تاريخ : چهارشنبه 23 فروردین 1391  | 12:03 AM | نویسنده : قاسمعلی
درآمد
كار، جوهر آدمى است. با كاركردن، استعدادها و ظرفيت‏هاى وجودى انسان شكوفا مى‏شود. تمدن‏هاى عظيم بشرى نيز با همه تنوع و تفاوتشان، حاصل كار و تلاش بى امان و خستگى‏ناپذير آدميان است. بنابراين، كار را مى‏توان از دو جنبه بررسى كرد: نخست، از جنبه شخصى و تأثيرهايى كه بر روان و جسم فرد مى‏گذارد و ديگر، از جنبه اجتماعى و اثرپذيرى متقابل فرد و جامعه. كار ممكن است تأثير مثبت يا منفى بر جسم و جان انسان بگذارد و مى‏تواند به فرد منزلت اجتماعى ببخشد و توازن را ميان فرد انسانى و جامعه برقرار سازد. اگر چه تنها كار و فعاليت جسمى مصداق انحصارى كار نيست و در مواردى كار فكرى و طرح و برنامه و... نيز كار قلمداد شده و يا مهم‏تر از كار جسمانى به شمار مى‏رود .

ارزش كار در اسلام
اگر چه مفهوم كار كردن و ساختن، در نهاد و فطرت آدمى ريشه دارد، و مورد توصيه عقل است، ولى با اين حال، خداوند و انبيا و اولياى الهى براى تأكيد بيشتر و غفلت زدايى از وجود انسان‏ها، پيوسته انسان‏ها را به كار و كوشش فرا خوانده و تشويق كرده‏اند. از همين روست كه قرآن مى‏فرمايد: «آدمى را جز حاصل كارش بهره‏اى نيست ».بر اساس آنچه در قرآن، عهدين و كتاب‏هاى تاريخى آمده است، بيشتر پيامبران به كارهايى چون: كشاورزى، زره سازى، نجارى و تجارت و... اشتغال داشته‏اند. حضرت ابراهيم و اسماعيل «عليهم‏السلام» به دست خويش، خانه كعبه را بنا نهادند. حضرت نوح «عليه‏السلام» كشتى ساخت. حضرت موسى «عليه‏السلام» چوپانى كرد. حضرت عيسى «عليه‏السلام» طبابت مى‏كرد، حضرت داوود «عليه‏السلام» زره مى‏ساخت و حضرت محمد «صلى الله عليه و آله» به چوپانى و تجارت مى‏پرداخت .پيامبر اسلام «صلى الله عليه و آله» آنگاه كه ويژگى‏هاى انسان مؤمن را براى حضرت على «عليه‏السلام» توصيف مى‏كند، با اشاره به وصف پركارى مى‏فرمايد: «اى على ! پركارى از صفات مؤمن است». همچنين آن حضرت مى‏فرمايد: «دوست دارم كه شخص براى تأمين مخارج خود، از حرارت آفتاب آزار ببيند ».امروزه جامعه شناسان نيز به اهميت و ارزش كار توجه كرده و هر يك به نوعى آن رامورد تأييد و تأكيد قرار داده‏اند .
