تاريخ : جمعه 18 فروردین 1391  | 10:54 PM | نویسنده : قاسمعلی

مديريت‌ زيبا مديريتي‌ داراي‌ فلسفه‌ و اخلاق‌ است. مديريت‌ زيبا، مديريتي‌ مشتري‌مدار است‌ و در آن‌ پيوند نزديكي‌ ميان‌ مشتري‌مداري‌ و توسعه‌ و تحقيق‌ وجود دارد.

از ويژگيهاي‌ مديريت‌ زيبا، توجه‌ به‌ چهره‌هاي‌ گوناگون‌ مشتري‌ است‌ كه‌ خريدار بودن، مصرف‌كننده‌ بودن، شهروند بودن‌ و همنوع‌ بودن‌ آنها موردتوجه‌ قرار مي‌گيرد.

مديريت‌ زيبا، شرط‌ ضروري‌ براي‌ داشتن‌ سازماني‌ پويا و خلاق‌ است.

در مديريت‌ زيبا نبايد هرگز از اشتباه‌ بيم‌ داشته‌ باشيم‌ بلكه‌ ترس‌ واقعي‌ آن‌ است‌ كه‌ دست‌ روي‌ دست‌ بگذاريم‌ و هيچ‌ كاري‌ صورت‌ نگيرد.

مديريت‌ زيبا درتوجه‌ به‌ ملاحظات‌ محيطزيست‌ و كره‌خاكي‌ است‌ با توليد محصولاتي‌ كه‌ كالاي‌ سبز ناميده‌ مي‌شوند براي‌ مشتريان‌ سبز كه‌ طرفدار محيطزيست‌اند.

يكي‌ از دلمشغوليهاي‌ مديريت‌ ارشد در سازمانهاي‌ امروز بايد حركت‌ با جريان‌ زمان، شناخت‌ زمان‌ حال‌ و پيش‌بيني‌ نسبتاً‌ درستي‌ از آينده‌ باشد.

مديريت‌ زيبا مديريتي‌ است‌ كه‌ در آن‌ همه‌ كاركنان‌ به‌ راحتي‌ نظر و آرأ خود را به‌ نفع‌ كميت‌ و كيفيت‌ محصول‌ ابراز كنند و به‌ شيوه‌هاي‌ نادرست‌ كار اعتراض‌ كنند.

مقدمه‌ مترجم‌

‌هنگامي‌ كه‌ پس‌ از دريافت‌ فصلنامه‌ انگليسي‌ زبان‌KENSHU ارگان‌ موسسه‌ بورسيه‌هاي‌ فني‌ ژاپن‌ فهرست‌ مطالب‌ آن‌ را مطالعه‌ مي‌كردم‌ چشمم‌ به‌ مطلبي‌ با نام‌ «مديريت‌ زيبا» افتاد. پيش‌ از مطالعه‌ آن‌ با خود مي‌انديشيدم‌ كه‌ «مديريت‌ زيبا» چگونه‌ مديريتي‌ مي‌تواند باشد؟ به‌ هرحال‌ باتوجه‌ به‌ آشنايي‌ به‌ انديشه‌اي‌ كه‌ ژاپني‌ها درباره‌ مديريت‌ دارند و مطالبي‌ كه‌ در اين‌ موارد مي‌نويسند تصور كردم‌ كه‌ حتماً‌ بايد مطلب‌ درباب‌ روابط‌ انساني‌ و ازجنس‌ انگيزش‌ باشد اما مطلب‌ را كه‌ مطالعه‌ كردم‌ دريافتم‌ كه‌ اين‌ بار نگاه‌ دكتر ياماجي‌ كه‌ تجربه‌اي‌ 44 ساله‌ در شركت‌ بزرگ‌ كانن‌ دارد زيبايي‌ مديريت‌ را در عوامل‌ ديگري‌ نيز ديده‌ است.

‌اين‌ بار زيبايي‌ سازمان‌ و مديريت‌ در خلاقيت‌ و پويايي‌ است، اينكه‌ مديريت‌ بايد داراي‌ فلسفه‌ باشد، اينكه‌ در آن‌ رويكرد انساني‌ اهميت‌ ويژه‌اي‌ دارد و در اين‌ رويكرد انساني‌ همدلي‌ پيشرفت، اخلاق‌ و جامعه‌ نقش‌ و اهميت‌ خود را دارند. مديريت‌ زيبا، مديريتي‌ مشتري‌مدار است‌ودراين‌ مديريت‌ پيوند نزديكي‌ بين‌ مشتري‌مداري‌ و توسعه‌ و تحقيق‌ وجوددارد.

‌از ويژگيهاي‌ مديريت‌ زيبا توجه‌ به‌ چهره‌هاي‌ گوناگون‌ مشتري‌ است‌ كه‌ خريداربودن، مصرف‌كننده‌ بودن‌ و شهروند بودن‌ و همنوع‌ بودن‌ آنها موردتوجه‌ قرار مي‌گيرد و از اين‌رو رضايت‌ مشتري، همدلي‌ مشتري‌ و احترام‌ مشتري‌ از جنبه‌هاي‌ بااهميت‌ به‌شمار مي‌رود. و بالاخره‌ زيبايي‌ مديريت‌ در توجه‌ به‌ ملاحظات‌ محيطزيست‌ و كره‌خاكي‌ است‌ و نقش‌ مهندسان‌ در طراحي‌ و توليد محصولاتي‌ كه‌ به‌ كالاهاي‌ سبز معروف‌ است‌ و مورد تقاضاي‌ طرفداران‌ محيطزيست‌ است‌ كه‌ در تفكر مديريت‌ زيبا به‌ آنها مشتري‌ سبز گفته‌ مي‌شود.

‌مجموعه‌ اين‌ زيباييها موجب‌ شد تا لذتي‌ را كه‌ از خواندن‌ اين‌ مقاله‌ برده‌ام‌ از طريق‌ ترجمه‌ آن‌ به‌ شما نيز تقديم‌ كنم. اين‌ مقاله‌ از سخنراني‌ دكتر ياماجي‌ در جمع‌ مديران‌ شركت‌كننده‌ در دوره‌ اجرايي‌ مديريت‌ در ژاپن‌ در سپتامبر سال‌ 2000 نقل‌ شده‌ است.

