تاريخ : چهارشنبه 16 فروردین 1391  | 10:54 PM | نویسنده : قاسمعلی
خوب است بدانیم در واقع صداقت وهر گونه باور و اعتقاد نسبت بهکاریکه انجام می دهیم بر عملکرد ما اثرگذاشته و زمینه ساز موفقیت شغلی می شود.ذهنیت مثبت وصادق بودن درکسب وکارباعث افزایشکارایی و موفقیت فرد می گردد و دید منفی و صداقت نداشتن نسبت بهکسب وکار عاملی مهم جهتکاهش عملکرد فردی است.اشتیاق و علاقه بهکارکه از ذهنیت مثبت نسبت بهکار ایجاد می شود هم زمینه های موفقیت و خلاقیت را فراهم میکند و هم باعث آرامش روحی و ذهنی فرد در طول مدت روز می گردد. اگر صادق باشید، دیگران نسبت به شما این برداشت را پیدا میکنندکه همیشه با مشتری ها و مراجعین صادق هستید. اگر هم آنها در مورد شما یک چنین برداشتی ندارند، بایدکاریکنید تا این عقیده در ذهن آنها ایجاد شود. به هر حال رعایت صداقت در عرصه یکار و تجارت همیشه حاکی از این امر استکه به موفقیت بیشتری دست پیدا خواهیدکرد .
 

چرا صداقت؟


در تجارت، صداقت بدان معناستکه شما هرکسی راکه با او تعامل دارید، در جریان تمام امور قرار داده و اطلاعاتکافی در مورد موضوع مورد بحث در اختیار او قرار میدهید. این امر نه تنها می تواند سطح انتظار طرف مقابل را در حدکاملاً مقبولی قرار دهد، بلکه شما نیز می توانید با قاطعیت تصمیم بگیریدکه آیا آماده ی انجام تجارت مورد نظر هستید یا نه. البته همانطورکه مطلع هستید امروزه برخی از تجارت ها به صورت آن لاین انجام میپذیرد و در چنین شرایطی ایجاد اعتماد و اطمینان امر دشواری به نظر می رسد. به این منظور باید سعیکنید درک صحیح از توانایی های خودتان ارائه دهید. از اینرو باید سعیکنید تا با صداقتکامل دید شخصی طرف مقابل را نسبت به خودتان بهبود ببخشید .


زمانیکه فرد از چیزیکه شما به او ارائه می دهید، قدر دانی نمیکند، می توانید به این نتیجه برسیدکه او تمایلی نسبت به مشارکت با شما را ندارد. اگر در مورد خودتان و چیزیکه پیشنهادکرده اید، حقیقت را بازگوکرده باشید، به هر حال باز هم این احتمال وجود داردکه خدمات ارائه شده از جانب شما مورد قبول طرف مقابل واقع نگردد. به این معناکه شما تجارت را از دست می دهید. شاید هم دلیلش این باشدکه موفق نشده اید تصویر مناسبی در نظر فرد مقابل ایجاد نمایید و یا اینکه شاید انتظارا طرف مقابل قدری زیاد به نظر برسد. به هر حال روند زندگی به این شکل است و شما می توانید باکسانیکارکنیدکه ارزش خدمات شما را به خوبی می دانند و قدردان هستند .


چگونه می توان صادق بود؟


زمانیکه شما تمام اطلاعات را در اختیار مشتری خود قرار بدهید، او می تواند با آگاهیکامل، بهترین گزینه را انتخابکند. البته شاید گاهی سخت باشد و نتوانید اغراق و مبالغه درکار خود نکنید؛ اما اگر شما تصمیم می گیریدکه صادق باشید، باید به دنبال ویژگی های منحصر بفردی در خدمات خود باشید و آنها را به مشتری گوشزدکنید. در این میان هیچ وقت نباید صمیمت و خلوص نیت را فراموشکنید .


به عنوان مثال در ابتدا شما باید به طور معقول پیشنهاد خود را ارزیابیکنید و ببینیدکه محصولات شما دارای چه مزیت منحصر بفردی نسبت به انواع مشابه خود هستند و سعیکنید از آن منظر وارد معامله شوید. شما همچنین می توانید به سایر مزایاییکه در نظر مشتری از اهمیت بیشتری برخوردار هستند، اشارهکنید (اما به هر حال همه چیز به مشتری و اولویت بندی های او بستگی دارد) سپس باید با استفاده از یک زبان سادهکلیه مزایای خدمات خود را برای او تشریحکنید به طوریکه برایش قابل فهم باشد .


