مقدمه
دنیای امروز، سرشار از سرعت است (سرعت در تغییر و دگرگونی). سرعت تغییر به حدی رسیده که دیگر انعطافپذیری، تنها شرط بقاست. این خصیصه نیز به آسانی به دست نمیآید.
به این ترتیب هر روز، واژهای جدید با شیوهی عملی رنگ و بو گرفته از گذشتهای دور، دوباره بار ارزشی گرفته و در فرهنگ بشر تداعی میشود. روزگاری شده که دیگر نمیتوان با تأکید بر تخصصهای تکبعدی دیروزی به فردایی روشن چشم دوخت. واژهی کارآفرینی شاید یکی از همان واژگانی باشد که میتواند سلاح رقابتی برای بقا را در خود تداعی کند. بحث کارآفرینی به صورت جدی از سال 1913 توسط غرب آغاز شد. با توجه به تأثیری که این عامل در رشد و توسعهی غرب داشت، امروزه بسیاری از کشورهای در حال توسعه به این حربه دل خوش دارند تا بلکه بتوانند از این طریق، خلاء و فاصلهی موجود بین شرق و غرب را کم کنند؛ اما یکی از بزرگترین اشتباهاتی که در راه استفاده از این واژه به شکلی مؤثر، اتفاق میافتد اشتباه در درک معنی این لغت است. بی شک یکی از بدیعترین معانی که این واژه به ذهن متبادر میکند، اشتغالزایی است. اما باید گفت تحقیقات بسیاری نشان داده که کارآفرینی نه تنها اشتغالزا نیست، بلکه گاه موجب بیکاری نیز شده است. نکتهی مسلم در مورد کارآفرینی، توانایی این راهکار در توسعه است؛ به طوری که به اعتقاد جوزف شومپیتر، کارآفرینی، موتور توسعهی اقتصادی است. تحقیقات ابتدایی، مؤید این نکته بودند که رابطهی مستقیمی بین کارآفرینی و کسبوکارهای کوچک وجود دارد. هر چند بعدها این نظریه رد شد؛ اما همچنان این نکته که کسبوکارهای کوچک، پتانسیل بالاتری برای کارآفرینی دارند به قوت خود باقی ماند. با توجه به پیشنیازهای لازم برای کارآفرینی و همین طور نتایج و تبعات این پدیده، در این مقاله سعی شده تا به تأثیر کارآفرینی در کسبوکارهای عموما کوچک پرداخته شود. همچنین با توجه به ویژگیهای افراد کارآفرین که در ادامهی مقاله به آن اشاره خواهد شد، به این موضوع خواهیم پرداخت که چگونه این افراد میتوانند با پذیرش ریسک و قبول عدم اطمینان (ویژگی بارز کارآفرینان) موجبات موفقیت واحدهای کسبوکار را با توجه به ویژگیهای خاص این کسبوکارها فراهم آورند.
تعریف کارآفرینی
برای کارآفرینی، تعاریف متفاوتی مطرح است. اما باید به خاطر داشت که کارآفرینی قبل از آن که یک سلاح رقابتی باشد؛ "یک شیوهی زندگی است"؛ بنابراین میتواند جنبههای دیگر داشته باشد و تنها جنبهی اقتصادی را نمیتوان برای این واژه در نظر گرفت؛ چنانچه در کلیهی فعالیتهای بشر اعم از فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی میتوان کارآفرین بود. اما از آنجا که بیشتر در فرهنگ اقتصادی به این واژه، بها داده شده و مورد توجه قرار گرفته بنابراین تعاریفی که ذیلا به آنها اشاره میشود بر این جنبه، تکیه و تأکید دارند.
