تاريخ : جمعه 18 فروردین 1391  | 10:54 PM | نویسنده : قاسمعلی

حجم‌ بازار جهاني‌ سالانه‌ صنعت‌ مشاوره‌ مديريت‌ بيش‌ از 100 ميليارد دلار برآورد مي‌شود و سهم‌ آن‌ در صادرات‌ 6000 ميليارد دلاري، حدود 20 ميليارد دلار است.

صنعت‌ مشاوره‌ مديريت‌ از معدود فعاليتهاي‌ اقتصادي‌ است‌ كه‌ در فاصله‌ سالهاي‌ 1960 تا 2000 سالانه‌ بيش‌ از 12 درصد رشد داشته‌ است.

پيش‌بيني‌ مي‌شود ظرف‌ 10 سال‌ آينده‌ رشد صنعت‌ مشاوره‌ مديريت‌ به‌ 15 درصد برسد.

آمريكا به‌ تنهايي‌ 19 درصد از بازار جهاني‌ صنعت‌ مشاوره‌ مديريت‌ را به‌ خود اختصاص‌ داده‌ است.

عمده‌ترين‌ مشكل‌ كنوني‌ شركتهاي‌ مشاوره‌ مديريت، كمبود نيروي‌ انساني‌ متخصص‌ است.

در سال‌ 2000 حدود 6 هزار نفر از مشاوران‌ برجسته‌ 50 شركت‌ برتر مشاوره‌اي‌ جهان، محل‌ كار خود را براي‌ دريافت‌ حقوق‌ بيشتر ترك‌ كرده‌اند.

مسئله‌ كمبود نيروي‌ انساني، گسترش‌ كامپيوتر، افزايش‌ رقابت‌ و فشارها درجهت‌ كاهش‌ هزينه‌ها، موجب‌ شده‌ است‌ مشاركت‌ راهبردي‌ از قبيل‌ ادغامها موردتوجه‌ شركتهاي‌ متوسط‌ و كوچك‌ قرارگيرد.

1 - مقدمه‌

‌بيش‌ از يك‌ قرن‌ از زماني‌ مي‌گذرد كه‌ «آرتور دي‌ ليتل» در سال‌ 1886 با تاسيس‌ اولين‌ شركت‌ مشاوره‌ مديريت، عنوان‌ پدر اين‌ حرفه‌ را به‌ خود اختصاص‌ داد. اين‌ صنعت‌ درحال‌ حاضر توانسته‌ است‌ علاوه‌ بر اينكه‌ منشا خدمات‌ براي‌ ساير فعاليتها باشد، خود نيز به‌ فعاليت‌ مهم‌ اقتصادي‌ تبديل‌ شود. حجم‌ بازار جهاني‌ سالانه‌ اين‌ صنعت‌ درحال‌ حاضر بيش‌ از 100 ميليارد دلار برآورد مي‌شود و سهم‌ آن‌ در صادرات‌ 6000 ميليارد دلاري‌ جهان‌ نيز حدود 20 ميليارد دلار در سال‌ است. بااين‌ حال‌ اين‌ صنعت‌ نيز با چالشهاي‌ عمده‌اي‌ مواجه‌ است.

‌در اين‌ مقاله‌ ضمن‌ مروري‌ بر حجم‌ بازار جهاني‌ صنعت‌ مشاوره‌ مديريت، دامنه‌ خدمات‌ اين‌ صنعت‌ در حال‌ حاضر بررسي‌ شده‌ و مهمترين‌ چالشهاي‌ مربوط‌ به‌ آن‌ نيز به‌ اختصار ارائه‌ مي‌شود.

2 - بازار جهاني‌ مشاوره‌ مديريت‌

‌صنعت‌ مشاوره‌ مديريت‌ از معدود فعاليتهاي‌ اقتصادي‌ است‌ كه‌ در فاصله‌ سالهاي‌ 1960 تا 2000 به‌طور متوسط‌ سالانه‌ بيش‌ از 12% رشد داشته‌ است‌ و پيش‌بيني‌ مي‌شود در 10 سال‌ آتي‌ نيز سالانه‌ حدود 15% رشد داشته‌ باشد.(1) اگرچه‌ اطلاعات‌ دقيقي‌ از حجم‌ بازار جهاني‌ اين‌ صنعت‌ دردست‌ نيست‌ ولي‌ حداقل‌ آن‌ را براي‌ سال‌ 2000 بالغ‌ بر 100 ميليارد دلار برآورد كرده‌اند(2) و سهم‌ اين‌ صنعت‌ دركل‌ صادرات‌ 6000 ميليارد دلاري‌ جهان‌ درهمان‌ سال‌ نزديك‌ به‌ 20 ميليارد دلار برآورد مي‌شود.(3)

‌ايالات‌ متحده‌ آمريكا به‌ تنهايي‌ 19% از بازار جهاني‌ اين‌ صنعت‌ را به‌ خود اختصاص‌ داده‌ است‌ و كشورهاي‌ انگليس‌ با 4/9%، آلمان‌ با 7/6% و ژاپن‌ با 1/6% در رده‌هاي‌ بعدي‌ قرار دارند.

