تاريخ : چهارشنبه 9 فروردین 1391  | 7:11 PM | نویسنده : قاسمعلی
چکیده
در دنیای در حال تحول امروز،کامیابی ازآن جوامع و سازمانهایی است که بین منابع کمیاب و قابلیتهای مدیریتی و کارآفرینی منابع انسانی خود رابطه معنی داری برقرار سازد. به عبارتی دیگر جامعه و سازمانی می تواند در مسیر توسعه، حرکت روبه جلو و با شتابی داشته باشد که با ایجاد بسترهای لازم منابع انسانی خود را به دانش و مهارت کارآفرینی مولد تجهیز کند تا آنها با استفاده از این توانمندی ارزشمند، سایر منابع جامعه و سازمان را به سوی ایجاد ارزش وحصول رشد و توسعه، مدیریت و هدایت کنند .
امروزه که کار و فعالیت شکل تازه ای به خود گرفته است و به سوی خودکارفرمایی و خوداشتغالی در حرکت است. کارآفرینی و کارآفرینان نقش کلیدی در روند توسعه و پیشرفت اقتصادی جوامع مختلف ایفا می کنند. تجارب کشورهایی مانند ژاپن، کره جنوبی، مالزی و هند آکنده از فعالیتهای چشمگیر کارآفرینانی بوده است که امروز به توسعه یافتگی کشور خود می بالند. باید توجه داشت که کارآفرینان تنها به ایجاد فرصتهای شغلی جدید نمی پردازند بلکه با ساختار، تفکر، تحرک و فرهنگ لازم دست به تخریب خلاق می زنند تا از دل ویرانه های کهن بنای رفیع آبادانی و پیشرفت را برافرازند .
کشور ما که با مشکلات زیاد اقتصادی مانند نرخ بالای تورم و بیکاری مواجه است برای رهایی از این مسائل در بخش خصوصی و دولتی نیاز به کارآفرینان سازمانی با شهامت، خلاق، نوآور و ریسک پذیر دارد تا در راستای رشد و توسعه سازمان و جامعه خود دست به کار شده و طرحی نو دراندازند .
باتوجه به نقش و اهمیت کارآفرینی و سابقه درخشان کارآفرینان در توسعه بسیاری از کشورها و باتوجه به مشکلات اقتصادی زیادی که کشور ما با آن مواجه بوده و دست یاری از هر سویی می طلبد، ترویج و اشاعه مفهوم کارآفرینی، بسترسازی برای فرهنگ حامی کارآفرینی و مهمتر از همه تربیت افراد (بویژه تحصیلکردگان) کارآفرین سازمانی برای تمامی جوامع بــه خصوص برای جوامع درحال توسعه ای مانند ایران از اهمیت و ضرورت حیاتی برخوردار است .

مقدمه
درجهان کنونی سیستم اقتصادی سرعت زیادی به خود گرفته است و شرکتهایی که نتوانند پابه پای آن حرکت کنند به سرنوشتی جز نابودی نخواهند داشت .شرایط اقتصادی، صنعتی، اجتماعی و فرهنگی امروز کشور به گونه ای است که حل مشکلات و تنگناها، الگوها و راه حلهای جدید و متفاوتی را طلب می کند. ترکیب جمعیتی جوان کشور، ضرورت ایجاد فرصتهای شغلی و نیز نوسان بهای نفت سه عامل عمده ای هستند که مــــوجب می شوند سیاستگذاران و تصمیم ســـازان کلان کشور به منبع درآمد سهل الوصول دیگری به جز نفت بیندیشند و بی شک آن منبع جز ابتکار، خلاقیت و نوآوری چیز دیگری نیست .
اکنون در عرصه جهانی، افراد خلاق، نوآور و مبتکر به عنوان کارآفرینان منشا تحولات بزرگی در زمینه های صنعتی، تولیدی و خدماتی شده اند و از آنها نیز به عنوان قهرمانان ملی یاد می شود. چرخهای توسعه اقتصادی همــــواره با توسعه کارآفرینی به حرکت درمی آید. دراهمیت کارآفرینی همین بس که طی بیست سال (1980 - 1960) در یکی از کشورهای جهان سوم (هند) تنها 500 موسسه کارآفرینی شروع به کار کرده اند و حتی بسیاری از شرکتهای بزرگ جهانی برای حل مشکلات خود به کارآفرینان روی آورده اند .
