تاريخ : سه شنبه 22 فروردین 1391  | 11:40 PM | نویسنده : قاسمعلی

* جایگاه کار وتلاش در آموزه های دینی

چکیده

حضرت على علیه‏السلام ضمن دفاع از اصول و موازین دین مبین اسلام از کار و تلاش در مسیر احیا و آبادانى جامعه دریغ نکرد و مزارع و باغ‏هاى متعددى را احیا و آباد کرد. در مدت خلافت خویش نیز از کار غافل نگشت. در طول حیات خود اثرى گران‏بها به نام «نهج‏البلاغه» را به یادگار گذاشت. در این اثر جاویدان بسیارى از آموزه‏هاى الهى، سیاسى، مذهبى، اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و... آمده است .
در این مقاله سعى شده است با بهره‏گیرى از نهج‏البلاغه و کتب مرتبط با آن و استفاده از اندیشه‏هاى برخى از متفکران، کار بررسى شود و با دیدگاه جامعه‏شناختى مقارنه و مقایسه گردد .

واژه‏هاى کلیدى: کار، تقسیم کار، کار آزادانه و اجبارى، بیکارى، کارهاى شایسته، کارهاى ناشایست .

1- مقدمه

هر جامعه‏اى براى تداوم حیات و بقا به کار و فعالیت مردم و مسؤولان احتیاج دارد. نیاز به کار از قرون باستان وجود داشته است و هرچه مى‏گذرد، بر اهمیت آن افزوده مى‏گردد. کار قسمت اعظم از زندگى انسان را در بر مى‏گیرد .
( 83 )
· به عقیده‏ىِ بسیارى از متفکران اجتماعى و اندیشمندان اسلامى انسان موجودى اجتماعى است. انسان‏ها قسمت اعظم نیازها و احتیاجات خود را از طریق کار گروهى و اجتماعى تأمین مى‏کنند. حضرت امیرالمؤمنین على علیه‏السلام ، اندیشمند و پیشواى برجسته شیعیان و امت اسلامى کار و تلاش را با درایتى واقع‏بینانه بیان نموده است .
کار از مفاهیم مهم علم جامعه‏شناسى است. کار سرمایه و ذخیره‏ىِ ملى است و مى‏تواند به رشد تمدن کمک کند. اگر افراد جامعه‏اى به طور نسبى بتوانند کار و شغل مناسب به دست آورند و شغل آنان متناسب با استعدادها، توانایى‏ها و علائق آنها باشد، زمینه براى نوآورى، ابتکار، رشد و پیشرفت در ابعاد اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى جامعه به وجود مى‏آید. برعکس اگر زمینه‏هاى اشتغال و کار در جامعه محدود و تقاضا براى کار بسیار باشد، به تدریج بیکارى افزایش مى‏یابد. گسترش بیکارى منجر به آسیب‏ها و پیامدهاى ناگوار در جامعه مى‏شود .

2. تعریف کار

از نظر لغوى کار به معناى فعل و عمل و کردار انسان است و در اصطلاح، کار فعالیتى است نسبتاً دائمى که به تولید کالا یا خدمات مى‏انجامد و به آن دستمزدى تعلق مى‏گیرد .
به عقیده‏ىِ بعضى از صاحب‏نظران در تعریف کار به نوع خاصى از کار توجه نشده است؛ بلکه کار را در مفهوم عام سرچشمه‏ىِ انباشت ثروت و سرمایه و نهایتاً رشد و شکوفایى جوامع تلقى کرده‏اند. پولکس فن (*) مى‏گوید :
مردم سرچشمه ثروت‏هاى منقول بوده و افزایش ثروت از کار و زحمت آنها ناشى مى‏شود .(1)
از نظر برخى از اقتصاددانان لیبرال از جمله کلسن کار عبارت است از :
استفاده‏اى که انسان از نیروهاى مادى و معنوى خود در راه تولید ثروت یا


( 84 )
· ایجاد خدمات مى‏کند .(2)
بر اساس این تعریف فعالیت و کار به طور عمده از طریق هدف‏ها و ارزش محصولى که تولید شده معین مى‏گردد؛ به عبارت دیگر کار زمینه را براى تولید و افزایش خدمات ایجاد مى‏کند .
به طور کلى کار عبارت است از :
مجموعه عملیاتى که انسان با استفاده از مغز، دست‏ها، ابزار و ماشین‏ها براى استفاده‏ىِ عملى از ماده روى آن انجام مى‏دهد و این اعمال نیز متقابلاً بر انسان اثر مى‏گذارد و او را تغییر مى‏دهد .(3)
بر اساس تعریف مذکور کار داراى سه خصوصیت است :
نخست، کار مبتنى بر فعالیت فکرى و بدنى است؛
دوم، از طریق کار، کالایى تولید مى‏شود یا خدمتى عرضه مى‏گردد؛
سوم، در قبال انجام کار، دستمزدى پرداخت مى‏گردد .
در اندیشه‏ىِ حضرت على علیه‏السلام مى‏توان به صورت استنباطى کار را چنین بیان نمود: کار عبارت است از تلاش و کوشش انسان‏ها براى آماده کردن زاد و توشه‏ىِ آخرت در دوران زندگى در دنیاى مادى .
حضرت على علیه‏السلام مى‏فرماید :
فَعَلَیکمْ بِالجِدِّ وَ الاْءجْتِهَادِ، وَ التَأَهُّبِ، وَ الاْءستعدادِ، وَ التزَوّدِ فِى مَنْزِلِ الزادِ؛ (4)بر شما باد به تلاش و کوشش، آمادگى و آماده شدن و جمع آورى زاد و توشه‏ىِ آخرت در دوران زندگى .
از دیدگاه على علیه‏السلام در جامعه یکى از حقوق اولیه‏ىِ مردم این است که همه حق دارند، شاغل باشند. کار کوچکى و بزرگى ندارد؛ مگر با توجه به کارى که انجام مى‏دهند و هرکس اعم از مرد و زن پاداش کار خود را خواهد دید .

