گفت وگو با دكتر محمدرضا سركارآرانی--گفت وگو: الهام رضاخانی 
اشاره: رشد سریع اقتصادی در ژاپن پس از دهه ۱۹۶۰ موجب شده است تا دانش آموختگان آموزش عالی، دست كم تا میانه دهه ۱۹۹۰ در ارتباط با اشتغال با مشكل ویژه ای روبه رو نباشند. اگر تعداد استخدام دانش آموختگان را به عنوان معیار سنجش میزان اثر بخشی نظام آموزش عالی در این دوران در نظر بگیریم، باید اذعان كرد كه نظام آموزش عالی ژاپن از كارآیی ممتازی برخوردار بوده است. اثربخشی آموزش عالی، بیشتر از آن جهت است كه همواره دانش آموختگان ژاپنی، توانایی تطابق سریع خود با نیازهای بازار كار را دارند. در عین حال در این دوران، دولت ژاپن برنامه های اصلاحات متعددی را در نظام آموزشی خود تجربه كرده است و تلاش می كند همگام با تحولات اجتماعی، اقتصادی و صنعتی، نظام آموزش عالی اثربخش تری را بنیان گذارد. از طرفی علیرغم گسترش دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی، امتحانات ورودی سنگینی برای عبور از مقاطع تحصیلی و رقابت فشرده ای برای ورود به دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی معتبر و مؤثر در یافتن شغل مناسب همچنان تاثیر شگرفی بر نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی گذاشته است.

درباره وضعیت آموزش عالی در ژاپن و سیاست های اشتغال دانش آموختگان آموزش عالی در این كشور با دكتر محمدرضا سركارآرانی عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت وگویی صورت داده ایم كه در پی می آید. دكتر سركارآرانی تا كنون بیش از ۲۵ مقاله پژوهشی به زبان های فارسی، انگلیسی و ژاپنی منتشر كرده است.
* رویكردهای مختلف نقش آموزش عالی در جامعه جهانی چیست؟ آیا این رویكردها به جهت كسب موقعیت برتر توسط افراد است یا تربیت نیروی متخصص و كارآمد؟ در این رابطه از مقایسه ایران و ژاپن چه تفاوتهایی مشاهده می شود؟
- برنامه ریزی در آموزش عالی و نقش آن تابع رویكرد یك جامعه به نظام آموزشی است و بستگی به این دارد كه جامعه در این برنامه ریزی به چه روشهایی اتكا و توجه می كند. آیا تابع روشهای تربیت نیروی انسانی است یا بیشتر به تحلیل نیروی انسانی توجه دارد، آیا آموزش عالی بیشتر به توزیع علم توجه دارد یا تولید علم؟ و آیا آموزش عالی صرفاً جوابگوی تقاضای اجتماعی است؟
برنامه ریزی نیز در آموزش عالی تابع رویكردهای مختلفی است و اثبات این رویكردها از شرایط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی هر جامعه تبعیت می كند. برای مثال اگر شما نظام آموزش عالی داشته باشید كه رسالت خود را در جامعه توزیع علم بداند ولی به موازات آن به تولید علم هم توجه كند و یا حداقل حد وسط را بین این دو داشته باشد، آن گاه ساختار، نحوه مدیریت، كیفیت و كمیت در این نظام آموزشی با نظامی كه بیش از توزیع علم به تولید علم توجه دارد، تفاوت پیدا می كند.
در كشور ما اساساً رویكرد آموزش عالی جستجوی دانش بوده است، چرا كه در تاریخ آموزش عالی ایران، بعد از دارالفنون، مؤسسات آموزش عالی، جستجوگر دانش و انتقال دهنده آن از خارج مرزها به داخل كشور بوده اند. در بهترین شرایط، ساختار و نحوه مدیریت آموزش عالی به شكلی بوده است كه جستجو كننده علم در خارج و توزیع كننده دانش در كشور بوده اند.
رویكرد آموزش عالی در ایران، به صورت یك «كالای لوكس» بوده است، چون معمولاً در جوامع در حال توسعه ثروت، قدرت و دانش مناسبات اجتماعی انسان ها را تغییر می دهد و آنها را به موقعیت برتر می رساند، از این رو آموزش به ویژه آموزش عالی، ساده ترین ابزاری بوده كه به خانواده ها این امكان را داده است كه موقعیت اجتماعی فرزندان را متفاوت از موقعیت خودشان تغییر دهند.
