تاريخ : یک شنبه 20 فروردین 1391  | 10:02 AM | نویسنده : قاسمعلی

* مدیریت اسلامی 90+1 (راهکارهای حمایت از تولید ملی)

اهمیت آموزش و وظیفه مقدس آموزگاری در اسلام

مقدمه
 اهمیت آموزش و وظیفه مقدس آموزگاری در اسلام، بر کسی پوشیده نیست. هر نعمت متناسب با خود شکری دارد. شکر نعمت دانش، گسترش و نشر آن در میان جامعه است (زکاه العلم ان تعلّمه عباد الله)[1]
پیامبران معلّمان جامعه بوده ‎اند و برای رشد معنوی و تزکیه روحی جامعه تلاش می ‎کردند.[2] از دیدگاه اسلام علم متاعی نیست که بتوان آن را با سایر متاعهای دنیا معامله کرد و برای خود مال و مقام به دست آورد. دانش هدیه الهی و تحفه ‎ای از جنس نور است که به خواست الهی، دلهای بندگان خاص خدا را روشن می ‎سازد.[3]
(انما هو نور یقع فی قلب من یرید الله ان یهدیه) معلم متعهد با صاحبان مشاغل دیگر تفاوت دارد. او به دانش ‎اموزان تنها اطلاعات انتقال نمی ‎دهد. آموزگار الگوی آنان و مسئول پرورش استعدادهای علمی و معنوی آنان است. آموزگار با ایمان تنها درس فیزیک، شیمی، فقه، فلسفه و ... نمی ‎دهد. او راه و روش انسان شدن و به مقام خلیفه اللهی رسیدن را نشان می ‎دهد.
انجام چنین وظیفه ‎ای خطیر و مهم آداب ویژه ‎ای دارد. اسلام معیارها و ضوابطی که معلم را در راستای انجام این وظیفه مهم یاری رساند، معین کرده است.
رعایت این موازین لازم است و غفلت از آنها زیانهای جبران ناپذیری به شاگردان وارد می ‎کند. شرح این موازین در این نوشتار کوتاه نمی ‎گنجد؛ تنها برخی از مهمترین آداب آموزش در اسلام با اختصار بیان می ‎شود.

اول: شایستگی برای تدریس


معلم تا زمانی که به لیاقت خود برای تدریس مطمئن نشده است اقدام به تدریس نکند. درس داده بدون آمادگی هم خیانت به شاگرد است و هم موجب ذلت استاد می ‎شود. امام صادق ـ علیه السلام ـ به مفضل فرمودند: «تو را از دو خصلت که در آن هلاک افراد است نهی می ‎کنم. اول باطل را به دین خدا نسبت دهی؛ دوم به چیزی که یقین نداری فتوا دهید».[4]


دوم: حفظ مقام و منزلت علم


دانش سرمایه ‎ای کسب و کار نیست. علم امر مقدس و دارای منزلت رفیع است. پس دانشمند کاری نکند که با منزلت علم سازگار نیست؛ به طور مثال استاد بدون ضرورت و مصلحت برای تدریس به نزد شاگرد نرود و از اجرت گرفتن در مقابل تعلیم به خصوص در معارف دین بپرهیزد. امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ می ‎فرماید: «دانشمند، حقیقتاً دانشمند نخواهد بود مگر اینکه در برابر (بذل) دانش خود چیزی از حطام دنیا نگیرد.»[5]


سوم: بذل علم برای اهل آن


امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمودند: «زکات علم آنست که دانش خود را به بندگان خدا بیاموزی»[6] هدایت و تربیت افراد موجب می ‎شود که انسان در پاداش کارهای نیک آنان شریک باشد. استاد اگر شخصی را مستحق و مستعد دانش دید، از بذل علم به او دریغ نورزد؛ اما به نا اهلان که دانش را برای استفاده در راه ناردست می ‎آموزند آموزش ندهد. از پیامبر گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ نقل شده است: «نهادن دانش نزد نا اهل همچون آویختن جواهرات، لؤلؤ و طلا بر گردن میمونها است».[7]


