The International Productivity challenge In Production and Operation
چالش بهره وری بین المللی در تولید و عملیات
نرخ رشد بهره وری ایالات متحده چگونه با دیگر کشورهای صنعتی مقایسه می شود؟ در فاصله سالهای 1973 تا 1982 نرخ متوسط افزایش سالانه بهره وری در کانادا 4/1 درصد ، در آمریکا 5/1 درصد ، انگلستان 5/2 درصد ، در فرانسه 6/4 درصد ، در هلند 1/5 درصد ، در بلژیک 1/6 درصد و در ژاپن 2/6 درصد بوده است . ژاپن در جایگاه نخست و کانادا و آمریکا در قعر قرار دارند .
اگر GDP را مبنای مقایسه قرار دهیم ، بر طبق اطلاعات بدست آماده ترتیب زیر بدست می آید :
1985 1984
1- آمریکا 100.0 100.0
2- فرانسه 93.6 97.5
3- کانادا 99.8
4- هلند 98.1 ژاپن در حال خیز برداشتن به سوی آمریکا بود اما
5- آلمان 93.4 هنوز به پیشرفت بیتشری نیاز داشت.
6- بلژیک 93.3
7- ژاپن 75.5
8- انگلستان 76.1
9- ایتالیا 80.2
اطلاعات بیشتری در مورد تفاوت ها میان ملل مختلف در یک مطالعه عمده توسط پروفسور دی یمر و کسری فردوس از ( INSEAD فرانسه ) ناکانه از مؤسسه علمی ژاپن و میلر از دانشگاه بوستون آمریکا منعکس شد. این یک تحقیق سالانه درباره جهت گیری های آنیده تولید بود .
تحقیق آنها در سال 1987 نظریات 186 مدیر اجرایی در آمریکا ، 174 نفر در اروپا و 214 نفر را در ژاپن شامل می شد . این مدیران سطح بالا در سال 1986 فروش متوسطی بالغ بر 8/9 میلیون دلار را در واحدهای اقتصادی خود داشتند .
یک راه برای مقایسه تولید میان مراکز صنعتی در جهان مقایسه اولویت های گوناگون رقابتی است که در جدول زیر لیست شده اند . مدیران امریکای شمالی تأکید بسیاری بر کیفیت ، اجرای عملیات و ارائه خدمات دارند . ژاپنی ها بیشتر نگران قیمت ، سرعت تولید و محصولات جدید هستند . اروپایی ها تقریبا" مثل همتایان آمریکای شمالی هستد آنها کیفیت ، اجرای عملیات و ارائه خدمات را به عنوان مهمترین فاکتورها در نظر دراند . امریکایی ها به طور مشخص روی بهبود کیفیفت متمرکز شده اند . 3 قسمت عمده و مهم برای اروپایی ها اول جهت بخشی به انگیزه کارکنان تولید ، سیستم های کنترل موجودی و اتوماسیون مشاغل است . ژاپنی ها بر روی سیستم های تولید منعطف ، چرخه های کیفیت و تولید و سیستم های کنترل موجودی کار می کنند.
مدیران آمریکایی به طور زیرکانه همواره علاقمند هستند تا روش مدیریت ژاپنی را بررسی و کشف کنند که ژاپنی ها چه کارهای متفاوتی انجام می دهند . چه عاملی ژاپنی ها را به سوی موفقیت رهنمون می سازد . آیا فرهنگ است ؟ محیط است یا مهارتها ی مدیریتی یا عقاید مردم ؟
استادان مدیریت و مشاوران مدیریتی این موضوعات را بررسی و نظریاتی را ارائه داده اند.
یک نظریه مشهور را در اوایل سال 1980 توسط ویلیام اوچی ارائه شد که شامل بررسی او بر روی ویژگهایی سازمانها به عنوان مبنایی برای مقایسه متمرکز بود . اوچی یک سری ویژگیها و خصوصیات روشنی را برای سازمانهای ژاپنی عنوان می کند . استفدام دائمی ، ارزیابی و ارتقاء تدریجی ، مکانیزم های کنترلی ضمنی ، تصمیم گیری های جمعی ، مسئولیت جمعی و نگرانی و وابستگی کل نگر برای همه کارکنان .
از سوی دیگر خصوصیات ذاتی سازمانهای آمریکایی شامل استفدام موقتی (کوتاه مدت) ، ارزیابی و ارتقاء سریع ، مکانیزم های کنترلی مستقیم و صریح ، تصمیم گیری های فردی ، مسئوایت فردی و تفکر جزء نگرانه برای کارکنان می باشد.
اوچی مکتب جدید مدیریتی را در آمریکا به نام تئوری Z ارائه داد. او اعتقاد دارد که برخی از خصوصیات سازمان های ژاپنی می تواند به طور موفقیت آمیز در سازمانهای آمریکایی نسخه برداری شود.
تئوری Z در واقع یک ترکیب است که در حقیقت شامل بهترین مفاهیم هر دو مکتب است .
تئوری Z :
- تاکید بر مهارت های بین فردی و نیاز برای تعاملات گروهی
- تاکید بر تصمیم گیری جمعی اما مسئولیت های فردی
- تاکید بر روابط غیر رسمی و دموکراتیک برپایه اعتماد
- نگریستن به افراد به عنوان یک کل و نه به عنوان عوامل تولید
- با اینکه برنامه ریزی بسیار مورد توجه است اما شاخص های کمی به طور کلی مورد توجه قرار نمیگیرند.
پاسکال و آثوز راهبرد متفاوتی از اوچی را بیش گرفتند . آنها یک مدل ساختند تا بر اساس 7 متغیر شرکتهای ژاپنی و آمریکایی را ورد تجزیه و تحلیل و بررسی قرار دهند . یک دسته به نام HARDS’s شامل ساختار ، استراتژی و سیستم ها. دسته دیگر به نام SOFTS’s شامل مهارت ها ، کارکنان ، اهداف فرعی و روش ها است . بدون اینکه به طور جدی و استادانه در مورد این مفاهیم و تعاریف و منطق پشت سر آنها کار کنیم سخت است که ارزش و اعتبار آنها را مورد ارزیابی قرار دهیم. در این گفته که شرکتهای آمریکایی در قسمت اول بهترین هستند و شرکتهای ژاپنی در قسمت دوم شکی نیست. پاسکال و آثوز که هر دو از پروفسورهای مدرسه عالی بازرگانی بودند درباره تعاملات رفتاری و رفتار با کارگران نمره بیشتری را به ژاپنی ها می دهند .
Cole که بیش از یک دهه درباره کارگرهای ژاپنی مطالعه کرده و و مشاهدات بسیار خوبی از رفتارها ژاپنی ها و فرهنگ آنها در محیط کار داشته است اظهار میکند که ژاپنی ها در ارتباط برقرار کردن با افراد در محیط کار موفق هستند.
برگرفته از: managementdoc.com