تاريخ : جمعه 11 فروردین 1391 | 11:13 AM | نویسنده : قاسمعلی
اندازهگیری تفاوتهای فردی :
یکی از وظایف روانشناس صنعتی سازمانی آن است که مشخص سازد هر یک از داوطلبان ورود به سازمان، تا چه اندازه خصوصیات مورد مطالعه را دارا هستند. در تحقیقات علمی نمیتوان به اصطلاحات کلی اکتفا کرد.
یکی از وظایف روانشناس صنعتی سازمانی آن است که مشخص سازد هر یک از داوطلبان ورود به سازمان، تا چه اندازه خصوصیات مورد مطالعه را دارا هستند. در تحقیقات علمی نمیتوان به اصطلاحات کلی اکتفا کرد.
روانشناس صنعتی سازمانی باید بداند که هر صفت یا ویژگی شخصیتی تا چه حد در فرد مورد مطالعه او، وجود دارد. به عبارت دیگر، در این موارد، او « کیفیت» را تبدیل به « کمیت» میکند و آنچه را مشاهده کرده است، با اعداد و ارقام نشان میدهد. روانشناس صنعتی سازمانی در اندازهگیری تفاوتهای فردی داوطلبان ورود به سازمان یا در ارزیابی عملکرد کارکنان آن، از مقیاسهای گوناگون فیزیکی و روانشناختی استفاده میکند. اندازهگیری مشخصاتی مثل وزن، قد، دور سینه و نیروی دستها، به صورت واحدهای فیزیکی نشان داده میشود.
در اندازهگیریهای روانشناختی نمیتوان از واحدهای فیزیکی، استفاده کرد. این وضع معمولاً هنگامی مصداق پیدا میکند که بخواهیم صفاتی مثل هوش، استعداد، منش یا جامعهپذیری افراد را اندازهگیری کنیم. در این موارد، روانشناس صنعتی سازمانی باید به جای مقیاسهای مطلق، از مقیاسهای نسبی استفاده میکند و طی آن اعداد ترتیبی، مثل، اول، دوم، سوم و مانند آن را به کار میگیرد.
منشأ تفاوتهای فردی
منشأ تفاوتهای فردی را باید در وراثت افراد و محیط زندگی آنان ـ از آغاز (تشکیل نطفه) تا زمان مطالعهـ جستجو کرد. وراثت بیولوژیک هر یک از ما به وسیله کروموزومها و به عبارت دقیق تر، به وسیله ژن ها یا تعیین کنندههای شیمیایی، مشخص میشود.
موجود زنده در حال شکل گیریی را مایع آمنیوتیک در بر میگیرد که این مایع آمنیوتیکی محیط خارجی قبل از تولد آدمی را تشکیل میدهد. تولد باعث میشود که نوزاد با تحریکهای تازهای، مثل تحریکهای اجتماعی روبهرو شود. کودک از طریق محیط اجتماعی، میراث اجتماعی یا آنچه را که از لحاظ فرهنگی از نسلهای قبل، به او منتقل شده است، میگیرد. هر صفت شخصیتی، به واسطه اثر متقابل محیط و وراثت شکل میگیرد. تفاوت بین افراد میتواند در نتیجه تفاوتهای محیطی، تفاوتهای ارثی، یا محصول هر دو عامل باشد. بدین ترتیب، تفاوتهای موجود در رنگ چشم، ارثی است؛ تفاوتهای موجود در نگرشهای اجتماعی، محیطی است؛ و تفاوتهای موجود در هوش افراد نیز ارثی و محیطی است.
کاربرد یافتههای مربوط به بحث تفاوتهای فردی در سازمان
در زیر تنها به نمونههایی از کاربرد مفاهیم مربوط به تفاوتهای فردی در محیط کار، اشاره خواهیم داشت:
در انتخاب کارکنان: وقتی میخواهیم یک فرد مناسب را جهت تصدی شغلی انتخاب کنیم، باید این نکته مهم را در ذهن داشته باشیم که بین داوطلبان تصدی چنین شغلی، تفاوتهای فردی وجود دارد.
در آموزش کارکنان: وقتی کارکنان را در یک دوره آموزشی قبل از خدمت یا حین خدمت شرکت میدهیم، باید به این نکته اساسی توجه داشته باشیم که میزان هوش و علاقه آنان به یادگیری مطالب ارایه شده در دوره آموزشی، با یکدیگر متفاوت است.
در ارزیابی عملکرد شغلی کارکنان: در مواردی که قصد داریم عملکرد شغلی افراد را ارزیابی کنیم، باید بدانیم که توان، علاقه، میزان پشتکار، هوش، سرعت عمل و سایر ویژگیهای شخصیتی کارکنان تحت نظارت ما با هم تفاوت دارد و هر یک از آنان به میزان معینی قادرند در انجام دادن وظایف شغلی خود، مهارت کسب کنند.
در اعمال رهبری و مدیریت: وقتی اداره و رهبری یک واحد از سازمان به عهده ما گذاشته میشود، لازم است این نکته مهم را در نظر داشته باشیم که بعضی از افراد تحت نظارت ما در شرایطی بهتر کار میکنند که مدیر آنان از سبک رهبری آمرانه استفاده کند، بعضی دیگر از آنان با سبک رهبری مردمی (مشورتی) سازگارتر هستند و … اگر به یک فرد گفته شود چه فعالیتهایی را چگونه انجام دهد، بهتر کار میکند و بعضی دیگر ترجیح میدهند در چگونگی انجام دادن وظایف شغلی، خلاقیت و نوآوری داشته باشند.
