تاريخ : یک شنبه 20 فروردین 1391 | 10:02 AM | نویسنده : قاسمعلی
* مدیریت اسلامی 90+1 (راهکارهای حمایت از تولید ملی)
تجارت یکی از راههای کسب درآمد است که در آیات و روایاتزیادی به آن سفارش شده است .
(فاذا قضیت الصلوه فانتشروا فیالارض وابتغوا من فضلاللهواذکرواالله کثیرا لعلکم تفلحون
وقتی نماز جمعه برگزار شد، در زمین منتشر شوید و در طلب روزیبه داد و ستد بپردازید و خدا را بسیار یادکنید.
امید استرستگار شوید .
(... واخرون یضربون فیالارض یبتغون من فضل الله
... و برخی برای تجارت سفر میکنند(و)از کرم خدا روزیمیطلبند .
عبدالله بن مسعود میگوید: پیامبرگرامی اسلام (ص)فرمود: «هیچکس نیست که برای تجارت طعامی را از شهری به شهر دیگر از شهرهایمسلمین ببرد و آن را به قیمتخودش بفروشد، مگر این که جایگاهشنزد خداوند چون مقام شهید خواهد بود.» سپس این آیه را تلاوتکرد: (و اخرون یضربون فیالارض یبتغون من فضل الله ...
امام صادق(ع)میفرماید: نه دهم درآمد، در تجارت است .
(فاذا قضیت الصلوه فانتشروا فیالارض وابتغوا من فضلاللهواذکرواالله کثیرا لعلکم تفلحون
وقتی نماز جمعه برگزار شد، در زمین منتشر شوید و در طلب روزیبه داد و ستد بپردازید و خدا را بسیار یادکنید.
امید استرستگار شوید .
(... واخرون یضربون فیالارض یبتغون من فضل الله
... و برخی برای تجارت سفر میکنند(و)از کرم خدا روزیمیطلبند .
عبدالله بن مسعود میگوید: پیامبرگرامی اسلام (ص)فرمود: «هیچکس نیست که برای تجارت طعامی را از شهری به شهر دیگر از شهرهایمسلمین ببرد و آن را به قیمتخودش بفروشد، مگر این که جایگاهشنزد خداوند چون مقام شهید خواهد بود.» سپس این آیه را تلاوتکرد: (و اخرون یضربون فیالارض یبتغون من فضل الله ...
امام صادق(ع)میفرماید: نه دهم درآمد، در تجارت است .
امیرالمومنین(ع)میفرماید : تجارت کنید، چون تجارت باعث میشوداز آنچه در دست مردم است، بینیاز گردید .
ابیعمارهبن طیار میگوید: به امام صادق(ع)عرض کردم: ورشکستشدم; تمام سرمایهام را از کف دادهام و اهل وعیال بسیار دارم .
امام صادق(ع)فرمود: برو مغازهات را باز کن، بساط بگستر،ترازو بگذار و در انتظار روزی پروردگارت باش .
رفتم، مغازه را بازکردم، بساط گسترانیدم و ترازو گذاشتم. مغازهداران همسایهام از این که هیچ کالایی درمغازه ندارم، متعجبشدند . در این هنگام، مردی آمد و گفت: پیراهنی برایم خریداریکن .
پیراهنی برایش خریدم و پول آن را گرفتم. سپس مرد دیگریمراجعه کرد و ...
آنگاه شخص دیگری آمد و گفت: اباعماره! دو عدل کتان دارم. آیاآن را از من میخری تا یکسال دیگر پول آن را بپردازی؟
گفتم: آری، بیاور .
کتانها را آورد و نسیه از او خریدم .
پس از آنکه اورفت، یکی از بازاریان آمد و گفت: اباعماره! اینها چیست؟
گفتم: کتان است .
گفت: نصف آن را نقد میخرم .
پذیرفتم و پول آن را دریافت کردم. آن پول و بقیه کتانها تایکسال نزد من بود. از آن پول لباسهایی خریدم و فروختم تا اینکه دوباره یکی از تجار معروف شدم .
در اهمیت تجارت همین بس که امام صادق(ع)نیز برای تجارتسرمایهگذاری میکرد. محمد فرزند غدافر از پدرش این گونه نقلمیکند :
امام صادق(ع)1700 دینار به من داد و فرمود: با این پول برایمن تجارت کن; من رغبتی به سود آن ندارم. هرچند سود معاملات دوستداشتنی است، ولی میخواهم خداوند متعال مرا در حال کسب ببیند .
پس ازمدتی، به حضرت عرض کردم: برای شما تجارت کردم و صددینارسود به دست آوردم .