زياده روى در كار
بايد توجه داشت كه اسلام نمى‏خواهد انسان چنان غرق كار شود كه زمينه‏هاى روحى، روانى، اخلاقى و اجتماعى خود را به فراموشى بسپارد. البته در اسلام بر فضيلت كار به خاطر آن گونه كه پروتستانيسم مى‏گويد، هيچ گونه تأكيدى وجود ندارد. در اسلام، كار در پرتو نيازهاى انسان و ضرورت برقرارى تعادل و آرامش در زندگى فردى و اجتماعى افراد يك فضيلت تلقى مى‏شود. وظيفه كار كردن جهت تأمين نيازهاى فرد و نيازهاى خانواده همواره كنترل شده و با تأكيد قرآن بر گذرا بودن زندگى و هشدار دادن نسبت به خطر حرص و آز و طمع كارى و اهميت اجتناب ورزيدن از ثروت‏اندوزى، از افراط در آن جلوگيرى شده است ».در سيره امام على «عليه‏السلام»، همان گونه كه دانش و بينش و تقوا، ايمان، شجاعت، شهامت، مديريت، دادگرى، اخلاص و مدارا جايگاه خاصى دارند، كار و تلاش نيز از اهميت ويژه‏اى برخوردار است. على «عليه‏السلام» كار كردن را از لوازم زهد و پرهيزكارى مى‏شمارد. يكى از پژوهشگران در اين مورد مى‏نويسد :«... در عبادت، اخلاص بسيار نشان مى‏داد و در كار حلال و حرام، دقتى به سرحد وسواس داشت و اگر هم گاه تهى دست نبود، باز از چيزى كه آن را تفنن و تجمل مى‏شمرد، اجتناب مى‏كرد. حشمت خلافت، او را از تسليم به حكم شرع مانع نمى‏شد .»
از ديدگاه امام على «عليه‏السلام»، كار اگر مرزها و حدود ارزش‏هاى انسانى و الهى را محترم بشمارد، نه تنها مباح، بلكه لازم و نوعى عبادت است. و در اين حالت است كه كارگر، محبوب خدا خواهد بود. ايشان مى‏فرمايد: «همانا خداوند، اهل حرفه و پيشه امانت‏دار را دوست دارد ».
ايشان در مرحله اسوه‏سازى از حيث كار و تلاش مى‏فرمايد :اگر بخواهى، مى‏توانى، داوود كه درود خدا بر او باد دارنده نى‏ها و خواننده بهشتيان را ديگر الگوى خويش سازى، كسى كه با هنر دستان خويش از ليف خرما زنبيل مى‏بافت و از هم نشينان خود مى‏پرسيد: فروش اينها را كدامتان بر عهده مى‏گيريد؟ و آنگاه از بهاى دسترنج خويش، به خوردن قرصى نان جوين بسنده مى‏كرد .
جنبه‏هاى روان شناختى كار
امام درباره جنبه روان‏شناختى كار فرموده است :از دست دادن فرصت‏ها موجب غصه و افسردگى است. آنكه از كار و تلاش كوتاهى ورزد، به اندوه و غم دچار مى‏آيد .آن حضرت به عنوان اسوه و الگوى عملى، هيچ گاه فرصت‏ها را از دست نمى‏داد و به بهترين صورت ممكن، از اوقات عمر گران‏بهايش در راه رضايت الهى بهره مى‏گرفت. در اين باره آمده است كه هرگاه از كار جهاد فارغ مى‏شد و آسوده خاطر مى‏گشت، به آموزش مردم و قضاوت در ميان آنان مشغول مى‏شد. هرگاه از اين كار هم فارغ مى‏شد، در باغى كه داشت، سرگرم كار مى‏شد و در همان حال، به ياد خداو در حال ذكر بود .بنابراين، امام على «عليه‏السلام» كار را جوهر ايمان مى‏شمرد و بر اصالت كار تأكيد فراوان داشت. ايشان كار را در جهات متفاوت در زندگى شغلى خويش به كار مى‏بست و در مشاغل گوناگون حضور فعال داشت .
كار فرهنگى در سيره امام على «عليه‏السلام »
على «عليه‏السلام» در عرصه فرهنگى و آموزش و پرورش، عالمى توانا و معلمى ارجمند بود. در مورد گستره دانش آن حضرت آمده است :
«على بن ابى‏طالب «عليه‏السلام» بسيار هوشمند و زرنگ بود و به دانش‏اندوزى حرصى بى‏پايان داشت. همواره از كودكى تا هنگام مرگ پيامبر، شب و روز ملازم وى بود. او از نظر عمل و فضل در اوج كمال بشرى قرار داشت. بالضروره معلوم است كه شاگردى چنين، با اين مايه سماجت و پشتكار آن هم در محضر چنان معلمى، شاگردى خواهد بود در غايت كمال و نهايت فضل ...»
