تاريخ : چهارشنبه 23 فروردین 1391 | 12:03 AM | نویسنده : قاسمعلی
درآمد
كار، جوهر آدمى است. با كاركردن، استعدادها و ظرفيتهاى وجودى انسان شكوفا مىشود. تمدنهاى عظيم بشرى نيز با همه تنوع و تفاوتشان، حاصل كار و تلاش بى امان و خستگىناپذير آدميان است. بنابراين، كار را مىتوان از دو جنبه بررسى كرد: نخست، از جنبه شخصى و تأثيرهايى كه بر روان و جسم فرد مىگذارد و ديگر، از جنبه اجتماعى و اثرپذيرى متقابل فرد و جامعه. كار ممكن است تأثير مثبت يا منفى بر جسم و جان انسان بگذارد و مىتواند به فرد منزلت اجتماعى ببخشد و توازن را ميان فرد انسانى و جامعه برقرار سازد. اگر چه تنها كار و فعاليت جسمى مصداق انحصارى كار نيست و در مواردى كار فكرى و طرح و برنامه و... نيز كار قلمداد شده و يا مهمتر از كار جسمانى به شمار مىرود .
كار، جوهر آدمى است. با كاركردن، استعدادها و ظرفيتهاى وجودى انسان شكوفا مىشود. تمدنهاى عظيم بشرى نيز با همه تنوع و تفاوتشان، حاصل كار و تلاش بى امان و خستگىناپذير آدميان است. بنابراين، كار را مىتوان از دو جنبه بررسى كرد: نخست، از جنبه شخصى و تأثيرهايى كه بر روان و جسم فرد مىگذارد و ديگر، از جنبه اجتماعى و اثرپذيرى متقابل فرد و جامعه. كار ممكن است تأثير مثبت يا منفى بر جسم و جان انسان بگذارد و مىتواند به فرد منزلت اجتماعى ببخشد و توازن را ميان فرد انسانى و جامعه برقرار سازد. اگر چه تنها كار و فعاليت جسمى مصداق انحصارى كار نيست و در مواردى كار فكرى و طرح و برنامه و... نيز كار قلمداد شده و يا مهمتر از كار جسمانى به شمار مىرود .
ارزش كار در اسلام
اگر چه مفهوم كار كردن و ساختن، در نهاد و فطرت آدمى ريشه دارد، و مورد توصيه عقل است، ولى با اين حال، خداوند و انبيا و اولياى الهى براى تأكيد بيشتر و غفلت زدايى از وجود انسانها، پيوسته انسانها را به كار و كوشش فرا خوانده و تشويق كردهاند. از همين روست كه قرآن مىفرمايد: «آدمى را جز حاصل كارش بهرهاى نيست ».بر اساس آنچه در قرآن، عهدين و كتابهاى تاريخى آمده است، بيشتر پيامبران به كارهايى چون: كشاورزى، زره سازى، نجارى و تجارت و... اشتغال داشتهاند. حضرت ابراهيم و اسماعيل «عليهمالسلام» به دست خويش، خانه كعبه را بنا نهادند. حضرت نوح «عليهالسلام» كشتى ساخت. حضرت موسى «عليهالسلام» چوپانى كرد. حضرت عيسى «عليهالسلام» طبابت مىكرد، حضرت داوود «عليهالسلام» زره مىساخت و حضرت محمد «صلى الله عليه و آله» به چوپانى و تجارت مىپرداخت .پيامبر اسلام «صلى الله عليه و آله» آنگاه كه ويژگىهاى انسان مؤمن را براى حضرت على «عليهالسلام» توصيف مىكند، با اشاره به وصف پركارى مىفرمايد: «اى على ! پركارى از صفات مؤمن است». همچنين آن حضرت مىفرمايد: «دوست دارم كه شخص براى تأمين مخارج خود، از حرارت آفتاب آزار ببيند ».امروزه جامعه شناسان نيز به اهميت و ارزش كار توجه كرده و هر يك به نوعى آن رامورد تأييد و تأكيد قرار دادهاند .
