تاريخ : جمعه 11 فروردین 1391  | 10:59 AM | نویسنده : قاسمعلی

در دهه های اخیر، سازمانها ، شاهد تغییرات اساسی در زمینه های ساختار، کارکرد و سبک‌های مدیریتی بوده اند.آیا می‌دانیدچه کاستی در مدیریت باعث می شود که سازمانها به مدیریت دانش روی آورند؟ این مدیریت دانش بر چه اساسی کار می‌کند؟ مولفه های آن و موانع آن کدامند؟ موسسات کنونی، اهمیت بیشتری جهت درک، انطباق پذیری و مدیریت تغییرات محیط پیرامون قایل شده و در کسب و بکارگیری دانش و اطلاعات روزآمد بمنظور بهبود عملیات و ارائه خدمات و محصولات مطلوبتر به مخاطبان پیشی گرفته اند . چنین موسساتی نیازمند بکارگیری سبک جدیدی از مدیریت به نام "مدیریت دانش" می باشند. مدیریت دانش آوازه خود را از طریق بکارگیری دانش و اطلاعات بمنظور ایجاد هماهنگی تغییرات پویا در موسسه و رشد و توسعه نظامهایی جهت تسریع انطباق پذیری سیستم با تغییرات محیط پیرامون کسب نموده است. امروزه موسسات باید قادر به خلق و بکارگیری دانش جدید و بازآفرینی دانش گذشته بمنظور دستیابی به اهداف خویش باشند. در حالیکه مدیریت دانش تاکید زیادی بر فن آوری اطلاعات می نماید و در بسیاری از موارد به عنوان مدیریت مبتنی بر فن آوری تعریف می گردد، اما در حقیقت مفهومی فراتر از آن دارد. مؤلفه های اساسی مدیریت دانش شامل موارد زیر می باشد:
1) فرهنگ: شامل ارزشها و اعتقادات اعضای سازمان در ارتباط با مفاهیم اطلاعات و دانش می باشد
2) فرایندعمل: در حقیقت افراد چگونه از اطلاعات و دانش در موسسات بهره گیری می نمایند.
3) سیاستها: شامل موانعی که در فرایند اشتراک دانش و اطلاعات در سازمان پدید می آید.
4) فن آوری: اینکه چه سیستمهای اطلاعاتی در سازمان موجود است.
مدیریت دانش شامل فرایند ترکیب بهینه دانش و اطلاعات در سازمان و ایجاد محیطی مناسب بمنظور تولید، اشتراک و بکارگیری دانش و تربیت نیروهای انسانی خلاق و نوآور است. چرا باید ازمدیریت دانش بهره جست؟ مهمترین اهداف یک مؤسسه درزمینه مدیریت مطلوبتر دانش، شامل حفظ و نگهداری اعضای کلیدی موسسه، ارتقاء سیستم انگیزشی، شناخت محیط و بهبود خدمات‌دهی به مراجعین یا مشتری می باشد.
تحقیقات، بیشترین موارد بهره گیری سازمان‌ها از مدیریت دانش رابه قرار زیر تعیین نموده است:
 

