آنچه اهمیت دارد این است که رفتار انسان از دید خود فرد یعنی عامل اجرا و یا اینکه از دید دیگر شخص به عنوان مشاهده کننده مورد قضاوت و بررسی قرار می گیرد .
تحقیقات نشان می دهد که افراد در موضع اقدام کننده، رفتار خود را اکثراً به عوامل محیطی اسناد کرده و عــوامل شخصی را نادیده می گیرنـــد ولی هنگامی که در موضع مشاهده کننده قرار می گیرند بیشتر به عوامل شخصی مجری (اجراکننده) تاکید می ورزند و عوامل یا شرایط محیطی را نادیده می گیرند . معمولاً موفقیتها و کامیابیها در زندگی مانند کسب درآمد و یا نمره خوب از درسی را اقدام کننده یعنی فرد یا دانشجو به عوامل شخصی خود (هوش، سخت کاری یا درس خواندن، دانش، استعداد و...) نسبت و یا اسناد می کند ولی از دید مشاهده کننده از قبیل اطرافیان شخص، استاد و یا پدر و مادر، موفقیت یا کامیابی فرد را به شرایط یا عوامل محیطی نسبت می دهند در حالی که مواردی که عکس آن باشد مانند شکست در زندگی و یا مثلاً دیرآمدن سرکلاس، قضاوتهای اقدام کننده ویا مشاهده کننده ها، کاملاً عکس موارد فوق خواهد بود. یعنی شکستها را معمولاً مجری به عهده شرایط و عوامل محیطی و مشاهده کنندگان به عهده مجری آن خواهند گذاشت .
به طور کلی آنچه که انسانهابه ویژه در دوران جوانی به علت حساس بودن آن دوران، علت و یا باعث شکستهای خود در طول زندگی می دانند، معمولاً عوامل محیطی (چه در یک سازمان و چه در یک جامعه) مانند وضع نابهنجار اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و یا فرهنگی و یا احتمالاً در بی برنامگی، برنامه ناقص یا ضعیف دولت می دانند .
به زبان دیگر اگر نگوییم همیشه، اکثر اوقات، جوانان کنترلهای خارجی که البته فراتر از کنترلهای داخلی هستند را مسئول عقب افتادگی، شکست و یا تاخیر در برنامه های زندگی خود از قبیل برنامه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... می دانند .
برفرض که برنامه های جامع و کلان مملکت پاسخگوی نیازهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، معنوی و... یک فرد جوان نباشد، آیا باید قابلیتها و توانائیها و استعدادهای فردی یعنی بعد اول تئوری اسناد را همیشه تابع شرایط عوامل محیطی قرار داد یا اینکه با یک نگرش سیستمی به هردو عامل یعنی عوامل «شخصیتی انسان» و «عوامل محیطی» نگریست؟
به هر حال چه عوامل محیطی مساعد بوده و چه نباشد، شخص مسلمان موظف است در زندگی شخصی خود به شکل علمی و سیستماتیک برنامه و هدف داشته و زندگی خود را فدای مشکلات و مسائل روزمره نکند. بلکه تلاش کند که محیط و جامعه را به نفع برنامه های منظم و معقول منطقی خود در آورد نه آنکه خود در گرداب مسائل و مشکلات روزمره غرق شود. فردی که در زندگی خود هیچ گونه برنامه ای ندارد محکوم به شکست در زندگی بوده و تابع مشکلات خود بوده و عملاً در زندگی دست به خودکشی زده است .
در برنامه ریزی مهمترین عامل تعیین هدف است و هیچ برنامه ای نیست که صددرصد مطابق برنامه تعیین شده و یا زمان مشخص شده حتماً به اجرا دربیاید، ولی به هرحال داشتن یک برنامه بد بهتر از بی برنامگی است .
هرچند عوامل خارجی یا محیطی برروی عوامل شخصی و فردی تاثیر خواهد گذاشت ولی به هرحال انسان باید تحت هرشرایط برنامه و هدف برای زندگی خود داشته باشد. این برنامه پیشنهادی جامع و سیستماتیک فردی بایستی به طور متعادل و هماهنگ حداقل شامل چهار قسمت زیر باشد .
بدیهی است اولویتهای هریک باتوجه به علایق، زمینه های قبلی و عوامل و متغیرهای گوناگون که در هر شخص متفاوت است، توسط خود فرد تعیین می گردد . جنبه اقتصادی، جنبه اجتماعی، جنبه علم و دانش یا فرهنگی و بالاخره جنبه دین و مذهب. فقدان هریک از عوامل ذکرشده شاید باعث خلل جدی یا ناهماهنگی در زندگی هر انسان شود .