‌زمان‌ آن‌ رسيده‌ است‌ كه‌ اكنون‌ درباره‌ «زيبا بودن» يا آنچه‌ در «كانن» سازماني‌ كه‌ 44 سال‌ در آن‌ فعاليت‌ داشته‌ام‌ و به‌ آن‌ «مديريت‌ زيبا» مي‌گوييم‌ سخن‌ بگويم. براين‌ باورم‌ كه‌ مديريت‌ زيبا يك‌ شرط‌ ضروري‌ براي‌ داشتن‌ سازماني‌ پويا و خلاق‌ است. هنگامي‌ كه‌ ما كاروكسبي‌ را اداره‌ مي‌كنيم‌ يا در مديريت‌ آن‌ قرار داديم‌ مديريت‌ ارشد دو امر مهم‌ زير را بايد اداره‌ كند: يكي‌ امور اجرايي‌ و ديگري‌ مديريت. بگذاريد تفاوت‌ آشكار اين‌ دو پديده‌ يعني‌ امور اجرايي‌ و مديريت‌ را بيان‌ كنيم. هرچه‌ سمت‌ و مقام‌ شما در سازمان‌ بالاتر مي‌رود تاكيد بر روي‌ وظايف‌ مديريتي‌ شما نسبت‌ به‌ امور اجرايي‌ بيشتر مي‌شود. حالا ببينيم‌ كه‌ معناي‌ امور اجرايي‌ واقعاً‌ چيست؟ اجرا بدان‌ معني‌ است‌ كه‌ تصميم‌ درباره‌ كاري‌ گرفته‌ شده‌ و ما بايد آن‌ را براساس‌ اهداف‌ پيش‌بيني‌ شده‌ دنبال‌ كنيم. تمام‌ انرژي‌ سازمان‌ بايد صرف‌ توليد محصول‌ شود آنچه‌ كاركنان‌ خط‌ توليد بايد انجام‌ دهند رعايت‌ استانداردهاي‌ اجرايي‌ در توليد محصول‌ است.

‌ازسوي‌ ديگر اساس‌ مديريت‌ درگير شدن‌ با ناشناخته‌هاست. در مديريت‌ با اموري‌ سروكار پيدا مي‌كنيم‌ كه‌ قبلاً‌ آنها را انجام‌ نداده‌ايم. از اين‌رو در امر مديريت‌ خطا و يا اشتباه‌كاري‌ غيرقابل‌ اجتناب‌ است. درنتيجه‌ در مديريت‌ ما نبايد هرگز از اشتباه‌ بيم‌ داشته‌ باشيم‌ بلكه‌ ترس‌ واقعي‌ آن‌ است‌ كه‌ دست‌ روي‌ دست‌ بگذاريم‌ و هيچ‌ كاري‌ صورت‌ نگيرد.

‌در ژاپن، اخيراً‌ دو مشكل‌ اساسي‌ را تجربه‌ كرديم: يكي‌ بحران‌ مسموم‌ بودن‌ محصولات‌ يك‌ شركت‌ غذايي‌ و ديگري‌ حادثه‌اي‌ در تاسيسات‌ هسته‌اي‌ سازماني‌ ديگر. به‌ گمان‌ من‌ اين‌ دو حادثه‌ به‌خاطر عدم‌ حساسيت‌ مديريت‌ در امور اجرايي‌ و نظارت‌ بر آنها بوده‌ است‌ و ازسوي‌ ديگر اين‌ حوادث‌ احتمالاً‌ به‌ اين‌ خاطر اتفاق‌ مي‌افتد كه‌ افراد اجرايي‌ از تصميمات‌ درست‌ پيروي‌ نكرده‌اند يا مي‌خواسته‌اند قيمت‌ تمام‌ شده‌ را كاهش‌ دهند.

مديريت، يك‌ تجربه‌ بزرگ‌ اجتماعي‌

‌چه‌ چيزي‌ براي‌ بنيان‌ مديريت‌ ضروريست. مديريت‌ اساساً‌ يك‌ تجربه‌ بزرگ‌ اجتماعي‌ است. من‌ از كلمه‌ «بزرگ» به‌ اين‌ خاطر استفاده‌ مي‌كنم‌ كه‌ وقتي‌ اعمال‌ مديريت‌ مي‌كنيد به‌ انواع‌ منابع‌ مهمي‌ مثل‌ انسان، سرمايه‌ و زمان‌ احتياج‌ داريد. و اما وقتي‌ مي‌گوييم‌ «تجربه‌ اجتماعي» دو رويكرد را بايد بپذيريم. اولين‌ آن‌ «تجربه» است‌ كه‌ در آن‌ سه‌ ضرورت‌ اهميت‌ پيدا مي‌كند: يكي‌ داشتن‌ يك‌ فرضيه، دومي‌ روح‌ نوآوري‌ و ابتكار و سومي‌ ثبات‌ و سازگاري. در اجراي‌ مديريت‌ نيز چند ضرورت‌ را به‌ ترتيب‌ دنبال‌ مي‌كنيم: هدف‌گذاري، تعيين‌ استراتژي، تعيين‌ تاكتيك‌ اجرايي‌ و در پايان‌ نحوه‌ اجرا و حتماً‌ بايد پيوند و سازگاري‌ بين‌ اين‌ چهار مرحله‌ مديريت‌ وجود داشته‌ باشد.

‌اما از آنجا كه‌ اين‌ تجربه‌ در محيط‌ «جامعه» صورت‌ مي‌گيرد رويكردي‌ انساني‌ را نيز بايد درنظر بگيريد كه‌ مبناي‌ اساسي‌ آن‌ اخلاق‌ است. وقتي‌ در مديريت‌ از اخلاق‌ سخن‌ مي‌گوييم‌ منظور اين‌ است‌ كه‌ مدير ارشد به‌عنوان‌ يك‌ انسان‌ حرفه‌اي‌ بايد داراي‌ وجدان‌ باشد. نكته‌ دومي‌ كه‌ در ملاحظات‌ انساني‌ وجود دارد آن‌ است‌ كه‌ پيشرفت‌ و رشد انسان‌ را در مسير كار درنظر داشته‌ باشيم‌ و مطلب‌ بعدي‌ آنكه، آنجا كه‌ انسانها مطرح‌ هستند پديده‌ همدلي‌ مطرح‌ مي‌شود. ما به‌ مساعدت‌ همكاران‌ با يكديگر و بالادستهايشان‌ در كار و احساس‌ همدردي‌ و همدلي‌ بين‌ آنها در محيط‌ كار نيازمنديم.