آنچه در شرایط سخت کنونی ضرورت آن در جامعه بیش از پیش احساس می شود، پرداختن به این مقوله اساسی، یعنی کارآفرینی است. زیرا مسلماً کارآفرینان باتوجه به خصوصیات ممتاز و برجسته خود قادرند در چنین شرایطی منابع لازم برای ایجاد رشد و توسعه در زمینه های تولید و منابع انسانی فراهم کرده، اشتغال و کسب و کار جدید ایجاد کرده و با نوآوری صنعتی بر توسعه دامنه محصولات و خدمات بیفزایند (آذرهوش و همکاران، 1377 ).
امروزه نیروی انسانی به عنوان یک منبع نامحـــــدود و محور هر نوع توسعه مطرح می باشد. در این بین کارآفرینان به طورخاص دارای نقشی موثرتر در فرایند توسعه اقتصادی می باشند. تحقیقات نشان داده که بین رشد اقتصادی و تعداد کارآفرینان در یک کشور همبستگی مثبت وجود دارد. زیرا کشوری که دارای تعداد زیادی کارآفرین باشد از محرکهای تجاری و اقتصادی قویتری برخوردار است (وارث، 1378 ).

کارآفرینی
مفاهیم،الگوها و ابزارهای کسب و کار در طی روند تکاملی خود همواره باز تولید شده و توسعه یافته ند.با گسترش روز افزون شبکه ارتباطات در دنیای تجارت در نیمه دوم قرن 20، این روند با سرعت وپویایی قابل توجهی پیش رفته است .
از جمله این مفاهیم ،کارآفرینی است . کارآفرینی، واژه ای است نو که از معنی کلمه اش نمی توان به مفهوم واقعی آن پی برد. این واژه به جای کلمه ENTERPRENEURSHIP به کار می رود که در اصل از کلمه فرانسوی ENTERPRENDER به معنای متعهدشدن نشأت گرفته است . بنابر تعریف واژه نامه وبستر کارآفرین کسی است که متعهــــــد می شود مخاطره یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی اداره و تقبل نماید» (اسکندانی، 1379). بعضی از دانشمندان نظیر شومپیتر، کارآفرین را مهمترین عامل توسعه اقتصادی دانسته اند. وی معتقد است کارآفرین یک مدیر صاحب فکر و ابتکار است که همراه با خلاقیت، ریسک پذیری، هوش، اندیشه، و وسعت دید، فرصتهای طلایی می آفریند. او قادر است که با نوآوریها تحول ایجاد کند و یک شرکت زیان ده را به سوددهی برساند .
سیر تطور و تکامل فعالان اقتصادی یا کارآفرینان نشان می دهد که کارآفرینی در نظریه های اقتصادی تبلوریافته و به عنوان عامل اصلی ایجاد ثروت یا موجد ارزش اقتصادی شناخته و از قرن پانزدهم تاکنون در کانون بحث مکاتب مختلف اقتصادی قرار داشته است (اسکندانی، 1379). اما سابقه مفهوم کارآفرینی در دانش امـــروزی به دویست سال پیش برمی گردد. اولین کسی که این مسئله را مطرح کرد فردی به نام کانتیلون است . این واژه دستخوش تعاریف جدید شده و ترجمه آن در ایران به معنای همان کسی است که زیربار تعهد می رود. امروزه بسیاری از شرکتها به لزوم کارآفرینـــــی سازمانی پی برده اند (احمدپور، 1376 ).

کارآفرینی سازمانی
از اوایل دهه 80 بعد دیگری از فعالیتهای کارآفرینانه در کسب وکار مورد توجه قرار گرفت که به نام کارآفرینی سازمانی مشهور شده است. این نوع کارافرینی شباهت بسیاری با کارآفرینی مستقل دارد(در قالب تاسیس یک واحد جدیدکسب و کار )دارد و تنها تفاوت آن در این است که کارآفرین ،درون سازمانی که از قبل وجود دارد عمل می نماید .