ما در برخی دانشگاه های كشور شاهد این مسئله هستیم كه سالانه صدها هزار ركورد اطلاعاتی از پایگاه های علمی و اطلاعاتی معتبر جهان خریداری می شود، ولی آیا این دانشگاه ها قادر هستند در سال یك ركورد اطلاعاتی به این پایگاه ها بفروشند؟ دانشگاه های ما در بهترین شرایط، توزیع كننده و مصرف كننده علم هستند، در حالی كه آموزش عالی مكان تولید علم نیز هست، در ژاپن با نگاهی به تعداد استخدام دانش آموختگان به عنوان معیار سنجش میزان اثربخشی نظام آموزش عالی، باید اذعان كرد كه در این رابطه ژاپن از كارآیی ممتازی برخوردار بوده است و ورود به مراكز آموزش عالی صرفاً جهت كسب موقعیت برتر اجتماعی توسط افراد و یا اخذ مدرك دانشگاهی نیست، بلكه رقابت بر سر ورود به بهترین دانشگاه است چرا كه ورود به بهترین دانشگاه ها تضمینی برای تأمین آینده شغلی دانشجویان است كه در این باره ارتباط تنگاتنگی بین دولت و مراكز آموزش عالی وجود دارد.
* آیا میزان تراكم داوطلب برای ورود به دانشگاه در سایر كشورهای جهان نیز مانند ایران است؟ چه تفاوتی در ورود به كنكور، یا به گفته ژاپنی ها «امتحانات جهنمی»، در ایران و ژاپن وجود دارد؟
- بعضی از كشورهای توسعه یافته چنین شرایطی را ندارند، یعنی دسترسی به مراكز آموزش عالی در حد قابل قبولی فراهم شده است و جای نگرانی در زمینه هجوم و رقابت فشرده در مورد «امتحانات جهنمی» وجود ندارد، چون رویكرد آنها به آموزش عالی «تولید علم» است. به همین جهت ورود به آموزش عالی آسان و خروج از آن بسیار دشوار است.
ژاپن در این میان دارای شرایط خاصی است و از نظر كنكور و اضطراب آن و رقابت و فشارهای وارده بر متقاضیان برای ورود به دانشگاه تقریباً شرایط یكسانی با ایران دارد، ولی كاركرد امتحانات ورود به دانشگاه كاملاً با كشور ما متفاوت است، و دسترسی به آموزش عالی، نسبت به جمعیت جوان این كشور چندین برابر كشور ما است و هم اكنون بیش از ۵۰ درصد گروه سنی ۱۸ تا ۲۰ سال در دانشگاه ها به سر می برند و تقریباً بیش از ۷۵ درصد داوطلبان ورود به دانشگاه می توانند یك كرسی، در یكی از مراكز آموزش عالی برای خود كسب كنند. در میان جوانان ژاپنی رقابت برای ورود به دانشگاه وجود ندارد، بلكه رقابت برای ورود به بهترین دانشگاه است، چون نظام آموزش عالی ژاپن دارای رتبه بندی است، و نه تنها یك دانشگاه رتبه خاص خود را در میان دیگر دانشگاه ها دارد، بلكه در هر دانشگاه، در رشته های مختلف نیز رتبه بندی وجود دارد. به همین جهت دانشجو خواستار رفتن به بهترین دانشگاه است.
در ژاپن، شركتهای بزرگ و معتبر، بنگاه های اقتصادی و در رأس همه آنها، دولت معمولاً نیروی انسانی خود را از بهترین دانشگاه ها و براساس رتبه استخدام می كند، ورود به مدرسه ابتدایی كیفی یعنی ورود به دبیرستان با كیفیت و به ترتیب ورود به دانشگاه با كیفیت بالاتر و در نتیجه ورود و استخدام توسط یك شركت یا بنگاه اقتصادی بزرگ و معتبر كه احتمال ورشكستگی آن خیلی كمتر است و این امر تضمینی برای آینده محسوب می شود و این محصول كاركرد امتحان ورودی است كه به انتصاب مؤثرترین جایگاه آموزش، برای با انگیزه ترین و علاقه مندترین داوطلب می پردازد و دانشجو اختیار تام در تعیین رشته و دانشگاه، متناسب با علایق و توانایی های خود دارد.