‌تا اينجا ما به‌ شش‌ اصل‌ ضروري‌ براي‌ اجراي‌ مديريت‌ اين‌ «تجربه‌ بزرگ‌ اجتماعي» اشاره‌ كرديم، اكنون‌ مي‌خواهيم‌ درباره‌ رابطه‌ آنها با «مديريت‌ زيبا» سخن‌ بگوييم‌ (جدول‌ 1). اولين‌ مورد پيش‌بيني‌ يك‌ فرضيه‌ بود كه‌ درمورد مديريت‌ به‌ تعيين‌ «فلسفه‌ مديريت» مي‌انجامد. دومين‌ مورد خلاقيت‌ است‌ كه‌ درمورد مديريت‌ به‌ افكار غيرعادي‌ و به‌ عبارت‌ ديگر فوق‌العاده‌ و استثنايي‌ مي‌گوييم، دو امر ديگر تركيب‌ ثبات‌ و اخلاق‌ است‌ كه‌ در مديريت‌ اشاره‌ به‌ نظام‌ و «سيستم‌ زيبا» دارد. «مديريت‌ زيبا» بايد داراي‌ «نظامي‌ زيبا» نيز باشد. پنجمين‌ مورد پيشرفت‌ يا روح‌ ايجاد تحول‌ است‌ كه‌ در مديريت‌ عبارت‌ از در جريان‌ زمان‌ قرارگرفتن‌ و به‌ سوي‌ آينده‌ رفتن‌ است. آخرين‌ مورد همدلي‌ است‌ كه‌ براي‌ به‌وجود آوردن‌ در سازمان‌ بايد مديريتمان‌ به‌آساني‌ قابل‌ فهم‌ و درك‌ براي‌ همه‌ باشد.

‌مديريت‌ زيبا عامل‌ مهمي‌ براي‌ اداره‌ هر كسب‌وكار و شرط‌ ضروري‌ براي‌ يك‌ مديريت‌ خلاق‌ است. اين‌ مطالب‌ خلاصه‌اي‌ است‌ از آنچه‌ من‌ در ادامه‌ مي‌خواهم‌ درباره‌ «مديريت‌ زيبا» سخن‌ بگويم.





مديريت‌ با فلسفه‌

‌مديريت‌ نيازمند هدايت‌ فلسفه‌ مدير ارشد است. از اين‌رو مديريت‌ بايد ابتدا فلسفه‌ كار و فعاليت‌ سازمان‌ خود را تعيين‌ و اعلام‌ كند. آنگاه‌ در طول‌ زمان‌ بايد مطمئن‌ شويد كه‌ فلسفه‌ سازمان‌ شما مي‌تواند فعاليتها و دستاوردهاي‌ گذشته‌ را تبيين‌ كند. در قدم‌ بعدي‌ شما برنامه‌ آينده‌ سازمان‌ را طراحي‌ مي‌كنيد و آن‌ را به‌ اجرا درمي‌آوريد، موفقيت‌ اجرايي‌ اين‌ برنامه‌ درستي‌ فلسفه‌ سازمان‌ شما را تاييد خواهدكرد و به‌ همين‌ نحو شما با ارزيابي‌ انطباق‌ امور اجرايي‌ و دستاوردهاي‌ سازمان‌ با فلسفه‌ مديريتي‌ خود به‌ پيش‌ مي‌رويد و حتي‌ فلسفه‌ خود را وسعت‌ مي‌بخشيد. اما اگر برعكس‌ دراجرا با شكست‌ روبرو شويد ناچار هستيد فلسفه‌ خود را تعديل‌ كنيد و يا تغيير دهيد.

‌اگر بخواهيم‌ اين‌ واقعيت‌ را درمورد شركت‌ كانن‌ بررسي‌ كنيم‌ بايد بگويم‌ كه‌ كانن‌ در سال‌ 1987 پنجاهمين‌ سال‌ فعاليت‌ خود را جشن‌ گرفت، و به‌ اين‌ مناسبت‌ فلسفه‌ كاري‌ سازمان‌ خود را «كيوس‌ اي» تعيين‌ كرد. «كيوس‌ اي» يك‌ اصطلاح‌ ژاپني‌ كه‌ معناي‌ آن‌ مي‌شود «زندگي‌ كردن‌ و كاركردن‌ همزمان» است. اگرچه‌ در ژاپن‌ معناي‌ عميق‌تري‌ از اين‌ دارد. ما در كانن‌ با اين‌ فلسفه‌ مي‌خواستيم‌ بگوييم‌ كه‌ علاقه‌مند به‌ سازماني‌ هستيم‌ كه‌ قابل‌ احترام‌ مردم‌ سراسر جهان‌ باشد.

‌براي‌ اينكه‌ اين‌ موضوع‌ را به‌ زبان‌ مديريت‌ بيان‌ و عملي‌ كنيم‌ بايد بگويم‌ كه‌ ما مي‌خواستيم‌ شركتي‌ باشيم‌ كه‌ در رقابت‌ قوي‌ باشد و همزمان‌ سودآور نيز بماند و درعين‌ حال‌ نه‌ تنها نسبت‌ به‌ مردم‌ و مشتريان‌ بلكه‌ نسبت‌ به‌ رقباي‌ خود، كره‌زمين‌ و طبيعت‌ مهربان‌ باشد. و همه‌ اينها را به‌ زبان‌ اجرا تعريف‌ كرديم. بنابراين، ما طرح‌ عملي‌ خود را براساس‌ جدول‌ 2 پايه‌ريزي‌ كرديم.