در واقع فرد کارآفرین در سازمانهایی که از قبل آماده شده اند (معمولا سازمانهای بزرگ)همخچون یک کارآفرین مستقل فعالیت می نمایند و فعالیتهای وی رائه محصولات،خدمات و فرایند های جدید در چارچوب سازمان فعلی است که شرکت ها را به سوی رشد و سود آوری سوق می دهد .فرایند مذکور نیز کارآفرینی سازمانی نامیده شده است.البته این اولین گام در جهت نهادینه کردن فعالیت های کارافرینی در سازمانهای موجود است.به تریتب مفهوم تیم های کار آفرینی و سازماندهی آنها در سازمانها و تبلور و تسری فرهنگ کار آفرینی در کل شرکت شکل گرفت و مفهوم جدیدی از کارآفرینی به نام کارآفرینی شرکتی پدیدار شد که در آن کل شرکت و کارکنان آن دارای روحیه کارآفرینی هستند .اما چرا فعالیت های کار آفرینا نه متوجه درون سازمان های از قبل ایجاد شده (معمولا سازمانهی بزرگ یا دولتی بوروکرات) شد؟
مهمترین علل پیدایش کارآفرینی سازمانی و بعد کارآفرینی شرکتی را می توان این گونه برشمرد :
1. افزایش رقابت در بازار
2. خروج شایسته ترین کارکنان شرکت که دارای روحیه کارآفرینی (نوآوری ، مسولیت پذیری، مخاطره پذیری هستند و اقدام آنها به کارآفرینی مستقل در نتیجه دو عامل فوق و دیگر عوامل تاثیر گذار در بازار ، نسبت به شیوه های سنتی مدیریت در شرکتها بی اعتمادی ایجاد شد . همچنین دوران قائم به فرد بودن شرکت ها و موفقیت انها در حال گذر بود .بنابراین آنچه مورد توجه شرکت ها قرار گرفت شناسایی علل ترک افراد با روحیه کارآفرینی و در نتیجه کاهش استعدادهای کارآفرینی شرکت با توجه به ماهیت شرکت های بزرگ (و همچنین شرکت های دولتی ) و سپس تلاش در جهت رفع آن موانع و محدویتها بود . در واقع از پیدایش این مفهوم جدید از کارآفرینی ، شرکت ها با چالش هایی در این ارتباط روبرو شده اند که با توجه به میزان اختلافی که بین وضعیت موجود ومطلوب وجود داشته است از یک طرف و شدت رقابت در بازار و میزان وابستگی صنعت مورد نظر به فغعالیت های خلاقانه و کارآفرینانه از طرف دیگر ،تصیمم گیری کرده اند .به عنوان نمونه در صنایع پیشرفته و دانش محور که اساسی ترین عامل بقا و رشد آنها نوآوری و کار آفربینی است ، ضرورت توسعه سازمان در راستای نهادینه سازی فرهنگ کارآفرینی و حرکت به سوی کارآفرینی شرکتی ،ملموس ترین و حیاتی ترین بوده است.بدین ترتیب طی دو دهه اخیر ، ابعاد مختلف شرکت های کارآفرین مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته وبا شرکت های غیر کارآفرین با ساختار سنتی مقایسه گردیده است .
1. بعد اول: استراتژی (تعهد)
سازمان های پایدار وابستگی زیادی به استراتژی های کارآفرینانه (آینده نگرانه) در برابراستراتژی های سازگارانه با شرایط دارند تا بتوانند تلاطنم ها و ناپایداری ها ی محیطی را پشت سر گذارند. سرعت تغیرات تکنولوژی ،تقاضای مشتری و ارزشهای اجتماعی سازمان ها را وادرا می کتد تا به جای منابع گرا بودن فرصت گرا باشند .
2. بعد دوم: مدیریت ریسک (تعادل)
در یک سازمان کارآفرین ،تعهد استراتژیک نسبت به فرصت ها و تمرکز بر اهداف بلند مدت باید از طریق فرایند های مناسب مدیریت ریسک تعدیل شود. سازمان های کارآفرین با تخصیص مقادیر کم و مرحله ای منابع به فعالیت های کارآفرینانه و مخاطره آمیز جدید ، قادرند تا به چالش ها و فرصت های پیش بینی نشده با انعطاف بیشتری پاسخ دهند. با تخصیص گام به گام منابع (به جای تخصیص کل منابع در یک زمان) ،مدیریت می تواند موفقیت بالقوه فعالیت های کار افرینانه را در هر مرحله ارزیابی کرده و به منظور توزیع ریسک ،منابع مورد نیاز را از جا های دیگر تامین کند . این رویکرد در محیطی که تغیر از ویژگی های اصلی آن است ، باعث تسریع رشد میشود .
3.بعدسوم:
یکی از موانع اصلی کارآفرینی در سازمانهای بزرگ و همچنین دولتی، مقاومت گسترده در برابر تغیر است که ناشی از تمایل به اشتغال در امور جاری است. ساختار فرهنگ کارآفرینانه مبتنی بر پذیرش و مدیریت تغیر و خلق احتمالات جدید است.به منظور تقویت خلاقیت و ریسک پذیری کارکنان ،آنها به محیطی ایمن وآزاد در تجربه کردن بدون نگرانی از جبران ابتکارات ناموفق خود ، نیاز دارند .
