تاريخ : چهارشنبه 9 فروردین 1391  | 7:19 PM | نویسنده : قاسمعلی
بسیاری رویای کارآفرینی در سر دارند. از این گروه عظیم عده‌ای به رویایشان جامه عمل می‌پوشانند، از این عده بسیاری شکست می‌خورند و عده کمی موفق می‌شوند. حالا سوال اینست که چرا؟ آیا این عده اندک اینقدر شانس دارند که از همان ابتدا موفق هستند و دیگران آنقدر بدشانس هستند که از همان اول شکست می‌خورند؟پاسخ این است که اصلا این طور نیست. هیچ کارآفرینی از همان ابتدا موفق نیست و شاید همین گروه پولدار و موفق بیش از دیگران شکست خورده باشند. این دو گروه کارآفرین با هم تفاوت دارند ولی نه از نظر شانس و اقبال بلکه از لحاظ نگرش آنها به شکست و استفاده از شکست . در این جا از دو کارآفرین صحبت خواهیم کرد که نمونه‌ای از کارآفرین های موفقی هستند که از شکست‌هایشان، پله‌های نردبان موفقیت خود را ساخته‌اند .
 جورج و آنا کلارک زن و شوهری هستند که محصولی نوین ابداع کرده‌اند. آنها 10 سال تلاش کردند تا کسب و کارشان را به اوضاع درخشان کنونی رساندند. پس از 10 سال پرده‌‌های ضخیم مشکلات یکی یکی کنار رفتند و این زوج کارآفرین بارقه‌هایی از موفقیت را به چشم دیدند. کلارک‌ها یک جور نوشیدنی لذیذ و دوست داشتنی برای کودکان و خانواده‌هایشان تولید کرده‌اند. یک شیر که مثل نوشابه‌های گازدار است و طعم خواستنی آنها را دارد. در حال حاضر شرکت RPM یا شیر انرژی‌زا و نشاط‌آور بسیار مشهور و محبوب است و هزاران دانش‌آموز در سراسر ایالات متحده آمریکا طرفدار آن هستند .
جورج 72 ساله می‌گوید:«خیلی راحت بود که میدان را خالی کنیم اما من و همسرم این کار را بی‌هدف شروع نکرده بودیم و این نبود که صرفا برای این که کاری کرده باشیم، به این تولید دست بزنیم. واضح بود که گروهی هستند که خریدار کالای ما باشند و این یک فرصت بود و ما نمی‌خواستیم این فرصت را ازدست بدهیم.» و حالا داستان کارآفرینی این زن و شوهر سختکوش و با اراده :
کلارک‌ها در اواسط دهه 90 در شهر برلینگتون در ایالت ماساچوست زندگی می‌کردند و آرام و خوشحال روزگار می‌گذراندند. در همان دوران جورج به فکر این افتاد که یک نوشیدنی برای کودکان تولید کند که هم مغذی باشد وهم خاصیت‌های دلخواه کودکان را داشته باشد یعنی خوشمزه و گازدار باشد. جورج یک بیوشیمیدان بود و آنا یک پرستار بازنشسته. آنها به دانشگاه «کورنل» رفتند و کار و فرمولاسیون پروژه تازه را آغاز نمودند. نوشیدنی آنها با نام e-MOO در 1996 متولد شد .
شاید به نظرتان برسد که چنین نوشیدنی خوشمزه‌ای خیلی زود در بین مردم جا باز کرد و به سرعت به فروش رفت و جورج و آنا کلارک یک شبه پولدار شدند. اگر این طور فکر کنید اشتباه کرده‌اید. آنها نیم میلیون دلار خرج کردند تا این شیرگازدار و خوشمزه را به مردم شناساندند. کلارکه از این که تمامی پس‌اندازشان را خرج کنند ترسی نداشتند اما این مقدار کافی نبود و این کارآفرینان به سرمایه بیشتری احتیاج داشتند. به همین جهت جورج کلارک سعی کرد با شرکتی که بتواند هزینه این پروژه را تامین کند، شریک شود. او این شریک بالقوه را پیدا کرد و پس از مذاکره او را به یک تامین‌ کننده بالفعل تبدیل نمود. شرکت «آلبانزکریمری» که در ورمونت واقع شده است، تعهد کرد که سرمایه توسعه این پروژه و تبلیغات، بازاریابی، بسته‌بندی، پخش، فروش و دیگر کارهای لازم را تامین کند. این مدیران زیرک به ارزش و پتانسیل درآمدزایی e-MOO پی برده بودند .