‌فلسفه‌ «كيوس‌ اي» از سه‌ ارتباط‌ تشكيل‌ مي‌شود: مردم‌ با مردم، مردم‌ با ماشين‌ و مردم‌ با طبيعت. در زمينه‌ مردم‌ با مردم، كانن‌ سالهاي‌ سال‌ دوربين‌ عكاسي‌ توليد كرده‌ است. دوربين‌ يك‌ وسيله‌ ارتباطي‌ است‌ كه‌ از راه‌ عكس‌ اين‌ ارتباط‌ مردمي‌ را ايجاد مي‌كند. براي‌ مثال‌ در طول‌ جنگ‌ ايران‌ و عراق‌ مردم‌ بسياري‌ تصوير يك‌ پرنده‌ دريايي‌ را كه‌ در آلودگي‌ نفت‌ خفته‌ بود تماشا كردند و به‌ غم‌انگيز بودن‌ جنگ‌ پي‌ بردند. بازهمين‌ محصول‌ يعني‌ دوربين‌ در توليد ماشينهاي‌ اداري‌ مثل‌ كپي‌ نقش‌ دارد. ماشينهاي‌ تكثير براي‌ اين‌ توليد شده‌اند كه‌ به‌ جاي‌ عكس‌ اطلاعات‌ مبادله‌ كنند كه‌ كار همه‌ اينها ايجاد ارتباط‌ و دوستي‌ بين‌ مردم‌ و مردم‌ بود. در قدم‌ بعدي‌ ما وارد مرحله‌ ايجاد ارتباط‌ بين‌ انسان‌ و ماشين‌ شديم. كه‌ امروزه‌ معروفترين‌ اين‌ ماشينها كامپيوتر است‌ و از اين‌ رو تصميم‌ گرفتيم‌ فلسفه‌ «كيوس‌ اي» را كه‌ مواجهه‌ انسان‌ با كامپيوتر است‌ با توليد چاپگر عملي‌ كنيم. و به‌ دنبال‌ آن‌ موضوع‌ نرم‌افزارها و سيستم‌هاي‌ كامپيوتري‌ را دنبال‌ كرديم.

‌سومين‌ اقدام‌ بعدي‌ ما در كانن‌ تحقق‌ ايجاد ارتباط‌ بين‌ انسان‌ و طبيعت‌ بود كه‌ كوشيديم‌ ازطريق‌ هماهنگي‌ فناوري‌ زيست‌محيطي‌ به‌وجود آوريم. و از اين‌رو در طراحي‌ توليد سري‌ جديد دوربين‌ها، ماشينهاي‌ تكثير و كامپيوترها و چاپگرها با ملاحظات‌ زيست‌محيطي‌ تجديدنظر كرديم. براي‌ مثال‌ ما متوجه‌ شديم‌ كه‌ وقتي‌ مشتري‌ با اين‌ دستگاهها كاري‌ ندارد، انرژي‌ كمتري‌ مي‌تواند مصرف‌ شود. بنابراين، براي‌ مصرف‌ كمتر انرژي‌ فكري‌ كرديم‌ و مهرباني‌ خود را با طبيعت‌ و محيطزيست‌ نشان‌ داديم. ما همچنين‌ به‌ بازيافت‌ انديشيديم‌ و صنعت‌ بازيافت‌ خود را در سال‌ 1991 به‌ راه‌ انداختيم‌ و براي‌ اين‌ كار ابتدا كارتريج‌هاي‌ قابل‌ بازيافت‌ را كه‌ در گذشته‌ بخش‌ مصرفي‌ چاپگرهاي‌ ليزري‌ تلقي‌ مي‌شد جمع‌آوري‌ كرديم.

5 اصل‌ اساسي‌

‌درمورد تحقق‌ فلسفه‌ (كار و زندگي‌ همزمان) در كانن‌ 5 اصل‌ را در فعاليتهاي‌ تحقيق‌ و توسعه‌ تعريف‌ كرديم.

اصل‌ اول: ما هرگز در تحقيق‌ و توسعه‌ با اهداف‌ نظامي‌ شركت‌ نمي‌كنيم.

اصل‌ دوم: ما هرگز در تحقيق‌ و توسعه‌ فعاليتهايي‌ كه‌ مخالف‌ سلامت‌ محيطزيست‌ و سياره‌ خاكي‌ است‌ شركت‌ نمي‌كنيم.

اصل‌ سوم: ما فناوريهاي‌ جديدي‌ براي‌ توليد محصولات‌ خود به‌وجود مي‌آوريم.

اصل‌ چهارم:ما به‌ تكنولوژي‌ها و محصولات‌ شركتهاي‌ ديگر احترام‌ مي‌گذاريم‌ و آماده‌ايم‌ تا با شركتهاي‌ ديگر نيز وارد مشاركت‌ و فعاليتهاي‌ مشترك‌ شويم‌ يا اگر موسسه‌اي‌ محصولات‌ باكيفيتي‌ داشته‌ باشد حاضريم‌ ازطريق‌ شبكه‌ توزيع‌ خود آن‌ را بفروشيم.

اصل‌ پنجم: ما فعاليتهاي‌ تحقيق‌ و توسعه‌ خود را در محلهاي‌ مناسب‌ درجهان‌ گسترش‌ مي‌دهيم‌و در محلهايي‌ كه‌ اين‌ تحقيقات‌ نتيجه‌بخش‌ باشد كار جديد با مشاركت‌ سازمانهاي‌ كشور مربوطه‌ آغاز مي‌كنيم. كانن‌ درحال‌ حاضر مراكز تحقيق‌ و توسعه‌ خود را در آمريكا اروپا و استراليا به‌طور فعال‌ ايجاد كرده‌ است.

حركت‌ با جريان‌ زمان‌

‌حركت‌ با جريان‌ زمان‌ يعني‌ شناخت‌ زمان‌ حال‌ و پيش‌بيني‌ وحدت‌ نسبتاً‌ درستي‌ از آينده‌ و اين‌ يكي‌ از دلمشغوليهاي‌ مديريت‌ ارشد سازمان‌ بايد باشد. اما ما چگونه‌ مي‌توانيم‌ آينده‌ را پيش‌بيني‌ كنيم؟ يكي‌ از راهها به‌ پيشنهاد من‌ آن‌ است‌ كه‌ بگوييم‌ ما در هر لحظه‌ درحال‌ گذار به‌ بازار و وضعيت‌ اقتصادي‌ جديدي‌ هستيم. مشخصات‌ اقتصاد برمبناي‌ بازار سه‌ ويژگي‌ دارد: آزادي، انصاف‌ و جهاني‌ انديشيدن. آزادي‌ منافع‌ و زيانهاي‌ خود را دارد و مديريت‌ ارشد بايد بتواند در رشته‌ كار و صنعت‌ خود آثار اين‌ آزادي‌ را كه‌ گاه‌ به‌ افزايش‌ قيمتها، كاهش‌ منابع‌ و گاه‌ در اثر رقابت‌ آزاد به‌ كاهش‌ قيمتها و ورشكستگي‌ برخي‌ شركتها بينجامد پيش‌بيني‌ كند.

