یکی از مهمترین مزیتهای صنــایع کوچک، قدرت اشتغال زایی بالای آنها است. گستـرش این صنــایع بویژه برای اقتصـــادهایی که با مشکل کمبود سرمایه مواجه بوده و نیروی کار فراوان دارند، حائزاهمیت است. ازجمله عواملی که در سطح بهره وری تولید صنایع کوچک تاثیر چشمگیری دارد، کیفیت نیروی کار شاغل در آن است. به کارگیری بیشتر نیروی کـــار متخصص و دانش آموخته به توان تولید بالا، قدرت خلاقیت و کارآفرینی زیاد و درنهایت باعث افــزایش بهره وری نیروی کار در فرایند تولید منجـــر می شود. در این مقاله، ساختار اشتغال در صنایع کوچک (49 - 10 نفر کارکن) در ایـــــران بررسی و روند آن طی سالهای 80 - 1373 موردتجزیه و تحلیل قرار می گیرد . موانع اشتغال بیشتر دانش آموختگان موردمطالعه و راهکاری بــرای به کارگیری بیشتر افراد (بویژه دانش آموختگان) در صنایع کوچک ارائه خواهدشد. (1 )
مقدمه
در 2 تا 3 دهه اخیر بسیاری از کشورهای جهان بویژه کشورهای جنوب شرق آسیا، استراتژی توسعه صنعتی خود را براساس توسعـــه و گسترش صنایع کوچک درنظر گرفته اند .
یکی از مهمترین مزیتهای صنایع کوچک قدرت اشتغال زایی بالای آنها است . گسترش این صنایع بویژه برای اقتصادهایی که با مشکل کمبود سرمایه مواجه بوده و نیروی کار فراوان دارند، حائزاهمیت است، زیرا معمولاً مقدار سرمایه کمی در مقابل تعداد زیاد نیروی کار نیاز دارند، در حالی که چنین شرایطی عموماً در صنایع بزرگ فراهم نیست. در صنایع بزرگ اغلب سعی می شود که در فرایند تولید، از نیروی کــار کمتری استفاده شود و عمدتاً سیستم های کنترل و فناوری ماشینی است که روند تولید را انجام می دهد .
لذا در این گونه صنایع عموماً پرسنل متخصص متناسب با فناوری آن صنعت به کار گرفته می شوند. اما در صنایع کوچک به علت عام بودن کار و جایگزینی بیشتر نیـــروی انسانی به جای ماشین آلات و به علت عدم توجیه اقتصادی در سرمایه گذاری اولیه، فرصت اشتغال بیشتری فراهم می شود .
ازجمله عواملی که در سطح بهره وری تولید صنایع کوچک تاثیر چشمگیری دارد، کیفیت نیروی کار شاغل در آن است. بدیهی است که نیروی کار متخصص و دانش آموخته دارای توان تولیدی بالا، قدرت کارآفرینی زیاد و در افزایش بهره وری نیروی کار در فرایند تولید تاثیر بسزایی دارد .
از آنجا که یکی از دغدغه های جامعه کنونی ما در سالهای اخیر بحران بیکاری بویژه در میان دانش آموختگان است و این قشر از جامعه دارای توان بالقوه کاری بالاتری نسبت به افراد غیردانش آموخته هستند، لذا یکی از فرصتهای شغلی مناسب برای آنها، اشتغال در صنایع کوچک است .
بررسی ساختار اشتغال دانش آموختگان در صنایع کوچک
جدول شماره یک بیانگر تعداد و سهم شاغلان دانش آموخته و غیر دانش آموخته در کل صنایع کوچک (49 - 10 نفر کارکن) طی سالهــای 80 - 1373 است. چنانکه ملاحظه می شود در سال 1373، کل کارگاههای واحدهای تولیدی صنعتی (49 - 10 نفر کارکن ) 10 هزار و 974 واحد تولیدی بوده است که دربرگیرنده 206 هزار و 101 نفر کارکن بوده است. از بین کل شاغلان واحدهای تولیدی 192 هزار و 48 نفر را غیر دانش آموخته (متشکل از افــــــراد دیپلم، کمتر از دیپلم و بی سواد) و 14 هزار و 53 نفر را دانش آموخته (متشکل از افراد فوق دیپلم، لیسانس، فوق لیسانس و دکترا) تشکیل داده اند. به عبارت دیگر، در سال 1373 به ازای هر 13/6 نفر شاغلان غیــــــر دانش آموخته، یک نفر دانش آموخته در واحدهای تولیدی صنعتی کوچک مشغول به کار بوده اند .