‌آمار تعداد شركتهايي‌ كه‌ در زمينه‌ مشاوره‌ مديريت‌ درجهان‌ فعاليت‌ كرده‌ و حجم‌ فروش‌ سالانه‌ آنها بيش‌ از يك‌ ميليون‌ دلار است، حدود 15000 شركت‌ تخمين‌ زده‌ مي‌شود كه‌ اين‌ تعداد بيش‌ از 600000 نفر مشاور مديريت‌ را به‌ استخدام‌ خود درآورده‌اند.(4)

‌بررسي‌ توزيع‌ بخشي‌ بازار اين‌ صنعت‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ بخش‌ موسسات‌ تجاري‌ و خدمات‌ شخصي‌ با 1/27% در صدر قرار دارد و صنعت‌ با 7/18% و بخش‌ مالي، بيمه‌ و مستغلات‌ با 2/16% در رده‌هاي‌ بعدي‌ قرار دارد

‌همچنين‌ آمار مزبور نشان‌ مي‌دهد بخش‌ خدمات‌ با 66%، بزرگترين‌ مشتري‌ خدمات‌ مشاوره‌ مديريت‌ است‌ و ساخت‌ و توليد با 34% در رتبه‌ بعدي‌ قرار دارد. مفهوم‌ ضمني‌ توزيع‌ مزبور اين‌ نكته‌ است‌ كه‌ موسسات‌ مشاوره‌ مديريت‌ بايستي‌ آمادگي‌ كافي‌ براي‌ ارائه‌ خدمات‌ موثر به‌ بخش‌ خدمات‌ را داشته‌ باشند.


3 - بازار جهاني‌ صنعت‌ مشاوره‌
‌بررسي‌ بازار جهاني‌ صنعت‌ مشاوره‌ مديريت‌ به‌ تفكيك‌ گروههاي‌ فرعي‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ بيشترين‌ سهم‌ با 22% به‌ گروه‌ مديريت‌ استراتژيك‌ تعلق‌ دارد. كمك‌ به‌ تصميماتي‌ نظير كاهش‌ و يا افزايش‌ اندازه، توسعه‌ محصول‌ و بازار، ادغامها و مشاركتهاي‌ راهبردي‌ در اين‌ گروه‌ قرار دارد. يكي‌ از ويژگيهاي‌ مهم‌ اين‌ گروه‌ از خدمات‌ مشاوره‌ مديريت‌ اتكا، بسيار زياد آن‌ به‌ توانائيهاي‌ شهودي‌ است‌ و كوششهاي‌ گسترده‌ درجهت‌ اتوماسيون‌ اين‌ نوع‌ تصميمها توسعه‌ چنداني‌ نداشته‌ است. گروه‌ تكنولوژي‌ و سيستم‌هاي‌ اطلاعات‌ با 19% سهم، رتبه‌ دوم‌ را به‌ خود اختصاص‌ داده‌ است‌ و بررسي‌ روندها نيز حاكي‌ از استعداد بالقوه‌ رشد قابل‌ توجه‌ در اين‌ بخش‌ است. رتبه‌ سوم‌ با اختلاف‌ قابل‌ توجه‌ به‌ رهبري‌ و مديريت‌ تغيير (10% سهم) اختصاص‌ دارد و خدمات‌ مربوط‌ به‌ مديريت‌ كيفيت‌ و بهره‌وري‌ در رتبه‌هاي‌ بعدي‌ قرار دارند. پايين‌ترين‌ سهم‌ نيز به‌ مسائل‌ مربوط‌ به‌ بازارهاي‌ پولي‌ و مالي‌ (7/1%) و مديريت‌ پروژه‌ (7/1%) اختصاص‌ دارد.