‌ويژگي‌ دوم‌ اقتصاد بازار آزاد، انصاف‌ است‌ كه‌ مهمترين‌ بعد اين‌ انصاف‌ رعايت‌ اقتصاد درمورد نسلهاي‌ آينده‌ است. نسل‌ آينده‌ درواقع‌ هيچ‌ دخالتي‌ و نقشي‌ درمورد استفاده‌ از منابع‌ طبيعي‌ توسط‌ ما و لذتي‌ كه‌ ما از آن‌ مي‌بريم‌ ندارند. اين‌ ما هستيم‌ كه‌ منصفانه‌ بايد تصميم‌ بگيريم‌ چه‌ سهمي‌ مي‌خواهيم‌ براي‌ آنها باقي‌ بگذاريم. ما همچنين‌ انصاف‌ را درمورد كشورهاي‌ عقب‌افتاده‌ بايد رعايت‌ كنيم. ما تا كي‌ و به‌ چه‌ ميزان‌ مي‌خواهيم‌ به‌ زيان‌ آنها ثروتمند شويم. كه‌ اين‌ انصاف‌ خود ما را لازم‌ دارد.

‌ويژگي‌ سوم‌ يعني‌ جهاني‌ شدن‌ يا جهاني‌ انديشيدن‌ است. ما علي‌رغم‌ آزادي‌ فعاليتهاي‌ اقتصادي‌ بايد مواظب‌ سياره‌ خود، كره‌زمين‌ طبيعت‌ و انسان‌ باشيم. از اين‌رو كاري‌ كه‌ يك‌ شركت‌ مي‌كند آن‌ است‌ كه‌ فلسفه‌اي‌ برمبناي‌ اين‌ پارادايم‌ها و افكار جديد داشته‌ باشد.

‌آنچه‌ من‌ در كنار فلسفه‌ «كيوس‌ اي» يا (كار و زندگي‌ همزمان) تعريف‌ مي‌كنم‌ فلسفه‌ «E3» است‌ كه‌ عبارتست‌ از ECONOMY (اقتصاد)، ECOLOGY (امنيت‌ محيطزيست) و ETHICS (اخلاق).

مديريت‌ قابل‌ درك‌

‌فلسفه‌ مديريتي‌ هر شركتي‌ بايد براي‌ كاركنان‌ و مشتريان‌ قابل‌ فهم‌ و درك‌ باشد. نقش‌ رهبران‌ و مديران‌ ارشد شركت‌ آن‌ است‌ كه‌ تصوير روشني‌ از آينده‌ ترسيم‌ كنند و آن‌ را تحقق‌ بخشند و البته‌ اين‌ كار را به‌ تنهايي‌ نمي‌توانند انجام‌ دهند بلكه‌ حتماً‌ كاركنان‌ بايد با آنها همكاري‌ كنند. از اين‌رو كاركنان‌ بايد بفهمند، بپذيرند و با آن‌ همدلي‌ كنند.

‌براي‌ درك‌ و فهم، شرط‌ اول‌ آن‌ است‌ كه‌ فلسفه‌ و ديدگاه‌ واضح‌ باشد و اين‌ خود شامل‌ دو بخش‌ است‌ يكي‌ اينكه‌ بيان‌ مدير بيان‌ روشني‌ باشد و مدير با الفاظ‌ آسان‌ و روشن‌ آن‌ را بيان‌ كند و ديگر اينكه‌ با اعتماد به‌ نفس‌ بيان‌ شود. و البته‌ اين‌ تنها وقتي‌ ميسر است‌ كه‌ فلسفه‌ عاريه‌ نباشد و از درك‌ قلبي‌ مدير برخاسته‌ باشد و مال‌ خود او باشد.

‌از مطالب‌ مهم‌ ديگر در اين‌ مورد گفتگوي‌ مستقيم‌ با زيردستان‌ است‌ كه‌ از اين‌ راه‌ همدلي‌ آنان‌ حاصل‌ مي‌شود. پرسش‌ و پاسخ‌ و اظهارنظر متقابل‌ از شرطهاي‌ اساسي‌ چنين‌ ارتباط‌ سازماني‌ است. مديران‌ و رهبران‌ هرچه‌ بيشتر و بي‌واسطه‌ و مستقيم‌ با زيردستان‌ گفتگو كنند تا همدلي‌ آنان‌ را براي‌ همكاري‌ در رسيدن‌ به‌ اهداف‌ «مديريت‌ زيبا» برتابند.

مديريت‌ غيرمعمول‌ (فوق‌العاده)

‌منظور از مديريت‌ غيرمعمول‌ مديريتي‌ فوق‌العاده‌ و برجسته‌ است. براي‌ پيروزي‌ در بازار رقابت، محصول‌ و خدمات‌ مربوط‌ به‌ آن‌ نيز بايد فوق‌العاده‌ باشد و مديريت‌ سازمان‌ برجستگي‌ خود را داشته‌ باشد. اگر ما بتوانيم‌ چنين‌ مديريتي‌ را اعمال‌ كنيم‌ تاييد جامعه‌ را نيز خواهيم‌ داشت. و اگر بتوانيم‌ اين‌ استقبال‌ را توسعه‌ دهيم‌ تعداد مشترياني‌ كه‌ با همدلي‌ از سازمان‌ ما حمايت‌ خواهندكرد افزايش‌ مي‌يابد.