همان طور که در جدول شماره یک ملاحظه می شود در کل صنایع (49 - 10 نفر کارکن)، 93/2 درصد شاغلان غیردانش آموخته و فقط 6/8 درصد شاغلان واحدهای تولیدی صنعتی را دانش آموختگان تشکیل داده اند، در بین شاغلان غیر دانش آموخته، 67/2 درصد زیردیپلم، 15/9 درصــــد دیپلم و 10 درصد بی ســــــــواد بوده اند. در بین شاغلان دانش آموخته، 3/6 درصد لیسانس، 2/6 درصد فوق دیپلم، 0/42 درصد فوق لیسانس و 0/11 درصد دارای مدارک دکترا بوده اند .
از مطالعه آمار فوق چنین استنباط می شود که متاسفانه دانش آموختگان نقش چندانی در فرایند تولید صنایع کوچک ایران ندارند و این امر بدون شک می تواند یکی از علل تعطیلی و ورشکستگی (2) صنایع کوچک و عدم قدرت رقابت آنها با صنایع بزرگ داخلی و خارجی قلمداد گردد .
در سال 1380، تعداد واحدهای صنعتی کوچک (49 - 10 نفر کارکن) 8107 واحد تولیدی بوده است که دربرگیرنده 181 هزار و 225 نفر کارکن بوده است .
از بین کل شاغلان واحدهای تولیدی صنعتی 161 هـــــــزار و 878 نفر را غیر دانش آمــــــوخته و 14 هزار و 53 نفر را دانش آموخته تشکیل داده اند. به عبارت دیگر، در سال 1380، به ازای هر 8/4 نفر شاغل غیردانش آموخته، یک نفر دانش آموخته در واحدهای تــــولیدی صنعتی مشغول به کار بوده اند کــــــه بیانگر به کارگیری بیشتر دانش آموختگان نسبت به سال 1373 در صنایع کوچک کشور است .
براساس جدول شماره یک، در سال 1380 در کل صنایع 49 - 10 نفر کارکن، 89/3 درصد شاغلان را غیر دانش آموخته و 10/7 درصد شاغلان واحدهـــــای تولیدی صنعتی را دانش آموختگان تشکیل داده اند. در بین شاغلان غیردانش آموخته 57/1 درصد شاغلان زیـــردیپلم، 24/5 درصد دیپلم و 7/7 درصد بی سواد بوده اند. در بین شاغلان دانش آموخته 6/6 درصد لیسانس، 3/4درصد فوق دیپلم، 0/54 درصد فوق لیسانس و0/16 درصد دارای مدرک دکترا بوده اند .
از مقــــــایسه تعداد و سهم شاغلان دانش آمــوخته و غیر دانش آموخته در صنایع 49 - 10 نفـــــــــر کارکن و همچنین روند به کارگیری آنها طــــی سالهای 80 - 1373 می توان نتیجه گرفت که اولاً تعداد کل شاغلان در واحدهای تولیدی صنعتی کوچک طی سالهای موردمطالعه روبه کاهش بوده است و این به علت کاهش تعداد واحدهای تولیدی صنعتی بوده است که در سالهای اخیر دچار تعطیلی و ورشکستگی شده اند .
طی سالهای موردمطالعه، در حدود 90 درصد شاغلان واحدهای تولیدی را افراد غیر دانش آموخته تشکیل داده اند که در بین آنها بیش از 50 درصد شاغلان، دارای مدرک تحصیلی کمتر از دیپلم بوده اند، بنابراین، ملاحظه می شود که ساختار اشتغال صنایع کوچک ایران را کارگران ساده تشکیل می دهند که بیش از نیمی از آنها زیردیپلم و بی سواد هستند.گرچه تعدادی از این کارگران ممکن است به مرور زمان دارای تجارب فنی و تحصیلی شده و به کارگر ماهر تبدیل شوند، لکن به علت عدم برخورداری از تحصیلات دانشگاهی فاقد قدرت ابداع و خلاقیت در فرایند تولید هستند و این امــــــر در کیفیت نه چندان مناسب محصولات تولیدی صنایع کوچک موثر بوده و توان رقابتی کوچک را در مقابل صنایع بزرگ (که عموماً از شاغلان ماهر و دانش آموخته استفاده می کنند) به شدت پایین می آورد و درنهایت به ورشکستگی و تعطیلی آنها منجر می گردد .
