوع دانشکده دارای محتویات متفاوت است.
هم اینک شماری از دانشکدههای مدیریت و بازرگانی واحدهای کارآفرینی و برنامههای گوناگون سازماندهیشده ارائه میدهند و نیز در چند دانشگاه، مراکزکارآفرینی درمحیط دانشگاهی ایجاد شده است. [27]
امروزه آموزش کارآفرینی آرامآرام جای خود را در درسها و رشتههای گوناگون دانشگاهی باز کرده است، چراکه در این دورهها ویژگیها و اقدامات لازم برای رشد، بقا و کارآفرین ساختن سازمانها، شرکتها و اداره های کوچک و بزرگ در نظر گرفته شده است. فعالیتهای آموزشی در دانشگاهها با برگزاری دورههای آموزش کارآفرینی آغاز شده است.
دانشگاههای مجری این طرح در زمینههای پژوهشی نیز مبادرت به تهیه و اجرای طرحهای پژوهشی گوناگون در زمینه کارآفرینی کردهاند.
در زمینه خدماتی ومشاورهای نیز میتوان به مورادی مانند انتشار کتابها، مقالهها، نشریهها، خبرنامهها، برگزاری همایشها و سخنرانیها، کارگاههای آموزشی، نمایشگاههای کتاب، تکثیر فیلمهای آموزش کارآفرینی و کارآفرینان و طراحی و تکثیر پوسترها ، بروشورها، تراکتهای آموزشی و تبلیغاتی مربطو به آن اشاره کرد.
از این رو میتوان گفت که این امر در چند سال گذشته در دانشگاههای ایران نیز آغاز شده ولی برای ساماندهی آن نیاز به برنامهریزی منسجمو هماهنگ است و امید میرود که این امر یعنی آموزش و تربیت کارآفرینان با تلاش بیشتر و برنامههای مناسب صورت گیرد. [28]
پیشنهادها
چنانکه گفته شد، افزایش چشمگیر بیکاری بویژه در میان گروههای تحصیلکرده زنگ خطر را برای مقامات کشور به صدا در میآورد و از این رو ضروری است که برای حل این مشکل برنامهریزی دقیق، فراگیر و درازمدت صورت گیرد.
«کارآفرینی» یکی از این راههایی است که شایسته است به عنوان اقدامی پایدار در جهت اشتغالزایی در اولویت قرار گیرد به گونهای که مردم بویژه جوانان را چنان تربیت کند که توانایی اقدام وعمل مناسب همراه با انعطافپذیری و پذیرش موقعیتهای شغلی ناامن و پیچیده را در بازار کار داشته باشند و بتوانند مشاغل تازهای همراه با نوآوری و خطرپذیری شایسته ایجاد کنند.
در این راستا، دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی دولتی به علت داشتن اعضای هیأت علمی ثابت و امکانات پژوهشی پیشرفته در سطحی که مراکز غیردولتی به سختی توان فراهم کردن آنها را دارند میتوانند در زمینه تولید دانش و تکنولوژی با شتاب حرکت کنند، در مورد نظامهای صنعتی پیشرفته پژوهش کنند و از دستاوردهای آنها بهرهمند شوند.
این مراکز با در اختیار داشتن امکانات پیشرفته و مؤسسات پژوهشی میتوانند در زمینه تولید مواد، دستگاهها و قطعات گوناگون فعالیت کنند، با ارائه طرحها و مشاورههای لازم به سازمانها و شرکتهای دولتی و غیر دولتی، زمینه ایجاد شرکتها و واحدهای تولیدی سودآور را فراهم آورند، دانشجویان را با گذراندن دورههای آموزشی ویژه برای هماهنگی با نیازهای در حال تحول جامعه آماده سازند و از این راه زمینههای کارآفرینی را در جامعه فراهم کنند.
دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی برای رسیدن به این هدف باید در برنامههای آموزشی و درسی خود، آموزشهای کارآفرینی را مورد توجه قرار دهند و گامهای اساسی درجهت پشتیبانی از اقدامات و فعالیتهای کارآفرینی بردارند.