‌بگذاريد در اين‌ زمينه‌ مثالي‌ از تحول‌ اقتصادي‌ECONOMY) )، زيست‌محيطي‌ (ECOLOGICAL) و اخلاقي‌(ETHICAL) بخصوص‌ درمورد ژاپن‌ بياورم. به‌ پيش‌بيني‌ من‌ جامعه‌ ژاپن‌ در قرن‌ بيست‌ويكم‌ به‌ سوي‌ 5 گرايش‌ اساسي‌ زير هدايت‌ خواهدشد. يكي‌ اينكه‌ ژاپن‌ جهاني‌تر و يا به‌ عبارتي‌ جهان‌انديش‌تر خواهدشد. ديگر اينكه‌ ژاپن‌ جامعه‌اي‌ اطلاعات‌ مدارتر خواهدبود. سوم‌ اينكه‌ ژاپن‌ تاكيد بيشتري‌ بر حفظ‌ و نگهداري‌ محيطزيست‌ خواهدكرد. چهارم‌ اينكه‌ ژاپن‌ كشوري‌ با جمعيت‌ سالمند با كاهش‌ ميزان‌ تولد مواج‌ خواهدبود و آخر اينكه‌ ژاپن‌ كشوري‌ خواهدبود كه‌ بر كيفيت‌ زندگي‌ گرايش‌ خواهد داشت‌ و گرايشات‌ معنوي‌ مردم‌ بر گرايشات‌ مادي‌ آنها چيره‌ مي‌گردد. و اين‌ درحالي‌ است‌ كه‌ آمريكا و كشورهاي‌ اروپايي‌ اين‌ 5 مرحله‌ را پشت‌ سر گذارده‌اند.

‌اولين‌ دوره‌اي‌ كه‌ ژاپن‌ خود را به‌ كشورهاي‌ اروپايي‌ از بسياري‌ جهات‌ پيشرفت‌ اقتصادي‌ رسانيد دوره‌ 1945 تا 1980 بود. در اين‌ سالها تاكيد بر صنعت‌ الكترونيك‌ و پتروشيمي‌ بود و صنعت‌ ژاپن‌ كوشيد تا به‌ برتري‌ دست‌ يابد. اما در پايان‌ اين‌ دوره، هدف‌ خود را گم‌ كرد و چيز تازه‌ براي‌ آينده‌ طراحي‌ نكرده‌ بود. اما اكنون‌ ما در دوره‌ جديد رقابت‌ و پيشروي‌ هستيم‌ و اين‌ خود خبر خوبي‌ براي‌ صنايع‌ ژاپن‌ است. از اين‌رو در دوره‌ جديد ما مي‌بايستي‌ تحقيق‌ و توسعه‌ را تقويت‌ كنيم‌ و نقش‌ مديريت‌ ارشد را موردتاكيد قرار دهيم.

مديريت‌ ارشد و تحقيقو توسعه‌RD) )

‌اغلب‌ مي‌گويند كه‌ اگر نرخ‌ تحقيق‌ و توسعه‌ را نسبت‌ به‌ فروش‌ افزايش‌ دهيم‌ نتيجه‌ خوبي‌ از آن‌ مي‌گيريم. اما اين‌ ضرورتاً‌ صحت‌ ندارد.

‌مهمترين‌ پديده‌ در تحقيق‌ و توسعه‌(RD) آن‌ است‌ كه‌ موضوع‌ خوبي‌ براي‌ آن‌ پيدا كنيم‌ و منظور از موضوع‌ خوب‌ موضوعي‌ است‌ كه‌ پاسخي‌ به‌ نياز بازار بدهد و يا بذر فناوري‌ جديد باشد. براي‌ اينكه‌ بتوانيم‌ موضوع‌ خوب‌ براي‌RD پيدا كنيم‌ مديريت‌ ارشد بايد محيطي‌ خلاق‌ در داخل‌ شركت‌ به‌وجود آورد كه‌ يكي‌ از راههاي‌ آن‌ نشان‌ دادن‌ تصوير آينده‌ و مسير حركت‌ شركت‌ به‌ كاركنان‌ است.

‌اين‌ روزها براي‌ شركتهاي‌ ژاپني‌ سود بيشتر اهميت‌ زيادي‌ دارد و اين‌ خود باعث‌ مي‌شود كه‌ محققان‌ خطرپذيري‌ كمتري‌ در فعاليتهاي‌RD بنمايند. از اين‌رو مديريت‌ شركت‌ بايد به‌روشني‌ اعلام‌ كند كه‌ علي‌رغم‌ ميل‌ به‌ سود بالا تمايل‌ به‌ سرمايه‌گذاري‌ در RD نيز دارد و خود نيز در مسئوليت‌ نتايج‌ آن‌ سهيم‌ خواهدبود و محققان‌ نگران‌ سودآوري‌ نتايج‌ نباشند.

‌همچنين‌ تشكيل‌ تيمهاي‌ نوآوري‌ براي‌ مديران‌ ارشد شركتهاي‌ ژاپني‌ اهميت‌ دارد. در كانن‌ ما تيمهاي‌ نوآور را از نخبگان‌ درجه‌ يك‌ رشته‌هاي‌ مختلف‌ تشكيل‌ مي‌دهيم؛ رشته‌هايي‌ ازقبيل‌ مهندسي‌ شيمي، الكترونيك، فيزيك‌ و نمونه‌سازهاي‌ بخش‌ توليد. وقتي‌ شما تاكيد بر متخصصان‌ برتر مي‌كنيد مديران‌ قسمتها مايل‌ نيستند آنها را براي‌ پيوستن‌ به‌ تيمهاي‌ نوآوري‌ از دست‌ بدهند از اين‌رو مديرعامل‌ بايد رسماً‌ خود نسبت‌ به‌ تشكيل‌ اين‌ تيمها، اقدام‌ و موضعگيري‌ كند.

‌چيزي‌ كه‌ بايد بر آن‌ تاكيد ورزيد، آن‌ است‌ كه‌ رفع‌ نياز مشتري‌ ازطريق‌ دستيابي‌ به‌ تكنولوژي‌ در فعاليت‌ اين‌ تيمها و نيزRD اهميت‌ بيشتري‌ دارد. دستيابي‌ به‌ نوعي‌ از تكنولوژي‌ كه‌ به‌ مصرف‌كننده‌ و جامعه‌ ما در درجه‌ اول‌ خدمتي‌ نمي‌كند ضرورتي‌ ندارد، يا حداقل‌ اولويت‌ بعدي‌ ما نسبت‌ به‌ آن‌ نيازها است. مگر پس‌ از رفع‌ نيازهاي‌ مشتريان‌ داخلي، نياز مشتريان‌ بين‌المللي‌ موردتوجه‌ قرار دهيم‌ و آن‌ تكنولوژي‌ نياز مشتريان‌ بين‌المللي‌ ما را رفع‌ كند.

