تاريخ : چهارشنبه 16 فروردین 1391 | 10:43 PM | نویسنده : قاسمعلی
از هرسرپرست، مدیر و مسئولی بپرسید که چه مواردی برای ساختن یک تیم نیرومند - صددرصد دراختیار منافع شرکت- و متحد لازم است، حتما با محدوده وسیعی از پاسخ های آنها روبهرو خواهید شد. علت چیست؟
معمولا افراد به جنبه های مختلف کار تیمی ارزش می دهند. اولویت های شخصی و مواردی که هر فرد برای راحتی خود در نظر می گیرد، در اینکه افراد گوناگون به چه چیزی اعتقاد دارند، اثرگذار است .
طبق بررسی های به عمل آمده از بیش از 100 شرکت برتر دنیا در 20 سال گذشته به چند فاکتور اساسی برای برپایی وتداوم شادابی تیم های کاری می رسیم.شاید عجیب به نظر برسد که پنج راه حل (یاد شده در ادامه مطلب) به طور شگفت انگیزی ساده هستند و ساده تر اینکه به صورت کاملا جدی وقتی از تیم های کاری مختلف در مورد تمایلات و خواسته های خود از مدیران می پرسیم ،نهایتا به همین جوابها می رسیم _
اگرچه به ظاهر همه جواب ها یکسان هستند، ولی در حقیقت اینگونه نیست، زیرا هر مجموعه ای معمولا به همین مسائل ساده اهمیت نمی دهد.بنابر این ، اگر شما سرپرست ، مدیر یا رئیسی هستید که متوجه هرکدام از
این قسمتها می شوید، لطفا سرسری از روی آنها نگذرید.شاید گمان کنید که می توانید در یک چشم به هم زدن آنها را فراهم کنید، اما نمی توانید_ یا اینکه می خواهید این کار را انجام دهید ولی افراد زیر مجموعه شما نمی بینند
در ادامه به 5 ویژگی یاد شده اشاره می کنیم :
1. صداقت :
بله - شما به عنوان یک مسئول باید صادق باشید اما کارمندان می خواهند آن را لمس کنند. برای مجموعه افراد یک مجموعه که درگیریها و مسائل پیچیده روزانه را دارند، صداقت مدیران یک نیاز ضروری است.آنها پاسخ ناقص یا ضعیف به پرسشهایشان نمی خواهند. جواب سوالی را نمی دانید، فقط بگویید: اجازه بدهید بررسی کنم و با مراجعه به منابع یا کتابها جواب بدهم. اجازه دهید جواب بله شما واقعا " بله" باشد و جواب نه یا منفی شما واقعا و پس از تفکر "نه " باشد تا مجبور به پس گرفتن آن نباشید. همچنین با حقایق کنار بیایید و سعی در مخفی نگهداشتن واقعیات نکنید ،چون در صورتی که صادق نباشید، پی خواهید برد که اعتبار و منزلت خود را نزد کارمندان تان از دست داده اید .
2. اعتماد :
هنوز هم می شنویم که: آنها به ما آموزش های لازم را برای درست انجام دادن کارها داده اند، اما وقتی هنگام تصمیمگیری فرا می رسد، اجازه نمی دهند آنچه را که آموختهایم انجام دهیم. آنها به ما اعتمادی ندارند _
افسوس بر مدیران - اگر ما تمام زمانها و هزینه هایی را - که گاه به چشم نمی آید - برای آموزش های صحیح به کارمندان صرف می کنیم ، آیا نباید این اعتماد را داشته باشیم که اجازه بدهیم آنچه را آموخته اند اجرا کنند؟ این کار نشان می دهد که ما به آنان اطمینان نداریم و به زودی خواهیم دید که کارایی آنها کاهش یافته و حداقل توانایی شان را بروز خواهند داد. البته در شرکتها یا مؤسساتی که به صورت تیمی کار می کنند این مسئله بیشتر به چشم می آید .
