تاريخ : سه شنبه 15 فروردین 1391  | 11:36 PM | نویسنده : قاسمعلی
حجت‌الاسلام‌ و المسلمین دکتر «محمدجواد محقق‌نیا»؛ دارای دکترای اقتصاد از دانشگاه علامه‏طباطبایی است که هم‌اکنون عضو هیأت علمی پژوهشکده‌ی اموراقتصادی وزارت اقتصاد، می‌باشد. ایشان در نوشته‌ی خویش با ذکر رویکردهایی از اقتصاد اسلامی در صدر اسلام به توصیف ارتباط مفاهیم اقتصاد اسلامی، اقتصاد کلاسیک، اخلاق و عدالت پرداخته است.
گروه اقتصادی برهان/حجت‌الاسلام‌ و المسلمین دکترمحمدجواد محقق‌نیا؛  دارای دکترای اقتصاد از دانشگاه علامه‏طباطبایی است که هم‌اکنون عضو هیأت علمی پژوهشکده‌ی اموراقتصادی وزارت اقتصاد، می‌باشد. ایشان سابقه‌ی عضویّت در کارگروه بانک‌داری بدون ربا، شورای عالی تدوین برنامه‌ی پنجم توسعه‌ی اقتصادی و انجمن اقتصاد اسلامی ایران را نیز دارا بوده‌اند که در نوشته‌ی خویش با ذکر رویکردهایی از اقتصاد اسلامی در صدر اسلام به توصیف ارتباط مفاهیم اقتصاد اسلامی، اقتصاد کلاسیک، اخلاق و عدالت پرداخته است.
 
 
 
اقتصاد اسلامی با ظهور اسلام یعنی حدود 1400 سال پیش پا به عرصه‌ی وجود گذاشت. از ابتدای تشکیل حکومت اسلامی در مدینه، پیامبر به دنبال اجرای اقتصاداسلامی بوده است. شواهد تاریخی نشان می‌دهد با اجرای اصول اقتصاداسلامی در مدینه، اوضاع اقتصادی مردم آن شهر اگرچه قبل از آن خیلی روند مطلوبی نداشت اما بعدها رفته رفته بهبود پیدا کرد. به هر حال مبانی یاد شده با عنوان اقتصاد اسلامی آرام آرام پس از بعثت رسول خدا جای تازه‌ای را در مفاهیم جامع آن زمان به خود اختصاص داد. به گونه‌ای که بعدها اقتصاد اسلامی در آثار افرادی مانند «خواجه نصیر» و «ابن خلدون» کاملاً‌ دیده می‌شود. این آثار در مواقعی حتی به قدری پیش رفته است که برخی‌ها معتقدند «آدام اسمیت» دیگر، پدر علم اقتصاد نیست! لذا آن‌ها ابن‌خلدون را پدر علم اقتصاد می‌دانند و حتی اعتقاد دارند اصولی که اسمیت به ‌عنوان مفاهیم اولیّه‌ی اقتصاد از آن‌ها نام برده است در گذشته از ابن خلدون به صورت صریح‌تر، شفاف‌تر و حتی کامل‌تر بیان شده است.
 
**ظهور اقتصاد اسلامی در دوران جدید
 
بیش‌تر تحلیل‌گران اقتصاد اسلامی معتقدند، ظهور مبانی اقتصاد اسلامی در دوره‌ی جدید با ورود «شهید محمدباقر صدر» جان تازه‌ای به خود گرفت. تألیف کتب ارزشمند ایشان در حوزه‌ی اقتصاد اسلامی در همان سال‌‌ها باعث گردید تا آموزه‌های علم اقتصاد از منظر اسلام به صورت ویژه‌ای از سوی اغلب پژوهشگران و محققان آن زمان پی‌گیری ‌شود. تسلط مرحوم صدر به مبانی و آموزه‌های اقتصاد اسلامی در آن برهه با نگاشتن کتبی مانند «البانک لاربوی» (بانک‌داری بدون ربا) و «اقتصادنا» (اقتصاد ما) جدیّت بیش‌تری به خود گرفت. حتی اغلب اندیشمندان حوزه‌ی اقتصاد اسلامی از مرحوم صدر به عنوان پدر علم اقتصاد اسلامی، یاد می‌کنند. در هر حال می‌توان اذعان کرد دوران زندگی مرحوم صدر از جمله سال‌هایی است که اقتصاد اسلامی پر و بال تازه‌ای به خود گرفت و پیشرفت قابل ملاحظه‌ای را به خود دید.
 