3. ارزش و اهمیت کار

یکى از معیارهاى مهم براى پیشرفت و سعادت جوامع توجه به شکل، نوع و کیفیت کار و فعالیت است. در برخى از جوامع بین اشکال کار یدى و فکرى
( 85 )
· تمایزاتى وجود داشته است. کارهاى یدى و فیزیکى فاقد ارزش بود و معمولاً این فعالیت‏ها وکارها به اقشار پایین جامعه واگذار مى‏شد. براى مثال در شهرهاى یونان باستان و در اروپاى قرون وسطى و در جوامع کاستى (*) چنین چیزى وجود داشته است؛ در حالى که در برخى از جوامع و ادیان الهى و آسمانى عموماً به کار و فعالیت و به ویژه کارهاى فیزیکى توجه فراوان مى‏شده است . پیامبران الهى خود بر کار و فعالیت تاکید داشته و خود به آن مى‏پرداختند .
پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله قبل از بعثت گوسفندچرانى مى‏کرد و با مال و سرمایه‏ىِ خدیجه علیهاالسلام تجارت مى‏نمود. حضرت موسى علیه‏السلام نیز گوسفند چرانى مى‏نمود. حضرت ابراهیم علیه‏السلام به کارهاى چوپانى و بنّایى اشتغال داشت و حضرت ادریس علیه‏السلام خیاط و حضرت نوح علیه‏السلام نجّار بوده است .(5)
در زمینه‏ىِ احترام و بزرگداشت کار و تلاش مفید و سودمند حضرت رسول صلى‏الله‏علیه‏و‏آله صرفاً به تمجید و تعریف نپرداخته است. بلکه دستى را مى‏بوسد که از کار ورم کرده و پینه بسته است و مى‏فرماید :
این دستى است که خدا و پیامبرش آن را دوست دارند .(6)
حضرت محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله باز مى‏فرماید :
خداوند بنده‏ىِ باایمان پیشه‏ور را دوست دارد و هیچ‏یک از شما غذایى گواراتر از دسترنج خود نخورده است .(7)
علاوه بر پیامبر اسلام صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ائمه‏ىِ اطهار علیهم‏السلام هر کدام به کار و فعالیت مى‏پرداختند. پس از رسول اسلام، امیرالمؤمنین علیه‏السلام از هرکس متواضع‏تر بود. در امور خانه به همسر خویش کمک مى‏کرد و شخصاً به کار و تلاش در مزرعه مى‏پرداخت .
با کلنگ زمین را مى‏کند و آن را شیار و آبیارى مى‏کرد و بارهاى هسته‏ىِ خرما را روى شانه مى‏گذاشت و به صحرا مى‏برد و بر زمین مى‏فشاند و اگر یک دانه‏اى از آن بر زمین مى‏افتاد، خم مى‏شد و آن را بر مى‏داشت و

 
( 86 )
· مى‏فرمود: امروز هسته است و فردا خرما .(8)
حضرت على علیه‏السلام در طول عمر خویش علاوه بر رسالت زمامدارى و امامت به کارهاى زراعت و باغبانى مى‏پرداخت و درآمد آن را صرف فقرا و یتیمان و اقشار پایین جامعه مى‏نمود. در مورد اهمیت و ارزش کار و تلاش مى‏گوید :
کشیدن سنگ‏هاى گران از قله‏هاى کوه، نزد من از منّت دیگران کشیدن محبوب‏تر است . مردم به من مى‏گویند: کار براى تو عیب است و حال آن که عیب آن است که انسان دست سئوال نزد مردم دراز کند .(9)
در اندیشه و مرام امام على علیه‏السلام کار از تقدّس و احترام خاص برخوردار است؛ به همین رو مقرّر داشت که برترى بعضى از مردم بر برخى دیگر صرفاً بر اساس کار و فعالیت باشد؛ نه حسب و نسب موروثى و امتیازات قبیله‏اى و عشیره‏اى؛ چنان که گفت :
«پاداش هرکس در قبال هر کارى است که انجام مى‏دهد .»
و در این‏باره چنان سخت گرفت که معروف شد، على یاور هر کسى است که کار مى‏کند و دشمن آن کسى است که به گدایى مى‏پردازد .(10)

4. ملاک‏ها و معیارها در انتخاب شغل و کار

در مورد انتخاب شغل و کار نظرهاى گوناگونى مطرح شده است. برخى از صاحب‏نظران معتقدند که افراد در انتخاب شغل آزادند و برخى انتخاب شغل را با ساختار اقتصادى و اجتماعى جامعه مرتبط مى‏دانند. حال سئوالات ذیل مطرح مى‏شود :
آیا انتخاب شغل با آگاهى همراه است یا نه؟
آیا انتخاب شغل و کار بر اساس جبر است یا اختیار؟
آیا انتخاب شغل تصادفى است یا نه؟
آیا انتخاب شغل آگانه‏است یا ناآگاهانه؟
آیا انتخاب شغل عقلانى است یا بر اساس عواطف و احساسات؟
از دیدگاه برخى از محققان انتخاب شغل امرى تصادفى است و افراد
( 87 )
· به‏صورت شانسى شغلى را انتخاب مى‏کنند؛ در مقابل عده‏اى عامل اراده را در این امر مهم مى‏دانند .
بعضى از صاحب‏نظران از جمله آدامس (*) 1957م اظهار مى‏دارد :
انتخاب شغل افراد بر اساس آگاهى و تامل صورت مى‏گیرد؛ در حالى که به نظر فروید (**) کار و فعالیت و انتخاب شغل به طور ناآگاهانه انجام مى‏شود به‏عبارت دیگر عامل اجبار و فشار و اضطراب باعث مى‏شود تا افراد هرکدام کارى را انتخاب کنند .(11)
یکى از ملاک‏ها و معیارهاى حضرت على علیه‏السلام پیرامون کار و انتخاب شغل آگاهى داشتن و شناخت لازم به کار است؛ زیرا کار توأم با آگاهى در مسیر زندگى و ترّقى افراد نقش مؤثر دارد؛ چنان که ایشان مى‏فرماید :
فَإنَّ العامل بغیر علم کالسائر على غیر طریق فلایزیده بعده عَن الطِریقِ الواضِح إِلا بعداً مِن حاجَتِهِ و العامل بالعلم کالسائر على الطریق الواضح؛ (12)عمل کننده بدون آگاهى چون رونده‏اى است که بیراهه مى‏رود. پس هرچه شتاب کند، از هدفش دورتر مى‏شود و عمل کننده از روى آگاهى، چون رونده‏اى بر راه راست است .
هم چنین على علیه‏السلام مى‏فرماید :
إذا ارتأیتَ فافعلْ؛ (13) هر گاه نظر و تأمل کردى، عمل کن(یعنى در هر کارى نخست باید فکر کرد؛ آنگاه انجام داد ).
از نظر على علیه‏السلام اخلاص از ملاک‏ها و معیارهاى دیگر در کارها و فعالیت‏ها است. على علیه‏السلام فرمود :
خیر العَمَل مَا صَحِبه الإخْلاصُ؛ (14)بهترین عمل آن است که با اخلاص همراه باشد .
باز مى‏فرماید :
صَلاحُ العمل بصلاح النیه؛ (15) صلاح و درستى عمل به خالص بودن نیت است .
از این سخنان چنین استنباط مى‏شود که اخلاص در عمل یکى از شرایط مهم