چهارم: احترام به شاگردان


استاد موظف است به شاگردان خود احترام بگذارد و از تحقیر آنها بپرهیزد. استاد دلسوز به آراء شاگردان خود توجه می ‎کند و از این طریق به آنها اعتماد به نفس می ‎بخشد. این عمل موجب رشد افکار و امیدواری شاگردان می ‎شود. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمودند: «به آنان که دانش می ‎آموزید، احترام کنید»[8] و نیز پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمودند: «هر کس به دانشجویی و اهانت کند به من اهانت کرده است».[9]


پنجم: تلاش برای تخلق شاگردان به صفات عالی و مکارم اخلاق


تعلیم و تزکیه در اسلام مقارن و ملازم همدیگرند.[10] از این رو استاد سعی در رشد معنوی شاگردان همگام با ترقی علمی آنان دارد.


ششم: برابری بین شاگردان


آموزگار نباید بین شاگردان در رفتار و توجه تبعیض قائل شود. حضرت امام صادق ـ علیه السلام ـ در تفسیر آیه «ولا تصعر خدک للناس» می ‎فرماید «مردم باید در بذل علم در نزدت برابر باشند»[11] پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ می ‎فرماید: «دورترین آفریدگان از خدا، دو کس است: کسی که در مجلس امرا می ‎نشیند و هر سخن ظالمانه ‎ای که آنها بگویند تصدیق می ‎کند و معلم اطفال که بین آنها به برابری رفتار نمی ‎کند و در مورد یتیم خدا را در نظر نمی ‎گیرد.»[12]


هفتم: پرورش فکری شاگردان


استاد تنها به انتقال معلومات خود به شاگردان بسنده نمی ‎کند؛ بلکه از طریق سؤالهای دقیق زمینه رشد فکری و خلاقیت آنها را فراهم می ‎سازد؛ به علاوه از این راه می ‎تواند استعدادهای آنان را کشف کند و به فعلیت برساند. استاد علامه جوادی آملی نقل می ‎کند: وقتی که مرحوم علامه طباطبایی تفسیر المیزان را می ‎نوشت سؤالهای درباره مطالب قرآنی و غیر قرآنی از ایشان پرسیده می ‎شد. ایشان پاسخ به این سؤالها را به شاگردان خود واگذار می ‎کردند ... «ایشان همه این کارها را می ‎کردند و بر آن اصرار می ‎ورزیدند تا دوستان و شاگردانشان متفکر بار آیند و رشد فکری و توانمندی علمی بیشتری پیدا کنند.»[13]


هشتم: حق پذیری و انصاف


استاد باید همیشه بر مدار حق باشد. اگر انتقاد شاگرد بر او وارد بود، به صراحت به آن اعتراف کند و نیز اگر در گذشته مطلبی را ناقص یا نادرست تقریر کرده است اصلاح کند و خطای نظر خود را به صراحت اعلام کند.[14]


نهم: صمیمیت با شاگرد


استاد از طریق جویا شدن نام، احوال و سراغ گرفتن از افرادی که غائبند نسبت به شاگردان اظهار صمیمیت و محبت می ‎نماید.[15] این کار علاوه بر تأثیر اخلاقی شگرف، شور و شوق علمی دانشجویان را افزایش می ‎دهد. آیه الله جوادی آملی می ‎‎گوید: وقتی پدرم رحلت کردند ما از قم به آمل رفتیم. در غیاب ما اساتید بزرگوار ما – مرحوم محقق داماد و مرحوم آقا میرزا هاشم آملی – رضوان الله علیها – برای بزرگداشت مرحوم پدرم مجلس ترحیم گرفتند این کمال شاگرد پروری و کمال بزرگواری بود.[16]


دهم: سادگی بیان و رعایت اعتدال


بر استاد در هنگام تدریس لازم است از جملات فصیح و آسان استفاده کند. در توضیح و بیان مطلب از حد اعتدال خارج نشود و سطح فکری شاگردان را رعایت کند توضیح زیاده از حد نیاز، تکرار اختصار مخل به مطلب، شتاب در بیان و خروج از موضوع، از جمله آفات تدریس است.


