تاريخ : چهارشنبه 9 فروردین 1391  | 7:19 PM | نویسنده : قاسمعلی

اگر فردی باشید که اخبار رسانه‌ها را دنبال می‌کند، بعید است که در چند سال گذشته به این واژه برخورد نکرده باشید. واژه‌ای که هر فرد بنا به شرایط و سطح اطلاعات خود، برداشت متفاوتی از آن می‌کند.

در حال حاضر با توجه به وضعیت فعلی کشور و وجود مشکل بیکاری، کارآفرینی به عنوان راه‌کاری برای ایجاد اشتغال توسط مسئولین به کار می‌رود. اما آیا کارآفرینی به معنی ایجاد اشتغال است؟ جواب منفی است. کلمه‌ی «کارآفرینی»، ترجمه‌ای گمراه کننده از‌ کلمه Entrepreneurship است که در اصل هیچ ارتباط مستقیمی با اشتغال‌زایی ندارد.

برای کارآفرینی تعاریف متعددی در حوزه‌های مختلف مدیریتی، اجتماعی و اقتصادی ارائه شده است. رابرت هیسریچ در قالب یکی از کامل‌ترین تعاریف، کارآفرینی را چنین معرفی می‌کند: «کارآفرینی، فرآیند خلق چیزی نو و با ارزش، با صرف زمان و تلاش زیاد و تحمل ریسک‌های مالی و اجتماعی است که به منظور کسب استقلال، دریافت پاداش مالی و رضایت شخصی صورت می‌گیرد.» در واقع یک کارآفرین، فردی توانمند است که اغلب با هدف مستقل شدن یا افزایش درآمد خود، با تکیه به یک ایده‌ی جدید و با سعی و تلاش فراوان، اقدام به راه‌اندازی کسب‌وکاری برای خودش می‌کند و در این راه روی دارایی فردی و حتی جایگاه اجتماعی خویش ریسک می‌کند. یک فرد کارآفرین با نگاهی درمانگر به محیط اطراف خود می‌نگرد و سعی می‌کند با ارائه‌ی یک محصول یا خدمت جدید، نیازی از اجتماع را برطرف کند که پیش از آن، کسی برای رفع آن فکری نکرده است.

تأثیر کارآفرینی بر اقتصاد

کارآفرینی را موتور محرکه‌ی اقتصاد می‌نامند. دلیل این نام‌گذاری این است که کارآفرینان با تکیه بر خلاقیت و نوآوری خود و با خلق و به کار‌گیری روش‌ها و فناوری‌های جدید، نیازهای جامعه را به شیوه‌ای بهتر و کم هزینه‌تر برآورده می‌کنند. این به معنی تولید کالاهای فعلی با هزینه‌ی کمتر و یا ایجاد بازارهای جدید برای کالاهایی کاملا جدید است و نتیجه‌ی این فرآیند، توسعه‌ی اقتصادی و افزایش سطح رفاه عمومی جامعه است. به عنوان مثال بیش از نیمی از ارزش خلق شده در اقتصاد کشور امریکا توسط شرکت‌های کوچک و کارآفرینانه ایجاد می‌شود.

کارآفرینی و اشتغال

همانطور که در ابتدا نیز بدان اشاره شد کارآفرینی، ارتباط مستقیمی با ایجاد اشتغال ندارد، اما در صورت توسعه‌ی فرهنگ و روحیه‌ی کارآفرینی در جامعه، افراد به جای تلاش برای استخدام شدن در سازمان‌ها و شرکت‌های موجود و قرار گرفتن در چهارچوب‌های کاری از پیش تعیین شده، خود اقدام به شناسایی نیازهای اجتماع نموده و با راه انداختن کسب و کاری مستقل، سعی در پاسخ دادن به نیازهای اجابت نشده خواهند ‌کرد. بدیهی است که به راه افتادن این شرکت‌های کوچک که با تکیه بر ایده‌های ناب و قوی، بقای خود را تضمین کرده‌اند، باعث به وجود آمدن مشاغل جدید و پایدار می‌شوند، به طوری که در کشورهای توسعه‌یافته‌ای مانند امریکا بیش از 80 درصد از مشاغل جدید، توسط شرکت‌های کوچک و نوپا به وجود می‌آید.