( 88 )
· در زندگى انسان‏ها به‏ویژه در زمینه‏ىِ کار و فعالیت است؛ زیرا عمل خالص علاوه بر نفع شخصى و مادى براى افراد، داراى منافع اخروى است؛ هم چنین در اصلاح و گرایش مردم و جامعه به سوى کمال و سعادت دنیوى و اخروى نقش ارزنده دارد .

5. کار از دیدگاه‏هاى فیزیولوژى و روان‏شناسى

از این منظر وضعیت فیزیکى، اندام‏ها، ماهیچه‏ها، دستگاه‏هاى تنفسى، عصبى و جز اینها در ارتباط با کار و تلاش مورد توجه قرار مى‏گیرد. موضوعاتى که در این دیدگاه مطرح است، عبارتند از :
1ـ تاثیر محیط کار بر قواى انسانى؛
2ـ توانایى ارگانیسم انسان بر محیط کار؛
3ـ توانایى‏هاى بدنى انسان .
در این زمینه که چه عاملى باعث خستگى در محیط کار مى‏شود و با چه راه‏کارهایى مى‏توان خستگى را در محیط کار کاهش داد، على علیه‏السلام مى‏فرماید :
قلیلٌ مدومٌ علیه خیرٌ من کثیرٍ مملولٍ منه؛ (16) کار اندک که به آن ادامه داده شود، بهتر از کار بسیار است که خستگى آورد ( از کار زیاد و خستگى‏آور پرهیز کنید که نشاط و نوآورى را سلب مى‏کند ).
باز مى‏فرماید :
دل‏ها همانند بدن‏ها، خسته و افسرده مى‏شوند؛ پس براى آنها لطایف حکمت‏آمیز و جالب برگزینید .(17)
از این مطلب استنباط مى‏شود که با ایجاد تنوّع و نوآورى در محیط کار مى‏توان از ملامت و خستگى جلوگیرى کرد و زمینه‏هاى رضایت را فراهم نمود .

6. کار آزدانه و غیر آزادانه (اجبارى )

بررسى‏هاى به عمل آمده حاکى از آن است که در مواردى کار موجب استثمار و
( 89 )
· از خود بیگانگى (*) انسان مى‏گردد .
اگر انتخاب کار، ناصحیح و با فرد ناسازگار باشد، آثار مضرى خواهد داشت. چنانچه کار براى فردى که آن را انجام مى‏دهد، امرى خارجى تلقى شود، در معناى خاص کلمه، از خود بیگانه‏کننده است .
برخى از کارهاى از خود بیگانه‏کننده عبارتند از :
1ـ کارها و فعالیت‏هایى که به نوعى سلب‏کننده‏ىِ شخصیت افراد باشد؛
2ـ کارى که فرد علاقه‏مند به آن نباشد؛
3ـ کارى که فرد از روى اختیار و آزادى انجام ندهد؛
4ـ کارهایى که فرد در پایان روز به‏مانند برده از آن فرار مى‏کند و براى وى مفید نباشد؛
5ـ کارهایى که خم و راست شدنى بیش نیستند .
از نظر حضرت امیرالمؤمنین علیه‏السلام بر پایه دو عامل آبادى و عمران زمین و پاداش عادلانه براى کار مى‏توان جامعه‏اى سالم بنا نهاد. ایشان از کار فاقد اختیار و رضایت نهى مى‏کرد و به مسئولان و زمامداران توصیه مى‏کرد، در امور و فعالیت‏ها مردم را مجبور نسازند .
یکبار مردم یکى از ایالات به نزد وى آمده، گفتند: در سرزمین آنها نهرى بوده که گذشت روزگار مجراى آن را خراب کرده و اگر از نو حفر و ترمیم گردد، براى آنها درآمد و سود زیادى خواهد داشت. آنان از على علیه‏السلام خواستند که به فرماندار خود در آن سرزمین دستور دهد که مردم آنجا را براى کمک در ترمیم و نوسازى نهر تخریب شده مجبور سازد. ایشان حفر مجدد نهر را پذیرفتند؛ ولى با مجبور ساختن مردم براى چنین امرى مخالفت کردند .
امام على علیه‏السلام به عامل خود به نام قرظه بن کعب چنین نوشت :
... از من خواستند که به تو بنویسم که آنان را به کار وادار کنى و مردم را براى حفر نهر گردآورى.... به نظر من کسى را نباید به کارى که نمى‏خواهد