یازدهم: رعایت جهات معنوی


از آنجا که تدریس و آموزش با انگیزه الهی عبادت است، شایسته است که آداب معنوی در آن مراعات شود. اموری از قبیل: حضور در جلسه درس با طهارت، رو به قبله نشستن در صورت امکان، درس را با نام خدا ‎آغاز کردن ستایش خدا صلوات بر محمد و اهلبیتش در ابتدا و دعا در پایان درس و ...[17]


دیگر اموری که رعایت آنها در تدریس شایسته است عبارتند از:


رعایت موضوع اهم در تدریس، رعایت نوبت، اجازه سئوال و انتقاد رعایت نظم، بیان خلاصه مطلب، موعظه و سفارش به اخلاق نیک در ضمن درس، کوشش در اصلاح امر معشیت شاگرد و معرفی او برای استفاده جامعه در صورت صلاحیت، بیان حال نوابغ و شخصیتهای علمی و سایر نکاتی که موجب تشویق شاگردان به آموختن و تلاش بیشتر آنان می ‎گردد.[18]



فهرست منابع تحقیق


1. کلینی، محمد بن یعقوب؛ اصول کافی، ج 1، تهران: مکتبه الصدوق (1381 هجری. ق).


2. شهید ثانی، شیخ زین الدین بن علی عاملی؛ منیه المرید فی ادب المفید و المستفید قم: دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم (1372).


3. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، ج 69؛ تهران المکتبه الاسلامیه، چاپ دوم (1405 هجری. ق).


4. محمدی ری شهری، محمد؛ علم و حکمت در قرآن و حدیث، ج 1 – 2. قم: دارالحدیث چاپ اول (1379).


5. مهر استاد (سیر علمی و عملی استاد جوادی آملی) تحقیق و تنظیم: مرکز نشر اسراء ، قم: مرکز نشر اسراء، چاپ اول .1381


6. برخوردار فرید، شاکر؛ آداب الطلاب (زندگینامه و دستورات آقا شیخ احمد مجتهدی تهرانی) تهران: ابرون، چاپ اول (1379).



احمدعلی نیازی



[1] . کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، ج 1. تهران: مکتبه الصدوق (1381 هجری. ق)، ص 41.


[2] . ویزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه: (پیامبر) مردم را پرورش داده و به آنان کتاب و حکمت را می ‎آموزد.


[3] . شهید ثانی، شیخ زین الدین بن علی عاملی، منیه المرید فی ادب المفید و امستفید، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم (1372)، ص 149.


[4] . کلینی، محمدبن یعقوب؛ اصول کافی، ج 1، تهران: مکتبه الصدوق (1381 هجری. ق.) ص 42.


[5] . محمدی ری شهری، محمد؛ علم و حکمت در قرآن و حدیث، ج 2، قم: دارالحدیث، چاپ اول، (1379) ص 482.


[6] . اصول کافی، ج 1، همان، ص 41.


[7] . شهید ثانی، شیخ زین الدین بین علی عاملی، منیه المرید فی آداب المفید، المستفید؛ قم: دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم (1372) ص 184.


[8] . محمدی ری شهری، محمد، علم و حکمت در قرآن و حدیث، ج 2، قم: دارالحدیث چاپ اول (1379) ص 472.


[9] . برخوردار فرید، شاکر، آداب الطلاب (زندگینامه آقا مجتهدی تهرانی) تهران: ابرون چاپ اول (1379) ص 70.


[10] . جمعه / 2.


[11] . منیه المرید، همان، ص 184.


[12] . محمدی ری شهری، محمد، علم و حکمت در قرآن و حدیث، ج 2، همان، ص 472.


[13] . مهر استاد (سیره عملی و علمی استاد جوادی آملی) تحقیق و تنظیم: مرکز نشر اسراء؛ قم: مرکز نشر اسراء، چاپ اول (1381) ص 134.