Image

نمودار زیر استفاده‌های کاربردی موسسات از مدیریت دانش را نشان می دهد



Image

مهمترین هدف بکارگیری مدیریت دانش، انطباق سریع با تغییرات محیط پیرامون بمنظور ارتقاء کارآیی و سودآوری بیشتر می‌باشد. به عبارت دیگر هدف نهایی مدیریت دانش شامل اشتراک دانش میان کارکنان بمنظور ارتقاء ارزش افزوده دانش موجود است. حوزه مدیریت دانش شامل مفاهیم و اصولی است که توانایی بکارگیری و اشتراک دانش را ارتقاء بخشیده ( نظیر تخصصها، مهارتها و تجربیات کارکنان ) و نقش کلیدی در توسعه و بهبود خلاقیت ، بهره وری و سوددهی سازمان ایفا می‌نماید. سازمان‌ها بمنظور بکارگیری مطلوب مدیریت دانش بایستی ضرورت ایجاد فرهنگ اشتراک دانش میان کارکنان را از طریق فرآیندی تحت عنوان "نهادینه سازی مدیریت دانش" درک نمایند. اهمیت نهادینه سازی مدیریت دانش به این دلیل است که اولاً درک نادرست کارکنان را از مدیریت دانش تصحیح نموده و ثانیاً آنها را در درک مزایای اشتراک دانش در سلزمان یاری رسانید. مدیریت دانش در ارتباط با قابل دسترس نمودن دانش جهت افرادی که به آن نیاز دارند بحث می کند. بهر حال بکارگیری بهینه دانش قابل دسترس، تنها زمانی امکان پذیر است که بدانیم در کجا باید به دنبال آن باشیم. معمولاً هر بخش از موسسه، عملکرد سایر بخشها را تکرارمی نماید زیرا امکان پذیر نیست که هم در جریان تمامی امور بود وهم از دانش تولید شده در سایر بخشها بهره گیری مطلوب نمود. تحقیقات حاکی از این مطلب است که مهمترین مانع اجرای اثربخش مدیریت دانش فقدان فرهنگ اشتراک دانش وعدم درک مزایای بیشمار مدیریت دانش در میان کارکنان می باشد. به عبارت دیگر دلایل اساسی عدم موفقیت مدیریت دانش عبارتست از :


● فقدان یادگیری سازمانی، بدلیل ارتباطات ضعیف میان کارکنان(20%)


● عدم موفقیت در بکارگیری مطلوب مدیریت دانش در تمامی فعالیتهای روزانه (19%)


● عدم تخصیص زمان مناسب بمنظور یادگیری روش‌های بهره برداری مطلوب از مدیریت دانش و درک پیچیدگیهای آن (18%)


● فقدان آموزش کارکنان (15%)


● برداشت نادرست کارکنان دال بر اینکه مدیریت دانش مزایای کمی را به کاربران آن ارائه می‌نماید. (13%)


مفاهیم مدیریت دانش را بایستی به کارکنان انتقال داد و برای این کار باید موافقت مدیران عالی بمنظور اجرای موفقیت‌آمیز مدیریت دانش جلب گردد . زیرا موفقیت یا شکست برنامه تا حدود زیادی به حمایت این افراد بستگی دارد. بهر حال چنین دانشی ، مفهومی انتزاعی دارد و فرهنگ اشتراک دانش به نگرش افرادی که این فرهنگ را ایجاد نموده اند، وابسته است. در صورتیکه کارکنان تمایلی به تقسیم دانش خویش با دیگر اعضاء نداشته باشند، بسیار مشکل خواهد بود که از طریق سیستم پاداش دهی یا الزامات قانونی، فرهنگ اشتراک دانش را میان آنان گسترش داد.


یکی از مهمترین چالشها جهت ورود مفاهیم جدید به سازمان‌ها ، ایجاد تغییرات فرهنگی به منظور پذیرش این مفاهیم می‌باشد. ایجاد فرهنگ اشتراک دانش نیازمند آموزش مدیران و کارکنان و فرایند مدیریت تغییر می باشد. رهبران دارای نقش کلیدی در تغییر نگرش‌های کارکنان و ایجاد موفقیت آمیز فرهنگ اشتراک دانش و نهادینه سازی مدیریت دانش هستند.



نویسنده: چنگ مینگ یو


مترجم: محمد علی نعمتی


تلخیص: ناهید جبلی


منبع: یو، چنگ مینگ (1384). "نقش و تاثیر رهبران سازمانی در نهادینه سازی مدیریت دانش در سازمانهای کنونی". مترجم محمد علی نعمتی. مجله الکترونیکی پژوهشگاه اطلاعات و مدارک علمی ایران. دوره پنجم، شماره اول


برگرفته از: دوهفته‌‌نامه اکسیر مدیریت



نظرات 0