زياده روى در كار
بايد توجه داشت كه اسلام نمىخواهد انسان چنان غرق كار شود كه زمينههاى روحى، روانى، اخلاقى و اجتماعى خود را به فراموشى بسپارد. البته در اسلام بر فضيلت كار به خاطر آن گونه كه پروتستانيسم مىگويد، هيچ گونه تأكيدى وجود ندارد. در اسلام، كار در پرتو نيازهاى انسان و ضرورت برقرارى تعادل و آرامش در زندگى فردى و اجتماعى افراد يك فضيلت تلقى مىشود. وظيفه كار كردن جهت تأمين نيازهاى فرد و نيازهاى خانواده همواره كنترل شده و با تأكيد قرآن بر گذرا بودن زندگى و هشدار دادن نسبت به خطر حرص و آز و طمع كارى و اهميت اجتناب ورزيدن از ثروتاندوزى، از افراط در آن جلوگيرى شده است ».در سيره امام على «عليهالسلام»، همان گونه كه دانش و بينش و تقوا، ايمان، شجاعت، شهامت، مديريت، دادگرى، اخلاص و مدارا جايگاه خاصى دارند، كار و تلاش نيز از اهميت ويژهاى برخوردار است. على «عليهالسلام» كار كردن را از لوازم زهد و پرهيزكارى مىشمارد. يكى از پژوهشگران در اين مورد مىنويسد :«... در عبادت، اخلاص بسيار نشان مىداد و در كار حلال و حرام، دقتى به سرحد وسواس داشت و اگر هم گاه تهى دست نبود، باز از چيزى كه آن را تفنن و تجمل مىشمرد، اجتناب مىكرد. حشمت خلافت، او را از تسليم به حكم شرع مانع نمىشد .»
از ديدگاه امام على «عليهالسلام»، كار اگر مرزها و حدود ارزشهاى انسانى و الهى را محترم بشمارد، نه تنها مباح، بلكه لازم و نوعى عبادت است. و در اين حالت است كه كارگر، محبوب خدا خواهد بود. ايشان مىفرمايد: «همانا خداوند، اهل حرفه و پيشه امانتدار را دوست دارد ».
ايشان در مرحله اسوهسازى از حيث كار و تلاش مىفرمايد :اگر بخواهى، مىتوانى، داوود كه درود خدا بر او باد دارنده نىها و خواننده بهشتيان را ديگر الگوى خويش سازى، كسى كه با هنر دستان خويش از ليف خرما زنبيل مىبافت و از هم نشينان خود مىپرسيد: فروش اينها را كدامتان بر عهده مىگيريد؟ و آنگاه از بهاى دسترنج خويش، به خوردن قرصى نان جوين بسنده مىكرد .
جنبههاى روان شناختى كار
امام درباره جنبه روانشناختى كار فرموده است :از دست دادن فرصتها موجب غصه و افسردگى است. آنكه از كار و تلاش كوتاهى ورزد، به اندوه و غم دچار مىآيد .آن حضرت به عنوان اسوه و الگوى عملى، هيچ گاه فرصتها را از دست نمىداد و به بهترين صورت ممكن، از اوقات عمر گرانبهايش در راه رضايت الهى بهره مىگرفت. در اين باره آمده است كه هرگاه از كار جهاد فارغ مىشد و آسوده خاطر مىگشت، به آموزش مردم و قضاوت در ميان آنان مشغول مىشد. هرگاه از اين كار هم فارغ مىشد، در باغى كه داشت، سرگرم كار مىشد و در همان حال، به ياد خداو در حال ذكر بود .بنابراين، امام على «عليهالسلام» كار را جوهر ايمان مىشمرد و بر اصالت كار تأكيد فراوان داشت. ايشان كار را در جهات متفاوت در زندگى شغلى خويش به كار مىبست و در مشاغل گوناگون حضور فعال داشت .
كار فرهنگى در سيره امام على «عليهالسلام »
على «عليهالسلام» در عرصه فرهنگى و آموزش و پرورش، عالمى توانا و معلمى ارجمند بود. در مورد گستره دانش آن حضرت آمده است :
«على بن ابىطالب «عليهالسلام» بسيار هوشمند و زرنگ بود و به دانشاندوزى حرصى بىپايان داشت. همواره از كودكى تا هنگام مرگ پيامبر، شب و روز ملازم وى بود. او از نظر عمل و فضل در اوج كمال بشرى قرار داشت. بالضروره معلوم است كه شاگردى چنين، با اين مايه سماجت و پشتكار آن هم در محضر چنان معلمى، شاگردى خواهد بود در غايت كمال و نهايت فضل ...»