**دولت و سیاست‌های حضرت امیر(ع)
 
نامه‌ی حضرت امیر(علیه‌السلام) به مالک اشتر، نمونه‌ی بارزی از اجرای اقتصاد اسلامی در آن برهه‌ی تاریخی است. حضرت علی(علیه‌السلام) در نامه‌ای با عنوان توصیه و وصایا که به مالک اشتر (یکی از اصحاب خود) می‌نویسد، نکات ویژه‌ای را به وی یادآور می‌گردد. در این نامه که به‌ عنوان سندی برجسته و تاریخی شناخته می‌شود، آمده است، از ثروتمندان، مالیات بگیر چراکه گرفتن مالیات از ثروتمندان باعث عمرانی و آبادانی در جامعه می‌شود؛ بر بازار نظارت کن اما دخالت نکن؛ توجه ویژه‌ای به کشاورزی داشته باش و ... این‌ها نمونه‌های بارزی از احکام اقتصاد اسلامی در آن برهه (دوران حضرت امیر(علیه‌السلام)) است. این موارد نشان می‌دهد اقداماتی که با اقتضائات آن برهه به صورت توصیه از سوی حضرت علی(علیه‌السلام) به برخی از اصحاب خود یادآوری می‌شده است؛ گسترش و توسعه‌ی یک‌سری قوانین با عنوان «اقتصاد اسلامی»‌ را مورد هدف قرار داده است. از سوی دیگر پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز در تشریح برخی قوانین اقتصاد اسلامی می‌فرمایند: «اگر کسی سیر باشد و همسایه‌اش گرسنه بخوابد، مسلمان نیست.»
 
این احادیث و بیانات از پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و حضرت امیر(علیه‌اسلام) بیانگر این موضوع است که آموزه‌های اقتصادی – اسلامی، یکی از سیره‌های آنان است. با توجه به این روایات، متوجه می‌شویم که آموزه‌های اخلاقی کاملاً در علم اقتصاد، تأثیر گذاشته است. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت هنر اقتصاد اسلامی این است که اخلاق را با اقتصاد می‌آمیزد.
  
تداخل اخلاق و اقتصاد در یک‌دیگر به طور قطع به بازنگری یک اقتصاد جدید به نام اقتصاد اسلامی منجر خواهد شد. اصولاً تفاوت اقتصاد غرب (نئوکلاسیک) با اقتصاد اسلامی نیز در بروز و ظهور همین اخلاق نمایان می‌شود. اقتصاد غربی که بیش‌تر تحلیل‌گران از آن با عنوان اقتصاد نئوکلاسیک یاد می‌کنند، انسان را صرفاً یک موجود مادی تلقی می‌کند و معتقد است: «همه چیز در دست انسان است.» این در حالی است که اقتصاد اسلامی کاملاً برعکس این موضوع عمل می‌‌نماید. «اگر جامعه‌ی مسلمان، تقوا پیشه کند، برکات خداوند بر آسمان و زمین نازل می‌شود.» این مسأله در هیچ تئوری غیراسلامی قابل توجیه نیست. به هیچ وجه برای یک اقتصاددان کلاسیک این ‌کار معنا ندارد که اقتصاد را با اخلاق یکی ببیند. به هر حال تقوا در اقتصاد اسلامی به عنوان یک عامل تعیین کننده به شمار می‌آید. مهم‌ترین ویژگی اقتصاد اسلامی این است که انسان را محور تمام فعالیّت‌ها و اقدام‌ها می‌داند، لذا در این نوع نگاه، انسان مورد نظر اقتصاد اسلامی معتقد است: «جهان دیگری نیز به جز جهان مادی کنونی وجود دارد که ما تا ابد در آن زندگی خواهیم کرد.»
 
