تاريخ : سه شنبه 29 فروردین 1391  | 3:32 PM | نویسنده : قاسمعلی

چکیده: اگر چه اسلام با اصل ثروت و سرمایه مخالف نیست و آنرا محترم می‌شماردلیکن بر خلاف بعضی مکاتب اقتصادی با ثروت پرستی و هدف قرار دادن‌ثروت و اینکه پول و ثروت از هر طریقی بدست آید، مخالف است و با آن‌بشدت مبارزه نموده است و با بیان مکاسب محرمه هر نوع حرکت و فعالیت‌اقتصادی را که خارج از چارچوب شرعی و موازین الهی صورت بگیرد مردودمی‌داند و بهمین جهت برای جلوگیری از نفوذ عقاید سرمایه‌داری و ثروت‌اندوزی، علیرغم اینکه اصل ثروت را محترم می‌شمارد، در بهره‌برداری ازآن محدودیتهائی را مقرر داشته است تا انسانها هنگام استفاده ازنعمت‌های الهی از مسیر صحیح منحرف نشوند. اسلام با تبیین جایگاه ثروت‌در نظام اقتصادی اسلام از آن بعنوان یک هدف وسیله‌ای مهم و امداد الهی‌نام می‌برد و معتقد است که رعایت مقررات و حدود شرعی و موضع الهی آن‌از جانب انسانها باعث ارتباط هر چه بیشتر انسان با خداوند سبحان‌گردیده و شرایط عمومی را برای رشد و تکامل او فراهم می‌نماید و با تقویت‌حاکمیت نظام اسلامی و ایجاد امکانات لازم، زمینه را برای اجرای عدالت‌اجتماعی و دست یابی به جامعه‌ای با اقتصاد سالم و قوی مهیا می‌نماید.اسلام معتقد است اگر توجه به ثروت و افزایش آن، برای خود ثروت وبصورت یک مصرف غائی مورد نظر باشد باعث ترویج دنیا و دنیاپرستی ودوری از خداوند متعال میگردد و محور اصلی برای کلیه فعالیتهای بشری‌بشمار می‌آید و با جذب انسان بسوی خود و با تسخیر حیات و روح و روان او، تمام فضایل انسانی و سجایای اخلاقی او را بخطر می‌اندازد و حیات معنوی‌او را متزلزل می‌کند و به رسالت عظیم و جهانی او در برپائی عدالت‌اجتماعی خلل وارد می‌نماید. گسترش فرهنگ تکاثری و هدف قرار دادن ثروت ، ثروت را از موضع الهی و اسلامی آن منحرف نموده و این عامل ارزشمند راکه نقشی تعیین کننده و حیاتی در تامین نیازهای عمومی، حوائج ضروری واصلاح شئون زندگی مردم دارد و باعث رشد و شکوفائی اقتصاد جامعه میگردد،به یک عامل ضد ارزش تبدیل می‌نماید. هدف قرار دادن ثروت و انحراف آن‌از موضع الهی باعث اختلال در حیات جوامع بشری شده و خطرات و آثار سلبی‌فراوانی را در زمینه‌های فردی و اجتماعی ایجاد می‌کند. اسلام با توجه به‌آثار سوء و مصیبت بار تکاثر و انباشت ثروت ، با هدف قرار دادن آن‌بشدت مبارزه نموده است و ابزار و سیاستهای مهمی را برای جلوگیری ازانباشت ثروتهای جامعه و تعدیل آنها مقرر داشته است . استفاده بهینه ومطلوب از ثروت بعنوان یک وسیله مهم مستلزم اینست که علاوه بر تبیین‌واژه ثروت در نظام اقتصادی اسلام، دیگر واژه‌ها و عوامل اقتصادی نیز درنظام فوق تبیین گردیده و ارتباط آنها نیز با یکدیگر مشخص شود. ضرورت‌تبیین جایگاه پدیده‌های اقتصادی در نظام اقتصادی اسلام و بیان ارتباط آنهابا یکدیگر، ایجاب می‌کند تا فقهای آشنا به تعالیم اسلامی، با توجه به‌شرایط و مقتضیات زمان و با درایت کامل ضمن تدوین مبانی تئوریک نظام‌اقتصادی اسلام، الگوها و طرحهای کاربردی جامعی را با توجه به مبانی فوق‌و با در نظر گرفتن شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه اسلامی ارائه نمایند

کلمه های کلیدی:
• اسلام
• عدالت
• اقتصاد اسلامی
• ثروت

 

پیوست(ها):
منابع:




نظرات 0