حضرتش بارها درباره زكات علم كه همانا نشر آن است، فرموده است: «پيش از آنكه مرا از دست بدهيد، از من بپرسيد ».على «عليهالسلام» در دوران خانه نشينى نيز همواره پشتيبان و مرجع فكرى، دينى و فرهنگى و سياسى جامعه و حكومت بود. به شهادت اسناد تاريخى، امام على «عليهالسلام » هم عالمى تمام عيار بود و هم بنيانگذار برخى علوم اسلامى و هم معلمى دل سوز و دانا كه اين همه از ژرفنگرى و فضيلت والاى علمى ايشان بر مىخاست .
قضاوت، پيشه پارسايان
يكى ديگر از شغلهايى كه امام على «عليهالسلام» تصدى آن را بر عهده داشت، قضاوت بود. در اسلام، قضاوت از مشكلترين و حساسترين مشاغل است. صاحب اين شغل علاوه بر پارسايى بايد از دانش وسيعى برخوردار باشد. پيامبر گرامى اسلام «صلى الله عليه و آله» قضاوت را برازنده على «عليهالسلام» مىدانست و مىفرمود: «بهترين و داناترين و ماهرترين شما در امر قضاوت، على «عليهالسلام» است ».
على «عليهالسلام» با دانش و تقواى خويش، در زمان پيامبر اكرم «صلى الله عليه و آله» خلفا و هنگام خلافت خود، به قضاوتهاى حقوقى ميان مردم مىپرداخت. شخصيت قضايى حضرت، همواره مورد توجّه مردم، تاريخ نگاران و انديشمندان بوده است و در اين باره كتابهاى زيادى نوشته شده است .از ديگر مسئوليتهاى حضرت، رايزنى بود. او هم با ديگران به مشورت مىنشست و هم در رايزنىها از دانش و بينش خود به ديگران كمك مىرساند. «گسترش اسلام و حفظ كيان مسلمانان، هدف بزرگ امام على «عليهالسلام» بود. از اين رو، گر چه وى خود را وصىّ منصوص پيامبر «صلى الله عليه و آله» مىدانست و شايستگى و برترى او بر ديگران محرز بود، هر وقت گرهاى در كار خلافت مىافتاد، با فكر نافذ و نظر بلند خود، آن را مىگشود. به اين جهت مىبينيم كه امام على «عليهالسلام» در دوران خليفه دوم نيز مشاور و گرهگشاى بسيارى از مشكلات سياسى، علمى و اجتماعى او بود ».
حضرت على «عليهالسلام» در اين زمينه مىفرمود :
آن كس كه خودرأى باشد، به ورطه هلاك خواهد افتاد و آنكه با بزرگان به رايزنى پردازد، در خردورزىهاى ايشان مشاركت كرده و بهره برده است... هيچ پشتيبانى، اطمينان بخشتر از رايزنى نيست .
رزمندگى و فرماندهى نظامى
حضرت، رزمنده و فرمانده نظامى نيز بود. به گواهى تاريخ، امام على «عليهالسلام » در بيشتر غزوهها و سريههاى زمان پيامبر اكرم «صلى الله عليه و آله» نقش فعال داشت و يكى از فرماندهان و طراحان نظامى لشكر اسلام بود. هيچ گاه در جنگها پشت به دشمن نكرد و زره وى، پشت نداشت. در بيشتر جنگها به عنوان رزمنده و فرماندهاى موفق، شجاع و باهوش شركت مىكرد و در جنگهاى اساسى چون بدر و اُحُد و خندق و خيبر و ... نقش تعيين كننده داشت. در جنگ احد، با فداكارى آن حضرت، نداى «لافتى الا على لا سيف الا ذوالفقار» جبرئيل در گوش زمان پيچيد و جاودانه شد. در جنگ خندق نيز عبادت جن و انس هم سنگ ضربت حضرت على «عليهالسلام» قرار گرفت .
فعاليتهاى اقتصادى و كشاورزى
امام على «عليهالسلام» در كنار كارهايى چون تعليم و تعلم، قضاوت و حضور در ميدان جنگ، به كارهاى اقتصادى نيز اهميت مىداد و يك كشاورز نمونه بود. در احياى زمينها مىكوشيد و ديگران را نيز به كاشتن بذرها و درختها تشويق مىكرد. در روايتى آمده است مردى در نزد حضرت على «عليهالسلام» يك «وَسَق» خرما ديد، پرسيد : مقصود از گردآورى اين همه هسته خرما چيست؟ فرمود: همه آنها به اذن الهى درخت خرما خواهند شد. راوى مىگويد كه امام آن هستهها را كاشت و نخلستانى پديد آمد و آن را وقف كرد .