این گامها میتواند دربرگیرنده موارد زیر باشد:
1-دانشگاهها و مؤسات آموزش عالی بایدتلاش کنند تا دانشجویان را با دانش و تئوریهای اقتصادی و کارآفرین آشنا سازند، تا آنها را در موقعیت مناسبی برای شناخت عوامل اقتصادی و غیراقتصادی مؤثر در رشد وتوسعه کشور قرار دهند و دانشجویان بتوانند به بینش و وسعت نظر کافی برای درک پدیدههای توسعه علمی واقتصادی دست یابند. این پدیدهها در برگیرنده کسب دانش و درک مفاهیم مدیریت اقتصادی و موارد زیر میشود:
شناسایی فرصتها و چگونگی بهرهگیری از آنها، چگونگی دستیابی به منابع اقتصادی، کسب دانش و مهرات در کاربرد فنون تحلیلی و مدیریتی مانند توانایی تحلیل یک موقعیت اقتصادی، ترکیب یک طرح عملیاتی، تعیین و تقویت ظرفیت استعداد و مهارتهای کارآفرینی.
در درسهای یادشده باید تلاش شود تا در دانشجویان انگیزه و روحیه کارآفرینی ایجاد شود. افزون بر اینها سعی شود دانشجویان را خودباور و شجاع، نوآور و خلاق، مسئولیتپذیر و هدایتگر، استقلالطلب و آیندهنگر و توانمند در رویارویی با ابهام و خطرپذیر و متکی به نفس بارآورند.
در همین راستا باید تلاش شود دانشجویان را به دنبال ایدههای نو بکشانند تا برای رسیدن به اهداف خود قادر به کنار گذاشتن روشهای معمول باشند و راهکارهای تازهای بیازمایند، توانایی کشف و ارزیابی پرشتاب فرصتها، تصمیمگیری درست و بجا، گردآوری منابع و برنامهریزی برای فعالیتهای اشتغالزا و توسعه وگسترش آنها بیابند و نگرشهای آنها به گونهای سازماندهی شود که در شرایط گوناگون توانایی پذیرش دگرگونیها را داشته باشند.
2- ایجاد یا گسترش رشتههای، دورهای، واحدهای درسی و مراکز کارآفرینی در دانشگاهها و سازماندهی این مراکز در قالب شبکههای کارآفرینی ضروری است. در این برنامهها باید مناسببودن محتوای دوره آموزشی، گزینش مفاهیم درسی مفید و مناسب، استفاده از فنون گوناگون برای بهبود عملکرد آموزشی و کیفیت یادگیری دانشجویان در مراحل مختلف آموزشی مورد توجه قرار گیرد.
دورههای ویژه آموزشی نظری و عملی میتواند دربرگیرنده دورههای مقدماتی و عالی باشد. تدریس این درسها در دانشکدههای بازرگانی و مهندسی ضروری است.
برنامهریزی برای تربیت کادر آموزشی کارآفرینی در دانشگاهها نیز باید در این راستا مدنظر قرار گیرد.
3-ایجاد یا گسترش مراکز کارآفرینی در دانشگاهها و سازماندهی آنها در قالب شبههای کارآفرینی ضروری است. به سخن دیگر، باید سازمانها و تشکیلاتی در دانشگاهها ایجاد شود که دانشجویان افزون بر فعالیتهای آموزشی و پژوهشی، در فعالیتهای اقتصادی نیز مشارکت داده شوند. ایجاد کارگاههای خوداشتغالی در دانشگاهها باعث میشود که دانشجویان گذشته از کار کردن به هنگام تحصیل، تجربههای همخوان با رشته تحصیلیشان نیز با توجه به امکانات کنونی دانشگاهها پیش از فارغالتحصیل شدن به دست آورند.
4- یکی ازعلومی که با وجود گستره وسیع آن در عرصه صنعت و اقتصاد کشور و ایجاد فرصتهای شغلی، کمتر مورد استفاده قرار میگیرد، بیولوژی است.