حضرت بسیار خوشحال شد و فرمود: برسرمایهام بیفزای .
این مال نزد پدرم بود تا از دنیا رفت. امام صادق(ع)برایمنوشت: خداوند از ما و شما بگذرد. 1800 دینار از مال من نزدپدرت بود، اکنون آن را به عمربن یزید بده .
دفتر حساب پدرم را نگاه کردم، درآنجا نوشته بود: از مالابوموسی(امام صادق(ع)) 1700 دینار نزد من است تا با آن تجارتکنم. با تجارتی که انجام دادم صد دینار سود به دست آمد. عبدالله بن سنان و عمربن یزید از این امر آگاهند .
تجارت و رشد عقل اجتماعی
امام صادق(ع)چنان به تجارت اهمیت میداد که ترک آن را موجبنقصان عقل میدانست و میفرمود: خرید و فروش را ترک نگویید; زیراترک آن از بین برنده عقل است .
آن حضرت همچنین فرمود : تجارت موجب رشد و شکوفایی عقل میگردد .
امام صادق(ع)ثروتمندان بینیاز از تجارت را نیز بدین امرسفارش میکرد. معاذ عبا فروش میگوید: امام صادق(ع)به من فرمود: معاذ! چرا تجارت را ترک کردهای؟ آیا ناتوان شدهای یا بدان بیرغبتی؟
گفتم: نه ناتوانم و نه بیرغبت .
امام فرمود: پس چرا تجارت را رها کردهای؟ !
گفتم : در این زمان که قتل ولید اتفاق افتاده، منتظر دستورشمایم. من ثروت بسیار دارم. به اندازهای که فکر نمیکنم تازندهام بتوانم همه آنها را مصرف کنم .
امام فرمود : تجارت رارهانکن; زیرا عقل را ازبین میبرد. برایاهل و عیالت تلاش کن و از این که آنها برایتبکوشند، برحذر باش .
از این احادیث درمییابیم، تجارت فقط برای افزایش ثروت نیستبلکه وسیلهای برای رسیدن مردم وجامعه به نیازهایشان است ;درسایه این کار عقل اجتماعی مردم شکوفا میشود و افکار واهی وآسایش طلبی از آنها دور میشود .
بخور تاتوانی به بازوی خویش که سعیتبود در ترازوی خویش چومردان، ببر رنج و راحت رسان مخنثخورد دسترنج کسان خدا را برآن بنده بخشایش است که خلق ازوجودش در آسایش است .
دادوستد پیامبر اکرم(ص )
اسباط بن سالم میگوید: امام صادق(ع)از احوال معاذ کرباس فروشپرسید. گفته شد: او تجارت را رها کرده است . حضرت دو بار فرمود: «رفتاری شیطانی انجام داده است; زیرا هر که دادو ستد راترکگوید، دوسوم بینش اجتماعیاش را از دست داده است. آیا نمیداندرسول خدا(ص)هنگامی که کاروانی از شتران شام رسید، از آنان جنسخرید، با آن دادوستد کرد، سود برد و قرض خود را پرداخت؟ »
سفارش امیرمومنان(ع)به حمایتبازرگانان
امیرمومنان علیابن ابیطالب(ع )در فرمان خود به مالک اشترمیفرماید : درباره بازرگانان و صاحبان صنایع توصیه میکنم کهباآنان به خوبی رفتار کنی، چه گروهی که سرمایهشان را در شهر ودیار خود و چه آنها که در خارج از محل زندگیشان به تجارت و رفتو آمد میپردازند; زیرا آنها آنچه مردم نیازمندند، از نقاط دوردست فراهم میآورند .
بازرگانان از این جهت که خدمات مفیدی انجام میدهند ونیازمندیهای مردم را از نقاط دور دست فراهم میآورند، در اسلاممحترمی و مورد حمایتند .
البته برخی از مبادلات، هدفی سود جویانه دارد; برای مثال درتجارت سرمایهداری گاه انتقال مالکیتبه دفعات در خصوص یک کالاانجام میشود، بدون این که واسطهها کار تولیدی و یاخدماتیدرباره کالا انجام دهند . اسلام این نوع سودجوییها را محکوممیکند; زیرا با شرایط تجارت در اسلام منافات دارد. ابوحمزهمیگوید :
«سالته عن الرجل یتقبل العمل فلا یعمل فیه و یدفعه الی اخریربح فیه قال: لا »
از امام محمدباقر(ع)پرسیدم: مردی کاری را میپذیرد و بدونآنکه روی آن کاری انجام دهد باسود به دیگری میفروشد ; چه حکمیدارد؟
حضرت فرمودند: چنین نشود .