‌يكي‌ از نكات‌ اساسي‌ براي‌ نظام‌ جديد «مديريت‌ زيبا»ي‌ ما توجه‌ به‌ مسائل‌ كره‌زمين‌ و تحول‌ نگرش‌ زيست‌محيطي‌ شركت‌ است. مديريت‌ زيست‌ محيطي‌5 (ECO-MANAGEMENT) مرحله‌ دارد: مرحله‌ 1 يا مرحله‌ مقدماتي‌ كه‌ مرحله‌ برخورد انفعالي‌ با مقررات‌ و قوانين‌ زيست‌محيطي‌ است. شركت‌ و مديريت‌ تنها مقررات‌ را رعايت‌ مي‌كند. و توجه‌ و علاقه‌ شخصي‌ به‌ محيطزيست‌ ندارد. مرحل‌ 2 يا مرحله‌ علاقه‌ و حضور فعال‌ مديريت‌ در مسائل‌ محيطزيست‌ ازطريق‌ دريافت‌ گواهي‌نامه‌ISO و آشنايي‌ با كاهش‌ آلودگيهاي‌ زيست‌محيطي‌ است. مرحله‌ 3 به‌ اجرا درآوردن‌ اين‌ علاقه‌ و باور در امور اجرايي‌ در سطح‌ شركت‌ و كارخانه‌هاست. آشنايي‌ همگان‌ با استانداردهاي‌ISO و كاهش‌ آلودگيها درحد صفر و تهيه‌ و مطالعه‌ گزارشها در اين‌ مورد است. مرحله‌ 4 مرحله‌ پيشرفته‌ مديريت‌ زيست‌محيطي‌ است. محصولات‌ شركت‌ براساس‌ طراحي‌ زيست‌محيطي‌ توليد مي‌شوند و به‌ اصطلاح‌ محصولات‌ شركت‌ زيست‌محيطي‌ هستند. مرحله‌ 5 مرحله‌ تكامل‌ و رشد مديريت‌ زيست‌محيطي‌ سازمان‌ است.

‌در تمام‌ اين‌ مراحل‌ دو نوع‌ عكس‌العمل‌ و برخورد داريم، يكي‌ استقبال‌ داوطلبانه‌ و ديگري‌ برخورد اجباري. مراحل‌ 1 و 2 طبيعت‌ پيروي‌ اجباري‌ دارند اما به‌ نسبت‌ پيشرفت‌ اجرا و پيدايش‌ آگاهي‌ در سازمان، ما به‌ طرف‌ رعايت‌ داوطلبانه‌ پيش‌ مي‌رويم. اما درحالت‌ داوطلبانه‌ نيز دو وضعيت‌ پيش‌ مي‌آيد داوطلبي‌ يكي‌ از اقدامات‌ زيست‌محيطي‌ در داخل‌ سازمان‌ و ديگري‌ رعايت‌ داوطلبان‌ آن‌ در جامعه.

‌براي‌ اينكه‌ جامعه‌اي‌ باثبات‌ زيست‌محيطي‌ داشته‌ باشيم‌ بايد آلودگي‌ آن‌ را به‌ صفر برسانيم. آلودگيها از دو نوع‌ منابع‌ حاصل‌ مي‌شوند. يكي‌ منابع‌ تجديدپذير مثل‌ حيوانات‌ و گياهان‌ كه‌ نقش‌ كمتري‌ مي‌توانند داشته‌ باشند زيرا تبديل‌پذيري‌ آنها به‌ مواد مفيد هم‌ ميسر است‌ و هم‌ آسان‌ و سريع‌ صورت‌ مي‌گيرد. درمورد آنها تنها بايد ما بكوشيم‌ كه‌ در مصرف‌ آنها هم‌ انرژي‌ كمتري‌ مصرف‌ كنيم‌ و هم‌ اسراف‌ را موردتوجه‌ قرار دهيم. منابع‌ ديگر منابع‌ تجديدناپذير و يا مواد «روي‌ زميني» هستند. اين‌ مواد تجديدناپذير تبديل‌ به‌ محصولاتي‌ مي‌شوند كه‌ پس‌ از مصرف‌ به‌صورت‌ ضايعاتي‌ درمي‌آيند كه‌ درواقع‌ از مواد زيرزميني‌ تبديل‌ به‌ ضايعات‌ روي‌ زميني‌ مي‌شوند كه‌ به‌خاطر عدم‌ پيشرفت‌ فناوري‌ بازيافت‌ آنها به‌آساني‌ تبديل‌ نمي‌شوند.

نقش‌ مديران‌ ارشد در مديريت‌ زيست‌محيطي‌

‌مديران‌ ارشد نه‌ تنها مي‌بايستي‌ به‌ نتيجه‌ فعاليتها توجه‌ كنند بلكه‌ به‌ ابزار و روشهايي‌ حساس‌ باشند كه‌ به‌ موفقيت‌ نيز مي‌انجامد. حادثه‌ مهمي‌ كه‌ در نيروگاه‌ هسته‌اي‌ «توكايي‌ مورا» و يا مسموميت‌ غذايي‌ كه‌ در صنايع‌ غذايي‌ اتفاق‌ افتاد ازسويي‌ به‌ دليل‌ كم‌توجهي‌ به‌ ابزار و روشهاي‌ اجرايي‌ در عمليات‌ بود و ازسوي‌ ديگر تاكيد مديريت‌ بر كاهش‌ قيمت‌ تمام‌ شده‌ بود. از اين‌رو آنها كيفيت، امنيت‌ و سلامتي‌ و ملاحظات‌ زيست‌محيطي‌ را با غفلت‌ فداي‌ قيمت‌ تمام‌ شده‌ كردند.