( 90 )
· مجبور ساخت. آنان را به نزد خود بخوان، اگر نهر آن چنان باشد که تعریف کرده‏اند، هرکسى که بخواهد کار کند، او را به کار بخوان و نهر باید از آن کسانى باشد که کار کرده‏اند؛ نه کسانى که در آن شرکت نجسته‏اند ....(18)
مجبور ساختن افراد براى انجام کارها امرى ناشایست است. آن کارى صحیح است که افراد با میل و علاقه انجام دهند .
چنان که آمد، على علیه‏السلام کار اندکى را که با اشتیاق تداوم یابد، بهتر از کار فراوانى شمرده‏است که رنج آور باشد .
کار باید بر اساس آزادى و میل باشد، نه اجبارى و حتى نباید در کارى سودمند، مردم را اجبار کرد. فعالیت‏ها و کارهاى اجبارى پیامدهاى ذیل را به همراه دارد :
نخست، کارهاى غیر آزادانه از شکوفایى استعدادها و توانایى‏هاى انسان جلوگیرى مى‏کند و زمینه‏ىِ رشد، نوآورى، ابداع و ابتکار افراد را تقلیل مى‏دهد .
دوم، ارزش انسانى افراد را کاهش مى‏دهد؛
سوم، کارهاى اجبارى نوعى توهین به آزادى انسانى است؛
چهارم، فعالیت‏هاى تحمیلى توهین و اهانت به خودِ کار و عمل مى‏باشد .
امام على علیه‏السلام آزادى و اجبار در کار را از دو منظر مورد توجه قرار داده است :
اولاً، کار اجبارى را حتى در امور عام المنفعه و سودمند مقبول ندانسته است؛ زیرا فعالیت‏هاى اجبارى به فقدان شکوفایى، نزول ارزش انسانیت و اهانت به آزادى و کار منجر مى‏گردد؛
ثانیاً، منافع و درآمد و سودى را که به دست مى‏آید، سهم آنانى مى‏داند که به کار و فعالیت پرداخته‏اند .
از نگاه على علیه‏السلام افرادى که در عمل و کار کوتاهى و سستى کنند، پیامدهاى سوئى برایشان است. آن حضرت فرمود :
من قصر فى العمل ابتلى بالهمّ؛ (19) کسى که در عمل کوتاهى کند، به غم و اندوه دچار شود .
( 91 )
· کار آزادانه شامل فعالیت‏هایى است که :
اولاً بر استعدادها و توانایى‏هاى انسان مبتنى باشد؛
ثانیاً فرد به آن علاقه‏مند باشد؛
ثالثاً به شخصیت انسان خدشه وارد نکند؛
رابعاً به شکوفایى و ابتکار فرد منجر شود .

7. کارهاى شایسته

در قرآن مجید آیات متعددى راجع به کار و فعالیت وجود دارد. یکى از اهداف مهم اسلام در جامعه انجام کار و اعمال شایسته است .
انَّ الذین آمنوا و عملوا الصالحات کانت لهم جنات الفردوس نزلا؛ (20) کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته کرده‏اند، در بهشت فردوس منزل خواهند یافت .
انّ هذا القران یهدى للتى هى اقوم و یبشر المؤمنین الذین یعملون الصالحات ان لهم اجرا کبیرا؛ (21) این قرآن خلق را به راست‏ترین و استوارترین طریق هدایت مى‏کند و مومنان را که کارهاى شایسته مى‏کنند، به اجر و ثواب عظیم بشارت مى‏دهد .
در دین مبین اسلام کار و شغل به انواع ذیل تقسیم‏بندى شده است :
1ـ کارهاى واجب: شامل کار کردن به منظور تأمین احتیاجات شخصى و خانواده و کارهایى که در صورت قصور و انجام ندادن، وقفه در فرایند زندگى اجتماعى و جامعه ایجاد مى‏کند؛
2ـ کارهاى حرام: کارهایى که شارع مقدس آن را براى جامعه مضر و زیان‏آور مى‏داند؛ مانند خمرسازى؛
3ـ کارهاى مستحب: شامل فعالیت‏هایى که به خیر و عمران جامعه منجر مى‏شود؛ مانند کمک به محرومان؛
4ـ کارهاى مکروه: فعالیت‏هایى که در اسلام نهى نشده و انجام دهنده‏ىِ آن مورد عقوبت قرار نمى‏گیرد؛ اما بهتر است که انجام نگیرد؛ مانند قصابى؛
( 92 )
· 5ـ کارهاى مباح: کارهایى که انجام دادن و ندادن آن تفاوتى نمى‏کند .
در اندیشه مولاى متقیان کارها و فعالیت‏ها به دو نوع عمده تقسیم مى‏شود :
1ـ کارهاى شایسته؛ 2ـ کارهاى ناشایست .
کارهاى شایسته شامل فعالیت‏هایى است که داراى خصوصیات ذیل باشد :
نخست، این که افراد با انجام آن به حق و خداوند نزدیک شوند؛ به عبارت دیگر کار زمینه‏اى براى ایجاد ارتباط بین مخلوق و خالق گردد. در این مورد امام على علیه‏السلام مى‏فرماید :
افضل العمل ما أرید به وجه اللّه؛ (22)برترین عمل آن است که به قصد نزدیکى به خدا انجام شود .
دوم، این که کارها منطبق و مبتنى بر موازین الهى و اسلامى باشد و شارع مقدّس آن را براى سلامتى جامعه زیان‏آور ندانسته باشد. در این مورد على علیه‏السلام مى‏گوید :
أحسن الافعال ما وافق الحق؛ (23) نیکوترین کارها آن است که موافق با حق باشد .
سوم، کارى در جامعه شایسته است که انجام دادن آن آسیب و انحراف فردى و اجتماعى به همراه نداشته باشد؛ به عبارت دیگر نه‏تنها به فساد و انحراف در جامعه منجر نشود؛ بلکه انسان را از خطا و اشتباه مصون نگه دارد و زمینه‏اى براى انجام صالحات و نیکى‏ها در فرد و جامعه گردد .
على علیه‏السلام فرمود :
أحسن الافعال الکفُّ عن القبیح؛ (24) نیکوترین کار باز ایستادن از کار زشت است .
چهارم، از خصوصیات کارهاى شایسته آن است که علاوه بر دارا بودن ویژگى‏هاى مذکور نیت و قصد انجام‏دهنده، خیر و براى صلاح و آبادانى جامعه باشد؛ زیرا هدف‏دار (نیت‏دار) بودن کار و تلاش باعث مى‏شود که مسیر و فرایند کار مشخص باشد و فرد و به تبع آن جامعه دچار سرگردانى و انحراف نگردد. على علیه‏السلام فرمود :
( 93 )
· لایکمل صالح العمل الا بصالح النیه؛ (25) شایستگى عمل کامل نمى‏گردد، مگر به شایستگى نیت .
پنجم، از مهم‏ترین ویژگى‏هاى کارهاى شایسته آن است که مناسب و حلال باشد. دین اسلام چنین کارهایى را براى فرد و جامعه مفید دانسته و برخوردار از آثار دنیوى و اخروى مطلوبى شمرده است. على علیه‏السلام فرمود :
الحرفه مع العفه خیر من الغنى مع الفجور؛ (26) شغل همراه با پاکدامنى از ثروت فراوانى که با گناهان به‏دست آید، بهتراست .
از این حدیث مى‏توان استنباط کرد که کار و فعالیت نباید به گناه و ستم و ضایع شدن حقى از کسى منجر گردد .