4 - چشم‌انداز آتي‌ بازار جهاني‌


‌به‌طوركلي‌ اگرچه‌ اغلب‌ بخشهاي‌ صنعت‌ مشاوره‌ مديريت‌ با افزايش‌ بازار مواجه‌ خواهندبود ولي‌ بررسي‌ روندهاي‌ اين‌ صنعت‌ نشان‌ مي‌دهد رشد قابل‌ توجه‌ اين‌ بخش‌ مديون‌ آثار ناشي‌ از تحولات‌ مربوط‌ به‌ تجديد اندازه، واگذاري‌ بخشي‌ از اختيار به‌ خارج‌ از سازمان‌(OUTSOURCING) و همچنين‌ مسائل‌ مربوط‌ به‌ ادغامها و مشاركتهاي‌ عمده‌ است. پس‌ از آن‌ تكنولوژي‌ اطلاعات‌ منبع‌ رشد بالقوه‌ و قابل‌ توجه‌ محسوب‌ مي‌شود. توسعه‌ منابع‌ انساني‌ و رهبري‌ نيز در رده‌هاي‌ بعدي‌ قرار دارند.(5)

‌با اين‌ حال، نكته‌ مهم‌ در اين‌ صنعت‌ تحولاتي‌ است‌ كه‌ در نحوه‌ ارائه‌ خدمات‌ مشاوره‌ درحال‌ وقوع‌ است. بررسيها نشان‌ مي‌دهد به‌ دليل‌ توسعه‌ صنعت‌ كامپيوتر از يك‌ سو و باتوجه‌ به‌ تمايل‌ روزافزون‌ به‌ مكانيزاسيون‌ تصميم‌گيريها، انتظار مي‌رود در آينده‌ نزديك‌ طيف‌ وسيعي‌ از خدمات‌ مشاوره‌اي‌ با استفاده‌ از نرم‌افزارهاي‌ كامپيوتري‌ قابل‌ ارائه‌ باشد و براين‌ اساس‌ درحال‌ حاضر تعدادي‌ از شركتهاي‌ مشاوره‌اي، كوششهاي‌ خود را از ارائه‌ خدمات‌ به‌ ارائه‌ محصول‌ ازطريق‌ تهيه‌ بسته‌هاي‌ تصميم‌سازي‌ در زمينه‌هاي‌ مختلف‌ سوق‌ داده‌اند و اين‌ حرفه‌ نيز به‌ بخش‌ درآمدزايي‌ تبديل‌ شده‌ است. با اين‌ حال، پاره‌اي‌ از زمينه‌هاي‌ خدمات‌ مشاوره‌اي‌ همچنان‌ قابليت‌ اتوماسيون‌ را نداشته‌ و متكي‌ بر الگوي‌ مرسوم‌ مشاوره‌ خواهندبود


5 - چالشهاي‌ اساسي‌


‌رشد قابل‌ توجه‌ تقاضا به‌ خدمات‌ صنعت‌ مشاوره‌ مديريت‌ منجر به‌ بروز برخي‌ چالشهاي‌ اساسي‌ در اين‌ بخش‌ نيز شده‌ است. دسترسي‌ به‌ منابع‌ انساني‌ ماهر و حركت‌ به‌ سمت‌ ادغامها و تغيير از ارائه‌ خدمات‌ به‌ محصول‌ از عمده‌ترين‌ چالشها محسوب‌ مي‌شود.(4)

كمبود منابع‌ انساني: عمده‌ترين‌ مشكل‌ كنوني‌ شركتهاي‌ مشاوره‌ مديريت، دسترسي‌ به‌ نيروي‌ انساني‌ توانمند است. با وجود اينكه‌ موسسات‌ مشاوره‌ ازجمله‌ موسسات‌ جذاب‌ براي‌ استخدام‌ محسوب‌ مي‌شوند، ولي‌ پيشنهادات‌ بهتر ساير بخشها و همچنين‌ كمبود فارغ‌التحصيلان‌ توانمند، دستيابي‌ به‌ مهمترين‌ دارايي‌ اين‌ موسسات‌ را با دشواري‌ مواجه‌ ساخته‌ است. برابر نتيجه‌ پژوهشي‌ كه‌ اخيراً‌ توسط‌ گروه‌ تحقيقات‌ «كندي» انجام‌ شده‌ است‌ درحال‌ حاضر شركتهاي‌ معتبر مشاوره‌اي‌ براي‌ پاسخ‌ به‌ تقاضا با 250 هزار نفر كمبود در منابع‌ انساني‌ توانمند مواجه‌ هستند.(3) اين‌ درحالي‌ است‌ كه‌ به‌عنوان‌ مثال‌ شركتي‌ نظير مك‌كينزي‌ (معتبرترين‌ شركت‌ خدمات‌ مشاوره‌ مديريت‌ درجهان) در سال‌ 2000 به‌ تنهايي‌ 100 نفر از 700 نفر فارغ‌التحصيل‌ مقطع‌ كارشناسي‌ ارشد دانشكده‌ بازرگاني‌ هاروارد را به‌ استخدام‌ خود درآورده‌ است.(4) عمق‌ مشكل‌ تاحدي‌ است‌ كه‌ در سال‌ 2000 شركتهايي‌ نظير
A.T.KEARNEY به‌ خاطر كمبود نيروي‌ انساني‌ مجبور شده‌ است‌ طرحهاي‌ مشاوره‌اي‌ مهمي‌ نظير طرح‌ 5/1 ميليارد دلاري‌ اتوماسيون‌ شركت‌ رولز رويس‌ و يك‌ طرح‌ 800 ميليون‌ دلاري‌ بازنگري‌ در استراتژي‌ شركتهاي‌ دايملر - كرايسلر و همچنين‌ يك‌ طرح‌ تجديد ساختار ايرباس‌ به‌ ارزش‌ بالغ‌ بر 320 ميليون‌ دلار را رد كند (همان).