واژهی کارآفرینی، کاربرد وسیعی دارد. از یک طرف کارآفرین، فردی است با استعداد فراوان که در تغییر، پیشقدم است و دارای مشخصاتی است که تنها در بخش کوچکی از جامعه یافت میشود. از طرف دیگر این تعریف، شامل هر کسی میشود که بخواهد برای خود به صورت یک کارآفرین کار کند. کارآفرینی کلمهای اصلا فرانسوی به معنی "تعهد" است. در مفاهیم کسبوکار، کارآفرینی یعنی آغاز یک فعالیت اقتصادی جدید. در فرهنگ وبستر «کارآفرین به فردی اطلاق میشود که کسبوکار یا شرکتی را سازماندهی کرده، مدیریت نموده و ریسک آن را بپذیرد.» (1)
اقتصاددان استرالیایی، شومپیتر در تعریفی از کارآفرینی بر نوآوریهایی، مثل:
محصول جدید
الگوی تولید جدید
بازار جدید
شیوهی سازماندهی جدید
تأکید دارد. وی در ادامه میافزاید: «ثروت وقتی خلق میشود که چنین نوآوریهایی موجب خلق تقاضای جدید شود. از این دیدگاه، وظیفهی کارآفرین، ترکیب عوامل تولید به شیوهای نو به منظور خلق ارزش بیشتر برای مشتری با این امید که این ارزش از مجموع هزینهی عوامل، فزونی یابد، میباشد.» (1)
ریچارد کنتیلون کارآفرینی را به عنوان "کار برای خود" تعریف کرده و میگوید: «کارآفرین به نامعلوم بودن سوق دارد.»
گرانتر (1988) چنین بیان میکند: «کارآفرینی یعنی خلق سازمانهای جدید.» مرکز کارآفرینی میامی در تعریفی جالب از این واژه اظهار میدارد که کارآفرینی، فرایند تعریف، توسعه و خلق نگرشی نو به زندگی است. این دید میتواند در ایدهای نو، یک فرصت یا حتی بهتر انجام دادن امور خلاصه شود. نتیجهی نهایی این فرایند، خلق مخاطرهای جدید، شکل گرفته تحت شرایط ریسک و عدم اطمینان است. (2)
دکتر احمدپور داریانی در کتابی تحت عنوان "کارآفرینی" کارآفرین را فردی میداند که دارای ایدههای نو و جدید بوده و از طریق فرایند تأسیس و ایجاد یک کسبوکار (شرکت) و قبول مخاطره، محصول جدیدی را به جامعه معرفی میکند.
به اعتقاد بارن پرلمن و جفری کورناوال، کارآفرینی فرایند ایجاد ثروت است. نایجل نیکلسون در این زمینه چنین اظهار میکند: «کارآفرینی یعنی فرایند هدایت در جهت خلق سازمان جدید بدون توجه به نوع و پتانسیل سازمان.» ویلیام بایران میگوید: «وظایف، فعالیتها و اعمالی که برای تحقق فرصت، شناخته شده و به ایجاد سازمانی مناسب کمک میکند، کارآفرینی است.» (11)
با دستهبندی تعاریف فوق به راحتی میتوان دریافت که جوهرهی وجودی در تمامی تعریفها در دو نکته خلاصه شده است:
1. کارآفرینی، ارتباطی تنگاتنگ با نوآوری و دیدن فرصتهای بالقوه دارد.
2. کارآفرینی با ریسک و عدم اطمینان، عجین است.
کارآفرین کیست؟
به تعداد کتابهای مربوط به کارآفرینی، برای این موضوع، تعریف وجود دارد. به اعتقاد برخی، کارآفرینی عمدتا نوآوری است. به اعتقاد برخی دیگر، تقابل ریسک و به نظر عدهای دیگر نیروی تسخیر بازار و بالاخره از دیدگاه عدهای دیگر، آغاز کسبوکاری کوچک برای خود و با مدیریت خود است. بنابراین کارآفرین به عنوان شخصی دیده میشود که ترکیب جدیدی از عوامل تولید، مثل: الگوهای جدید تولید، محصول جدید، بازار جدید، منابع تأمین جدید و شکلهای سازمانی جدید را خلق کرده و تمایل پذیرش ریسک را دارد. شخصی که با بهرهبرداری از فرصتهای بازار، عدم تعادل بین مجموعهی عرضه و تقاضا را رفع کرده و بالاخره کسی که صاحب و عامل کسبوکار است.