همچنين در زمينه حفر قنات و استخراج آب كه در سرزمين سوزان عربستان حكم كيميا را داشت، بسيار فعال بود. هم اكنون در راه مدينه به مكه، منطقهاى به نام «آبار على » است كه آن حضرت در آنجا چاه زده بود .
امام صادق «عليهالسلام» مىفرمايد :
پيامبر اكرم «صلى الله عليه و آله» زمينى از انفال را در اختيار على «عليهالسلام» گذاشت. او در آنجا قناتى حفر كرد كه آب همچون گردن شتر فواره مىزد . فردى به آن حضرت به جهت توفيق اين خدمت بشارت داد. حضرت فرمود: اين قنات وقف زائران خانه خدا و رهگذرانى است كه از اينجا مىگذرند. كسى حق فروش آب آن را ندارد و فرزندانم هرگز آن را به ميراث نمىبرند .
كلام آخر
حضرت على «عليهالسلام» با تشويق افراد جامعه به كار و تلاش مىفرمايد: هرگز شما را به عملى دعوت نكردم مگر اينكه خود در آن كار پيش قدم بودهام. ايشان به كارهاى رايج آن زمان مىپرداخت و با اينكه مسئوليتهاى سنگينترى همچون حكومت جامعه اسلامى را به عهده داشت، در زمينه كشوردارى، عدالت اجتماعى، قانون گرايى، زهد و تقوا و ديندارى، سرآمد خاص و عام بود. در زمينه فعاليتهاى اقتصادى نيز يادگارهاى ارزندهاى از خود به خاطره تاريخ به وديعه نهاده است .
اميد كه ره پويان وارسته و رهبران شايستهاى جهت پيروى از ايدهها، آرمانها و تلاشهاى حضرتش باشيم .
پىنوشتها :
1. سوره نجم(53) آيه 39 .
2. مصطفى دلشاد تهرانى، اخلاق كارى در سيره نبى «صلى الله عليه و آله»، ص 20.
3. سيد احمد موثقى، اخلاق كار اسلامى .
4. عبدالحسين زرين كوب، تاريخ ايران بعد از اسلام .
5. اخلاق كارى در سيره نبى .
6. عبدالمجيد، معاديخواه، فرهنگ آفتاب، ج 8، ص 4204 .
7. همان، ص 4201 .
8. نهج البلاغه، صبحى صالح، كلمات قصار، ش 118 .
9. اخلاق كارى در سيره نبى، ص 13 .
10. علامه حلى، كشف اليقين فى فضائل امير المؤمنين «عليهالسلام»، تحقيق: حسين درگاهى، صص 43 و 44 .
11. همان .
12. همان، صص 57 و 58 .
13. جعفر سبحانى، فروغ ولايت، ص 283 .
14. فرهنگ آفتاب، ج 8، صص 4178 و 4179 .
15. فروغ ولايت، ص 296 .
16. همان .
منبع: نشريه ياس – آذر 86- شماره 57
اگر چه مفهوم كار كردن و ساختن، در نهاد و فطرت آدمى ريشه دارد، و مورد توصيه عقل است، ولى با اين حال، خداوند و انبيا و اولياى الهى براى تأكيد بيشتر و غفلت زدايى از وجود انسانها، پيوسته انسانها را به كار و كوشش فرا خوانده و تشويق كردهاند. از همين روست كه قرآن مىفرمايد: «آدمى را جز حاصل كارش بهرهاى نيست ».بر اساس آنچه در قرآن، عهدين و كتابهاى تاريخى آمده است، بيشتر پيامبران به كارهايى چون: كشاورزى، زره سازى، نجارى و تجارت و... اشتغال داشتهاند. حضرت ابراهيم و اسماعيل «عليهمالسلام» به دست خويش، خانه كعبه را بنا نهادند. حضرت نوح «عليهالسلام» كشتى ساخت. حضرت موسى «عليهالسلام» چوپانى كرد. حضرت عيسى «عليهالسلام» طبابت مىكرد، حضرت داوود «عليهالسلام» زره مىساخت و حضرت محمد «صلى الله عليه و آله» به چوپانى و تجارت مىپرداخت .پيامبر اسلام «صلى الله عليه و آله» آنگاه كه ويژگىهاى انسان مؤمن را براى حضرت على «عليهالسلام» توصيف مىكند، با اشاره به وصف پركارى مىفرمايد: «اى على ! پركارى از صفات مؤمن است». همچنين آن حضرت مىفرمايد: «دوست دارم كه شخص براى تأمين مخارج خود، از حرارت آفتاب آزار ببيند ».امروزه جامعه شناسان نيز به اهميت و ارزش كار توجه كرده و هر يك به نوعى آن رامورد تأييد و تأكيد قرار دادهاند .