8. کارهاى ناشایست

کارهاى ناشایست و ناپسند مبتنى بر ویژگى‏هاى ذیل است :
نخست، از ویژگى‏هاى کارهاى ناپسند و ناشایست آن است که انجام آن براى انسان، شرمندگى به همراه داشته باشد. على علیه‏السلام فرمود :
احذر کل عملٍ یعمَل به فى السرّ و یستحى منه فى العلانیه؛ (27) بپرهیز از هر کارى که در نهان انجام گیرد و در آشکار شرمندگى آورد .
از این حدیث این نکته استنباط مى‏گردد که آدمى باید از انجام دادن کارى که از علنى شدن آن شرم دارد، پرهیز کند .
کارى ناشایست است که وقتى از عامل آن سئوال شود، نه‏تنها فخر و مباهات نکند، بلکه احساس شرم و انکار نماید. امام على علیه‏السلام فرمود :
احذر کل عمل اذا سئل عنه صاحبه، استحیى منه و انکره؛ (28) از هر عملى که وقتى از صاحبش پرسیده شود، از آن شرم نموده، انکارش کند، دورى کنید .
دوم، خصوصیت دیگر کارهاى ناشایست این است که براى فرد و جامعه مضر و زیان آور باشد و پیامدهاى ناگوارى به بار آورد. این گونه کارها اگر گسترش یابد به تدریج کل نظام اجتماعى را از حیات متعادل خود خارج مى‏کند .
( 94 )

· 9. تقسیم کار

از عهد باستان متفکران به تقسیم کار توجه کرده‏اند. یکى از اندیشمندان اجتماعى که در مورد تقسیم کار اظهارنظر کرده است، افلاطون است. بر اساس عقیده‏ىِ وى وجود جامعه‏ىِ طبقاتى الزامى است و علت نابرابرى‏هاى بین افراد تفاوت در استعدادهاى آنان است .
ارسطو شاگرد افلاطون اظهار داشته است که تقسیم کار براى حیات جامعه لازم است. وى افراد جوامع را به سه طبقه تقسیم مى‏کند که هریک کار و فعالیت خاصى را انجام مى‏دهند .
از نظر فارابى انسان موجودى اجتماعى است. انسان‏ها بسیارى از نیازهاى خود را به تنهایى و بدون تقسیم کار نمى‏توانند، برآورده سازند. تقسیم کار علت عمده‏ىِ پیدایش اجتماعات و جوامع است و در پرتو تقسیم کار، جوامع پیشرفت مى‏کنند .
از دیدگاه امام على علیه‏السلام انسان موجودى اجتماعى است و براى حیات و استمرار و ثبات جامعه لازم است که هر فرد متناسب با استعداد و توانایى و مهارت خویش به کارى مشغول باشد؛ زیرا بسیارى از احتیاجات و نیازهاى مردم از طریق تقسیم کار و کار جمعى و گروهى بهتر و سهل‏تر برطرف مى‏گردد .
امام على علیه‏السلام فرمود :
یرجع اصحاب المهن الى مهنتهم، فینتفع الناس بهم کرجوع البنّاء الى بنائه، و النسّاج الى مَنْسَجه، و الخبّاز الى مَخْبَزه؛ (29) صاحبان کسب و کار و پیشه‏وران به کارهاى خود باز مى‏گردند و مردم از تلاش آنان سود مى‏برند: بنّا به ساختن ساختمان و بافنده به بافندگى و نانوا به نانوایى روى مى‏آورد .
ابن خلدون همانند فارابى تقسیم کار را علت عمده‏ىِ پیدایش جوامع دانسته است. وى مى‏گوید :
تقسیم کار این آثار را به بار مى‏آورد :
1ـ باعث افزایش مهارت افراد مى‏گردد؛
2ـ از اتلاف وقت و منابع مى‏کاهد؛
( 95 )
· 3ـ سبب ابداع، نوآورى و اختراع مى‏شود .
از منظر امیرالمؤمنین على علیه‏السلام تقسیم کار آثار مفید و مناسبى در جامعه ایجاد مى‏کند که به شرح ذیل است :
1ـ همان طورى که اشاره شد، تقسیم کار سبب مى‏شود که بسیارى از احتیاجات و ضروریات زندگى افراد تأمین گردد (30).
2ـ با تخصصى شدن کارها و تقسیم کار زمینه براى موفقیت و شکوفایى افراد و جامعه فراهم مى‏گردد؛ در صورتى که اگر افراد به کارهاى گوناگون بپردازند، ممکن است نه تنها موفقیتى کسب نکنند؛ بلکه ضمن اتلاف منابع و امکانات و به هدر دادن وقت از کارایى لازم برخوردار نگردند .
امام على علیه‏السلام فرمود :
من أوْمَأَ الى متفاوت خَذَلَتْه الحِیلُ؛ (31) کسى که به کارهاى گوناگون بپردازد، خوار شده و پیروز نمى‏شود .
3ـ یکى از وجوه تقسیم کار در جوامع تفکیک کار بین زنان و مردان است که تُرْن والْد (*) آن را «تقسیم کار اولیه» نامیده است .
حضرت على علیه‏السلام در زمینه‏ىِ تقسیم کار به تفکیک کار بین زن و مرد توجه داشته، امور خانه را به عهده‏ىِ زن و کارهاى خارج از منزل را به عهده‏ىِ مرد مى‏داند. هم چنین معتقد است که باید کارهایى به زنان واگذار شود که با روحیه و جسم آنها انطباق و سازگارى داشته باشد .
امام على علیه‏السلام فرمود :
لاتملک المرأه مِن أمرها ما جاوز نفسَها، فإنّ المراه ریحانه و لیست بقهرمانه؛ (32) کارى را که برتر از توانایى زن است، به او وا مگذار، که زن گل بهارى است، نه پهلوانى سخت کوش .
4ـ یکى از آثار تقسیم کار جلوگیرى از اتلاف وقت و منابع و انجام امور براساس مدیریت و برنامه‏ریزى است. تقسیم کار به سرعت در فعالیت‏ها و