برعكس در كشور ما چون نگاه به آموزش عالی به صورت كالای لوكس است، بنابراین ورود به دانشگاه مهمتر از كیفیت و خروج از آن است و جالب اینكه در ایران كسی كه دانشجوی یك رشته است از مقبولیت بیشتری نسبت به فارغ التحصیل همان رشته برخوردار است، چون اساساً آموزش عالی در كشور ما به جهت تغییر مناسبات اجتماعی افراد است و به همین دلیل بیشتر دانشجویان در جای خود قرار نمی گیرند و دچار بحران های مختلف ضمن و بعد از تحصیل می شوند.
* وضعیت جامعه با دانشگاه در ارتباط با رتبه بندی دانشگاه ها چگونه است؟ و این رتبه بندی در سایر كشورهای جهان به چه شكلی وجود دارد؟ مسئله اشتغال در این رتبه بندی در كجا قرار گرفته است؟
- در كشور ما افكار عمومی نقش مهمی در رتبه بندی دانشگاه ها دارد، مثلاً فارغ التحصیل دانشگاه صنعتی شریف یا دانشگاه صنعتی اصفهان در افكار عمومی از مرتبه خوبی برخوردار است، ولی این مسئله امتیاز رسمی ویژه ای برای دانشجو در نظام استخدامی كشور محسوب نمی شود، بیشترین توجه به رتبه ورودی دانشجو است. همان طور كه شنیده اید كسانی كه رتبه بالایی در كنكور آورده اند نیاز به گذراندن آزمون استخدامی ندارند، ولی گفته نشد كه كسانی كه از پنج دانشگاه اول كشور فارغ التحصیل می شوند نیاز به شركت در این آزمون را ندارند و این در حالی است كه در ژاپن دانشگاه ها از لحاظ استانداردهای آموزشی به شكل دقیق و رسمی ارزشیابی می شوند و این امر به عهده وزارت آموزش، علوم وفرهنگ این كشور است و هیأتی مشخصه های مختلف را در ارتباط با كاركرد نظام آموزشی در یك دانشگاه بررسی می كند و به رتبه بندی دانشگاه ها می پردازد و گاهی اوقات این مسئله به صورت كاملاً محرمانه و فوق العاده جدی دنبال می شود و مهمترین مشخصه در این رتبه بندی «تولید علم» است.
نكته مهم دیگری كه در این رتبه بندی حائز اهمیت است میزان اشتغال به كار فارغ التحصیلان دانشگاه ها، در مدت چهار ماه است، امری كه در سیستم آموزش عالی ایران به كلی فراموش شده است. در این رابطه استاد راهنما نقش مهمی ایفا می كند. او شخصاً با شركتهای مختلف جهت استخدام دانشجویان خود در ارتباط است و تلاش می كند میان توانایی های حرفه ای دانشجویان و نیازهای بازار كار رابطه اثربخشی برقرار كند. حتی با حضور در شركت ها و توصیف موقعیت دانشجویان در صدد كسب فرصتهای شغلی مناسب برای آنهاست و البته دانشگاه ها و مراكز آموزش عالی نیز برای این گونه توانایی استادان اهمیت ویژه ای قائل هستند. چون افزایش سطح اشتغال به كار فارغ التحصیلان یك دانشگاه، نشانه اعتبار و سطح علمی بالای آن دانشگاه محسوب می شود و در آینده نیز بهترین استعدادها را متوجه خود می سازد. براساس آمار وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم و فرهنگ ژاپن در سال ۱۹۹۲ حدود ۳/۸۷ درصد دانشجویان دانشگاه ها و ۳/۸۲ درصد دانشجویان سایر مؤسسات آموزش عالی دارای شغل پاره وقت بوده اند و جالب تر اینكه در همین سال ۹/۷۴ درصد از دانشجویان دوره های كارشناسی ارشد و ۷۳ درصد از دانشجویان دوره های دكترا نیز دارای شغل پاره وقت بوده اند. براساس آمار موجود ۵۴ درصد از دانشجویان دوره لیسانس و ۴۵ درصد از دانشجویان دوره های كارشناسی ارشد و دكترا شغل پاره وقت خود را نه تنها در ایام تعطیلات دانشگاهی كه در طول ترم نیز حفظ كرده اند و مسئله رقابت در بازار كار مطرح می شود. چون در ژاپن رقابت برای ورود به شركت است نه به شغل، و انتخاب شغل به عهده شركت است و حتی شكل آموزش در دانشگاه نیز دقیقاً مطابق نیاز شركت ها و ب نگاه های اقتصادی برنامه ریزی می شود، یعنی افراد می دانند كه بهتر است به جای شغل بر شركت تأكید كنند چون به هر حال قبل از شروع كار، دوره های آموزشی معینی را در ارتباط با شغل خود می گذرانند. باید توجه داشت كه این همه متأثر از نظام استخدام مادام العمر است. اگر شركت ها بپذیرند كه به نظام استخدام مادام العمر تن در دهند آنگاه در استخدام افراد به مهارت های روابط انسانی افراد به عنوان سرمایه اصلی تأكید می كنند و آموزش های پیش و حین كار را كاملاً جدی می گیرند. ولی اگر به استخدام بدون ویژگی مادام العمر توجه داشته باشند آنگاه انسان ها را فقط به عنوان نیروی كار مورد توجه قرار می دهند و در این شرایط افراد در بازار كار به جای شركت به شغل توجه می كنند. این رویكرد بر نقش دانشگاه ها و مؤسسات آموزشی نیز تأثیر زیاد می گذارد و به سوی تأكید بر فردیت و توانایی های حرفه ای متناسب با شغل پیش می روند.