4.بعد چهارم:
ساختار سازمانی، چارچوبی را مشخص می کند که در آن سرعت و میزان توانایی تغیر در سازمان تعین میشود. سازمانهای کارآفرین باید تمرکز زدا ، منعطف ، و تجربه گرا باشند. ساده ترین راه برای توسعه کارآفرینی در سازمانهی سنتی بزرگ ،ایجاد واحدی جداگانه با تفویض اختیارات لازم برای نوآوری است. این امر محیطی را خلق میکند که هر دو جنبه کسب و کار را حفظ میکند. به صورتیکه واحد کارآفرینی به گونه ای آزاد از سیستم ها و رویه عمل میکند و ازطرف دیگرمنابع فعالیت های تجاری فعلی از ریسکهای مفرط و بی ثباتی محفوظ است .
5. بعد پنجم: سیستم ها
از آنجایی که کارآفرینان تمایل به مسولیت پذیزی واستقلال در حیطه مسولیت دارند سازمانهای خلاق و کارآفرین به منظور مشخص با ارتباطات باز و تفویض اختیار گسترده شناخته میشوند. بدیهی است که بهر حال بعضی از تصمیم گیریها در این سازمانها متمرکز می ماند ولی عمده تصمیم گیریها سلسله وار به هم مرتبط و متاثر از هم است. و مکانیزمهایی وجود دارد که بازخورد تصمیم گیری افراد به آن باز میگردد که این امر موجب بهبود کیفیت تصمیمات آینده میشود . چون جریان دو طرفه اطلاعات و مسولیت پذیری ،خلاقیت تمامی کارکنان را تقویت کرده و از طرف دیگر یک مکانیزم خود اصلاحی را فراهم می نماید .بدین ترتیب سازمانهای کارآفرین ارتباطات و تشریک مساعی را جایگزین دستور دهی و کنترل از بالا می کنند تا کیفیت و سرعت تصمیم گیری بهبود یابد .
6. بعد ششم: انگیزش
سیستم های ارزیابی و تقدیر سنتی بر نتایج کوتاه مدت تمرکز داشته است و بالطبع رفتارهای قابل پیش بینی و ایمن را تشویق می کردند . سازمانهای کارآفرین باید برپایه عملکرد دراز مدت اشخاص تاکید داشته باشند ،نه تلاشهای گروهی کارکنان ،گرچه کارآفرینان عمدتا دارای انگیزسشهای درونی هستند و تمایل به آزادی و دستیابی به منابع شرکت و تجارب یادگیرنده دارند ولی آنها نیز هدفمند بوده و انتظار پاداش ،بازخور و تقدیر را از جانب شرکت دارند. سیستم مناسب تقدیر برای این اشخاص بدون محدودیت بوده و برای هر شخص باید پاداشهای مختص به او را در نظر گرفت به گونه ای که از بین چند گزینه ، اختیار انتخاب پاداشی را داشته باشد که بیشترین انگیزش را به او میدهد .
7. بعد هفتم:
همانطورکه می دانیم محیط رقابتی شرکت های بسیار پویا و متغیر است و یادگیری مهارتهای نقش گرا و فعالیت گرا که در سازمانهای صنعتی متداول است به سرعت منسوخ میشود. سازمانهای کارآفرین ،آموزشهای مستمری را پیشنهاد میکنند که مشوق تفکر خلاقانه ویکپارچه بودن باشند و توانایی تیمی و شبکه های پشتیبان سازمان را تقویت نمایند . تجارب یادگیری می تواند شامل مواردی بیش از شرح شغل بوده و فعالیت های خاص را که مد نظر اشخاص است نیز در بر گیرد . همچنین مشارکت در تیمهای چند وظیفه ای هم مشمول تجارب یادگیری می شود . بنابراین همانطوری که مشاهده میشود ،در فرایند کارآفرینی سازمانی و کارآفرینی شرکتی، عوامل دیگری نیز علاوه بر عوامل فردی و محیطی به عنوان وررودی های موثر بر موفقیت آنها مطرح است که بنام عوامل سازماننی مشهور ند.این عوامل همان چالشهای رودر روی افراد کارآفرین در شرکتها است که در طی هفت بعد کارآفرین گرایی مورد بررسی قرار گرفت .بدین ترتیب تا به اینجا موانعی که سازمانهی بزرگ و یا دولتی در مسیر حرکت به سوی کارآفرینی شرکتی با آنها مواجه هستند (عوامل سازمانی ) تشریح و تحلیل شد و با تصویر متعالی از شرکت های کارآفرین گرا مقایسه گردید، ساختار این گونه شرکتها بر مبنای همان مفهوم کار آفرینی و ارزش آفرینی استوار است . آنچه در این میان حائز اهمیت است ارائه مدلی عملیاتی به منظور فرام کردن راهنمایی جهت حرکت در مسیر کارآفرینی شرکتی و در راستای ارزشهای تعالی کارآفرینی است که به تصویر کشیده شد .