سفارشهای اسلام درباره تجارت
برای اینکه دادوستد روندی اسلامی و شایسته داشته باشد، بایدبه دستورها و احکام دین به خوبی عمل شود و از سیره و روشپیامبرگرامی اسلام (ص) وائمهمعصومین: پیروی(ص)گردد .
سفارشهای اسلام درباره تجارت چنین است :
اول آگاهی، سپس عمل
در اسلام تجارت نیز مثل اعمال دیگر به پنج نوع تقسیم میشود :
1- واجب; مانند تجارتی که شخص برای تامین مخارج خودوخانوادهاش انجام میدهد. یا دادو ستدی که ترک آن، خطر اقتصادیبرای مسلمانان پدید میآورد .
2- مستحب; مانند تجارتی که برای جامعه مفید است .
3- مکروه; مانند صرافی، کفن فروشی و ذبح حیوانات در صورتیکه شغل دائم باشد .
4- مباح; مانند معاملاتی که نه موجب زیان فرد یا جامعهاست، نه مورد احتیاج آنها .
5- حرام; مانند خرید و فروش مواد مخدر، مشروبات الکلی، ربا،نوارهای موسیقی مستهجن و آنچه موجب ضعف یا سقوط اسلام ومسلمانان شود .
انسان برای این که دربخش ممنوع تجارت قدم نگذارد و از بخشواجب و مستحب غافل نگردد، باید دستورهای اسلام دراین باره را بهخوبی بداند .
اصبغ بن نباته میگوید: بارها از امیرمومنان علی(ع)شنیدم کهمیفرمود: «اول آگاهی، سپس تجارت .»
حضرت این جمله را سه مرتبه تکرار میکرد: «یامعشرالتجار،الفقه ثم المتجر» ; به خداسوگند، رسوخ ربا در این امت از حرکتمورچهای برسنگ صاف بیصداتر است. تاجر فاجر است و فاجر درآتشاست، مگر تاجری که حق بگیرد و حق بپردازد .
جواز کسب
در زمان پیامبراکرم(ص)، حضرت به کسی که میخواست داد و ستدشروع کند، سفارشهایی میکرد و درباره آن از وی تعهد میگرفت .
عبدالله بن قاسم جعفری چنین نقل کرده است :
پیامبرخدا(ص)به حکیم بن حزام اجازه تجارت نداد تااین که ازاو چنین تعهدگرفت :
1- معامله کسی که از خرید جنس منصرف شود را فسخ کند .
2- کسی را که نتواند بدهیاش را بپردازد، مهلت دهد .
3- حق خود را کامل یا کمتر از آن بگیرد. (بیش از حقش دریافتنکند .
امام صادق(ع)میفرماید: پیامبراکرم(ص)فرمود: کسی که خرید وفروش میکند، باید از پنجخصلت دوری کند و گرنه، خرید و فروشنکند: ربا، قسم، مخفی نگهداشتن عیب کالا، عیب گرفتن ازکالا هنگامخرید و تعریف کردن هنگام فروش .
امام صادق(ع)همچنین میفرماید: امیرمومنان(ع)فرمود: کسی کهدستورهای اسلام درباره تجارت را نمیداند، اگر به کسب و تجارتبپردازد، به گونهای در ربا غوطهور میشود که خروج از آن بسیارمشکل است. هرگز کسی برای کسب در بازار ننشیند مگر اینکه عقلخرید و فروش داشته باشد .
برگرفته از :www.hawzah.net
ابیعمارهبن طیار میگوید: به امام صادق(ع)عرض کردم: ورشکستشدم; تمام سرمایهام را از کف دادهام و اهل وعیال بسیار دارم .
امام صادق(ع)فرمود: برو مغازهات را باز کن، بساط بگستر،ترازو بگذار و در انتظار روزی پروردگارت باش .
رفتم، مغازه را بازکردم، بساط گسترانیدم و ترازو گذاشتم. مغازهداران همسایهام از این که هیچ کالایی درمغازه ندارم، متعجبشدند . در این هنگام، مردی آمد و گفت: پیراهنی برایم خریداریکن .
پیراهنی برایش خریدم و پول آن را گرفتم. سپس مرد دیگریمراجعه کرد و ...
آنگاه شخص دیگری آمد و گفت: اباعماره! دو عدل کتان دارم. آیاآن را از من میخری تا یکسال دیگر پول آن را بپردازی؟
گفتم: آری، بیاور .