طبق تئوری اسناد، رفتار (که منجر به موفقیت یا شکست سازمانی و یــا زنــدگی می گردد) را تابع دو متغیر »شخصیت و ویژگیهای فردی« و »محیط« می دانیم. در صورتی که هریک از این دو عامل را با عدد صفر جایگزین کنیم، نتیجه آن یعنی رفتار انسان یا درجه کامیابی شخص صفر خواهد شد. اما اگر فرضاً هر عامل را با عدد 10 جایگزین کنیم حاصل آن
100=10×10 خواهد شد. این در حالتی است که »شرایط محیطی« در بهترین وجه ممکن و »عوامل شخصیتی یا ویژگیـــهای فردی« نیز در حد ایده آل یا عالی ترین شکل باشد .
اما اکنون فرض کنیم که شرایط جانبی یا محیطی یک سازمان ویا در یک جامعه در حد متوسط یعنی عدد 5 باشد. در این حالت شخص باید با داشتن هدف، سخت کارکردن و اصرار و مداومت در نائل شدن به هدف، تشخیص فرصتها و بهره برداری از آنها تا حد زیادی جبران خسارت ناشی از ضعف »عامل محیطی« را بکند. بدیهی است حتی در این صورت حداکثر عدد حاصله نیز 50=5×10 خواهد شد. اما همان طور که اشاره شد، حالتی که »عامل محیطی« ضعیف باشد، اگر که شخص »عامل شخصیتی « خود از قبیل مهارتها، توانائیها، استعدادها و... را تابع عوامل محیطی قرار داده و دلسرد، افسرده و ناامید گردد، نتیجه نهایی آن بسیار پایین است و با شکست مواجه خواهد شد. به زبان دیگر ضعف در »عوامل محیطی« نباید باعث ضعف در »عوامل شخصیتی« یا »عوامل فردی« بشود .
خانم کارلی فیورینا، مدیر عامل موسسه معروف (HEWLETT PACKARD) اخیراً در سخنرانی خود که در دانشگاه MIT در جمع کثیری از استادان و دانشجویان برگزار شد، به بعضی از این عوامل شخصیتی که می تواند در موفقیت هر انسانی نقش بسزایی داشته باشد اشاره کرد .
وی که 11 سال قبل مدرک خود را در رشته مدیریت بازرگانی از همان دانشگاه دریافت کرده و در رشته فلسفه و تاریخ قرون وسطی نیز تخصص دارد اظهار داشت که همیشه باید شخص به نوآوری و خلاقیت بیندیشد. برای این کار نیازی به امکانات زیاد نیست و در هر مکانی خلاقیت بروز پیدا می کند. وی در مورد علت موفقیت خود می گوید «رهبری تنها به حرکات جسورانه و ریسکی وابسته نیست، بلکه به اعمال و رفتار جزیی نیز بستگی دارد.»
به همین علت است که موسسه HP تحت مدیریت خانم کارلی فیورینا به دومین تولیدکننده کامپیوترهای شخصی در دنیا تبدیل شده است. او در پـایــان صحبتهایش توصیه می کند که سعی کنید خود را درگیر هرکاری بکنید و به خود اطمینان داشته باشید و هیچ گاه ناامید نشوید. وی هم اکنون الگویی برای زنان دنیا در زمینه بازرگانی و تکنولوژی به شمار می رود. علاوه بر عوامل فوق، عوامل فردی بسیار دیگری وجود دارند که هرانسان می تواند در زندگی سازمانی و یا اجتماعی خود به کار برده و تا حدی ضعفهای ناشی از عوامل محیطی را بدین وسیله جبران کند :
اول:
سعی در استفاده از استعدادهای نهفته در انسان و شکوفا کردن آن که در هر انسانی نهفته است ولی خود انسان به خاطر ضعف در خودباوری و اعتماد به خود و بالاخره اتکاء به نفس نمی داند، به طوری که براساس تحقیقات، هر فرد کمتر از 20 درصد از استعدادهای خود استفاده می کند .