البته گرچه رونــــــــد به کارگیری دانش آموختگان طی سالهای 80 - 1373 در صنایع کوچک ایران روبه افزایش بوده و نسبت به کارگیـــری شاغلان غیردانش آموخته به دانش آموخته از 13/6 نفر در سال 1373 به 8/4 نفر در سال 1380 در واحدهای صنعتی کوچک کاهش یافته است اما چنین نسبتی با توجه به اینکه در صنایع مدرن و پیشرفته عموماً به ازای هر سه نفر شاغل غیردانش آموخته یک نفر دانش آموخته مشغول به کار است، فاصله زیادی دارد و باید به دنبال راهکاری برای به کارگیری بیشتر دانش آموختگان در صنایع کوچک ایران بود .
مشکلات و موانع به کارگیری دانش آموختگان در صنایع کوچک
بنابرمطالعــــات انجام شده در ایران، علل به کارنگرفتن دانش آموختگان در صنایع کوچک عبارتند از: 1 - پایین بودن سطح مهارت 2 - تجربه کم 3 - دستمزدهای انتظاری بالا 4 - انطباق نداشتن تحصیلات دانشگاهی با نیازهای عملی واحدهای تولیدی .
بنابراین، عوامل فوق باعث شده است که صاحبان واحدهای تولیدی کوچک به کارگیری کارگران ساده و غیردانش آموخته - که حاضر به دریافت دستمزدهای پایین هستند - را به دانش آموختگان ترجیح بدهند و مهارت موردنیاز واحد تولیدی خود را به آنها به مرور زمان یاد بدهند. چنین وضعیتی همان شیوه سنتی استاد و شاگردی در صنایع و مشاغل مختلف کشور است که در دنیای کنونی منسوخ شده است زیرا زمان طولانی باید صرف آموزش تجربی ( ونه علمی) به یک کارگر ساده برای تبدیل آن به یک کارگر ماهر گردد. ضمن آنکه به علت عدم برخورداری کارگران از تحصیلات تخصصی در ارتباط با فعالیت صنعتی مربوطه، عموماً اکثر آنها فاقد خلاقیت و ابتکار در محیط کار هستند. زیرا یکی از عواملی که به خلاقیت و نوآوری در یک حرفه و فعالیت صنعتی منجر می شود، آشنایی با مبانی علمی و تئوریک آن فعالیت است که این امر تنها ازطریق تحصیلات دانشگاهی و یا حداقل گذرانیدن دوره آمـــــوزش فنی و تخصصی به دست می آید .
نتیجه گیری
درکشورهای مختلف جهان سازمانها و مراکز مختلف آموزش رسمی و غیررسمی مسئــولیت آموزش و تربیت نیروی کار فنی را به عهده دارد . در ایران علاوه بر مراکز رسمی (مانند دانشگاهها و هنرستانهای فنی) که به صورت کلاسیک عهده دار آموزش نیروی کار فنی هستند، مراکز دیگر دولتی (مانند سازمان فنی و حرفه ای) و غیردولتی (مانند سازمان مدیریت صنعتی، مرکز آموزش و تحقیقات صنعتی و...) عهده دار تربیت نیروی کار فنی هستند. همچنین وزارت صنایع و معادن و وزارت جهاد کشاورزی، انواع آموزشهای ضمن خـــــدمت (پودمانی) را به صورت کوتاه مدت جهت افزایش مهارت شاغلان واحدهای تولیدی صنعتی به عهده دارند .
در الگوی پیشنهادی زیر نقش دولت و سازمانهای وابسته به آن (بخصوص سازمان فنی و حرفه ای) در تربیت نیروی کار ماهر جهت برخورداری از مهارت لازم برای شروع به کار در واحدهای تولیدی صنعتی درنظر گرفته شده است .