حضرتش بارها درباره زكات علم كه همانا نشر آن است، فرموده است: «پيش از آنكه مرا از دست بدهيد، از من بپرسيد ».على «عليه‏السلام» در دوران خانه نشينى نيز همواره پشتيبان و مرجع فكرى، دينى و فرهنگى و سياسى جامعه و حكومت بود. به شهادت اسناد تاريخى، امام على «عليه‏السلام » هم عالمى تمام عيار بود و هم بنيان‏گذار برخى علوم اسلامى و هم معلمى دل سوز و دانا كه اين همه از ژرف‏نگرى و فضيلت والاى علمى ايشان بر مى‏خاست .
قضاوت، پيشه پارسايان
يكى ديگر از شغل‏هايى كه امام على «عليه‏السلام» تصدى آن را بر عهده داشت، قضاوت بود. در اسلام، قضاوت از مشكل‏ترين و حساس‏ترين مشاغل است. صاحب اين شغل علاوه بر پارسايى بايد از دانش وسيعى برخوردار باشد. پيامبر گرامى اسلام «صلى الله عليه و آله» قضاوت را برازنده على «عليه‏السلام» مى‏دانست و مى‏فرمود: «بهترين و داناترين و ماهرترين شما در امر قضاوت، على «عليه‏السلام» است ».
على «عليه‏السلام» با دانش و تقواى خويش، در زمان پيامبر اكرم «صلى الله عليه و آله» خلفا و هنگام خلافت خود، به قضاوت‏هاى حقوقى ميان مردم مى‏پرداخت. شخصيت قضايى حضرت، همواره مورد توجّه مردم، تاريخ نگاران و انديشمندان بوده است و در اين باره كتاب‏هاى زيادى نوشته شده است .از ديگر مسئوليت‏هاى حضرت، رايزنى بود. او هم با ديگران به مشورت مى‏نشست و هم در رايزنى‏ها از دانش و بينش خود به ديگران كمك مى‏رساند. «گسترش اسلام و حفظ كيان مسلمانان، هدف بزرگ امام على «عليه‏السلام» بود. از اين رو، گر چه وى خود را وصىّ منصوص پيامبر «صلى الله عليه و آله» مى‏دانست و شايستگى و برترى او بر ديگران محرز بود، هر وقت گره‏اى در كار خلافت مى‏افتاد، با فكر نافذ و نظر بلند خود، آن را مى‏گشود. به اين جهت مى‏بينيم كه امام على «عليه‏السلام» در دوران خليفه دوم نيز مشاور و گره‏گشاى بسيارى از مشكلات سياسى، علمى و اجتماعى او بود ».
حضرت على «عليه‏السلام» در اين زمينه مى‏فرمود :
آن كس كه خودرأى باشد، به ورطه هلاك خواهد افتاد و آنكه با بزرگان به رايزنى پردازد، در خردورزى‏هاى ايشان مشاركت كرده و بهره برده است... هيچ پشتيبانى، اطمينان بخش‏تر از رايزنى نيست .
رزمندگى و فرماندهى نظامى
حضرت، رزمنده و فرمانده نظامى نيز بود. به گواهى تاريخ، امام على «عليه‏السلام » در بيشتر غزوه‏ها و سريه‏هاى زمان پيامبر اكرم «صلى الله عليه و آله» نقش فعال داشت و يكى از فرماندهان و طراحان نظامى لشكر اسلام بود. هيچ گاه در جنگ‏ها پشت به دشمن نكرد و زره وى، پشت نداشت. در بيشتر جنگ‏ها به عنوان رزمنده و فرمانده‏اى موفق، شجاع و باهوش شركت مى‏كرد و در جنگ‏هاى اساسى چون بدر و اُحُد و خندق و خيبر و ... نقش تعيين كننده داشت. در جنگ احد، با فداكارى آن حضرت، نداى «لافتى الا على لا سيف الا ذوالفقار» جبرئيل در گوش زمان پيچيد و جاودانه شد. در جنگ خندق نيز عبادت جن و انس هم سنگ ضربت حضرت على «عليه‏السلام» قرار گرفت .