زياده روى در كار
بايد توجه داشت كه اسلام نمىخواهد انسان چنان غرق كار شود كه زمينههاى روحى، روانى، اخلاقى و اجتماعى خود را به فراموشى بسپارد. البته در اسلام بر فضيلت كار به خاطر آن گونه كه پروتستانيسم مىگويد، هيچ گونه تأكيدى وجود ندارد. در اسلام، كار در پرتو نيازهاى انسان و ضرورت برقرارى تعادل و آرامش در زندگى فردى و اجتماعى افراد يك فضيلت تلقى مىشود. وظيفه كار كردن جهت تأمين نيازهاى فرد و نيازهاى خانواده همواره كنترل شده و با تأكيد قرآن بر گذرا بودن زندگى و هشدار دادن نسبت به خطر حرص و آز و طمع كارى و اهميت اجتناب ورزيدن از ثروتاندوزى، از افراط در آن جلوگيرى شده است ».در سيره امام على «عليهالسلام»، همان گونه كه دانش و بينش و تقوا، ايمان، شجاعت، شهامت، مديريت، دادگرى، اخلاص و مدارا جايگاه خاصى دارند، كار و تلاش نيز از اهميت ويژهاى برخوردار است. على «عليهالسلام» كار كردن را از لوازم زهد و پرهيزكارى مىشمارد. يكى از پژوهشگران در اين مورد مىنويسد :«... در عبادت، اخلاص بسيار نشان مىداد و در كار حلال و حرام، دقتى به سرحد وسواس داشت و اگر هم گاه تهى دست نبود، باز از چيزى كه آن را تفنن و تجمل مىشمرد، اجتناب مىكرد. حشمت خلافت، او را از تسليم به حكم شرع مانع نمىشد .»
از ديدگاه امام على «عليهالسلام»، كار اگر مرزها و حدود ارزشهاى انسانى و الهى را محترم بشمارد، نه تنها مباح، بلكه لازم و نوعى عبادت است. و در اين حالت است كه كارگر، محبوب خدا خواهد بود. ايشان مىفرمايد: «همانا خداوند، اهل حرفه و پيشه امانتدار را دوست دارد ».
ايشان در مرحله اسوهسازى از حيث كار و تلاش مىفرمايد :اگر بخواهى، مىتوانى، داوود كه درود خدا بر او باد دارنده نىها و خواننده بهشتيان را ديگر الگوى خويش سازى، كسى كه با هنر دستان خويش از ليف خرما زنبيل مىبافت و از هم نشينان خود مىپرسيد: فروش اينها را كدامتان بر عهده مىگيريد؟ و آنگاه از بهاى دسترنج خويش، به خوردن قرصى نان جوين بسنده مىكرد .
جنبههاى روان شناختى كار
امام درباره جنبه روانشناختى كار فرموده است :از دست دادن فرصتها موجب غصه و افسردگى است. آنكه از كار و تلاش كوتاهى ورزد، به اندوه و غم دچار مىآيد .آن حضرت به عنوان اسوه و الگوى عملى، هيچ گاه فرصتها را از دست نمىداد و به بهترين صورت ممكن، از اوقات عمر گرانبهايش در راه رضايت الهى بهره مىگرفت. در اين باره آمده است كه هرگاه از كار جهاد فارغ مىشد و آسوده خاطر مىگشت، به آموزش مردم و قضاوت در ميان آنان مشغول مىشد. هرگاه از اين كار هم فارغ مىشد، در باغى كه داشت، سرگرم كار مىشد و در همان حال، به ياد خداو در حال ذكر بود .بنابراين، امام على «عليهالسلام» كار را جوهر ايمان مىشمرد و بر اصالت كار تأكيد فراوان داشت. ايشان كار را در جهات متفاوت در زندگى شغلى خويش به كار مىبست و در مشاغل گوناگون حضور فعال داشت .