آیا گفتن حقیقت به آن معناستکه باید همه چیز را بگویید؟ به نظر من "بستگی دارد." از این مهمتر شما باید اطلاعاتی را در اختیار مشتری قرار دهیدکه به او ارتباط دارد یعنی اطلاعاتیکه به اوکمک میکند تصمیم معقولی اتخاذ نماید؛ اما این اطلاعات شامل چه مواردی می تواند باشد؟ اینکه تمام داستان های زندگی خود را برای او تعریفکنید و یا اینکه با او در مورد سود و زیان خود صحبتکنید؟ به هر حال تصمیم با خودتان است. باید توجه داشته باشیدکه قصد شما از انجام اینکار تنها ایجاد ارزش است. درست نیست؟


من حقیقت را گفتم حالا چه شد؟


متاسفانه مشکلیکه این روزها به وفور دیده می شود این استکه مردم به راحتی نمی توانند تصمیم گیریکرده و انتخابکنندکه آیا یک معامله تجاری به نفع آنهاست و ارزشش را داردکه انجامش دهند یا خیر. این امر به ویژه در زمانیکه قیمتکالا و یا خدمات ارائه شده قدری افزایش پیدا میکند، معنا پیدا میکند. به همین دلیل استکه اگر شماکار را به سرویس هایکاری معرفی میکنید و یاکالاهای گرانقیمتی تهیه و عرضهکنید ممکن است برخی از افراد اگر متوجه حقیقت شوند هیچ تمایلی به وارد شدن در معامله با شما از خود نشان ندهند .


آیا واقعاً اگر شما حقیقت را بازگوکردید و طرف مقابل از شما روی گرداند، خیلی بد می شود؟


در حقیقت شاید اصلا اینطور نباشد. اما به هر حال باز هم همه چیز بستگی به شرایط و موقعیت خاص خود دارد. به عنوان مثال اگر طرف مقابل حسن نیت شما در پیشنهادتان را نادیده بگیرد، این بدان معناستکه آنها برایکاریکه شما انجام میدهید، هیچگونه اهمیتی قائل نمی شوند. این همچنین بدان معناستکه آنها در حال حاضر انتظارات بالایی از شما دارند. این روند در آینده هم ادامه پیدا خواهدکرد و روزی پیش می آیدکه آنقدر انتظارشان زیاد می شودکه به هیچ وجه قابل تطمیع نخواهد بود. برخی از این افراد نیز دمدمی هستند و خیلی زود مواضع خود را تغییر میدهند و علاوه بر این انتظارات نابحایی را در ذهن خود پرورش می دهند .


اما زمانیکه شما صادقانه برخورد میکنید و مشتری های مناسبی را برای خود بر می گزینید، به احتمال زیاد به حرف های شما گوش می دهند. همچنین مشتری هاییکه یک چنین خصوصیتی داشته باشند در خیلی از موارد با شما راه می آیند، برای مدت زمان طولانی با شماکار میکنند و شرایط مختلف شما را می پذیرند. این دقیقاً همان مشتری استکه هرکسی آرزوی داشتن آن را دارد. درست نیست؟ در این شرایط صحبتکردن از روی صداقت به شماکمک میکندکه بتوانید به خواست های خود برسید .


باید توجه داشتکه یکی از مزایای بزرگ صداقت این استکه به سرعت می توانید متوجه این امر بشویدکه چهکسی به خدمات شما علاقه دارد و می توانید با اوکارکنید به هیمن دلیل دیگر وقت تان را با افرادیکه از خدمات شما لذت نمی برند تلف نمیکنید. در عوض باکارکردن با افردیکه آنها هم بهکارکردن با شما تمایل دارند، لذت خواهید برد. چندی قبل یک مقاله در این مورد نوشتمکه چرا افراد برای موفقیت نیازمند این مطلب هستندکه بهکاریکه انجام می دهند علاقه داشته باشند. صحبت صادقه در این میان از اهمیت بالایی برخوردار است و نیز یکی دیگر از زوایای الماس موفقیت استکه باید در این قسمت در نظر گرفت. اما به هر حال الزام و اجبار در تمام زوایای زندگی وجود دارد . یکی از نادر مواردیکه شما می توانید حقیقت را بازگو نکنید (دقت داشته باشیدکه عدم اعلام حقیقت به معنای دروغ گقتن و یا مبالغهکردن نیست ) زمانی استکه شدیداً به پول نیاز دارید و حاضرید تحت هر شرایطیکارکنید . به این معناکه شما هر یک از خواست های مشتری را براورده میکنید .


مثال های عینی


شاید برخی از افراد تاکنون در حرفه ی خود صادقانه با مشتری ها برخورد نکرده باشند وبا خواندن این مقاله بگویند: "من نمی خواهم تجارت خودم را با چند جمله ایکه در این مقاله می خوانم به خطر بیندازم ."