[14] . شهید ثانی، منیه المرید، همان، ص 197.


[15] . شهید ثانی، منیه المرید، همان، ص 194.


[16] . مهر استاد، همان، ص 178.


[17] . شهید ثانی، منیه المرید، همان، ص 220 – 204.


[18] . همان، ص 209 – 189




آداب تعلّم در اسلام



مقدمه:


به علت اهمیت و تقدس علم از نظر اسلام آداب و ضوابط خاصی برای تحصیل علم معین شده است. به طور کلی در اسلام رسیدن به اهداف به هر اندازه هم که مهم باشند، از هر راهی و با هر وسیله ‎ای مجاز نیست. بلکه باید روش و ابزار رسیدن به هدف نیز پاک و فضیلتمندانه باشد. آداب آموزش در اسلام هم به جنبه اخلاقی و ارزشی تعلم و هم به شیوه ‎های تسهیل آموختن و انتفاع بیشتر از عمر و کار علمی نظر دارد.


پیش از شروع به تحصیل برای متعلم پرسشهایی مطرح می ‎شود که پاسخ به آنها بسیار مهم است؛ زیرا نوع پاسخ به پرسشها در نتیجه کار تأثیر قاطع دارد. پرسشهای از این قبیل که چه کتابی بخوانم؟ چگونه درس بخوانم؟ از کجا آغاز کنم؟ معلم شایسته چه خصوصیاتی دارد؟ چه اموری باعث سرعت و کیفیت تعلم می ‎شود؟ شرایط و ضوابط دینی و اخلاقی تحصیل کدام است؟ مادر این نوشتار با بهره ‎گیری از آثار بزرگان و استفاده از منابع دینی به اختصار آداب و ضوابط تعلم را از نظر اسلام مورد بحث قرار می ‎دهیم.


اول: انتخاب معلم شایسته


اگر چه در بینش اسلامی مومن حکمت را بسان گمشده خود نزد هر کس یافت اخذ می ‎کند؛[1] ولی لازم است در مورد استاد رسمی سعی شود فرد شایسته ‎ای را برگزیند؛ زیرا اخلاق و روحیات استاد در شاگرد تأثیر عمیق دارد. در بعد علمی نیز به استادی ناشایسته اعتمادی نیست. علم غذای روح است، به دلیل اهمیت روح بیش از سلامت غذای جسم، تغذیه سالم و مناسب روح اهمیت دارد.[2] سفارش پیشوایان ما این است که باید به نزد عالمانی برای کسب علم رفت که انسان را از کبر به جانب تواضع، از سازشکاری به سوی اندرز گویی و از نادانی به دانش فرا خوانند[3] و از فراگیری دانش از مدعیانی که از یقین به شک و از اخلاص به ریا، از فروتنی به تکبر، از نصیحت به دشمنی و از زهد به دنیا پرستی فرا می ‎خواند نهی شده است.[4]


دوم: پرهیزگاری و تطهیر قلب


دانشی که مایه هدایت و نجات باشد، بدون پرهیزگاری و پاکیزه نگهداشتن خود از آلودگیهای گناه میسر نمی ‎شود. حضرت خضر ـ علیه السّلام ـ به حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ سفارش می ‎کند «بر دلت لباس پرهیزگاری بپوشان تا به دانش برسی»[5] و امیر مؤمنان حضرت علی ـ علیه السلام ـ دانش را به رنگ آمیزی تشبیه می ‎کند که بدون زدودن آلودگی، رنگ ‎آمیزی صورت نمی ‎گیرد.[6]


سوم: رعایت اولویتها


از آداب مهم در کسب دانش رعایت اولویتها است. هیچ عاقلی پیش از درمان مرض قلبی مهلک به علاج لکهای صورت نمی ‎پردازد. پیش از معرفت کافی نسبت به اموری که نجات از هلاکت ابدی و رسیدن به سعادت همیشگی در گرو آنست مانند شناخت اصول دین و وظائف اساسی دینی که واجب عینی ‎اند – پرداختن به اینکه آیا در کره مریخ آب و حیات وجود دارد یا نه؟ امثال آن عین سفاهت است. امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ می ‎فرماید: «عمر کوتاهتر از آنست که همه آنچه دانستنش زیبنده تو است فراگیری، پس به ترتیب اهمیت بیاموز.»[7]