كار فرهنگى در سيره امام على «عليهالسلام »
على «عليهالسلام» در عرصه فرهنگى و آموزش و پرورش، عالمى توانا و معلمى ارجمند بود. در مورد گستره دانش آن حضرت آمده است :
«على بن ابىطالب «عليهالسلام» بسيار هوشمند و زرنگ بود و به دانشاندوزى حرصى بىپايان داشت. همواره از كودكى تا هنگام مرگ پيامبر، شب و روز ملازم وى بود. او از نظر عمل و فضل در اوج كمال بشرى قرار داشت. بالضروره معلوم است كه شاگردى چنين، با اين مايه سماجت و پشتكار آن هم در محضر چنان معلمى، شاگردى خواهد بود در غايت كمال و نهايت فضل ...»
حضرتش بارها درباره زكات علم كه همانا نشر آن است، فرموده است: «پيش از آنكه مرا از دست بدهيد، از من بپرسيد ».على «عليهالسلام» در دوران خانه نشينى نيز همواره پشتيبان و مرجع فكرى، دينى و فرهنگى و سياسى جامعه و حكومت بود. به شهادت اسناد تاريخى، امام على «عليهالسلام » هم عالمى تمام عيار بود و هم بنيانگذار برخى علوم اسلامى و هم معلمى دل سوز و دانا كه اين همه از ژرفنگرى و فضيلت والاى علمى ايشان بر مىخاست .
قضاوت، پيشه پارسايان
يكى ديگر از شغلهايى كه امام على «عليهالسلام» تصدى آن را بر عهده داشت، قضاوت بود. در اسلام، قضاوت از مشكلترين و حساسترين مشاغل است. صاحب اين شغل علاوه بر پارسايى بايد از دانش وسيعى برخوردار باشد. پيامبر گرامى اسلام «صلى الله عليه و آله» قضاوت را برازنده على «عليهالسلام» مىدانست و مىفرمود: «بهترين و داناترين و ماهرترين شما در امر قضاوت، على «عليهالسلام» است ».
على «عليهالسلام» با دانش و تقواى خويش، در زمان پيامبر اكرم «صلى الله عليه و آله» خلفا و هنگام خلافت خود، به قضاوتهاى حقوقى ميان مردم مىپرداخت. شخصيت قضايى حضرت، همواره مورد توجّه مردم، تاريخ نگاران و انديشمندان بوده است و در اين باره كتابهاى زيادى نوشته شده است .از ديگر مسئوليتهاى حضرت، رايزنى بود. او هم با ديگران به مشورت مىنشست و هم در رايزنىها از دانش و بينش خود به ديگران كمك مىرساند. «گسترش اسلام و حفظ كيان مسلمانان، هدف بزرگ امام على «عليهالسلام» بود. از اين رو، گر چه وى خود را وصىّ منصوص پيامبر «صلى الله عليه و آله» مىدانست و شايستگى و برترى او بر ديگران محرز بود، هر وقت گرهاى در كار خلافت مىافتاد، با فكر نافذ و نظر بلند خود، آن را مىگشود. به اين جهت مىبينيم كه امام على «عليهالسلام» در دوران خليفه دوم نيز مشاور و گرهگشاى بسيارى از مشكلات سياسى، علمى و اجتماعى او بود ».
حضرت على «عليهالسلام» در اين زمينه مىفرمود :
آن كس كه خودرأى باشد، به ورطه هلاك خواهد افتاد و آنكه با بزرگان به رايزنى پردازد، در خردورزىهاى ايشان مشاركت كرده و بهره برده است... هيچ پشتيبانى، اطمينان بخشتر از رايزنى نيست .