3. مدل کارآفرینی شرکتی
در این بخش بر مبنای ساختاری که استاپفورد و بادن فولر (1994)برای کارآفرینی شرکتی پیشنهاد کرده اند مدلی اجرایی ارائه میشود. این دو محقق سه لایه برای کارآفرینی شرکنتی پیشنهاد می کنند:
1. ایجاد کسب و کار های جدید درون سازمان (کارآفرینی سازمانی با ایجاد واحد های کسب و کار درون شرکت مادر)
2. تبدیل و تجدید ساختار سازمانهای موجود (ساختار شکنی داخلی)
3. تغیر قواعد رقابت در صنعت مورد نظر (ساختار شکنی محیطی)
بر مبنای این ساختار ،چهار نوع کارآفرینی شرکتی در قالب چهار لایه ارائه می‌شود :
1. کارآفرینی سازمانی: افراد کارآفرین در یک سازمان ، ایده های جدید خود را ارائه می کنند و سازمان بر آنها سرمایه گذاری کرده و هر کدام از کارآفرینان ،واحد های کسب و کار خود را درون سازمان مدیریت می کنند .
2. تبدیل واحد های کسب و کار به تیم های کارآفرینی درون سازمان که به مشتریان خود (داخلی و خارجی) متمرکز هستند . تیم های یاد شده به صورت مستقل تصمیم گیری می کنند و تخصیص منابع بر پایه عملکرد واحدها صورت میگیرد. در واقع واحدهای کسب و کار در قالب تیم های کارآفرینی می توانند مبتنی بر مشتریان خود از شرکت مادر جدا شوند .
3. کارآفرینی نوع سوم: بیشتر مبتنی بر کارآفرینی مدیریت ارشد (از طریق یک گروه نوآوری ویزه) است. ایده های جدید از طریق ارتباطات سلسله مراتبی با مباحثات گروهی بیان شده و از کارکنان دعوت می شود که مسولیت اجرای ایده ها را بر عهده گیرند. در اینجا تاکید بیشتر بر ریسک پذیری و آینده نگری است تا نوآوری .
4. کارآفرینی شرکتی :شکل تکامل یافته کارآفرینی شرکتی در این لایه ظهور میکند و در آن کل سازمان به عنوان یک کارآفرین رفتار میکند. این نوع کارآفرینی ترکیبی از سه نوع کارآفرینی فوق را در بردارد. هدف در اینجا نوآوری و کارآفرینی کل سازمان و تخصیص منابع به آن به منظور تغیر قواعد بازی در صنعت است .
_ توانمند سازی های کارآفرینی شرکتی
حرکت در مسیر کارآفرینی شرکتی ، مانند کارآفرینی مستقل مبتنی بر عواملی امکانپذیر است که قبلا در قالب عوامل فردی و محیطی بررسی شده است . در کارآفرینی شرکتی ،علاوه بر موارد فوق عوامل دیگری نیز مطرح می شود که به نام عوامل سازمانی از آن یاد می کنند . این عوامل در قالب هفت بعد کارآفرینی گرایی سازمانها در بخش قبل شرح داده شد. در واقع مجموعه عوامل فردی ، سازمانی و محیطی در تعامل با یکدیگر در موفقیت کارآفرینی شرکتی نقش ایفا می کنند در این میانه توجه به فاکتورهای توانمند ساز (مرتبط با عوامل مذکور) در مسیر کارآفرینی شرکتی در قالب سه بعدذیل بررسی می شود:
· نوآوری
· ریسک پذیری
· آینده‌نگری
این بعد توانمنئد ساز ، به فرهنگ عمومی شرکت که جزو عوامل سازمانی است ، می پردازد .
بعد قابلیتها: این توانمند ساز بر تامین قاتلیتهای مورد نیاز کارآفرینی از طریق آموزش ، توسعه و استخدام کارکنان واجد شرایط تاکید دارد .