ویژگیهای یک کارآفرین
مفروضات جدید، مؤید این نکته است که برای کارآفرینی باید باهوش و دارای مهارت مدیریتی قوی بود. البته بسیاری معتقدند که کارآفرینی، مهارتی قابل یادگیری است و میتوان برای کارآفرینی برنامهریزی کرد. براساس مصاحبه با چند کارآفرین برجسته با این سؤال که چه ویژگیهای خاصی برای یک کارآفرین لازم است، پاسخهای تقریبا یکسان زیر حاصل شده است:
1. سلامتی یکی از مشخصههایی بود که توسط همه ذکر شد. در حقیقت کارآفرینان، جنگجویانی سالم هستند. آنها میتوانند برای مدتی مدیر کار بوده و در زمانی که به ساختن کسبوکار خود مشغولند، به هیچ عنوان تسلیم بیماری نمیشوند.
2. خودکنترلی: زمانی که کارآفرین، محصور در ساختار سازمانی است و افراد مافوق بر سرش اختیار دارند، خوب کار نمیکند. اغلب کارآفرینان معتقدند که بهتر از هر کسی کار میکنند و مسئولیتپذیری بیشتری دارند. از خلق استراتژی کسبوکار لذت میبرند و در فرایند نیل به هدف، موفق هستند. به محض نیل به هدفی، سریعا هدفی کلیتر را انتخاب میکنند. آنها به نحوی تلاش میکنند که اتفاقات آتی را تحت کنترل درآورند. در سازمانهای بزرگ، کارآفرینان با چنین جملاتی شناخته میشوند: «اگر آنها میخواستند کار به درستی انجام شود، باید آن را به من میسپردند.» ویژگی غالب کارآفرینان این است که فکر میکنند باهوشتر از همسالان و افراد مافوقشان هستند. برای این که کار را از راهی معین انجام دهند، باید به زور متوسل شوید. آنها نیازمند آزادی هستند تا انتخاب و عمل را طبق ادراکات خود انجام دهند.
3. اطمینان به خود: کارآفرینان هنگامی که به تنهایی کار میکنند به خود مطمئن هستند. مسائل را به سرعت حل کرده و با اطمینان خاطر در رسیدن به اهداف پافشاری میکنند.
4. نیاز به پیشرفت: کارآفرینان، علاقهی بیپایانی به پرورش ایدهها دارند. رکود و بیتحرکی آنها را ناشکیبا ساخته و عصبی میکند. در فعالیتها پیشرفت کرده و دوست ندارند انتظار بکشند.
5. آگاهی فراگیر: کارآفرینان موفق میتوانند موقعیتهای پیچیدهای را که شامل برنامهریزی و تصمیمگیری استراتژیک و کار همزمان بر روی چند ایدهی کسبوکار است، درک کنند. در حالی که به جزئیات مهم توجه دارند، متوجهی اهداف کسبوکار نیز هستند و در همان زمان انرژی خود را صرف انجام مأموریت میکنند.
6. واقعگرایی: کارآفرینان، مسائل را همان طور که هست میپذیرند و به صورت هماهنگ با آنها برخورد میکنند. ممکن است ایدهآلیست باشند، ولی به ندرت اوهامگرا هستند. وقتی دریابند که تغییر چشمانداز، فرصت بهتری برای نیل به هدف به آنها میدهد به راحتی مسیر خود را تغییر میدهند.
7. توانایی ادراک: کارآفرینان، توانایی تعیین روابط در یک موقعیت پیچیده را دارند. آنها مسأله را تعریف کرده و سریعتر از بقیه، شروع به حل آن میکنند. از ابهام و عدم اطمینان آشفته نمیشوند چرا که از آن در حل مسأله استفاده میکنند.