اما کمی بعد جورج و آنا کلارک دریافتند که در همان ابتدای کارشان اشتباه کرده‌اند. آنها سرمایه زیادی را به کار انداخته بودند اما نتوانسته بودند از فروش محصولات آنقدر درآمد کسب کنند که جوابگوی این مخارج باشد . e-MOO بازار هدفش را پیدا کرده بود و رسانه‌ها نیز به قدر کافی به آن پرداخته بودند اما عرضه آنها پاسخگوی تفاضاها نبود. قدرت تولید و توزیع ناکافی بود و کمی بعد مردم علاقه‌شان را از دست دادند. روابط عمومی هم ضعیف بود و طرفداران e-MOO ناراضی شدند .
در پاییز سال 2003 شرکت مک فارمز توزیع e-MOO را برعهده گرفت و با تعداد زیادی از مدارس شهر نیویورک قرارداد بست تا این شیرگازدار را برای ناهار این مدارس تامین کند. طرف‌های این قرارداد تمامی مدارس نیویورک سیتی بودند که در حدودا 1/1 میلیون دانش‌آموز داشتند. ولی این پروژه نیز با شکست روبه‌رو شد. آنها در پاییز سال 2004 کارشان را آغاز نمودند اما موفق نشدند این مقدار شیر را تولید کنند و قرارداد پس از چند ماه فسخ شد. جورج می‌گوید: «یک کمدی اشتباهات بود.» ("کمدی اشتباهات" یکی از نمایشنامه‌های شکسپیراست که شخصیت‌ها مرتبا اشتباهاتی را مرتکب می‌شوند که روند داستان را تودرتو و پیچیده می‌کند. م )
آنا می‌گوید:«در واقع این هم یک فرصت بود. ما نتوانستیم e-MOO را به قدر کافی تولید کنیم. من و جورج غمگین و شرمسار بودیم .»
این زوج کارآفرین از آن کسانی نبودند که با یک ناکامی میدان را خالی کنند و جا بزنند. آنها عقیده داشتند که شکست تنها باید به یک چیز منتهی شود: پیروزی تصمیم بر آن شد که تمامی توان و سرمایه شرکت را بر تولید و بالا بردن ظرفیت آن متمرکز کنند و کنترل آن را به تمامی در دست گیرند. کلارک‌ها نمی‌خواستند اجازه دهند که اتفاق نیویورک سیتی دوباره تکرار شود. جورج عقیده دارد: «من و آنا فهمیدیم که اگر بخواهیم در کسب و کارمان موفق شویم، باید با تمام وجود سعی کنیم.» این کارآفرینان تصمیم گرفتند که به جای تولید در حجم اندک، سرمایه‌شان را برای ایجاد یک واحد تولیدی از خودشان به کار بیندازند .
این کار در ابتدا بسیار دشوار بود. کلارک‌ها مجبور شدند تمامی کارمندانشان که تعدادشان هم کم نبود اخراج کنند و فعالیت‌های خود را در شهر کوپرزتاون متوقف سازند. علاوه بر این دیگر برای e-MOO نیز تبلیغات و بازاریابی نکردند. این زوج می‌خواستند اول مطمئن شوند که می‌توانند بین عرضه و تقاضا تعادل برقرار کنند وسپس کالا را معرفی کنند . اگر این کار را نمی‌کردند، شکست نیویورک سیتی دوباره تکرار می‌شد. اما در حال حاضر آنا کلارک و جورج کلارک بسیار خوشحال‌تر هستند و به خودشان بیشتر اعتماد دارند. علاوه بر این می‌‌گویند که می‌توانند قدرتمندانه ظاهر شوند و حتی شکست نیویورک سیتی را جبران کنند. «وقتی که بتوانیم محصولاتمان را در مناطقی گوناگون و مدارس متعدد عرضه کنیم و نشان دهیم که ظرفیت تولید بالایی داریم، e-MOO به زودی فراگیر خواهید شد من و همسرم منتظر هستیم که پاییز سال 2007 هر چه زودتر فرا برسد تا دوباره به نیویورک سیتی باز گردیم و شکوفایی و محبوبیت فوق‌العاده e-MOO را شاهد باشیم .»
 
By:Sloan Brothers
مترجم: آذین صحابی
برگرفته از: روزنامه تفاهم

 




نظرات 0