‌مديريت‌ ارشد مي‌بايستي‌ روشها و فناوريهاي‌ يگانه‌ و برجسته‌اي‌ را براي‌ سازمان‌ خود به‌وجود آورد و از آن‌ پس‌ در رعايت‌ آن‌ و حفظ‌ آبروي‌ سازمان‌ بكوشد. در چنين‌ صورتي‌ شركت‌ مي‌تواند خود را از شركتهاي‌ ديگر ممتاز كند.

نقش‌ مهندسان‌ در اعمال‌ «مديريت‌ زيبا»

‌مهندسان‌ نمي‌بايستي‌ كيفيت، ايمني‌ و سلامتي‌ و امور زيست‌محيطي‌ را فداي‌ كاهش‌ هزينه‌ كنند. اگر سازماني‌ بخواهد اين‌ ويژگيهاي‌ خوب‌ را فداي‌ كاهش‌ هزينه‌ كند اين‌ امر را بدون‌ مهندسان‌ نيز مي‌تواند انجام‌ دهد. ويژگي‌ مهندسان‌ آن‌ است‌ كه‌ آنها مي‌توانند هزينه‌ توليد را با حفظ‌ كيفيت‌ بالا كاهش‌ دهند. براي‌ اين‌ كار مهندسان‌ مي‌توانند به‌ فناوريهايي‌ در محدوده‌ كار خود دست‌ يابند.

‌مهندسان‌ معمولاً‌ علاقه‌ خاصي‌ به‌ طرح‌ يا محصولي‌ دارند كه‌ خود آن‌ را به‌وجود مي‌آورند. قبل‌ از به‌ اجرا درآوردن‌ هر طرح‌ يا هر توليدي‌ تمام‌ جوانب‌ آن‌ را بايد درنظر بگيرند. سازمان‌ بايد نظامي‌ به‌وجود آورد كه‌ اجازه‌ گفتگوي‌ آزاد را به‌ مهندسان‌ براي‌ ابراز نگرانيهايشان‌ به‌ مدير مهندسي‌ يا مديرعامل‌ بدهد.

‌يكي‌ از نظامهايي‌ كه‌ اجازه‌ سخن‌ گفتن‌ آزاد را به‌ مهندسان‌ مي‌دهد نظام‌ 9000ISO به‌عنوان‌ نظام‌ مديريت‌ كيفيت‌ و 14000ISO به‌عنوان‌ نظام‌ مديريت‌ زيست‌محيطي‌ است. روش‌ ديگر براي‌ اين‌ كار نظام‌ فناوري‌ اطلاعات‌ است. مهندسان‌ مي‌توانند از طريق‌ پست‌ الكترونيكي‌ نظرات‌ خود را به‌ مديرعامل‌ يا مدير قسمتها اعلام‌ كنند. ‌ ‌مديريت‌ زيبا، نظام‌ زيبايي‌ نيز بايد داشته‌ باشد، مديريتي‌ كه‌ توسط‌ فلسفه‌اي‌ هدايت‌ مي‌شود مي‌بايستي‌ منطقي‌ و باثبات‌ باشد و براي‌ رسيدن‌ به‌ چنين‌ شرايطي، سازمان‌ مي‌بايستي‌ براساس‌ نظرات‌ مشتري‌ متحول‌ شود. مشتري‌ امروز درواقع‌ سه‌ چهره‌ دارد: چهره‌ خريدار، چهره‌ مصرف‌كننده‌ و چهره‌ يك‌ شهروند. اگر مشتري‌ خريدار باشد، رضايت‌ او به‌ لحاظ‌ كيفيت‌ و شرايط‌ اقتصاد مصرف‌ اهميت‌ پيدا مي‌كند و به‌ دنبال‌ آن‌ مديريت‌ بايد سازمان‌ را به‌ طرف‌ خدمات‌ مناسب‌ به‌ مشتري‌ هدايت‌ كنند. اگر مشتري‌ مصرف‌كننده‌ كالا باشد ما همدلي‌ مشتري‌ را با خود بايد كسب‌ كنيم‌ و اين‌ همدلي‌ از راه‌ صرفه‌جويي‌ انرژي‌ توسط‌ محصول‌ و كارايي‌ محصول‌ در مصرف‌ به‌دست‌ مي‌آيد و براي‌ اين‌ كار ما به‌ مديريت‌ رعايت‌ محيطزيست‌ احتياج‌ داريم‌ و با انجام‌ چنين‌ شيوه‌ مديريتي‌ ما مي‌توانيم‌ مشتري‌هاي‌ سبز يعني‌ مشتري‌هاي‌ معتقد به‌ حفظ‌ محيطزيست‌ را جلب‌ كنيم. و هنگامي‌ كه‌ با چهره‌ شهروندي‌ مشتري‌ روبرو هستيم، هدف‌ جلب‌ احترام‌ او نسبت‌ به‌ سازمان‌ ماست. براي‌ رسيدن‌ به‌ اين‌ حد از اهداف‌ مشتري‌مداري، سازمان‌ بايد با وجدان‌ بيدار عمل‌ كند و شجاعت‌ اجراي‌ آنچه‌ به‌ رضايت، همدلي‌ و احترام‌ مشتري‌ مي‌انجامد را داشته‌ باشدO .

O دكتر كيزو ياماجيKEIZO YAMAJI : فارغ‌التحصيل‌ رشته‌ فيزيك‌ از دانشكده‌ علوم‌ دانشگاه‌ توكيو در سال‌ 1951 است‌ كه‌ دكتراي‌ خود را در رشته‌ تحقيق‌ در طراحي‌ عدسيهاي‌ عكاسي‌ در سال‌ 1962 دريافت‌ داشته‌ است. وي‌ از سال‌ 1951 به‌ شركت‌ كانن‌ پيوست‌ و هم‌ اكنون‌ به‌ عنوان‌ مشاور افتخاري‌ مديريت‌ با اين‌ سازمان‌ بزرگ‌ همكاري‌ دارد. وي‌ به‌ علت‌ فعاليتهاي‌ تحقيقي‌ صنعتي‌ خود در سالهاي‌ 1984،1992 و 1998 به‌ دريافت‌ نشانهاي‌ افتخار تحقيقي‌ و مديريتي‌ ژاپن‌ نائل‌ آمده‌ است.

 

 

دكتر كيزوياماجي‌ مترجم: مجتبي‌ كاشاني‌

 

 

 

 برگرفته از : imi.ir

 




نظرات 0