فعاليت‏هاى اقتصادى و كشاورزى
امام على «عليه‏السلام» در كنار كارهايى چون تعليم و تعلم، قضاوت و حضور در ميدان جنگ، به كارهاى اقتصادى نيز اهميت مى‏داد و يك كشاورز نمونه بود. در احياى زمين‏ها مى‏كوشيد و ديگران را نيز به كاشتن بذرها و درخت‏ها تشويق مى‏كرد. در روايتى آمده است مردى در نزد حضرت على «عليه‏السلام» يك «وَسَق» خرما ديد، پرسيد : مقصود از گردآورى اين همه هسته خرما چيست؟ فرمود: همه آنها به اذن الهى درخت خرما خواهند شد. راوى مى‏گويد كه امام آن هسته‏ها را كاشت و نخلستانى پديد آمد و آن را وقف كرد .
همچنين در زمينه حفر قنات و استخراج آب كه در سرزمين سوزان عربستان حكم كيميا را داشت، بسيار فعال بود. هم اكنون در راه مدينه به مكه، منطقه‏اى به نام «آبار على » است كه آن حضرت در آنجا چاه زده بود .
امام صادق «عليه‏السلام» مى‏فرمايد :
پيامبر اكرم «صلى الله عليه و آله» زمينى از انفال را در اختيار على «عليه‏السلام» گذاشت. او در آنجا قناتى حفر كرد كه آب همچون گردن شتر فواره مى‏زد . فردى به آن حضرت به جهت توفيق اين خدمت بشارت داد. حضرت فرمود: اين قنات وقف زائران خانه خدا و رهگذرانى است كه از اينجا مى‏گذرند. كسى حق فروش آب آن را ندارد و فرزندانم هرگز آن را به ميراث نمى‏برند .

كلام آخر

حضرت على «عليه‏السلام» با تشويق افراد جامعه به كار و تلاش مى‏فرمايد: هرگز شما را به عملى دعوت نكردم مگر اينكه خود در آن كار پيش قدم بوده‏ام. ايشان به كارهاى رايج آن زمان مى‏پرداخت و با اينكه مسئوليت‏هاى سنگين‏ترى همچون حكومت جامعه اسلامى را به عهده داشت، در زمينه كشوردارى، عدالت اجتماعى، قانون گرايى، زهد و تقوا و دين‏دارى، سرآمد خاص و عام بود. در زمينه فعاليت‏هاى اقتصادى نيز يادگارهاى ارزنده‏اى از خود به خاطره تاريخ به وديعه نهاده است .
اميد كه ره پويان وارسته و رهبران شايسته‏اى جهت پيروى از ايده‏ها، آرمان‏ها و تلاش‏هاى حضرتش باشيم .
پى‏نوشت‏ها :
1. سوره نجم(53) آيه 39 .
2. مصطفى دلشاد تهرانى، اخلاق كارى در سيره نبى «صلى الله عليه و آله»، ص 20.
3. سيد احمد موثقى، اخلاق كار اسلامى .
4. عبدالحسين زرين كوب، تاريخ ايران بعد از اسلام .
5. اخلاق كارى در سيره نبى .
6. عبدالمجيد، معاديخواه، فرهنگ آفتاب، ج 8، ص 4204 .
7. همان، ص 4201 .
8. نهج البلاغه، صبحى صالح، كلمات قصار، ش 118 .
9. اخلاق كارى در سيره نبى، ص 13 .
10. علامه حلى، كشف اليقين فى فضائل امير المؤمنين «عليه‏السلام»، تحقيق: حسين درگاهى، صص 43 و 44 .
11. همان .
12. همان، صص 57 و 58 .
13. جعفر سبحانى، فروغ ولايت، ص 283 .
14. فرهنگ آفتاب، ج 8، صص 4178 و 4179 .
15. فروغ ولايت، ص 296 .
16. همان .

منبع: نشريه ياس – آذر 86- شماره 57


نظرات 0