**عدالت و اقتصاد اسلامی
 
مهم‌ترین هدف در اقتصاد اسلامی، رسیدن به عدالت اجتماعی و اقتصادی است. تمام اقداماتی که در حکومت اسلامی صورت می‌گیرد باید به سمتی باشد که حرکت به سوی عدالت را تضمین کند. بنابراین بدون تضمین و اجرای عدالت در جامعه‌ی اسلامی، نمی‌توان اذعان کرد که اقتصاد اسلامی در جامعه‌ی یاد شده پیاده ‌سازی شده است. عدالت مهم‌ترین ویژگی یک اقتصاد از منظر انسانی است که البته از سوی غرب و اقتصاددانان کلاسیک و نئوکلاسیک بیش از 200 سال است که به طور کامل کنار گذاشته شده است. غربی‌ها توجهی به عدالت ندارند و اصولاً یکی از مهم‌ترین ویژگی‌ها و شاخصه‌های بارز اقتصاد غربی نوع نگاه به عدالت است بنابراین نوع نگاه اقتصاد اسلامی با اقتصاد غربی در واژه‌ی «عدالت»، تجمیع می‌شود.
  
 بنابراین عدم توجه به واژه‌ی عدالت باعث بروز بحران‌هایی در جامعه خواهد شد که نمونه‌ای از آن را در سال 2007 میلادی، مشاهده کردیم. اقتصاد دنیا در سال 2007 میلادی به دلیل بی‌توجهی به مسأله‌ی عدالت و به‌طور کلی اقتصاد اسلامی، دچار بحرانی شد که شعله‌های آن در روزهای اخیر نیز مشاهده می‌شود.
 
 
مهم‌ترین هدف در اقتصاد اسلامی، رسیدن به عدالت اجتماعی و اقتصادی است. تمام اقداماتی که در حکومت اسلامی صورت می‌گیرد باید به سمتی باشد که حرکت به سوی عدالت را تضمین کند. بنابراین بدون تضمین و اجرای عدالت در جامعه‌ی اسلامی، نمی‌توان اذعان کرد که اقتصاد اسلامی در جامعه‌ی یاد شده پیاده ‌سازی شده است. عدالت مهم‌ترین ویژگی یک اقتصاد از منظر انسانی است که البته از سوی غرب و اقتصاددانان کلاسیک و نئوکلاسیک بیش از 200 سال است که به طور کامل کنار گذاشته شده است.
 
**اقتصاد غرب جایی برای خدا نمی‌داند
 
در حالی که اقتصاد اسلامی، خداوند را مدیر و همه کاره‌ی عالم می‌داند، مبانی و اصول پایه‌ی اقتصاد غرب محور «اقتصاد بدون خداست.» اقتصاد کلاسیک معتقد است: «خداوند دخالتی در امور ندارد»؛ به‌گونه‌ای که در این اقتصاد برای خداوند جایگاهی تبیین و طراحی نشده اما از سوی دیگر در آموزه‌ها و مفاهیم اولیّه‌ی اقتصاد اسلامی داریم «خداوند لحظه به لحظه امورات جهان را رصد می‌کند و اعمال انسان‌ها در اراده‌ی اوست؛ خداوند براساس نوع رفتار انسان‌ها برای آن‌ها روزی مقدر می‌کند و تقدیرات خداوند براساس رفتارهای انسان‌ها رقم می‌خورد و...»
 
حتی شاید برای یک اقتصاددان کلاسیک ‌کار این عبارت که اگر فرد با اعضای خانواده‌اش خوش اخلاق باشد روزی او نیز بیش‌تر خواهد شد و زندگی پر رونقی خواهد داشت اصلاً قابل قبول نباشد و معنایی نیز نداشته باشد اما این مسأله یک واقعیّت برای اقتصاد اسلامی است. در هر حال باید به یاد داشته باشیم اقتصاد اسلامی یک اقتصاد «ناب» است. سابقه‌ای حدود 1400 سال دارد و از قدیمی‌ترین و موفق‌ترین شاخه‌های علوم انسانی محسوب می‌گردد. با نگاه به برخی روایات و آیات قرآنی متوجه می‌شویم که اقتصاد اسلامی هدایت‌گر مناسبی برای شکوفایی یک اقتصاد است.(*)
 

*حجت‌الاسلام‌ و المسلمین دکتر «محمدجواد محقق‌نیا»؛ عضو هیأت علمی پژوهشکده‌ی اموراقتصادی وزارت اقتصاد



نظرات 0