چهارم: همت بلند


در اسلام بلند همتی صفتی پسندیده است؛ به ویژه در فراگیری دانش طالب علم نباید به اندک قانع شود؛ بلکه باید همواره در رسیدن به مراحل عالی ‎تر بکوشد. در مثل است که مرد با بال همتش پرواز می ‎کند.[8] و از امام حسین ـ علیه السلام ـ روایت شده است که فرمودند: از جهانیان در رسیدن به درجات عالی با دو چیز گوی سبقت را ربودم:


حسن خلق و علو همت.[9]


پنجم: شکیبایی


استقامت کلید پیروزی است. ضرورت صبر در کسب علم مضاعف است؛ زیرا تحصیل علم زمانبر و ملازم با دشواریها است. پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ می ‎فرماید: «هر کس ساعتی بر خواری تعلم صبر نکند تا ابد در ذلت جهل باقی خواهد ماند».[10]


و امیر مؤمنان سفارش می ‎کند که «بر دانشجو است که خودش را به جستجو دانش عادت دهد و از فرا گرفتن آن ملول نگردد و آنچه را فرا گرفته است، بسیار نشمارد.»[11]


ششم: تفکر


جایگاه والای تفکر در اسلام روشن است، تا آنجا که «ساعتی اندیشیدن بهتر از عبادت شصت سال است»[12] شرط لازم اتقان علمی و درک عمیق اندیشیدن است. صرف اندوختن مطالب و گفته ‎های دیگران، جمود بر آراء گذشتگان شخصیت زدگی و مرعوب شدن نسبت به اسطوانه ‎های علمی مانع رشد علمی است.


امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ فرمودند: «هر کس در آنچه فرا گرفته خوب بیاندیشد دانش او استوار گردد و آنچه را که هنوز نفهمیده خواهد فهمید.»[13]


هفتم: پرسش


کلید گنجینه دانش دیگران سؤال است. ممکن است کسی که اهل علم است خود از حل مسائلی عاجز باشد و به راهنمایی دیگران نیاز داشته باشد، ولی حیاء بی ‎مورد یا غرور و تکبر مانع شود که از دانش دیگران بهره گیرد. اظهار نظر چنین کسانی گاهی باعث هلاک دیگران می ‎شود. پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ درباره کسی که به مجروحی دستور داده بود غسل جنابت کند و این غسل باعث مرگ او شده بود؛ فرمودند: «او را کشتند. خدا آنان را بکشد؛ دوای درد درماندگی پرسش است.»[14]


هشتم: نگارش


آیت الله جوادی آملی – ملظله العالی – می ‎گوید: اگر طلاب علوم دینی واقعاً بخواهند راه سلف صالح را بپیمایند باید تقریر نویسی کنند تقریر نویسی بسیار خوب است و در موفقیت علمی نقش به سزایی دارد. اصل تقریر نویسی از زمان رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلّم – شروع شد. آن حضرت به یاران خود دستور داد برای استفاده بیشتر از سخنان او، از دست راست خود کمک بگیرند.[15] (بنویسند)


نهم: پنج عنصر در درس خواندن


1. محضر علماء را دیدن و چگونگی استدلال، ورود و خروج در مسائل را از بزرگان آموختن؛


2. مکتب دیدن از طریق مراجعه به متون تا مبانی، لوازم و مقادنات یک نظریه درک شود این مطلوب در جلسه درس به دست نمی ‎آید زیرا در جلسه درس فقط عصاره مطلب ارائه می ‎شود؛


3. مناظره و مباحثه با همتای خود برای کنکاش در آنچه از استاد فرا گرفته است؛


4. تدریس، تاتوانایی تدقیق، تلطیف و تنزیل مطالب حاصل شود؛


5. تضیف و تألیف کتاب.