‌مشكل‌ اصلي‌ در اين‌ ميان‌ صرفاً‌ كمبود انگيزه‌هاي‌ استخدام‌ نيست. درحالي‌ كه‌ متوسط‌ حقوق‌ سالانه‌ براي‌ فارغ‌التحصيلان‌ كارشناسي‌ ارشد از دانشگاههاي‌ معتبر در ساير فعاليتها حدود 92000 دلار است، شركتهاي‌ مشاوره‌گاه‌ به‌طور متوسط‌ تا 200 هزار دلار را نيز پيشنهاد مي‌كنند و از اين‌ موضوع‌ مي‌توان‌ دريافت‌ كه‌ به‌ احتمال‌ زياد مسئله‌ اصلي، كمبود نيروي‌ انساني‌ توانمند در اين‌ بخش‌ است. معضل‌ ديگر شركتهاي‌ مشاوره‌اي‌ نرخ‌ بالاي‌ ترك‌ نيروي‌ انساني‌ است. در سال‌ 2000، حدود 6000 نفر از مشاوران‌ برجسته‌ 50 شركت‌ برتر مشاوره‌اي‌ جهان‌ به‌ دليل‌ پيشنهادات‌ وسوسه‌ برانگيز كارفرمايان‌ ديگر سازمان‌ قبلي‌ خود را ترك‌ كرده‌اند. حتي‌ شركتهايي‌ نظير مك‌كينزي‌ و گروه‌ مشاورين‌ بوستون‌ نيز با وجود نظامهاي‌ جبران‌ قابل‌ توجه‌ از اين‌ موضوع‌ مصون‌ نبوده‌اند و قادر به‌ رقابت‌ با پيشنهادهاي‌ ميليون‌ دلاري‌ كارفرمايان‌ ديگر نبوده‌اند. اگرچه‌ تشكيل‌ دوره‌هاي‌ تربيت‌ مشاور توسط‌ خود شركتها، بازنگري‌ در نظامهاي‌ جبران‌ و استخدام‌ ازجمله‌ واكنشهاي‌ معمول‌ سالهاي‌ اخير بوده‌ است، ولي‌ به‌نظر مي‌رسد مهمترين‌ چالش‌ صنعت‌ مشاوره‌ در سالهاي‌ آتي‌ همچنان‌ مسئله‌ نيروي‌ انساني‌ خواهدبود.(2)

افزايش‌ ادغامها و مشاركت‌ راهبردي: از ديگر روندهاي‌ مهم‌ كنوني‌ در صنعت‌ مشاوره‌ مديريت‌ افزايش‌ ادغامها و مشاركت‌ راهبردي‌ در اين‌ صنعت‌ است. برابر تحقيقات‌ انجمن‌ حرفه‌اي‌ صنعت‌ مشاوره‌ مديريت‌ كانادا، اگرچه‌ شركتهاي‌ بزرگ‌ مشاوره، ازنظر تعداد فقط‌ 3% از كل‌ شركتهاي‌ مشاوره‌اي‌ جهان‌ را تشكيل‌ مي‌دهند. ولي‌ همين‌ تعداد نزديك‌ به‌ 90% بازار جهاني‌ اين‌ صنعت‌ را به‌ خود اختصاص‌ داده‌اند. مسئله‌ كمبود نيروي‌ انساني، گسترش‌ كامپيوتر و بويژه‌ اينترنت، افزايش‌ رقابت‌ و فشارها درجهت‌ كاهش‌ هزينه‌ها، موجب‌ شده‌ است‌ مشاركت‌ راهبردي‌ ازقبيل‌ ادغامها، ليسانس‌ و فرانشيز موردتوجه‌ شركتهاي‌ متوسط‌ و كوچك‌ قرار گيرد. پيش‌بيني‌ مي‌شود، اين‌ روند در سالهاي‌ آتي‌ نيز با شدت‌ بيشتري‌ پيگيري‌ شود.(5)

