تاريخ : شنبه 12 فروردین 1391 | 6:19 PM | نویسنده : قاسمعلی
1- اطمینان و تضاد
پیشنهاددهندگان سازمان مجازی، بینظمی، تضاد و نوسان را در محیطهای تجاری مشاهده میکنند اما این موضوعات را واقعیتهای اجتماعی میدانند و اعتقاد دارند که هر فردی تمایل دارد که با دیگران در یک روش منسجم همکاری کند و سادهلوحانه است که فکر کنیم در یک جامعهء مدرن همهء شرکا به صورت ناگهانی و بدون هیچ زمینهای به یکدیگر اطمینان کنند. بلکه باید از لحاظ فرهنگی این مساله بررسی شود و سپس براساس آن همکاری صورت گیرد. چرا که کلید اصلی موفقیت در سازمانهای مجازی اطمینان و اعتماد متقابل است.
پیشنهاددهندگان سازمان مجازی، بینظمی، تضاد و نوسان را در محیطهای تجاری مشاهده میکنند اما این موضوعات را واقعیتهای اجتماعی میدانند و اعتقاد دارند که هر فردی تمایل دارد که با دیگران در یک روش منسجم همکاری کند و سادهلوحانه است که فکر کنیم در یک جامعهء مدرن همهء شرکا به صورت ناگهانی و بدون هیچ زمینهای به یکدیگر اطمینان کنند. بلکه باید از لحاظ فرهنگی این مساله بررسی شود و سپس براساس آن همکاری صورت گیرد. چرا که کلید اصلی موفقیت در سازمانهای مجازی اطمینان و اعتماد متقابل است.
زمانی که دو شریک تصمیم به همکاری مشترک میگیرند با ایجاد ارتباط و وابستگی متقابل در فعالیتهایشان به سمت اعتمادسازی پیش میروند و در حقیقت یک پارادایم جدید را پایهگذاری میکنند. اطمینان یا عدم اطمینان به تعدادی عوامل وابسته است. این عوامل شامل ریسک، هزینهء شکست و تجربیات گذشته است. بنابراین اطمینان یک سرمایهء اجتماعی است که نیازمند اطمینان دو سویه از طرف هر یک از شرکاست. چون ایجاد اطمینان کاری، مشکل و زمان بر است. پس میتوان گفت که یکی از مشکلات سازمان مجازی به وجود آوردن راههایی برای ایجاد اطمینان بین شرکاست .
2- کلینگری و جزیینگری
در سازمان مجازی هر یک از شرکا در یک مجموعه قرار میگیرند تا کارشان را به بهترین نحو انجام دهند. سپس این مولفهها با یکدیگر ترکیب میشوند تا عملیات مجازی را با استفاده از مجموعهای از فرآیندها با در نظر گرفتن مزیتهای رقابتی هر یک از شرکا انجام دهند. به عنوان مثال موفقیت یک ورزشکار به عوامل خود فرد، مربیان تکنولوژی یا تسهیلاتی که برای وی آماده شده است، به تنهایی وابسته نیست بلکه به کل عوامل وابسته است. مشکل دیگر این است که هدف واضح و مشخص نیست و دلیلی وجود ندارد که شرکا همکاری با یکدیگر در سازمان مجازی را بپذیرند. بنابراین باید هدف بازنگری مجددا تعریف شود تا فرآیند یکپارچهسازی شرکا و مزیت رقابتی آنها به بهترین نحو انجام شود .
3- دانایی
دانایی مهمترین دارایی یک سازمان است. با وجود این به سادگی نمیتوان تعیین کرد که دانایی در کجای سازمان قرار دارد. ممکن است دانش در تکنولوژی، مدیران، سیستمهای اطلاعاتی، ساختار سازمانی و یا همهء این موارد باشد. بیشتر نویسندگان معتقدند که دانش سازمانی یک دانش ضمنی است. دانش ضمنی آن چیزی است که ما آن را به کار میبریم اما قادر به تعریف کردن آن نیستیم. یعنی نمیتوانیم آن چیزی را که میدانیم، توضیح دهیم و تنها میتوانیم آن را به کار ببریم. دانش ضمنی پایهء دانش سازمانی است. مهارتهای ضمنی تنها از طریق یک فرآیند اجتماعی انتقال مییابد .