بعضی فقط چند تا از این عنصرها را واجدند؛ اما بزرگانی چون مرحوم علامه طباطبایی، امام خمینی (قدس سره) و شهید مطهری همه این پنج عنصر را دارا بودند.[16]


دهم: پیش مطالعه


شیوه بزرگان در تحصیل پیش مطالعه و آماده شدن برای حضور در جلسه درس بوده است. آیه الله جوادی آملی می ‎گوید: «غالب درسها را – الحمد الله – پیش مطالعه می ‎کردیم؛ از این رو غالب عبادتها و مطالب کتب درسی با پیش مطالعه تقریباً برا ما حل می ‎شد.»[17]


یازدهم: امور دیگری که در موفقیت تحصیل مؤثر است.


الف) تقسیم و تنظیم اوقات به شیوه مناسب (برای حفظ سحرها، صبحگاهان برای درس، نوشتن در میان روز، و شبها برای مطالعه).[18]


ب)‌ آموختن شفاهی و حضوری به جای استفاده تنها از شرح، نوار، فیلم پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمودند: «دانش را از دهان افراد فرا گیرید.»[19]


ج) شناخت آراء گوناگون و جمود نداشتن برای رأ ی فردی خاص: امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ فرمودند: هان! خردمند کسی است که با اندیشه درست و نگاهی دور اندیش از آراء گوناگون استقبال کند.»[20]


فهرست منابع تحقیق:


1. کلینی، محمد بن یعقوب؛ الروضه من الکافی، ج 8، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم (1348).


2. همان ج 1.


3. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، ج 18، 69؛ تهران دارالکتب الاسلامیه. (بی تا).


4. همان، ج 44، (1393).


5. همان، ج 69، (1405).


6. شهید ثانی، شیخ زین الدین بن علی عاملی، منیه المرید فی ادب المفید و المستفید، قم دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم (1372).


7. محمدی ری شهری، محمد؛ علم و حکمت در قرآن و حدیث، ج 1 – 2. قم: دارالحدیث چاپ اول (1379).


8. مهر استاد (سیر علمی و عملی استاد جوادی آملی) تحقیق و تنظیم: مرکز نشر اسراء ، قم: مرکز نشر اسراء، چاپ اول .1381




احمدعلی نیازی




[1] . کلینی، محمد بن یعقوب، الروضه من الکافی، ج 8، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم (1348)، ص 167.


[2] . سوره عبس / 24.


[3] . محمدی ری شهری، محمد، علم و حکمت در قرآن و حدیث، ج 1، قم: دارالحدیث چاپ اول (13799 ص 334.


[4] . همان، ص 334، حدیث 924.


[5] . همان، ص 360، ح 1017.


[6] . همان، ص 360، ح 1014.


[7] . علم و حکمت در قرآن و حدیث، ج 1. همان، ص 338، ح 933.


[8] . مجلسی. محمدباقر؛ بحارالانوار، ج 18، تهران: دارالکتب الاسلامیه (بی ‎تا).


[9] . همان، ج 44، ص 194.


[10] . علم و حکمت در قرآن و حدیث، ج 1، همان، ص 358، ح 1009.


[11] . علم و حکمت در قرآن و حدیث، ج 1، ح 1010.


[12] . مجلسی. محمدباقر؛ بحارالانوار، ج 69، تهران: المکتبه الاسلامیه، چاپ دوم (1405) ص 293.


[13] . علم و حکمت در قرآن و حدیث، ج 1. ص 346، ح 969.


[14] . کلینی، محمد بن یعقوب، همان، ج 1، ص 40.


[15]. مهر استاد، تحقیق و تنظیم: مرکز نشر اسراء، قم، چاپ اول (1381).


[16] . مهر استاد، همان، ص 138 – 137.


[17] . همان، ص 58.


[18] . شهید ثانی، منیه المرید، ص 265.


[19] . علم و حکمت در قرآن و حدیث، ج 1، ص 340.




برگرفته از :athir.blogfa.com



نظرات 0