رزمندگى و فرماندهى نظامى
حضرت، رزمنده و فرمانده نظامى نيز بود. به گواهى تاريخ، امام على «عليهالسلام » در بيشتر غزوهها و سريههاى زمان پيامبر اكرم «صلى الله عليه و آله» نقش فعال داشت و يكى از فرماندهان و طراحان نظامى لشكر اسلام بود. هيچ گاه در جنگها پشت به دشمن نكرد و زره وى، پشت نداشت. در بيشتر جنگها به عنوان رزمنده و فرماندهاى موفق، شجاع و باهوش شركت مىكرد و در جنگهاى اساسى چون بدر و اُحُد و خندق و خيبر و ... نقش تعيين كننده داشت. در جنگ احد، با فداكارى آن حضرت، نداى «لافتى الا على لا سيف الا ذوالفقار» جبرئيل در گوش زمان پيچيد و جاودانه شد. در جنگ خندق نيز عبادت جن و انس هم سنگ ضربت حضرت على «عليهالسلام» قرار گرفت .
فعاليتهاى اقتصادى و كشاورزى
امام على «عليهالسلام» در كنار كارهايى چون تعليم و تعلم، قضاوت و حضور در ميدان جنگ، به كارهاى اقتصادى نيز اهميت مىداد و يك كشاورز نمونه بود. در احياى زمينها مىكوشيد و ديگران را نيز به كاشتن بذرها و درختها تشويق مىكرد. در روايتى آمده است مردى در نزد حضرت على «عليهالسلام» يك «وَسَق» خرما ديد، پرسيد : مقصود از گردآورى اين همه هسته خرما چيست؟ فرمود: همه آنها به اذن الهى درخت خرما خواهند شد. راوى مىگويد كه امام آن هستهها را كاشت و نخلستانى پديد آمد و آن را وقف كرد .
همچنين در زمينه حفر قنات و استخراج آب كه در سرزمين سوزان عربستان حكم كيميا را داشت، بسيار فعال بود. هم اكنون در راه مدينه به مكه، منطقهاى به نام «آبار على » است كه آن حضرت در آنجا چاه زده بود .
امام صادق «عليهالسلام» مىفرمايد :
پيامبر اكرم «صلى الله عليه و آله» زمينى از انفال را در اختيار على «عليهالسلام» گذاشت. او در آنجا قناتى حفر كرد كه آب همچون گردن شتر فواره مىزد . فردى به آن حضرت به جهت توفيق اين خدمت بشارت داد. حضرت فرمود: اين قنات وقف زائران خانه خدا و رهگذرانى است كه از اينجا مىگذرند. كسى حق فروش آب آن را ندارد و فرزندانم هرگز آن را به ميراث نمىبرند .
كلام آخر
حضرت على «عليهالسلام» با تشويق افراد جامعه به كار و تلاش مىفرمايد: هرگز شما را به عملى دعوت نكردم مگر اينكه خود در آن كار پيش قدم بودهام. ايشان به كارهاى رايج آن زمان مىپرداخت و با اينكه مسئوليتهاى سنگينترى همچون حكومت جامعه اسلامى را به عهده داشت، در زمينه كشوردارى، عدالت اجتماعى، قانون گرايى، زهد و تقوا و ديندارى، سرآمد خاص و عام بود. در زمينه فعاليتهاى اقتصادى نيز يادگارهاى ارزندهاى از خود به خاطره تاريخ به وديعه نهاده است .
اميد كه ره پويان وارسته و رهبران شايستهاى جهت پيروى از ايدهها، آرمانها و تلاشهاى حضرتش باشيم .
پىنوشتها :
1. سوره نجم(53) آيه 39 .
2. مصطفى دلشاد تهرانى، اخلاق كارى در سيره نبى «صلى الله عليه و آله»، ص 20.
3. سيد احمد موثقى، اخلاق كار اسلامى .
4. عبدالحسين زرين كوب، تاريخ ايران بعد از اسلام .
5. اخلاق كارى در سيره نبى .
6. عبدالمجيد، معاديخواه، فرهنگ آفتاب، ج 8، ص 4204 .
7. همان، ص 4201 .
8. نهج البلاغه، صبحى صالح، كلمات قصار، ش 118 .
9. اخلاق كارى در سيره نبى، ص 13 .
10. علامه حلى، كشف اليقين فى فضائل امير المؤمنين «عليهالسلام»، تحقيق: حسين درگاهى، صص 43 و 44 .
11. همان .
12. همان، صص 57 و 58 .
13. جعفر سبحانى، فروغ ولايت، ص 283 .
14. فرهنگ آفتاب، ج 8، صص 4178 و 4179 .
15. فروغ ولايت، ص 296 .
16. همان .
منبع: نشريه ياس – آذر 86- شماره 57