_مهارتهای چند وظیفه ای کسب و کار
_آموزش سه ویژگی مورد تاکید کارآفرینی (نوآوری ، ریسک پذیری، آینده نگری)
_استخدام کارکنان واجد سه ویژگی یاد شده
این بعد عمدتا به عوامل فردی ( یکی از ورودی های فرایند کارآفرینی) موثر بر کارآفرینی شرکتی و موضوع یادگیری به عوامل سازمانی مرتبط است .
بعد کنترل :این بعد شامل سیاستهاومتدلوژی اندازه گیری فعالیت کارآفرینانه درسازمان میشود. می توان
این توانمند ساز را در قالب پایش عملکرد و اطلاع رسنانیبه مدیریت ارشد نیز بررسی کرد:
اندازه گیری فعالیت کارآفرینانه
ارزیابی علل شکست
ارزیابی اثرات کوتاه مدت و بلند مدت در سازمان
این بعد عمدتا متاثر از ابعاد انگیزش و استراتژی از مجموعه عوامل سازمانی است . دیگر ابعاد عوامل سازمانی در طی لایه های کارآفرینی شرکتی شرح داده می‌شوند. (ساختار ،سیستم ها،مدیریت ریسک و استراتژی).

1.حالت اول کارآفرینی شرکتی( کارآفرینی سازمانی)
در این نوع از کارآفرینی ، فرد،کارآفرین است. ایده های جدید این فرد (افراد)توسط سازمان حمایت شده و در مورد اهداف عملکردی آن تصمیمی گیری می شود و در نهایت فرد (افراد)مورد نظر یک واحد جدید کسب و کار را درون ساختار و چارچوب سازمانی راه اندازی می کنند . در اینجا سازمان به پالایش و انتخاب ایده ها ،تخصیص منابع و هدف گذاری در ارتباط با عملکرد واحد های جدید کنترل میکند. فرد کارآفرین کارکنان خود را انتخاب میکند و با منابع تخصیص یافته به او یک واحد جدید کسب و کار را راه اندازی میکند.این واحد جدید ماهیت نوآورانه دارد و ریسک بالایی برای فرد و سازمان در بر دارد. همچنین ویژگی آینده نگری در فرد و سازمان بدین صورت تجلی می یابد که فرد ایده جدیدی را پیشنهاد میکند و سازمان از آن حمایت لازم را به عمل می آورد .
_بررسی توانمندسازیهای فرم اول کارآفرینی شرکتی
تشویق و ترویج ارزشهای کارآفرینانه بویژه تفکر نوآورانه ،رفتار ریسک پذیر و آینده نگری جهت حمایت و پرورش کارآفرینان جوان لازم است. این نیازمندی بویژه در سطح مدیران حیاتی است چرا که آنها ارتباط واسطه بین مدیریت ارشد و دیگر کارکنان هستند و رفتار آنها نشان می دهد که واقعا چه فرهنگی در سازمان جاری است. مدیران میانی باید آینده نگرانه ،ایدههای جدید را بپذیرند و امکان سنجی آنها را بررسی کنند .
قابلیتهایی که باید در کارآفرینان درون سازمان تقویت شود عبارتند از:
تجربه چند وظیفه ای برای کارکنان جوانی که به تازگی به استخدام شرکت درآمده اند. این امر ممکن است از طریق گردش شغلی برنامه ریزی شده دست یافته شود .
آموزش مهارتهای کسب و کار و تخصصی به منظور به روز رسانی دانش اداره واحدهای جدیدکسب و کار
مهارتهای مدیریت کارکنان به منظور هدایت تیم های ایجاد شده ( در قالب واحدهای جدیدکسب و کار)
قابلیت های سازمانی از جمله توانایی تشکیل تیمهای چند وظیفه ای بمنظور شروع فعالیتهای یک واحد جدید کسب و کار
ابعاد کنترلی برای پرورش و تقویت کارآفرینان درون سازمانی بدین شرح است :
· توسعه اهداف عملکردی و شفاف برای واحدهای جدیدکسب و کار
· توسعه یک استاندارد جهت شناسایی علت شکست در موفقیت
· سیستم های مدیریت عملکرد که قابلیت شناسایی کارآفرینان درون سازمانی را داشته باشند .