4- زبان
«برای اینکه در دنیا سهمی داشته باشید باید زبان مشترک داشته باشید .»
برای برقراری ارتباط بین شرکا در سازمان مجازی به یک زبان مشترک نیازمندیم. مشکلی که در یک سازمان مجازی امکان دارد به وجود آید این است که دانش در اختیار یکی از شرکا باشد و آن شریک برای انتقال و به اشتراک گذاردن دانش خود نیاز به یک زبان مشترک دارد تا مقصود خود را بیان کند. اگر در برقراری ارتباط زبانی مشکل داشته باشد بالطبع مجموعهء سازمان مجازی با مشکل مواجه میشود. مشکل دیگر تفاوت فرهنگی بین شرکاست. بنابراین استفاده از زبان رسمی و بینالمللی تا حدود زیادی این مشکلات را برطرف خواهد کرد .
سیامک میراحمدی
برگرفته از: روزنامه سرمایه
2- کلینگری و جزیینگری
در سازمان مجازی هر یک از شرکا در یک مجموعه قرار میگیرند تا کارشان را به بهترین نحو انجام دهند. سپس این مولفهها با یکدیگر ترکیب میشوند تا عملیات مجازی را با استفاده از مجموعهای از فرآیندها با در نظر گرفتن مزیتهای رقابتی هر یک از شرکا انجام دهند. به عنوان مثال موفقیت یک ورزشکار به عوامل خود فرد، مربیان تکنولوژی یا تسهیلاتی که برای وی آماده شده است، به تنهایی وابسته نیست بلکه به کل عوامل وابسته است. مشکل دیگر این است که هدف واضح و مشخص نیست و دلیلی وجود ندارد که شرکا همکاری با یکدیگر در سازمان مجازی را بپذیرند. بنابراین باید هدف بازنگری مجددا تعریف شود تا فرآیند یکپارچهسازی شرکا و مزیت رقابتی آنها به بهترین نحو انجام شود .
3- دانایی
دانایی مهمترین دارایی یک سازمان است. با وجود این به سادگی نمیتوان تعیین کرد که دانایی در کجای سازمان قرار دارد. ممکن است دانش در تکنولوژی، مدیران، سیستمهای اطلاعاتی، ساختار سازمانی و یا همهء این موارد باشد. بیشتر نویسندگان معتقدند که دانش سازمانی یک دانش ضمنی است. دانش ضمنی آن چیزی است که ما آن را به کار میبریم اما قادر به تعریف کردن آن نیستیم. یعنی نمیتوانیم آن چیزی را که میدانیم، توضیح دهیم و تنها میتوانیم آن را به کار ببریم. دانش ضمنی پایهء دانش سازمانی است. مهارتهای ضمنی تنها از طریق یک فرآیند اجتماعی انتقال مییابد .
4- زبان
«برای اینکه در دنیا سهمی داشته باشید باید زبان مشترک داشته باشید .»
برای برقراری ارتباط بین شرکا در سازمان مجازی به یک زبان مشترک نیازمندیم. مشکلی که در یک سازمان مجازی امکان دارد به وجود آید این است که دانش در اختیار یکی از شرکا باشد و آن شریک برای انتقال و به اشتراک گذاردن دانش خود نیاز به یک زبان مشترک دارد تا مقصود خود را بیان کند. اگر در برقراری ارتباط زبانی مشکل داشته باشد بالطبع مجموعهء سازمان مجازی با مشکل مواجه میشود. مشکل دیگر تفاوت فرهنگی بین شرکاست. بنابراین استفاده از زبان رسمی و بینالمللی تا حدود زیادی این مشکلات را برطرف خواهد کرد .
سیامک میراحمدی
برگرفته از: روزنامه سرمایه