ایجاد نظام آموزشی و پژوهشی در زمینه بیولوژی کاربردی با توجه به شرایط اقلیمی کشورمان میتواند در بسیاری موارد به بومیسازی فناوریهای پیشرفته و کارآفرینی منجر گردد. تربیت تکنسین بیولوژی کاربردی که هنوز جای آن در برنامههای آموزشی کشورمان خالی است باید مورد تأکید قرار گیرد. این امر میتواند یکی از راهکارهای مناسب برای حل بخشی از بیکاری جوانان باشد.
در این خصوص ایجاد دانشکده علوم زیستی کاربردی به منظور توسعه آموزشهای علمی و کاربردی بیولوژی پیشنهاد میشود.
5- دانشکدههای مدیریت تلاش کنند به دانشجویان رشتههای مدیریت، مجموعهای از دانش و مهارتهای مدیریت و فناوری و کارآفرینی مرتبط با صنایع کوچک بیاموزند.
افزون بر این، دانشگاهها باید بتوانند مستقیماً یا از راه تأسیس نهادهای وابسته به عنوان مرکز اجاد و پرورش شرکتهای مورد بحث عمل کنند و با فراهم آوردن امکانات و تسهیلات لازم، هر چند اندک، در مراحل نخستین تولد و رشد آنها، هزینه و ریسک تأسیس شرکت برای کارآفرینان را کاهش دهند.
شرکتهای یاد شده باید بتوانند در یک فرآیند تکاملی هر چه زودتر از دانشگاه مستقل و در مدت معینی به شرکتهای خصوصی تبدیل شوند و پس از آن، دانشگاهدر پوشش توافقنامههای مربوطه از آنها پشتیبانی کند ضمن اینکه شرکتهای نیز در صورت موفقیت در بازار میتوانند به تحقیقات دانشگاهی کمک کنند.
6- راهنمایی علمی، بسترسازی، حمایتهای مشاورهای و مالی لازم از طرحهای کارآفرینانه دانشجویان و استادان ضروری است. این حمایتها و تسهیلات بویژه در مورد طرحهایی که به مرحله اجرا رسیده، بیشتر لازم است. افزون بر این، شناسایی کارآفرینان موفق دانشگاهی و معرفی الگوهای دانشگاهها و دانشآموختگان کارآفرین به دانشجویان نیز به گرایش بیشتر دانشجویان به ارائه چنین طرحهایی میانجامد.
7- دولت باید تلاش کند از دانشگاها و مؤسسات آموزش عالی کارآفرین پشتیبانی کند. این پشتیبانی میتواند به شکل سیاستگذاری، ایجاد انگیزه، برنامهریزی، تأمین امنیت سیاسی و اقتصادی و تصویب قانون مربوطه صورت گیرد. افزون بر این، دولت باید با تسهیل روابط علمی و صنعتی مربوط با کارآفرینی درحوزه تکنولوژیهای گوناگون، جریان نوآوری در سطح کشور را در قالب نظام ملی نوآوری انسجام بخشد.
8- ایجاد یک بانک اطلاعاتی نیز باید مورد توجه باشد زیرا فراهم ساختن اطلاعات لازم برای آگاهی استادان و دانشجویان از نیازها ومسایل کاری رشته تخصصیشان در رشد و ایجاد روحیه کارآفرینی آنها بسیار مؤثر است. از این رو ایجاد بانکهای اطلاعاتی در این دانشگاهها ضروری است. چنین بانکهایی میتوانند اطلاعات لازم را برای آشنایی با اقدامات و فعالیتهای کارآفرینانه در اختیار دانشجویان قرار دهند.
منابع
[1] - رحیمی،حسین،«ضرورت آموزش کارآفرینی در دانشگاهها»، چکیده مقالات چهل و چهارمین نشست رؤسای دانشگاهها و مراکز علمی- تحقیقاتی کشور.(1)، تهران:مؤسسه پژوهش وبرنامهریزی آموزش عالی،1380 ، ص 61.
[2] - هاشمی، حمید،«سرمایههای جاودان»، ویژهنامه همایش کارآفرینی و فناوریهای پیشرفته، تهران: مؤسسه توسعه دانش وپژوهش ایران ،1380 ،ص126
[3] -همان ص 126.