تغيير از ارائه‌ خدمات‌ به‌ محصول: برخلاف‌ حركتهاي‌ غالب‌ در اغلب‌ فعاليتهاي‌ اقتصادي‌ كه‌ حركت‌ اوليه‌ را با محصول‌ شروع‌ كرده‌ و به‌تدريج‌ به‌ سمت‌ خدمات‌ سوق‌ مي‌يابند، به‌نظر مي‌رسد در صنعت‌ مشاوره‌ مديريت‌ عكس‌ اين‌ جريان‌ درحال‌ تحقق‌ است. روندها نشان‌ مي‌دهد كه‌ به‌ دلايل‌ مختلف‌ ازجمله‌ اولويتهاي‌ كارفرمايان، افزايش‌ تعداد رقبا، توسعه‌ علوم‌ كامپيوتري‌ و افزايش‌ دانش‌ ارائه‌ خدمات‌ مشاوره، طيف‌ عمده‌اي‌ از اين‌ شركتها جهت‌ فعاليتهاي‌ خود را از ارائه‌ خدمات‌ چهره‌ به‌ چهره‌ مشاوره‌اي‌ به‌ سمت‌ ارائه‌ خدمات‌ از طريق‌ محصول‌ سوق‌ داده‌اند. تلاشهاي‌ گسترده‌اي‌ براي‌ تبديل‌ تصميمهاي‌ ذهني، بصيرتي‌ به‌ الگوهاي‌ تحليلي‌ انجام‌ شده‌ است‌ و درنتيجه‌ اين‌ كوششها، امروزه‌ بسياري‌ از تصميماتي‌ كه‌ از نوع‌ شهودي‌ / بصيرتي‌ تلقي‌ مي‌شد به‌ سطح‌ تصميمهاي‌ عملياتي‌ الگوسازي‌ شده‌ و به‌ شكل‌ نرم‌افزارها ارائه‌ گرديده‌ است.

‌درعين‌ حال‌ بايد توجه‌ داشت‌ كه‌ اين‌ بخش‌ از كسب‌وكار مشاوره‌ نيز داراي‌ ارزش‌ پولي‌ قابل‌ توجهي‌ بوده‌ و سود سرشاري‌ را نصيب‌ توليدكنندگان‌ كرده‌ استO .

منابع‌ و مأخذ:

1 - گزارش‌ تحليلي‌ انستيتو حرفه‌اي‌ صنعت‌ مشاوره‌ مديريت‌ كانادا، 2000 تحت‌ عنوان‌
INDUSTRY SECTOR ANALYSIS

2 - گزارش‌ مجله‌ فورچون‌ (2001) تحت‌ عنوان‌

CONSULTANT HAVE A BIG PEAPLE PROBLEM 3 - سلسله‌ گزارشهاي‌ تحليلي‌ از سايت‌(2002) TOP-CONSULTANT.COM تحت‌ عنوان‌

GLOBAL OPPORTUNITIES IN MANAGEMENT CONSULTING 4 - گزارش‌ تحليلي‌ انجمن‌ بين‌المللي‌ شركتهاي‌ مشاوره‌ مديريت‌ آمريكا (2000)

5 - مجموعه‌ گزارشهاي‌ شركت‌
A-T-KEARNEY تحت‌ عنوان‌ چالشهاي‌ صنعت‌ مشاوره‌ مديريت‌

O بختياري، پرويز، مديريت‌ و مشاوره‌ مديريت‌ در آستانه‌ قرن‌ بيستم‌ و يكم، تهران، انتشارات‌ سازمان‌ مديريت‌ صنعتي، 1376

O ناصر صنوبر: مدير بخش‌ مشاوره‌ و تحقيق‌ سازمان‌ مديريت‌ صنعتي‌ - نمايندگي‌ آذربايجان‌

ناصر صنوبر

برگرفته از :  imi.ir

 



نظرات 0