* چرا آموزش عالی در ایران به شاخص «اشتغال» دانشجویان اهمیت نمی دهد؟
- آموزش عالی در ایران مبتنی بر برنامه ریزی براساس تقاضای اجتماعی است و دغدغه اصلی، بحث گسترش كمی آموزش عالی است و كیفیت در این میان با بحران مواجه است و اگر تمهیدات لازم در این زمینه اندیشیده نشود، گسترش كمی آموزش عالی مشكل ساز می شود. در ایران نه خانواده ها و نه آموزش عالی نگرانی اشتغال فارغ التحصیلان را ندارند، چون رویكرد آموزش عالی، تأمین نیروی انسانی برای دستگاه های خاص نیست بلكه آموزش نیروی انسانی است و دغدغه ای در مورد اینكه این نیرو در كجا و چه زمانی و چه نقشی را می تواند ایفا كند، وجود ندارد. چرا كه گسترش كمی آموزش عالی بر این اساس صورت نگرفته است و به دلیل تحلیل نادرستی كه از تقاضای نیروی انسانی وجود دارد پرورش این نیرو نیز در جهت صحیح انجام نشده است و بیشترین تلاش در جهت پرورش بخش دانش در كشور است و به تغییر نگرش و مهارت های عمده توجهی مبذول نشده است.
در صورتی كه در جوامع دیگر، اگر اشتغال دانشجویان با بحران مواجه شود، بلافاصله برنامه های آموزشی دانشگاه ها و حتی نحوه آموزش استادان نیز تغییر می یابد.
* جهت تغییر رویكرد آموزش عالی چه باید كرد؟
- این تغییر زمانی امكان پذیر است كه زیرساخت های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تا حدی تغییر پیدا كند و شرایط جدیدی پیش روی آموزش عالی كشور قرار گیرد. اگر وضعیت آموزش عالی به حدی برسد كه دیگر با ساز و كارهای قبلی خود جوابگوی نیاز فعلی جامعه نباشد، ناچار به تغییر در رویكرد خود می شود، ولی اگر خصوصی سازی در كشور موفق نشود، اگر رقابت در امور اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جای خود را پیدا نكند و اگر اتكا به نفت و درآمدهای حاصل از آن كم نشود و اتكا به نیروی انسانی و مهارت ها و تولید بهتر و صادرات، بیشتر نشود فشاری نیز به آموزش عالی وارد نمی شود و نیاز به تغییر رویكرد آموزش عالی به تعویق می افتد. چون رویكرد آموزش عالی از ساخت ها و ساز و كارهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه سامان پیدا می كند، تا این ساز و كارها متحول نشوند امكان تغییر در رویكرد آموزش عالی نیست و تا وقتی رقابت در عرصه های مختلف سامان پیدا نكند و عرضه و تقاضای نیروی انسانی متعادل نشود، تغییر صرف یكی از اینها بدون توجه به دیگری امكان پذیر نیست.
پس ملاحظه می كنید كه میزان رشد اقتصادی، میزان استخدام، مدل رقابت در بازار كار، ساختار صنعت، رویكرد توجه به توانایی های فردی در كاركرد و نقش و جایگاه دانشگاه و آموزش عالی اثرگذار است دارد. ه كارآفريني دارد.

منبع: آینده نگر



نظرات 0