کتانها را آورد و نسیه از او خریدم .
پس از آنکه اورفت، یکی از بازاریان آمد و گفت: اباعماره! اینها چیست؟
گفتم: کتان است .
گفت: نصف آن را نقد میخرم .
پذیرفتم و پول آن را دریافت کردم. آن پول و بقیه کتانها تایکسال نزد من بود. از آن پول لباسهایی خریدم و فروختم تا اینکه دوباره یکی از تجار معروف شدم .
در اهمیت تجارت همین بس که امام صادق(ع)نیز برای تجارتسرمایهگذاری میکرد. محمد فرزند غدافر از پدرش این گونه نقلمیکند :
امام صادق(ع)1700 دینار به من داد و فرمود: با این پول برایمن تجارت کن; من رغبتی به سود آن ندارم. هرچند سود معاملات دوستداشتنی است، ولی میخواهم خداوند متعال مرا در حال کسب ببیند .
پس ازمدتی، به حضرت عرض کردم: برای شما تجارت کردم و صددینارسود به دست آوردم .
حضرت بسیار خوشحال شد و فرمود: برسرمایهام بیفزای .
این مال نزد پدرم بود تا از دنیا رفت. امام صادق(ع)برایمنوشت: خداوند از ما و شما بگذرد. 1800 دینار از مال من نزدپدرت بود، اکنون آن را به عمربن یزید بده .
دفتر حساب پدرم را نگاه کردم، درآنجا نوشته بود: از مالابوموسی(امام صادق(ع)) 1700 دینار نزد من است تا با آن تجارتکنم. با تجارتی که انجام دادم صد دینار سود به دست آمد. عبدالله بن سنان و عمربن یزید از این امر آگاهند .
تجارت و رشد عقل اجتماعی
امام صادق(ع)چنان به تجارت اهمیت میداد که ترک آن را موجبنقصان عقل میدانست و میفرمود: خرید و فروش را ترک نگویید; زیراترک آن از بین برنده عقل است .
آن حضرت همچنین فرمود : تجارت موجب رشد و شکوفایی عقل میگردد .
امام صادق(ع)ثروتمندان بینیاز از تجارت را نیز بدین امرسفارش میکرد. معاذ عبا فروش میگوید: امام صادق(ع)به من فرمود: معاذ! چرا تجارت را ترک کردهای؟ آیا ناتوان شدهای یا بدان بیرغبتی؟
گفتم: نه ناتوانم و نه بیرغبت .
امام فرمود: پس چرا تجارت را رها کردهای؟ !
گفتم : در این زمان که قتل ولید اتفاق افتاده، منتظر دستورشمایم. من ثروت بسیار دارم. به اندازهای که فکر نمیکنم تازندهام بتوانم همه آنها را مصرف کنم .
امام فرمود : تجارت رارهانکن; زیرا عقل را ازبین میبرد. برایاهل و عیالت تلاش کن و از این که آنها برایتبکوشند، برحذر باش .
از این احادیث درمییابیم، تجارت فقط برای افزایش ثروت نیستبلکه وسیلهای برای رسیدن مردم وجامعه به نیازهایشان است ;درسایه این کار عقل اجتماعی مردم شکوفا میشود و افکار واهی وآسایش طلبی از آنها دور میشود .
بخور تاتوانی به بازوی خویش که سعیتبود در ترازوی خویش چومردان، ببر رنج و راحت رسان مخنثخورد دسترنج کسان خدا را برآن بنده بخشایش است که خلق ازوجودش در آسایش است .
دادوستد پیامبر اکرم(ص )
اسباط بن سالم میگوید: امام صادق(ع)از احوال معاذ کرباس فروشپرسید. گفته شد: او تجارت را رها کرده است . حضرت دو بار فرمود: «رفتاری شیطانی انجام داده است; زیرا هر که دادو ستد راترکگوید، دوسوم بینش اجتماعیاش را از دست داده است. آیا نمیداندرسول خدا(ص)هنگامی که کاروانی از شتران شام رسید، از آنان جنسخرید، با آن دادوستد کرد، سود برد و قرض خود را پرداخت؟ »
سفارش امیرمومنان(ع)به حمایتبازرگانان
امیرمومنان علیابن ابیطالب(ع )در فرمان خود به مالک اشترمیفرماید : درباره بازرگانان و صاحبان صنایع توصیه میکنم کهباآنان به خوبی رفتار کنی، چه گروهی که سرمایهشان را در شهر ودیار خود و چه آنها که در خارج از محل زندگیشان به تجارت و رفتو آمد میپردازند; زیرا آنها آنچه مردم نیازمندند، از نقاط دوردست فراهم میآورند .