2.حالت دوم کارآفرینی شرکتی (تیمهای کارآفرینی )
حالت دوم کارآفرینی از حالت اول آن سازمانی تر است.در حالت اول اولفرد نقطه تمرکز است و ویژگیهای کارآفرینی او مورد توجه و تشویق می باشد. اما در حالت دوم ، واحد کسب و کار فردی، تیمی است که بر یک مشتری خاص متمرکز است. معمولا این کار از کارکنان واسط بین مشتریان و سازمان شروع می شود. این کارکنان بر اساس مشتری که بر آن متمرکز هستند گروه بندی میشوند. یک نمونه مناسب از این نوع ، شرکت خدمات کامپیوتری ساتیام (شرکت هندی)است که رشته کسب وکار خود را به چند گروه مشتری :مشتریان بانکی، بیمه ای ، مشتریان جزء و ... تقسیم کرده اند و در هر گروه مشتری چند تیم وجود دارد که هر کدام بر یک مشتری خاص تمرکز دارد .
_ توانمند سازی حالت دوم کارآفرینی شرکتی
بعد کنترلی آن بدین شرح است که هر تیمهدف رشد گرا دارد و جهت ارتقای رشد کسب و کار با مشتری خاص خود یا مشتریان جدید در همان گروه یا حتی دیگر گروههای مشتری تفویض اختیار میشود. اما نکته گریز ناپذیر هدایت و اداره منابع بر مبنای در آمدهایی است که ایجاد می شود. به عبارت دیگر اهداف عملکردی با تفویض اختیار ترکیب می شود تا کارآفرینی ارتقا یابد. همچنین اندازه گیری عملکرد بر هر دو وجه فردی و تیمی دلالت دارد . در واقع شکل دوم کارآفرینی اساسا از طریق شفافیت اهداف عملکردی و تفویض اختیار توانممند می شود . در اینجا بعد قابلیتها و فرهنگ سازمانی در این شکل دارای نقش دشوار و خطیری است. چرا که از یک طرف تیمها تفویض اختیار ارائه شده را ارج نهاده ، تضادها و تعارضات تیمی را مدیریت کرده و در نهایت به عنوان یک تیم نوآورانه فکر کنند و رسیسک پذیر باشند.و طرف دیگر سازمان بویژه مدیریت ارشد باید از تیم یاد شده حمایت کامل خود را به عمل آورد و در ابتدای امر شکستهارا تحمل کند .

3. حالت سوم کارآفرینی شرکتی
حالت سوم کارآفرینی شرکتی یک نوع خاص از کارآفرینی شرکتی است. به گونه ای که عکس کارآفرینی سازمانی(فرم اول)،ارائه ایده جدیدازجانب مدیریت ارشد بوده،کارکنان بمنظوربعهده گرفتن مسولیت تبلورایده هاوشروع واحدهای جدیدکسب وکاربا تامین.مالی سازمان دعوت می شوند .
افراد مورد نظر باید روحیه کارآفرینی مشتمل بر تفکر نوآورانه ،ریسک پذیری و آینده نگری داشته باشند هر چند که آنها پس از تولید ایده توسط تیمی متمرکز بر خلق ایده در سازمان پا به میدان می گذارند. نوع تفکری که این فرم کارآفرینی بر آن استوار است بدین شکل بیان می شود که گاهی اوقات تولید و خلق ایده نیاز به ویژگی دیگری دارد که شامل خلاقیت و تفکر از بیرون و سالها تجربه در یک حیطه خاص میشود. اما تبلور یک واحدکسب وکار کارآفرینانه می تواند از طریق ذهن آینده نگرانه و ریسک پذیر جوانها به انجام رسد .
_ توانمند سازی حالت سوم کارآفرینی شرکتی
بعد فرهنگی توانمند سازها در این شکل بسیار قوی است، چرا که بدون شک داشتن فرهنگ کارآفرینانه در سازمان ،نه ایده ای خلق میشود و نه اجرا می شود. گرچه سازمان ایده ای را جاری می سازد، زمانی که فرد آن ایده را بر می گزیند ،آن ایده تحت مالکیت او در میآید، و ریسکهای موفقیت و شکست بر عهده فرد می باشد. سازمان نیز با تحمل شکست به او کمک میکند. بعد قابلیتها در انتخاب فرد مناسب مبتنی بر شایستگی ها و عملکرد گذسته او اهمیت دارد. مدیریت منابع انسانی می تواند تیمی را برای کمک به فرد تشکیل دهد که نحوه اداره و مدیریت تعارضات اولیه یک تیم را در ابتدای راه تجربه کند. بعد قابلیتها در ارتباط اینکه چه کسی ایده را اجرا میکند وتا چه حد برای تخصیص نیروی انسانی ومنابع لازم تعهد وجود دارد تصمیم گیری میکند. بعدکنترلی شکل سوم مشابه حالت اول کارآفرینی شرکتی می باشد .