8. نیاز به مقام: کارآفرینان، رضایت خاطر فراوان خواهند داشت؛ اگر به عنوان سمبل موفقیت شناخته شوند. دوست دارند وقتی کسبوکاری را ساختند، تشویق شوند. اما اغلب به خاطر شخصیت خاص از ستایش مستقیم خجالت میکشند. (3)
انواع کارآفرینان
1. Entrepreneurs: صاحبان کسبوکارهای کوچک، افرادی که به صورت خودجوش اقدام به ایجاد کسبوکار جدیدی کرده، با اهدافی از پیش تعیین شده، کسبوکار خود را دنبال میکنند.
2. Intrapreneurs(کارآفرینان سازمانی): واژهی Intrapreneur با پیشوند Intra به معنی within به معنی فرد کارآفرینی است که در استخدام شرکت قرار گرفته و در همهی سطوح سازمانی یافت میشود. در حقیقت، این کلمه مخفف Intra corporate Entrepreneur است. باید یادآور شد که صرف حضور یک کارآفرین سازمانی نمیتوان به نوآوری، دلخوش داشت. چرا که با توجه به خصوصیات یک کارآفرین، احتمال این که وی سازمان را به خاطر دنبال کردن ایدههای خاص ترک کند، زیاد است. به همین خاطر در جهت استفادهی بهتر از این نوع نیروی انسانی، سازمان باید ساختاری مناسب برای این افراد تدوین کند. لازمهی این امر، کاهش بوروکراسی، بهای کمتر دادن به چهارچوبهای خشک و غیرمنعطف، سلسله مراتب سازمانی، عدم تمرکز و عنایت مدیریت به این افراد است. با رعایت چنین مواردی و با استفاده از نیروی انسانی میتوان سازمانی کارآفرین خلق کرد با مشخصاتی همچون:
1. توانا در درک محیط
2. انعطافپذیر
3. مشتاق کارتیمی
4. مشتاق تصمیمگیری باز
5. مصر در رسیدن به اهدف خاص (9)
نتیجهگیری: به هر جهت، نکتهی غیر قابل انکار، اهمیت نوآوری و وجود ایدههای جدید و بکر در دنیای متلاطم کنونی است. امروزه شرکتها مجبور به فعالیت در محیطی مخاطرهآمیز هستند. دیگر نمیتوان به سادگی آینده را پیشبینی کرد. در دنیای رقابتی کنونی با چهار مشخصهی "تغییر، پیچیدگی، هرجمرج و تناقض" نیاز به نوآوری، بیش از پیش، لازمه بقا شده است. (10)
به این ترتیب، شاید کارآفرینی، برگ برندهی هر سازمانی باشد. این که اصولا کارآفرینی، امری ذاتی است یا قابل یادگیری، موضوعی است بس مهم که پرداختن به آن از حوصلهی این مقاله خارج است. در پایان، اشاره به این حقیقت، بیمورد نیست که حمایت از روحیهی نوآوری و کارآفرینی، امری است ملی که حمایت همهجانبهی مسئولین را میطلبد. واضح است که پرورش انگیزهی کارآفرینی، نیازمند وجود محیطی حامی و مایل به نوآوری است.
منابع:
1. www.quickmba.com/entre/definition
2. www.westaction.org /definition_entrepreneurship_j.htm
3. http://www.businesstown.com/entrepreneur/article1.asp
4. www.Usasbe.Org/knowledge/proceedings/1977/p142wibawa.pdf
5. www.Management.about.com/library/weekly/aa81500.htm
6. www.riseb.org/eshisrich.html
7. http://www.sominfo.syr.edu/facstaff/ctankers
8. www.quickmba.com/entreprene/definication
9. http://Sominfo.syr.edu/facstaff/ctankers/ispboo
10. http://www.som.syr.edu/eee/currentfac.cfm
فرزانه میرشاه ولایتی- دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت تکنولوژی (انتقال تکنولوژی)
E-mail: f_velayati@hotmail.com