( 96 )
· افزایش کارایى مى‏انجامد .
در این مورد على علیه‏السلام طى نامه‏اى به حضرت امام حسن علیه‏السلام مى‏فرماید :
اجعل لکل انسان من خَدَمِک عَمَلاً تَأْخُذه به، فإنّه احرى ألایتَوالَکوا فى خِدْمَتِک؛ (33) کار هر کدام از خدمت‏کارانت را معین کن که او را در برابر آن کار مسئول بدانى. تقسیم درست کار سبب مى‏شود کارها را به یکدیگر وانگذارند و در خدمت سستى نکنند .
از این مطلب استنباط مى‏شود :
اولاً تقسیم کار سبب مشخص شدن مسئولیت‏هاى افراد مى‏گردد و هر فرد به انجام کار بر اساس مسؤولیت و سمت خویش موظف است؛
ثانیاً تقسیم کار صحیح به بهبود امور و فعالیت‏ها و افزایش تولید مى‏انجامد؛
ثالثاً تقسیم کار از سستى و تنبلى افراد در کارها جلوگیرى مى‏کند و وجدان کارى را افزایش مى‏دهد .
5ـ مطالب مذکور توجه امام على علیه‏السلام را به تقسیم کار در معناى کلى و در سطح جامعه نشان مى‏دهد. آن حضرت به تقسیم کار از نظر فردى و تأثیر آن بر زندگى خانوادگى و شخصى افراد نیز سفارش کرده است. مسلمان واقعى لازم است که ساعات شبانه روز زندگى خویش را به سه قسم طبقه‏بندى کند: یک قسم به عبادت و امور معنوى، قسمتى براى کار و فعالیت و کسب درآمد و قسمتى دیگر را براى استراحت و امور منزل .
امام على علیه‏السلام فرمود :
للمؤمن ثلاث ساعات: فساعه یناجى فیها ربَّه، و ساعه یرُم معاشَه، و ساعه یخْلى بین نفسه و بین لذّتِها فیما یحلّ و یجمل و لیس للعاقلٍ انْ یکون شاخصاً الاّ فى ثلاث: مَرَمّه لمعاشٍ، او خُطْوه فى معادٍ، او لذّه فى غیر مُحَرَّمٍ؛ (34)
مؤمن باید شبانه روز خود را به سه قسمت تقسیم کند: زمانى را براى نیایش و عبادت پروردگار و زمانى را براى تأمین هزینه‏ىِ زندگى، و زمانى را براى خود و لذت‏هایى که حلال و زیباست. خردمند را نشاید جز آن که در پى سه چیز برود : کسب حلال براى تأمین زندگى، یا گام نهادن در راه
( 97 )
· آخرت، یا به دست آوردن لذت‏هاى حلال .
مولاى متقیان سفارش مى‏کردند که کار و تلاش بر طبق برنامه‏ریزى و روزانه صورت گیرد :
أَمْضِ لک یومٍ عَمَلَه، فإنّ لکل یومٍ ما فیه؛ (35) کار هر روز را در همان روز انجام ده؛ زیرا هر روزى، کار مخصوص به خود دارد .

10. رابطه‏ىِ طبقات و اقشار با تقسیم کار

امام على علیه‏السلام در عهدنامه‏ىِ معروف خود به مالک اشتر به وجود طبقات و اقشار در جوامع انسانى اشاره مى‏کند. در این مورد مى‏فرماید :
امور مردم جز با سپاهیان استوار نگردد و پایدارى سپاهیان جز به خراج و مالیات رعیت انجام نمى‏شود. با آن براى جهاد با دشمن تقویت گردند و براى اصلاح امور خویش به آن تکیه کنند و نیازمندى‏هاى خود را برطرف سازند. سپس سپاهیان و مردم، جز با گروه سوم نمى‏توانند پایدار باشند و آن قضات و کارگزاران دولت، و نویسندگان حکومت‏اند، که قراردادها و معاملات را استوار مى‏کنند و آنچه به سود مسلمانان است، فراهم مى‏آورند و در کارهاى عمومى و خصوصى مورد اعتمادند و گروه‏هاى یاد شده بدون بازرگانان و صاحبان صنایع نمى‏توانند، دوام بیاورند؛ زیرا آنان وسایل زندگى را فراهم مى‏آورند و در بازارها عرضه مى‏کنند و بسیارى از وسایل زندگى را با دست مى‏سازند که از توان دیگران خارج است. قشر دیگر، طبقه‏ىِ پایین از نیازمندان و مستمندان‏اند که باید به آنها بخشش و یارى کرد .(36)
وجود نیازها و احتیاجات مختلف در طول زندگى افراد در جامعه ایجاب مى‏کند که طبقات و اقشار متعددى وجود داشته باشد تا بر اساس همکارى و تعاون نیازها برطرف شود. این تعاون و همکارى به گسترش «تقسیم کار» مى‏انجامد. هریک از انسان‏ها بر اساس استعدادها، توانایى‏ها، خصوصیات جسمانى و روحى و علائق به کارى مشغول مى‏گردند. طبقات و اقشار در تعارض و تضاد با یکدیگر نیستند؛ بلکه به تداوم و بقاى حیات اجتماعى و افزایش
( 98 )
· انسجام اجتماعى کمک مى‏کنند .
نیازهاى مختلف انسان از طرفى و عجز و ناتوانى آدمى در برآوردن همه‏ىِ آنها از طرف دیگر، همکارى مشترک انسان‏ها را موجب مى‏شود و عوامل مختلف مانند استعدادهاى مختلف انسان‏ها تقسیم کار را ایجاب مى‏کند و تقسیم کار به تشکیل طبقات اجتماعى مى‏انجامد و از رهگذر آن، نیازهاى انسان بر طرف و جامعه‏هاى انسانى از نابودى حفظ مى‏گردد .(37)
على علیه‏السلام معتقد است که علاوه بر تقسیم کار در جامعه، انجام کارها و فعالیت‏ها و تولیدات زمانى مى‏تواند به طور مطلوب انجام شود که امنیت نسبى در جامعه به وجود آید و خلاف‏کاران و اوباش در جامعه توانایى انجام اعمال خلاف را نداشته باشند .