سعی در بهره برداری از استعدادهای نهفته در انسان که جزء »عوامل فردی یا شخصیتی« است لازمه پیشرفت، موفقیت و کامیابی هر انسان است. باید به خاطر داشته باشیم آنهایی که باعث پیشرفت کشورهای صنعتی امروز شده اند، دیروز جزء اقلیت و شاید کمتر از 20 درصد از جمعیت آنها بوده اند. بنابراین، انسان هوشیار و زیرک همواره می کوشد که جزء پیمان اقلیتها یعنی یک نابغه و یک قهرمان باشد، دانشمندان معتقدند که حافظه انسان می تواند ده هزار میلیارد کلمه را در خود نگه دارد. به عبارت دیگر حافظه انسان قادر است صدمیلیون جلد کتاب 600 صفحه ای را در خود جای دهد. در کشور ما نیز همواره الگوهای نابغه و موفق وجود داشته انـد کــه می توانند برای هر انسانی نمونه و سرمشق باشند. افراد نابغه ای همچون »بوعلی سینا« که در 7 سالگی وارد مکتب شد و در 10 سالگی موفق به حفظ کامل قرآن شد (که این خود مقدمه ای برای فراگیری علوم دیگر شد). و در زمان معاصر پرفسور »سید محمود حسابی « نمونه دیگری است که درواقع بنیانگذار علوم نوین و دانشگاه در ایران است . وی قبل از 7 سالگی نزد مادرش قرآن مجید را فرا گرفت و قبل از ورود به دبستان به فراگیری دیوان حافظ و گلستان وبوستان سعدی پرداخت. در تحصیلات دانشگاهی اش که کلاً مدت هفت سال طول کشید موفق به دریافت هشت مدرک از کارشناسی تا دکترا در رشته های ادبیات، پزشکی، مهندسی راه و ساختمان، ریاضیات، ستاره شناسی، نجـوم، ریاضی، بیولوژی، زیست شناسی، مهندسی برق و معدن و دکترای فیزیک با کسب رتبه نخست گردید .
دوم :
همیشه انسان باید دارای هدف یا اهداف والا و طویل المدت باشد وبا محض رسیدن به آن هدف باید هدف والاتری را انتخاب کند. باهدف بودن باعث شور و اشتیاق در شخص می شود و تاریخ و آینده متعلق به افرادی است که صاحب هدف هستند. کامیابی و موفقیت امروزه کشورهای پیشرفته، مدیون استقرار یا وضع هدف یا اهداف دیروز آنهاست .
اهداف باید روشن و مشخص و قـابل اندازه گیری باشد همچنان اهداف باید به مرحله های مختلف باتوجه به زمان تقسیم شوند، به طوری که هر مرحله قابل اجرا باشند و بالاخه قاطعیت برای تصمیم گیری و تمرین خودسازی برای اتخاذ تصمیم و آماده سازی خود جهت مواجه با چالشها و سختی های زندگی است به طوری که برای رسیدن به هر گلی باید از خارهای آن گذشت .
سوم :
باتوجه به زمان واستفاده بهینه از آن و بهره گیری مطلوب از دارایی و فرصتهای طلایی، به طوری که موفقیت و شکست هرکس بستگی به نحوه استفاده از وقت و زمان دارد .
چهارم:
پرهیز از تنبلی و تلاش و کوشش مداوم و نترسیدن از مشکلات و وضعیتهای بحرانی. زندگی همچون یک صحنه جنگ طویل المدت همراه با رقابت و مبارزه است که همواره باید برای نائل شدن به هدف جنگید .
پنجم:
تاکید برروی آینده و نه گذشته، اعتماد به نفس و انجام امور با کیفیت خوب و محبوس نکردن فکر و ادراک خود در محل زندگی یا محیط کار .
رمز موفقیت و کامیابی صرفاً در داشتن سرمایه هایی از قبیل ثروت، قدرت، مقام و شهرت و یا داشتن علم نیست. بلکه در نحوه استفاده از آنها از طریق ارتباط و تفاهم صحیح با مردم، محبت، مهرورزیدن به آنها و تقسیم علم، دانش و ثروت خود با دیگران است.1
منابع
1 - اوهایزر، رابرت، مدیریت بهره وری از زمان، ترجمه محسن رئوفی، نشر اوحدی، 1375 .
2 - برومند، زهرا، مدیریت رفتار سازمانی، تهران: انتشارات متون درسی: طرح درسنامه دانشگاه پیام نور، 1375 .
3 - صالح، حسین، خردسال ترین دانشمند، تهران : موسسه جامعه القرآن الکریم، 1377 .
4 - مشرف جوادی، اصول و متون مدیریت در اسلام، همدان: انتشارات نور علم، 1378 .
برگرفته از: ماهنامه تدبیر