4. حالت چهارم کارآفرینی شرکتی(سازمان کارآفرین)

در حالت چهارم کارآفرینی شرکتی ،کل سازمان باید کارآفرین باشد. این امر از مدیریت ارشدکه پروژه های نوآورانه و ریسک پذیر را انتخاب می کند. و کل سازمان را برای پیشبرد آن پروژه ها بکار میگیرد،شروع می شود. مدیریت ارشد و کل سازمان که در یک تغیر ساختار شکنانه همراه هم هستند . این تغیر یک نوآوری تخریبی است و می تواند روش رقابت صنایع را تغیر دهد .
-توانمند سازی حالت چهارم کارآفرینی شرکتی
این حالت کارآفرینی ،ترکیبی از کارکنانی که مانند مدیریت ارشد فکر می کنند نیاز دارد و این امر باید از استخدام آغاز گردد.کارکنان باویژگیهای کارآفرینانه استنخدام میشوند وبمنظور ارائه ایده های نوآورانه و خطر کردن توانمند شده وتفویض اختیار می گردند. بعد کنترلی این حالت بر فواید بلند مدت ایده های نوآورانه برای سازمان تمرکز دارد و بدین ترتیب عملکرد کوتاه مدت و بلند مدت کارکنان اندازه گیری می شود. سازمان مانند یک شبکه غیر رسمی کار میکند و به تک تک کارکنان توجه داشته و اعتماد میکند. نقطه تمرکز این حالت بر استخدام ،فرهنگ واندازه گیری استوار است. ظرفیتها از بازار فراهم میشود ( استخدام) به جای اینکه آموزش داده شود. از آنجایی که کل سازمان بعنوان کارآفرین قلمداد میشود بهتر کارکنانی با این قابلیتها استخدام شوند تا اینکه آموزش داده شود. چرا که افراد از روزی که به سازمان می پیوندند باید رفتار کارآفرینانه را شروع کنند. خلاقیت و فرهنگ کارآفرینی برای سازمان بسیارحیاتی است واهمیت این امرباافزایش اندازه سازمان بیشترجلوه گر میشود .

جمع بندی و نتیجه گیری
مفهوم کارآفرینی از یک طرف بر خلاقیت و نوآوری و... دلالت دارد و از طرف دیگر بر مهارتهای لازم برای کسب و کار بمنظور به ثمر رساندن ایده های جدید (کشف فرصت)با بکارگیری منابع مورد نیاز در بازار رقابتی تکیه میکند.بنابراین این مفهوم تنها بر فعالیت های تحقیحق و توسعه بدون دیدگاه تجاری تکیه نمیکند.همانطور که فعالیتهای کسب و کار را بدون توجه به آینده و فرصتهای بالقوه بازار رد میکند ،در واقع کارآفرینی ترکیب متفکر است با مجری. تلاش در این مقاله ارائه الگویی جهت توسعه کارآفرینی در در سازمانها بوده که در قالب یک مدل تعاملی 4 لایه ای بیان شده است .
در این مدل از کارآفرینی (سازمانی ،فردی ) شروع میشود و تا توسعه روح کارآفرینی در کل شرکت ادامه پیدا میکند. با تمرکز بر ابعاد توانمند ساز ، از طریق شکل های مختلف کارآفرینی شرکتی ، نتایج مورد نظر دست یافته میشود. میزان تاکید بر توانمند سازها در لایه های مختلف کارآفرینی شرکتی تغیر مییابد. میزان تاکید بر توانمند سازها در لایه های مختلف کارآفرینی شرکتی تغیر می یابد. در اولین حالت کارآفرینی شرکتی ،تاکید بر قابلیتها است گرچه نقش دو بعد دیگر در موفقیت این حالت قابل اغماض نمی باشد. در حالت دوم کارآفرینی، بعد کنترلی بیشترین نقش را ایفا میکند ، هر چند که بدون توجه به دو بعد دیگر نتیجه مثبتی بدست نخواهد آمد. در حالت سوم و چهارم کارآفرینی، تمرکز اصلی بر فرهنگ است، فرهنگی که خلق ایده نوآورانه مدیریت ارشد و تمایل کارکنان را به مخاطره مخاطره پذیری می پروراند ، گرچه دو بعد دیگر نیز برای موفقیت دو حالت یاد شده مهم و ضروری هستند .

برگرفته از: سایت 6m

 




نظرات 0