بازرگانان از این جهت که خدمات مفیدی انجام میدهند ونیازمندیهای مردم را از نقاط دور دست فراهم میآورند، در اسلاممحترمی و مورد حمایتند .
البته برخی از مبادلات، هدفی سود جویانه دارد; برای مثال درتجارت سرمایهداری گاه انتقال مالکیتبه دفعات در خصوص یک کالاانجام میشود، بدون این که واسطهها کار تولیدی و یاخدماتیدرباره کالا انجام دهند . اسلام این نوع سودجوییها را محکوممیکند; زیرا با شرایط تجارت در اسلام منافات دارد. ابوحمزهمیگوید :
«سالته عن الرجل یتقبل العمل فلا یعمل فیه و یدفعه الی اخریربح فیه قال: لا »
از امام محمدباقر(ع)پرسیدم: مردی کاری را میپذیرد و بدونآنکه روی آن کاری انجام دهد باسود به دیگری میفروشد ; چه حکمیدارد؟
حضرت فرمودند: چنین نشود .
سفارشهای اسلام درباره تجارت
برای اینکه دادوستد روندی اسلامی و شایسته داشته باشد، بایدبه دستورها و احکام دین به خوبی عمل شود و از سیره و روشپیامبرگرامی اسلام (ص) وائمهمعصومین: پیروی(ص)گردد .
سفارشهای اسلام درباره تجارت چنین است :
اول آگاهی، سپس عمل
در اسلام تجارت نیز مثل اعمال دیگر به پنج نوع تقسیم میشود :
1- واجب; مانند تجارتی که شخص برای تامین مخارج خودوخانوادهاش انجام میدهد. یا دادو ستدی که ترک آن، خطر اقتصادیبرای مسلمانان پدید میآورد .
2- مستحب; مانند تجارتی که برای جامعه مفید است .
3- مکروه; مانند صرافی، کفن فروشی و ذبح حیوانات در صورتیکه شغل دائم باشد .
4- مباح; مانند معاملاتی که نه موجب زیان فرد یا جامعهاست، نه مورد احتیاج آنها .
5- حرام; مانند خرید و فروش مواد مخدر، مشروبات الکلی، ربا،نوارهای موسیقی مستهجن و آنچه موجب ضعف یا سقوط اسلام ومسلمانان شود .
انسان برای این که دربخش ممنوع تجارت قدم نگذارد و از بخشواجب و مستحب غافل نگردد، باید دستورهای اسلام دراین باره را بهخوبی بداند .
اصبغ بن نباته میگوید: بارها از امیرمومنان علی(ع)شنیدم کهمیفرمود: «اول آگاهی، سپس تجارت .»
حضرت این جمله را سه مرتبه تکرار میکرد: «یامعشرالتجار،الفقه ثم المتجر» ; به خداسوگند، رسوخ ربا در این امت از حرکتمورچهای برسنگ صاف بیصداتر است. تاجر فاجر است و فاجر درآتشاست، مگر تاجری که حق بگیرد و حق بپردازد .
جواز کسب
در زمان پیامبراکرم(ص)، حضرت به کسی که میخواست داد و ستدشروع کند، سفارشهایی میکرد و درباره آن از وی تعهد میگرفت .
عبدالله بن قاسم جعفری چنین نقل کرده است :
پیامبرخدا(ص)به حکیم بن حزام اجازه تجارت نداد تااین که ازاو چنین تعهدگرفت :
1- معامله کسی که از خرید جنس منصرف شود را فسخ کند .
2- کسی را که نتواند بدهیاش را بپردازد، مهلت دهد .
3- حق خود را کامل یا کمتر از آن بگیرد. (بیش از حقش دریافتنکند .
امام صادق(ع)میفرماید: پیامبراکرم(ص)فرمود: کسی که خرید وفروش میکند، باید از پنجخصلت دوری کند و گرنه، خرید و فروشنکند: ربا، قسم، مخفی نگهداشتن عیب کالا، عیب گرفتن ازکالا هنگامخرید و تعریف کردن هنگام فروش .
امام صادق(ع)همچنین میفرماید: امیرمومنان(ع)فرمود: کسی کهدستورهای اسلام درباره تجارت را نمیداند، اگر به کسب و تجارتبپردازد، به گونهای در ربا غوطهور میشود که خروج از آن بسیارمشکل است. هرگز کسی برای کسب در بازار ننشیند مگر اینکه عقلخرید و فروش داشته باشد .
برگرفته از :www.hawzah.net