3. احترام متقابل :
از معلم قدیمی ام آموخته ام که : آنچه را که می خواهی بگیری بده - که معنای واقعی احترام متقابل است. به معنایی دیگر، اگر ما می خواهیم از کارمندانمان احترام ببینیم، باید ابتدا به آنها احترام بگذاریم . اما به یاد داشته باشید، احترام ایشان باید در حیطه امور اداری باشد نه فقط برخوردهای شخصی-احترام متقابل شامل مؤدب بودن، صحبت کردن با کارمندان مانند انسان های محترم( نه برده) ، گوش دادن مشتاقانه به حرف های ایشان و جدی بودن در آنچه که از ما انتظار دارند، می شود.تمامی آنچه که گفته شد ، پایه واساس احترام متقابل هستند. ولی اجازه بدهید کمی شفاف تر صحبت کنم : نباید با کسی که در چارت سازمانی شرکت پایین تر از ما قرار دارد به صورت تحقیرآمیز و تند صحبت کنیم .
4. تشخیص :
این آزمون در سطح جهانی انجام شده است و جواب آن این است: کمونیسم(به همه با یک چشم نگاه کردن) به درد نمیخورد. افراد می خواهند آنچه را که انجام می دهند، دیده شود و مدیران هم تشخیص دهند که هرکسی چقدر زحمت می کشد.نکته اساسی اینجاست که فقط به تشخیص های شخصی یا سیستمی تکیه نکنیم . بلکه باید تعادل ایجاد کنیم. از کارمندان هنگامی که کار خوبی انجام می دهند -در میان جمع - قدردانی کنید. هنگامی که یک تیم به هدف تعیین شده می رسد یا از آن فراتر می رود،مشخص است تمامی اعضای آن باهم برای یک هدف کار کرده اند. از تشخیص همکاری هایی که منجر به این عمل شده است ،اطمینان حاصل کنید، یعنی به عنوان یک مدیر بدانید چه کسی، چه کاری را چگونه انجام داده است تا به اهداف مشترک رسیده است؟
5.پشتیبانی :
بدون پشتیبانی و حمایتهای لازم ، اعضای تیم برای ماندن در کنار یکدیگر به منازعه خواهند پرداخت . آنها نیاز دارند، بدانند هنگامی که اهدافی درچارچوب سیاست های کاری مشخص دارند، از حمایت های مادی و معنوی برای انجام آن برخوردار هستند. با دریغ کردن این حمایتها ، نگهداشتن یک تیم کاری یکپارچه و نیرومند مشکل خواهد بود .
منبع-تدبیر
برگرفته از: روزنامه تفاهم
طبق بررسی های به عمل آمده از بیش از 100 شرکت برتر دنیا در 20 سال گذشته به چند فاکتور اساسی برای برپایی وتداوم شادابی تیم های کاری می رسیم.شاید عجیب به نظر برسد که پنج راه حل (یاد شده در ادامه مطلب) به طور شگفت انگیزی ساده هستند و ساده تر اینکه به صورت کاملا جدی وقتی از تیم های کاری مختلف در مورد تمایلات و خواسته های خود از مدیران می پرسیم ،نهایتا به همین جوابها می رسیم _
اگرچه به ظاهر همه جواب ها یکسان هستند، ولی در حقیقت اینگونه نیست، زیرا هر مجموعه ای معمولا به همین مسائل ساده اهمیت نمی دهد.بنابر این ، اگر شما سرپرست ، مدیر یا رئیسی هستید که متوجه هرکدام از
این قسمتها می شوید، لطفا سرسری از روی آنها نگذرید.شاید گمان کنید که می توانید در یک چشم به هم زدن آنها را فراهم کنید، اما نمی توانید_ یا اینکه می خواهید این کار را انجام دهید ولی افراد زیر مجموعه شما نمی بینند
در ادامه به 5 ویژگی یاد شده اشاره می کنیم :
1. صداقت :
بله - شما به عنوان یک مسئول باید صادق باشید اما کارمندان می خواهند آن را لمس کنند. برای مجموعه افراد یک مجموعه که درگیریها و مسائل پیچیده روزانه را دارند، صداقت مدیران یک نیاز ضروری است.آنها پاسخ ناقص یا ضعیف به پرسشهایشان نمی خواهند. جواب سوالی را نمی دانید، فقط بگویید: اجازه بدهید بررسی کنم و با مراجعه به منابع یا کتابها جواب بدهم. اجازه دهید جواب بله شما واقعا " بله" باشد و جواب نه یا منفی شما واقعا و پس از تفکر "نه " باشد تا مجبور به پس گرفتن آن نباشید. همچنین با حقایق کنار بیایید و سعی در مخفی نگهداشتن واقعیات نکنید ،چون در صورتی که صادق نباشید، پی خواهید برد که اعتبار و منزلت خود را نزد کارمندان تان از دست داده اید .