[4] - مقیمی، فضلا..،«کارآفرینی،سنجش و پژوهش»، گاهنامه مرکز مطالعات سازمان سنجش آموزش کشور، شماره سوم،بهار 1381،ص7.
[5] - جهانگیری، علی،«دولت کارآفرین»، مدیریت دولتی، شماره 51 ، 1380، ص 51.
[6] - احمدپورداریانی، محمود، کارآفرینی، تهران: شرکت پردیس 57 ، 1379، ص ن.
[7] هاشمی، پیشین، ص 127.
[8] - همان ص 126.
[9] صدیق، محمدجعفر، «نقش انکوباتورها در بسترسازی کارآفرینی برای دانشآموختگان دانشگاهها»، چکیده مقالات چهل و چهارمین نشست رؤسای دانشگاهها و مراکز علمی و تحقیقاتی کشور(2)، تهران: مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی، 1380، ص 64.
[10] - ویژهنامه همایش کارآفرین و فناوریهای پیشرفته «گفتگو با عقیل ملکیفر»، تهران : مؤسسه توسعه دانش و پژوهش ایران، 1380، ص 52 .
[11] - همان ، ص 53.
[12] - ویژهنامه همایش کارآفرینی و فناوریهای پیشرفته، «گفتگو با کامبیز طالبی»،تهران: مؤسسه توسعه دانش و پژوهش ایران،1380، ص 17.
[13] -همان ص 22.
[14] - همان ص 23.
[15] بیکاس سی سانیال،«تحول در سیاستگذاری و اعمال مدیریت در آموزش عالی»، ترجمع داوود حاتمی، فصلنامه پژوهش و برنامهریزی در آموزش عالی، شماره 1 و 2 (شماره مسلسل 15 و 16 )، سال ششم، بهار و تابستان 1377، ص 12.
[16] - محسنی، منوچهر، «دانشگاه و بستر رشد تاریخی از نظر ساختارها و نقشها»، مجموعه مقالات سمینار دانشگاه، جامعه و فرهنگ اسلامی(1)، تهران: وزارت فرهنگ و آموزش عالی، 1378، ص 366.
[17] - اطاعت، جواد، «آموزش و توسعه»، اطلاعات سیاسی – اقتصادی، سال سیزدهم، شماره یازدهم و دوازدهم(شماره مسلسل 44-143 )، مرداد و شهریور 1378، ص 214.
[18] - تسنیمی، عباسعلی، وسجادی، سید مهدی«شیوههای ارتقای جایگاه آموزش عالی دولتی»، مجلس و پژوهش، شماره 23، سال پنجم، دی و بهمن1376، ص 290.
[19] - تسلیمی، محمد سعید،« به سوی بازشناسی و تبیین مجدد نقش دانشگاه»، دانش مدیریت، شماره 47، سال دوازدهم، زمستان 1378، ص 3 .
[20] - فرهنگی، علیاکبر، و حسینی، سیدحیدر، « رهبری و مدیریت در دانشگاهها» ، همان ، ص 36.
[21] - پورداریانی، احمد، پیشین، ص 176.
[22] - همان، ص 110.
[23] - همان.
[24] - مقدمه آییننامه طرح توسعه کارآفرینی در دانشگاههای کشور(کاراد)، شماره2519/11 مورخ27/3/1381 ، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری.
[25] - مقیمی، پیشین، ص 8.
[26] - آییننامه طرح توسعه کارآفرینی در دانشگاههای کشور(کاراد)، ص 1.
[27] - عسگری، ناصر، « توسعه کارآفرینی در دانشگاهها »، سنجش و پژوهش، گاهنامه مرکز مطالعات سازمان سنجش آموزش کشور، شماره سوم، بهار1381، ص 10.
[28] - رحیمی، غلامحسین، « سازماندهی آموزش کارآفرینی در دانشگاهها»، چکیده مقالات چهل و چهارمین نشست رؤسای دانشگاهها و مراکز علمی و تحقیقاتی کشور(2)،تهران: مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی، 1380، ص50 .
برگرفته از: اطلاعات سیاسیـاقتصادی