شما مطمئن باشیدکه اگر من نمی توانستم از حرف هایم دفاعکنم، هیچ گاه یک چنین مسائلی را مطرح نمیکردم. خوب اجازه دهید یکی از مواردی راکه خودم به شخصه با آن مواجه شدم را برایتان بازگوکنم: چند وقت پیش مشتری هایی داشتمکه می خواستند به سرعت به نتیجه برسند، و در عین حال هزینه بالایی پرداخت نکنند و من نیز مطابق میلشانکار را انجام دهم. زمانیکه به آنها گفتم این پروژه ی آن لاین در حدود 3 تا 12 ماه به طول می انجامد، شوکه شدند. من تبدیل به فردی شده بودمکه حامل خبرهای بدی برای آنها بودم، به همین دلیل بعد از این اتفاق آنها به تدریج شروعکردند به توجهی نسبت به من .


آیا من ناامید شدم؟ البتهکه نه. منطقی بودن و صداقت داشتن مسئله مهمی است اما باعث شده بود من پروژه ی جدید را از دست بدهم. این امر واقعاً گیجکننده بود. سپس تصمیم گرفتم بر روی نتیجه یکار آنها تمرکزکنم. آیا آنها نتیجه می خواستند؟ البته؛ اما آیا به آنها گفتمکه من پروژه های دیگری را نیز در دست دارم وکارکردن با آنها خیلی برایم سخت است؟ بله؛ اما این حرف من اصلاً آنها را نترساند و باعث نشدکه بروند وکارشان را بهکس دیگری ارجاع دهند. به محض اینکه گفتم آنها را به نتیجه دلخواه خواهم رساند،کاملاً منطقی برخوردکردند و توانستم منظور خودم را به آنها تفهیمکنم .


همه این مسائل به این معناستکه :


• نهایتاً مشتری را جذب میکنید


• می توانید بهترین مشتری ها را برای خود داشته باشید


• باید صبور و مصر باشید و به خودتان ایمان داشته باشید


به همین دلیل هم هستکه باید سعیکنید مشتری های قدیمی را برای خود حفظکنید، چراکه نیمی ازکار را قبلاً برای آنها انجام داده اید، به شما اعتماد دارند . همچنین باید درکار خود اصل شفافیت را نیز رعایتکنید. اگر این اصل را رعایتکنید مشتری ها ازکارکردن با شما خوشحال و راضی خواهند بود و شما نیز از آنها راضی می شوید. اگر اینکار را انجام دهید، مشتری ها به راحتی متوجه می شوندکه شما در حال انجام چهکاری برای آنها هستید و به همین دلیل با اعتماد و اطمینان بیشتری قدم به جلو می گذارند. البته در این سایت مقالات متنوعی در مورد روش های موفقیت ذکر شده استکه با مطالعه ی آنها می توانید اطلاعات دقیق تری در مورد اینکه چگونه می توانید تجارت موفق تری داشته باشید بدست آورید. یکی دیگر از مواردیکه باید همیشه به آن توجه داشته باشید، مسئله تبلیغات است. به جای اینکه بخواهید برای مردم تاثیر "وای شگفت انگیز است" بگذارید سعیکنید تاثیر منطقی روی آنها بگذارید و اهداف و خدمات خود را به طور معقول برای آنها توضیح دهید . زمانیکه به شروعکاری اقدام می نمایید: باید با خودتان بگوییدکه چالش های بسیار زیادی در پیش روی شما و تشکیلاتتان قرار خواهد داشت، مقام های ارشد چهکارهای ارزشمندیکه انجام نمی دهد، چقدر خوب استکه در آنجاکار میکنید، و چه مزایایی به همراه دارد .


جمع بندی


به هر حال صداقت تنها به جنبه هایکاری زندگی ختم نمی شود. اگر شما بخواهید چیزی را پنهانکنید به هر حال دیر یا زود همه چیز فاش می شود و اطلاعات حقیقی برای طرف مقابل آشکار خواهند شد. در تجارت صداقت به آن معناستکه شما افرادی راکه بعداً در آینده قرار است با شماکارکنند را به خود جلب میکنید. ماهیت اینکار هم بدان معناستکه شما را قادر می سازد تا از زندگی لذت بیشتری ببرید. هم از زندگی و هم ازکارکردن با مردمیکه آنها هم ازکارکردن با شما لذت می برند. هیچ وقت برای لذت بردن از زندگی دیر نیست .


www.mardoman.com


برگرفته از: روزنامه تفاهم



نظرات 0