در ایحاد انگیزه شغلی: اگر به یک فرد گفته شود در صورت موفقیت در انجام دادن وظایف شغلی پاداش مالی بیشنری دریافت خواهد کرد، ممکن است بر تلاش خود در کار بیافزاید. این احتمال نیز وجود دارد که فرد دیگر تنها به دلیل مطرح شدن در سازمان، بر تلاش خود بیافزاید؛ ولی افزایش پاداش مالی برای او اهمیت خاصی نداشته باشد. به هر حال، نیازهای افراد با یکدیگر تفاوت دارد و هر یک از آنان به دلیل یا دلایل خاص خود حداکثر توان و نیروی خود را در جهت انجام دادن وظایف شغلی به کار میگیرند.
منبع :charismaco.com
در اندازهگیریهای روانشناختی نمیتوان از واحدهای فیزیکی، استفاده کرد. این وضع معمولاً هنگامی مصداق پیدا میکند که بخواهیم صفاتی مثل هوش، استعداد، منش یا جامعهپذیری افراد را اندازهگیری کنیم. در این موارد، روانشناس صنعتی سازمانی باید به جای مقیاسهای مطلق، از مقیاسهای نسبی استفاده میکند و طی آن اعداد ترتیبی، مثل، اول، دوم، سوم و مانند آن را به کار میگیرد.
منشأ تفاوتهای فردی
منشأ تفاوتهای فردی را باید در وراثت افراد و محیط زندگی آنان ـ از آغاز (تشکیل نطفه) تا زمان مطالعهـ جستجو کرد. وراثت بیولوژیک هر یک از ما به وسیله کروموزومها و به عبارت دقیق تر، به وسیله ژن ها یا تعیین کنندههای شیمیایی، مشخص میشود.
موجود زنده در حال شکل گیریی را مایع آمنیوتیک در بر میگیرد که این مایع آمنیوتیکی محیط خارجی قبل از تولد آدمی را تشکیل میدهد. تولد باعث میشود که نوزاد با تحریکهای تازهای، مثل تحریکهای اجتماعی روبهرو شود. کودک از طریق محیط اجتماعی، میراث اجتماعی یا آنچه را که از لحاظ فرهنگی از نسلهای قبل، به او منتقل شده است، میگیرد. هر صفت شخصیتی، به واسطه اثر متقابل محیط و وراثت شکل میگیرد. تفاوت بین افراد میتواند در نتیجه تفاوتهای محیطی، تفاوتهای ارثی، یا محصول هر دو عامل باشد. بدین ترتیب، تفاوتهای موجود در رنگ چشم، ارثی است؛ تفاوتهای موجود در نگرشهای اجتماعی، محیطی است؛ و تفاوتهای موجود در هوش افراد نیز ارثی و محیطی است.
کاربرد یافتههای مربوط به بحث تفاوتهای فردی در سازمان
در زیر تنها به نمونههایی از کاربرد مفاهیم مربوط به تفاوتهای فردی در محیط کار، اشاره خواهیم داشت:
در انتخاب کارکنان: وقتی میخواهیم یک فرد مناسب را جهت تصدی شغلی انتخاب کنیم، باید این نکته مهم را در ذهن داشته باشیم که بین داوطلبان تصدی چنین شغلی، تفاوتهای فردی وجود دارد.
در آموزش کارکنان: وقتی کارکنان را در یک دوره آموزشی قبل از خدمت یا حین خدمت شرکت میدهیم، باید به این نکته اساسی توجه داشته باشیم که میزان هوش و علاقه آنان به یادگیری مطالب ارایه شده در دوره آموزشی، با یکدیگر متفاوت است.
در ارزیابی عملکرد شغلی کارکنان: در مواردی که قصد داریم عملکرد شغلی افراد را ارزیابی کنیم، باید بدانیم که توان، علاقه، میزان پشتکار، هوش، سرعت عمل و سایر ویژگیهای شخصیتی کارکنان تحت نظارت ما با هم تفاوت دارد و هر یک از آنان به میزان معینی قادرند در انجام دادن وظایف شغلی خود، مهارت کسب کنند.
در اعمال رهبری و مدیریت: وقتی اداره و رهبری یک واحد از سازمان به عهده ما گذاشته میشود، لازم است این نکته مهم را در نظر داشته باشیم که بعضی از افراد تحت نظارت ما در شرایطی بهتر کار میکنند که مدیر آنان از سبک رهبری آمرانه استفاده کند، بعضی دیگر از آنان با سبک رهبری مردمی (مشورتی) سازگارتر هستند و … اگر به یک فرد گفته شود چه فعالیتهایی را چگونه انجام دهد، بهتر کار میکند و بعضی دیگر ترجیح میدهند در چگونگی انجام دادن وظایف شغلی، خلاقیت و نوآوری داشته باشند.
در ایحاد انگیزه شغلی: اگر به یک فرد گفته شود در صورت موفقیت در انجام دادن وظایف شغلی پاداش مالی بیشنری دریافت خواهد کرد، ممکن است بر تلاش خود در کار بیافزاید. این احتمال نیز وجود دارد که فرد دیگر تنها به دلیل مطرح شدن در سازمان، بر تلاش خود بیافزاید؛ ولی افزایش پاداش مالی برای او اهمیت خاصی نداشته باشد. به هر حال، نیازهای افراد با یکدیگر تفاوت دارد و هر یک از آنان به دلیل یا دلایل خاص خود حداکثر توان و نیروی خود را در جهت انجام دادن وظایف شغلی به کار میگیرند.
منبع :charismaco.com