2. اعتماد :
هنوز هم می شنویم که: آنها به ما آموزش های لازم را برای درست انجام دادن کارها داده اند، اما وقتی هنگام تصمیمگیری فرا می رسد، اجازه نمی دهند آنچه را که آموختهایم انجام دهیم. آنها به ما اعتمادی ندارند _
افسوس بر مدیران - اگر ما تمام زمانها و هزینه هایی را - که گاه به چشم نمی آید - برای آموزش های صحیح به کارمندان صرف می کنیم ، آیا نباید این اعتماد را داشته باشیم که اجازه بدهیم آنچه را آموخته اند اجرا کنند؟ این کار نشان می دهد که ما به آنان اطمینان نداریم و به زودی خواهیم دید که کارایی آنها کاهش یافته و حداقل توانایی شان را بروز خواهند داد. البته در شرکتها یا مؤسساتی که به صورت تیمی کار می کنند این مسئله بیشتر به چشم می آید .
3. احترام متقابل :
از معلم قدیمی ام آموخته ام که : آنچه را که می خواهی بگیری بده - که معنای واقعی احترام متقابل است. به معنایی دیگر، اگر ما می خواهیم از کارمندانمان احترام ببینیم، باید ابتدا به آنها احترام بگذاریم . اما به یاد داشته باشید، احترام ایشان باید در حیطه امور اداری باشد نه فقط برخوردهای شخصی-احترام متقابل شامل مؤدب بودن، صحبت کردن با کارمندان مانند انسان های محترم( نه برده) ، گوش دادن مشتاقانه به حرف های ایشان و جدی بودن در آنچه که از ما انتظار دارند، می شود.تمامی آنچه که گفته شد ، پایه واساس احترام متقابل هستند. ولی اجازه بدهید کمی شفاف تر صحبت کنم : نباید با کسی که در چارت سازمانی شرکت پایین تر از ما قرار دارد به صورت تحقیرآمیز و تند صحبت کنیم .
4. تشخیص :
این آزمون در سطح جهانی انجام شده است و جواب آن این است: کمونیسم(به همه با یک چشم نگاه کردن) به درد نمیخورد. افراد می خواهند آنچه را که انجام می دهند، دیده شود و مدیران هم تشخیص دهند که هرکسی چقدر زحمت می کشد.نکته اساسی اینجاست که فقط به تشخیص های شخصی یا سیستمی تکیه نکنیم . بلکه باید تعادل ایجاد کنیم. از کارمندان هنگامی که کار خوبی انجام می دهند -در میان جمع - قدردانی کنید. هنگامی که یک تیم به هدف تعیین شده می رسد یا از آن فراتر می رود،مشخص است تمامی اعضای آن باهم برای یک هدف کار کرده اند. از تشخیص همکاری هایی که منجر به این عمل شده است ،اطمینان حاصل کنید، یعنی به عنوان یک مدیر بدانید چه کسی، چه کاری را چگونه انجام داده است تا به اهداف مشترک رسیده است؟
5.پشتیبانی :
بدون پشتیبانی و حمایتهای لازم ، اعضای تیم برای ماندن در کنار یکدیگر به منازعه خواهند پرداخت . آنها نیاز دارند، بدانند هنگامی که اهدافی درچارچوب سیاست های کاری مشخص دارند، از حمایت های مادی و معنوی برای انجام آن برخوردار هستند. با دریغ کردن این حمایتها ، نگهداشتن یک تیم کاری یکپارچه و نیرومند مشکل خواهد بود .
منبع-تدبیر
برگرفته از: روزنامه تفاهم