سوء تفاهم‌های رایج

مهم‌ترین سوء تفاهمی که در ایران در مورد کارآفرینی وجود دارد اشتباه گرفتن آن با اشتغال‌زایی است به طوری که در بسیاری از موارد، راه‌اندازی یک کسب‌وکار تکراری که نمونه‌های فعال آن وجود دارند، بدون پشتوانه‌ی یک ایده‌ی جدید و یا حتی یک بهبود جزئی، صرفا به خاطر ایجاد اشتغال، تأویل به کارآفرینی می‌شود. به طور کلی، یک کسب‌وکار کارآفرینانه چند ویژگی‌ دارد که عبارتند از نوآورانه بودن، مستلزم تلاش و تخصیص وقت بودن و در برداشتن ریسک. البته برای تشخیص کارآفرینانه بودن یک کسب‌وکار و کارآفرین بودن مؤسس آن نمی‌توان حد مشخصی از صفات فوق را تعیین کرد و بسته به این که در هر یک از این پارامترها تا چه حد پیش رفته باشد، طیف وسیعی را شامل می‌شود. اشتباه دیگر در مورد کارآفرینان این است که اغلب به عنوان افرادی صرفا پول دوست شناخته می‌شوند که فقط به دنبال کسب درآمد هستند. این در حالی است که در بسیاری از موارد، افراد به دنبال کسب استقلال کاری و یا رضایت شخصی به دنبال راه‌اندازی کسب‌وکار خود می‌روند و پاداش مالی‌ای که دریافت می‌کنند فقط ابزاری جهت توسعه‌ی بیشتر کسب‌وکار و کسب موفقیت‌های بیشتر است.

فرایند کارآفرینی

نقطه‌ی شروع همه‌ی فعالیت‌های کارآفرینانه، یک ایده است. بسیاری از ما این مرحله را تجربه کرده‌ایم. بارها اتفاق افتاده که به خاطر نارضایتی از یک محصول و یا خدمت به فکر اصلاح آن افتاده‌ایم. شاید در محیط کاری خود و در حین انجام کارهای روزانه و یا در منزل در هنگام انجام کارهای منزل، ایده‌ای برای راحت‌تر، بهتر و یا سریع‌تر انجام دادن کارهایمان به ذهنمان رسیده باشد، اما مرحله‌ای که عملا منجر به قدم گذاشتن در راه کارآفرینی می‌شود، مرحله‌ی تصمیم‌گیری است. تصمیم برای این که از چهارچوب فعلی خارج شویم و زندگی آرام و بی دغدغه‌ی فعلی را رها کنیم و وارد دنیای پر مخاطره‌ی رقابت با بزرگان شویم. این تصمیم‌گیری، تحت تأثیر عوامل متعددی صورت می‌گیرد و از عواملی مثل نارضایتی از شغل فعلی تا سوابق خانوادگی را شامل می‌شود. پس از این مرحله، شما وارد سخت‌ترین مرحله یعنی راه‌اندازی کسب‌وکار خود می‌شوید. متأسفانه اغلب شرکت‌ها به خاطر عدم توجه به مخاطرات پیش رو و نداشتن یک برنامه‌ی مدون نمی‌توانند این مرحله را پشت سر بگذارند و شکست می‌خورند. البته به خاطر داشته باشید که چیزی که شما را به آخر خط می‌رساند شکست خوردن نیست، بلکه تسلیم شدن است. در این میان برخی از شرکت‌هایی که می‌توانند از موانع و مشکلات مراحل اولیه‌ی حیات خود با موفقیت عبور کنند در مرحله‌ی چهارم، وارد فاز توسعه و گسترش کسب‌وکار می‌شوند. شاید گمان کنید که عبور از چنین فرایندی کاری غیرممکن است، اما اشتباه نکنید! شرکت‌های بزرگ امروزی مانند مایکروسافت هم همین مراحل را پشت سر گذاشته‌اند تا به جایگاه فعلی رسیده‌اند. باید توانایی‌های خود را بشناسید، آنها را تقویت کنید و به آنها تکیه کنید، چراکه تنها نقطه‌ی اتکای یک کارآفرین، خود اوست.

منابع فارسی:

- احمد پور داریانی، محمود، کارآفرینی (تعاریف، نظریات، الگوها)، شرکت پردیس 57، 1381

- سعیدی کیا، مهدی، آشنایی با کارآفرینی، نشر سپاس، 1382

- مقیمی، سید محمد، کارآفرینی در نهادهای جامعه مدنی: پژوهشی در سازمان‌های غیردولتی(NGOs) ایران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران و مرکز کارآفرینی دانشگاه تهران، زمستان 1383

- هیسریچ دی. رابرت و پیترز پی. مایکل، ترجمه‌ی دکتر سید علیرضا فیض‌بخش و دکتر حمیدرضا تقی‌یاری، کارآفرینی، مؤسسه انتشارات علمی دانشگاه صنعتی شریف، 1383

منابع لاتین:

- Kuratko Donald & Hodgetts Richard, Entrepreneurship: A Contemporary Approach, Harcourt College Publishers, 2001.

- http://www.smallbusinessnotes.com

سید مجتبی فاطمی

اکرم‌السادات فاطمی



نظرات 0