11. بیکارى و کم کارى

بیکارى در طول ادوار تاریخ بشر به اشکال گوناگون وجود داشته است. در قرن معاصر نیز یکى از پدیده‏ها و مسائل بسیارى از کشورها به ویژه کشورهاى در حال توسعه بیکارى و کم کارى است .
در دوره‏ىِ زندگى حضرت على علیه‏السلام و صدر اسلام گرچه پدیده‏ىِ مذکور متداول و حاد نبوده، ولى ایشان به این امر توجه کرده است. آن حضرت فرمود :
آفه العمل البطاله؛ (38) آفت عمل بیکارى است (یعنى هرکه عادت به آن کرد هرگز کار نمى‏کند یا اگر کار کند، ناقص انجام مى‏دهد .)
باز فرمود :
مَن أطاع التوانى ضیع الحقوق؛ (39) کسى که تنبلى و سستى پیشه کند، حقوق خویش و دیگران را ضایع مى‏کند .
بیکارى تحت تأثیر عوامل اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى در جامعه افزایش مى‏یابد. این عوامل عبارتند از: فقر، کمبود سرمایه و اندک بودن سرمایه‏گذارى در بخش‏هاى مختلف اقتصادى، فقدان آموزش، نبودن فرهنگ کار، فقدان تقاضا براى تولید کالاها، سستى و تنبلى افراد، فقدان مشارکت اجتماعى و ...
( 99 )
· گسترش بیکارى و کم‏کارى به تدریج آسیب‏ها و مشکلات اقتصادى و اجتماعى دیگرى را به همراه دارد که برخى از آنها عبارتند از: افزایش فقر و تهیدستى، گسترش انحرافاتى نظیر اعتیاد، فساد، تبعیض، تکدى‏گرى و جز اینها .
على علیه‏السلام از کسالت و تنبلى دورى مى‏جست و مرد عمل و کار بود و مردم را به کار و کوشش دعوت مى‏کرد و آنها را از بى‏حوصلگى و تن‏آسایى که موجب فقر و تهیدستى است، بر حذر مى‏داشت .(40)
آن حضرت مى‏فرمود :
هرگاه کسالت و ناتوانى با هم همراه شدند، از آنها فقر و تهیدستى متولد مى‏شود .(41)
یکى از سفارش‏هاى مولاى متقیان به مردم کار کردن در زمان جوانى و میان‏سالى و قبل از پیرى و کهولت است؛ زیرا عمر انسان کوتاه و دوران جوانى و تحرّک و فعالیت محدود است؛ لذا بایستى در دوران جوانى و میان‏سالى به کار و کوشش صحیح و شایسته پرداخت تا در دنیاى فانى توشه‏اى براى آخرت فراهم آید .
امیرالمؤمنین علیه‏السلام در این مورد مى‏فرماید :
پیش از کشیدن بار سنگین حیات در سالیان پایانى زندگى و ورود به دار مشاهده‏ىِ نتایج عمر و قبل از دست دادن همه‏ىِ مشاعر و نیروهاى خود، کار و تکاپو کنید .(42)


اى که دستت مى‏رسد کارى بکن

پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار



سال دیگر را چه مى‏داند حیات



با کجا رفت آن که با ما بود یار



دیر و زود این شکل و شخص نازنین



خاک خواهد گشتن و خاکش غبار (43)



12. نظارت در کار

یکى از امور مهم، نظارت و کنترل بر کارها و فعالیت‏ها است. اگر نظارت بر کار به‏نحو مطلوب صورت گیرد، کاهش آسیب‏ها و افزایش کارایى‏هاى کارکنان، مدیران و زمامداران و نهایتاً رشد و رونق اقتصادى و اجتماعى را به دنبال
( 100 )
· مى‏آورد .
نظارت در کار اقشار مختلف، مهم تلقى مى‏شود؛ اما به نظر مى‏رسد که نظارت بر فعالیت‏ها و کارهاى دو قشر بازرگانان و مدیران (زمامداران) ضرورى‏تر است .
چنان که حضرت على علیه‏السلام مى‏فرماید :
اى گروه بازرگانان از خدا بترسید، به خریداران نزدیک شوید، با بردبارى و حوصله خود را از سوگند خوردن دور کنید و از دروغ بپرهیزید و از ستم بر کنار باشید و ستمدیدگان را یارى کنید و پیمانه و ترازو را به صلاح آورید، در کار مردم تقلّب نکنید و در روى زمین فساد برپا ننمایید و تبه‏کارانه زندگى نکنید .(44)
در مورد مدیران امام على علیه‏السلام مى‏فرماید :
به سبب مالیات، لباس تابستانى و زمستانى مردم و رزقى را که مى‏خورند نفروشید و چهارپایى را که با آن به کار مشغول‏اند، از دستشان نگیرید و بر احدى به جهت یک درهم تازیانه مزنید و روى دوپایش نگه ندارید. هیچ‏چیز از اثاث زندگى آنان را به فروش نرسانید؛ زیرا برنامه‏هاى ما آن است که با گذشت و اغماض از مردم مالیات بگیریم و توجه تو به آبادانى زمین بیشتر از جمع‏آورى مالیات باشد .(45)
على علیه‏السلام هر روز خود به بازار کوفه مى‏رفت و از وضع خریداران و فروشندگان تحقیق مى‏کرد .