بدیهی است که سازمان فنی و حرفه ای (و دیگر سازمانهای مشابه) در ایران می توانند مرکز ثقل تــــربیت نیروی کار ماهر جهت آماده سازی آن برای کار در واحدهای تولیدی صنعتی درنظر گرفته شوند و بدینوسیله نقش ارزشمندی در رفع نیازهای حرفه ای واحدهای تولیدی و ایجاد اشتغال در کشور ایفا کند .
یکی از مزایای الگوهای پیشنهادی که جهت به کارگیری شاغلان دانش آموخته و غیردانش آموخته با هدف افزایش سطح مهارت آنها در واحدهای تولیدی صنعتی کوچک درنظر گرفته شده، آن است که با آزمون از متقاضیان اشتغال در واحدهای صنعتی کوچک (بویژه دانش آموختگان) توسط سازمان فنی و حرفه ای، توان مهارت عملی آنها موردسنجش قرار می گیرد و درصورت عدم برخورداری متقاضیان از مهارت موردنیاز واحدهای تولیدی صنعتی، با برگزاری دوره های کوتاه مدت آموزشی، مهارت موردنیاز به آنها آموزش داده می شود و بدینوسیله متقاضیان را برای کار و رفع نیازهای واحدهای تولیدی صنعتی کوچک آماده می کند. چنین روشی باعث می شود که هم نیروی کار دانش آموخته بیشتر مشغول به کار شود و هم سطح تحصیلات شاغلان واحدهای تولیدی کوچک که در خلاقیت و نوآوری و بهره وری آنها در صنایع کوچک موثر است، افزایش یابد .
همان طوری که در الگوی شماره یک ملاحظه می شود، هرگاه متقاضی کار در واحدهای تولیدی کوچک غیردانش آموخته باشد، باید ابتدا دوره آموزش فنی را در سازمان فنی و حرفه ای بگذراند و درصورت موفقیت در آزمون مهارت به واحد تولیدی جهت شروع به کار موقت معرفی شود .
هرگاه متقاضی کار در واحد تولیدی صنعتی دانش آموختگان باشند، ابتدا باید در آزمون مهارت توسط سازمان فنی و حرفه ای شرکت کنند، در صورت موفقیت به واحد تولیدی معرفی و در صورت عدم موفقیت باید دوره آموزش فنی را گذرانیده و پس از موفقیت در آزمون به واحد تولیدی صنعتی جهت اشتغال موقت معرفی شوند .
الگوی شماره دو، ضوابط به کارگیری دائم شاغلان را در واحدهای تولیدی صنعتی کوچک نشان می دهد. همان طوری که ملاحظه می شــود، پس از شروع به کار موقت افراد دانش آموخته و غیر دانش آموخته در واحدهای تولیدی کوچک برای یک زمان معین (مثلاً دو سال) و گذرانیدن دوره آموزش فنی تکمیلی تحت نظر سازمان صنایع کوچک و تایید مهارت شاغلان توسط کارفرمای واحد تولیدی و سازمان فنی و حرفه ای، شاغلان ماهر از تسهیلات کامل سازمان کار و امور اجتماعی و سازمان تامین اجتماعی برخوردار شده و در واحــد تولیدی به صورت دائم مشغول به کار می شوند. اجرای چنین ضوابطی هم به ایجاد انگیزه های لازم برای شاغلان جهت ارتقای کیفیت کار و مهارت آنها منجر می گردد و هم زمینه های مناسب جهت به کارگیری بیشتر متقاضیان کار(بخصوص دانش آموختگان) را فراهم می آورد. ضمناً دولت باید انواع تسهیلات مالی، مشوقهای مالیاتی و خدمات آموزشی و اطلاعاتی را به کارفرمایان برای اجرای الگوهای پیشنهادی اعطا کند. انواع حمایتهای دولت می تواند در به کارگیری هرچه بیشتر دانش آموختگان در واحدهای تولیدی صنعتی موثر باشد، زیرا هم به افزایش اشتغال دانش آموختگان و نیروهای کار ماهر در صنایع کوچک منجر می شود و هم به افزایش قدرت نوآوری و خلاقیت شاغلان صنایع کوچک در بخش صنعت می انجامد و درنهایت به رشد و گسترش صنایع کوچک و افزایش قدرت رقابتی آنها با صنایع بزرگ در داخل و خارج از کشور کمک شایانی خواهدکرد .
دکتر محمد مولایی
برگرفته از:imi.ir