13. نتیجه‏گیرى

بر اساس مطالب و مباحث پیش‏گفته در مورد کار و تلاش، نتایج به‏دست آمده، به شرح ذیل است :
1ـ در اندیشه و سیره‏ىِ حضرت على علیه‏السلام کار و تلاش از مباحث مهم محسوب مى‏شود. یکى از حقوق اولیه‏ىِ مردم آن است که همه حق دارند، شاغل باشند و در برابر کار و کوشش خود مزد و پاداش مناسب دریافت کنند؛
2ـ حضرت على علیه‏السلام در طول عمر خویش علاوه بر حمایت از اسلام و امامت
( 101 )
· به کارهاى زراعت و باغبانى مى‏پرداخت و درآمد آن را صرف امور مسلمانان به‏ویژه محرومان و یتیمان مى‏کرد؛
3ـ یکى از وجوه تمایز و برترى برخى انسان‏ها بر بعضى دیگر، کار و تلاش است؛ زیرا کارها آثار دنیوى و اخروى به همراه دارد؛
4ـ ملاک‏ها و معیارهاى مهم در انتخاب شغل و کار عبارتند از: کار توأم با آگاهى (آگاهى و شناخت نسبت به کار)، اخلاص در کارها (هدف‏دار بودن)؛
5ـ با ایجاد تنوّع و نوآورى در محیط کار مى‏توان از ملامت و خستگى جلوگیرى کرد؛
6ـ کار آزادانه عبارت است از کارى که بر علاقه، استعداد مبتنى باشد و به رشد شخصیت فرد منجر شود؛
7ـ ویژگى‏هاى کار غیرآزادانه (اجبارى) و موافق علاقه و رضایت انسان‏ها نبودن عبارت است از: جلوگیرى از رشد و شکوفایى استعدادهاى افراد، توهین به آزادى انسان، ممانعت از رشد و نوآورى و ابداع؛
8ـ کارهاى شایسته داراى این ویژگى‏هاست: نزدیک‏سازى انسان به سوى حق و خداوند، منطبق بودن با موازین الهى و اسلامى، مضر نبودن براى جامعه، منجر نشدن کار به آسیب و انحراف فردى و اجتماعى، انجام دادن کار با هدف صلاح و آبادانى جامعه، حلال بودن کار از نظر شرع؛
9ـ کارهاى ناشایست فعالیت‏هایى است که انجام دادن آن براى عامل، شرمندگى به همراه داشته باشد؛ هم چنین براى جامعه آثار و پیامدهاى ناگوار ایجاد نماید؛
10ـ تقسیم کار نقش مؤثر در استمرار، بقا و تعادل جامعه دارد؛
11ـ آثار تقسیم کار عبارت است از: تأمین احتیاجات و نیازهاى زندگى فردى و اجتماعى، هموار شدن زمینه‏هاى موفقیت و شکوفایى فردى و شخصى و اجتماعى، همراهى با طبیعت متفاوت زنان و مردان، کاستن از اتلاف زمان و منابع؛
( 102 )
· 12ـ تقسیم کار در رشد استعدادها و توانایى‏ها و رفع نیازهاى فردى و اجتماعى نقش مؤثر دارد؛
13ـ تداوم بیکارى و کم‏کارى به سستى و تنبلى افراد جامعه مى‏انجامد و پیامدهاى سوء آن افزایش فقر و تهیدستى است؛
14ـ نظارت در کارها و فعالیت‏ها در جامعه مهم تلقى مى‏شود و لازم است نظارت و کنترل در کارها و مشاغل بیشتر مورد توجه قرار گیرد .

پى‏نوشت‏ها ···

1 . میک، رونالد، پژوهشى در نظریه‏ىِ ارزش ـ کار، ترجمه‏ىِ م. سوداگر، تهران، پازند، 1358، ص22
2 . توسلى، غلامعباس، جامعه‏شناسى کار و شغل، تهران، سمت، چاپ اول، 1375، ص9
3 . همان، ص 10
4 . نهج‏البلاغه، ترجمه‏ىِ محمد دشتى، قم، انتشارات مشرقین، چ5، 1379، صص 447 و 464 خطبه‏ىِ 230/9 .
5 . اقتباس از کتاب کار و حقوق کارگر، تالیف شریف قریشى، ترجمه‏ىِ ادیب لارى و محصل یزدى، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1366، صص 6و5
6 . جرداق، جر، امام على علیه‏السلام صداى عدالت انسانى، ج1، ترجمه‏ىِ سیدهادى خسرو شاهى، قم، نشر خرّم، چ3، 1376، ص172
7 . همان، ص172 .
8 . برقعى قمى، سیدعلى اکبر، جلوه‏ىِ حق در سیرت مولاى متقیان امیرمؤمنان على بن ابى‏طالب علیه‏السلام ، تهران، انتشارات حافظ، (بى‏تا)، ص 55
9 . قریشى، شریف، کار و حقوق کارگر، 1366، ص6
10 . جرداق، پیشین، ص 235
11 . شفیع‏آبادى، عبدالله، راهنمایى و مشاوره‏ىِ شغلى و حرفه‏اى، تهران، انتشارات رشد، 1372، ص93
12 . نهج البلاغه، پیشین، صص285ـ 284، خطبه 154/6
13 . غرر الحکم، ج2، سیدحسین شیخ‏الاسلامى، قم، انصاریان، (بى‏تا)، ص 1043
14 . همان، ج2، ص 1046
( 103 )
· 15 . همان، ص 1048
16 . نهج البلاغه، پیشین، صص 737 و 736، حکمت 436 ، حکمت 444
17 . سازمان امور ادارى و استخدامى کشور، پیام‏هاى ادارى از نهج‏البلاغه، تهران، چ1، 1375، ص55
18 . جرداق، پیشین، ج1، صص 236 و 235
19 . نهج البلاغه، پیشین، حکمت 122 و پیام‏هاى ادارى از نهج‏البلاغه، پیشین، ص 53
20 . سوره کهف، آیه 107
21 . سوره بنى‏اسرائیل (اسراء) آیه 9
22 . غررالحکم، پیشین، ج2، ص 1038
23 . همان، ص1039
24 . همان، ص 1039
25 . همان، ص1055
26 . نهج البلاغه، پیشین، صص533 و 532، نامه 31/91
27 . همان، نهج البلاغه، نامه 69 و پیام‏هاى ادارى از نهج‏البلاغه، ص 30
28 . غررالحکم، پیشین، ص1036
29 . نهج البلاغه، پیشین، حکمت 199/2 و3
30 . نهج البلاغه، حکمت 199/2 و3
31 . نهج‏البلاغه، پیشین، صص 727و 726، حکمت 403
32 . همان، صص537ـ و 536، نامه 31/118
33 . همان، صص537ـ 536، نامه 31/119
34 . همان، صص725ـ 724، حکمت 390
35 . همان، صص585ـ 584، نامه 53/115
36 . همان، ص573، نامه 53/8
37 . برزگر کلیشمى، ولى الله، جامعه از دیدگاه نهج‏البلاغه، سازمان تبلیغات اسلامى، چ1، 1372 .
<
نویسنده : محمدى، اصغر
برگرفته از : rasoolnoor.com

 


 



نظرات 0